سایر منابع:
سایر خبرها
حمایت چهره های فرهنگی از اعتراض حجت الاسلام پژمانفر به ساماندهی گلزار شهدا
بهشت زهرا به عنوان بزرگترین گلزار شهدای کشور رسید و به دنبال آن قطعه 44 یکسان سازی شد، موج اعتراضات بالا گرفت و کار برای مدتی متوقف شد. بعد از گذشت بیش از 10 سال از آن روزها، ساماندهی گلزار شهدای بهشت زهرا(س) مجددا در دستور کار مسئولین قرار گرفته است. این بار نیز مردم با یادآوری خاطرات تلخ گذشته دست به اعتراضات مختلفی زدند و برای آنکه اتفاقات ناخوشایند دیگر گلزارهای در بهشت زهرا تکرار نشود، با ...
دکتر علی عسکری: امنیت امروز ما از برکات دفاع مقدس است/ شهاب حسینی جایزه اش را به فرزندان شهید بابایی ...
سینمایی به محمد امین همدانی برای پویانمایی “فهرست مقدس” بخش بعدی برنامه به بزرگداشت اصغر بختیاری تصویربردار روایت فتح و مستندساز حوزه دفاع مقدس اختصاص داشت. بعد از اهدای جایزه اصغر بختیاری،خانم هاشمی همسر شهید اقبالی پشت تریبون رفته و یادی از شهادت جانگداز همسر خویش کرد. جایزه بهترین خلاصه فیلمنامه در بخش قلم طلایی تعلق گرفت به سید حمید طاهری برای نگارش “ننه گیلان ...
سردارانی که فرمانده قلب ها شدند/ از فرمانده ای که کابوس ضد انقلاب بود تا شهیدی که 10 سال همراه پدر به ...
1336 از خانوده ای مؤمن در سنقر چشم به جهان گشود هنوز یک سالش نشده بود که مادر را از دست داد. پدرش که حالا می بایست جای خالی مادر را هم برای حمدالله پر کند، چاره ای نداشت مگر اینکه اسباب زندگی را بار وانت کند و به روستای خود یعنی آقبلاق برود تا در غیاب خودش مادرش از حمدالله نگهداری نماید.با مدرسه رفتن حمدالله همه شاد و امیدوار بودند که او درس می خواند و عصای دست پدر و مادربزرگ اش می شود؛ اما فوت ...
حضور در مناطق کومله دموکرات ها به عنوان مبلغ انقلاب / تبیین گفتمان امام راحل در زیر رگبار ما را قوی تر ...
رابطه با حضورش در جبهه های غرب چنین می گوید: بعد از اینکه در سال 57 دیپلم گرفتم قصد داشتم تحصیلاتم را ادامه دهم که با انقلاب فرهنگی دانشگاه ها تعطیل شد، من نیز از این فرصت استفاده کردم و وارد جهاد سازندگی کرمان شدم و در آنجا دوره آموزشی کمک های اولیه را توسط دکتر مشتاقیون که هم جوان بسیار فعال و سخت کوشی بود و هم اینکه ایشان زیاد مرا تشویق می کردند که این آموزش را فرا گیرم. بعد از فراگیری ...
عاملان سقوط خرمشهر چه کسانی بودند؟ / چرایی سقوط خرمشهر، نقش سپاه و ارتش در فتح خرمشهر
بدست بیاوریم و بعد از آن به دشمن هجوم ببریم. خود این موضوع هم در عدم حمایت و توجه به جبهه خرمشهر و یا در عدم ارسال تجهیزات و مهمات موثر بود. وقتی یک فرمانده نظامی کنار بنی صدر می گوید خرمشهر ارزش نظامی ندارد، خب معلوم است که به اندازه کافی هم به آنجا اسلحه و مهمات نمی دهند و وقتی چنین اعتقادی در برخی افراد وجود داشته باشد اینطور می شود. به هرحال همه این عوامل دست به دست هم داد و موجب سقوط خرمشهر شد ...
پیام وصیت نامه اولین شهید دفاع مقدس در جنوب شرق به حقوق بگیران نجومی/از مبارزات انقلابی تا شهادت در جبهه ...
دبیر شد ، حدود یک سالی که از استخدام وی گذشت جنگ تحمیلی آغاز شد لذا کوله بار سفر بست و راهی جبهه شد و تنها پس از 13 روز خبر شهادتش را به ما دادند. وی درباره خیرخواهی و انسانیت شهید می گوید: محمد رضا همواره از هزینه خود صرف شاگردانش می کرد به طوری که یک روز یکی از شاگردانش که حالا جز مسئولین استان است به شهید گفته بود که زیر نور ماه درس می خواند لذا صبح روز بعد شهید سریعا به منزل وی ...
