سایر منابع:
سایر خبرها
حرف های ناگفته از فرزند شهید محراب/وقتی لحظه شهادت را بازگو کردم حضرت امام اشک ریختند
از خواص کرمانشاه را با چند دستگاه اتوبوس به تهران آوردند، سپس در تحصن بزرگ روحانیون در دانشگاه تهران که به دعوت آیت الله طالقانی در اعتراض به بستن فرودگاه مهرآباد انجام شده بود، شرکت کردند. پس از ورود امام(ره) نیز در مدرسه علوی ملاقاتی خصوصی با ایشان داشتند. وی سپس به ذکر خاطرات خود از روابط پدر شهیدش و امام خمینی(ره) پرداخت و گفت: یک بار در اجلاس ائمه جمعه همه علمای بزرگ حضور داشتند و امام ...
هوادارن دوست داشتند در استقلال خداحافظی کنم / مظلومی در حقم بی معرفتی کرد / به خاطر اکبرپور از محبوبیتم ...
سوگلی شاید خیلی موقع ها خیلی کارها می تونستم بکنم ولی خدا رو شاهد می گیرم هیچ موقع بد کسی رو نخواستم. حتی هم پستی خودم. من تو استقلال که بودم به خاطر سیاوش اکبرپور با 60 هزار هوادار یک مقدار کنتاک پیدا کردم به خاطر اینکه می دیدم سیاوش داره بازی می کنه و حقش نیست که شخص دیگه ای تشویق بشه. شاید اون موقع از محبوبیت من کم هم شد ولی دوست داشتم اونی که زحمت می کشه به حقش برسه ولی هیچ موقع تو کار هیچ مربی ...
گفتگویی خواندنی با روشنک عجمیان
احترام گذاشته و می گذارم. البته هر چه سن آدم بالاتر برود و تجربه هایش در زندگی بیشتر شود، پذیرش و انعطافش هم بیشتر می شود. رابطه بین پدر و مادرم سالم ، عاشقانه و بسیار خوب بود و همین باعث شد که من الگوهای مناسبی در زندگی داشته باشم. چند مرتبه شما را در خارج از لوکیشن در مکان های مختلف مثل فرودگاه دیده ام، آرام هستید و بی حاشیه. این ویژگی ها احتمالا به خانواده آرامی که در آن بزرگ شده اید ...
از وصیت مدافع حرم برای خواندن روضه حضرت علی اصغر(ع) در هنگام تدفین پیکرش تا گرفتن انتقام سیلی مادرش ...
.... چون راه اسلام و انقلاب فقط با رهبری سید علی به مقصد می رسد و هیچکس نمی تواند بهتر از ایشان این انقلاب را پیش ببرد. نماز خواندن کمک می کند تا به اصول انقلاب پایبند باشیم. البته نمازی که از ته دل باشد نه به خاطر اینکه فقط تکلیف خود را انجام دهیم. نماز از گمراهی نجات می دهد، پس به نماز اهمیت زیادی بدهید همینطور قرآن که راه را به ما نشان می دهد. وصیت نامه شهید سرافراز، مهدی ...
جای خالی آیت الله میانجی گر در روزهای اختلاف اصول گرایانه
بچه ها من می خواهم نماز شما را درست کنم. معلم های آن زمان اکثرا آدمهای متدینی بودند. او به بچه ها گفت حمد و سوره را بخوانید. من چون در خانواده یاد گرفته بودم بهتر از بقیه خواندم حتی قرائتم هم تا حدودی خوب بود. وقتی همه بچه ها خواندند به من گفت تو ملا می شوی. گذشت تا روزی که من شاید 18 سال سن داشتم. اولین شبی که در کن در حسینیه محله خودمان( محله بزرگ کن- محله سرآسیا) منبر رفتم، یک روحانی بود که از ...
سوشا مکانی: نماینده مد و شیک پوشی ایران در نروژ هستم!
