سایر منابع:
سایر خبرها
فقیهی در رکاب ولی
مسائل اساسی انقلاب می دانست و از آغاز جنگ تا آخر حیات خویش، میل وافری به حضور در جبهه از خود نشان می داد. با این که مقامات امنیتی و حفاظتی، از این کار ممانعت می کردند و مصلحت نمی دیدند که ایشان به جبهه ها مسافرت کنند، ولی آن شهید بزرگ وار، در هر فرصتی به دیدار رزمندگان می شتافت. هر گاه در جبهه ها برای رزمندگان سخنرانی می کرد، با یکایک آنان دست می داد، به سنگرهای آنان سر می زد و با ایشان به گفت و گو ...
باباحاجی عزیز همه بود / همه عزاداران هیئت را غذا می داد و خودش گرسنه به خانه می رفت / نیازمندان را به ...
گروه جهاد و مقاومت مشرق - هر بار که ریحانه و فاطمه کوچک به طرف قاب عکس باباجی می روند و با ذوق و شوقی کودکانه روی او را می بوسند، سکوت سنگین اتاق شکسته می شود: ریحانه بیا، آفرین، باباجی را بوسیدی؟... بیا بغلم.... فاطمه جان بیا بغل... بیا... ولی نازدانه های باباجی از صورت خندان او دل نمی کنند و باز سراغ قاب عکس می روند: پس چرا باباجی دست های بزرگش را باز نمی کند تا ما را توی هوا بقاپد و روی زانویش ...
موقع نماز خضوع خاصی داشت و بسیار منقلب می شد
رسید جاری کن ! *** در جمع خانواده ی صمیمی و خوش قلب شهید اشکیان احساس راحتی داشتم، پدر شهیدمان هنوز بعد از گذشت 33 سال از شهادت فرزند عزیزش اشک هایش هنگام صحبت از پسر روی گونه هایش سر می خورد و دست هایش می لرزد. در مورد ویژگیها و ابعاد شخصیتی شهید عزیز صحبت کنید. همه ی شهدا ویژگی های خوبی داشتند، من البته وقتی که راجع به محمد صحبت می کنم کنترل احساسم را ...
سفیری که با سنتور، ایران را به ژاپن معرفی می کند
به طور اجباری در دانشگاه با سنتور آشنا می شود، اما بعدها علاقه ای نسبت به آن پیدا می کند که حتی زحمت دوری از خانه و خانواده را به جان می خرد تا از ژاپن به ایران بیاید و رشته سرنوشتش با موسیقی ایرانی محکم تر گره بخورد. ارادت خاصی به شیوه تدریس موسیقی ایرانی پیدا کرده و می گوید مردم کشور من از ایران چیزی نمی دانند، اما هدف مهم من این است که فرهنگ زیبا ی ایرانی را با تک نوازی سنتور به آن ها معرفی کند. ...
عطریانفر: لاریجانی رئیس نمی شد محور پایداری می شد
بپسندیم چه نپسندیم یکدفعه به دست این بچه ها داد؟ من نمی خواهم حرف های مقابل را بگویم که می گفتند ندا را ذیل چهره شخصیت محترمی برای زدن مشارکت ساخته اند. من این فرضیه را قبول ندارم. نیروهای ندا حق داشتند که باشند اما اینکه تصور کنند تا دیروز مأموریت به دوش کسانی چون حجاریان و علوی تبار و... بوده ولی امروز به دوش آنهاست، غلط است. حتما باید سیاست ورزی، روزی واگذار شود اما این ...
چه کسانی حادثه عاشورا را به وجود آوردند؟
، آن ها را از زندگی جا گذاشته است یا ده سال زندگی در دوران نهضت اسلامی و حضور در جنگ، باعث شده است تا از تأمین معاش و رسیدگی به اهل وعیال خود عقب بمانند. حالا که امنیت به وجود آمده است، جنگ و درگیری نیست و فرصت و امکان نشستن بر کرسی مقامات و ریاست ها فراهم است، امکانات و رفاه حق مسلم ماست. قانون هم وجود دارد و اگر کاستی و نقصی وجود داشته باشد، در مجمع و هیئت مدیره تصویب می کنیم و همه ی مناسبات منظم ...
