سایر خبرها
حدیث مکرر دانشگاه صنعت نفت و بن بست تصمیم گیری درست
حسابداری گذاشته بودند تحت عنوان مبانی اقتصاد نفت که البته در رشته حسابداری چنین چیزی نبود، وزارت علوم را قانع کرده بودند که فارغ التحصیلان این دانشکده باید چیزهائی را در مورد نفت بدانند و شاید این درس تنها تفاوت رشته حسابداری ما با دانشگاه های دیگر بود. این درس پیش نیازهائی داشت ولذا در ترم های آخر قابل گرفتن بود. اولین ترم ارائه این درس را مرحوم سپهبان درس داده بود و بعد، از سال 72تا 77 به مدت ...
می خواستم دونده شوم پول خرید کفش نداشتم/ با کفش های خواهرم دویدم
شنا به خانه برگشتم به خواهرم گفتم می خواستم بدوم نه اینکه شنا کنم اما کفش نداشتم. خواهرم بلافاصله گفت که یک جفت کفش دارد و اگر من می خواهم حاضر است آن را به من بدهد. و من آن را قبول کردم. گیلرمینیا روز بعد به آن مجموعه ورزشی رفت و دویدن را آغاز کرد. هیچ علاقه ای به ادامه حضور در رشته شنا نداشت. وی گفت: به مربی ام گفتم که من واقعا دوست داشتم بدوم و قصد ندارم به استخر بازگردم ...
چرا مادران ایرانی سزارین را ترجیح می دهند؟
زایمان است. فاطمه یک مرحله از راضیه جلوتر است، او سه سال پیش، دخترش را طبیعی به دنیا آورد: از همان اول که باردار شدم می خواستم طبیعی زایمان کنم، به نظرم همه چیز از نوع طبیعیش خوب است، چرا باید بروم زیر تیغ جراحی و شش هفت لایه از شکمم پاره شود؟ این مادر 32 ساله در ادامه می گوید: من زیاد مطالعه داشتم و درباره عوارض زایمان سزارین روی نوزاد زیاد خواندم، از طرف دیگر خودم هم از جراحی ...
صباح شریعتی: کاش مدالم را با دوبنده ایران می گرفتم
...> *: متولد چه سالی هستی و چند سال است کشتی می گیری؟ متولد 11 دی ماه 1367 در سنندج. 10 سال کشتی می گیرم و شاگرد جمشید خیرآبادی بودم. *: چه شد که به آذربایجان رفتی؟ 3 سال است که در این کشور هستم. زمانی که ایران بودم بعد از مدتی کشتی را کنار گذاشتم و به سراغ درس و دانشگاه رفتم. کارشناسی ارشد قبول شدم اما در همان زمان دوباره تمریناتم آغاز شد. فدراسیون آذربایجان به من گفتند ...
ستاری فر : نهاد برنامه باید دوپاره شود
...، به رضاشاه گفت شما پروژه های زیادی انجام می دهید. در نظر ندارید این پروژه ها در قالب یک برنامه باشد؟ رضاشاه هم موافقت و از مشاوران خارجی استفاده می کند. نطفه اولیه نهاد برنامه در ایران در گروه فن سالاری، تکنوکرات ها و طراحان شکل گرفت. درواقع نهاد برنامه برای تزیین قدرت پذیرفته شد. پس از آن در برنامه هفت ساله اول و دوم، پنج ساله سوم و چهارم؛ طراحان، تکنوکرات ها برنامه می دهند، قدرت قبول ...
کلاف سردرگم حادثه بوستان الغدیر/ برق آبنما پسرم را کشت
سرش به سنگ خورده و جان باخته ولی باز هم می دانستم که مرگش بی شباهت با مرگ دخترم نیست. برای همین به شدت ناراحت شدیم. تنها چیزی که می توانم به خانواده علی بگویم این است که دلم می خواهد بدانید ما در غم شما شریک هستیم و با تمام وجود این روزهای دردناکتان را درک می کنیم. خیلی دوست دارم که خانواده علی را از نزدیک ببینم و با آنها ابراز همدردی کنم و بگویم ما را هم در غم خود شریک بدانید. حتی یکشنبه صبح هم وقتی به مزار دخترم رفته بودم، خیلی سعی کردم مزار علی را هم پیدا کنم و سری بزنم تا شاید خانواده اش را ببینم، ولی متأسفانه موفق نشدم. با این حال به مراسم ختم او می روم و با مادر علی همدردی می کنم. ...