جانبازانی که شهید دفاع از حرم شدند
1359 راهی جنگ شد و در طول هشت سال دفاع مقدس، همواره در جبهه های مختلف حضور داشت، بارها در عملیات مختلف مجروح شد و با از دست دادن قسمت زیادی از سلامتی و اهدای یک چشم خود به افتخار جانبازی 70 درصد نائل آمد. همسر شهید هر لحظه احتمال شهادت حاج سعید را می داد. همسر شهید درباره آن روزها می گوید: هنوز یک هفته از ازدواجمان نگذشته بود که گفت من می خواهم به دوره های سپاه بروم و رفت و 25 روز بعد ...
روایت سی و یک سال چشم انتظاری پدر برای دیدن فرزندش/ رضایت مشروط مادر برای اعزام علی اکبر به جبهه
کنم اینطور فکر و خیالت کم می شود. هنوز روایت مادر از خوابش تمام نشده بود که دق الباب کردند و خانم امینی خود را معرفی کرد که از طرف نهضت سواد آموزی است و من همان جا گفتم، مادر خوابت تعبیر شد. 15 آذرماه سال 88 مادرم 22 سال و یک ماه و 13 روز بعد از شهادت داود در روز عید غدیر از دنیا رفت خواهرشهیدان تاجیک: پدرم فرزندانش را با عشق به اهل بیت(ع) بزرگ کرد پدر چطور؟ ...
محبوب امام (ره)؛ عروس عرش شد!
پهنای صورتم را فرا گرفته بود، بی اختیار گفتم: یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور اما محبوبه من دیگر برنگشت، ساعتی بعد خواهرش مژگان از راه رسید و گفت: مادر! من قاصد خبر پرپر شدن محبوبه هستم! خوشحال باش که محبوبه به آرزویش رسید. آری! محبوبه با شهادتش بهترین هدیه روز “مادر” را که همانا سرافرازی نزد حضرت زهرا(س) بود به من تقدیم کرد ...
شهید معلولی که پیشاپیش رزمندگان در عملیات ها بود
: نکته ی اساسی در خصوص این شهید وجود روحیه ی استقامت و تسلیم نشدن در برابر مشکلات بود که یک درس و عبرتی برای مردم ایران است که این شهید توانست با الگو قرارگرفتن، در کنار دیگر رزمندگان درس استقامت و تلاش برای دستیابی به هدف منحصر به فرد را بدهد. ادیبی بیان داشت: در عملیات مرصاد این شهید برادر خود 'حسن' را که برای بار اول بود به جبهه می آمد به نقاط عملیاتی گردان مسلم لشگر 27 محمد رسول الله (ص ...
درخواست فرزند شهید از سینماگران
.... بزرگداشت نادر طالب زاده از دیگر بخش های مراسم بود که خانواده شهید احمد غلامی از شهدای مدافعین حرم، محمد حسین نیرومند مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و شهریار بحرانی کارگردان سینمای کشور برای تجلیل از نادر طالب زاده روی صحنه حاضر شدند و از این سینماگر و نویسنده تجلیل کردند. معرفی برترین آثار پویانمایی و تجلیل از اصغر بختیاری داوران بخش پویانمایی ...
تنها سه دقیقه به پایان جهان باقی مانده است/ مدرنیته، فرهنگ ندارد/ آب، برای وزارت جهاد کشاورزی است نه ...
"انگار شیفتگی سدسازی، درمان ناپذیر است." این نخستین جمله ای بود که پژوهشگر بین المللی آب، بعد از حضور در خبرگزاری ایانا مطرح کرد. فاطمه ظفرنژاد در حالی که از روی تاسف، سر تکان می داد، مهندسی سدسازی را یکی از اصلی ترین عواملی دانست که از آنها با عنوان مدیریت غلط بین مردم و مسئولان یاد می شود. او با تمام وجود نگران بلاهایی است که انسان و پدیده تکنوکراسی به طبیعت تحمیل می کند. طبیعتی که مدرنیته مانند پک های سیگار به جانش افتاده و روز به روز از عمر آن می کاهد و سلامتی اش را می بلعد. ...
روحانی باید سعه صدر بیشتری در مقابل انتقادات نشان دهد/ جز چند وزارتخانه کارنامه بقیه وزارتخانه ها قابل ...
بوده است. اصلاح طلبان باید این نکته را بپذیرند که جریان اصلاحات دارای رهبری و اتاق فکر و شورای عالی سیاست گذاری است. به همین دلیل باید از اظهارنظرهای مناقشه آمیز و شخصی پرهیز کنند و همه تلاش کنند سیاست های کلی جریان اصلاحات را برای افکار عمومی تشریح و تبیین کنند. همه این مسائل نیز برای جلوگیری از تکرار دوران هشت ساله قبل از آقای روحانی است. به نظر من هنوز خطر بازگشت دوران هشت ساله احمدی نژاد به شکل ...
سلایق و علایق سردار جوان فوتبال ایران
سردار در یک نگاه سوارکار و عاشق اسب سردار پسر خلیل، پسر والیبالیست مشهور دهه شصت ایران و ستاره فعلی فوتبال ما، به حدی عاشق اسب است که همین حالا هم بسیاری از اهالی بندرترکمن، گنبد، گرگان، رامیان و آزادشهر که شیفته سوارکاری هستند و ورزش را در کورس اسب دوانی خلاصه می کنند، به پدرش می گویند؛ آقا خلیل، تو که دوست نداشتی پسرت به خاطر جفایی که والیبال در حق خودت کرد، والیبالیست شود، ...
