سایر خبرها
اسرائیل! منتظر باش که انتقام ابوالفضل را از تو می گیریم
هول شد و خبر را نگفت. آن شب من خیلی ناراحت شدم تا صبح نخوابیدم احساس کردم حتما اتفاقی افتاده است. زنگ زدم به همان بنده خدا و گفتم اگر چیزی شده بگو ما تحمل شنیدنش را داریم .صبح آن روز ماجرای دیشب را برای همکارانم گفتم. همان لحظه یکی از بچه ها گفت فلانی با شما کار دارد تا این را گفت فهمیدم که ابوالفضل شهید شده، خبر شهادت ابوالفضل را من به مادرم دادم، مادرم روحیه بسیار بالایی دارد. تنها چیزی که من به ...
شوک تکان دهنده تجاوز به محارم
رابطه خواهر و برادر در سنین نوجوانی و بلوغ شکل می گیرد، خواهر و برادر همسن و سال هستند، رابطه ممتد و همیشگی نیست و رابطه به خاطر کنجکاوی ها و محدودیت های جنسی به وجود می آید و به همین دلیل هم معمولا راحت تر فراموش می شود و شاید مورد بخشش قرار می گیرد. در ضمن در صورت اطلاع خانواده از چنین رابطه ای، به دلیل ترس از مجازات فرزندان، می کوشند که قضیه را در درون خانواده حل و فصل کنند. قربانیانی ...
داوطلب ایرانی سفر بی بازگشت به مریخ : دوست دارم کل زندگی ام را برای این سفر بگذارم
گذاشته خواهند شد) با رأی بالای ایرانی ها پای بر سیاره مریخ بگذارد و باقی عمرش را در این سیاره سپری کند. داستان را از زبان خودش بشنوید. بازگشتی در کار نیست از کودکی عاشق هیجان بودم و دوست داشتم کارهایی انجام بدهم که کمتر کسی توان انجام آن را داشت. با همین روحیه بزرگ شدم و با وجود آنکه فرزند ششم بودم اما همیشه احساس بزرگی می کردم. علاقه به علوم و تازه هایی که هر روز ابعاد جدیدی ...
خاطراتی شنیدنی از خانواده شهید شمسی پور
. البته او پیش از عقد گفته بود که ممکن است برای انجام ماموریت حتی به خارج از کشور هم برود. سه روز بعد با من تماس گرفت و به خاطر خلف وعده اش از منو خانواده ام عذرخواهی کرد. علی پس از 15روز از جبهه بازگشت و ما به طور رسمی عقد کردیم. او گفت *چرا شهید شمسی پور را برای ازدواج انتخاب کردید؟ 5 ساله بودم که پدرم را از دست دادم پس از آن هیچ گاه نمی توانستم به هیچ مردی علاقه داشته باشم ...
صدای پای احمدی نژاد / روزی در میان مخالفان و موافقان
خاوران زمزمه بازگشت مرد بهاری بلندتر شنیده می شود اما غروب همان روز در میدان هفت حوض خیلی از این زمزمه ها خبری نیست، همسایگان احمدی نژاد در نارمک شانسی برای او قایل نیستند اما فقط کافی است یک خط اتوبوس سوار شوند و به سه راه افسریه و خاوران بروند تا مردمی را ببینند که همسایه آنها را مرد خوش شانس انتخابات سال آینده می دانند. فرقی نمی کند در خاوران زندگی کنی یا نارمک، در هر حال محل زندگی، همسایگان و ...
میرکریمی:مهم است اسیرتکرار و برآورده کردن توقع مخاطب نشوید
برآورده کردن توقع مخاطب خود نشوید، یعنی در عین حال که فیلم می سازیم تا مخاطب ببیند فرصت محدودی دارد تا تجربیاتی که دوست دارد و احساس نیاز می کند انجام دهد، و در مورد "دختر" هم همینطور است. دنبال قصه ای می گشتم که سفر کنم، و "دختر" به لحاظ فرم این اجازه را داد و یک موقعیت شبه درام هم در پارت اول فیلم بود که باز برایم تجربه جدیدی بود. او اضافه کرد: وقتی فیلمنامه ای را انتخاب می کنم فکر می کنم ...