زخم های رؤیا، سکوت را شکستند
سال پیش از خونه فرار کردم. تقصیر بابام بود. بلایی که نباید سرم می اومد و بابام سرم آورد... زل می زند توی چشم هایم و انتظار دارد خودم حدس بزنم منظورش از بلایی که سرش آمده چیست؟ می گویم اینجا هستم که بشنوم چه اتفاقی برایش افتاده و مایلم اگر ناراحتش نمی کند بیشتر از آنچه برایش اتفاق افتاده برایمان بگوید. دست هایش را به هم می مالد و می گوید: من تک فرزند خانواده بودم ...
تک فرزندی با روان فرزند شما چه کار می کند؟
کمتر داشتن را به صورت دو جانبه یعنی هم برای والدین و هم برای فرزندان ترویج کردند. با این روند کم کم ذهنیت ها نسبت به فرزند دار شدن تغییر کرد. پدر و مادرها که باسوادتر شده و بیشتر از قبل به درس و مدرسه و آینده بچه هایشان حساس شده بودند کم کم به این نگرش رسیدند که بهتر است به جای تربیت چند بچه قد و نیم قد با آینده ای نیمه موفق، یک بچه کاملاً موفق تربیت کنند و تحویل جامعه بدهند. از طرف ...
قبل از کنکور، هدفم را مشخص کردم
خنج است که موفق به کسب رتبه 636 رشته علوم ریاضی در آزمون سراسری 95 شده است. وی فرزند دوم یک خانواده 6 نفره بوده که برادر بزرگترش دانشجوی مهندسی نفت دانشگاه فومن در استان گیلان، مادرش خانه دار و پدرش فرهنگی آموزش و پرورش است. خنج کهن گفتگوی با این دانش آموز موفق انجام داده است که در ادامه می آوریم. آیا فکر می کردید چنین رتبه ای کسب نمایید؟ بله. اگر افراد ...
خشکه مقدس نیستم/ آرزویم از بین بردن فقر است
ابوالفضل جلیلی یکی از کارگردانان مولف سینمای ایران است که اعتقادات خاص خود را دارد؛ اعتقاداتی که آنها را در فیلم هایش می توان دید. او زخم های پنهان جامعه را می بیند و آنچه برایش اولویت دارد، انسانیت است بدون در نظر گرفتن مرزها. با این کارگردان درباره دغدغه هایش هم صحبت شدیم. در کودکی و نوجوانی چه رویایی داشتید که می خواستید در بزرگسالی آن را عملی کنید؟ از بچگی تا همین امروز دغدغه ام این بوده که فقر و تضادها را از بین ببرم و کاری کنم که همه مردم خوشحال شوند. اما این آرزو مستلزم این است که روی خیلی چیزها فرهنگ سازی کرده و با مردم همدلی و همراهی کنیم. امروز یکی از دوستانم که کارگر یک کارخانه ورشکسته بود، به من تلفن کرد و گفت: کارخانه را یکی خریده و دوباره شروع به کار کرده، اما مرا به کار نمی گیرند چون از جایی معرفی نامه ندارم و کسی هم پارتی ام نیست! من به مدیر کارخانه زنگ زدم و از او خواستم به این جوان زن و بچه دار کار بدهد، گفت: جا نداریم و ظرفیت پر شده و از این حرف ها! به او گفتم یکی که با پارتی آمده سرکار را حذف کن این آدم را بذار سرکار. کسی که پارتی دارد همه جا برایش کار هست! با کارهای کوچکی می توان مردم را شاد کرد. شادی و غم نسبی است این که بخواهی همه را راضی نگه داری کار سختی است چون رضایتمندی هم نسبی است. یک نفر با نان خالی شاد است اما هستند آدم هایی که توقعات بیشتری برای شاد زیستن دارند، به نظرتان کف درخواست و امکانات چقدر باید باشد تا فرد شاد زندگی کند؟ عشق که باشد رنج از بین می رود. آدم ها وقتی عاشق هستند، تندی ها و سختی ها را تحمل می کنند. اگر عشق نباشد بهترین امکانات را هم داشته باشی، به کارت نمی آید و از زندگی رنج می بری. عاشق کارت که باشی با علاقه آن کار را انجام می دهی هم لذت می بری هم کار را به بهترین شکل ممکن انجام می دهی. همه چیز از آن خداست! وقتی با عشق زندگی می کنی، خدا در زندگی ات جریان پیدا می کند و همه چیز زیبا می شود. یعنی وقتی انتخاب ها و کارهایمان تحمیلی بوده و آزادانه نباشد از آنها لذت نمی بریم و رنج می کشیم؟ ما معمولا انتخاب های درست و عاشقانه انجام نمی دهیم چون در شرایط مختلف نقاب روی واقعیت خودمان می گذاریم و صادقانه با خودمان رو به رو نمی شویم. نباید به خودمان دروغ بگوییم و آنچه که قلبا دوست داریم، بدون رودربایستی انجام دهیم. اما معمولا ما با خودمان صادق نیستیم و انتخاب هایمان اجباری و از روی مصلحت است. اگر تصمیم بگیریم خالصانه زندگی کنیم و عقیده درونی خود را بروز دهیم، رنج کمتری می بریم. البته این سبک زندگی به ذات و ژن آدم ها، خانواده و اصول جامعه هم مربوط می شود. به نظرم اول از همه به شیری برمی گردد که مادر به بچه داده و او را تربیت کرده است. من در بچگی خشن بودم، اما مادرم با صحبت های منطقی اش مرا آرام کرد، آرامشی که سال هاست با من همراه هست. یعنی مادرتان تاثیر عمیقی در رفتار و اخلاق شما داشت؟ رابطه من با پدر و مادرم خیلی رسمی و محترمانه در عین حال دوستانه بود. مادرم خیلی کم مرا می بوسید و نوازش می کرد چون معتقد بود این رفتارها باعث می شود لوس شوم. مادرم معتقد بود به جای قربان صدقه رفتن های الکی باید فرزند خود را درست هدایت کند و به او یاد بدهد روی پای خودش بایستد. همیشه به من می گفت: مطمئن باش روزبه روز شرایط جامعه بدتر می شود! تو می خواهی برای زندگی و کارت چه کنی؟ مادرم معتقد بود باید دستم را روی زانویم بگذارم و بلند شوم و به جای نق زدن، بد و بیراه گفتن و دیگران را ناراحت کردن راهی پیدا کنم که موفق شوم. آدم مومنی هستید این را می توان از فیلم هایی مانند دِت یعنی دختر هم دید، این ایمان درونی از کجا نشأت می گیرد؟ آدم خشکه مقدس نیستم! معتقدم ایمان یعنی ترویج مهربانی و دوستی. با جنگیدن مخالفم و باور دارم جنگ با دفاع از حیثیت و ناموس فرق دارد. جنگ یعنی بی رحمی و تصاحب چیزی با زور که این با ایمان قلبی فاصله زیادی دارد. معتقدم همه مردم باایمان هستند اما برخی راه ورود به دنیای ایمان را بلد نیستند. هیچ کدام از ما نمی دانیم که از کجا آمده ایم و به کجا می رویم! ما به یک نیروی خیلی بزرگ و ماورایی متصل هستیم که آن را نمی شناسیم اما نمی توانیم منکر آن شویم. ایمان یعنی اتصال قلبی به این نیروی بی نهایت. طاهره آشیانی - جام جم ...
گزارش شهید لاجوردی از عملکرد دادستانی انقلاب و زندان اوین
، اما شما می دانید که با ید پرتوان امت حزب الله یکی پس از دیگری به گورستان فرستاده می شوند. بنا بر مسئولیتی که بر عهده ام هست، برادران خواستند که من بخشی از عملکرد دادستانی را در طول این چند سال خدمت شما عرض کنم که من اگر بخواهم گزارشی به مردم قهرمان و عزیزمان بدهم، شاید ساعت های متمادی نیاز داشته باشد و اگر من بخواهم فقط تیتروار حرکت برادران عزیزی که در دادستانی انقلاب اسلامی گمنام ...
امروز شاهد ده ها اثر اجرای طرح تحول سلامت در زندگی مردم هستیم/ امیدوارم طرح بزرگ ملی تحول از مناقشات ...