یادواره های سیما و صدا از حماسه آفرینی های رزمندگان
نیز به کارگردانی محمود کاظمی، زندگی ناخدای لنجی را که در جنگ لنج خود را از دست می دهد به تصویر می کشد. منصور حکمت نیا در شبکه چهار با مستند آخرین پرواز ، ویژگی های اخلاقی و اخلاص شهید سرلشگر خلبان احمد کشوری و عشق و ارادت او را به دین و امام تبیین می کند. مستند ماه و نخل به کارگردانی مجتبی دهقانی، از شهید جلال رئیسی و مادر او که بیست و پنج سال چشم انتظار بازگشت فرزندش بود می گوید. ...
قرنطینه 9 ماهه روستائیان دلفان استان لرستان
به گزارش افکارنیوز ، مقصد سفر مشخص است، این بار نیز استان لرستان و روستاهای بخش "میربگ جنوبی" شهرستان دلفان مقصد سفرهای جهادگرانی شده است که فارغ از دنیای رنگارنگ پیرامون خود و در هیاهوی زندگی ماشینی دل ازآنچه کسب کرده اند بی منت می برند و پای دررکاب راهوار سفر گذاشته و رنج محرومیت ها را با جهادی مثال زدنی بر جان ودل می خرند. راهی سفر با کاروان جهادگران و سربازان حضرت زینب(س) تهران می ...
سالمندان نان آور و جوانان نان خور!
تدریجی سن و سابقه خدمت لازم برای مشمولان تمام صندوق های بازنشستگی و تأمین اجتماعی از سال اول برنامه هر سال به میزان شش ماه، به حداقل سن و سابقه خدمت جهت احراز بازنشستگی یکی از مواردی است که بنا بود در قانون برنامه ششم توسعه گنجانده شود اما سرانجام این بند از قانون حذف شد اما این حذف انگار پایان تلاش ها برای افزایش سن بازنشستگی نیست بلکه همچنان زمزمه هایی برای افزایش این سن وجود دارد. این در حالی ...
فاطمی نیا: در همه عملیات ها کنار مهدی بودم
دوران 8 سال دفاع مقدس است که تاکنون بازگو نکرده اید؟ فاطمی نیا: ناگفته ها که زیاد است ولی حضور در جبهه بیشتر برای خود رزمنده و دیگران به خاطره تبدیل شده است؛ خاطره هایی که گاهاً تلخ و تاسف بار است و گاهاً شیرین و دوست داشتنی؛ شهادت برخی از دوستان که تلخی ها را برای ما رقم می زد و شیرینی های پیروزی در عملیات ها که با شهادت این رزمندگان رقم می خورد. _ کدام خاطره یا واقعه ی دوران ...
شهیدی که آرزو داشت نخستین شهید مدافع حرم لرستان شود/ افتخار شهید عبدیان به نفس کشیدن در زمان رهبری
شهید قدرت الله عبدیان نخستین شهید مدافع حرم شهرستان کوهدشت است که برای دفاع از حرم آل الله جان بر دست گرفت و در 14 خرداد 95 در درگیری با تروریست های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. به گزارش میرملاس ؛ به نقل از تسنیم شهادت عروج عاشقان به ملکوت است، متاعی که جان می طلبد و احرار را از اغیار جدا می سازد. شهدا معلمان سلوک عاشقی و پیام رسان عالم قدس به ملکوت اند که همچون رود بی قراری جز با وصال به اقیانوس آرام نمی گیرند، سبک بالانی که در افق اعلی بال گشوده اند و در کعبه عشاق به وصال رسیدند. تاریخ گواهی می دهد در هر زمان و شرایطی که اسلام درخطر باشد لباس شهادت بر تن جوانان این سرزمین می شود و جان برکف روانه میدان می شوند امروز نیز که کفار و یزیدیان زمان کشتار راه انداخته اند و قصد تعرض به حرمین شریفین رادارند سربازان و تربیت یافتگان مکتب اهل بیت(ع) برای دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) سر از پا نمی شناسند. مدافعان حرمی که در بیعتی حسینی به مبارزه با ظلم و کفر می شتابند، عهد و پیمانشان رنگ خون می گیرد و روح بلندشان در جوار اهل بیت(ع) آرام می شود و به وصال معشوق می رسند. پرستوهای عاشقی که دنیای فانی امروز نمی تواند روح بلند اهورایی شان را تحت سیطره خود درآورده و اسیر کند. مهمان پدر و مادری مهربان و صبور شده ایم تا از شهیدی برایمان بگویند که از زندگی، زن و فرزند کوچکش گذشت تا دشمن نگاه چپی به حرم عمه سادات نکند. شهید مدافع حرم قدرت الله عبدیان در تاریخ 30 فروردین ماه سال 57 دیده به جهان گشود و همانند سرو قامتان جنگ تحمیلی قدم درراه مبارزه با ظلم