سایر خبرها
خالکوبی هم جلوی شهادت داداش مجید را نگرفت
نمی رود. چند روز مانده به رفتن لباس های نظامی اش را پوشید و گفت: من که نمی روم ولی شما حداقل یک عکس یادگاری بیندازید که مثلاً مرا از زیر قرآن رد کرده اید. من بگذارم در لاین و تلگرامم الکی بگویم رفته ام سوریه. مادر و پدرم اول قبول نمی کردند. بعد پدرم قرآن را گرفت و چند عکس انداختیم. نمی دانستیم همه چیز جدی است. وقتی رفت تمام جیب هایش را خالی می کند مدافعان برای پول می روند این ...
این مینی بوس های خسته
تر است: خانه مان درکه است، هفته ای سه روز کلاس دارم، برایم بهتر است با همین مینی بوس ها بروم و بیایم، مادرم هم همیشه سوار این مینی بوس ها می شود و به تجریش می رود تا خرید کند. گاهی دو سه بار در روز سوار می شویم. آن یکی زن میانسالی است، روی یکی از صندلی های عقب نشسته: چاره ای نداریم، اینها زودتر از اتوبوس پر می شوند، تاکسی هم که گران است، نمی شود همیشه سوار شد. کرایه مینی بوس های درکه ...
رهبر انقلاب کی چفیه بر دوش انداختند؟/ نشست انتخاباتی چراغ خاموش احمدی نژاد و یارانش/ تفسیر جلیلی از ...
سال 78 این خطر بسیار جدی شد و از آن روز بود که رهبری برای مخالفت و مبارزه با این تفکر خطرناک، چفیه ای را بر دوش خود قرار دادند و تا به امروز آن را نگه داشته اند. توضیح نوبخت درباره صاحبان فیش های نجومی محمدباقر نوبخت در برنامه گفت وگوی ویژه خبری شبکه دو سیما با بیان این که تاکنون 3500 میلیارد تومان به استان ها اختصاص داده شده است درباره فیش های حقوقی نامتعارف برخی مدیران گفت ...
روایت زندگی مسعود پرویز؛ شهید زنده شلمچه
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : پوران دخت پرویز خواهر شهیدان مسعود و محسن پرویز در سالروز شهادت مسعود پرویز، برادرش مسعود را از بنیان گذاران سپاه در قزوین معرفی کرد. وی با بیان این که ما 3 برادر و 4 خواهر هستیم که محسن و مسعود شهید شدند گفت: برادران من از آغاز جنگ در جبهه ها بودند، محسن برادر بزرگم 29 سال داشت و متاهل بود که به جبهه رفت و یکی از فرزندانش قبل جنگ و دیگری ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
هیچ چیز عوض نمی کنم. صدها علیپور فدای بی بی حضرت زینب (س) و حضرت آقا. برخی دیگر هم هستند که جهاد شهدای مدافع حرم را با پول می سنجند. اینها من را اذیت می کند. آخر این شهدا هدف هایی والاتر از این چیزهای پوچ داشتند که راهی شدند. حال و هوای روستایمان بعد از شهادت همسرم تغییر کرد. برخی می گفتند که چرا رزمندگان مدافع حرم برای جنگ راهی سوریه و عراق می شوند و این حرف من را اذیت می کرد. اما بعد از شهادت ...
از چه سنی می توانم کودکم را تنها در خانه بگذارم؟
اصلاً کار صحیحی نیست که بچه های زیر 10 سال را با وجود اصراری که برای تنها ماندن دارند، در خانه تنها بگذاریم.قطعاً بچه های 8 یا 9 ساله، اگر در خانه تنها بمانند، نمی توانند از پس مشکلات احتمالی بربیایند ؛ زیرا توانایی شناختی و بلوغ عاطفی لازم را ندارند. اگر شما به بیشتر سؤال های زیر پاسخ مثبت بدهید، می توانید مطمئن شوید که فرزندتان به رشد عقلانی مناسب رسیده است: - آیا فرزندتان از قوانین و ...
رهبر انقلاب کی چفیه بر دوش انداختند؟/ نشست انتخاباتی چراغ خاموش احمدی نژاد و یارانش/ تفسیر جلیلی از ...
