سایر منابع:
سایر خبرها
نگاهی به اتفاقات سومین روز المپیک/ دست ایران همچنان خالی است
. در این مرحله 54 تیرانداز در خط آتش حضور داشتند که از این بین 6 نفر دارای مدال طلای المپیک و World cup در ادوار مختلف هستند. پوریا نوروزیان در پایان این رقابت با بیان اینکه شرایط خوبی نداشته، گفت: " من به تجربه کم خودم باختم. مثل بقیه هم کمبود امکانات نداشتم. در تفنگ بادی مشکل فشنگ نداشتیم اما باختم. همه تلاشم را انجام داده بودم تا جواب حمایت ها را بدهم اما المپیک است و استرس هایی که ...
رمان هایی که آیت الله خامنه ای آنها را خوانده است
...، به خاطر این است که در مقام مقایسه - هر کجا مقایسه کرده باشد- در مقابل نور و ظلمت و پاکی و پلیدی قرار می گیرد. رمان معروف سرخ و سیاه اثر استاندال رمان نویس معروف فرانسوی داستان معروف استاندال نویسنده ی معروف فرانسوی که سرخ و سیاه یکی از کتاب های اوست از داستان هایی است که 100 سال است به همه ی زبان های دنیا ترجمه شده و سال ها پیش به فارسی ترجمه شده. جوانی با ...
به غرب نشان دادیم، هیچ وقت نباید یک ایرانی را تهدید کرد!
خبرنگار نامگذاری شده است؛ نوش جان تمام خبرنگاران. ظریف ادامه داد: بنده در تمام حوزه ها مشاهده کردم که برای کسب اطلاع از یک موضوع بسیار مهم و اساسی در یک نظام مردمسالار برای پوشش دادن آن، دوستان خبرنگارمان، ساعت ها پشت درب های بسته حضور داشتند. یک بار به یکی از دوستان گفتم شرایط برای ما که در اتاق مذاکره بودیم چه بسا شاید راحت تر از دوستان خبرنگاری باشد که بیرون درب هتل کوبورگ یا لوزان ...
پیامک های دریافتی1395/05/19
به گزارش گروه شهروند خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان ؛ از این پس شما می توانید با مراجعه به این بخش از نحوه پیگیری سوژه های ارسالی خود به سامانه های پیامکی 10001915(مجله خبری شبکه یک سیما) و 30002394 (با خبرنگاران جوان شبکه خبر سیما) مطلع شوید. از میان انبوه پیامک های رسیده در تاریخ نوزدهم مرداد ماه مهمترین آن ها در ادامه قابل مشاهده است: 6154....0913:باسلام برنامه تون خیلی ...
فرزان عاشورزاده در آرزوی مدال المپیک
شرایط باقی بمانم. با طلای اینچئون شرایط برای تو خیلی متفاوت شد. دقیقا یادم هست که در آن مقطع همه می گفتند یک بچه طلای بازی های آسیایی را به دست آورده. دیدگاه ها نسبت به تو بعد از آن قهرمانی چقدر تغییر کرد؟ قبل از بازی های آسیایی بود که من قهرمان آسیا در رده بزرگ سالان شده بودم، ولی این قهرمانی خیلی بازتاب نداشت. وقتی خدا کمکم کرد و قهرمان اینچئون شدم، واقعا نگاه مردم و جامعه ...
گریه اش را هنگام خواندن دعای شهادت دیدم
فامیلی با هم داریم ولی تا شب خواستگاری من ایشان را ندیده بودم. من دو برادرم در دفاع مقدس شهید شده اند و آقا قدرت مرا سر مزار برادرهایم می بیند و با خانواده ا ش برای خواستگاری صحبت می کند. بعد از مراسم خواستگاری ازدواجمان در سال 1385 خیلی ساده برگزار شد. شهید در همان مراسم خواستگاری به من گفت لطف الهی را شاکرم که شما با مقوله شهادت آشنا هستید و مشکلی ندارید. در اولین دیدار و صحبت هایمان جلوی عکس ...
