سایر منابع:
سایر خبرها
صبری فراموش نشدنی در انتظار دیدار
خوشحال شده بودم که انگار دنیا را به من بخشیده بودند، خانواده نیز سر از پا نمی شناختند. اسارت حسن ده سال طول کشید و من این مدت را در منزل پدرم به سر بردم. سالی دو_ سه نوبت نامه هایی از شوهرم دریافت می کردم که مطالب اکثرشون در مورد امام(ره) و انقلاب بود. او هر گاه قصد داشت که از موضوعی خبردار شود با زبان رمزآلود سخن می گفت. زمانی که انفجار حزب جمهوری و شهادت آیت الله بهشتی پیش آمد ...
یک قاب، دو روایت نگاهی به وضعیت آزادگان در زمان اسارت
یک همراه خوب تشکر می کنم و امید آن دارم که وی از ثواب و برکات این راه برخوردار شود. اینها به گردن آزادگان حق دارند و نمی دانیم چگونه جبران زجر های آنها را داشته باشیم، از خانواده ام، پدر، مادر، برادر و خواهرانم هم تقدیر می کنم. آزادگان از اسارت برگشتند، اما برای این گنجینه آماده خدمت در جامعه خوب برنامه ریزی نشد اما خیلی صادقانه می گویم بچه های زیادی همراه ما بودند و من در آن دوران با ...
با حبیب رفتم... بدون حبیب بازگشتم/ سه ماه در سلول انفرادی
اوایل فکر می کردیم این تحرکات فقط در مرز است و همان جا تمام می شود، اما عراقی ها هر روز در حال پیشروی بودند. هرگاه به پشت بام می رفتیم، عراقی ها را می دیدیم. تعداد زیادی از همسایه ها شهر را ترک کرده بودند و به روستاها و شهرهای اطراف رفته بودند. پدرم اجازه نمی داد ما شهر را ترک کنیم و می گفت عراقی ها چند روز بعد عقب نشینی می کنند و به شهر وارد نمی شود. برادرم و حبیب هرگاه از خط مقدم برمی گشتند، می گفتند شما نمی دانید آن جا چه خبر است توپ و تانک عراقی ها مثل مور و ملخ در مرز پراکنده است و شما نمی توانید این جا بمانید. ...
بیوگرافی شاهرخ خان پادشاه سینمای هند
بین ما شرقی ها رواج دارد به هیچ وجه شبیه رابطه ای نیست که یک پدر غربی با فرزندانش دارد. من همسرم را از زمانی که هجده سالم بود می شناسم. او سر صحنه مجموعه ای کار می کرد که من بازیگرش بودم. سال هاست که در کنار هم زندگی می کنیم و هر دوی ما احساس می کنیم آدم های خوشبختی هستیم. دو فرزندمان هم کانون گرم خانوادگی مان را گرم تر می کنند. در مدرسه و کالج چه جور آدمی بودید؟ شیطان و سرکش! در ...
321 آزاده سهم زاهدان از جنگ/ از ماجرای خواب مادر شهید تا بازگشت پرستوهای عاشق به میهن
صبری زینب وار داشتند چرا که روزهای سختی را به نظاره نشستند تا خبری از گل های بی نشانشان بیایند. 321 آزاده سهم زاهدان از جنگ در این راستا مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران سیستان وبلوچستان به خبرنگار زاهدانه گفت: سهم سیستان و بلوچستان از هشت سال دفاع مقدس هزار و 978 شهید والا مقام، 4 هزار و 35 جانباز و 531 آزاده است. عباس پالاش افزود: نقش خانواده شهدا در جریان جنگ تحمیلی بی ...
روایت مادرانه از 3 شهید و 2 جانباز بروجردی/ مادری که اجازه نداد در تشییع 3 فرزند شهیدش عزاداری کنند
ایم تا در گپ و گفتی صمیمی پای صحبت های مادری بنشینیم که سال هاست درد فراق سه فرزند شهیدش را تحمل کرده است. گفت وگویی که در ادامه می خوانید حاصل دیدار خبرنگار تسنیم در بروجرد با مادر شهیدان حسینی نسب است. از آن مادران صبوری است که هر چه از او بگویم کم است سه فرزند جوانش را درراه دفاع از آرمان های انقلاب تقدیم کرده است اما همچنان صبور و نستوه هرگاه از او می پرسم چه حسی پس از رسیدن خبر شهادت ...
