سایر منابع:
سایر خبرها
اگر فیلم فروشنده را دیده اید این صحبت های اصغر فرهادی را حتما بخوانید!
فاصله بگیرد به همین دلیل به خاطرات خودم در دوره دانشجویی و تئاتر برگشتم و به خاطر آوردم که خیلی از همه دوره ای های من دو شغله و اغلب معلم هم بودند. بر این اساس فکر کردم اگر عماد معلم باشد، قرار گرفتن او در موقعیت پیچیده بعد، بیشتر چالش ایجاد می کند. من دوره ای خودم معلم بودم و در همین کلاسی که در فیلم دیده می شود تدریس کرده ام. این کلاس کجاست؟ نرسیده به تجریش هنرستان ...
انجمن کاریکاتور نباید به هیچ نهادی وابسته باشد - شهرت جهانی داریم
، داخل مجله کارم چاپ می شد و صبح تا شب مشغول کار بودم. ماهی چهار شماره در می آمد و به من چکی به مبلغ 5 هزار تومان می دادند. برای نقد کردن چک که به بانک می رفتم می دیدم حساب مسئول نشریه خالی است. مثلا 500 تومان کم دارد. خودم 500 تومان را به حساب واریز می کردم تا بتوانم چکم را نقد کنم. این روند توهین آمیز آنقدر ادامه داشت که دیگر برخوردنده شد و همین باعث شد 12 سال سمت کشیدن کاریکاتور نروم و به سراغ کار ...
سرکار! این هیزم ها برای توست که شب ها سرما نخوری
و داستان را درمی یابد... رو به پاسبان می کند و می گوید: سرکار! خانه من گرم است، بخاری نفتی به راه، این هیزم ها برای توست که شب ها روشن کنی و گرم شوی و سرما نخوری... و پاسبان می گرید... سید هادی خسروشاهی: به حج و عمره نرویم سید هادی خسروشاهی، رئیس پیشین نمایندگی ایران در مصر در سرمقاله امروز روزنامه شرق زیر عنوان سقوط به سبک بنی سعود با اشاره به عدم امکان ادامه محدودیت برای حجاج ...
جزئیاتی از زندگی شخصی علی مسعودی
...، محبوب شدم ؛ طوری که مردم کلی مرا تحویل می گیرند و با دیدنم لبخند می زنند سرباز فرهنگی ایران زمین درست است که حالا در مسیر بازیگری تجربه های بیشتر و جدی تری دارم و کار جذابی هم هست، اما قطعا عاشق نوشتن و خلق کردن هستم. من خودم را سرباز فرهنگی مملکت می دانم. این همه می گویند با ماهواره و شبکه های فلان و فلان مبارزه کنیم خب، چه کسی باید مبارزه کند؟ حتما این مبارزه نیاز به ...
37 سال است به فوت پدرمان مشکوکیم/ از زیر کالبدشکافی پدرمان در رفتند
یکی از سیگارهای خودش را روشن کرد و به من داد. گفتم آقا سیگار به من می دهید؟ ، گفت احساس کردم چرت می زنی گفتم خوابت نبره بگیر دو تا پُک بزن . می دانست من سیگاری هستم اما نمی خواست به روی من بیاورد یا بعضی شب ها که در خانه بود سیگارش تمام می شد حالا بچه ها همه در خانه بودند به هیچ کس نمی گفت اما اسم من را صدا می زد می گفت مهدی بگرد این دور و اطراف ببین سیگار پیدا می کنی من هم می رفتم یک بسته از ...
شروع زندگی با یک فلاسک چای و یک خانه خالی/ بی جهاز و عروسی هم توانستیم که شاد باشیم
هم به جای اینکه لحظه ای به خودش و آینده اش فکر کند، گفت که نگران جهیزیه ام نباشم و گفت که قصد دارد با پس اندازی که تا آن روز جمع کرده، برای مان لوازم خانه بخرد؛ او می گفت که خریدن لوازم باید به سلیقه خودم باشد، برای همین خودش به تنهایی برای خرید نرفته است. بغض گلویم را گرفته بود، گفتن این حرف ها قلبم را آرام می کرد. به او گفتم که ما تصمیم داریم زندگی مان را خودمان بسازیم. از نظر من همین که خانواده ...