؟ اکثر قریب به اتفاق شان می گفتند پزشک و پزشکی از رشته ها و حرفه هایی است که رویه و ظاهری دارد و حقیقت و درون مایه ای. دکتر هاشمی گفت: واقعاً باید پزشک بود تا حقیقت مسیر به واقع سخت 7 ساله گرفتن مدرک دکتری را درک کرد؛ پس از آن خدمت سربازی، گذراندن طرح در منطقه ای محروم با حداقل حقوق و اگر توفیقی دست دهد، دوباره سال درس و کلاس و کتاب و کشیک های شب با لحظاتی به واقع خاص، که باز هم باید ...
بنیاد در آینه مطبوعات
جبهه علاقه داری، حرفی نیست، ولی برو یکم درس بخوان، بعد برو. فقط سه ماه بود که رفته بود که خبر شهادتش را آوردند. پدر و مادر با هم متاثر میشوند و با هم گریه شان میگیرد. سلطان نگاه میکند به اشکهای همسرش و همسرش نگاه میکند به عکسهای پسرش. باقی را مادر تعریف میکند؛ توی نقده شهید شد، توی کردستان. هفت سال جنازه اش گم شده بود و بعد پیدایش کردند. میدانی؟ من همیشه با محسن میرفتم تشییع جنازه شهدا. آنجا ...
برترین شهرهای دانشگاهی آمریکا کدامند؟
و برای شروع سال تحصیلی جدید به خوابگاه و آپارتمان های خود برمی گردند. مینیاپولیس سنت پل، ایالت مینیسوتا شهرهای معروف دوقلو خانه نیمی از بهترین دانشگاه های آمریکا به شمار می رود و یکی از اصلی ترین آن ها پردیس اصلی دانشگاه مینیسوتا است. وقتی درس خواندن اولویت اصلی روز شما نباشد همیشه کاری برای انجام دادن در این شهر است مانند رفتن به ورزشگاه بزرگ مترودم و تماشای بازی تیم فوتبال ...
آرد بیخته و الک آویخته در بازار کار و زندگی
مادر در تصمیم گیری هایش مرا هم به حساب بیاورد... غذا را تمام کرده بودم که صدایم کردند، با خنده رفتم جایی که پدر روی تخته پوست قدیمی اش نشسته بود و قلم و قلم تراش در دست نگاهم می کرد. برای نخستین بار برقی را در چشمش دیدم، احساس کردم قبلا نمی اشک روی چهره اش نشسته است. با دیدن من دست هایش را باز کرد و تازه آغوش پدر را حس کردم، حالا هم درس می خواندم، هم خرج تحصیلم را درمی آوردم و قدم به بازار کار ...
اگر پزشک هستی متعلق به خودت نیستی
دیدند قرار داشت. علاوه بر این ها، چند قاشقی هم روی میز گذاشته بود و به بیماران می گفت از این شربت که نوشته ام یک قاشق غذاخوری یا یک قاشق شربت خوری میل نمایید و آن را نشان می داد؛ یعنی به این اندازه، تا بیمار کاملا توجیه شود. آن ها شرایط آن روز را به خوبی می شناختند و مطابق زمانه و محله با بیماران سخن می گفتند و رفتار می کردند. نخستین بار دکتر گرام، برای من که سال دوم دبیرستان بودم، شماره ...
من به هیچ وجه برای شهادت به سوریه نمی روم!
، فکر می کردم این که خیلی بدیهی است و نیازی به گفتن نداشت. قبل از اینکه رضا به خواستگاری ام بیاید عضو انجمن اسلامی بودم و دیداری با آقا داشتیم، در آن دیدار نامه ای هم به ایشان دادم و درخواست یک هدیه و یک نصیحت کردم. وقتی رضا این حرف را زد سریع رفتم آن نامه را آوردم و نشانش دادم. نکته دیگری که خیلی تأکید داشت احترام به پدر و مادر بود. آیه قرآن مثال می زد و می گفت خدا در قرآن گفته ...
