سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی سر زده به خانه رفتم مرد آشنا را داخل کمد پیدا کردم/ زنم با دیدن من وحشت کرده بود
به قتل همسرش اعتراف کرد و به ماموران گفت: ثمره این زندگی مشترکمان پسری سرباز و دختری نوجوان است. سال ها در تهران کار و زندگی می کردیم. از یک سال پیش با اصرار همسرم که می خواست نزدیک خانه عمه اش زندگی کند، در کرج ساکن شدیم. وی افزود: همسرم بعد از آمدن به کرج رفتارش تغییر کرد. اکثر مواقع پرخاشگر بود و زمان بازگشت مرا به خانه می پرسید. همسرم در خانه مخفیانه با تلفن حرف می زد و گوشی تلفن ...
سناریوی دخترجوان برای تصاحب ثروت مرد میلیاردر
از آنها راننده آژانسی بود که همیشه همراه شقایق بود. آنها مردجوان دیگر را نیز دوست راننده آژانس معرفی کرده و گفتند او در بین راه پیاده خواهد شد. بعد هم همگی به راه افتادند اما ناگهان شقایق مسیر را تغییر داد و وارد اتوبان تهران -کرج شد. زمانی که با تعجب علت را پرسیدم 2 مرد جوان به طرفم حمله ورشده و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد هم با تهدید مرا به خانه ای ویلایی درهشتگرد کشاندند. پس ...
کوله کتاب، التیام روزمرگی های کودکان مناطق محروم
از یک روستای محروم به روستای محروم دیگری در شرق کشور می روم، با خودم می گویم مگر می شود در این شرایط، زندگی کرد. این همه محرومیت، حق این آدم ها نیست ولی گاهی از همین آدم ها چیزهایی می بینم که دلم را برای ادامه کار، قرص می کند؛ می گوید: صبح یک روز جمعه، حدود ساعت هفت صبح با صدای زنگ تلفن خانه، از جا پریدم؛ به خودم گفتم: حتما اتفاقی برای یکی از اطرافیان افتاده است که این وقت صبح، تلفن زنگ می خورد ...
کی روش: عواقب عدم نتیجه گیری با عابدینی و دار و دسته اش است
عدد ناچیزی را قبل و بعد از اعزام به تیم دادم. پاداشی را هم در مراسمی به بازیکنان خواهیم داد. تاج درباره موفقیت تیم های ملی با توجه به امکانات کم فدراسیون فوتبال اظهار کرد: غیرت ایرانی را ملاک می دانم و نیز مدیریتی که دوستان انجام می دهند. ما با حداقل ها کار می کنیم. همان طور که گفتم برخی با 167 میلیون دلار در سال تیم های ملی خود را آماده می کنند اما تیم جوانانشان در مسابقات حذف می شود. اما ...
رئیس جمهوری که آیت الله مهدوی کنی به او هرگز وقت ملاقات نداد/ خاطره دیدارهای آیت الله با رهبر انقلاب
انجام دادم، به من گفتند "احتمالاً مجموعه خواهران را در دانشگاه امام صادق(ع) راه اندازی کنیم، کمی تأمل کنید" دیدم حرف درستی است، اگر ایشان نیرو نیاز داشته باشد و من جای دیگر درگیر شوم نمی توانم با مجموعه امام صادق(ع) همکاری کنم، لذا بحث تدریس دانشگاه الزهرا را دنبال نکردم. چند ماه بعد مجموعه خواهران دانشگاه امام صادق راه اندازی شد و مشغول به کار شدیم. تسنیم: نحوه رفتار و تعامل آیت الله ...
محاکمه دوباره پس از قتل در نوجوانی
...، اما عصبانی شد. من هم کنترل خودم را از دست دادم و کراوات خودم را به دور گردنش انداختم و فشار دادم تا اینکه بی حال شد و روی زمین افتاد. بعد هم با حالتی پریشان خانه را ترک کردم. متهم در ادامه گفت: فکر نمی کردم با فشاری که به گلویش وارد شد، مرده باشد تا اینکه سه روز بعد از حادثه متوجه فوت او شدم. با عمه ام خیلی صمیمی بودم. موضوع را به او گفتم و او مرا راهنمایی کرد که وکیل بگیر و خودت ...