گذاشت و توانست خود را چهاردهم خردادماه 95 به عاشقان و شیفتگان هشت سال دفاع مقدس برساند. افتخار هم نشینی با پدر، مادر و برادر نخستین شهید مدافع حرم شهرستان کوهدشت را داریم که با گویش شیرین لکی پذیرایمان می شوند ولی به دلیل سکونت همسر و پسر 10 ساله شهید در تهران نتوانستیم صحبتی با آن ها نیز داشته باشیم. مهربانی خصوصیت بارز شهید عبدیان غم سنگین از دست دادن فرزندی مهربان و دلسوز را می شود از لباس های مشکی، نگاه غم بار خانواده و نصب عکس شهید بر در و دیوار منزل احساس کرد. لیلا کریمی مادر شهید است که عشق مادری در چشمانش می جوشد؛ مادر کلامش را با مهربانی شهید آغاز می کند، پسرم خیلی مهربان بود و اخلاق بسیار خوبی داشت. مادر خاطرات شهید را تداعی می کند، وقتی به منزلمان می آمد اجازه نمی داد بلند شویم می گفت شما سر جای خود بنشینید من به خدمت شما می آیم، اول روسری ام را کنار می زد و سه بار گلویم را می بوسید و بعد شروع به احوالپرسی می کرد. فرزندم بسیار پاک بود از کلاس دوم ابتدایی همیشه با وضو بود، خدا او را به راه راست هدایت کرد و به راه پاکی رفت. مادر شهید می گوید: پسرم همیشه به فکر ایتام بود به ویژه در ایام عید به هر یتیمی می شناخت کمک می کرد می گفت این بچه ها پدر ندارند و ممکن است سرپرست آن ها نتواند چیزی برای آن ها بخرد؛ اگر می فهمید کسی نیازمند است هر چیزی که نیاز بود می خرید و به من می داد تا برای آن ها ببرم و تأکید می کرد کسی از این کمک ها اطلاع پیدا نکند. برای عید امسال نیز هدایایی گرفته بود و به من داد تا به دست چند یتیم برسانم، روز پنج شنبه آخر سال بود که من تمام هدیه هایی را که سفارش کرده بود به دست ایتام رساندم و به منزل که بر گشتم گفت مادر الآن خیالم راحت شد. 12 فروردین 95 آخرین دیدار شهید عبدیان با پدر و مادر مادر است دیگر، تمام خاطرات و خوبی های فرزندش لحظه ای از جلوی چشمانش دور نمی شود. با حسرتی که در دل دارد از آخرین روزهای دیدن فرزندش می گوید فروردین ماه امسال از تهران به کوهدشت آمد و چند روزی در کنار ما بود، سه روز پشت سر هم همه اعضای خانواده را به تفریح برد و دوازدهم فروردین از ما خداحافظی کرد و برای همیشه رفت. پدر نیز از خوبی های فرزندش می گوید: شش فرزند پسر و یک دختردارم، قدرت فرزند بزرگ و نور چشمم بود او بسیار خوش اخلاق بود و هرچه از او به یاد دارم خوبی است، به فکر همه کس بود آنچه از دستش برمی آمد برای دیگران انجام می داد. وقتی از تهران به منزلمان می آمد و شب می رسید من می رفتم و درب حیاط را برای او باز می کردم اما او ناراحت می شد و می گفت چرا شما زحمت افتاده اید.اکنون بعضی اوقات که صدای ماشین می شنوم یک لحظه احساس می کنم پسرم از راه رسیده است. منش، سکنات و گفتار نیک این بزرگ مردان است که به آن ها توفیق شهادت می دهد که همانند شهدای سر جدای کربلا روحشان در ملکوت اعلا مسرور است و خدا آن ها را از چشمه یفجرونها تفجیرا سیراب می کند. مادر شهید ادامه می دهد قدرت دو سال سرباز ارتش بود، از سربازی که برگشت به پدرش گفت اگر دوست داری ادامه تحصیل نمی دهم کار می کنم و کمک خرج خانواده می شوم که پدرش قبول نکرد و همان سال در دانشکده افسری قبول شد و پس از چهار سال جذب سپاه و رسمی شد. از رفتن پسرم به سوریه مخالفتی نداشتیم، فرزندم فدای رهبری پسرم وقتی سرکار رفت سه ماه اول حقوق خود را نذر کرده بود به طوری که بخشی از آن را به دانش آموزان یتیم و بخش دیگری را به خانواده های نیازمند می بخشید؛ او سال 85 ازدواج کرد و یک پسر 10 ساله به نام محمدمهدی از او به یادگار مانده است. پسرم همیشه با همسر و فرزندش مهربان و صمیمی بود و در دوران زندگی شان کوچک ترین مشکلی باهم نداشتند. وی گفت: از رفتنش به سوریه هیچ مخالفتی نداشتیم چون راهی بود که خودش انتخاب کرده بود، دفاع از حرم حضرت زینب(س) امری ضروری است و هر کس که