پس از شکست عشقی، به مواد مخدر پناه بردم
... چه مصرف می کنی؟ ابتدا تریاک می کشیدم، اما بعد شیشه مصرف کردم و الان هم معتاد به شیشه هستم. چه شد که معتاد شدی؟ عاشق بودم. عشق مرا معتاد کرد. یعنی به شیشه عشق داشتی؟ نه. قبل از اینکه معتاد شوم با دختر جوانی به نام آتوساآشنا شدم. من مدتی بعد عاشق و شیفته او شدم به طوری که روز و شبم آتوسا شده بود. خیلی تلاش کردم با او ازدواج کنم، اما قبل از ...
نقشه سرقت از خانه تاجر سرشناس در دست مرد سرایدار
مداربسته را دید، چاره ای جز اعتراف نداشت. وحید گفت در مدتی که سرایدار خانه مرد تاجر بودم از محل نگهداری اموال گرانقیمتش با خبر شدم. بعد از آن بود که به چند نفر از دوستانم که فرزاد، مسعود، گودرز و کامران نام داشتند و بچه محل هم بودیم، پیشنهاد سرقت دادم که قبول کردند. بعد از آن بود که خانه مرد تاجر را تحت نظر گرفتیم و زمانی که راهی سفر شد، نقشه را اجرا کردیم و از تهران خارج شدیم. کارآگاهان ...
خاطره آبگوشتی روحانی!
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، روحانی در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، می نویسد: پدرم مبلغ سی تومان به من داد و گفت: این خرجی یک ماه توست. در پایان یک ماه، مجدداً به قم خواهم آمد. سپس با من خداحافظی کرد و رفت. وقتی متوجه شدم برای مخارج یک روز فقط یک تومان دارم، فهمیدم که باید بر مبنای یک تومان، مخارج روزانه ام را تنظیم کنم ... پیش خودم یک تقسیم ...
منفعت طلبی قدرت ها و خطرآفرینی شیعه برای آنها
یا مثلاً جنگ تحمیلی ایران، حرکت هایی نبود که با یک نیرو یا قدرت فردی یا مثلاً پول تحقق پذیر باشد. در این جنگ آنچه سرنوشت ساز بود تجهیزات جنگی نبود؛ چراکه تمام دنیا، اعم از آمریکا، روسیه، اروپا و ... به عراق تجهیزات می دادند. اسلحه های شیمیایی عراق را اروپا، به ویژه سوئد، تأمین می کرد. عراق همه چیز داشت. حتی روسیه به آنها هواپیما می داد و به ما نمی داد. ما با همان هواپیماهای قبل از انقلاب، که هنوز ...
گپ سیاسی پای بساط دستفروشان
...؛ چشمانش گود نشسته و صورتش هیچ حرف و حالتی برای گفتن ندارد. از کار و کاسبی ناراضی است؛ اهل اصفهان هم نیست دست روزگار اینجایش کشانده است؛ می گوید: من مهندس عمران بودم؛ یک سال و نیم پیش ورشکست شدم؛ از پدر رشتی ام و از مادر مشهدی؛ خودمم اهل مشهدم؛ 9 ماهی هست اصفهان اومدم. می پرسم چرا مشهد نمانده است؛ آنجا که وضع توریست و گردشگر از اصفهان اگر بهتر نباشد بدتر نیست؛ ادامه می دهد ...
همسرم 14 سال در تهران مفقود شده بود!
. بعد از 14 سال انتظار و مشقت هایی که در نبودش تحمل کردم در یکی از پارک ها پیدایش کرده بودند. 14 سال با شش فرزند و نداری و دست تنگی و بی کسی در یک اتاق شش متری روزگار گذراندم. بچه ها را بزرگ کردم و هر چه در توان داشتم برای آنها هزینه کردم. وقتی خواستم تحت پوشش کمیته بشوم به من گفتند تو جوانی ازدواج کن. من هم گفتم نیامده بودم که از شما اجازه بگیرم. با رفتن محمد علی همه زندگی ام رفت و من ...
طارمی: سیدجلال هنگام تعویض در گوش من گفت کار اضافه انجام نده / هنگام گل کامیابی نیا داشتم با توپ جمع کن ...
