سایر منابع:
سایر خبرها
آنقدر چنگ زدند تا شیمیایی شدند
.... هرکسی می خواست کاری برای کمک انجام دهد. از آنجایی که زنان نمی توانستند در خط مقدم بجنگند، می خواستیم هرکاری در توان مان است برای کمک انجام دهیم. تقریباً همه زنان این روحیه را داشتند. به همین دلیل لباس ها و ملحفه ها را نیز می شستیم. لباس های رزمندگان؛ از انگشت قطع شده تا نامه ای به همسر شستشو معمولاً با صلوات، آیت الکرسی و زیارت عاشورا، دعای فرج امام زمان و دعا برای پیروزی ...
کوچکترین شهید جنگ تحمیلی+عکس
خاطر بارداری ناخوش احوال هستند، من با آرامش خیال زخمه بر تار و پود قالی زدم و پدرش که باغبان بود با فراغ بال به امورات کاری اش می رسید.نگاهی به تسبیحی که در دست دارد می اندازد، ذکر دیگری بر ذکرهایش می افزاید و می گوید: تمام دوران بارداری ام با آرامش خیال طی شد. آن ایام خیلی دعا می خواندم که احمد صحیح و سالم متولد شود. شب ها قبل از خوابیدن مقداری قرآن تلاوت می کردم و روزها می گذشت و من ساعت های ...
حجت الاسلام خزاعی: بزرگ ترین عید بشریت، عید غدیر است
و به ظاهرتان در روز غدیر اهمیت دهید. 5- نماز روز غدیر خم؛ نیم ساعت قبل از اذان ظهر در روز غدیر یک نمازی دارد که در شب عید هم یک نماز دیگر داریم. 6- عقد اخوت خواندن؛ با کسانی که با شما برادر هستند و منش و اخلاقشان به شما می خورد. عقد اخوت سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که در روز غدیر خم با امیرالمومنین علیه السلام عقد اخوت خواندند. هیچ حدیثی از نظر تواتر ...
روایت هایی از ابتکار عمل ها در جنگ و جانفشانی برای دفاع از کشور/ از مفقود الاثری که نامش بعد از خبر ...
نماز شب بپردازد ما نیز قصد کردیم که در این حین متوجه صدای ناله ای در پشت یکی از خاکریزها شدیم. وی افزود: نزدیک تر که شدم شهید چمران را یافتم که مشغول تمیز کردن و واکس زدن کفش رزمندگان به طور مخفیانه بود و با صدای بلند با خدا مناجات می کرد. این رزمنده دفاع مقدس گفت: فردای همان روز یکی از برادران راجع به شهید چمران صحبت می کرد که من گفتم با کراماتهایی که از ایشان دیده شده در این ...
فرماند ه آمریکایی اسلحه را به سمت من گرفت و گفت :قانون ما این است !
می شود که طالبان دوباره بر بخش هایی از افغانستان و حتی شهرهای نزدیک کابل مسلط شده اند و در حال احیای قدرت خود هستند؟ طالبان قدرتش محو نشده بود که احیا شود. اما یک تعمدی در کار بود، شاید یک ضرب شستی بود به روس ها یا مسائل جهانی که یک شهر پر از اسلحه به نام قندوز را به طالبان دادند بعد هم که دولت افغانستان می خواست شهر را دوباره پس بگیرد سه روز به تاخیر انداختند. طالبان هم همه امکانات و ...
نامه هایی که به مقصد نمی رسید
محوطه آسایشگاه آوردند و می خواستند داخل اردوگاه را تیرباران کنند. بین نیروهای عراقی و افسران ارشد اختلاف نظر پیش آمد. در آن شب، همه ما دست به دعا برداشتیم؛ شب خیلی خاصی بود؛ چند تا از بچه ها را شهید کرده بودند و فضا پر از فشار بود. یادم می آید قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، همگی در حیاط آسایشگاه جمع شدیم و نماز جماعت مغرب و عشا را برگزار کردیم. احمد اسدی، درباره فردای آن روز هم می گوید: تیمسار عراقی ...