دارم با بازگشت به فوتبال باشگاهی ایران، بازگشت به عقب خواهم داشت. من در فوتبال ایران دروازه بان بزرگ ترین تیم باشگاهی و محبوب ترین تیم آسیا بودم. اگر قرار باشد در فوتبال ایران جز پرسپولیس در تیمی بازی کنم، یعنی پسرفت. تا آخر فوتبالم در اروپا می مانم و خیلی هم از انتخابم خوشحالم. خیلی پخته حرف می زنی! نکند قصد داری ازدواج کنی و تشکیل خانواده بدهی؟ خیلی دوست دارم ازدواج کنم، عاشق شوم ...
یک رسم عجیب و درد آور/ عروس را بردار و فرار کن!
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: این رسم در میان آن ها به آلا کاچو معروف است. از سال 1370 که قرقیزستان استقلال خود را کسب کرد آلا کاچو این رسم کهن در قرقیزستان دوباره رواج پیدا کرده است. اسمش را گذاشته اند: آلا کاچو یعنی بردار (بگیر) و فرار کن . بر اساس آمار یک سازمان مردم نهاد محلی 40 درصد زنان قوم قرقیز از طریق ربوده شدن توسط مردانی که شوهرشان شده اند ازدواج کرده اند. به عبارتی ...
همسر شهید مدافع حرم عبدالله باقری می گوید: وقتی آقا عبدالله را در قبر گذاشتند از پیکرش عکس گرفتم واصلا ...
بود؟ در صحبت ها گفته بود که: مراقب بچه ها باش و آن ها را خوب تربیت کن یک مطلب هم در نامه ای برای بچه ها نوشته بود. نوشته بود: بچه ها گل های زندگی من هستند، مثل خودت تربیتشان کن/ به خاطر همه نبودن هایم عذر می خواهم چه نامه ای؟ از محتوای آن بیشتر بگویید. برادر آقا عبدالله دو روز دیرتر از ایشان به سوریه رفت. وقتی می خواست خداحافظی کند، من سریع برای همسرم ...
شوهرم دست بزن دارد!
به گزارش پایگاه خبری پلیس، زن جوانی که برای طرح مشکل خود به مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان آمده بود گفت: "23 ساله هستم تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندم بعد از آن به اصرار پدر و مادرم به کلاس خیاطی رفتم ، آنها اعتقاد داشتند که درس به درد تو نمی خورد . هفت سال پیش در حالی که 16 سال بیشتر نداشتم با میل و انتخاب خانواده ام ازدواج کردم . اما امروز دیگر نمی توانم این زندگی را ...
وقتی پول ریسمان عشق را پاره کرد
...، سبز چون برگ های کرک دار انجیرحیاط بزرگ خانه مان. در راه برگشت از دانشگاه بودم که با قطره های باران خیس شدم.داشتم به خود می لرزیدم اما با دیدن ناگهانی ابراهیم بارها لرزیدم در خود، در قلب و در ذهنم. نفهمیدم کی و چطور سلام دادم و شاخه گل سرخی را که برایم آورده بود در دست گرفتم. ای کاش زمان در همان لحظه می ایستاد و گل به دست در رؤیاهایم غرق می شدم. هرآن ممکن بود آشنایی من و او را در کنار ببیند ...
لذت سریال بازی با بیگ بنگ تئوری
نیست که قسمت به قسمت، فصل به فصل دنبال شود و هرچه جلوتر می رود دست و پا پیدا کند و پروار شود. به طور کلی در این گونه کمدی ها همواره بیم آن می رود که یک مجموعه تلویزیونی بعد از چهار یا پنج فصل دیگر راهی جز سقوط نداشته باشد. تصورش را بکنید، لوکیشنی محدود با شخصیت هایی ثابت که با گذشت زمان کشمکش هایشان بیش از حد خودمانی و آشنا می شود و به دنبالش طنز داستان نیز کهنه و مبتذل و تکراری می شود ...