های در گوشی سیدجلال با تو. راستی حسینی به تو چه گفت؟ - سیدجلال به عنوان بزرگتر سمت من آمد و در گوش من گفت کار اضافه ای انجام نده. گفت برو و روی نیمکت بنشین که من هم گفتم چشم. * انگار نگاه هم کرد که ببیند با همه دست می دهی یا نه. - اینطور نبود. اصلا چرا نباید با افراد روی نیمکت دست بدهم؟ من فقط ناراحت بودم از اینکه می توانستم بیشتر گل بزنم اما تعویض این فرصت را از من ...
هزینه ای که رهبر انقلاب پرداخت کردند در عدم صلاح دید ثبت نام رییس دولت نهم و دهم ناشی از کم کاری بود که ...
را بیان می کند اول می فرماید که اللهم العن امه اسست اساس الظلم و الجور اولین مرحله براندازی طراحی فتنه است یعنی در واقع بذر فتنه را عده ای می کارند. مرحله دوم اللهم العن امه دفعتکم عن مقامکم یعنی بعد از جریان سازی و طراحی اندیشه فتنه نوبت می رسد به مرحله کنار زدن اهل حق و جبهه ولایت مدار. مرحله سوم لعن الله امه ازالتکم عن مراتبکم یعنی فرق بین دفعتکم با ازالتکم این است، دفعتکم یعنی کنار زدن و ...
در برنامه نود چه گذشت ؟
نیستم در رختکن چه اتفاقی افتاد. حسینی: سعی کردیم نیمه اول حریف را کنترل کنیم؛ بازیکنان ما خوب توجیح شده بودند و توانستند ضد حملات سپاهان را خنثی کنند. نویدکیا نیز پس از بازی با ذوب آهن در مورد خداحافظی از فوتبال گفت: با باشگاه، سرمربی، سرپرست و هیأت مدیره این موضوع را در جریان گذاشته بودم؛ همه هماهنگی ها را انجام داده بودم تا جو تیم بهم نریزد؛ قرار بود بعد از مسابقه با ذوب آهن ...
نوحه خوان زینبی مدافع حریمش شد
خاموش بود، بعد از سه روز به تلفن همراه خواهرش پیامک داد که من در بابلسر در حال آموزش دیدن هستم که برای مداحی به سوریه بروم، از طریق پیامک هر چه خواهرش به یاسر گفت که برگرد، سوریه جنگ است، می گفت: چرا این قدر می گوئید برگرد، شاید رفتم و عاقبت بخیر شدم . احمدی که دیگر کارش شده بود نذر و نیاز کردن برای سلامتی یاسر، عنوان کرد: بعد از اتمام دوره 15 روزه آموزشش در بابلسر، به سوریه اعزام شد و ...
شجریان لج کرد و در مصاحبه با BBC تند رفت
دلیل جریانات انقلاب جشن هنر شیراز برگزار نشد. سال 1358 آقای کیانی نژاد با شجریان صحبت کرد که این کار را شجریان بخواند. آنقدر این اثر را تمرین کرده بودیم که همه ی اعضای گروه با هم وارد استودیو شدیم و تصنیف ها و قطعه های ضربی را عین کنسرت از اول تا آخر نواختیم و ضبط شد. بعد من و آقای کیانی نژاد و آقای مقدسی رفتیم و همنوازی آواز را اجرا کردیم و آقای شجریان هم آوازها را خواند. آن زمان من 24 سالم بود. به ...
خبرهایی از سینما و تئاتر
الدین صادقی- نویسنده، کارگردان، مترجم و مدرس تئاتر- افتتاح می شود . " آخرین سفر" داستان یک زوج است که بعد از هفت سال تصمیم می گیرند به سفری بروند تا ببینند می توانند ادامه دهند یا باید جدا شوند. اما رزرو آنها در هتل بی آن که بدانند چرا، از دست می رود و به اجبار به هتلی قدیمی می روند. در این هتل آن ها با افراد و حوادث پیش بینی نشده ای مواجه می شوند، که برگ دیگری در رابطه آنها رو می کند ...
چرا فقرا فقیر باقی می مانند؟
آپارتمانی که اجاره کرده بودیم هم از دست رفت. شگفت انگیزه که چیزهایی که برای من بحران های مسلمی محسوب می شن برای آدم های پول دار فقط مزاحمت های ساده ای به حساب می آن. هر چیزی می تونه باعث بشه آپارتمانت رو از دست بدی؛ چون هر بار که سروکلۀ یه مشکل غیرمنتظره پیدا می شه، که همیشه پیدا می شه، ماشینِ روب گلدبرگ1 از کار می افته. یه بار من یه آپارتمانو به این خاطر از دست دادم که همخونه ...