حال و هوای دختران ترخیص شده از بهزیستی
معرفی شدم. به تعدادی از ما گوشی تلفن همراه و به همه نفری 500 هزار تومان هدیه دادند. واقعاً از بهزیستی جوادیه و بهزیستی چیذر راضی بودم؛ زیرا برایم جنبه های مختلف مانند درس خواندن مهم بود. البته آن دوران کمی سخت بود چون بهزیستی ما در محله بود و زمانی که از آن جا بیرون می آمدیم همه می دانستند از بچه های بهزیستی هستیم؛ ازآن جایی که من مادر و خانواده داشتم، این نگاه برایم سخت بود، اما این ...
ماجرای معامله عکس امام با کلاشنیکف!
زنگ زد. گفت تعدادی شهید آمده است و احتمال دارد پدر شما هم باشد. شما تشریف بیاورید تهران و آزمایش بدهید. گفتم مادر جان یکی از این شهدا پدرم هست. مادرم گفت چه جوری با اطمینان و قطعیت می گویی که یکی از این شهدا پدرت هست؟ خواب شهیدمهدی را برایش گفتم. بعد از یک هفته خبر دادند که یکی از این شهدا شهید شعایی پدر شما است. بعد این شهید عزیز دفترچه یادداشتی را آورد برای ما یک طرفش عکس شهید مهدی است ...
شهیدی که پس از 36 سال شناسایی شد
گمنامی شناسایی و به آغوش خانواده اش بازگشت را در ادامه می خوانید: از پدرتان بگوئید؟ اینکه این سال های انتظار چگونه گذشت؟ فرزند شهید تقی خسروبیگی: ما از همان ابتدا مطمئن بودیم پدرم شهید شده اما آدم احساس دارد یک درصد هم پیش خودمان احتمال می دادیم شاید زنده باشد. پدرم با اینکه در نظام پهلوی ارتشی بودند یک فرد مسجدی و مقید به دین و اسلام بودند، پدرم تعریف می کرد وقتی به دوره ...
داستان مقاومت
؛ از لحاظ روحی هم متین، صبور، خوش اخلاق، خوش رفتار و با دید باز، که لازمه ی زندگی در همان شرایط است به مادر و به خانواده برگردانده شد. مادر این کودک را برداشت و با خود به یثرب برد؛ برای اینکه قبر جناب عبدالله را که در آنجا از دنیا رفت و در همان جا هم دفن شد زیارت کنند. بعدها که پیامبر به مدینه تشریف بردند و از آنجا عبور کردند، فرمودند قبر پدر من در این خانه است و من یادم است که برای زیارت قبر پدرم ...
چشمان و جانم فدای رهبرم!
... وی، خدمت به خانواده شهدا و جانبازان را افتخاری بزرگ برای خود دانست و گفت: امیدواریم بتوانیم خدمتگزار لایقی برای شما عزیزان باشیم. جانباز " صادق میانکی" در این دیدار، اظهار داشت:کسی که می خواهد کاری انجام دهد باید با عشق انجام دهد؛ هنگامی که در بیمارستان بودم، احساس می کردم هنوز با اشرار می جنگم . این جانباز سرافراز ادامه داد: دکتر ها پیش بینی می کردند به مدت 5 ماه در ...
رضا را دعوا کردم به سوریه نرود
باقی مانده و مادر می گوید که ابتدا به خاطر همین موضوع مخالف رفتن پسر بوده اما بالاخره شد آنچه باید می شد. مادر و فرزند شهید رضا حاجی زاده *من مادر هستم بنده نجیبه ادهمی اهل روستای اوجی آباد شهرستان بابل هستم که سال 65 با رجبعلی حاجی زاده ازدواج کردم و یک سال بعد زمانی که تازه 18 ساله شده بودم در سالگرد ازدواجمان خدا آقا رضا را به ما عنایت کرد. رامین فرزند دیگرم است که ...
