سایر منابع:
سایر خبرها
8 دفعه زمین را شخم می زنید و 500 نوع تخم کبوتر از هلند می آورید تا به کی روش برنخورد! بعد منِ بدبخت حق ...
...> انشاءالله خدا به همه پول بدهد، بروند در زعفرانیه و پنت هاوس بنشینند. من 57 سالم است و 6 ماه توانستم یک خانه داشته باشم. آن هم خانه ای که نزدیک خانه مادرم بود. بعد به خاطر عمل مادرم و گرفتاری هایی که داشتم، مجبور شدم آن خانه را بفروشم و حالا هم در خانه پدرم زندگی می کنم. پدرم هم الان 85 سال دارد و با این وجود روزی 17 ساعت کار می کند. من اصلاً هیچ وقت نمی خواهم منتی بگذارم و نمی خواهم کسی بداند ولی ...
اسید پاشی پایان دوستی تلگرامی
، اما این کار را دوست دخترم طراحی کرد و اینچنین خودش و مرا گرفتار کرد. کاش هیچ وقت به حرف های وسوسه انگیز او گوش نمی دادم که اینچنین گرفتار شوم، اما یک لحظه غفلت مرا گرفتار کرد. چطور با این دختر جوان دوست شدی؟ ماجرای آشنایی من با این دختر جوان (که بعد از دستگیری متوجه شدم که متاهل و در آستانه جدایی بود)، یک ماه پیش و به طور اتفاقی در یک گروه تلگرامی آغاز شد. چند روز بعد او به طور خصوصی به من پیام داد ...
مخاطب برایم مهمتر از داوری جشنواره است
خط ویژه، عصر یخبندان، بارکد همه پر فروش بودند و هر سه در جشنواره فجر در کورس رقابت برای بهترین فیلم از نگاه مخاطب قرار داشتند؛ ویژگی مشترک این سه فیلم یک نام است؛ مصطفی کیایی. نام مصطفی کیایی در سینمای ایران دیگر به یک امضا تبدیل شده است. کیایی نشان داده است که نبض مخاطب را می شناسد و می داند چطور مخاطب را با خود همراه کند. به بهانه همین موفقیت در دفتر مصطفی کیایی جمع شدیم و به گفت وگویی با مصطفی و محسن کیایی این برادران دوست داشتنی سینمای ایران نشستیم. ...
خودم هم باورم شد فرمانده این جمع هستم!
مقدمه ای برای ورود به سینما باشد، ولی می دانستم بعد از به دست آوردن یکسری تجربیات، زمان آن است که سراغ کارگردانی سینما بروم. امیدوارم تا سال بعد بتوانم فیلمنامه ام را تکمیل کنم و دنبال تهیه کننده و دیگر مسائل بروم. حجازی فر افزود: همیشه به همسرم می گفتم در 40 سالگی فرمتم را عوض می کنم. مکبث هم قرار بود قبل از 40 سالگی اتفاق بیفتد که نشد و حالا آن را برای جشنواره عروسکی آماده می کنم. در ...
فامیل دور دستگیر شد
شکایت زن جوانی در پلیس فتای خراسان رضوی آغاز شد. این زن 25ساله به مأموران گفت: مدتی قبل از شوهرم جدا شدم و به دلیل اینکه در یکی از ادارات مشهد مشغول به کار بودم، تصمیم گرفتم به جای رفتن به خانه پدر و مادرم در شهرستان، به تنهایی در این شهر زندگی کنم. هر چند پدر و مادر پیرم با تصمیم من مخالف بودند اما کارم را دوست داشتم و نمی خواستم سربار آنها باشم تا اینکه از چند روز پیش با ...
عاقبت شوم دل بستن به پسر همسایه
می زدم و هیبت و مردانگی ساعد را می دیدم غرور سراسر وجودم را فرا می گرفت. بالاخره با وجود مخالفت ها و سرزنش های مادرم با ساعد ازدواج کردم. وقتی برای نگاه های زیرچشمی دیگران غیرتی می شد و شاخ و شانه می کشید حس خوبی به من دست می داد و از این که همسرم این گونه مرا حمایت می کرد خوشحال بودم هنوز یک سال از ماجرای ازدواجم نگذشته بود که در میان بهت و ناباوری در جریان اعتیاد او قرار گرفتم حالا ...