پزشکی از رویا تا واقعیت
اتمام هر بار طبابت و رفتن هر بیمار، فکرش روزها و ساعت ها درگیر او شده و قلبش برای او می تپد. سال 80 فارغ التحصیل شده، رتبه 56 کنکور سراسری بوده و در دانشگاه شهید بهشتی در رشته پزشکی تحصیل کرده، اما به دلیل سهمیه بندی هایی که در آزمون تخصص شاخه های مختلف پزشکی وجود دارد با وجود تلاش های زیاد نتوانسته تخصص بگیرد و با همان عنوان پزشک عمومی مشغول به کار است. مهدیه راهپیما در مورد شغلش می گوید: من هم بعد ...
بررسی تفاوت های جسمانی دانش آموزان
در مطالب قبل در مورد این که تدریس در کلاس درس ، یک فعالیت آگاهانه و برنامه ریزی شده است که توسط معلم در جهت نیل به اهداف خاصی طراحی و تدوین می شود و معلم برای کسب موفقیت درتدریس باید از نظریه های نوین آموزشی، رواشناسی یادگیری و تربیتی، اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد صحبت هایی شده است. می دانیم که در زمینه یادگیری دانش آموزان دختر و پسر نمی توان گفت جنسیتی برتر و جنسیتی ضعیف تر است ...
انتظامی: سینمای ایران هنوز آنچیزی نیست که مردم می خواهند
، یه مقدار بهره برداری بهتری برای انتخاب فیلم و انتخاب تئاتر داشتم. آن زمانها تئاترهای زیادی کار کردم و تقریبا هر چهارشنبه در تلویزیون هم برنامه داشتیم. چه سالی؟ باید برگردیم به عقب... یعنی هنوز تلویزیون در آبادان بود و به تهران نیامده بود و بعد به تهران آمد و شامل همه جا شد. چندین گروه بودند که کار می کردند. چند کارگردان بودند. ضبط هم نشد؟ اوایل آمدند ضبط ...
امیدوارم شاهد توسعه دانشگاه دولتی لار در علوم انسانی باشیم
...> ریحانه (فاطمه) علیزاده فارغ التحصیل رشته انسانی از دبیرستان فرزانگان هستم و در کنکور سراسری سال 95 رتبه 157 منطقه دو را به دست آوردم. پیش بینی می کردید چه رتبه ای را به دست آورید؟ پیش بینی هایم متفاوت بود. گاهی فکر می کردم حدود 200 شود و گاهی حتی تا رتبه ی 4 رقمی نیز پیش بینی می کردم. در مجموع دوست داشتید رتبه شما چند باشد؟ از رتبه ام راضی هستم و امیدوارم ...
رنج دیده ای که تنها نیاز به دارو ندارد/ نجات جان جوان بیمار قشنگترین حس یک پزشک
وحید اظهری هستم. -متولد چه سالی و شهری هستید؟ متولد 1368 در یزد متولد شدم. -چند فرزند هستید و فرزند چندم خانواده اید؟ ما دو فرزند هستیم که بنده فرزند دوم خانواده هستم. -از چند سالگی علاقه به رشته پزشکی در شما بوجود آمد؟ از کودکی همیشه علاقه به این رشته را در ذهن داشتم البته به رشته های دیگری علاقه نشان می دادم ولی موقع انتخاب رشته به فکر ...
مهمترین مشکلات ما دیده نشدن جامعه قرآنی توسط مسئولان است
مقطع زیر دیپلم در رقابت با کسانی که شاید 2 برابر من سن و تجربه داشتم مقام دوم را کسب کردم. مقام های دیگر شما چیست و مهم ترین مقامی که به دست آورده اید؟ از سال 62 تا آخر دبیرستان در مسابقات شهرستان و استان مقام اول را کسب می کردم و بعد از دوران مدرسه نیز در بیشتر مسابقات حائز رتبه ی اول شدم اما از مهمترین رتبه های من می توان به رتبه ی چهارمی که در مسابقات بین المللی سال گذشته در ...
شهیدی که با انگشتر عقیق دفن شد/ جبهه سهمیه ای نیست، هر کس به جای خود باید برود
...: اگر به فرمان امام به جبهه آمده اید باید تا آخرین فشنگ مقاومت و دفاع کنید. آن زمان برادرم رضا به اتفاق امام جمعه رفسنجان مرحوم هاشمیان به جبهه رفته بود، حسن برای دیدن رضا به اهواز می رود و وصیت نامه خود را به او می دهد. حسن وصیت کرده بود که به مادر، پدر و خواهرم بگوئید بعد از شهادت من، برایم گریه نکنند و اگر گریه کردند برای علی اکبر امام حسین(ع) گریه کنند و نامی از من ...
