سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته هایی درباره زندگی مایکل فلپس
سال تیم ملی شنای امریکا پیش از آغاز رقابت های المپیک پکن برای برگزاری اردو به سنگاپور سفر کرده بود. آنها به باشگاهی آمدند که من در آن تمرین می کردم. همه به طرف او دویدند و گفتند: اون مایکل فلپسه، اون مایکل فلپسه. منم واقعاً دلم می خواست با او عکس بگیرم. واقعاً از دیدن او هیجان زده بودم و نتوانستم یک کلمه هم حرف بزنم. هشت سال بعد، او رکورد مایکل فلپس را که در المپیک پکن به دست آورده بود ...
اقدام غیر اخلاقی وکیل پس از آزار و اذیت دختر دانشجو در خانه مجردی
رشته حقوق خصوصی در مقطع ارشد در یکی از شعبات دانشگاه آزاد واحد اصفهان پذیرفته شدم با توجه به اینکه لیسانسم حقوق نبود و در خوابگاه امکانات اتصال به اینترنت نبود و خوابگاه خارج از شهر بود و امکان تردد به کافی نت محدود بود برای انجام تحقیق ها و پروژه های کلاسم با مشکل مواجه شدم برای همین از یکی از آشنایانم که در دانشگاه کار می کرد درخواست کردم تا از اساتید حقوق یا دانشجویان دانشگاهشان برایم کار تحقیقی ...
بنا: حاضرم بمانم و دوباره بسازم
بدنساز نبود. مساله اصلی این است که 10 ماه وقت داری. 2 ماه اول باید وقت صرف کنی که کشتی گیرها را دور هم جمع کنی. بعد 7،8 ماه وقت برایت می ماند که در این مدت دوره فشار المپیکی را نمی توانی داشته باشی. نگاه می کنی می بینی، جوان هایت برای المپیک نمی رسند؛ با تجربه هایت هم سه سال و نیم است که شرایط خوبی نداشتند. من اگر می خواستم فشار المپیکی بیاورم، همه آسیب می دیدند. من مجبور بودم با آنها مدارا کنم. من ...
دانشجویان گلستانی صنعت نفت در آتش بی تدبیری وزیر سوختند
که برای رسیدن به حق مسلم ما از ما در توان خود حمایت کنند. وی تصریح کرد: من خودم بچه روستا هستم و هفت سال را در خوابگاه بودم و درس خواندم تا در دانشگاه قبول شوم ما برای رسیدن به این امتیاز سختی های زیادی کشیدیم و این حق ما نیست که بیکار بمانیم. این دانشجوی گلستانی صنعت نفت ابراز داشت: وقتی هم که در دانشگاه صنعت نفت قبول شدیم در شرایط سخت جوی روبرو بودیم و تنها به امید اینکه ...
پارسا از من خواست تا بهانه ای جور کنم و به دیدنش بروم - او مرا به میهمانی مختلط برد
مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد خوردن شربت همانا و ... وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعتها خواب بودم . احساس بدی بهم دست داد دیگه پارسایی نبود هرچه تماس می گرفتم جواب نمی داد تا اینکه برایم یک فیلم ویدئویی ارسال کرد و پشت بندش جمله ای که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شدم و چشمانم تیره و تار شد. آری آن فرد ...
پزشک واقعی به جای پول و ماشین، روحی ثروتمند دارد
جنگ تحمیلی به ایران بازگشت و منشا خدمات زیادی شد. او 78 سال پیش در ساری به دنیا آمد و سال 1346 از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. بورد کودکان و فوق تخصص اعصاب کودکان را از امریکا گرفت به مدت 5 سال رئیس بیمارستان مفید و دو دوره مدیریت گروه کودکان را به عهده داشت و در حال حاضر رییس بخش اعصاب کودکان را به عهده دارد. چراینقدر همه شما را دوست دارند؟ من که خودم در ...