ماجرای هولناک شاهرخ و سمیه تکرار شد
بوده است و مأموران پی بردند جوان خواستگار با توصیه و مشارکت دختر نوجوان مادر سحر را کشته تا بتوانند با هم ازدواج کنند. این جوان که در حال انجام خدمت سربازی بود دل به دختر نوجوان بسته و با هم تصمیم به ازدواج داشتند ولی والدین دختر مخالف ازدواج شان بودند و به پسر جوان می گفتند تو هنوز دوران خدمت سربازی ات را می گذرانی و شغل و درآمدی برای اداره یک زندگی نداری. از طرف دیگر دخترمان ...
ماجرای نامه های پُر "فروغ" یک شاعر
: من نامه ها را به او دادم برای اینکه که استاد درجه یکی است و می خواست بیوگرافی درباره فروغ بنویسد و نیاز به مطالعه آنها داشت. او ادامه می دهد: پدر (پدر فروغ، محمد فرخزاد) کسی که نامه ها به او (فروغ) نوشته شده پس از اینکه (فروغ) فوت شد، آمد و اثاثیه او را برداشت و برد. خواهر (گلوریا فرخزاد) آن خانم (فروغ) که دختر آن آقا بوده است نمی خواسته پدری که این قدر با آنها بدرفتاری کرده و حتی خود آن زنی که ...
برویم باهم در تهران "مواد" بخریم!
.... نرده های چوبی روبه روی حوض را می گیرد و می گوید: دوا می خوای؟ سرم را تکان می دهم و می گویم: تریاک...داری؟ می گوید: 10 دقیقه دیگه از پله ها بیا بالا، بیا توی کوچه ساعی، همون جاها پشت پرادویی که پارک شده وایسا، 30 تومنم آماده داشته باش . 10 دقیقه بعد بدون هیچ چک وچانه ای، درست شبیه یک فاتح زرنگ، تریاک را در جیبم می گذارم و به سمت دروازه غار راه می افتم... ساعت 10:45 از ...
گلایه فرزند شهید مدافع حرم از مسئولان/نام پدرم گم شده است!
ای داریم. ایشان با رهنمودهایشان نه تنها راه را به جوانان نسل سوم انقلاب بلکه به نسل چهارم نیز نشان می دهند. امروز فرزند 13 ساله شهید مدافع حرم علی زاده اکبر با ندای لبیک یا زینب قصد دارد راه آن بزرگواران را در پیش گیرد. مهدی می گوید: سه ماه پس از شهادت پدرم در سن 10 سالگی به همراه خانواده به دیدار مقام معظم رهبری رفتم. بهترین لحظات زندگی ام را پس از شهادت پدرم در کنار آقا گذراندم. رهبر ...
شهیدی که "بشارت شهادت" را از امام(ره) گرفت
اصرار پدر و مادر سال 56 عازم کانادا شد و در رشته راه و ساختمان مشغول تحصیل شد اما آنجا نیز دست از فعالیت بر نداشت و شروع به جذب دانشجویان پیروی خط امام در تورنتو کرد و به عنوان سرپرست دانشجویان پیروی خط امام انتخاب شد. سال 60 با وجود اینکه دانشجوی عالی دانشگاه تورنتو با مدرک کارشناسی ارشد رشته راه و ساختمان بود به کشور برگشت و وارد جهاد سازندگی و سپس به خدمت سپاه خاتم الانبیاء درآمد و سال 61 ...
مشروح سومین مناظره انتخاباتی ترامپ و کلینتون؛
چهار مادر حضور دارند. اینها افراد فوق العاده ای هستند که فرزندانشان به طرز بیرحمانه ای به دست کسانی که به طور غیر قانونی وارد کشور شده بودند کشته شدند. ما هزاران مادر، پدر و شهروند در سراسر کشور داریم که فرزندان و آشنایان آنها به دست این افراد کشته شده اند. این افراد به طور غیر قانونی وارد آمریکا می شوند. مواد مخدر از مرزها وارد کشور می شود. اگر ما مرز مستحکمی نداشته باشیم عملا هیچ کشوری نخواهیم ...
