سایر منابع:
سایر خبرها
اس ام اس تنهایی سری 8
... مثل ظلمت توی شب ها جون به لب موندم و تنها ****************************** پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست در این ساحل که من افتاده ام خاموش غمم دریا دلم تنهاست ****************************** در برهوت بی کسی تنها تو همزاد منی ای نازتر از خواب شبم ...
می گفتند سیدحکیم ماهی 100 میلیون می گیرد و به سوریه می رود!
...، پس دیگر نمی رود، اصلا سابقه نداشت که داداش یک ماه اینجا بماند گفتم: آره واقعا برای خود من هم خیلی تعجب آور است. بعضی وقت ها می گفت: نمی دانم چرا این دفعه یک جوری شدم و دوست دارم بیشتر با تو بمانم. الان که به این حرف های او فکر می کنم، می گویم که خدایا چرا من از همه چیز غافل بودم. قبل از شهادت جایی که دفن شد را نشان داده بود توصیه شهید در مورد گریه ما بود، همیشه می گفت: خوش ...
علیرضا حقیقی: هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد
پایان فوتبالش حتما برای زندگی به ایران می آید؛ صد درصد... معلوم است که وطن خودم را با هیچ کجای دنیا عوض نمی کنم. خانواده ام، دوستانم، آدم هایی که دوست شان دارم و دوستم دارند، همه در ایران هستند و طبیعی است که دلم بخواهد در ایران زندگی کنم. دلتنگ ایران، دلتنگ کودکی البته اگر تصور کرده اید علیرضا از زندگی در اروپا ناراضی است، اشتباه کرده اید؛ از لحاظ تمرین و سطح کیفی فوتبال ...
“مجید سوزوکی” این بار در سوریه
.... همیشه دوست داشت پلیس شود مجید پسر شروشور محله است که دوست دارد پلیس شود. دوست دارد بی سیم داشته باشد. دوست دارد قوی باشد تا هوای خانواده، محله و رفقایش را داشته باشد. مادر مجید می گوید: همیشه دوست داشت پلیس شود. یک تابستان کلاس کاراته فرستادمش. وقتی رفتم مدرسه، معلمش گفت خانم تو را به خدا نگذارید برود تمام بچه ها را تکه تکه کرده است. می گوید من کاراته می روم باید همه تان را ...
گر دست فتاده ای بگیری، مَردی ...
...> خانواده ما همه اهل کشتی هستند؛ پسر عمویم قهرمان آسیاست، داداشم هم از کشتی گیرهای بنام استان و شهرستان بوده، من هم از همان اول چون عشق به کشتی داشتم، برادرم مرا به این ورزش آورد و ما هم کشتی را ادامه دادیم. از چند سالگی کشتی را شروع کردی؟ از 9 سالگی کشتی را شروع کردم و تقریباً 15 سال است که کشتی می گیرم. اولین بار چه زمانی به اردوی تیم ملی دعوت شدی ؟ دررده نوجوانان به ...
نیم صفحه اول روزنامه پیروزی چاپ فردا / 31 تیر
کردیم وگرنه هنوزم جات رو نیمکت ذوب اهنه خودتو گم نکن هرکاری کردی پولتو هزاربرابر گرفتی ابن ما هوادارا هسیم که با عشق میایم بدون چشم داشت میشینیم بازیکناتمون رو تشویق میکنیم تو چی باشی به تشویق ما بی اعتنا باشی بزرگش نکن لطفا.دیگه حاشیه سازی ممنوع.???? نقل قول -1 #14 بهزاد 2016-07-21 12:11 میمیره یه دست تکون بده جواب ابراز احساسات هوادارو بده.نیم ساعت داد زدن محسن ...