بتواند اسلحه به دست بگیرد باید به سوریه و عراق برود، فرمان رهبر واجب است و فرزند من نیز فدای رهبری. آخرین مکالمات شهید عبدیان با خانواده اش مادر از آخرین مکالماتی که با شهید داشتند سخن می گوید: پسرم وقتی که در سوریه بود یک روز در میان زنگ می زد و احوالمان را می پرسید، آخرین باری که تماس گرفت با همه اعضای خانواده صحبت کرد حتی سراغ برادرزاده چهارساله اش را گرفت تا با او صحبت کند. در بین صحبت هایش سه بار گفت اگر عمری باشد و مرگ مهلت دهد 11 روز دیگر برمی گردم بعد با تک تک اعضای خانواده خداحافظی کرد و این آخرین مکالمه ای شد که با او داشتیم پس ازآن سه روز بود که تماس نگرفت تا خبر شهادتش را برایمان آوردند. سجاد عبدیان که خود طلبه است از فعالیت های برادر شهیدش می گوید: برادرم به سه زبان کوفی، بصری و شامی با لهجه مسلط بود و هیچ وقت در این مورد سخنی نگفت و بعد از شهادتش متوجه شدیم که این توانمندی را دارد. لحظه باخبرشدن پدر و مادر از شهادت فرزند پدر شهید از لحظه باخبر شدن شهادت پسرش می گوید برای دادن خبر شهادت فرزندم چند تا از بزرگان محله و اقوام جمع شده و به منزلمان آمدند تا چشمم به آن ها خورد متوجه شدم که قدرت شهید شده است، سنگینی بغض گلوی پدر اجازه سخن نمی دهد. برادر شهید ادامه می دهد ما از شهادت برادرم خبر نداشتیم ولی برخی از همسایه هایمان از اخباری که در سایت های خبری منتشرشده بود فهمیده بودند ولی به ما نگفتند. یکی از اقواممان تماس گرفت که باید باهم جایی برویم، سوار ماشین شدیم که به سمت گلزار شهدا می رفت با خودم فکر کردم لابد کسی فوت شده و برای مراسم تشییع می رویم. احوال قدرت را جویا شد که گفتم سوریه است، پرسید از او خبردارید گفتم نه باز سؤال خود را تکرار کرد که هیچ خبری از برادرت نداری دلیل سؤال کردن مکررش را جویا شدم گفت خبرداری جمعی از نیروهای ایرانی در سوریه محاصره داعش شده اند. باز سؤال کرد اگر قدرت در بین آن ها باشد چه؟ گفتم قدرت در سفارت است، باز سؤال خود را تکرار کرد چند لحظه ای سکوت کردم گفتم اگر جز آن ها باشد شاید اسیرشده باشد گفت نه اگر جزء این نیروها بوده قطعاً شهید شده است. پس از چند لحظه سکوت گفت قدرت شهید شده است، لحظه خیلی سختی بود چند لحظه ای را گریستم و در این فکر بودم که چگونه خبر شهادت برادرم را به خانواده بدهم باهمسرم تماس گرفتم که گریه می کرد از شهادت قدرت خبردار شده بود بااین وجود فکر کردم پدر و مادرم نیز می دانند. به همراه جمعی از بزرگان اقوام و محله به منزل رفتیم در را باز کردم پدرم در اتاق دراز کشیده بود و مادرم در گوشه حیاط نشسته، خیلی سریع در را بستم و برگشتم به آن ها گفتم خبر ندارند، گفتند به داخل می رویم و خبر شهادت قدرت را می دهیم که پدر و مادرم تا چشمشان به جمعیت خورد متوجه شهادت برادرم شدند. پسرم فدای امام حسین(ع) مادر می گوید پس ازاینکه متوجه شهادت پسرم شدم سؤال کردم پیکر قدرت به دست داعش افتاده گفتند نه پیکر شهید نزد نیروهای ایرانی است که گفتم پسرم فدای امام حسین(ع). پدر ادامه می دهد مرگ راه حقی است ولی از دست دادن عزیز سخت است، پسرم که شهید شد برایم قابل باور نبود ولی بر خدا توکل کردم و گفتم فدای امام حسین(ع) و با هر یا حسین گفتن درونم آرام می شد. برادر شهید از حس و حالش در زمان شهادت برادرش می گوید: برادرم پس از 34 روز که در سوریه بود به شهادت رسید؛ وقتی خبر شهادتش را شنیدم به یاد امام حسین(ع) افتادم که در زمان شهادت حضرت ابوالفضل(ع) گفت کمرم شکست و امیدم ناامید شد من نیز از شنیدن شهادت برادرم احساس کردم کمرم شکست، مرگ برادر خیلی سخت و کمرشکن است اما اکنون به شهادت برادرم افتخار می کنم. نخستین شهید مدافع حرم شهرستان کوهدشت آرزوی شهید عبدیان از نحوه شهادت برادرش سؤال کردم گفت: نحوه شهادتش را دقیق نمی دانیم ولی ترکش به سرش اصابت کرده بود، چند روز قبل از