مادر و دختر موتور سوار ایرانی را بشناسید
با توجه به اینکه موتور وسیله خطرناکی محسوب می شود، چطور رضایت دادید که فرزندانتان این رشته را به صورت حرفه ای دنبال کنند؟ من از دوران کودکی به رشته های هیجان انگیز علاقه مند بودم. زمانی هم که با شوهرم ازدواج کردم، او یکی از برحسته ترین قهرمان های موتور سواری کشور بود، بنابراین به این رشته جذب شدم. از همان سال به صورت حرفه ای شروع به موتورسواری کردم. زمانی که دیدم فرزندانم هم به این ...
آخرین مکالمه بیسیمی محسن ذکر یا حسین بود
محسن در لشکر نبودند و مشغول درس خواندن دوره عالی دانشکده امیرالمؤمنین (ع) اصفهان بود. آن زمان خیلی بحث سوریه مطرح نبود، همسرتان چطور شما را برای رفتنش قانع کرد؟ محسن جزو گروه سابقون بود و هر وقت حضرت آقا سخنی می گفتند پیگیر می شد و سعی می کرد اول از همه به فرمایش ایشان عمل کند. یادم است وقتی بحث رفتنش جدی شد، تیر ماه سال 92 بود. آن روزها هر وقت از سرکار به خانه برمی گشت، گاهی اوقات به ...
رازِ یک انسان
حال غیرطبیعی تازه وارد شد و خواست به کمکش بشتابد، اما حسین چشمهایش را بست و دیوار را تکیه گاه بدنش قرارداد تا از پای درنیاید... یادها و خاطرات تلخ و شیرین دوران گذشته، می خواستند به همه وجود حسین هجوم بیاورند و ذهنش را به سال های نچندان دور بکشانند؛ سال هایی که... **** ... شهر" قصرشیرین" و نخلستان های زیبایش، درمیان دود و آتش دشمن غرق شده است. صدای شلیک گلوله ها و ...
اقدام زشت و ناجوانمردانه 4 جوان با دختر بیهوش
استراحت به اتاق بروم او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد خوردن شربت همانا و ... وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعتها خواب بودم . احساس بدی بهم دست داد دیگه پارسایی نبود هرچه تماس می گرفتم جواب نمی داد تا اینکه برایم یک فیلم" فیلم ویدئویی ارسال کرد و پشت بندش جمله ای که وقتی شنیدم دنیا روی سرم خراب شدم و چشمانم تیره و تار شد. آری آن فرد شیاد و کلاه بردار که خود را ...
نائب رئیس شورای اسلامی یزد: امروز مرگ را جلوی چشمان خود دیدیم / وزیر راه و شهرسازی آیا جان مردم کمتر از ...
گروه اجتماعی-رجانیوز صبح امروز راس ساعت 6 صبح تعدادی از شهروندان بافق استان یزد در گفتگویی تلفنی با خبرنگار بافق فردا از رعب و وحشت خود سخن گفتند. به گزارش رجانیوز به نقل از بافق فردا امروز نیزمثل همه روزهای سال اولین سرویس اتوبوس بافق که سرویس عمومی تلقی می شود مسافران خود را که شامل اقشار مختلف مردم ، کارگر، بیمار که ناچارا باید برای درمان به یزد برود، نیروهای متخصص شهرستان که به هر دلیل در ادارات استان مشغول فعالیتند، سربازان عزیز، دانشجویان که سرمایه های ...
دو داستان به مناسبت سالروز بازگشت رزمندگان به وطن
...؛ حتی دلم می خواست با مشت و سیلی به جانم می افتاد، اما تنها به گوشه ای رفت و گریه کرد. می دانستم که او درآن حالت، به خاطر من گریه نمی کند؛ رضا عکس جمال را در دست گرفته بود و ... بعد ازآن روز، دیگر هیچ وقت رضا را ندیدم. فکرکردم شاید به بیستون و به نزد شما آمده است. همکاران روزنامه، سراغش را از من می گیرند و... پدرعزیزم! درپایان از تو می خواهم که مرا ببخشی! حتما می دانی که چرا این همه ...
