سایر منابع:
سایر خبرها
جنایت هولناک به خاطر دختر موردعلاقه
: اعترافاتم تحت فشار بازجویی بود. از سوی دیگر سینا به خاطر من درگیر این ماجرا شده بود. حتی می خواستم چاقو را از سعید بگیرم که دو انگشتم برید و قطع شد. داخل پارکینگ خانه ما دو ماشین بود و پدرم پول توجیبی خوبی به من می داد. نیاز به قتل برای سرقت ماشین نداشتم. در ادامه رسیدگی به این پرونده، سعید در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من روی صندلی عقب بودم و صدای ضبط زیاد بود. نفهمیدم ...
همه فیلم های سینمایی تلویزیون در تعطیلات
شبکه یک سیما فیلم سینمایی حلقه سیاه به کارگردانی جان کرولی، پنجشنبه 6 آبان ماه ساعت 23:30 از شبکه یک سیما پخش خواهد شد. در خلاصه داستان فیلم با بازی اریک بانا، ربکا هال و جیم بردبنت آمده است: انفجاری در بازار لندن رخ می دهد. پلیس انگلیس فردی به نام فرخ اردوغان را دستگیر می کند. وکیل فرخ اردوغان بعد از مدتی کشته می شود و پرونده به وکیل دیگری به نام مارتین رز واگذار می شود. وکیل مخصوص پرونده نیز زنی است به نام کلودیا که از همکاران قدیمی مارتین است. مارتین به دنبال سرنخ هایی در پرونده می رود و در نهایت متوجه می شود ...
زنی با انگشتان سبز
مختلف و خدیجه افضل وزیری، از زنان پیش رو در زمان خود است. ملاح را با عنوان مادر محیط زیست ایران می شناسند، زنی 99 ساله که بیش از سه چهارم عمرش را برای محیط زیست کار کرده، از سال های جوانی، از وسط های بیست سالگی. مه لقا ملاح در شهریور ماه سال 1296، جایی میانه راه مشهد، وقتی خانواده اش برای زیارت، راهی این شهر بودند، در کاروانسرای عباسی به دنیا آمد. مادرش، معلم بود و پدرش در شهرهای مختلفی ...
پایان 8 سال انتظار برای مرگ
برادرم و دامادمان و برادر دامادمان با خودرو همسرم به محل قرار رفتیم. من داخل خودرو نشستم و برادرم و دامادمان به سراغ نادر رفتند. تنها قصدمان از این قرار صحبت بود ولی مقتول به محض دیدن ما با قمه به سمت برادرم و شوهر خواهرم حمله کرد. برای همین من هم وارد ماجرا شدم و برای کمک به سمت آنها رفتم. برادر دامادمان هم آمد و ما چهار نفری مقتول را مجروح کردیم. بعد از آن متواری شدیم و در راه فرار چاقو را در ...
زندگینامه شهدای دانش آموز استان قزوین در یک نگاه+وصیت نامه
برای من گریه نکنید چون من خود خواستم که این سرنوشت من باشد. خدانگهدار تا روز رستاخیز. رمضان تخت کش ها، ششم دی 1345، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش حسن (فوت1350) پاسبان بود و مادرش کبرا نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم اسفند 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر و گردن، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش صمد نیز به شهادت رسیده ...
رفیق ما رضا
وقتی کسی را دوست داری و آن قدر به او احساس نزدیکی می کنی که انگار پیوند خونی بین شما برقرار است، او برادرت است یا خواهر، یا بزرگ تر و مهترت و این بار را هستی برای تو و آن رفیق و برادر نوشته است: مقرر شد به ندیدن با چشم سر آن وقت ذهن و روانت گنگ می شود و زبانت لال و هیچ واژه ای پیدا نمی کنی رو به هستی و تقدیر که آخر این چه قراری است و جایی برای چون و چرا نمی ماند. وضعیت من با محمدرضا رستمی این ...