ماجرای رادیویی که اخبار 20 آسایشگاه را تأمین می کرد
خانه نگرفتی؟ گفت می خواهم چه کنم؟ آنجا برایم مشخص شد که جواد شهید شده است، ولی مزاری ندارد و مفقود است. در نهایت پیکر شهید جواد حسن سعدی بعد از 11 سال تفحص شد و به آغوش خانواده بازگشت. اما تا به امروز از پیکر شهید دیگر خانواده مان یعنی حسن حسنی سعدی خبری در دست نیست. همرزمان و دوستانش شهادت ایشان را تأیید کردند. بندگان خدا مادر و پدرم آن روزها را با سختی پشت سرگذاشتند. یک فرزندشان اسیر بود و دوتای ...
تحلیل مبانی وزمینه های یادداشت رهبرانقلاب برکتاب تن تن و سندباد
می آورد و ایشان او را می دید و سپس باز برمی گرداند. بعد از شش سال که این کودک از لحاظ جسمی و روحی پرورش بسیار ممتازی پیدا کرده بود جسماً قوی، زیبا، چالاک، کارآمد؛ از لحاظ روحی هم متین، صبور، خوش اخلاق، خوش رفتار و با دید باز، که لازمه ی زندگی در همان شرایط است به مادر و به خانواده برگردانده شد. مادر این کودک را برداشت و با خود به یثرب برد؛ برای اینکه قبر جناب عبدالله را که در آنجا از دنیا رفت و ...
مستند مجتبی ؛ تصویری از تنهایی هنرمند در جهان امروز
فیلم بود. وی در بخشی از جلسه درباره ی احساس خود نسبت به این فیلم گفت: از تماشای آن لذت بردم چون تصویری واقعی از خود من و زندگی ام را به نمایش می گذاشت. وی هم چنین در باره ی واکنش همسر خود پس از تماشای مجتبی گفت: واقعیت زندگی ما همین است که در فیلم می بینید. همسرم نیز که سال گذشته در جشنواره ی سینماحقیقت این فیلم را دیده بود، از طرح واقعیت در آن استقبال کرد و گفت: خوش حالم که بعد از این همه سال ...
زنان را به عنوان مسافر سوار و بعدا تجاوز کردیم
کوچه دیدم، به مادر و پدرم گفتم به خواستگاری اش بروند. آن موقع که ازدواج کردی چه کاره بودی؟ اول رفتم شهرداری رفتگر شدم، بعد در یک شرکت کار می کردم. مرتضی را چند وقت است می شناسی؟ خیلی وقت است. با هم بچه محل هستیم. آن شب چه شد که با مرتضی همراه شدی؟ آن شب حقوقم را گرفته بودم و نصف حقوقم نقد در جیبم بود، همسرم گیر داد که به خانه پدرش ...
شهید منصور گلی مسئول تخریب تیپ 22 بدر خرمشهر
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از تبیان؛ بخش تاریخ: سال 57 بود که دوره دبیرستان فوزیه بانو به انتها رسید و برای ادامه تحصیل به حوزه رفت، منصور قضیه خواستگاری از او را با یکی از برادرها مطرح کرده بود و قرار شد اگر او به نتیجه رسید، آنها با خانواده به منزلشان بروند. بخش تاریخ و تمدن جوان ایرانی پروژه خواستگاری سال 57 کلید خورد و آبان ماه سال 60 بود که به بار نشست ...
روایت فرازهایی از وصیت نامه 8 فرمانده شهید خراسانی
رحمان است و رحیم. از خانواده ام بی نهایت عذرخواهی می کنم، زیرا که نه فرزند خوبی برای مادرم بودم و نه برادر خوبی برای برادران و خواهران. از همسرم تشکر می کنم که در زندگی مرا بسیار کمک می کرد. از همه می خواهم که مرا حلال کنند. من از همه تقاضا دارم که برای من اشک نریزند. موسی الرضا بیانی- مسئول عقیدتی سیاسی تیپ ویژه شهدا متولد20 فروردین1339 مشهد شهادت 21 دی ...