شهادتش باهمسرش تماس گرفته و می گوید منزل شهید عبدیان و چند بار تکرار می کند سرم به فدای سر اربابم حسین(ع) همسرش می گوید صحبت کردنش با همیشه متفاوت بود و انگار خودش می دانست به زودی شهید می شود. وی گفت: برادرم همیشه به مزاح می گفت خودم نخستین شهید مدافع حرم استان لرستان می شوم اما وقتی که خبر شهادت شهید ماشاالله شمسه نخستین شهید مدافع حرم لرستان را شنید گفت انشاالله در سال 95 خودم نخستین شهید مدافع حرم شهرستان کوهدشت هستیم. شهید هفت بار به سوریه و یک بار به عراق رفته است و هر بار از پسرش سؤال کرده دوست داری چه سوغاتی برایت بیاورم ولی بار آخری که به سوریه بود اصلاً نگفته بود انگار خودش خبر داشت که دیگر بازنمی گردد. وی می گوید شهید حسن خلق داشت، صفتی که انسان را به قرب خدا نزدیک می کند، کم حرف بود، هیچ وقت غیبت نمی کرد و اگر در جمعی بود که غیبت می شنید بحث را عوض می کرد، کم خواب بود و همیشه قبل از اذان صبح بیدار می شد، همسرش تعریف می کرد گریه های او را سر نماز دیده و یک شب با صدای گریه همسرش موقع خواندن نماز شب بیدار می شود. افتخار می کنم در زمان کسی نفس می کشم که پاک ترین آدم روی زمین است همیشه از سخنان رهبری اطاعت می کرد و هیچ وقت نمی گفت چرا باید این کار را انجام دهم حتی در دست نوشته هایش بیان کرده افتخار می کنم در زمان کسی نفس می کشم که پاک ترین آدم روی زمین است. برادر شهید گفت: شهید به مسئله حق الناس بسیار حساس بود به طوری که هرگاه کسی حق یک نفر را غصب می کرد بسیار ناراحت می شد، همیشه به پدر و مادر احترام می گذاشت، تواضع و حسن خلق داشت. بارها می گفت وقتی در منزل قرآن می خوانی آرام نخوان سعی کن با صدای بلند بخوانی چراکه فرزندت می شنود و در روح، آینده و خوب بودن او تأثیر می گذارد، درست است که بچه مشغول بازی می شود ولی همین که صدای قرآن در خانه بلند باشد و به گوش او می رسد تأثیرگذار و سرنوشت ساز است همین خصوصیات خوب برادرم سبب شهادتش شد. ارادت شهید عبدیان به شهید صیاد شیرازی و تهرانی مقدم برادرم به شهید صیاد شیرازی، شهید تهرانی مقدم علاقه بسیار زیادی داشت و به دوتا از دوستان شهیدش، شهید کارگر و شهید علی کنعانی عشق و ارادت خاصی داشت و در تشییع پیکر شهید علی کنعانی به من گفت امروز در تشییع جنازه یکی از بهترین رفقای زندگی ام می روم نماز وحشت فراموش نشود. وی گفت: همکاران شهید می گویند برادرم در پادگان خیلی مهربان و با نجابت بود، در مراسم تشییع پیکر برادرم یک نفر خیلی ناراحتی می کرد و فریاد می کشید حتی از ما که خانواده شهید بودیم بیشتر بی تابی می کرد و می گفت می خواهم سجاد را ببینم. وقتی جلوتر رفتم سربازی بود که تاکنون او را ندیده بودم و نمی شناختم که گفتند این سرباز منشی دفتر شهید عبدیان است. سؤال کردم چه چیزی سبب شده این سرباز این گونه به مافوق خود علاقه داشته باشد گفتند شهید عبدیان بسیار خوش رفتار بوده و حتی یک لحظه هم کارهای شخصی خود را به این سرباز نداده است؛ شهید مهربان و خوش خلق بود و اگر این مهربانی را نداشت سربازش این گونه برای او بی تابی نمی کرد. از شهادت فرزندم راضی ام و خدا را شکر می کنم در پایان پدر شهید گفت: از اینکه فرزندم به این مسیر رفت راضی ام و خدا را شکر می کنم، فرزندم فدای امام حسین(ع) و فدای رهبر. مادر نیز می گوید از حضرت زینب(س) می خواهم به اسلام قدرت بدهد و هم رزمان فرزندم حق او را از دشمن بگیرند. در دست نوشته شهید آمده است خدا را شاکر و سپاسگزارم در دوره ای از زمان به ما نعمت حیات داد که بهترین ها را به نحوی درک کردم، در دوره ای نفس کشیدم که رهبری شخصیتی را درک کردم که بدون شک پاک ترین و بهترین شخصیت در این کره خاکی است. شخصیتی که بدون تردید بدون هیچ هوای نفسی خیرخواه امور مسلمین است و عمری در این راه صرف کرده است. شخصیتی که دفاع از مظلومان و دشمنی با ظالمان را در