فراموشیِ فراموشی
قبول نشدم ولی در راه بازگشت از همان کنکور ناموفق، خوب خواندن را آغاز کردم. یک سال دیگر هم درس خواندم به قصد قبول شدن در همان رشته ای که علاقه داشتم. تازه علاوه بر اشتغالم، متاهل هم بودم. آن زمان خیلی ها من را مسخره می کردند و به کنایه می گفتند: تو که کار داری و زن و بچه هم داری، دیگر درس به چه کارت می آید؟! دوستان و اطرافیانم مدام می گفتند: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! و من در جوابشان ...
توقعات امام زمان از شیعیان
علمای بزرگ اصفهانی می گوید: شبی در عالم رؤیا امام زمان (ع) را دیدم. به ایشان عرض کردم چه کنم که به شما نزدیک شوم؟ فرمودند: عملت را عمل امام زمان (ع) قرار بده. من به ذهنم رسید که یعنی در مورد هر کاری ببین اگر امام زمان (ع) این کار را می کند تو هم انجام بده. پرسیدم: چه کنم که در این امر موفق باشم؟! فرمود: الاخلاص فی العمل؛ یعنی، در کارهای خود اخلاص داشته باش. (4) بردباری و شکیبایی ...
می گفت دفاع از حرم زمینه ظهور امام زمان(عج) را فراهم می کند
بهتر بشناسیم. قربان کمالی پدر شهید آقا سعید در چه فضایی بزرگ شد که مسیر دفاع از اسلام را در پیش گرفت؟ غیر از شهید چند فرزند داشتید؟ من 4 فرزند دارم و شغلم بنایی است. با کارگری و رزق حلال فرزندانم را بزرگ کردم، زمان جنگ تحمیلی 7ماه در عملیات کربلای 5 و والفجر8 حضور داشتم و روحیه شهادت طلبی در خانواده ما بود. الحمدلله خدا یک قربانی از من در راه اسلام و دفاع از حرم آل الله ...
شهادت خوبی هایش را کامل کرد
دهد و در حد توان اطلاعات کافی و مبسوطی از دوران حیات شهید آبنیکی به خواننده اش می دهد. شهید آبنیکی در سال 1331 متولد می شود و در 7 مهر 1357 ازدواج می کند. جوانی خوش قلب و مهربان که خانواده دوستی اش زبانزد دوست و آشنا می شود. همسر شهید روزهای اول عقد مخالف ازدواج است، می خواهد درس بخواند و محبت و صفای باطن محمد رفته رفته نظرش را عوض می کند. حالا عشق و علاقه این دو الگویی برای بقیه می شود. ...
■ آشنایی با زندگی نامه جوان ترین شهید شهرستان گرمه + فیلم
...> ... هدف از جبهه آمدنم این است که در برابر ظلم و ستم ایستادگی کنم و پوزه دشمنان را به خاک بمالم تا دیگر هیچ ابرقدرتی جرئت نداشته باشد به خاک پاک اسلام، پای جنایتکار خود را بگذارد و تا آخرین قطره خونم در مقابل ظالمان مقاومت می کنم. می خواهم با یاری شما راه کربلا را باز کنم و یاور قرآن باشم؛ پیام من به شما دانش آموزان این است که سنگرهای مدرسه را ترک نکنید و با درس خواندن خود مشت محکمی بر ...
کیمیا علیزاده: افتخار می کنم با حجاب روی سکو می روم
، لبخند زیبایی بر لب دارد و اگر به خاطر شانه های پهنش نبود، کسی نمی توانست تصور کند که کمتر از 24 ساعت پیش موفق به کسب یک مدال المپیک در رشتۀ تکواندو گردیده است. دومین چیزی که در او جلب توجه می کند، سرعتش است: آری، من می دانم چرا شما اینجا هستید، برای اینکه من اولین زن ورزشکار کشورم هستم که موفق به کسب یک مدال المپیک شده است. [حجاب] برای شما مزاحمت ایجاد می کند؟ نه، برعکس. آن را دوست دارم ...