پرواز شماره ی 22
پنج نفر پرسید: آیا تو مایلی خلبان شوی؟ ... جواب دادم: دوست دارم خلبان هواپیمایی جنگی شوم. ... کسی که طرف راست من نشسته بود، پرسید: چه موقع به حزب گرایش پیدا کردی؟ در جواب گفتم: وقتی که در کلاس اول متوسطه درس می خواندم. ... در بین آن اسامی، که صد و بیست و هشت نفر بودند، خیلی زود، نام خود را یافتم. از شدت خوشحالی نزدیک بود بال دربیاوریم... مدت تحصیل در دانشکده دو سال و نیم که بعد از آن ...
ارتباط شیطانی زن شوهردار 18 ساله که دوست پسرش را شبانه به خانه دعوت کرد
می کردیم ؛ بعد به همراه لیلا وارد اتاق شدم و بالای سر مقتول رفتم و پس از مقداری کشمکش ، با چکشی که از چند روز قبل به لیلا داده بودم [ و او در خانه مخفی کرده بود ] ضربه ای به سر مقتول زدم ؛ همزمان با من ، لیلا نیز یک بالشت را روی صورت مقتول فشار می داد تا صدایش در نیاید چون پدر و مادر لیلا در منزل کناری زندگی می کردند . [ بعد از اینکه کار مقتول تمام شد ] شوکه شده بودم ؛ حتی یک لحظه می خواستم تا آنجا ...
تعریف شهید باکری از یک خبرنگار
ناگهان احمد با صدای بلند به حمید باکری ایست می دهد. شهید باکری او را صدا می زند و اسمش را می پرسد و می گوید: تا به حال از تیر دشمن نترسیده بودم ولی با این شجاعتی که با صدای بلند ایست دادی ترسیدم و سر جایم میخ کوب شدم. احسنت به این شجاعت و مردانگی. آخرین باری که به مرخصی آمده بود پیش من آمد و به او گفتم که احمد جان کمی هم تو بیا جای من در سپاه ارومیه کار کن و بگذار کمی هم من به جای تو به جبهه بروم ولی ...
یاد غواص ماهی های کربلای چهار بخیر
مردان خدایی در سراسر مازندران مراسم های یادبودی درحال برگزاری است و شاعران نیز دست به قم شدند و در این مجال از نظر شما می گذرد. یادش به خیر یه سال پیش این روزها چه غوغایی بود تو شهر ما ... پیر و جوان ، دیروزی و امروزی، _ همه اومده بودن_ یکی بی آلایش و ساده،یکی شیک و اتو کشیده، یه نفر خرامان خرامان، چند نفر دوان دوان، زن و مرد و کودک و ... ...
شتاب قطار گردشگری خارجی در آذربایجان شرقی
با خبرنگار ایرنا ضمن ابراز رضایت از آب و هوای خنک و دلپذیر از احساس خوش امنیت در این فضا سخن گفتند. ** گردشگر فرانسوی: آذربایجان شرقی ظرفیت های خوبی برای توسعه گردشگری دارد گردشگر 28 ساله فرانسوی که مسافر قطار تهران- تبریز است، با ابراز خرسندی از سفر به ایران، کشورمان را جزو کشورهای صاحب تمدن و تاریخ و فرهنگ عنوان کرد و گفت: علاقه داشتم ایران را از نزدیک ببینم و با فرهنگ و مردم آن ...
رخشان بنی اعتماد: سینما را دیگر به جا نمی آورم چون روابط غریبه شده است
.... این کار در حال انجام است، اما هر سال تنها تعداد اندکی از فیلم ها مرمت می شوند. احتمالا زنده سازی همه ی فیلم های به یاد ماندنی تاریخ سینمای ایران، در زمان حیات نسل من و نسل بعد از ما اتفاق نخواهد افتاد. ولی به هر حال امیدوارم این اتفاق بیفتد. پس از پایان برنامه نیز عوامل تولید فیلم به همراه دیگر چهره های حاضر، عکسی به یادگار گرفتند و پوستر یادبود فیلم روسری آبی را امضا کردند. 503502 ...