همدستی فوتبالیست و بدنساز در سرقت های سریالی پایتخت +عکس
مجید نخستین متهم پرونده است؛ فردی که می گوید مواد مخدر زندگی اش را نابود کرد. سابقه داری؟ سال92 به اتهام درگیری دستگیر شدم، مدتی در حبس بودم و بعد آزاد شدم. چطور تصمیم به سرقت گرفتی؟ هم معتاد به شیشه شدم و هم مادرم بیمار شده بود. برای تأمین هزینه ها نیاز به پول داشتم. برای همین تصمیم به سرقت از خانه ها گرفتم. با همدستی دوستم اشکان به مقابل خانه ها ...
"کودکان روسپی" در میان مردگان می خوابند!+عکس
کنده و با هم تقسیم کرده اند. هنوز آثار مخرب جنگ داخلی 14 ساله که نزدیک به یک دهه پیش پایان یافت، در این کشور مشاهده می شود. انواع بیماری مانند ایدز و مصرف مواد مخدر چون هروئین در این کشور شایع است. دختری 16 ساله به نام پرنسس چی (Princess Chea) به ما گفت: پنج سال است که در گورستان می خوابم... چاره دیگری ندارم. والدینم پس از جنگ داخلی از دنیا رفتند. هیچکس نبود تا مراقبم باشد یا از من ...
21 عادت در برنامه روزانه مدیران موفق
عادت قرار دهید. به این صورت در تمام ابعاد زندگی خود با انگیزه و موفق خواهید بود. این ها نظرات ریک میلیتی (Ric Militi) مدیر عامل شرکت راکون های دیوانه و توسعه دهنده فشرده ساز فایل زیپ است که 6 ماه پیش برنامه Question Answer را ارائه کرد و از آن زمان 10 میلیون اشتغال ایجاد کرده است. 2. در اداره اولین نفر حاضر شوید من دوست دارم اولین نفری باشم که صبح در اداره حاضر می شوم، این کار به ...
عمل شنیع مادر فرزند را فراری داد!
.... وی افزود:جستجوهای زیادی کردم و به هرجا می شناختم و احتمال می دادم دخترم آنجا باشد سرک کشیدم اما هیچ اثری از او نبود. دوستانش نیز اظهار بی اطلاعی می کردند می ترسم قربانی حادثه ای شده باشد و بعد از همه این جست و جوها تصمیم گرفتم پلیس را در جریان قرار دهم. با این ادعاها و با دستور دادیار پرونده ماموران به تجسس های گسترده ای دست زدند و پی بردند دختر گمشده در هیچ بیمارستانی ...
یک قرن فعالیت فرهنگی تبلیغی بانو علویه همایونی(ره)
بانوی ایرانی شرفیاب می شوند که خودشان نقل می کردند، وقتی مادرم مرا برای فراگیری علوم دینی و ادامه تحصیل، به خدمت بانو بردند، تجلیات وجود او را درک کردم و چنان محو جمال و عاشق دیدارش بودم که تمام فامیل و دوستان را رها کردم و فقط نشاطم را در رفتن خدمت ایشان می یافتم و در عشق دیدار جمالش هر روز در حالی که اشک می ریختم به حضورش شرفیاب می شدم. وی با تصریح به این که از ابتدای شروع تحصیل علوم ...
احساس بزرگی فقط در یک نخ سیگار!
مصرف میکردم و کسی هم متوجه نمی شد، بعد از این که مرا می دیدند، فکر می کردند شراب خورده ام! کسی متوجه نمیشود که مواد مخدر مصرف کردم، تا اینکه بعد از مدتی همسرم و خانواده ام متوجه شدند. عکس العمل آنها چه بود؟ خب شرایط خوبی نبود، زندگی ام به هم ریخته شد، همسرم درخواست طلاق کرد. طلاق گرفتند؟ نه خدا را شکر با او صحبت کردم و قول دادم ترک میکنم و الان ترک کرده ...