شهادت پاداش 10سال مجاهدت سردار بود
اربعین سال 94 به کربلا رفت و با وجود اینکه از ناحیه کتف و پا مشکل داشت، با عصا پیاده روی کرد. حدود یک ماه از نجف به کربلا و کاظمین و سامرا رفت و از آنجا عزم جنگیدن با داعش داشت و حتی دستنوشته دارد که اگر شهید شدم زحمت برگرداندن جنازه ام را به ایران به خودتان ندهید. همسرم یک ماه در عراق بود و بعد از آن دیگر نمی توانست دست روی دست بگذارد و کاری نکند. واقعا برایش قابل قبول نبود در سوریه بساط داعش بر پا ...
چهره مادرم را در محاصره تجسم کردم/ هدیه شهید بالازاده در حین عملیات
ستون تندتر و تندتر می شد. در شب اول عملیات والفجر 4 پس از تصرف ارتفاعات لری برای پدافند منطقه را تحویل برادران ارتشی دادیم. در کناره های ستون گردان کادر زیاد بود و آن ها باعث می شدند، گاهی ستون قطع شود. این آهسته و تند رفتن ها باعث می شد نیروها زود خسته شوند. بیشتر از همه من از این امر اذیت می شدم زیرا مجبور بودم ستون را مرتب کنم. اتصال ستون در مناطق کوهستانی کاری دشوار است. ...
علیرضا بیرانوند در ایسنا: فوتبالم را مدیون گل محمدی هستم
تومان بود که این قرارداد مربوط به دوره نوجوانان می شود. همان موقع 800 هزار تومان از قرارداد را به پدر و مادرم دادم و با 100 هزار تومان یک سال را گذراندم. در آن مقطع 900 هزار تومان برای من پول زیادی محسوب می شد اما واقعا قناعت می کردم. گاهی یک شارژ 2 هزار تومانی را دو ماه استفاده می کردم و وقتی یک پیامک می دادم سریع مبلغ شارژم را چک می کردم که ببینم چقدر از آن 2 هزار تومان برایم باقی مانده است. آن ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (325)
... 9. خیابانی گفته به جوکهایی که در موردم میسازن میخندم. کسی برا تو جوک نمیسازه که، نقل قول مستقیمه. 10. بعد امتحان اخلاق 1 برگمو دادم به استاده گفتم من مرتب سرکلاسها اومدم اگه میشه نمره مو بالا بده مشروط نشم آقای رضایی! گفت استادت ته سالنه من ناظرم. 11. آیا می دونستید پاسارگاد یعنی پسر خدا؟ پاسار که یعنی پسر و گاد هم که همون خدا. بله، کوروش پسر خدا بوده. - مناسبتی ...
امام خمینی (ره) چگونه از تسخیر سفارت مطلع شدند؟
پوشانده بود. من دائم می گفتم اسم شب را بگویید و او همین طور به سمت من می آمد. این طور نبود که بایستد و اسم شب را بگوید. به این نتیجه رسیدم که او یکی از گروگان ها است. به این نتیجه رسیدن خیلی سخت بود؛ چون اصلاً چنین موضوعی نداشتیم و خدا به ذهن من خطور کرد. بیشتر به خاطر لحن انگلیسی اش بود و من فکر کردم که دیگر باید از او محکم بخواهم که سرجایش بایستد. هرچه ایست ایست گفتم، شتابش را سریع تر کرد ...
- دختر شینا - ، اولین سریال نرگس آبیار
.... امام دارد می آید. الهی قربان تو بچه ات بروم که این قدر خوش قدمید. بعد کتش را از روی جالباسی برداشت. ماتم برده بود. گفتم: کجا؟! گفت: می روم بچه ها را خبر کنم. امام دارد می آید! گفتم: پس شام چی؟! من گرسنه ام. برگشت و تیز نگاهم کرد و گفت: امام دارد می آید. آن وقت تو گرسنه ای؟! به جان خودم من اشتهایم کور شد. سیر سیرم. .... خیلی از شب گذشته ...
خانم دکتر قلابی، پیرمرد میلیاردر را ربود
سرنشین مرد هم داشت. یکی از آنها راننده آژانسی بود که همیشه همراه شقایق بود. آنها مرد جوان دیگر را نیز دوست راننده آژانس معرفی کردند و گفتند او در بین راه پیاده خواهد شد. بعد هم همگی به راه افتادند اما ناگهان شقایق مسیر را تغییر داد و وارد اتوبان تهران - کرج شد. زمانی که با تعجب علت را پرسیدم 2 مرد جوان به طرفم حمله ور شدند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد هم با تهدید مرا به خانه ای ویلایی در ...