"فیلم های سینمایی آخر هفته سیما"
.... پلیس انگلیس فردی به نام فرخ اردوغان را دستگیر می کند. وکیل فرخ اردوغان بعد از مدتی کشته می شود و پرونده به وکیل دیگری به نام مارتین رز واگذار می شود. وکیل مخصوص پرونده نیز زنی است به نام کلودیا که از همکاران قدیمی مارتین است. مارتین به دنبال سرنخ هایی در پرونده می رود و در نهایت متوجه می شود که نام اصلی فرخ، موسی بکداش است و او برای سرویس جاسوسی انگلیس MI5 کار می کند و متوجه می شود که وکیل ...
کسی برای پول جانش را وسط معرکه جنگ نمی برد/ پدر و همسر شهیدم جزو قهرمانان زندگی ام هستند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از کوله بار ؛ بانو زهرا امامی،فرزند شهید داوود امامی، ساله 35 و دانشجوی دکتری رشته اندیشه سیاسی است.او که تا چند سال پیش تنها عنوان فرزند شهید بودن را کنار نام خود همه جا می شنید، هنوز از این غم فارغ نشده ، دچار غم دیگری شد،غمی که معتقد است با غم نبودن و نداشتن پدر خیلی متفاوت است و از آن دست دلتنگی هایی است که هیچ چیز نمی تواند برطرفش کند.از آن دست غم ...
شاعره نامداری که هرگز به طلا فروشی نرفت
. لطفاً برایمان از دوران کودکی ایشان بگویید. من هنوز به دنیا نیامده بودم که پدر از دنیا رفت. خواهرم هم چهار سال بیشتر نداشت که پدر و مادرمان را به فاصله کمتر از 40 روز از دست دادیم. من که پدر و مادرمان را ندیده ام، ولی از روی سخنان می دانم پدر مرد معتدلی بود. *شغل ایشان چه بود؟ پدرم صنعتگر و جزو اولین کسانی بودند که در سال 1314 در سیرجان در کلاس ششم ابتدایی درس خواندند ...
عروسی مان در منزل پدر همسرم برگزار شد
برگزار کردید؟ با توجه به اینکه محل زندگی خانواده همسرم شهرستان کازرون بود، مراسم عروسی مان در آن شهر و در خانه پدر همسرم برگزار کردیم. مراسم ما خیلی ساده و متناسب با فضای آن سال ها برگزار شد و ارزش های آن مقطع مورد توجه بود . * موقع ازدواجتان چند سال داشتید؟ 25 ساله بودم . * مهریه همسرتان چقدر بود؟ مهریه ایشان در حد متعارف بود و حدود 124 سکه ...
این ده روح شیطانی را بشناسید!
نیوجرسی با یکی از دوستان کوچک خود مدی 8 ساله در حال بازی بود که تصادفاً چوب بیس بال اش به چشم مدی برخورد و خونریزی شدید چشم وی سبب شد که جاشوا بشدت مضطرب شود و از ترس آنکه پدرش او را به سختی تنبیه می کند دحتربچه را با سیم تلفن خفه کرد و 11 بار به بدن وی چاقو زد، سپس بدن نیمه عریان او را در ملحفه ای پیچید و پنهان کرد. جسد قربانی یک هفته بعد پیدا شد و جاشوا را به جرم قتل دستگیر کردند. جاشوای کوچک وحشت ...
ماجرای تلخ نبرد ناتاشا با "کفتارهای پیر"
.... دختران این منطقه پیش از موعد معمول وارد سن بلوغ می شوند و عادت ماهانه را هم زودتر تجربه می کنند. به همین خاطر، این مراسم دیگر برای دختران سنین پایین تر (مثل 10 یا 11 ساله) نیز برگزار می شود. پس از آن مراسم و یک سنت عجیب دیگر پس از آن مراسم، زندگی من بدتر شد. سال بعد پدرم فوت شد. او افسر پلیس بود. اینجا سنتی به نام به ارث بردن همسر وجود دارد که بر اساس آن، برادر مردی که فوت ...
خاطره کوثری از برخورد دهداری با یادگار امام(ره)
.... می رفتیم یک گوشه قبرستانی که زمین خاکی فوتبال درست کرده بودیم زیر آفتاب بازی می کردیم. اصلاً این چهره خشنی که دارم محصول آن زمان است! (می خندد). خیلی ها از دور من را می بینند می گویند فلانی زیادی جدی است اما این طور نیست. درون من اتفاقاً خیلی آرام است. باران یک بار حرفی در موردم زد که فکر می کنم بهترین تعریف از شخصیتم باشد. گفت پدرم پوست شیر و قلب پرنده دارد. پدرم ساک راه آهن را آتش ...