هنرمندانی که با بیماری مبارزه می کنند
به محبوبیت رسید. او بیشتر یک چهره تلویزیونی است که در سریال های بسیاری ایفای نقش کرده و آخرین حضور او نیز مربوط به سریال شمعدونی ساخته سروش صحت است.فروردین ماه همین امسال بود که به یکباره خبری مبنی بر ابتلای این چهره دوست داشتنی به بیماری ام اس در فضای مجازی پیچید. او درباره این بیماری گفته بود: هنگام بازی در مجموع شمعدونی متوجه بیماری ام اس شدم و مدت دو سال است که در حال مداوا هستم ...
پرستو صالحی: گونه هایم را تزریق نکرده ام!
طور که هستم بپذیرم و صادق باشم. هیچ وقت هم از صداقت و روراستی خودم ضرر نکردم. مردم هم صداقت را دوست دارند. شاید در ابتدا برخی مسائل برای مردم سنگین باشد اما اگر صداقت رویه کار آدم ها شود، همه عادت می کنند که تو آدم رکی هستی و بقیه هم تو را همین طور که هستی، می پذیرند. صادق که باشی همه چیز شفاف تر و آسان تر پیش می رود. من از نوجوانی به لحاظ فکری و زندگی مستقل بودم و مسئولیت داشتم. مقدار زیادی از ...
همیشه یکی هست
همیشه یکی هست که با یاد او ، حال دلت خوب می شود ، قلب ات طپش های سریع و تند را می آموزد ، تا تو در تجربه ای نادر، سرعت جریان خون در مویرگ هایت را احساس کنی. همیشه یکی هست در زندگی ات ، که تجسم سیمایش، بازپخش کلامش در ذهنت ، و تصور خطوط صورت هنگام خندیدن ، رنگ و طعم زندکی ات را عوض می کند و تو دوست داری ، حرارت بدنت را زیر بارش باران بگیری و آسمان را در شادی ات شریک کنی. ...
یک روز زندگی با دلهره خانواده یک محیط بان
علوفه خریداری می کنند و برای حیوانات می گذارند، اما جوابگو نیست. آب آشامیدنی هم شور است و باید با مخزن های 60 لیتری آب شیرین را به آبشخورها ببرند. در سال های اخیر بسیاری از گونه های این پارک ملی تلف شده اند. برای همین هم علی دلش می خواهد محیط بان باغ شادی شود دوست دارم محیط بان بشم بعضی چیزاش سخته. این که شکارچی ها هستن رو دوست ندارم، وگرنه طبیعت رو خیلی دوست دارم. خصوصا پرنده ها رو. دلم می خواد تو ...
باقیات صالحات نام نیک به بلندای زمان
تو از دارایی ات، همان مقدار است که برای آخرت خود پیش فرستاده ای و آنچه را که تأخیر بیندازی و به جا گذاری، سهم وارث است. (غرر الحکم) بزرگترین حسرت در روز قیامت آن است که تو مال جمع کنی و دیگری با خیرات تو به بهشت برسد. امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: یقینا بزرگ ترین حسرتها در روز قیامت، حسرت کسی است که در غیر راه خدا ثروتی به دست آورده باشد (و چون از دنیا برود) آن را برای دیگری به ارث بگذارد و آن ...
بیا که دوست بداریم ، دوستی ها را در عالم مهرورزی شاخِ نباتِ دل ها باشیم!
دوبیتی و ... با ساروجِ رنگینِ (( عشق )) و گچ بری (( غم عشق )) قد برافراشته است و در گذر زمان هیچ عنصر طبیعی و اجتماعی، قادر نیست، از این خانه که نه، قصری زیبا و مستحکم، بلوری ذوب نماید. این حکم ابدی از آنجا سرچشمه گرفته است که شاعرانگی غزل های ناب شوریدگی های برخاسته از جان و دل و سر سپردگی به (( پیر عشق)) در بین عاشقان عالم، تو را سر آمد و ممتاز کرده است. شاعر نازنین دیار ...
پادشها ؛ قبلۀِ تهران تویی
بسم رب الشهدا و الصدیقین نالۀِ مرغ چمن و اشک یاس – مرگ غزل در شب چشمانِ داس سوز عطش بر لب رود فرات - جوشش خون از رگ آب حیات فاطمه پوشیده به تن رخت داغ – خم شده سروی دگر او را به باغ می رسد از مُلک ری آوای غم – خون چکد از دیدۀِ اهل حرم چشم سحر از غم باران تر است - شیعه عزادار غمی دیگر است موکب زینب ز دمشق آمده - روز عزای شه عشق آمده ...