روایت تکان دهنده نماینده تهران از شب های پایتخت
نمایندگان مجلس می توانند کاری برای آسیب های این شهر انجام دهند؟ ما در فراکسیون امید و مجمع نمایندگان تهران، کارگروه ها و کمیته هایی داریم که بر حسب آن کمیته های تخصصی با سردار ساجدی نیا، رئیس پلیس تهران بزرگ، هماهنگ کردیم که به دیدار برخی مناطق دارای آسیب تهران در شب برویم. سردار ساجدی نیا ابتدا اطلاعاتی از آمار آسیب ها و فعالیت های پلیس در اختیار ما قرار داد و بعد از آن ما به دیدن مکان ...
تفریح جوانان جنوب شهر چیه؟
زیادی از کودکان و نوجوانان محلی هستند که از محله های اطراف می آیند و تفریح آخر هفته شان نگاه کردن و چرخیدن در این بازار و حتی کسب تجربه برای شغل آینده است. علی که نوجوانی سیزده سال است کارتنی پر از جوجه های رنگی دارد و هر کدام را به قیمت 6 هزار تومان می فروشد. می گوید اینها را پدرم از مرغداری می آورد و برادرم رنگشان می کند تا من بتوانم بفروشم. کمی آن طرف تر جواد جوانی 26 ساله ...
بشارت های ظهور امام زمان(عج) از زبان امام حسین(ع)
...: ... جعلت کلمتی التامة معه و حجتی البالغة عنده... کلمه تامه و حجت بالغه خود (امام زمان) را با حسین و نزد او قرار دادم . (46) 2. یاد حسین علیه السلام، در میلاد امام زمان (عج) یکی از شب های با عظمت سال، شب تولد یوسف زهرا علیها السلام است که در روایت، افضل شب های سال بعد از شب قدر شمرده شده، و در آن احیاء و شب زنده داری توصیه شده است. عاشقان حضرت در آن شب، یاد حضرت اباعبدالله علیه السلام ...
حاج آقا مصطفی شوخ طبع بود
دو بار به نجف می رفتم. در سال 1349 یا 1350 رفتم و به امام گفتم: برای چاپ نشریه خیلی مشکل داریم و با دو سه ماشین تحریر فارسی و هزار گرفتاری نشریه را در می آوریم. امام پرسیدند: هزینه خرید چاپخانه چقدر است؟ جواب دادم: 12 هزار مارک! ایشان گفتند که این مبلغ را تأمین می کنند. شش ماهی گذشت و آقای دعایی از طرف امام برایم نامه نوشت که: وکیل امام در تهران از ترس ساواک نتوانسته است پول را حواله بدهد. اگر ...
خانم دکتر قلابی پیرمرد میلیاردر را دزدید
راننده آژانسی بود که همیشه همراه شقایق بود. آنها مرد جوان دیگر را نیز دوست راننده آژانس معرفی کردند و گفتند او در بین راه پیاده خواهد شد. بعد هم همگی به راه افتادند اما ناگهان شقایق مسیر را تغییر داد و وارد اتوبان تهران - کرج شد. زمانی که با تعجب علت را پرسیدم 2 مرد جوان به طرفم حمله ور شدند و مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد هم با تهدید مرا به خانه ای ویلایی در هشتگرد کشاندند. ...
انتشار اولین کتاب جامع و تخصصی حمام درمانی/ آرزوی من احیای سنت های اسلامی ایرانی است
...> چرا که در طب اسلامی طبق فرمایش معصوم علیه السلام علت بیماری ها بر سه قسم است؛ دم، بلغم و تلخی خون که منظور سودا و صفرا می باشد که هر یک راه درمانی دارد و راه درمان بلغم، حمام (تعریق) است پس می توان گفت راه درمان یک سوم از بیماری ها حمام بر اساس آداب طب اسلامی ایرانی است. تا اینکه از سال 1391 شروع به تحقیق و مطالعه تخصصی در مورد حمام کردم و چه شب هایی که تا نماز صبح مشغول مطالعه و جمع ...