جدی قرار گرفت ، افزود: بعد از جریانات دوم خرداد که شعار توقف انقلاب توسط بخشی از مدعیان اصلاحات در انقلاب سر داده شد این تهدیدها جدی شد. از سال 78 این خطر بسیار جدی شد و از آن روز بود که رهبری برای مخالفت و مبارزه با این تفکر خطرناک، چفیه ای را بر دوش خود قرار دادند و تا به امروز آن را نگه داشته اند. توضیح نوبخت درباره صاحبان فیش های نجومی محمدباقر نوبخت در برنامه گفت وگوی ویژه ...
کارگر عین دویی که رزمنده لشگر فاطمیون شد/ به اسم سفر مشهد رفت اما سر از سوریه درآورد/ روایت دفن مظلومانه ...
10 روز طول کشید تا بار سوم که 7 مهر 92 بود، علیرضا مدرسه می رفت کار مهد کودک خودم هم شروع شده بود. آمد خانه گفت مامان علی! -مرا "مامان علی" صدا می کرد- عزیزم می خواهم بروم زیارت امام رضا(ع) با من می آیی؟ گفتم علیرضا مدرسه است، خودم مهد دارم - بنیامین آن موقع یک سال و نیمش بود- گفتم هوا سرد است، بنیامین مریض می شود؛ گفت پس اگر راضی باشی تنها می روم دلم هوای حرم دارد؛ گفتم نه راضی نیستم، گفت پس من ...
مادری با خاطره 5 شهید و فرزند مفقودش +عکس
...> فاطمه جلالی افزود: چه کسی از دلش می شود پسرش را به جبهه بفرستد اما من از دلم شد. شکر خدا و الحمدالله که من پسری داشتم در راه دین دادم. خاطره ای از توسل به حضرت زهرا(س) این همسر شهید می گوید: هفت سال همسرم مریض بود، انگار جان تازه ای گرفته بود، زمانی که همسرم می خواست به جبهه برود، بهش گفتم، نمیگذارم؛ من برادرم و پسرم شهید شدند، او در جواب من گفت: جواب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله ...
یک روز زندگی با دلهره خانواده یک محیط بان+عکس
گوید اگر محلی ها کمک نکنند نمی شود شکارچی ها را فراری داد: تو منطقه ما چند سالیه که مشکلی پیش نیومده. البته درگیری زیاد بوده ولی فقط چند سال قبل در میبد یک شکارچی کشته شد. محیط بان هم رفت زندان و چند بار اومدن کارشناسی کردن و حکم اعدام بریدن که به سختی تونستن رضایت شاکی رو بگیرن. حالا با این وضع نگاه سازمان محیط زیست اینه که نیازی نیست ما سختی کار داشته باشیم، چون داریم با هزینه دولت می ریم جاهای ...
بسته خبری سفیر چهارشنبه 30 تیرماه 1395
باید بکنیم!؟ شهردار تهران در نخستین اجلاس جهانی شوراها و شهرداران 2016 : این عادت را کنار بگذاریم که بعد از نزدیک به چهار دهه مسئولیت در سطوح مختلف، به عنوان یک مسئول در نقش اپوزیسیون حرف بزنیم بلکه باید در نقش پاسخگویی حرف بزنیم و بگوییم چه کرده ایم؟ ما در شهرداری تهران طی یک دهه گذشته اقدامات گسترده را برای حل این چالش ها انجام داده ایم هر روز سهم شهرها و مدیریت ...
قصه پرواز دروازه بان تیم منتخب بوشهر از زبان مادر/ گفتن مشکلات به مسئولین چه فایده ای دارد
62 در سن 14 سالگی تصمیم به رفتن جبهه گرفت . اسکندر چهل روز بعد از شهادت علی تصمیم جدی برای ادامه راه برادرش گرفت و برای رفتن به جبهه نام نویسی کرد، اما به دلیل اینکه سن او کم بود در وسط راه اسکندر را پیاده کردند، وقتی به خانه آمد بسیار ناراحت و افسرده بود و تا مدتی با کسی حرف نمی زد و فقط می رفت مسجد و بسیج و در نماز شب برای رفتن به جبهه دعا می کرد. بالاخره چهار ماه بعد با ...