بنیاد در آینه مطبوعات
صلوات خاصه امام رضا (ع) از دیگر برنامه های این مراسم باشکوه و معنوی بود. به یاد سردار نورعلی شوشتری که 7 سال از شهادتش گذشت شهید اتحاد رهبرمعظم انقلاب دردیدار با خانواده شهید شوشتری فرمودند: پس از جنگ خیلی ها به حاشیه رفتند، اما شهید شوشتری همچنان ماندند. ایشان عکسی از شهید را در دست داشتند که مربوط به دورانی بود که از دست حضرت آقا درجه گرفته و آقا پیشانی شهید را ...
پزشکی که سه شنبه ها بیماران را رایگان ویزیت می کند/داروی نیازمندان واقعی هم تهیه می شود
زهره حاجیان- بدون شک مردمی که در جنوب تهران زندگی می کنند بیشتر نیاز به کمک دارند و مردمی که زیر خط فقر زندگی می کنند در بخش های جنوبی و حاشیه ای پایتخت زندگی می کنند . پلاک 130 خیابان سیدالشهدا(ع) در شهرک ولی عصر(عج) روزهای سه شنبه شلوغ تر از روزهای دیگر است و حال وهوای خاصی دارد. از در ورودی تا رسیدن به مطب دکتر داود سراج فقط چند پله کوتاه فاصله است و بیمارانی که یکدیگر را نمی شناسند و فقط ...
گفتند گروگان گیری ادامه یابد،کارتر انتخاب نمی شود
جمهوری در دولت های سازندگی و اصلاحات و از همراهان شهید رجایی در سفر به نیویورک، گفت وگو کردیم. گفت وگوی ما با دکتر افتخار یک ساعت بیشتر طول نکشید؛ اما به علت رفت وآمد مکرر مراجعه کننده ها به دفتر او، چند بار گفت وگو قطع شد و ناچار به درازا کشید. آنچه این حقوق دان قدیمی می گوید خاطرات اوایل انقلاب را تداعی می کند. علت همراهی شما با شهید رجایی در سفر به نیویورک چه بود؟ ...
به او گفتم شوهر دارم/ من مجبورشدم بارها با او ارتباط غیر اخلاقی داشته باشم +عکس
تهران منتقل شد و درباره جزئیات روز قتل به قاضی ایلخانی؛ بازپرس کشیک قتل پایتخت گفت: با رسول روابط نامشروعی داشتم و مدتی پیش از کارم پشیمان شدم و تصمیم گرفتم که جریان روابطم با رسول را به همسرم احمد بگویم؛ پس از اینکه احمد را در جریان این موضوع قرار دادم، احمد نقشه کشید و 12 مهر رسول را به منزلمان کشاند و در حضور من، احمد را با ضربات آجر به قتل رساند، پس از قتل نیز تمامی وسایلی را که خونی شده بود ...
اقتدار نظامی ایران غرب را وادار به مذاکره کرد
مرجع عالی قدر و یک رهبر دینی که دشمنان نتوانستند درک کنند و نخواهند فهمید مگر اینکه تصمیم بگیرند از راه شیطانی جدا شوند و در مسیر الی الله قدم بردارند. نماینده سابق مردم تهران در مجلس عنوان کرد: دشمنان فکر می کردند امام خمینی(ره) را به عنوان یک رهبر سیاسی مانند همه رهبران سیاسی دیگر می توانند از آن مواضع الهی پایین آورد لذا بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی همه توطئه هایشان ...
ارتباط کثیف دختر جوان با شوهر خاله اش / شبانه به خانه ام رفتم و ترانه را در کنار همسرم دیدم
به گزارش سرویس حوادث"جام نیوز" ، زن 24 ساله در حالی که به خاطر مرگ تنها فرزندش اشک می ریخت، پس از آن که به سوالات سرگرد نجفی (افسر پرونده) پاسخ داد در تشریح ماجرای تلخ زندگی اش گفت: در یکی از روستاهای شهری در خراسان رضوی و در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم. پدرم کشاورز بودو از وضعیت مالی مناسبی برخوردار بودیم و من فارغ از همه هیاهوهای زندگی به تحصیلاتم ادامه می دادم تا این که طاهر به ...