ماجرای زورگیری های یک زن
و با سوارکردن مسافر از آن ها زورگیری کنیم. اولین بار که با چاقو ترس به جان یک مسافر انداخته بودیم هیجان زده شدیم و مدام صحنه های ترس او را تعریف می کردیم ولی بعد از مدتی من ارتباطم را با مازیار و دوستانش قطع کردم و برای تفریح به شمال کشور رفتم چرا که در آخرین سرقت حدود 5 میلیون تومان را بین خودمان تقسیم کرده بودیم اما وقتی از مسافرت بازگشتم از مادرم شنیدم که ماموران آگاهی به سراغم آمده اند وقتی به پلیس آگاهی رفتم تا از دلیل احضارم مطلع شوم ناگهان با دیدن مازیار و دوستانش در جای خودم میخکوب شدم و حالا هم ... ماجرای واقعی با همکاری پلیس آگاهی خراسان رضوی منبع: روزنامه خراسان ...
اثبات اقتدار مقاومت درنبرد با محور عربی، عبری وغربی
بسیار زیاد است، یک بار ماجرای جالبی اتفاق افتاد؛ بر سر یک قضیه مرتبط با کار رسانه، با حزب الله به تفاهم نرسیدیم و قضیه به تهران احاله شد و من دیگر پیگیر ماجرا به آن صورت نبودم تا اینکه در دیدار بعدی (من با سید)، ایشان گفتند در مورد موضوع مذکور من قانع شدم، گفتم چه شد سید؟ گفت متوجه شدم که حضرت آقا در این خصوص نظر مثبت دارند و من نه فقط در این قضیه کمک شما و در کنار شما خواهم بود بلکه دیگر قانع شدم ...
دختری که پدرش را با خودرو زیر گرفت و کشت
نکردی به او کمک کنی؟ سارا: بشدت وحشت زده شده بودم و انگار هیچ تمرکزی نداشتم و نمی دانم چه شد که تصمیم گرفتم فرار کنم. قاضی: خودرو (رنو نقره ای رنگ) را از کجا آوردی؟ سارا: از جوانی به نام محمد که تازه با هم آشنا شده بودیم گرفته بودم. قاضی: چه دلیلی داشت که مرد ناآشنا خودرو را در اختیار تو قرار دهد؟ سارا: من به ماشین علاقه داشتم وقتی که با او آشنا ...
"پیشمرگان کُرد مسلمان" با کفر می جنگیدند/ توطئه های گروهک ها علیه مردم کردستان
سوء قصد قرار گرفته ام. یک بار خانه ما را منفجر کردند و بار دیگر مین جلوی ماشینم گذاشتند و زخمی شدم. این که زنده ماندم امداد غیبی خداوند است چون خودمان نمی توانیم کاری کنیم. تا خدا نخواهد برگی از درخت نمی افتد. ما مانده ایم تا بر علیه ضد انقلاب بگوییم. آن ها در طول 8 سال دفاع مقدس نتوانستند هیچ غلطی بکنند و امروز با جنگ نرم می خواهند ضربه بزنند. رزمنده های سپاه آن زمان وقتی از اصفهان و ...
خبرنگاری محیط زیست از دشوارترین عرصه هاست
رتبه چهارم در دنیا است؛ براین اساس کشورهای زیادی در صدد مقابله با آن برآمده اند، به عنوان مثال کنیا 180 تن عاج را در آتش سوزاند و اعلام کرد عاج تنهای تا وقتی روی فیل باشد ارزش دارد. ابتکار افزود: سال گذشته در اجلاس پاریس توافق مهمی صورت گرفت و هم اکنون کشورها یکی پس از دیگری آن را امضا می کنند تا مراحل تصویب را می گذرانند که به نظر می رسد تا چند ماه آینده شاهد اجرایی شدن توافق نامه ...