آقای مدیرعامل بانک صادرات حق با شماست ولی این خانواده را نجات دهید
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ عجب روزگاری است. راست می گویند که آدم دیگر به برادرش هم نمی تواند اعتماد کند؛ راست می گویند که دوره آخرالزمان شده؛ راست می گویند که عشق و عاطفه بین مان رنگ باخته و همه چیز پول شده. همه اینها را بارها شنیده بودم اما از قدیم گفته اند شنیدن کی بُوَد مانند دیدن . چهار سال است که تک و تنها دخترانش ( زهره 10 و زهرا 11 سال دارد ) را به دندان گرفته و ...
شهید ناصری؛ سردار بی نشان دستگاه دیپلماسی کشور/ پدرم باز سلام
باشه بلند گریه می کرد و گفت: آرزوی شهادت به دلم خواهد موند من کنار کاوه بود او شهید شد و من ماندم!! حق با مادر بود این بی تابی سردار شهید را وقتی بیشتر درک می کنی که این قسمت زندگینامه شهید را خوانده باشی؛ سال 1364، سردار پر آوازه دفاع مقدس، شهیدمحمود کاوه وقتی اوصاف ناصری را از دوستانش می شنود و استعداد بالای او را شناسایی می کند، برای جذب وی به تیپ ویژه شهدا تلاش می نماید. نهایتاً موفق ...
جزئیات زندگی خصوصی "محمد جواد ظریف"
باغ شاه تا مدرسه علوی احتمالا خانواده مذهبی و تاجرپیشه او تصور نمی کردند پسری که در هفدهم دی 1338 به جمع آنها اضافه شد، سال ها بعد از سوی مردم با چهره های برجسته تاریخ ایران مقایسه شود؛ اما شد. مادرش عفت کاشانی که چند ماه بعد از به عهده گرفتن وزارت از سوی ظریف درگذشت، دختر حاج میرزا علی نقی کاشانی، از تجار بزرگ تهران بود و درحالی که از ازدواج اول خود یک دختر و پسر داشت، به عقد یکی ...
اهدای88 سری جهیزیه به نوعروسان نیازمند استان به همت خیران و موسسه آبشار عاطفه ها
موضوع باعث مشکلاتی بین من و همسرم شده بود تا اینکه از طریق یکی از دوستانم به این مؤسسه معرفی شدم. این تازه عروس ادامه داد: پدرم سال هاست از کار افتاده و دیگر توان کار کردن ندارد و ما نیز از جایی درآمدی نداریم و زندگی خانواده ام نیز به سختی می گذرد اما با این حال وقتی برایم خواستگار آمد به خدا توکل کردم و امروز به لطف خدا و کمک خیران می توانم با آبرو خانه بخت بروم. ...
سه روایت از خانواده شهدای محیط بان
، محمدمهدی و فرخنده هنوز نمی دانند تاوان کدام گناه را پس می دهند که باید رویاهای شیرین کودکانه شان تبدیل به کابوس شود، کدام کودک ایرانی حاضر است امروز جایش را با سوگند یا سارینا که آرزوی این روزهایشان بازگشت پدر است عوض کند. یا کدام بانوی ایرانی می تواند خود را جای همسران این شهدا بگذارد، آنها دیگر چشم انتظار بازگشت مردانشان نیستند؛ بلکه در مصیبتی بزرگ باید نقش دوگانه مادر و پدر را برای ...
تدارک مراسم عقدش را می دیدم که خبر شهادتش را شنیدم/ شهید دهه هفتادی که نُقل های سفره عقدش شاباش شهادتش شد
شوخ طبعی بود، همه اهل محل و مسجدی ها دوستش داشتند. اهل مطالعه هم بود. علاقه ی زیادی به داستان انبیا و قصه های قرآنی داشت. از 9 سالگی، هر سال در مراسم اعتکاف شرکت می کرد تا 13 رجب امسال که همان روز به سوریه پرواز داشت. همسرم همیشه به پسرها می گفت: شما باید با اسرائیل بجنگید و شهید شوید. بچه ها که حوصلشون سر میرفت، مادر اونا رو دور خودش جمع میکرد و براشون داستان اهل بیت را تعریف ...