لباس روحانیت پوشید و شهید شد
پرسش هایم را وقتی گرفتم که میلاد به شهادت رسید. طلبه رزمنده میلاد با آنکه در دبیرستان خودش رشته تجربی را انتخاب کرده بود بعد از دیپلم تغییر عقیده داد و رفت سراغ درس طلبگی و در حوزه علمیه سفیران هدایت حضرت ابوالفضل(ع) شهرستان امیدیه ادامه تحصیل داد. بعدها که موضوع دفاع از حرم پیش آمد، برای رفتن به سوریه لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تابستان سال 94 هم شروع به آماده سازی افکار من برای ...
شهید مدنی در کلام دوست و آشنا / دزدان از پیر و کودک نمی ترسند، باید جوانان را آگاه کنیم
رژیم شاه را بر آن داشت تا برای مرتبه چهارم، محل تبعید ایشان را عوض کند و تبعیدگاه ایشان را به مهاباد (کردستان) انتقال دهد. وی تا پایان مدت سه سال تبعید، در کردستان به سر بردند. در آن جا نیز مردم ایشان را تنها نگذاشتند؛ از شیعه و سنی با ایشان تماس داشتند و مطالب لازم ردّ و بدل می شد. گاهی دیده می شد تا نیمه های شب و بلکه یکی – دو ساعت هم از نیمه شب گذشته، ساعت ها با جوانانی که برای ملاقات آمده ...
افراد می توانند هر نقدی به فیلم وارد کنند و حتی تخریب کنند اما حق فحاشی ندارند/ رعنا نخواست آبروی مرد ...
و زیباست که سعی می کنم فریب اتفاقات بعد از فیلمسازی را نخورم و همچنان لذتم را روی ساخت فیلم متمرکز کنم، نه روی اتفاقات و موفقیت ها. تصور می کنم آن چیزی که کمک می کند در مسیر مورد نظرم پیش بروم این است که با خودم رودربایستی ندارم و تکلیفم با خودم روشن است و از خودم نمی گذرم. یعنی آن تمرکزی که در جریان کار دارید، بیش از همه متوجه خودتان هست. اینکه مثلا ما می شنویم بازیگران فیلم هایتان گاه ...
پسرم پنجمین بار با تن مجروح رفت و دیگر برنگشت
که محمد برای شرکت در دانشگاه در کنکور شرکت کرده است؟ در جریان بودیم درس می خواند ولی فکر نمی کردیم کنکور داده باشد. با اینکه به جبهه می رفت و می آمد نمره هایش همه خوب بود. در جبهه هم درس می خواند. رشته پزشکی قبول شد ولی می گفتم چه فایده که خودش نیست. شهید از همان دوران کودکی چطور بچه ای بود؟ بچه شلوغی بود یا نه خیلی آرام و بدون سروصدا بود؟ با کسی کاری نداشت. خودش می ...
عملیات خیبر در خاطرات شهید عبدوس
لحظه زیادتر می شد. بچه ها خسته بودند و برای ادامه عملیات در شب آمادگی نداشتند. حاج همت که در تمام عملیات حضور داشت، با دیدن موقعیت، برای ما صحبت کرد. گفت: در این مرحله حساس باید آمادگی خود را حفظ کنید. اعلام کرد که باید امشب به خط بزنید. سوار تویوتاها شدیم و به همان جاده کم عرض رسیدیم. بعد از پیاده شدن، کنار جاده را گرفتیم و حرکت کردیم. دو طرفِ جاده آب بود و کمی جلوتر، باتلاق قرار داشت ...
دستگیری به اتهام قتل در نخستین روز خبرنگاری
بخشیده ام. ولی با اصرارهای او سرانجام راهی روزنامه ایران شدم. وقتی به میزحوادث رسیدم و دوستم مرا به خبرنگاران معرفی کرد همه زدند زیرخنده.بعدهم نخستین خبرم را نوشتم و تحویل دادم. البته خبرکه نه، اطلاعات حادثه رانوشتم. آن شب دوستم کمی با من صحبت کرد و درباره سختی های این حرفه گفت. پس از خداحافظی درحالی که با تردید و دودلی فراوانی برای فعالیت درعرصه خبر روبه روبودم راهی خانه شدم. براستی روز بسیار عجیبی بود. صبح روز بعد روزنامه ای خریدم. بادیدن خبرجنایت در ساندویچی به وجد آمدم. بنابراین تصمیم گرفتم در این حرفه باتمام مشکلات و سختی هایش بسازم و به کارم ادامه دهم. ...