پدر شهید " مهدی اکسیر " دارفانی را وداع گفت
به فکر ابوالفضل و به یاد بهشتی ............................ رجایی و باهنر ......... و بعد اگر خواستی گریه کنی ................ انها گریه ای ......................... اگر خواستی من را عفو کن پدر جز طلب ...... از خدای بزرگ چیزی دیگر نمی توانم برای تو داشته باشم پدر بعد از نماز و دعایت از خدا بخواه که من را ببخشد چون من خیلی گناه کرده ام و خود عفوم کن برادر تو معلم هستی تو به پدر و مادر بگو که برای ...
آداب حضور در محضر امام زمان(عج)
جز به چیزی که می بایست بنگرد ننگریست و به قول شاعر: لِی حَبیب خِیالُهَ نَصبُ عَینی سِرُّهُ فِی ضَمایری مَکنُون اِن تَذَکَّرتُهُ فَکُلِّی قُلوب اَو تَاَمَّلتُهُ فَکُلِّی عُیُون (مرا محبوبی است که خیال او پیوسته نصب العین من است. و رازش در لایه های وجودم نهفته است. اگر یادش کنم همه وجودم قلب می شود. و اگر ببینمش همه وجودم چشم) و باز ...
مردن یا شهادت... مسئله این است!
گردان یونس چیزی که بیش از هرچیز ما را از این فیلم گله مند می کند، نحوه نشان دادن شهادت گردان یونس است که اصلا چیزی نبود که انتظارش می رفت. پس از دیدن صحنه های خیره کننده جستجو و طلب یونس و رؤیاهای تو در تو و آخرین کاوشش که به یافتن پیکرها و البته غرق خودش منجر شد، ما شاهد صحنه هایی از شهادت و زنده به گور شدن شهدای غواص هستیم که حال و هوایی مستندگون دارد و آن چیزی که در فرهنگ ما از ...
راهکارهایی برای همسرانی که درکارهای خانه و فرزندان مشارکت نمی کنند
پدر مشارکت کمتری در تربیت بچه ها دارد، پسران در حدود سن سه سال و نیمگی اضطراب بالاتری دارند و دختران در این سن توانایی انجام کارهای کمتری در مقایسه با همسالان خود را دارند؛ اما در مقابل کودکانی که امور مربوط به مدرسه خود را با مشارکت هم پدر و هم مادر خود انجام می دهند در مدرسه از معلم خود کمتر نافرمانی دارند. اما علی رغم تمامی این فواید باز هم همسرانی هستند که تمایل چندانی به کارهای خانه از خود ...
خیر و شر در سرزمین کربلا
می خواهی؟ حرّ گفت: هان، به خدا اگر دیگری از عرب این کلمه را به من می گفت، من واگذار نمی کردم و مادرش را به شیون و فرزند مردگی نام می بردم. و حتماً پاسخ او را می دادم هرچه باداباد و لکن به خدا من حقّ ندارم که مادر تو را ذکر کنم مگر به نیکوترین وجه که مقدور باشد. در هر صورت حرّ با مانع شدن از حرکت امام، آن حضرت را به محاصره ارتش بنی امیّه انداخت. او در روز عاشورا با ...
موتورش را فروخت تا به سوریه برود!/مدافع حرمی که به زور کچل شد
در آن جا سر تیم رهایی گروگان بود. یک تقدیر نامه هم بعد از این مراسم به او و همکارانش دادند. برای یک شرکت کار در ارتفاع ، که هر کاری در ارتفاع باشد را انجام می دهند هم، مدتی کار کرده بود. *ممکن بود اجازه ندهند به سوریه برود چندین ماه در وزارت دفاع شاغل شده و دست و بالش باز شده بود، می گفت: از این به بعد هر چی خودت و محمد مهدی لازم دارید، به خودم بگویید برایتان بگیرم ولی من می ...
عقیله بنی هاشم اینگونه به عرش رسید
است و با تمام مصیبت هایی که بر او وارد شده بود از کربلا تا شام هیچگاه نوافل خود را ترک نکرد و نیز روایت کردند که چون امام حسین (ع) برای وداع با زینب آمد از جمله سخنانی که به او گفت: این بود که فرمود: یا اُختاه لا تنسینی فی صلاةِ اللیل؛ خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نکن.این خواست امام معصوم زمان از زینب(س) چه معنایی می تواند داشته باشد!! جز اینکه این بانو در کنار تربیت الهی خانواده، توانسته مراحل ...