او رفت تا افتخار همسر شهید بودن نصیب من شود
حال مادر همسرت خوب نیست برو پیش ایشان. به دلم افتاد اتفاقی افتاده، سریع از استادمان اجازه گرفتم و حرکت کردم. در بین راه دوست همسرم تماس گرفت و گفت شنیده است که همسرم تیر خورده، آیا این حقیقت دارد؟ وقتی این حرف را زد من محکم پایم را روی ترمز ماشین زدم و ایستادم. گفتم چی شده؟ وقتی فهمید اطلاعی ندارم گفت چیز مهمی نیست مثل اینکه دست سید تیر خورده و دارد بر می گردد. خیالم راحت شد که می آید و مدتی برای ...
10 نمایشنامه به چاپ رسید
بیرون رفت. جمیل: (رو به حنانه ) شرایط ما فرق می کنه. قسمتی از نمایشنامه من قربانی زیبایی ام شدم : زن سیاه پوش: دوستم داشت؟... واقعا فکر می کنی دوستم داشت؟ زن سفیدپوش: آره، دوستت داشت. زن سیاه پوش: پس تو هم جزو همه اون احمقایی هستی که اشتباه فکر می کنن رت باتلر اسکارلت رو دوست داشت! زن سفیدپوش: اوه، خدای من! زن سیاه پوش ...
مجموعه جدید اس ام اس عاشقانه و احساسی
... بوسه هایت را با باران برایم بفرستی ... اس ام اس لاو ببین چقدر در هم حل شده ایم بانو!! تو قهوه می خوری من خوابم نمی برد ! اس ام اس عشقولانه وقتی قلبم در دل تو می تپد چه جوری از خودم بگویم؟ وقتی اسم تو را صدا می کنند من برمیگردم چه جوری اسمم یادم بماند؟ من که دیگر ...
صرف فعل مضارع ما نمی توانیم/ بازخوانی جام زهر
...، تعطیل! غلط های بی خودی، حرف های دروغ، تهمت های بی وجه. ما در آنجا خودمان حاضر و ناظر بودیم. در این سال های متمادی، کسی هم از ما دروغ نشنیده است. آدم هایی که نبودند، یا همان وقت هم مطرود امام بودند، حالا حرف می زنند و چیزهایی را بی خودی به امام نسبت می دهند. بعد از فتح خرمشهر، امام فرمودند که لب تمام طول مرزها بایستید و یک صف دفاعی تشکیل دهید و داخل مرزها نروید. نگفتند جنگ را تمام کنید. گفتند ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (283)
مسیرت به ائل گلی افتاد، آهسته قدم بزن و صدای له شدنِ برگ ها را زیر پایت حس کن. ممنون. (ابراز احساساتِ یک تبریزیِ غریب در پایتخت) - ادب از که آموختی؟ + از داییم! دیروز تولد بانو سیمین بهبهانی هم بود. یاد و خاطره این شاعر و غزلسرای بزرگ کشورمان را گرامی میداریم. دلم گرفته، ای دوست! هوای گریه با من گر از قفس گریزم کجا روم ، کجا من؟ کجا روم که راهی به گلشنی ...
ما قربانی هستیم
نفر داعشی هم باشد می توانند آن را جمع کنند. دست های پشت پرده را شما می دانید. من بعد از سخنرانی آقا، توبه و طلب مغفرت کردم و پشیمانم. اما از آمریکا بگذریم از آل سعود نمی گذریم . چرا با ما همان رفتاری شد که با محاربین فتنه 88 صورت گرفت؟ در ادامه جلسه دادگاه قاضی دهقانی با اتهام اخلال در نظم عمومی از طریق جنجال و تجمع غیرقانونی متهم دیگری را تفهیم اتهام کرد اما این متهم گفت دوست ...