این بچه بوی شهادت می دهد!
از دانشجوها را دیدم که خیلی گریه می کرد، سؤال کردم چرا شما انقدر بی تابی می کنید آقا رضا به آرزویش رسید، می گفت: من هم میدانم جز شهادت برای آقا رضا نباید فکر کرد اما من با او در دانشگاه خاطرات زیادی داشتم با اینکه هم سن و سال بودیم او برای ما پدری می کرد همیشه هوایم را داشت من وضع مالی خوبی نداشتم پدرم کارگر بود برای همین آقا رضا بعضی مواقع به من پول غرض می داد، در جمع آنهایی که وضع مالی خوبی ...
سهم من از جهاد همسرم حفظ حجابم است
در راه خدا را نصیبش کرد؟ شهید از قصدشان برای رفتن به جمع مدافعان حرم به شما حرفی زده بود؟ از کنایه هایی که به مدافعان حرم زده می شود، نصیب شما هم شده است؟ بله، خیلی حرف ها شنیدم. خیلی ها گفتند که برای چی اجازه دادی برود؟ چرا باید تنهایی بچه های شهید را بزرگ کنی و از این حرف ها. حرف همیشگی من هم این بوده، آن حلاوتی که در 13 سال زندگی با محرم چشیده ام با همه عمر زندگی من ...
اسم حزب الله لبنان را متوسلیان پیشنهاد داد
گرفته است. حاج احمد در حضور آقای خامنه ای رو به قبله دست هایش را بالا برد و گفت خدایا شکرت که خواسته من را عملی کردی و من را به آرزویم رساندی. وی ادامه می دهد: سه چهار سال بعد از اسارت حاج احمد، هر وقت من خدمت آقای خامنه ای رسیدم، ایشان می گفتند: آقا محسن یادت هست آن روز حاج احمد دست هایش را بالا برد، مثل اینکه می دانست قرار است چه اتفاقی بیفتد. حضرت امام در جریان تصمیم شورای عالی دفاع ...
گروهک منافقین در ذهن ها یک گروهک تنفر آمیز است
من و برادرانم دوران کودکی بسیار شیرینی را با پدرم داشتیم و تمام لحظه های بودن پدرم برای ما خاطره انگیز و به یاد ماندنی است. ایشان اگر در ماموریت نبود، هر هفته در خانه جلسات خانوادگی داشتیم و در همه امور از جمله خرید خانه و مسائل دینی و مذهبی با ما صحبت می کرد و آنقدر صحبت های ایشان تاثیر گذار بود که گاهی با برادر هایم تا مدت ها در مورد همان مسائل تبادل نظر می کردیم. ...
ما اینجا بخوابیم تا سرمان را ببرند؟
به گزارش افکارنیوز ، فرزند ارشد خانواده بود. 9 فرزند بعد از او به دنیا آمدند اما سید حکیم با خلقیات جهادی اش برای خانواده چیز دیگری بود. دروس حوزه علمیه او را به لحاظ معرفتی رشد داد، از همین طریق هم با سپاه حضرت محمد(ص) آشنا شد و از 16 سالگی بود که برای مجاهدت در کنار سایر همرزمان افغانستانی اش به جنگ طالبان رفت. در این مسیر روزهای سخت و سنگین اسارت را هم تحمل کرد اما خدا آزادی را ...
می گفتند سیدحکیم ماهی 100 میلیون می گیرد و به سوریه می رود!
.... زمان جنگ تحمیلی خود ایران هم همین بود. حقوق مختصری داده می شد. حالا فردی تصمیم می گیرد به هر دلیلی به مقابله با دشمن برود، دلیل نمی شود که خانواده اش به سختی بیش از حد بیافتند و به نظرم این مسائل در همه جای دنیا هم مرسوم است. با دلتنگی نبودن های ایشان چه می کردید؟ سید حکیم به ازای هر دو ماهی که سوریه بود، 15 تا 20 روز هم اینجا بود تا شهادت ابوحامد که سه ماه رفت آنجا. 6 روز برگشت و بعد ...