مشکلی که از طرف رهبری حل شد/ می پرسند چرا به سوریه می روید؟
و از مادرم پرسید: پسرت است؟ گفت: بله، دوباره سوال کرد: چرا نرفته افغانستان بجنگد؟ رفته سوریه؟ مادر گفت: اسلام مگر اینجا و آنجا دارد؟ فرقی نمی کند. پسرم را دادم برای رضای خدا و حضرت زینب(س) از کسی هم توقعی ندارم. همین که رضا رفته نزد امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) برای من کافیست، این دنیا تمام می شود ولی من آخرت را دارم چون پسرم دست من را می گیرد. مشکلی که بعد از دیدار با رهبری حل شد ...
همسرم فحاشی کرد، او را کشتم
روز هم دامادم به خانه ما آمد. با خودم گفتم صحبت می کنند و مشکل را حل می کنند. دخترم در خانه نبود، وقتی دخترم وارد شد دامادم با او دعوا کرد؛ چاقویی برداشت و به او ضربه زد. یک چاقو از پشت سر دخترم وارد کرد که از پیشانی اش بیرون زد، آن قدر تحت تأثیر قرار گرفتم و ناراحت شدم که دیگر نمی توانم او را ببخشم. در همان لحظه در را قفل کردم، به پلیس زنگ زدم و منتظر شدم. هیچ وقت آن صحنه ها از جلوی چشمم پاک نمی ...
حجابم را تغییر دادم چون ...
نمی پسندم. این مساله نگرانی مرا در مورد حفظ بنیان خانواده ام افزون بخشید، در نتیجه من چادر را برداشتم. همسرم استقبال زیادی کرد و حتی خودش برایم مانتو خرید، البته باید بگویم مانتو گشاد و شیک تهیه می کند و خدا رو شکر دوست ندارد موهایم را بیرون بگذارم. سمیه زن 36 ساله ی کارمندی که نزدیک به 4 سال پیش ازدواج کرد. او در خانواده با پوشش متوسط زندگی می کرد و در خانواده او، مادرش و خواهرانش پوشش ...
عاشقانه های یک همسر جانباز اعصاب و روان
تنها از این ازدواج بعد از گذشت بیش از ده سال رضایت دارد بلکه هر روز عاشق تر است و خدا را به خاطر داشتن زندگی خوب زناشویی اش شکرگزار است. عاشقانه همسرم را دوست دارم و خدا را سپاسگزارم او می گوید: من همیشه نیمه پُر لیوان را می بینم. از اینکه فرزندانی سالم دارم، مشکلاتم طوری است که با مقداری پول حل می شود، خدا را سپاسگزارم. معتقدم که خدا دستم را گرفته و به او توکل دارم. او مرا تنها نمی ...
از پهلوان قزوینی تا ستاره پرتغالی
یک شوخی است روی بازوی چپش. مسی پسرش را در حال نقاشی روی پایش خالکوبی کرده و... . زلاتان ابراهیموویچ سال پیش وقتی پیراهن پاری سن ژرمن را می پوشید، مقابل تیم کان یک کارت زرد را با کمال میل پذیرفت. او بعد از گلزنی پیراهنش را از تن درآورد و 50 نامی که بر روی بدنش خالکوبی شده بود را به همه نشان داد. او گفت: هر جا که می روم مردم با نام مرا صدا می زنند اما نام هایی وجود دارد که هیچکس به آنها ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
معروف نشده بود. اما به عنوان کارگردان فیلم با او عکس گرفتم و در حقیقت سال ها بعد متوجه شدم که با چه آدم مهمی عکس دارم. فیلم اش را دوست داشتید؟ بله و وقتی از سینما بیرون آمدیم؛ مردم تجمع کرده بودند که از او امضا بگیرند و طبعا من هم امضا و عکس گرفتم. دفترچه امضاها را دارید؟ بله، اما نمی دانم کجاست. باید بگردم ببینم کجا گذاشته ام. یک بار که داشتم یکی از های فیلم را ورق می زدم، یک ...