واکنشی به شوخی پزشک معالج
...> اسلام همواره خواهان جامعه ای شاد و سرزنده است و روایات متعددی نیز وجود دارند که بحث ادخال السرور فی قلوب المومنین (ر.ک: مجلسی، بحارالأنوار، ج 71، ص283، باب 20) را مطرح می کنند. یکی از کارهایی که دارای ثواب بسیار است شاد کردن دل مومن و زدودن غم از دل او است؛ از این رو این که انسان متبسم و خوشرو باشد و کاری کند که وقتی مردم او را می بینند احساس شادمانی و خوشحالی کنند؛ نعمتی بزرگ است. شوخی ...
فساد مالی مدعیان خلافت
حمیدرضا تمدن- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان یکی از آسیب هایی که بسیاری از مسلمانان دوره امام حسین علیه السلام داشتند فساد مالی شدید بود. همه فقط دنبال منافع خود بودند و در این فکر که داراییهای خود را زیاد کنند که این آسیب از چند علت پدید می آمد از جمله یکی این بود که مسلمانان بعد از رحلت پیامبر (صلی الله و علیه و آله) سرزمینهای زیادی را فتح کردند و از این طریق منافع سرشاری از راه ...
بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان
که این کار را بکند یا نکند؛ لازمه ی اختیار، مسئولیّت است؛ اگر ما در یک کاری از خودمان اختیار نداشته باشیم، مسئولیّت نداریم؛ وقتی اختیار داشتیم، طبعاً مسئولیّت داریم. خدای متعال شما نخبه ها را، دارای اختیار آفریده؛ این هدیه و این نعمتی را که خدا به شما داده -که یک استعداد خوب و برجسته است- میتوانید به کار بیندازید، میتوانید به کار نیندازید؛ میتوانید در راه درست به کار بیندازید، میتوانید در راه درست ...
راز آیت الکرسی خواندن مدام کمیل
بر زبانش جاری بود و این عادت ما شد زمانی که با هم بیرون می رفتیم همیشه به من می گفت آیت الکرسی را بخوان. یک روز به شوخی به او گفتم که جان خیلی عزیز است او در پاسخم گفت: خانم جان! این را بدان که جان برای آدم خیلی عزیز است ولی من دوست ندارم به مرگ طبیعی، تصادف و بیماری از دنیا بروم، مرگ یک بچه شیعه باید با شهادت باشد، حیف که کلی زحمت در این دنیا بکشی ولی به مرگ طبیعی از دنیا بروی . ...
زخم افیون و داغ فقر بر تن حاشیه نشینان مشهد
نهاد حمایتی هم قرار ندارد. غلامرضا همچنان گریه می کند و می گوید: اصلا بدبختی های من تمام شدنی نیست اگر خدا و اهل بیت را نداشتم؛ هزار بار پوسیده بودم فقط آن ها به داد من می رسند. به خدا من و همسرم عاشقانه همدیگر را دوست داریم، هر کس جای او بود تا حالا من را ترک کرده بود. نامه ای به دستمان می دهد که همسرش برای او نوشته است، اینکه چقدر دوستش دارد و از خدا هیچ چیز جز موفقیت همسرش ...
------ " روز پنجشنبه " ------
أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ وبدی روزهای بعد آن خدایا جداً من باپیمان اسلامیتت توسل به سوی توجویم وبا حرمت قرآن کریم تکیه می کنم بر تو وَ بِمُحَمَّد الْمُصْطَفَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَیْکَ فَاعْرِفِ اللَّهُمَّ ذِمَّتِیَ الَّتِی وبه محمد برگزیده خدای تعالی درود خدا براو و بر آل او شفاعت کنم نزد تو پس بشناس خدایا پیمان مرا آنچنانی که رَجَوْتُ بِهَا ...