ازدواج فریبا نادری با مردی که 27 سال از او بزرگتر است! (عکس شوهرش)
اما می دانستم خانواده ام مخالفت می کنند. در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاس های آموزشی بهروز بقایی رفتم تا توانایی های بازیگری ام را تقویت کنم. در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانواده ام بتوانند سر صحنه حاضر شوند. مروارید سرخ فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم. دوران عاشقی فریبا نادری و همسرش بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که ...
دوستدار روحانی اند اما منتظر احمدی نژاد هستند
بیاد بی برو و برگرد رییس جمهوره. به میدان هفت حوض رفتم در ایستگاه اتوبوس یک زن 32 ساله چادری ایستاده بود و در حال چک کردن تلفن همراهش. وقتی سلام کردم کمی جا خورد اما سر صحبت که باز شد دیگر حواسش هم نبود که اتوبوس های یکی پس از دیگری می روند. زن جوان، معلم زبان انگلیسی بود و به قول خودش 32 سال است که در این محل بزرگ شده است. وقتی در مورد احمدی نژاد پرسیدم، گفت که اتفاقا خانه مادربزرگم در میدان 72 است ...
دولت آبادی سرگردان میان نگاه عبوس مسئولان
. از من دعوت کرد به دفتری در خیابان بلوار کشاورز (الیزابت سابق) رفتم. ملاقات و چای و گفتگو. بعدها خبردار شدم که به آقای نجفی هم گفته اند فلانی، یعنی من، نباید سربداران را بنویسد. این روند برای دولت آبادی همچنان ادامه دارد یک نمونه دیگر از کم لطفی ها نسبت به او بر می گردد به ماجرای ساخته شدن فیلم اتوبوس. به گفته دولت آبادی: سال 59 بود که یک روز داریوش فرهنگ به اتفاق همسرش سوسن تسلیمی به خانه من آمدند ...
ضرورت مقابله با فرهنگ وارداتی غرب با تقویت ادبیات کودک/ لزوم اهتمام ویژه خانواده ها به قصه گویی برای ...
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، توجه به شاخصه های مهم ادبیات کودک به عنوان یکی از نیازهای اساسی حوزه ادبیات، امروزه به عنوان یک نیاز از سوی دستگاه های مختلف فرهنگی احصا شده و گام هایی در این زمینه برداشته شده است. سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان نیز با توجه به نقش حیاتی کودکان در آینده سازی جامعه و تأثیرگذاری ادبیات در آن، توجه ویژه ای به این موضوع نشان داده که در این زمینه خانه ...
پریا موضوعی هیجان انگیز در روایتی بی رمق
موضوع می کنند. این مطرح کردن باید آنقدر غافلگیر کننده و شوک برانگیز باشد که در همان قسمت های اولیه بیننده را به قلاب بیندازد و او را وادار کند که داستان را پیگیری کند. اما قصه پریا مثل داستان های هزار و یک شب شروع شد و ادامه یافت بدون آنکه این نکته را در نظر بگیرد که دوره روایت چنین داستان هایی تقریباً تمام شده و بیننده سریال های تلویزیونی که هر روز در معرض دسترسی به سریال های خارجی بسیار قوی و ...
مقابله با مشاجره میان زوجین
یک فرد، بدون در نظر گرفتن معیارهای اساسی انتخاب همسر و هم سطح بودن و همچنین بدون احساس و عاطفه قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه و صرفا به خاطر پول، به طور قطع عقلانی نیست و اشتباه محض است. اما توجه به نکاتی که در ادامه می آید، به شما در انتخاب دقیق تر و تصمیم گیری سنجیده تر کمک می کند. خواستگارتان تا چه اندازه خودساخته است اگر خواستگارتان دارای خودروی مدل بالا، خانه مسکونی ...