یک شب که نامزدم به خانه مان آمده بود رفتار زشتی با خواهرم کرد
کرده ام در آن جا متوجه شدم که مسعود یک فرد بیکار است و برای آن که بتواند پولی از پدر و مادرم بگیرد این نقشه را طرح کرده بود. نمی توانستم به چشمان پدرم نگاه کنم چون همه چیز با اصرار من اتفاق افتاد اما پدرم که نمی خواست بیشتر از این زجر بکشم، رضایت داد مسعود به زندان نرود تا تکلیف من روشن شود ولی همان شب دوباره مسعود با حالتی خشن وارد منزل ما شد و پس از آن که خواهرم را کتک زد گفت: شما 50 ...
این عکس پرسپولیسی ها را به وجد می آورد
خواهد داشت اما این عکس نشان می دهد که آنها رابطه گرمی با هم برقرار کردند. به نظر می رسد این یک خبر خوش برای پرسپولیسی ها باشد که بازگشت رضاییان حاشیه ای در این تیم ایجاد نکرده است. 64 دیدگاه دیدگاه شما آپلود عکس Amir persp0lisi 52 + 25 - پاسخ آره خودمو در مقایسه با سوراختوری ها خیلی ... میدونم چون اون شب من برا وحید امیری آرزو کردم که ...
از جوی خون خیابان 17 شهریور تا پای قطع شده آقاجری در والفجر مقدماتی - افسانه ای که از مدرسه علوی سا
...، تأکید حضرت امام بر رفتن به سمت قانون در برگزاری انتخابات، چقدر مشهود بود؟ آنقدر برجسته بود که حتی برخی از امام عصبانی می شدند. معتقد بودند این کشور را باید چند سال بدون مقررات و بر اساس نظرات جمع اصلی انقلابیون اداره کنیم و بعد به سراغ قانون برویم. برخلاف تأکید امام که اول به دنبال رفراندوم بود تا مردم رسماً حمایت خود را از این حکومت اعلام کنند. سپس قانونی تصویب شود که حتی با وجود برخی ...
چرا زلاتان از گواردیولا متنفر است؟
فراری بخری ولی اونو مثل یه فیات برونی. کمی دیگر قضیه را پیچاند و خیلی راحت گفت: باشه؛ شاید اشتباه من بوده. این مشکل منه، خودم حلش می کنم. خوشحال بودم. می خواست حلش کند. شاد و شنگول زمین را ترک کردم. اما بعد گواردیولا سرد شد. به ندرت حتی نگاهم می کرد. من هم کسی نیستم که این چیزها ناراحتم کند. در پست جدیدم هم گلهای زیادی زدم. در باشگاههای اروپا در استادیوم امارات آرسنال طی 20 دقیقه دو گل ...
بزرگداشت داود میرباقری و اکران رستاخیز و روز واقعه در جشنواره چهل چراغ
...: من درباره مسائل نظارتی، ممیزی و ارزشیابی آثار ورود نمی کنم. چون برای خودم هم ابعاد این قضیه روشن نیست. تنها ابراز تاسف می کنم از اینکه یک فیلم که با موضوع ارزشمندی ساخته شده است، دچار این وضعیت شده اما قضاوتی درباره این اتفاق نمی کنم. وی افزود: در ایام برگزاری جشنواره فیلم های منتخب در پردیس ملت به نمایش در می آید و نمایشگاه عکس و پوستر تحت عنوان چهل چراغ نیز در فضای نمایشگاهی ...
فروشنده ؛ خوش ساخت، یکدست و منظم
تشبیه کرده و در ادامه آورده است:همیشه از زبان سینمادوستان شنیده اید که فیلم را باید در سالن سینما ببینید تا عیار اصلی آن را بسنجید. وقتی فیلم خوش ساخت، یکدست و منظم فروشنده اصغر فرهادی را با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی و بابک کریمی در سینما دیدم هنگام سکانس پایانی به ساعت خودم نگاه انداختم و سپس با تشویق بی امان تماشاگران روبه رو شدم. همین امر نشان می دهد این فیلم با مردم ارتباط مناسبی برقرار ...