حفاظت از ارزش های اسلامی، ناموس و شرف مسلمانان هدف شهدای مدفع حرم و دفاع مقدس/ کدام پول می تواند جوابگوی ...
مادیات است و اگر کسی به مقامی نرسد که بتواند ایثار کند، پول هرگز نمی تواند انگیزه خوبی برای جنگ و دفاع از مظلومان باشد. اینها به جنگی رفتند که می دانستند مرگ و شهادت در انتظار آنان است و با تمام این ها، ثابت قدم و مصر قدم برداشتند؛ پس پول نمی تواند دلیل آنها برای رفتن باشد. آیا خود آنان برای پول از جان و خانواده خود می گذرند؟ * چه انتظاری از مسئولان و مردم دارید؟ همسر ...
هویتم را عوض کردم تا پسرانم به سوریه بروند!
: الحمدالله خدا و بی بی زینب طلبیدند. پدرشان زد زیر گریه چون خیلی به بچه ها وابسته بود. مجتبی گفت: یکی دو شب می آییم مشهد و بعد برمی گردیم. وقتی آمدند، کلا یک روز اینجا بودند. با هم رفتیم چاله دره وکیل آباد. مصطفی خیلی حساس بود، هر جا نمی رفت و هر چیزی را نمی خورد اما آن روز کاملا تسلیم شده بود، انگار می دانست این دورهمی آخر است. آنجا با لهجه افغانستانی خودشان را معرفی می کردند و بگو بخند داشتند ...
خاطراتی از شهدای شنام در کتاب زندگی نامه شهید آزاده منوچهر شعبانی
.... خبر عملیات شنام و شهادت غریبانه ی شهیدان؛ بیژن شفیعی٬ خسرو آزرمی٬ محمد همایی رشید٬ محمد فروتن و محمد ورمزیار و مجروح شدن تعدادی از همسنگران در اسدآباد می پیچد و بیشتر از همه خانواده هایی که فرزندان شان سالم از عملیات برگشته بودند را نگران می کند. دو روز بعد از این واقعه شهید علی رضا خزاعی فرمانده سپاه و عده ای دیگر به مریوان آمدند. شایعه شده بود که می خواهند به اسدآبادی ها ...
طراحی و تولید شبیه سازهای رانندگی در خانه +عکس
صبحانه آنلاین : اگر نگوییم همه، اکثر راننده ها یا حتی آن هایی که یک بار هم فرمان خودرو را در دست نگرفته اند سریع راندن را دوست دارند. اما چند درصد اوقات وضع ستاره ها و چرخ گردون بر وفق مراد عاشقان مسابقه و سرعت است؟ در کشور عزیزمان که امکانات مناسبی را نمی توان یافت و تخت گاز رفتن در خیابان ها هم بازی با جان خود و دیگر هم وطنان است و اصلاً و ابداً پیشنهاد نمی شود. در آن ور آب ها هم که پیستی در ...
افشارزاده روی فتح اله زاده را سفیدکرد - عمر مدیریت افشار زاده تمام است
، حسن روشن با چنین اقداماتی کوچک نمی شود. آقایان التماس کردند علیه شان مصاحبه نکنم پیشکسوت باشگاه استقلال ادامه داد: برخی خبرنگاران پس از انتخابم به عنوان مدیر آکادمی استقلال به من گفتند دیگر درباره مشکلات استقلال حرف نمی زنی؟ اما در همین دوران هم هر وقت موضوعی مخالف خیر و صلاح باشگاه را دیدم صحبت کردم اما التماسم را می کردند و درخواست داشتند مصاحبه نکنم و من به مسئولان استقلال ...
پولدار شدن احمقانه ترین انگیزه برای پزشک شدن است
نوشتن هم بلد نبودم تا آمدیم تهران و رفتم مدرسه رازی و از سال چهارم دیگر شاگرد اول کلاس بودم و تا آخر هم همیشه بچه درسخوان باقی ماندم. بازی الک دولک هم را هم خوب یادم هست که چقدر دوست داشتم و بازی می کردیم. خانه ما در خیابان شاپور بود چند وقت پیش رفتم و دیدم از دو قهوه خانه ای که مادر بزرگم داشت فقط یک در باقی مانده است. مدرسه خوبی هم می رفتید، دارلفنون مدرسه ویژه ای بوده ؟ چون ...