آقا مهدی شرع پسند معلم اخلاقی برای همگان بود
دست دشمن بود. - بچه ها همه در تلاش و مشغول تحکیم استحکامات و سنگر ها شدند، آتش دشمن چه مستقیم و چه منحنی قطع نمی شد، دشمن درارتفاعات چقالوند و تپه مراد کاملاً روی ما دید و تیر مستقیم داشت. - از سمت دشت هم تیر مستقیم تانک امان ما را بریده بود ولی جای ما چون پوشیده از سنگ و صخره های زیاد بود الحمد الله تلفات جانی نداشتیم. - ظهر شد صدای الله اکبر مؤذن از لای به لای صخره ها شنیده شد ...
میان آتش و خون
.... معلمی تفنگ ندیده جوانی حدوداً 20 ساله بودم که خدمت سربازی نرفته و حتی تفنگ هم به دست نگرفته بودم و آماده می شدم که اول مهرماه سرکلاس بروم و تدریس کنم، یک روز قبل از شروع رسمی جنگ، دوره یکماهه آموزشی پیش از خدمت معلمی را تمام کردم و به اهواز بازگشتم. روز 31 شهریور 59 بمباران سنگین رژیم بعثی همه چیز را به هم ریخت. تقریباً اکثر شهرهای جنوب غربی و غرب و شمال غرب کشور درگیر این هجوم ...
جان نثاران
به قلم: حسن روانشید قسمت نوزدهم الهیار نماز صبح را به جماعت در مسجد می خواند. پیشانی خادم مسجد را که حالا مکبر است می بوسد و به سوی طویله می رود تا اسب کهر را زین کرده و به سوی قمشه بتازد، هوای گرگ ومیش صبحگاهی سرد است اما الهیار گرمای ایثار را در وجود خود حس می کند. دستی به سروگوش و یال اسب می کشد و توبره اش را پر از علوفه می کند، زین و یراق را بسته و بسم الله گویان به سوی دشت می ...
مرگ یک نویسنده
مظلومیت انسان ها زد و با الهام گرفتن از عکس دختر بچه ای زیبا و یک عروسک بی سر و نیز پسری نوجوان با یک نارنجک در دست، کتاب پرفروشی را به بازار عرضه کرد که بی شک برای انتشارات او خطر بزرگی محسوب می شد. چنین موضوعی اعتبار و موقعیت شغلی ناشر را به خطر می انداخت و او نمی خواست و نمی توانست خود را به بی خیالی بزند و به راحتی از کنار آن بگذرد... ناشر از این که نویسنده تلفن را قطع کرد، ناراحت شد ...
بدرقه؛ از شهادت تا بهشت
. صفحات تقویم یکی یکی ورق خورده، اما تصویری که حاج آقا حاج ابوالقاسمی از آن روزها پیش روی ما می سازد، تصویر زنده ای است: من و چند نفر از بچه های همین محل توفیق داشتیم که از قبل انقلاب در مسجد حجتیه که مسجد محوری محله بود دور هم جمع شویم. مسجد حجتیه، مسجد جامع محل بود و امام جماعت بزرگواری هم داشت که جوان های آن روز را بخوبی دور هم جمع می کرد. ما جوان های آن روز در کنار این امام جماعت فعالیت می کردیم ...
دستان پلید شیطان بزرگ پشت پرده حمایت از کودتا و تروریسم
فاطمه داداشی در روز جمعه 25 تیرماه سال جاری مصادف با 15 ژوئیه، شب هنگام خبری مثل بمب صدا کرد. کودتا در ترکیه و در کمتر از چند دقیقه اخبار زیادی روی خروجی سایت ها و خبرگزاری های جهان قرار گرفت. میدان های اصلی استانبول و دیگر شهرهای مهم این کشور جولانگاه تانک های ارتش شد. بالگردهای ارتش در ارتفاع بسیار پایین به پرواز درآمده و روی هم رفته جو خفقان و ترس را در سراسر این کشور ایجاد کردند ...