عکس؛ نقد و بررسی شب های روشن در فرهنگسرای اندیشه
چهارمین نشست سینما و نوستالژی فرهنگسرای اندیشه، عصر دیروز با نمایش، نقد و بررسی فیلم سینمایی شب های روشن با حضور فرزاد موتمن کارگردان این فیلم و محمدرضا مقدسیان منتقد، برگزار شد. عکاس: صادق چناری
روایت یک شاهد عینی از حادثه منا
اندازه 20 متر خودم را بیرون بکشم و در این یک ساعت دچار کوفتگی شدید بدن شدم. وقتیکه از آن جمعیت بیرون آمدم در اثر ضعف مفرط و ناتوانی و تشنگی در جایی توانستم بنشینم، یک خانم آفریقایی مُسن به من گفت استراحت کن، همانجا دراز کشیده و بیهوش شدم، نیم ساعت بعد وقتی به هوش آمدم دیدم همان خانم فوت کرده، یک آفریقایی میانسالی چتر بدست بالای سرم بود، به من گفت (با اشاره) سرت را روی زانوی من بگذار، من نگذاشتم به من ...
سکوت یک نگاه/ داستانی برای یک فیلم بلند
به گوش می رسد: ایست!!... ناصر با شتاب ماشین را روشن می کند و به حرکت درمی آید؛ وحشت زده به امیر نگاه می کندکه درحال دویدن به طرف او است. امیرسعی می کندکه خود را به ماشین درحال حرکت برساند و سوار شود. ناصر پایش را روی گاز می گذارد. صدای گلوله ای آتشین به گوش می رسد و ناصر فریاد می زند: بدو سوار شو امیر... بیا بالا ! بیا بالا !... گلوله ای دیگر، فضا را می شکافد و لحظاتی بعد، امیر روی آسفالت داغ جاده ...
نمی توانیم با اقتصاد و صنعت مان به دنیا پز بدهیم اما با فرهنگ چرا/ قطار سیاست فقط صدا دارد/مشکل ما فقها ...
بیان اینکه طیف وسیعی از موسیقی دانان افراد متشرع و اخلاق مداری هستند، خاطرنشان کرد: حضور فقه در تمام شئون موسیقی به گونه ای است که از بعد از انقلاب بسیاری از سیاست گذاری ها مبتنی بر این نگاه بوده است. ما تا سال 59 محدودیتی در موسیقی نداشتیم از زمانی که درگیر جنگ می شویم موسیقی پاپ متوقف می شود و صرفا موسیقی نظامی، مداحی ها، بخشی از موسیقی سنتی و کلاسیک ادامه پیدا می کنند. در دوره ای دوباره موسیقی پاپ ...
ناگفته هایی از زوایای پرونده فساد در بنیاد شهید
موضوع روشن شد که اینها به دلیل مخالفت با افتتاح یک پروژه در دوره مدیرکلی من، فشار شدید سیاسی وارد می کنند تا روز قبل افتتاح آن، من کنار گذاشته شوم. ادعاهایی هم که درباره تخلف مالی مطرح کردند در نهایت روشن شد هیچ سندی ندارد. برای همین حتی برای رئیس بنیاد شهید در دولت احمدی نژاد قرار مجرمیت صادر شد و پرونده ارجاع شد به دادگاه کیفری. اما بعد موضوع دستخط که اشاره کردم، من از پیگیری قضایی منصرف شدم. ...
آینده صندوق های تامین اجتماعی، چالش امروز جهان
آتیه مقدر تعبیر می کند. ساعتی بعد از نیمه شب است که گفت وگو با دبیرکل اتحادیه بین المللی تامین اجتماعی با شوخی ها و نگرانی های نه چندان جدی او در مورد قیافه اش در عکس هایی که قرار است چاپ کنیم تمام می شود. جناب آقای کنکلوسکی، همان طور که می دانید بسیاری از صندوق های بیمه گر اجتماعی دنیا با بحران های متعددی مواجه هستند که مهم ترین آن ها بحران کمبود منابع مالی است. عدم توازن منابع با تعهدات ...