سناریوی اشغال سفارت امریکا را نوشته ام
آپارتمان که خیلی دیده شد، نخستین بار بود که یک بخشی از داستان های فرعی ما به رزمنده ای می پرداخت که خاطراتش را کتاب می کند. پرویز پرستویی نقش آن رزمنده را بازی می کرد که بعد از بازگشت از جبهه های جنگ آدم تلخی شده و با دیدن تغییرات جامعه مدام با این مساله کلنجار می رفت که چرا برای تحقق شعارهایی جنگیده است که حالا به راحتی کنار گذاشته اند. اما سینما در آن دوره کار دیگری می کرد و من در آن، جایی نداشتم. ...
ابراهیم بنده مخلص خدا بود/ امام حسین (ع) وارث انبیاء
.... عرضه داشت: یا ابا عبدالله، همه ی آن ها را از دست دادم ولی به شما دلخوش بودم امّا الآن باید بگویم الْیَوْمَ مَاتَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ [27] من تنها شما را از دست نمی دهم، با رفتن شما من همه را از دست داده ام. جوانان کربلا، آفتاب عالم تاب هدایت جوان های کربلا همه بوی امام حسین (ع) را می دادند. هیچ کدام از آن ها شخص نبودند، همه شخصیت هستند، همه قانون و سبک زندگی هستند، همه ...
نقش عقیدتی سیاسی در شکل گیری و اعتلای معنویت در ارتش بی بدیل است
: امروز نهاد عقیدتی سیاسی با تدبیر خردمندانه حضرت امام (ره) و هدایت ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری اثرات مثبتی را از خود برجای گذاشته است. حجت الاسلام آل هاشم در ادامه سخنانش به نقش روحانیون و نظامیان عقیدتی سیاسی ارتش در دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: روحانیون و نظامیان سازمان عقیدتی سیاسی ارتش با حضور مستمر در میادین نبرد جنگ تحمیلی علاوه بر شرکت مستقیم در خطوط مقدم جبهه ها، فرهنگ ایثار ...
پدرم تنها الگوی زندگی ام است
اگر قرار باشد خودتان را فوتبالی معرفی کنید، چه می گویید؟ پژمان؛ یک پرسپولیسی. اما قبل از پرسپولیس در سایپا بودید؟ بله. سایپایی بودم و خیلی به این تیم مدیونم؛ اما منظور شما یکی از دو رنگ بود. من هم رنگم را گفتم. هنوز به پرسپولیس حساسیت دارید؟ اگر بگویم مانند گذشته فوتبال را دنبال می کنم، دروغ گفته ام. ولی همیشه شرمنده هواداران فوتبال شده ام. هم هواداران پرسپولیسی و هم استقلالی. با نگاهی به کارنامه کاری تان از فوتبال تا بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر، می توان به این نتیجه رسید که آدم ریسک پذیری هستید. نمی دانم اسمش را چه بگذارم! حضورم در سریال پژمان بعد از ورزش، ریسک بود. چون اگر کار نمی گرفت، ادامه فعالیت هنری که هیچ، برگشت به فوتبال هم برایم سخت می شد؛ اما در نهایت به برادران قاسمخانی اعتماد کردم و این کار را انجام دادم. بعد از آن هم در کارهای تصویری (سینما و تلویزیون) که داشتم خیلی ریسک نکردم و سعی کردم با آدم های مطمئنی که می شناسم کار کنم؛ اما در تئاتر این وسواس را نداشتم و فکر می کنم اشتباه هم نکردم. این تبعیض قائل شدن در بازیگری حوزه های مختلف به چه دلیل است؟ به این خاطر که مخاطب عرصه تصویر بیشتر است و بنابر این جبران اشتباه هم سخت تر می شود؛ اما تئاتر این طور نیست. زمانی که سریال پژمان را بازی می کردید، فکر می کردید که با چنین استقبالی مواجه شود؟ اصلا. نه من و نه هیچ یک از عوامل فکرش را هم نمی کردیم این طور بشود. چون تا به حال سابقه نداشته در هیچ عرصه ای اعم از سیاست، هنر و... کسی با خودش شوخی کند. از این منظر پژمان کاری نو بود. به همین دلیل نمی توانستیم عکس العمل مخاطب را در برابر این پدیده نو حدس بزنیم؛ اما خوشبختانه پیش بینی پیمان قاسم خانی دوست خوبم درست از آب درآمد و مردم دوستش داشتند. دوستی شما با پیمان قاسمخانی چطور شروع شد؟ پیمان را از سال 81 می شناسم. البته اول با خانم بهاره رهنما (همسر پیمان) در یک مراسم آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم پیمان قاسمخانی را از نزدیک ببینم تا این که یک روز خانم رهنما به من گفتند می خواهم شما را یک شب دعوت کنم منزل مان تا با همسرم آشنا شوید چون همسرم پرسپولیسی است و فوتبالیست ها را هم خیلی دوست دارد. من هم از خدا خواسته قبول کردم. به منزل ایشان رفتم و با پیمان آشنا شدم و خیلی لذت بردم. پیمان و برادرش مهراب هر دو پرسپولیسی هستند و عاشق فوتبال. از همان روزها بود که دوستی ما شکل گرفت. البته شما از وقتی فوتبالیست بودید با هنر و هنرمندان رابطه خوبی داشتید. بله چون از کودکی به به مقوله سینما و هنر علاقه داشتم. به نظرتان دلیل استقبال از پژمان چه بود؟ فکر می کنم به این دلیل بود که صادقانه و بی اغراق اتفاقاتی که برای یک فوتبالیست رخ می دهد را بیان کردیم. در پژمان با سام درخشانی همبازی بودید. همکاری با او چطور بود؟ شانس آوردم که سام پارتنر من شد. چون از قبل با سام دوست بودم و خیلی با هم راحت بودیم. سام در تمام طول کار سعی می کرد به من کمک کند. مدیون صبر و بردباری اش در آن کار هستم. البته سام هم خیلی به فوتبال علاقه دارد. بله. خیلی از هنرمندان طرفداران پروپاقرص فوتبال هستند. روز دربی دقیقا به دو قسمت می شوند. یا قرمز هستند یا آبی. شما با برگزاری جام ستاره ها نشان دادید که نمی توانید از فوتبال دل بکنید. جام ستاره ها همان چیزی بود که کم داشتیم. باید چنین جامی برگزار می شد تا مردم ستاره های محبوب خود را در لباسی غیر از هنر می دیدند. ما جام ستاره ها را در ماه رمضان برگزار کردیم و تعداد بسیار زیادی از دوستان من در موسیقی و سینما آمدند و در تیم های مختلف شرکت کردند. البته پیشکسوتان حرفه ای فوتبال هم در این جام شرکت می کنند. فکر می کنید چنین جامی با این مشخصه ها، نمونه خارجی هم دارد؟ فکر می کنم در همه دنیا، بخشی از ورزشکاران و هنرمندان به عرصه های هم ورود می کنند. به همین دلیل می شود حدس زد نمونه خارجی هم داشته باشد. چون فوتبال ورزشی است که دل همه را برده و فوتبالیست های بسیاری هستند که به هنر ورود کرده اند. بیشتر علاقه دارید نقش های طنز و کمدی بازی کنید یا جدی؟ تجربه کارهای هنری در کشور ما نشان داده خیلی معدودند کسانی که ژانرهای مختلف را امتحان می کنند و موفق می شوند. بویژه در مورد کمدین ها که وقتی جدی کار می کنند، عمدتا مخاطب، آنها را پس می زند. من هنوز نقش جدی را تجربه نکردم، اما دوست دارم در یک کار جدی، نقش شیرینی داشته ...
مادری که بخاطر زندگی سنگ می شکند!
گوسفندان را آماده رفتن به دشت می کردم و بعد از انجام کارهای خانه، شیر آنها را می دوشیدم. وقتی دخترم به دنیا آمد، حس مادری را درک کردم. حسی که خودم سال ها از آن محروم بودم. در زندگی صاحب پنج پسر و دو دختر شدم و همه آرزوی من این بود که آنها درس بخوانند. همسرم در کنار دامداری کشاورزی هم می کرد و من با کیسه های برنج برای بچه ها کیف می دوختم تا بتوانند کتاب و دفترهایشان را در آن بگذارند. در بهار و ...