نوستالژی محله های قدیمی همدان /تعلق خاطر و هویتی که در شهرهای مدرن گم شد
آن زمان گفت و ادامه داد: ساختن کوچه های باریک و کج و پیچ و خم دار در قدیم بدون علت نبود و سبب می شد که آسان تر از آن نگهداری شود؛ بسیاری از کوچه ها بن بست بودند و هنگام شب درهای بن بست ها را می بستند و برای هرکدام نگهبان معلوم می کردند و صبح درها توسط مردان پرقدرت کوچه باز می شد. حسین جولانی در ادامه بابیان اینکه در حال حاضر وضع کوچه با تمدن امروز جور درنمی آید و بیشتر مردم دارای خودرو ...
ارتباطات انسانی در فرهنگ رضوی
غَیْبِهِ أَحَداً * إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ (جن / 27-26). پس بدان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد رضای خداست و علم غیب را می داند، ما هم ورثه ی آن رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) هستیم و اخبار آینده را تا روز قیامت می دانیم. آنچه به تو خبر دادم تا پنج روز دیگر واقع می شود. اگر آنچه گفتم راست نبود پس همانا من دروغ گو هستم، ولی اگر راست بود تو بر خدا و پیامبرش نسبت دروغ داده ای ...
رد ادعای ابراهیم یزدی درباره آخرین دیدار شهید چمران با امام(ره)
. در آن زمان به من اطلاع دادند دوستان ما از سپاه موشک خواستند و من باید اجازه می دادم. من گفتم به ستاد می روم و این کار را انجام می دهم و سریع به ستاد آمدم. وقتی به استانداری آمدم و تماس گرفتم گفتند هواپیما رفته است و نزدیک کهریزک تهران سقوط کرد. نام ما هم در مانیفیست این هواپیما بود و خط نزده بودند. حاج احمد آقا سوال می کند و می گویند چمران در این هواپیما نبوده است. مطمئن نبود، با من ...
شاعری که بغض قیصر بودنش را خورد!
زیباترین سروده ها درباره قیصر است: می شد بگویم نه ولی آخر، چیزی عوض می شد مگر با نه؟ سیلی زدم بر صورتم صد بار، شاید خیالی باشد اما نه! در چشمه چون تصویر ماه افتاد، جوشید، طغیان کرد و راه افتاد مرداب ها آغوش وا کردند، جایی بجز آغوش دریا؟ نه! افسوس دریا را نفهمیدیم، روز مبادا رانفهمیدیم دیدی که بعد از رفتن او شد، هر روزمان روز مبادا! نه!؟ نامردمی ها مرد را ...
روایت تکان دهنده نماینده تهران از شب های پایتخت
- چه اتفاقی افتاده که نمایندگان مجلس به این فکر افتادند که رخدادی را که چندین سال است گریبان تهران را گرفته نظاره گر باشند؟ آیا نمایندگان مجلس می توانند کاری برای آسیب های این شهر انجام دهند؟ ما در فراکسیون امید و مجمع نمایندگان تهران، کارگروه ها و کمیته هایی داریم که بر حسب آن کمیته های تخصصی با سردار ساجدی نیا، رئیس پلیس تهران بزرگ، هماهنگ کردیم که به دیدار برخی مناطق دارای آسیب تهران در شب برویم. سردار ساجدی نیا ابتدا اطلاعاتی از آمار آسیب ها و فعالیت های پلیس در اختیار ما قرار داد و بعد از آن ما به دیدن مکان هایی در سطح شهر مثل میدان هرندی، منطقه 12 و میدان شوش رفتیم و من اصلاً باور نمی کردم در زمانی مثل ساعت سه و چهار، این همه معتاد در خیابان های شهر باشد و از همه اسفناک تر، حضور خانم هایی بود که در بین معتادها دیده می شدند. - به عنوان فردی که رشته تحصیلی اش جامعه شناسی پژوهشگری است و در حوزه آسیب های اجتماعی آشنایی هایی دارید و در کارگروه آموزش و تحقیقات و آسیب های اجتماعی مجلس عضو هستید، در ارائه گزارش به مسئولان چه نکاتی را مد نظر قرار دادید؟ من خدمت آقای قالیباف، شهردار تهران هم عرض کردم ما یک سری مسائل ویژه در سطح شهر تهران را داریم که شامل گسترش استفاده از مواد مخدر صنعتی و روانگردان می شود. آمار بالای طلاق را هم می توان به این آسیب ها اضافه کرد؛ کاهش سن ازدواج، مهاجرت پذیری و افزایش تکدی گری و دست فروشی هم در این موارد جای می گیرند و به عقیده من دست فروشی در تهران به صورت شبکه ای انجام می شود. تهران هم به عنوان پایتخت یک نظام اسلامی در سطح جهان با وفور این آسیب ها وجه خوبی نخواهد داشت که این همه آسیب در شهر، چهره آن را مخدوش کند؛ همه این موارد را خدمت آقای قالیباف عرض کردم و این که؛ مشکلات مسکن هست و اجاره مسکن به دلیل تراکم فروشی ها بسیار بالا رفته و محدوده تهران محدود شده است. مفاسد اجتماعی هم افزایش ...