مرا پیدا کنید و مژدگانی بگیرید!
...؛ باز صد رحمت به دایی فرهادت که ده سال مقاومت کرد و... نکنه تو هم مثل دایی خدا بیامرزت...کمک کنین مردم!... کمک!... بابا، یکی به اورژانس خبر بده!... آهای مردم!... این جوون داره می میره!...آهای مردم!... مردم!... **** خانه، خلوت است و هیچ چیز جز صدای قلب یک جوان به گوش نمی رسد؛ جوانی عاشق که امشب بهترین شب زندگی او است؛ شبی که قرار است بر سر سفره عقد بنشیند و از عروس خانم، واژه ...
نجمیه؛ یادگار مادر نخست وزیر
دایره المعارف زن ایرانی آمده است نجم السلطنه ساخت بیمارستان را با شور و اشتیاق انجام می داد تا حدی که با وجود کهولت سن، در خانه کوچکی در همان باغ منزل کرد تا از نزدیک و شخصاً به امور ساخت وساز بیمارستان نظارت کند. گفته می شود او هر غروب اجرت کارگرانی که برای ساخت مریضخانه کار می کردند را پرداخت می کرد. یک سال بعد آرزوی نجم السلطنه محقق و مریضخانه اش آماده پذیرش بیماران شد. نخستین ...
به دلم افتاده بود که او در یکی از آن تابوت هاست!
خواستم تا کفش مرا بپوشد، اما قبول نکرد، بالاخره فردای همان روز به بازار رفتم و یکی مانند همان کفش را برایش خریدم. اشک در چشمان پدر شهید بالویی جمع شده بود، به آهستگی گفت: او 13 ساله بود ولی عقل آدم های 60 ساله را داشت، صحبت های آدم های 60 ساله را می زد، به من خیلی وابسته بود، بیش از اندازه به من علاقه داشت . پدر شهید حرف های ناگفته زیادی داشت، ماه رمضان بود، نمی خواستیم در آن گرمای هوا و زبان روزه، بیش از این او را خسته کنیم، صحبت ها را در همین جا به پایان رساندیم، با او خداحافظی کردیم و گفتیم: مراقب خودتون باشین ، او گفت: خدا هست، حسینعلی هم مراقب منه . ...
اختلاف سن در ازدواج
ازدواج موفق باشد. لیکن انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار موثراست. گاهی افراد با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است. ...
کتاب های آموزش زبان انگلیسی در ایران انسان تسلیم در برابر آمریکا تربیت می کند
مشوق ایشان در تولید محصول ایرانی است، می شناختند. از طرف دیگر، حرف ها و نصیحت های روزمره پدرم همیشه آمیخته با داستان ها و حکمت های سعدی بود. مادربزرگ من آمریکایی بود و مادرم که با او در آمریکا بزرگ شده بود، فارسی را به سختی صحبت می کرد. خانواده ام سه ماه پس از تولد من به آمریکا بازگشتند و زمانی که من پنج ساله بودم، دوباره به ایران آمدند.در محیط خانه با مادرمان انگلیسی صحبت می کردیم و ...
باز هم پدینگتون ؛ مایکل باند؛ ترجمه بهمن دارالشفایی؛ ماهی
کار دست خودش می دهدو... . این خرس دوست داشتنی نباید بیکار باشد وگرنه ممکن است دست گلی تازه به آب بدهد، حتی در یکی از داستان های مربوط به کتاب بعد از یک روز بسیار پرماجرا در زمان خواب به جودی که یکی از اعضای خانواده است می-گوید: شاید هم تو راست می گویی. اما من واقعا بیکار بودم. پدینگتون و روحیه ی کودکانه ی خالقش برای ادبیات کودک و نوجوان پر از شیطنت های خالص کودکانه است، تمام کارهایی که حتی ممکن است ...