خاطرات روحانی شهید به روایت پدر
، اما دست از فعالیت های انقلابی نمی کشید. هنوز ساعت پنج نشده. خدایا! چرا خوابم نمی برد؟ همة شب در فکرش بودم. آخر چه می شود؟ می آید یا نه؟ منتظرم ساعت مقرر برسد، چرا که چند سال است وصف او را شنیده ام و چهره اش را در خیالم تصور کرده ام. ساعت شش نمازم را خواندم و سراسیمه خودم را به دانشگاه رساندم. چه غوغایی در خیابان ها بود! من آمده بودم تا به آرزویم برسم. اطراف خیابان ها پر از جمعیت بود. وسط ...
یک روز در ساختمان پلاک 6 پاستور با قصه هایی پر غصه
ریاست جمهوری باز شود . فرقی نمی کند رییس جمهور پاستورنشین، احمدی نژاد باشد یا روحانی، زمستان باشد یا تابستان، دوره نامه دادن به دست رییس جمهور در سفر استانی تمام شده باشد یا نه، اینجا یعنی یکی از کوچه های پاستور، زندگی جاری است، جایی در چند قدمی اتاق کار رئیس جمهور با تعداد زیادی آدم های گرفتار. یکی درگیر هزینه های ازدواج است و دیگری در یک مرحله بالاتر؛ ازدواج کرده و با یک بچه دنبال کار ...
مجسمه در جنگ وجود ندارد/روایتی از خون نامه ها
هم است در قطع و اندازه و تعداد عکس ها؛ یعنی خواستم ظاهری یکدست و همانند داشته باشند. *فارس: کار چیدمان و چاپش را از چه سالی شروع کردید؟ *غضبانپور: از سال 85 این کار را شروع کردم. *فارس: من اینطور متوجه شدم که چون قبل از انقلاب عکاسی می کردید و به صورت حرفه ای وارد عکاسی از جنگ شدید، شاید مثل دیگرانی که با وقوع جنگ عکاس شدند، تنها به عکاسی از صحنه های جنگ اکتفا ...
خلبان جاویدالاثر محمد کاظم روستا، میهمان همیشگی وطن در خلیج فارس
شد و جزو اولین خلبانانی بود که در عملیات 140 فروندی فقط چند ساعت بعد از آغاز رسمی جنگ به کشور عراق حمله ور شدند و پاسخ دندانشکنی به صدام دادند. ** زیارت امام حسین (ع) در کربلا، آرزوی قلبی محمدکاظم شب عاشورا بود. من در آشپزخانه مشغول غذا پختن بودم، محمدکاظم، هاشم را بغل کرده بود و می خواست او را بخواباند. از داخل آشپزخانه ناگهان صدای هق هق گریه محمدکاظم را شنیدم، نزدیکش که رفتم ...
خاطراتی برای فرزندان آینده
تانک و نفر بر بدلیل عدم الحاق از راست، با بر جای گزاردن تعدادی شهید و زخمی به خط شب قبل باز گشتیم. روز سوم آتش پاتک دشمن شدید است بچه ها خسته و کم تعداد و مهمات ناکافی است. هر چه از مهدی خواهش میشود به خط نیاید آتش شدید است گوشش بدهکار نیست. روز چهارم دیدم لودری مشغول خاکریز زدن در خط مقدم است. خدایا چه میبینم؟ راننده لودر برادر مهدی، فرمانده لشگر است. او هیچگاه از نیرو هایش عقب نمی ...
پایی که در اسارت 14سانت کوتاه شد
در فکر بودم و خوابم نمی برد. سعی کردم بعد از دو سال روی دست چپم برگردم و بخوابم! هر چه سعی کردم، نتوانستم. خیلی سخت بود. سه روز گذشت. شنیدیم که طلال مرخصی اش تمام شده، به اردوگاه برمی گردد. نگرانی من، مرتضی و بچه های دیگر بیشتر شده بود. تا شب چشم های ما به راهروی کنار آسایشگاه دوخته شده بود، اما خبری نشد. خوشحال بودیم که یک روز دیگر بدون او سپری شد. به این فکر می کردیم که هر چه دیرتر ...