بازخوانی پرونده هایی از جنس کابوس
یکی از استان های جنوبی کشور شناسایی کردند. کارآگاهان پلیس فتا با هماهنگی قضایی و با همکاری دختر جوان مرد دروغگو را در یکی از شهرهای استان دستگیر کردند. مرد فریبکار که باور نداشت از این زن رودست خورده و به دام بیفتد در تحقیقات و بازجویی های فنی پلیس با اقرار به جرم خود ادعا کرد حدود هفت سال است که با زن جوان در ارتباط بودم و بعد از اینکه با هم به مشکل برخوردیم و وی درخواست ازدواج مرا رد کرد، من ...
دلیل دختران جوان برای زیباتر شدن
اداری موفق تر هستند. فرهنگی که در پس حجاب، زنان را محجور می کند دوست ندارم دختر جوانی روی سکوی کنار در ورودی فروشگاه لوازم آریشی نشسته و آنچه را که خریده است، تِست می کند! مانتویی تن نما و ساپورتی تنگ به تن دارد! وی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس خود را شهلا کاکایی، دانشجوی سال سوم نرم افزار کامپیوتر معرفی می کند. وقتی خوب به اعضای صورتش نگاه می کنم از چال گونه تا ...
رازهایی درباره 80 سالگی وودی آلن
به گزارش بولتن نیوز، وودی آلن در اتاق نمایش خصوصی خود در بالای ایست ساید نیویورک، همان طور که در یک صندلی راحتی جاخوش می کند، می گوید: اغلب به من می گویند، هی، تو داری داخل یک حباب زندگی می کنی؛ شاید راست می گویند . او به این وضع عادت کرده است؛ 35 سال است که در این سالن کوچک دلگیر فیلم تماشا می کند و جلسه برپا می کند. می گوید: صبح ها از خواب بیدار می شوم، بچه ها را به مدرسه می برم، بعد ...
محجبه شدن دختر مسلمان چینی
. الحمدلله به مسجد رفتم و نماز مغربم را درآنجا بجا آوردم و آرامش را در مسجد برای اولین بار تجربه کردم. وقتی بار دیگر در چند هفته بعد از آن، دوباره به مسجد رفتم، متوجه شدم که دوست دارم مانند بانوان مسلمان آنجا لباس بپوشم. من از اینکه حجاب را به تاخیر انداخته بودم عمیقا در قلبم احساس ناراحتی میکردم و دیگر نمیخواستم به این کار ادامه دهم. شوهرم بسیار مرا حمایت می کرد و از آنجا که این سفر من به سوی خدا بود ...
روایت دردناک مادری که دختر نوجوانش معتاد...!
حساسیت بی جا نبوده؟ نه. فکر نمی کنم. با بغض می گوید: هر کاری کردم تا دخترم ترک کند حتی چندین بار او را به کمپ فرستادم اما زمانی که از کمپ بیرون می آمد دوباره شروع می کرد به کشیدن مواد . دلش از خیلی ها پر است. مدام به جوان های پارک نگاه می کند و آهی بلند می کشد. مهسا اصلاً با من تلفنی هم حرف نمی زنه.خیلی وقت ها دلم براش تنگ میشه. خیلی شب ها استرس می گیرم که نکنه مرده باشه. همین ها را می گوید و بغضش می ترکد: هر روز منتظرم تا مهسا در رو بزنه و بیاد خونه. بگه مامان من خسته ام. می خوام ترک کنم. می خوام ازدواج کنم و من براش جهیزیه درست کنم و تو لباس عروس ببینمش. ...
نظر غیرمسلمانان در خصوص حجاب چیست؟
حجاب است و امیدوارم که خداوند مرا هدایت کرده و باز هم آن (روسری) را بپوشم. جونز: رسانه های خبری برنامه ریزی می کنند تا ما نسبت به حجاب نادان باشیم خانم سالی جونز که یک غیر مسلمان از کشور ایالات متحده آمریکا است نیز در خصوص حدود چهار سال قبل با یک زن و خانواده مهربان و خون گرم مسلمانش آشنا شدم. از آن زمان من به دنبال مطالعه و آشنایی بیشتر در خصوص اسلام واقعی هستم. من متوجه ...