من عروس سه روزه هستم
... امیر معتقد بود "زمانی که عراقیها خرمشهر را اشغال کردند، در جریانهای تن به تن جزو آخرین نفرهای بود که خرمشهر را ترک کرد. به همین جهت حالا که عملیاتی صورت خواهد گرفت تا خرمشهر آزاد شود، باید جزو اولین نفراتی باشد که وارد خرمشهر میشود." از این رو از من خواست تا به تهران برگردیم و قول داد که بعد از عملیات مجددا برمیگردیم. به همین جهت مرخصیاش را لغو کرد. شب را در خانه ما ماند. صبح غسل شهادت کرد و ...
نقشه زن عَلَم برای کشف عیاشی های وزیر دربار
به کالبدشکافی از سگ وزیر دربار را یکی از خبرنگاران اطلاعات آورده بود که با دیدن این خبر فوراً دستور دادم حروفچینی شود. در آن ساعت صفحه حوادث به طور کامل بسته شده و آماده فرستادن به چاپخانه بود که بدون اطلاع سردبیر یکی از خبرها را از صفحه درآوردم و به جایش خبر مربوط به سگ علم را گنجاندم و سپس صفحه به چاپخانه فرستاده شد. صبح روز بعد وقتی وارد تحریریه شدم سردبیر با عصبانیت پرسید این چه خبری بود که ...
زاغزن بانک های تهران و نوچه هایش شکار شدند
می خواستند عکس هایم را ببینند عکس های کاملاً خصوصی را برایشان می فرستادم خاطرات جالب یک مأمور سرشماری دوست پسرم رفتارهای بسیار زننده ای با من داشت / به خاطر اعتمادی که به اتابک داشتم حرفی نمی زدم این خانم حیرت انگیز را ببینید عکس کار زشت دخترجوان قزوینی با خواهرش در خانه هر بار به خواسته برادر شوهرم جواب منفی می دادم / او نیمه شب به اتاق خوابم آمد ...
نبرد تلخ ناتاشا با "کفتارهای پیر"
مالاوی برگشته ام مدام مرا تعقیب می کرد و می گفت: اگر قرار نباید مال من باشی، اجازه نمی دهم مال کس دیگری هم باشی. یک روز به خانه ای که در آن زندگی می کردم، آمد. نمی دانم چطور آدرسم را گیر آورده بود، اما چون دیدم آرام است اجازه دادم وارد خانه شود. گفت که قصد داشته من و دخترش را ببیند. دخترمان آن موقع 3 سالش بود. او به من گفت که عاشقم است و بابت اتفاقات گذشته شرمنده است و حالا تغییر کرده است ...
به مناسبت 7 آبان سالروز تولد کوروش کبیر
صدا کرده و به او گفت که فرمان پادشاه است و باید این بچه را از بین ببرد و نگذارد که زنده بماند و اگر این کار را نکند به کیفر و مجازات خواهد رسید. اما همسر چوپان که باردار بود در نبود او یک پسر زائید که مرده بود و وقتی که چوپان به خانه آمد و زنش بچه رادید او را راضی کرد که بچه را خودشان نگه داشته و بزرگ کنند. بجای آن جنازه مرده بچه خودشان را به هارپاگوس نشان دهند و بگویند که او همان بچه است. ...
مصاحبه خواندنی با بانوی مبلغه ژاپنی +عکس
حساس شده بودند . یکی از همسایه های ما از مجاهدین خلق بود و اعلامیه هم داشتند (آن زمان هنوز معلوم نبود مجاهدین خلق چه رویکردی دارند)، ما رساله امام(ره) در خانه داشتیم و ساواکی ها به خانه همسایه ریختند و بچه ها را دستگیر کردند و من برای رعایت احتیاط به خانه دوستی که در خانه آنها جلسات هفتگی داشتیم و احکام را آموزش می دادند، رفتم واین رساله را به آنها دادم . دو روز بعد که رفتم رساله را بگیرم متوجه شدم ...