شوهرم نصف شب مرا با سر و صورت خونی از خانه بیرون انداخت و...
طول سال ها زندگی با همسر سابقش مورد ظلم قرار گرفته است پدر و مادر ساده دل من با دقت به سخنان او گوش می دادند و با همان صداقت روستایی شان حرف های فریبنده او را باور می کردند. مراد مانند سخنرانی حرفه ای سخن می گفت و با چرب زبانی هایش همه خانواده ام را تحت تاثیر قرار می داد. او مدعی بود برای زندگی با من به جهیزیه هم نیازی ندارد و همه لوازم زندگی را خودش تهیه می کند بالاخره با وجود اختلاف سنی ...
شهیدی که برای پسرش به خواستگار رفت!/حفظ حجاب فاطمی،تیتر وصیتنامه همه شهدا است
یک عروس خانواده شهید با بیان اینکه چند شب قبل از اینکه خانواده همسرم به خواستگاری من بیایند، پدرم در خواب می بیند که " پدرشوهرم" – شهید عابدی- با دسته گلی برای خواستگاری به منزل ما آمده اند، گفت:سعی کرده ام کمک حال همسرم برای جبران زحمات مادرشوهرم باشم .
حکم متفاوت دادگاه برای تازه داماد که دست به کار غیر اخلاقی زده بود
به گزارش " جوان ایرانی "، رسیدگی به این پرونده از مدتی قبل در دادگستری شهریار آغاز شد. ماجرا از این قرار بود که تازه دامادی که با همسرش دچار اختلاف شده بود در اقدامی عجیب نامه هایی علیه وی تهیه و در شهر توزیع کرد. او در این نامه ها به همسرش تهمت زده بود و مدتی بعد کار به جایی رسید که تازه عروس مجبور به شکایت از وی شد. او در این باره به قاضی گفت: من و همسرم 2سال قبل پای سفره عقد نشستیم ...
روایتی از 2 برادر که در یک روز به شهادت رسیدند+تصاویر
به گزارش شهدای ایران ، درود و سلام بر دلاوران و شهیدانی که به عشق خدا برای حفظ ناموس و خاک میهن اسلامی جهاد کردند و با بذل جان خود اسلام را زنده نگه داشتند، شهدا رفتند تا ثابت کنند که هشت سال دفاع مقدس یعنی دفاع از ارزش های انقلاب اسلامی ایران و آرمان های شهدا که با همین درس، خدایی و آسمانی شدند. امروز در روزگاری به سر می بریم که هر لحظه مقام و جایگاه والای شهیدان راه حق بیش از پیش ...
حیف بود همسرم با مرگ عادی از دنیا برود/ محمدرضا ماند و یک سوال بی پایان: بابای من کجاست؟
...> سید امین: من یا مادر یا امین وقتی در مصاحبه ای حرف می زنیم و یا حتی هر خانواده شهید ابراز می کنند که شهادت ارزشمند است و ما افتخار میکنیم. در دنیای مجازی صحنه های گریه خانواده شهدا را قرار می دهند و ابراز میکنند اینها اعتقادی به شهادت ندارند و... من فقط یک جمله را در این مورد عرض کنم، اگر شخصی عزیز خود را در سانحه ای از دست دهد اگر به آن شخص دل داری دهی و اظهار همدردی کنی آرام می شود ولی در خلوت ...
طلا حیدری و داستان شیدایی اهل سنت به امام رضا(ع)
نهایت از دختر شهید حیدری می خواهد برای میهمانانش صحبت کند: خیلی خوشحالم که امروز میزبان میهمانانی به عزیزی خانواده های شهدا هستم؛ به مادر بزرگوار سردار شهید ناصر کاظمی تعارف می کند که ایشان صحبت کنند، حاج خانم مهربانانه می گوید: دخترم ما میهمان شما هستیم، شما شروع کن و از شهیدتان برایمان بگو. من دختر سرلشکر خلبان خالد حیدری هستم، راستش را بخواهید آن زمان نوزادی دو ماهه بودم ...