عناوین روزنامه امروز + فال روزانه - چهارشنبه 30/ تیرماه 1395
بیتابی کنید زیرا امروز اتفاقات غیرمنتظره محتمل هستند. کارهای زیادی را تمام می کنید و علیرغم موانع و بدبیاری های امروز شما با دقت و تمرکز کار می کنید. در رابطه جدیدی از طریق صحبت کردن با هم به احتمال عاشق شدن می رسید. صحبت شما صحبت بیهوده ای نخواهد بود و غیبت نمی کنید. بلکه صحبتی عمیق، عالی، آینده نگرانه و گرم و پر ایما و اشاره به عشق شما به یکدیگر است. سکوتی که بین شما بوجود می آید، با وعده های جالبی ...
آخرین گلایه های کشتی گیری که المپیک را از دست داد
بگوید خوب کردم؛ دوست داشتم اینجوری کنم؛ دلم نمی خواهد تو را ببرم. 70میلیون منتظرند تو جواب بدهی، چرا جواب نمی دهی؟ چرا بازی می کنی و مهره می چینی؟ همه را هم دیکته می کند. نه اینکه کسی بیاید خودش مصاحبه کند. می نویسد که تو برو این را بگو. بابا آن را خودت بیا بگو. تو یعنی این قدر... نمی دانم چه اصطلاحی به کار ببرم. بعد به من می گویند تو ماخوذ به حیا بودی در این چند وقت حرف نمی زدی. من در این چند وقت ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه در آورد/ روایت دفن ...
شاید در راه ماشین تصادف کرد و مُردم؛ دوست دارم حلالم کنی. گفتم نباید بروی. نمی دانم چرا گریه کردم لباسش را گرفتم و می گفتم نرو؛ ولی احساس عجیبی می گفت این رفتن آمدنی ندارد. عشق عجیبی بین من و منصور بود. خیلی ها حسرت این عشق و محبت را می خوردند. با اینکه شرایط زندگی شان از ما بهتر بود و همان عشق اجازه نمی داد از منصور جدا شوم، اما گوش نکرد. بچه ها را یکی یکی بوسید، وسایلش را جمع کرد و رفت ...
بهناز جعفری: سخت ترین تئاتر زندگی ام را با ام اس بازی کردم
ام .اس من را آرام تر کرده و چشم دلم را باز کرده است. من از چشم سر به چشم دل رسیدم. همین که به خود خویشتنم آگاه شدم برایم اتفاق بسیار جالبی بوده است. هیچ کسی، هیچ کتابی، هیچ انسان فرهیخته ای و هیچ نقشی نتوانست چنین تأثیری روی من بگذارد؛ جز همین اعصاب بدنم که خودشان را تخریب می کنند. این اتفاق باید در وجود و بدن من بیفتد که آگاهی پیدا کنم و چشم دلم باز شود. این است که از این اتفاق خیلی لذت ...
اشعار شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع)
سرویس شعر آیینی عقیق : به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت اشعار شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) عقیق تعدادی از اشعار آیینی را به منظور استفاده ذاکرین اهل بیت (ع) منتشر می کند: علیرضا شریف: باران گریه ام، نفس آسمان گرفت خونت زمین که ریخت دل ارغوان گرفت امروز بود سخت ترین روز زندگیم از من تو را، عموی مهربان گرفت در ازدحام آن همه دشمن چه ناگهان ...
من قربانت نمی شوم!
...> اما بین خودم و شما بماند؛ شاید اگر پایش هم بیفتد، وقتی نوبت قربانی دادن برای همان عزیز دلم هم که بشود، بی خیال شوم، بهانه بیاورم و دنبال راه دیگری برای ابراز ارادتم بگردم. بالاخره جان عزیز است... حالا شاید بعضی ها بگویند تو سخت می گیری. این همه کلمات در طول تاریخ تطور پیدا کرده اند و معنایشان عوض شده است اما قربانی بار معنایی دینی دارد و ادیان الهی زنده اند. هرقدر هم که گرد ...