بهزیستی هیچ حمایتی از فرزندانم نمی کند
اما تشخیص ضعیف بود و دیر تشخیص دادند. از آن به بعد معصومه دارای یک زندگی نباتی شد. مرآت- با وجود این وضعیت به تدریس شما لطمه ای وارد نشد؟ معصومه اوایل تولدش بیشتر در بیمارستان بستری بود و اگر سمنان بستری بود مادرم در کنارش بود و من در ساعت کار به مدرسه می رفتم و بعد از اتمام هم به بیمارستان برمی گشتم و تا فردا پیشش بودم. در هیچ حالتی حتی در بدترین شرایط ...
خانم دکتر در بن بست زندگی
نتوانست خواسته های مرا برآورده کند و این برای من عذاب آور است. زن اندکی سکوت کرد و ادامه داد: 10 سال پیش را خوب به یاد دارم. روزی را که همکارم مهری در بیمارستان، برادر شوهرش را به من معرفی کرد. از آنجایی که او زن مهربانی بود و همیشه به عنوان یکی از همکاران خوبم به حساب می آمد، وقتی از امیرحسین تعریف کرد مطمئن شدم او مرد خوبی است. البته از شرایط ظاهری و اجتماعی خوبی هم برخوردار بود و همه ...
از قتل عام متحصنین مسجد گوهرشاد با مسلسل ماکسیم تا سخنرانی مرحوم بهلول و محقق در جمع متحصنین
مردم و خون راه افتاد توی مسجد گوهرشاد. خون خیلی زیادی. * راوی ابوالقاسم انتظاریزدی گریه پدرم جریان کشف حجاب را کاملاً یادم هست. در آن زمان من 9 یا 10 سال داشتم. زن های محجبه را می گرفتند. هیچ مردی حق پالتو پوشیدن نداشت. پالتوی پدر مرا در خیابان قیچی کردند، تکه پایین آن را دستش دادند، او به خانه آمد و نشست و گفت: آدم مرگش برسد بهتر از این است که در این اوضاع زندگی ...
ایمان برای پرواز یک آسمان کم داشت!
پارک مشغول فروختن فال می شدم. در نگاه بعضی رهگذرها مهربانی نبود و دوست داشتند مرا نبینند! همین هم بود که یا با گوشه چشمشان به من نگاه می کردند یا از روی اکراه! رد پای مهر و بی مهری امام الدین با اشاره به اینکه خستگی احساس هر روزه اش در این سال ها بود، گفت: من همیشه خسته بودم. به دلیل اینکه رفتار بعضی آدم ها با من و خانواده ام خوب نبود خیلی اوقات احساس تنهایی و خستگی می کردیم. وقتی ...
قصاص؛ برگ آخر زندگی زوج جوان
: به خاطر بیکار شدنم، با همسرم اختلاف داشتم که این اختلافات سرانجام به قتل منجر شد. پس از تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال و متهم صبح دیروز در شعبه چهارم و به ریاست قاضی عبداللهی محاکمه شد. در ابتدای این جلسه مادر مقتول به عنوان اولیای دم در شکایتش گفت: دخترم به خاطر اختلافاتی که با همسرش داشت خانه را ترک کرده و نزد من آمده بود. روز حادثه محمد به در خانه ام آمد و سراغ مریم را ...
سنگ مزاری که پیش از شهادت همه دیدند
به حرفش گوش بدهم. با انگشت اشاره کرد و گفت که وقتی شهید شدم مرا آنجا دفن کنید. من که باورم نمی شد، حرفش را جدی نگرفتم . نمی دانستم که آن لحظه شنونده وصیت پسرم هستم و روزی شاهد تدفین او در آن حیاط می شوم . * سنگ مزاری که پیش از شهادت همه دیدند دوره فتوشاپ را می گذراندم و در حد مقدماتی کارهایی انجام می دادم. یکی از کارهایی که از آن لذت می بردم نوشتن اسم خودم روی سنگ مزار شهدا ...