امورات زندگی ما وضع و روشن به ما آموخت و ما را در آن راه بزرگ هدایت و رهبری کرد. خدا را شاکرم ملتی را درک کردم که به گفته رهبر فقیدم از امت رسول الله در صدر اسلام بالاتر، بهتر و برتر است. ملتی که در دوران حیات خود ثابت کرد شاید تنها ملتی است که از صدر اسلام تاکنون درحالی که زر و زور و تزویر در یک طرف جهت انحراف این ملت از مسیر خود باهم جمع شدند تا این ملت از مسیر حقی که انتخاب کرده است دست بردارد اما این ملت با بصیرت تمام در برابر زر و زور و تزویر حق را انتخاب کرد و این در تاریخ بی مانند است. خدا را شاکرم در دوره ای نفس کشیدم که بهترین افراد بشر را به نوعی درک کردم، در محلی کارکردم که بهترین انسان ها را دیدم، درزمانی زیستم که حق و باطل را توانستم از هم تشخیص دهم و الحمدالله جزء سربازان کوچکی از جناح حق باشم. اتفاقاتی که امروز در منطقه در حال رخ دادن است شاید به نوعی دارد همان خوارج دوره امام علی(ع) را به ما نشان می دهد، همان معاویه و یزیدهای زمین در منطقه در حال جولان هستند و این با چشم عادی هم قابل دیدن است. ما اگر در تاریخ درباره قوم مغول خواندیم شاید بعضی شرایط و اوضاع برایمان قابل درک نبود ولی با ظلم و ستم هایی که از به ظاهر مسلمان های این دوره دیدیم تازه متوجه شدیم که به نوعی قوم مغول هم شاید خیلی قوم بدی نبوده این اصحاب داعش و سگ های آل سعود و آل یهود الحق که روی سفیدی برای قوم مغول گذاشتند. خون جاری بر پیشانی شهید است که زنگار از آینه وجودمان پاک می کند تا اوج بندگی، سیر و سلوک در عالم معنویت را از فداکاری آن ها درس بگیریم. گزارش از سکینه و فاطمه بیرانوند درج شده توسط : سرویس خبر و رسانه " میرملاس " ...
فعالیت انتخاباتی اصولگراها آغاز شد
...، جعفر جوادی شجونی، محسن کازرونی، سیدمحمد ابوترابی فرد، عبدالحسین معزی، احمد مروی و مصطفی پورمحمدی تشکیل می دهند. مؤتلفه با بادامچیان می آید؟ بر اساس اخبار منتشرشده، محمد نبی حبیبی و اسدالله بادامچیان، از سران مؤتلفه هم با کمیته سیاسی جامعه روحانیت دیداری داشته و تقاضای آنها این بوده که جامعه روحانیت برای انتخابات سال 96 به میدان بیاید و محوریت این انتخابات را برعهده بگیرد ...
شیفت به راست
دیگری از تاکتیک سیاست ورزی اش برای انتخابات سال 96 تلاش کرده بگوید در جامعه روحانیت مبارز تمایلی برای مشورت با آیت الله مصباح یزدی وجود ندارد. او گفته بود: بنای جامعه روحانیت ورود به انتخابات است؛ در صورتی که جامعه مدرسین هم قبول کند، مشترکا همکاری می کنیم؛ بیشتر از این دنبال چیزی نیستیم. خودم هم کاندیدا نیستم و هنوز وارد مصادیق نشدیم. آنچه گفتید در مورد شرط آیت الله مصباح یزدی، مربوط به دوره گذشته ...
دیوارهای خانه نبودنی را تکرار می کنند؛ چرا پدر برنگشت؟! / دلشوره های آخرین مکالمه
. فقط چیزی که آرامم می کرد این بود که همه آرزویش شهادت بود برای کسی که دنیای ما برایش کوچک است شهادت تنها راه آرامش است" گپ و گفت مان را که تمام می شود، پی سید علی می دود که سخت خود را مشغول بازی کرده تا فکرش را از نبود پدر بگیرد. می نشیند بالای سر مزار و قرآن می خواند و علی هم این بار یار مادر می شود در شست و شو مزار و گلاب پاشی. بعد دوتایی می روند سر مزار برادر شهید حسینی که در چند ...
تقدیم جایزه شهاب حسینی به فرزندان شهیدبابایی / وقتی دبیر جشنواره پاسخی برای فرزند شهید ندارد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این افتتاحیه با نماش کلیپ ساعت با مضمون تصاویر تحویل سال رزمندگان مبنی بر آغاز سال سینمای انقلاب و مقاومت آغاز شد و سپس علیرضا افتخاری به اجرای تصنیفی با موضوع مقاومت پرداخت. خزاعی: در جواب کودک شهید مدافع حرم پاسخی نداشتم محمد خزاعی دبیر جشنواره فیلم مقاومت با بیان اینکه چند روز گذشته عکسی در فضای مجازی پخش شد که بسیار تاثیرگذار بود، گفت: این تصویر ...