ما برای نماز جنگ می کنیم
!به همین خیال باشین!! تا امام جماعت سلام نماز را داد همه شروع کردن به خندیدن. آزاده احمد یوسف زاده ***** سنگ به عربی یعنی حجر منگ چیه سال 1365 به همراه تعدادی از اسرا در اردوگاه بسر می بردیم افسران عراقی وقتی بیکار می شدند به هر نحوی بچه ها را اذیت و آزار می کردند.بعد از ظهر یک روز تابستان افسر ارشد اردوگاه اسرا را جمع کرد و بچه ها را مجبور کرد با کف دست ...
عزیزالله فرخی:بی سیم ها می گفتند: بروید به سمت ماه!
چشمم می رفت. دیدم انگار سهمیه ای که باید می خوردیم، خورده ایم، دیگر اصلاً تیر به ما نمی خورد. تند تند رفتم و هر چقدر آن تیربارچی زد، یکی از آن تیرها به من نخورد. رفتیم پشت تل خاک دیدیم 12-10 نفر آنجا خوابیده اند، همه تکه پاره و درب و داغون. خلاصه تا شب آنجا بودیم. شب صدای بولدوزر آمد. صدای بولدوزر خودمان بود. بعداً متوجه شدیم شهید چراغی با بولدوزر نزدیک شده و آن کاری را که ما با نفرات انجام ندادیم، انجام داد. با بولدوزر خودش را به خاکریزی که از آن به سمت ما تیر شلیک می شد رساند و عراقی ها مجبور شدند آنجا را ول کنند و بروند. ساعت 11:30-11 شب بچه ها ما را پیدا کردند و به عقب بردند. ...
ناگفته های مهدی زاده از سبک زندگی تا رسانه و سیاست
و چگونگی را اصلاً در برخی از خبرها نمی بینیم. می نویسند در خطبه های این هفته نماز جمعه، اما کدام روز و چه تاریخی؟ اگر 5 سال دیگر فردی به آن خبر رجوع کند بدون تاریخ بالای صفحه نمی تواند زمان خبر را تشخیص دهد. اینها بسیار بدیهی است ولی متأسفانه در موارد بسیاری رعایت نمی شود. دلیل آن نیز عدم آموزش صحیح خبرنگاران است. رک ترین رسانه شهرستان؟ اگر خودم دست به قلم بشوم رک ...
خطر براندازی گفتمانی نظام اسلامی/ کم آورندگان خط مبارزه
نشده بودند، امروز دواعش در داخل کشور جولان می دادند. هیچ کس امروز ذره ای تردید ندارد که قاسم سلیمانی یک فرد ساده یا حتی یک رزمنده معمولی نیست، حتی اگر او خود را سرباز صفر بداند همه می دانند او یک نقش محوری و بین المللی دارد و کارآمدی او نیز برای امنیت ملی و منافع ایران در این است که در همین کارکرد بین المللی اش باشد. اما برای بسیاری از همان جماعت دست اول که در روزهای اول هم آدرس ...
دین بدون ولایت دین ناقصی است
ارزش ندارد خاطرنشان کرد: کشوری که نماز، روزه، حج و زکات دارد اما ولایت ندارد منابع، ثروتها و امکاناتش در اختیار کفر و ظلم قرار می گیرد امروز عربستان ملعون در کنار رژیم صهیونیستی قرار گرفته و مسلمانان مظلوم یمن، بحرین و سوریه را قتل عام می کند. وی با اشاره به فضلیت های عید غدیر اظهار داشت: عیدی روز غدیر 100 هزار برابر در نامه عمل ثبت می شود و اگر کسی در این روز به یک مومن غذا دهد برابر ...
کیهان و خوانندگان
33110065 ساعت 3 تا 6 بعدازظهر 33916546 تمام ساعات شبانه روز سامانه پیام کوتاه 30002323 * مهم ترین درس غدیر این است که امت باید ملازم با امام باشد نه از امام خود عقب بیفتد نه جلو بزند. همراهی با ولی فقیه یک آزمون برای صحت ادعای منتظران ظهور می باشد. امید است که همه در این آزمون سربلند بیرون بیاییم. 4958---0916 * وزیر خارجه اسبق آمریکا ما ایرانی ها را تهدید کرده ...