دل نوشته همسر شهید زنده لرستانی برای رهبر معظم انقلاب
کتاب دل نوشته هایی برای بابا زهرا امسال توسط کبری حافظی، همسر شهید زنده لرستانی جمع آوری و به چاپ رسید. به گزارش میرملاس؛سید نور خدا موسوی یکی از جانبازان سرافراز نظام مقدس اسلامی است که در درگیری با گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی از ناحیه سر مجروح شد و اکنون هشت سال است که با صددرصد جانبازی [...] کتاب دل نوشته هایی برای بابا زهرا امسال توسط کبری حافظی، همسر شهید زنده لرستانی جمع آوری و به چاپ رسید. به گزارش میرملاس ؛سید نور خدا موسوی یکی از جانبازان سرافراز نظام مقدس اسلامی است که در درگیری با گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی از ناحیه سر مجروح شد و اکنون هشت سال است که با صددرصد جانبازی در کما به سر می برد. پس از رونمایی کتاب دل نوشته هایی برای بابا زهرا یک جلد آن به محضر مقام معظم رهبری ارسال شد که مورد تأیید ایشان قرار گرفت و رهبری در این رابطه پیامی برای همسر جانباز صددرصد سید نور خدا موسوی ارسال کردند. متن پیام امام خامنه ای این گونه آمده است: دورود بر عزیزانی که با درخشش های خود این فصل از تاریخ کشور را درخشان کردند و با فداکاری شجاعانه خود خون تازه در رگ ملت و این کشور دواندند . به دنبال پی نوشت مقام معظم رهبری، همسر شهید زنده سیدنورخدا موسوی نیز پیامی برای ایشان نوشته که به شرح ذیل است: سلام آقا. سلام جان دلم، سلام محبوبم. به محضرتان می رسانم من همسر جانباز صد در صد یا بهتر بگویم شهید زنده سردار رشید اسلام و سرباز شما سید نور خدا موسوی هستم. همسر من و سرباز کوچک رهبرم معاون یگان تکاوری زاهدان بود جوانی رعنا و رشید و مؤمن و انقلابی که اولین تجربه جبهه و جنگش را با منافقان در 17سالگی و در عملیات مرصاد تجربه کرد، تا مرز شهادت رفت ولی خدای بزرگ به او فرصت داد تا به سربازی زیر پرچم صاحب الزمان و رهبری ولایت فقیه ادامه دهد. ایشان همچون هم رزمانش یکی از صدیق ترین و پاک ترین انسان ها و محبوب در بین همکاران و دوستان و خویشان و همسایگان بود. همه با دیدنش به باخدایی بودنش شک نمی کردند و روح خدا را در نامش که نور خدا بود می دیدند... آقای مهربانم! اکنون 8 سال است سید نور خدا بر روی تخت نفس می کشد و با هر نفسش درس خداشناسی می دهد. هم وطنانم بارها و بارها تصویر درگیری اش را با اشرار از قاب تلویزیون و لحظه مجروحیتش را دیده و اشک ریخته اند حالا در منزل کوچک ما مرد بزرگی نفس می کشد که محل اُنسی شده برای هم وطنانم که با دیدارش به قدرت خدایشان بیشتر پی ببرند. آقا خدا کند شما لحظه تیر خوردنش را ندیده باشید چون هر پدر با دیدن صحنه مرگ فرزند بی تاب می شود و بی شک شما پدر سربازانت هستید. آقا سید نور خدا زنده است و 8 سال است بر روی تختش نه در بیمارستان بلکه در منزل و در کنار دو فرزندش باخدایش عشق بازی می کند. آقا بین خودمان بماند محمد مدتی است بهانه شمارا می گیرد و می گوید چرا خانه مان نمی آیید؟ می گوید چرا نمی آیی تا ما را به آرامش برسانی؟ می گوید 8 سال است دل تنگ حرف زدن با پدرش است.