مخالفت با موسیقی بن مایه سیاسی دارد، نه فقهی/ نوحه خوانی و نقاره زنی هم غناست + تصاویر
برپا کردند. وی افزود: امامان نه قدرت تعطیل کردن دستگاه خلافت را داشتند و نه فرصت آگاهی بخشیدن به مردم در حد وسیع را. تنها راه ممکن این بود که به شیعیان شان هشدار دهند که به این آب مسموم لب نزنند و حتی به آن نزدیک نشوند. در قرآن هیچ نکوهشی از موسیقی نیست/ بزرگ نمایی درباره نسبت روایات مخالف و موافق موسیقی دکتر ژرفا در ادامه به مبانی قرآنی در خصوص موسیقی پرداخت و ...
چشم در چشم دشمن؛خاطره یک غواص از لحظات نفس گیر شناسایی
مستولی شده بود. گاهی به آرامی خودم را کنار صورت محمدرضا می رساندم و به همان آرامی می پرسیدم: اگر متوجه بشه چی می شه؟ محمد رضا پیله وران با چشمانی سرشار از ایمان و اطمینان، فقط مقابل را می نگریست و هیچ نمی گفت. او باسکوت به من می فهماند که من نیز ساکت باشم. توقف طولانی ای بود. ساعت های زیادی از شب را تا نزدیک سپیده دم، ما با خیره شدن به عراقی وعراقی با زل زدنی همراه با بهت و تردید،به ما،سپری کردیم. ...
خاطرات فرزندان آیت الله طالقانی از سیگار کشیدن پدرشان
به سمت تهران آمدیم. در راه بودیم که دیدم آقا یکی از سیگارهای خودش را روشن کرد و به من داد. گفتم آقا سیگار به من می دهید؟ ، گفت احساس کردم چرت می زنی گفتم خوابت نبره بگیر دو تا پُک بزن (خنده). می دانست من سیگاری هستم اما نمی خواست به روی من بیاورد. وی افزود: بعضی شب ها که در خانه بود و سیگارش تمام می شد، حالا بچه ها همه در خانه بودند به هیچ کس نمی گفت اما اسم من را صدا می زد می گفت مهدی ...
زهرا سالاریه
تجربه دریانوردی بعد از گذراندن دوره های آموزشی، طبیعی بود که هیچ کس به یک دختر 15 ساله اعتماد نکند و کشتی و قایقش را به او نسپارد، به خاطر همین بود که من چند هفته، روزها ساعت پنج صبح به بندر می رفتم و تا 9 شب که تمام کشتی ها به آب می زدند کنار اسکله می نشستم. آن روزها هیچکس از من حمایت نمی کرد و من هم یک دختر ریزنقش بودم که همه تلاش هایم برای متقاعد کردن آدم ها بی نتیجه مانده ...
نمی خواهی یک ذره آدم بشوی؟
دنبال کارش. دو سه نفر، چهار نفر از دوستان دور هم جمع شده بودند و حرف یک کسی را می زدند. گفتند و شستند و پختند. آن بنده خدا را بر باد دادند. بعد هم راحت رفتند دنبال کارشان. دارم مثال عرض می کنم. این می شود مظلمه مردم. مالی. جانی. و همه صور دیگری که ممکن است. یک چنین کسی وارد مسجد می شود که نماز بخواند. ببینید حدیث این است. می فرماید من این آدم را لعنت می کنم. مادامی که در مسجد است و مثلا ...
از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک خاطراتی که قابلیت فیلم شدن را دارد
با گذشت این همه سال از جنگ، هنوز مردم جنوب مظلوم هستند. در کتاب از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک فجایعی از جنگ را روایت کرده ام که تا به حال در جای دیگری بازگو نشده بود و انتظار داشتم برای چنین اثری، حداقل جلسه نقد و بررسی قرار دهند. معتقدم ناگفته های جنگ تحمیلی ایران و عراق باید بیش از این ها مورد توجه قرار بگیرد. داور درباره نحوه نگارش کتاب از جهنم سرد شین تا بهشت ارزنتاک نیز گفت: از ...