مدیران ارشد امروز را با خود خلوت کنند!
.... او در جواب چنین گفت: تا شب و روز می آید و می رود، جز به مساوات عمل نخواهم کرد. و چنین نیز کرد. آیا ما نیز چنین می کنیم؟ اموال عمومی را امانت می دانست، و در مورد این امانت با کسی تعارف نداشت، حتی با برادرش! آیا ما نیز با آقازاده ها و برادرزاده ها و اقوام خویش چنین بی تعارف عمل می کنیم؟ به مدیرانش نوشت: مبادا امکاناتی را مخصوص خودت قرار بدهی، در حالی که تو و همه مردم در ...
مداحان نباید سرمایه 1400 ساله را هدر بدهند/ کار علمی نگاه بی تعصب می خواهد
خبر می دهند که مدیر یا وزیر یا شهردار می خواهد برای بازدید فلان خیابان بیاید؛ بنابراین مسئولان سریع دست به کار می شوند و بوته هایی در زمین می کارند و صحنه ای را ایجاد می کنند که بتوان از آن فیلم و عکس گرفت؛ اما فردای آن روز همة درختان خشک می شوند و از بین می روند. کار باغبان اول توسعة پایدار و باغبان دوم توسعة موقت است. مداحی در کشور مانند توسعة موقت و توسعة گذرا پیش رفته است. ایام ...
پایان شب سیه، سپید بود
شکنجه بدن های ضعیف اسرا استفاده می کردند، لحظاتی که برخی با خنده و شوخی بچه ها و برخی لحظاتش با غم و غصه همراه بود. به ویژه آن زمانی که دوستان بهتر از جان مان را به بهانه های واهی مثل بیدار شدن برای خواندن نماز و یا جمع شدن پنهانی دو یا چند نفر دور هم برای گوش دادن ذکر مصیبت در مناسبت های مختلف به بدترین وضع شکنجه می کردند، اما در آن لحظات سخت، نفس گیر و طاقت فرسا تنها ذکر خدا و ائمه ...
ماجرای ازدواج تلخ یک دختر جوان با مرد نزول خوار
خونه مون فرار می کردم، ولی حالا که دیگه کار از کار گذشته، چه فایده؟! تازه محمودخان سفته امانتی آقام رو هنوز گوشه گاو صندوق پستوش قایم کرده تا واسه روز مبادا بتونه اونو رو کنه و حال خونواده منو بگیره. از همون اول من دلم نمی خواست شوهر کنم. درسم خوب بود. دوست داشتم درس بخونم. ولی نشد. آقام نذاشت؛ یعنی شایدم اون مقصر نبود. بعد از اینکه جنگ شد، بابام دار و ندارش رو تو آبادان از دست داد. یه ...
اعلام ویژه برنامه های دفاع مقدس تلویزیون و رادیو
پسرش در جنگ به شهادت رسیده اند تولید شده و در این ایام از شبکه چهار سیما پخش می شود . مستند پایه یک به کارگردانی محبوبه معافی، زندگی نامه محمدرضا سیدی را روایت می کند که در جنگ یک پایش را از دست داده است. مستند جبهه میانی به کارگردانی سید موسی حسینی به تفحص شهدای گمنام توسط رزمندگان و چگونگی پیداشدن پلاک شهدا در منطقه فکه را نشان می دهد. مستند یک روز خوب به کارگردانی امیر رضا ...
چطور وسایل سفر را در یک چمدان کوچک جا دهیم؟
انداخته اید. چه کار کنیم چند روز قبل از سفر تمام وسایل مورد نیازتان را روی کاغذ بنویسید. هر کدام را که برمی دارید، روی آن قلم بکشید. به این ترتیب بدون استرس همه وسایل را در چمدان تان جا داده اید. ساعت را از دست ندهید معده در حال سوراخ شدن است؛ اما بازهم دست از شنا کردن برنمی دارید. همه درحال خوردن غذا هستند، شما بازهم درحال عکس گرفتن هستید. همه قرار است ...