آخه برای محمد گفته اند که آقا جانبازان را خیلی دوست دارد ولی او می خواهد از زبان خودت بشنود.. سیده زهرا دخترم همیشه برایت نامه می نویسد بعد آن ها را به اتاق پدرش می زند تا شاید شما بیایی! گاه گاهی هم که فرصت می دهند از شبکه های تلویزیون دل نوشته هایش را می خواند. آقا در این 8سال مسئولین زیادی آمدند و در کنار تخت سید نور خدا اشک ریختند و گاه دلداری دادند و رفتن اما بچه ها بهانه تو را می گیرند . آقا من همسر سید نور خدا شما رو از کودکیم دوست داشتم یادم نمی رود در سال 66 تلویزیون خانه ما خراب شده بود سخنرانی شما داشت از تلویزیون پخش می شد من رفتم بچه همسایه را بغل کردم تا به بهانه ساکت کردن بچه سخنرانی شمارا گوش کنم. آقا برای فرزند مجروحت که 8 سال است در کماست و باخدایش بر روی تختش عشق بازی می کند دعا کنید. محمد می گوید اگر بیایی با شما عکس می گیرد و به اتاقش می زند و دیگر دل تنگی نمی کند. به امید دیدار شما بر بالین شهید زنده سید نور خدا موسوی درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
تجلیات غیبی روح متعالی در مثنوی
...! تویی که راه نیاز را در دلم گشوده ای، اگر چه در میان دریای اسرار و حقایق ربانی نشسته ام، اما به آب کوزه ای نیز چشم دوخته ام و می خواهم جامع همه ی مراتب اولیا شوم، زیرا هر یک از آنها در کمالی خاص، ظهور بیشتری دارد. من در این زمینه حالی هم چون حال داود نبی (علیه السلام) دارم که با وجود داشتن 99 رأس میش به یک میش دوست خود نیز طمع ورزید. (1) دقوقی می گوید: حرص در امور دنیایی بد است، اما در عشق تو ...
عاشق تحصیلکرده، کارتن خواب شد
می رسیدند اما من هرچه بالاتر می رفتم از تمام آدم های شهر کوچک وکوچک تر می شدم. با دانه های ریز برف و باران به روزهای ابری دانشکده حسابداری رفتم. یاد سال اول افتادم، ترم دوم. واحدهای درسی را روی تابلوی اعلانات زده بودند. در هیاهوی تمام بچه هایی که می خواستند بهترین انتخاب واحد را داشته باشند، من داشتم به بهترین انتخاب زندگی ام می رسیدم. دوستانش سارا صدایش می زدند. سرمای دانه های برفی که ...
گفت وگوی اختصاصی با علیرضا سپاهی لایین(شاعر، نویسنده و روزنامه نگار خراسانی)
و شهامت به زبان مادری و فرهنگ قومی خود عشق بورزند وآن را مانع پیشرفت های اجتماعی خود نپندارند. همچنین دوست دارم مردم ایران از ته دل شادباشند، آزاده باشند و احساس آزادی کنند و برای توجیه ترس، به ریا و دروغ متوسل نشوند. * چند فرزند دارید و اگر می شود نام ها، تحصیلات و سن و سالش ا ن ر اهم بفرمایید ؟ ** من سه دختر دارم و ازاین حیث بسیار خوشحال و خوشبختم؛ دخترانم که هر سه نام های ...
نماینده های مجلس ما، دل نگرانی فرهنگی ندارند!
.... من در فضایی باز بزرگ شدم و توقعم از جامعه ام این است که باز باشد. اگر فضای بازی برای زندگی نداشته باشیم. تنفس سخت می شود. من گاهی اوقات برای این که بتوانم نفس بکشم، حرفم را صریح می زنم، شاید حکم یک جابه جایی هوا را برایم؛ انگار نفس کشیدم و نفسم باز شد. نکته ی بعدی این است که من سینما و فضای رسانه ای را به این دلیل دوست دارم که انگار مردم تو را در جایگاه یک نماینده برمی گزینند. مثل ...