آزار و اذیت وحشیانه مینا توسط 4 جوان در سوله خارج از شهر
این ها بخشی از اظهارات مینا دختر 16 ساله ای است که در پی یک دوستی خیابانی طعمه جوانی شیطان صفت شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. این دختر در حالی که از نگاه کردن به چهره مادرش شرم داشت، در حاشیه رسیدگی قضایی به پرونده اش به تشریح چگونگی وقوع این حادثه تلخ پرداخت وگفت: همه چیز از دوستی خیابانی با یک جوان 18 ساله شروع شد. پدر و مادرم هر دو کارمند هستند و من که تک فرزند بودم همواره در تنهایی به ...
“وقایع استان” بررسی می کند؛ مهم ترین اولویت اقتصادی شهروندان اراکی/رویای خانه دار شدن
زندگی اش می پرسم، می گوید:” مهم ترین اولویت زندگی من، خرید یک کامپیوتر برای دخترم است. دخترم دانشجوی رشته معماری است، برای درسش به لپ تاپ نیاز دارد. در حال حاضر مهم ترین اولویت اقتصادی ام لپ تاپ است. شوهرم 7 سال است که فوت کرده است. هزینه زندگی دو دختر دانشجو خیلی زیاد است. ” شیدا 43 ساله، در حالیکه در جلوی در ترمینال ایستاده و منتظر مسافر دربستی است، به ماشینش اشاره می کند و می گوید:” این ...
خواهرکُشی به خاطر تماشای فوتبال!
ولی به خیال خودش خانواده به او اهمیت نمی دادند. روز حادثه بعد از این که پدرش آب پاکی روی دستش ریخت و گفت آن دختر را به او نمی دهند، خون جلوی چشمانش را گرفت و با چاقوی آشپزخانه به پدرش حمله کرد و با ضربه ای که زد، پدر در دم جانش را از دست داد. پس از پدر نوبت خواهرش بود. بعد هم با ضربه ای به مادرش او را زخمی کرد و به اتاقش رفت و تا رسیدن پلیس همانجا ماند. پسر جوان دلش می خواست لباس دامادی به تن کند، ولی حالا لباس عزای پدر و مادر و خواهر جوانش را به تن کرده بود. پزشک قانونی بروز جنون در حین ارتکاب قتل را در پسر 35 ساله تائید کرد؛ جنونی که مرگ آور بود. منبع: جام جم ...
یادی از قهرمانان تیم پروازی آلفارد
منتظر بازگشتش بودم. شهید محمد صالحی در خانواده چهار پسر و یک دختر به دنیا آمدند که محمد آخرین فرزند خانواده است. او یک بار در دوران کودکی مریض می شود و مادرش نذر می کند که اگر شفا گرفت، اسم دیگر او را عباس صدا بزند و بعد از شفای او، همین کار را انجام می دهد.به گفته خانواده اش، محمد خیلی باهوش بوده و در سال 1346 در رشته پزشکی پذیرفته می شود اما به دلیل علاقه ای که به پرواز ...
کار زشت پیمانکار شهرداری با مرد جوان در خیابان / ما حاضر به مصالحه با شهرداری نیستیم + عکس
کردند و از او مجوز خواستند اما پدرم گفت: مجوزی برای جمع کردن ضایعات ندارد. به همین خاطر آنها با پدرم درگیر شدند و در آن دعوا پدرم پیراهن متهم را پاره کرد. آنها می خواستند ماشین پدرم را به پارکینگ ببرند و توقیف کنند که دعوا بالا گرفت. پدرم گفت : قتل که نکرده ام فقط مجبوز ندارم. من همراه شما نمی آیم و اجازه نمی دهم ماشینم را توقیف کنید . اما مردان جوان با مشت و لگد به جان پدرم افتادند. پدرم با گوشی ...