فصل تمشک چینی برای بچه های کار
ایران آنلاین / لباس ها هم. نمی شود تمشک بچینی و رخت و لباست تمیز بماند. مادرها بهشان غر نمی زنند. عادت دارند بچه ها عصر با لباس یکسر رنگی به خانه برگردند. رنگ تمشک به این راحتی پاک نمی شود. اهمیتی ندارد آن هم برای غفور و دوستانش که این روزها از فصل تمشک برای خودشان درآمدی دارند. تمشک های وحش
پدرهای سرایدار، دانش آموزان خانه نشین
تاکسی است باعث شده که این مدرسه در محیط مناسبی برای دانش آموزان نباشد. از دیگر تعداد زیادی از خانواده های این دانش آموزان می گویند که نمی توانند هزینه سرویس را بپردازند و تصمیم گرفته اند بچه هایشان را در سال جدید به مدرسه نفرستند. هفته گذشته یک روز را برای ثبت نام در مدرسه جدید تعیین کرده بودند، از 90 خانواده که باید ثبت نام می کردند، 22 خانواده آمده بودند. بقیه جزو سرایدارها بودند. خب معلوم است که ...
دلایل استعفای مصدق را باید در خود او جست
تیرماه 1331 مایل به کنار رفتن بود و از مدت ها قبل مترصد فرصتی که این کار را انجام دهد. برخی دیگر بر این باورند چون به درخواست منطقی او وقعی گذاشته نشد، استعفا داد. تحلیل جنابعالی از این موضوع چیست؟ ما برای طرح هر مسئله ای و سخن گفتن درباره آن، باید به ریشه یابی بپردازیم. ریشه یابی در زمینه 30 تیر به آغاز کار دکتر مصدق برمی گردد. دکتر مصدق در خاطرات و تألمات می نویسد که من امروز به مجلس ...
زندگی جهنمی بلوچ ها در بهشت!
سکوتی که خاص جنگل است، فضا را دل انگیز می کند. برای رسیدن به جاده اصلی باید راه باریک و خاکی را گرفت و برگشت؛ همان راهی که بچه های آفاق و باقی خانواده ها هر روز آن را طی می کنند تا سر جاده برسند و از آنجا روانه مدرسه شان در دلند شوند. آفاق یک دختر دانشجو هم دارد. کوهسنگی مثل اسمش زیباست؛ روستایی حوالی رامیان. 50 سال قدمت دارد. محل سکونت بلوچ های مهاجر که بچه های شان با آن چشم های درخشان و ...
مصدق می خواست آبرومندانه برود!
رفتن هم آن شهامت را نداشت که مثل ژنرال دوگل بگوید: هموطنان فرانسوی! به من رأی نمی دهید، من می روم. دوگل خودش را در معرض رأی گذاشت و چون به او رای ندادند ، رفت، اما مصدق نمی خواست به این شکل برود، می خواست با سلام و صلوات برود و به همین دلیل در معرفی کابینه، چیزی را که می دانست شاه با آن موافقت نمی کند، درخواست کرد؛ چون از زمان تشکیل سلسله پهلوی، وزیر جنگ را خود رضاشاه و محمدرضاشاه تعیین می کردند. او ...
نبویان: حسین فریدون کاسب تحریم است/ عراقچی گفت شب ها پول را خرد خرد وارد می کنیم/ حتی یک بارهم با وزیر ...
ما این است. وضع تحریم ها چه شد؟ می پرسیم چرا تحریم ها برداشته نمی شوند؟ توجیه آقای عراقچی و دیگران این است. اینها به خاطر یک سری تحریم دیگر، تحریم های اولیه است و اجازه مذاکره نداشتیم. دو جواب می دهم. این به خاطر موشکی است، این به خاطر فلان و بهمان است و توجیهاتی از این دست می کنند. دو جواب می دهم. اولاً این تحریم ها هسته ای است. مبادله پول چه ربطی به هسته ای داشت؟ swift که قرار بود ...