از اسارت در سومار تا فعالیت در جبهه اقتصاد مقاومتی
قرار ندادند، حدود 18 ساعت بود که بدون آب و غذا ما را نگه داشتند, بعد از 18 ساعت دم دمای صبح بود که چند پارچ کوچک آب در اختیار رزمندگان قرار دادند، مقدار در حدی بود که فقط دهن ما خیس شود، ما را به یکی از اردوگاه هایی که بعدا متوجه شدیم بغوبه هست منتقل کردند، از اول اسارت اولین کسانی که به نظرم می آمدند پدر و مادرم بود، دلم پیش آنها بود، چاره ای هم نداشتیم باید با این وضعیت کنار می آمدیم، امید چندانی ...
میهمانان پایتخت
نیست نام خود را بگوید، با گلایه از شرایط نامطلوب زندگی خانواده اش می گوید: خانواده ای 5 نفره بودیم و پدرم مسافربر بود که او را از دست دادیم. وی در پاسخ به این پرسش که منبع فعلی درآمد شما چیست، می افزاید: دیگر هیچ درآمدی نداریم و با یارانه پرداختی دولت زنده ایم. او رشته برق صنعتی را دوست دارد و گرچه اذعان می کند که خیلی از فارغ التحصیلان دانشگاه ها بیکارند، اما مایل است در این رشته ادامه ...
شکسپیر، چخوف، فیروز و دیگران
است به آخرین سال های زندگی چخوف؛ سال هایی که او به مرگ قریب الوقوعش آگاه است و این فروپاشی اصلا از پیکر خودش دارد شروع می شود و به همه جهان پیرامونش تسری پیدا می کند. این تقارن هم به نظرم تصادفی نبود، ولی قالب بحث نظری برای این موضوع که در هنگام نوشتن واپسین نمایشنامه ها در ذهن چخوف چه می گذشته و البته تنها شاهد حقیقی موضوع هم صد و چند سال است در خاک خفته به اندازه قالب خلاقه و روایی مناسب نبود ...
عبدی: تا بودم اعتراضی نبود اما وقتی رفتم برخی شدند مخالف سرسختم/ از رفتار زادمهر و کاشانی متعجب شدم
کسی اعتراض نداشت، ولی وقتی از باشگاه جدا شدم، برخی شدند مخالف سرسختم. زادمهر و کاشانی روی جریان اشراف داشتند و از طرح های من حمایت کردند، اما تعجب می کنم چرا این همه عقب نشینی کردند. آن زمان که تصمیم به انحلال تیم ب گرفته شد، من ایران نبودم. این بازیکنان بی گناه بودند. از نظر انسانی، ورزش روح بزرگ تری از مسائل مالی دارد. با همکاری دانشگاه شهیدبهشتی خوابگاه و زمین تمرین آنجا را گرفتیم که اگر این ...
دردسر عشوه گری دختر یک سرایدار برای پسر پولدار
چشم های گرسنه خواهر و برادرهایم افتادم. کاش می شد یک جوری از این غذاها برایشان می بردم تا آنها هم برای یک بار که شده بتوانند یک دل سیر غذا بخورند. بعد از شام یکی از دوستان برادر مهسا برایمان گیتاز زد و یک ساعت بعد دوباره میز دسر چیده شد. دسرهای رنگارنگ با طعم های مختلف، از کیک و ژله و کارامل گرفته تا بستنی ساده و میوه ای و سنتی و زغفرانی. با اینکه در حال ترکیدن بودم اما هیچگاه دلم نمی ...
تکواندو به من یاد داد، حق تسلیم شدن ندارم!
من را به طور کل از مسیر و هدفم که در آن روزها کسب سهمیه المپیک ریو 2016 بود، دور کرد. یا حدود 7 سال قبل وقتی در سن کم بعنوان یک پدیده معرفی شدم و با یک آسیب و پارگی رباط صلیبی ام 2 سال خانه نشین شدم، آنهم در روزهایی که می توانستم خودم را به تکواندوی ایران اثبات کنم. در ورزش شکست تو را از پا نمی اندازد، درست است که درد دارد و نتوانستی مزد تلاش هایت را بگیری اما این موضوع تو را از پا در نمی آورد. اما ...