به واقعیت تلخ و کثیفی در زندگی مشترکم پی بردم - همسرم عاشق دوست صمیمیم شده بود
دیدنم می آمد و کم کم شوهرم نیز با او آشنا شد. نصیر راه می رفت و از اخلاق و رفتار مرجان تعریف می کرد . او همیشه حسرت می خورد که ای کاش برادری داشت و این دختر با کلاش را برایش می گرفتیم. در این شرایط من به برادرم گیر داده بودم که باید با مرجان ازدواج کنی. اما او زیر بار نمی رفت و می گفت از ریخت و قیافه این دختر خوشش نمی آید و اصلا قصد ازدواج ندارد. زن جوان آهی کشید ...
شهادت؛ پایان نذر حسینی یک مادر شهید
: مدیریت ابوالفضل چه در زندگی چه در کارهای دیگر مثل درس و غیره خوب بود، برای همین هر مشکلی داشتم با او تماس می گرفتم، زمانی که به سوریه رفت، در گیر و دار اسباب کشی و عوض کردن خانه بودم، مدام نگران این بود حالا که می رود وضعیت من چطور می شود. از آنجا زنگ می زد و می گفت: مادر تا فرصت کوتاهی پیدا می کنم نگرانت می شوم که می خواهی چه کار کنی. وقتی قرار شد در همین خانه بنشینم کمی خیالش راحت. می گفت: مادر ...
نقشه زشت پسرجوان برای زن دایی اش/ با شکستن شیشه پنجره وارد اتاق خواب شدم +عکس
تحقیقات ابتدایی با توجه به اینکه سارق از نبود اهالی خانه با اطلاع بوده و مستقیم به محل نگهداری طلاها رفته است فرضیه آشنا بودن دزد طلاها را در دستور کار خود قرار دادند. تیم پلیسی در این مرحله پی بردند که خواهرزاده صاحبخانه جوانی افیونی است و در تحقیق از خانواده شاکی پرونده مشخص شد پسر جوان زمانیکه خانواده دایی اش در خانه شان میهمان بوده چند ساعتی را از خانه خارج شده است. ماموران در این مرحله به ...
چندین بارحضور زن غریبه در اتاق خوابم را حس کرده بودم / آرزو داشتم شوهرم صحنه همخوابی من با دوستش را ببیند
زن 29 ساله که باید از ترس سکوت می کرد شوهر 34 ساله اش را به باد فحش گرفته و مرتب او را خیانتکار معرفی می کرد. کریم که باور نمی کرد همسرش به وی خیانت کرده باشد به ماموران گفت:کلید کمد اتاق کارم را در خانه جا گذاشته بودم و از آنجا که رییسم پرونده مهمی را از من می خواست راهی خانه شدم و با ورود به خانه ام در اتاق خواب صحنه وقیحانه ای را دیدم دوست صمیمی ام به نام مسعود که با او و همسرش رفت ...
آزادی قاتل خواستگار با 600 میلیون تومان
از مخالفت من باخبر شد مزاحمت هایش را شروع کرد و آرامش را از ما گرفت. اوحتی روی خودروی پدرم ضد زنگ ریخت و شیشه های ماشین را شکست.ضمن اینکه مدام مزاحم خواهرم می شد. روز حادثه نیز با او تماس گرفتم و خواستم با هم صحبت کنیم. من به همراه برادرم، دامادمان و برادرش سوار خودروی همسرم راهی محل شدیم. برادرم و دامادمان به سراغ مقتول رفتند اما او به محض اینکه از خانه بیرون آمد با قمه به طرف آنها حمله کرد. من ...
آینده بانوان بیلیاردباز ایران روشن است
فعالیت در رشته بیلیارد گرفتید حمایت خانواده از شما چطور بود؟ در ابتدا باید بگویم که من در خانواده ای ورزشکار به دنیا آمدم. پدرم کاراته کار می کرد و مادرم ضمن کوهنوردی مربی ایروبیک هم بود. در تمام این سال هایی که به ورزش پرداختم این خانواده ام بودند که مشوق من بودند و به من روحیه می دادند. در روزهایی که خسته می شوم و کم می آورم این خانواده ام است که به من انگیزه می دهد تا ادامه بدهم. ...