روایتی دردناک از وضعیت معلولان ذهنی و جسمی- حرکتی که بعضا بی سرپرست اند
.... سرش را داخل دفتر نقاشی اش کرده بود و مشغول کشیدنم بود که بی پروا همه را رها کرد و دست هایم را گرفت. دست هایم را محکم گرفت و با کلمه های کوتاه و شمرده شمرده تقلا کرد: بیا... باز هم بیا. توانبخشی امام علی (ع) حامی 300 معلول ذهنی و جسمی - حرکتی مرکز توانبخشی امام علی (ع) نزدیک به 6 سال است که به مؤسسه خیریه نیک آفرینان غدیر واگذار شده و به صورت شبانه روزی محل نگهداری 300دختر معلول ...
اعتیاد، فصل مشترک خانواده های بد سرپرست
. نیومکزیکو با 32 سانتی متر نشست حالا حالاها باید بدود تا به گرد فارس برسد. شاید مردم و مسئولان ما از این رکوردداری احساس رضایت می کنند که روزبه روز چاه های عمیق تری حفر می کنند تا آب را از دل زمین بیرون بکشند و زمین را سست تر و سست تر کنند. حالا زمین که از دست خشکسالی و مصرف بی رویه آب به ستوه آمده، می خواهد تخت جمشید را فروببلعد تا شاید مردم و مسئولان از خواب غفلت بیدار شوند. این روزنامه ...
گفتم به ایران می روم حتی اگر اعدام شوم/ آخرین بار رجوی را سال 82 دیدم/ صحبت از مسعود و مریم مرز سرخ بود/ ...
یکی از تبهکارترین سازمان های تروریستی دنیا گذراندند که یکی از ثمرات وجودش، ترور 17هزار نفر از مردان، زنان و کودکان بی گناه ایران بود. آنها به هرترتیبی که بود فرار کردند و اگرچه آینده مبهمی را پیش روی خود می دیدند، ترجیح دادند به ایران برگردند. اینجا خانواده تشکیل دادند، تحصیل کردند و سر کار رفتند و حالا از آن سال های سیاه می گویند. این روایت، داستان تلخی است از بیش ...
رضا میرکریمی: کار من عریان کردن واقعیت نیست
که این نیازها تا چه حد با نیازهای واقعی جامعه مطابقت دارد خودش جای بحث است. اما من با نیازی که از سوی جامعه احساس می کردم به سراغ این فیلم رفتم. نیازی که در جامعه احساس کردید به عنوان محتوا مدنظرتان است یا نیازی که سینمای امروز ایران دارد به عنوان فرم؟ احساس نیاز در جامعه به این معنی که فکر می کنم روابط میان اعضای خانواده ها به ویژه از نوعی که من در این فیلم روایت کرده ام ...
رضا میرکریمی: گرایش به استقلال در میان دخترها بیشتر است
طورمثال مدیرعامل خانه سینما می شود. درعین حال دبیری جشنواره جهانی فیلم را برعهده می گیرد. گاهی تهیه کننده فیلم های دیگران هم می شود. گاهی اوقات در نقش حلال مشکلات سینماگران ظاهر می شود. با نهادهای دولتی مثل سازمان سینمایی و حوزه هنری تعامل می کند. در بزنگاه ها قدرت چانه زنی با نیروهای خارج از سینما را هم دارد. درنهایت در این مسیر مدافعان و مخالفانش هم سرسخت هستند؛ یا زمانی سکوت و صبر اختیار می کند و ...
همسرم با یکی از بستگان نزدیکم رابطه پنهانی داشت
... دیگر از مصرف مواد متنفّر بودم و چندان حس خوبی از مصرف آن به من دست نمی داد. چند باری سعی کردم که ترک کنم، ولی چه سود که نشد. *با خانواده پدری خود، هنوز در ارتباط بودی؟ نه آنها همگی من را طرد کردند و همیشه به می گفتند که تو و همسرت مایه ننگ ما و خانواده هستید. *آیا به راستی این گونه بود؟ اویل مخالف طرز فکر آنها بودم ولی بعدها، گذشت روز گار به من ...