حکایت خلبان جانباز و آزاده ای که شهادت را هم معنا کرد
سخت هست ولی چاره چیست، در تربیت علی کوشا باش و من راضی به راحتی و آسایش شما هستم. حسین لشکری. و اما پاسخ همسر چنین بود: به نام خدا حسین عزیزم سلام، حالت چطور است؟ نامه ات رسید و خیلی خوشحال شدم. پس از 16 سال حیرانی و بی خبری از تو نامه دریافت کردم. نامه ات خیلی خشک بود، نمی دانم روزگار چطور برایت می گذرد. من 16 سال در اوج بی خبری برای تو صبر کردم و با ...
کار در اداره اسرا و مفقودان
خراب نشود. بعد از آن هم چند روز بچه هایم را شمال ببرم، بعد خدمت شما بیایم. او قبول کرد. خلاصه ماه رمضان تمام شد و بچه ها را شمال بردیم و برگشتیم. یک روز در ساختمان شماره ی 2 هلال احمر که کنار داروخانه ی هلال احمر در تقاطع خیابان طالقانی قرنی است، خدمت آقای صدر رفتم. آقای صدر استقبال خیلی گرمی از من کردند و گفتند: خیلی بجا آمدید. و سپس کارشان را برایم توضیح دادند و اتاق هایی را که مربوط ...
شیرین زبانی حافظ برای قوماندان تیپ فاطمیون
ناراحتی گفتم: خجالت نمی کشید؟ امام فوت کرده شما می زنید روی میز؟ بعد همه در همان عالم خودشان خیلی ناراحت شدند و حالت اندوه گرفتند. فوت امام را به خوبی یادم است که چقدر ماتم همه جا را گرفته بود. سه روز پیکرشان در آن تابوت شیشه ای بود. صبح روزی که ایشان رحلت کردند قبل از اعلام مادرم مرا برای کاری فرستاده بودند منزل عمویم. رادیوی خانه آنها همیشه روشن بود. خبر را که عمویم از رادیو شنید به من گفت: صبر کن با ...
90/ محض اطلاع معاون محترم وزارت ارشاد
یک نفر می خواهید و بگویید من آن یک نفر نیستم دیگر . فالگوش نشست تا نتیجه سئوالات جوان رقیب را بشوند. بعد از اینکه برایش چای و شیرینی آوردند با کلی عذرخواهی گفتند یک بیت شعر می خوانیم شما لطفا مصرع بعدی را بگویید : توانا بود ... جوان گفت : حافظا مرد نکونام .... همه دست زدند و یکی یواشکی گفت : هر که دانا بود ... امروز را در حالی آغاز می کنیم که در میان همه روزهای خدا دیروز ، روز ما بود ...
مرگ نخست وزیر دوران پهلوی
...، با همکارانم خداحافظی کرده و به منزلم در قلهک رفتم، در حدود ساعت سه بعد از ظهر بود، کم بیش فرصت نفس زنان خود را به من رسانید و گفت که از دربار تلفن کرده اند و شما را می خواهند. من فوراً با دربار تماس گرفتم که گفتند؛ اعلی حضرت شما را احضار کرده اند. با عجله خود را به دربار رساندم، بحث در مورد تشکیل کابینه و اعضای دولت بود، شاه گفت: این چادر و چاقچور را چطور می شود از بین برد؟ از وقتی که از ترکیه ...
روحانیت منفعت طلب و زیاده خواه نیست - جزئیات طرح تأمین مسکن طلاب و روحانیون تهرانی
راستا خاطره ای خدمت شما و مخاطبین عزیز خبرگزاری حوزه عرض می کنم. سال 86 بنده جهت پیگیری برخی امور به سازمان تامین اجتماعی رفتم، و یکی از کارفرمایان معتبر تهران هم برای کار خودشان آنجا حضور داشت. او به من گفت، حاج آقا شما چند سال است که طلبه های تان را بیمه کردید؟ گفتم حدود سه سال است که توانسته ایم همه طلاب استان تهران را بیمه تأمین اجتماعی کنیم تا از خدمات آن بهرمند شوند. بعد ایشان با ...