اینجا، جای یک نفر خالی است!
فکرش را نمی کردم که چند امتیاز بخواهد برایم دردسرساز شود. البته این را هم بگویم در هیچ مبارزه ای نبود که کم کاری کنم و امروز بگویم ای کاش در آن مسابقه تلاش بیشتری می کردم. به هرحال مصدومیت برای همه هست اما فکر نمیکنی برای تو باشد. در بحث سیستم رنکینگ، مدیریت بازی واقعا مهم است. خب من تنها بازیکنی بودم که در لیگ بازی کردم. اشتباه من این بود که اولویت بندی نکردم و از نظر اخلاقی به باشگاهم متعهد بودم ...
دیدم عکسم را بالای نمازخانه آویزان کرده اند و زیر آن نوشته اند: شهید مفقود الاثر عظیم حقی !
گوینده را حکایت می کند. به مناسبت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی ایران، قسمتهایی از خاطرات لحظات بازگشت این جانباز و آزاده سرافراز در سایت رنگ ایمان منتشر می شود: به خاک ایران که رسیدیم بچه ها سجده کردند ولی من این کار را نکردم، چون پیش خودم فکر می کردم شاید یک نوع بت پرستی باشد. نیم ساعت اول درگیری بود، بچه ها به سمت خائن ها هجوم می بردند؛ البته من کسی را نزدم و گفتم حالا که وارد ...
تحلیل مبانی وزمینه های یادداشت رهبرانقلاب برکتاب - تن تن و سندباد -
صنعتی و فناوری و دنیای بزرگ و تمدّن مادّی و این همه پدیده های جدید زندگی می کنید، از الگوی خودتان در مثلًا هزار و چهار صد سال پیش توقّع دارید که در کدام بخش، مشابه وضع کنونی شما را داشته باشد، تا از آن بهره بگیرید. مثلًا فرض کنید می خواهید ببینید چگونه دانشگاه می رفته است؟ یا وقتی که مثلًا در مسائل سیاست جهانی فکر می کرده، چگونه فکر می کرده است؟ این ها که نیست. یک خصوصیات اصلی در شخصیت ...
پیست آزادی برای ما ممنوع است
در پیست شهران برای زنان وجود دارد نبود آمبولانس و آبیاری نکردن درست زمین است. مهم ترین هدفی که از ابتدای کارم داشتم این بود که به زنان ایرانی نشان دهم خواستن توانستن است. هیچ وقت نخواستی خارج از ایران در این رشته فعالیت کنی؟ زمانی که به امریکا رفتم آنها به شدت علاقه مند بودند که من در آنجا بمانم اما دلم می خواست که این رشته را در کشور خودم ادامه دهم و آموزش به زنان را در ایران شروع کنم ...
78 ماه و 20 روز اسارت!
...؛ هشتم، سوار اتوبوس شدیم؛ نهم هم رسیدیم به منطقه و یازدهم اسفند هم پیش به سوی اسارت...! ساعت چهار بعدازظهر یازدهم اسفند 62 و اینگونه می شود که از رفتنش به خیبر تا اسیر شدنش تنها 11 روز به طول می انجامد. اتفاقی که هم برای خود او و هم برای خانواده اش شوک بزرگی بود وقتی تا 28 مرداد 69 زندانی رژیم بعثی عراق می ماند . می گوید: چند شب بعد از اسارتم مصاحبه ای در بغداد با من انجام دادند که از رادیو پخش ...
کتاب میراث بزرگی است که در اختیار ماست/ کتابداری شغل شریفی است
از نوجوانی علاقه زیادی به مطالعه داشتم و در روز، حدود 4 تا 5 ساعت مطالعه می کردم و حتی در دوره تحصیل در دبیرستان که به علت نیاز مالی، کار هم می کردم، هنگام رفتن سر کار، کتاب همراه می بردم و کار و مطالعه را همزمان انجام می دادم. وقتی وارد پزشکی شدم، با یک دنیای وسیع از اطلاعات علمی مواجه شدم یعنی 3-2 سال اول پزشکی که دوران علوم پایه و فیزیوپاتو است دقیق ترین و ریزترین مسائل علمی از سطح میکروسکوپی ...