2 عزیزم را در 3 ماه از دست دادم/ بیشترین تأکید شهید روی ولایت بود
.... در حالی که من خوشحال بودم، اشک در چشمان همکارانش جمع شد. همان جا فهمیدم چشم انتظاری ام به شهادت تازه دامادم ختم شده است. همان روز برای تشییع پیکرش هماهنگ شده بود. خواستند در مراسم به سفارشی که کرده بود عمل کنم و وصیت نامه اش را بخوانم. خیلی حالم بد بود و تمام بدنم می لرزید. توکل بر خدا کردم و رفتم تا وصیتش را بخوانم. شروع کردم به خواندن و وقتی تمام شد از پله ها که پایین می آمدم تعادل نداشتم و ...
شهید این خانواده منم
نیکزاد دیگر است، شاید دلم نمی خواست که این اسم، نام همان ابوالفضل دوست داشتنی و مهربانی باشد که یکی از دوستان صمیمی من بود. یاد روزی افتادم که با لبخند پرسید اگر من شهید شدم خاطرات مرا هم می نویسی؟ گفتم خیالت راحت، حتما می نویسم... ابوالفضل جان! زمان آن فرا رسید که من به وعده ام عمل کنم، به این امید که تو هم معرفت به خرج دهی و دست رفیقت را بگیری.... ابوالفضل نیکزاد یکی دیگر از پاسداران ...
رضاخان دستور داده بود بهلول را بالای منبر گوهرشاد باتیر بزنند
. مادرم می گفتند: قبل از به دنیا آمدنم در سال 1315 در شیراز، یعنی در سال 1310 یا 1311، مرحوم آقای بهلول برای نماز به مسجد نو می آمد که 300، 400 قدم با مدرسه علمیه شیخ عبدالحسین فاصله داشت و آن روزها، محل تولد و زندگی مادر ما بود و بعدها برادرم سهم الارث خواهرهایم را خرید و آن خانه را تبدیل به مدرسه علمیه کرد. یکی از کارهای مهمی که انگلیسی ها در دوره رضاخان کردند تا بتوانند برنامه هایشان را ...
زندگی آتش نشان وقف مردم است
.... ما چند تا ماشین داریم که هر کدام یک نوع کارایی دارند. با ماشین های آتش نشانی سریع خودمان را به محله جنت آباد رساندیم تا عملیات اطفای حریق و نجات را انجام دهیم. علی هم به خاطر تجربه و کسوتی که داشت در ماشین فرماندهی و کنار دست من نشسته بود. وقتی رسیدیم یکی از شهروندان گفت مادرش که یک زن مسن و معلول است در خانه گیر کرده و قادر به خارج شدن نیست. خانه 3 طبقه داشت با یک طبقه منفی زیرزمین. ...
بررسی جامعه شناختی وضعیت "عشق" در ایران
...، حس عاشقانه اش فرونشست، به راحتی نمی تواند رابطه را ترک کند؛ چه خود شخص براساس تعهدات قانونی که پیدا کرده و چه ساختارهای نهادی و اجتماعی که وجود دارد، از جمله آن ها الزاماتی که در خانواده ها برای حفظ و تحکیم روابط وجود دارد، این اجازه را به راحتی به او نمی دهد. همین امور ممکن است باعث شود زن و مرد زیر یک سقف و در یک خانه زندگی کنند و از هم جدا نشوند، ولی رابطه عاطفی نداشته باشند و طلاق عاطفی رخ ...
داستان شرافت یک پدر
بوشهر خدمت می کرد. من که کودکی سه چهار ساله بودم هر روز به حیاط می آمدم و آسمان را نگاه می کردم هفته ای یک روز یک هواپیما به رشت می آمد و بر فراز شهر دور می زند و می نشست، چند ساعت بعد پستچی نامه پدر را می آورد، این نامه دست به دست می گشت تا به دست مادرمان می رسید. سرانجام یک روز در خانه را زدند وقتی در را گشودیم مردی که به نظر من بلند قد و درشت استخوان می رسید به داخل خانه آمد. بمن گفتند پدرت است، من ...