قاتل با پرداخت 600 میلیون تومان از طناب دار فاصله گرفت
...: مقتول خواستگار خواهرم بود، اما من و خانواده ام مخالف ازدواج آنها بودیم. بابک وقتی متوجه مخالفت ما شد، مزاحمت هایش برای خانواده ما شروع شد. او هر روز به در خانه ما می آمد و ایجاد مزاحمت می کرد. چندین بار با او حرف زدم و خواستم دست از مزاحمت بردارد، اما فایده ای نداشت. او حتی شیشه خودروی پدرم را شکست و روی دیوار خانه ما حرف های توهین آمیز می نوشت تا جایی که به دادسرا رفتیم و از او شکایت کردیم ...
از مداحی کسب درآمد نمی کنم
... میرداماد: درست است، دل هر کسی به یک جایی تعلق خاطر بیشتری دارد، من به ایام فاطمیه تعلق خاطر بیشتری دارم و با روضه مادرم حضرت زهرا(س) بیشتر مأنوس هستم، با شنیدن یا خواندن روضه فاطمیه احساس می کنم زودتر و بیشتر از بقیه منقلب می شوم. اگر مداح نمی شدید چه کاره می شدید؟ میرداماد: اگر مداح نمی شدم مدیر هیأت می شدم، شاید هم میاندار هیأت می شدم، البته الان هم مدیر و میاندار ...
مادر بزرگ ترکمن در آرزوی داشتن شناسنامه
نیاز نکردن برای مادرم شناسنامه تهیه نشده بود و حتی در زمان ازدواج نیز شناسنامه نداشته و هم اکنون نام ما در شناسنامه همسر دیگر پدرم ثبت شده است. وی اظهار کرد: بر اساس شواهد سن مادرم 94ساله تخمین زده شده است. وی می گوید: در چند سال اخیر برای مادرم به دنبال شناسنامه گرفتن به ثبت احوال مراجعه کرده ام که به علت مراحل سخت تاکنون موفق به دریافت شناسنامه نشده ام. وی اظهار کرد: پدر، مادر ...
سرمایه گذاری فرهنگی باید از دوران کودکی آغاز شود/چند نقطه ضعف در انجمن ها وارد است/سال ها یواشکی در ...
بود و من همیشه از کتب قدیمی پدرم مطالعه می کردم و من از کودکی داستان و هم شعر می نوشتم و 11 ساله بودم داستان هایم در استان گیلان مقام نخست را کسب کرد اما چون کادر مدرسه دل زدگی برایم بوجود آوردند به صورت جدی دنبال نکردم. هنوز نصایح دوستانم در گوشم زمزمه میشود مجری جوان هرمزگانی ادامه داد: در سال 1380 در انجمن شعری که آموزش و پرورش بندرانزلی ترتیب داده بود شرکت کردم و استاد ...
روایت هولناک زنان از روزی که خرمشهر سقوط کرد
فکر می کردیم در حد درگیری های دیگر است، حتی از خانواده خداحافظی نکردیم. پدرم خانه نبود، به مادرم گفتم و رفتم. نیروهای عراقی آمده بودند مرز. فردای آن روز حمله کردند و جنگ شروع شد. شهلا سال هاست بی خواب است، در آنچه نه خواب و نه رؤیا می گوید، بوی سیب می آید و گرمای دست دختربچه ای پشت وانت. همان روزها خانواده شهلا از شهر می رفتند. اول فرار کردند سمت نخلستان، با همان لباس هایی که ...
اعتراف های تکان دهنده و تلخ زن ومرد جوان مشهدی / شوهرم پسر خردسال را داخل دستشویی برد
. تا اینکه درنهایت زوج جوان به کودک آزاری و قتل اعتراف کردند. به دنبال این اعتراف ها دو متهم، دیروز پس از انتقال به خانه-محل جنایت- به بازسازی صحنه قتل پسرک پرداختند. پدر طاها که متهم به قتل و کودک آزاری است در تشریح حادثه گفت: از دو سال قبل با همسرم اختلاف داشتم و در آستانه طلاق بودیم. دادگاه حضانت طاها را به من سپرده بود و مادرش هفته ای دو بار با او ملاقات داشت. 13 ماه قبل هم با مهناز ...