آغاز سال تحصیلی 13.5میلیون دانش آموز/ مهر با محرومیت آمد
آموزان دست در دست یکدیگر برای دستیابی به ایرانی پیشرفته تلاش و کوشش کنند. سال تحصیلی 96 95 به صورت رسمی از امروز شنبه سوم مهر آغاز می شود و 13.5 میلیون دانش آموز ایرانی در سراسر کشور به مدارس وارد می شوند، همچنین 107 هزار واحد آموزشی میزبان دانش آموزان کشور هستند. ** روند ثبت نام دانش آموزان در مدارس/ 210هزار دانش آموز هنوز ثبت نام نکرده اند طبق اعلام علی زرافشان ...
کاهش سن اعتیاد در فارس به 14 سال/ وقتی اعتبار ناکافی دست مدارس را در آموزش های پیشگیرانه می بندد
خرج مواد می کردم هر موادی هم که بگویی امتحان کرده ام. یادم می آید می خواستم تریاک را ترک کنم یکی از ساقی ها پیشنهاد مصرف هروئین رو داد و گفت هروئین رو تو 3 روز می تونی ترک کنی. تریاک رو ترک کردم هروئینی شدم، هروئین هم بعد یه مدت ترک کردم مواد مخدرهای جدید تر مصرف کردم. آب بینی اش را بالا می کشد و می گوید: تو این 18 سال چندین بار از خودم و اعتیادم خسته شدم و خواستم که ترک کنم اما بیشتر ...
شهیدی که پنج هزار بار مُرد و زنده شد
روایت جناب ابراهیم دخت را نوشته ام و دوست عزیزم، سیدحسین یحیوی زحمت نگارش روایت سرهنگ عبدالله صالحی را کشیده است. این کتاب به ناگفته های مقاومت خرمشهر از زبان ارتشی ها می پردازد. بعد از گذشت 36 سال از ماجرای مقاومت خرمشهر، عمدتاً به مقاومت نیروهای مردمی در خرمشهر پرداخته می شود و به روایت نیروهای ارتشی حاضر در خرمشهر که خودشان از همان آب و خاک بودند و تا پای جان، برای حفظ خرمشهر جنگیدند، یا توجه نمی ...
سرگذشت پسری که از بهزیستی به سربازی رفت
17سالگی مادر عرفان پیدا می شود. در یک برنامه تلویزیونی عرفان و مادرش را با هم روبه رو می کنند. عرفان از این اتفاق خیلی خوشحال می شود اما کمی بعد مادر عرفان می گوید می خواهم ازدواج کنم و ارتباطش را با عرفان قطع می کند. این یکی از بزرگ ترین ضربه هایی بود که به عرفان وارد شد. عرفان همیشه می گوید: انگار تازه یک تکیه گاه پیدا کرده بودم که آن را هم از دست دادم. مدیرعامل مؤسسه روشنای امید ایرانیان ...
جشنواره ی فیلم مقاومت برگزیدگان خود را معرفی کرد
بار فطرت الهی انسان را بر دوش می کشند. محسن رضایی -دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام- نیز در سخنانی با بیان اینکه امروز وقتی به پهنه عالم نگاه می کنیم مبارزه ظلم و مقاومت را در اوج خود می بینیم، ادامه داد: این مبارزه از 70 سال قبل در جهان اسلام طراحی شد و امروز بسیاری از کشورهای اسلامی را در برمی گیرد. امروز عراق و سوریه و بحرین هم فلسطین است و عجیب قصه ای است که مکه و منا هم فلسطین شده است ...
تصور نمی کردم لیاقت نام همسر شهید نصیبم شود/ دخترم پدرش را عمو صدا می زد
. سرش باندپیچی شده بود. درحالی که با نگرانی به او نگاه می کرد، گفت: سرم به گوشه سنگر خورد و شکست. به همین خاطر پانسمان کردند . بعدها متوجه شدم که مجروح شده است. سالروز ولادت دخترمان به شهادت رسید وصیت نامه اش را به دوستش داده بود تا بعد از شهادت به دست ما برساند اما در حین عملیات وصیت نامه گم شد. توصیه های لازم را قبل از اعزام به من و خانواده می کرد. به کرار بر روی حجاب و صبور ...
پسرم را کشتند چون معتقد بودند من مزدور خمینی هستم/ نهضت خمینی شکستنی نیست حتی اگر دولتی با آمریکا سر یک ...
مردم جبهه را پر کنند. محمد علی 16 ساله است. هنوز هم نوجوان! ماجرا را به مادرش می گوید. مادر سریع او را مهیای سفر می کند. محمد علی باید به ایران برود و در جبهه برای امام و انقلاب بجنگد. آنها همه مقلد امام خمینی(ره) هستند، حرف امام نباید زمین بیفتد. با همسر و فرزندانش خداحفظی می کند، مادرش سه بار دور او می گردد و بالاخره با او خداحافظی می کند. محمدعلی سراغ حجت الاسلام ابراهیمی می رود. او ...