ترفندهای عجیب زمین خواری در شمال تهران
دچار مشکل می کرد. من پلاک ثبتی را خواندم و به سراغش رفتم. متوجه شدم ملک متعلق به آقایی به نام رسولی از روستای قهرود است. در تماس هایی که گرفتم صاحب ملک را پیدا کردم و از او پرسیدم که می خواهد زمینش را بفروشد یا نه که پاسخ منفی داد. گفتم سند زمین شما حالا در دفتر من است و می خواهند آن را بفروشند. آگاهی را در جریان گذاشتیم اما فروشنده های قلابی از رفتار ما بو بردند و از دفتر فرار کردند اما ...
وضعیت ژورنالیسم افشاگرانه در پاتوق مدعیان حقوق بشر و آزادی بیان
پایگاه خبری offenkundiges متعلق به جامعۀ مسلمانان آلمان آن را منتشر کرده است و شرح آن را در زیر می خوانید: ********** اواخر دهه هشتاد در شهر برمن آلمان متولد شدم. پدرم از اولین سال تولدش تاکنون در آلمان زندگی می کند، اهل هامبورگ است. مادرم متولد آلمان، بزرگ شدۀ شهر رورگبیت و از یک خانواده کاملاً آلمانی است. یکی از اجداد پدری ام که افسر درجه دار ارتش بود در جنگ جهانی دوم در روسیه ...
دکتر قلابی، متهم به تعرض به زن ماساژور
دکتری قلابی که به زنی تعرض کرده بود، با شکایت این زن بازداشت و به دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد. زنی جوان اواخر سال گذشته به مأموران پلیس مراجعه کرد و گفت: مدتی قبل مردی که خود را پزشک معرفی می کرد، من را آزار و اذیت کرد. او در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: مدتی قبل از این حادثه با مردی آشنا شدم که خودش را پزشک فیزیوتراپ معرفی کرد. از آنجایی که از شوهرم جدا شده بودم ...
بازرگان حقوق نخست وزیر شاه را می گرفت
جامعه بدور می مانند از این رو میدان را باز کرد تا بنی صدر وارد میدان شود چنانکه امام خمینی در سخنانش قبل از انتخابات ریاست جمهوری می فرماید همه بروید رأی دهید به آن کسی رأی بدهید که احتمال بدهید بیشتر رای می آورد ولی بعد می فرماید اگر رئیس جمهور راه خطا برود ملت او را به راه جهنم خواهد فرستاد و در واقع در ان مقطع هدایتش را انجام می2دهد بنی صدر را از مردم به زور نمی گیرد تا مردم احساس از دست دادن ...
آنچه در نو دیشب گذشت
اعلام شد و خلیل زاده بازیکن آبی پوش را متوقف کرده بود. استقلال تهران 1 نفت آبادان 2 نکته: در 5 بازی قبلی دو تیم سه بار نتیجه پایانی با حساب 2 بر یک به پایان رسید. نفت تهران در دو بازی قبلی خود گلی نزده بود اما برابر استقلال دو گل به ثمر رساند. مهدی رحمتی در 8 بازی گذشته خود 14 گل دریافت کرده است. در تاریخ بازی های دو تیم به تساوی نرسیده اند. ...
دلم برای همسرم تنگ شده است
... چی شد که عضو باند یاکوزاها شدی؟ باند یاکوزا را از خودشان در آورده اند. من عضو باند یاکوزاها نیستم. مگر در ژاپن قاچاقچی مواد مخدر نبودی؟ قاچاقچی بودم؛ ولی عضو باند یاکوزا نبودم. چند وقت پیش به ژاپن رفتی؟ 13 سال پیش بود که رفتم. آن زمان 18 ساله بودم. دو سال در آلمان ماندم و بعد از آن به ژاپن رفتم. چرا رفتی؟ می خواستم ...
داستان آموزنده پسرک واکسی
هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد. گفت: مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمی شود. در مدتی که کار می کرد با خودم فکر می کردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش می کند! کارش که تمام شد، کفش ها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت. کفش ها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: چقدر تقدیم کنم؟ گفت: امروز تو اولین ...