بیوگرافی شاهرخ خان پادشاه سینمای هند
ای است. شاهرخ خان علاقه مند به تحصیل و ورزش روزی می رفت تا به عنوان یک ورزشکار حرفه ای فعالیت کند و شاید کمتر کسی بداند او روزگاری کاپیتان تیم ملی کریکت هندوستان بود. اما به درخواست والدین خود در رشته اقتصاد و در دانشگاه هنسراج دهلی نو به تحصیل پرداخت لیسانسش را گرفت و وارد رشته فیلمسازی شد و مدرک فوق لیسانس خود را در این رشته گرفت. در سن 18 سالگی در یک مهمانی با گوری چیبر دانش آموخته مدرن اسکول ...
دره نوردی برای برپایی مجلس عروسی!
، برایم جالب توجه بود و بر آن شدم تا مصاحبه ای با این زوج خوشبخت داشته باشم. تلفن را برداشتم و به فرزاد زنگ زدم، حال و احوالی کردم، ظاهرا مشغول کمک به همسرش در پاک کردن ماش بود. البته احساس خوبی داشت و سر از پا نمی شناخت و از اینکه همسرش همیشه و هر کجا در کنارش بود و در هر سفر می توانست همراهش باشد،خوشحال بود. دلم می خواست از عروسی بپرسم و اینکه در روز عروسی چه گذشته است. اما به خاطر اینکه دستش به ...
حال و هوای دختران ترخیص شده از بهزیستی
موضوع پل پیشرفت بود. تعدادی از بچه ها با دیدن این ضعف ها، می گویند من که این طور شدم برای چه خودم را بالا بکشم، اما من این کمبودها را که می دیدم با خودم می گفتم باید به جایی برسم که هم برای بچه ام سنگ تمام بگذارم، هم خودم به جایی برسم که همه با انگشت نشانم دهند و بگویند می شود. بچه های بهزیستی باید این باور را در خود ایجاد کنند که می توانند گاهی در دانشگاه بحث هایی در ...
برگه مرخصی جیبم بود که اسیر شدم
خبرگزاری ایکنا از ایلام، گفت: 18 تیرماه سال 1364 بود که در منطقه سومار در تیپ 55 هوابر سرباز بودم، 2 سال خدمت بودم که اضافه خدمتی 4 ماهه به همه سربازان ارتشی خورد که 3 ماه آن را انجام دادم که در پایان این دوره 4 ماهه بود که در تاریخ 31 تیر ماه تیر ماه 67 در منطقه نفت شهر به اسارت نیروهای بعثی عراق درآمدم. وی با اشاره به اینکه آن شب دشمن تک زده بود و ما کاملا در محاصره بودیم، حدود ساعت 2 بامداد بود ...
فال روزانه - فال امروز شما سه شنبه 26 مرداد 1395
آنها نهایت استفاده را ببرید. اینقدر دیدکوتاه به آینده نداشته باشید. آینده را در نظر بگیرید و برای سال های پیش روی خود تصمیم گیری کنید. از خودتان بپرسید قلبا به چه چیزی تعلق خاطر دارید و برای آن نیز تلاش کنید. فال حافظ امروز متولدین فروردین : متن کامل فال حافظ با صوت و معنی صلاح کار کجا و من خراب کجا***ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس ...
بوی بهاران می دهی آزادمرد
عمرمان از این صداها نشنیده بودیم. زلزله دیده بودیم اما این لرزش زمین برایمان تازگی داشت. استقبال روز اول، با بارش بمب از هواپیما عالی بود. این منطقه تا خط اصلی، دوسه کیلومتری فاصله داشت. ساعت 12 شب ما را سوار هیفا کردند و به طرف تنگه چزابه رفتیم. نیمه شب رسیدیم منطقه و به نیروهای مستقر در آن جا اضافه شدیم. بعدها متوجه شدیم حمله ای که از جانب ما شده، با موفقیت همراه نبوده است. قراربود عراقی ها توسط ما ...