سایر منابع:
سایر خبرها
مجموعه اشعار آئینی ویژه شهادت امام حسن مجتبی(ع)
دود و روی لبش این آواست: عمه دریاب مرا معجر من می سوزد حجله ای زیر سم اسب بنا شد دیدم با تن له شده نیلوفر من می سوزد در سراشیبی گودال در آغوش حسین تن بی دست گل پرپر من می سوزد آخرین زمزمه از تشنه ی گودال آمد: قطره ای آب -خدا- حنجر من می سوزد آن طرف غارت پیراهن و خُود و نعلین این طرف لطمه زنان خواهر من ...
نمی دانم چرا خوئینی ها ماجرای سفارت را به امام نگفت/ برای پیدا کردن نفوذی ها داخل جیب هایتان را بگردید
نداشته چهارتا بچه از دیوار سفارت آمریکا بالا بروند و هیمنه آمریکا را به هم بزنند. من با چشم خودم دیدم که جوان مصری که از دیوار سفارت آمریکا بالا می رفت؛ خبرنکار ازش پرسید که نمی ترسی از دیوار سفارت آمریکا بالا می روی؟ جوان کفت: نه بابا، اینها که هیچ کاری نمی کنند، ایرانی ها 34 سال پیش این کار را کردند و آمریکا هیچ غلطی نتوانست بکند. او در ادامه گفت: رحمت خدا به همه ی کسانی که از دیوار ...
چگونگی شهادت غم انگیز حضرت رقیه (س)
شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید ...
هر که دارد عطش کرب و بلا بسم الله
تو قابلی که شهید خدا شوی هفتاد و دو نفر شهدای تو می شوند خوشه به خوشه گندم ری بعد کشتنت اطعام سفره های عزای تو می شوند مردم به روز حشر که غوغای بی کسی است دست تهی، دخیل گدای تو می شوند گیرم که خیمه های تو را زیر و رو کنند این خانه ها، حسینیه های تو می شوند سعید بیابانکی شاعر و طنزپرداز نام آشنای کشورمان که ید ...
نگاهی بر زندگانی حضرت رقیه(س)/ ماجرای شفای دختر مسیحی در حرم حضرت رقیه(س)
بهار بیشتر به خود ندیده و در روزهای آغازین صفر سال 61 ه .ق، پرپر شده است. تاریخ شهادت: 5 صفر سال 61 هجری قمری چگونگی شهادت و مرقد مطهر حضرت رقیه بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام ...
اضافات تشریفیه/ منسوبین به خدا چه کسانی هستند؟
چشم گردون / چو مهر درخشان علی بن موسی بَرَد در حریم تو دست توسل / دو صد کور عمران علی بن موسی تو نوحی و ایران چو کشتی چه بیم اش/ ز امواج طوفان علی بن موسی کند جن و انس و ملک درد خود را / به خاک تو درمان علی بن موسی تو شاه جهانی خوانند خلق ات / غریب خراسان علی بن موسی تو در قصر مأمون شب و روز بودی / چو یوسف به زندان علی بن موسی لبت ...
چگونگی شهادت غم انگیز حضرت رقیه (س) بر اساس 3 منبع
مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل ...
حضرت رقیه (س) در کتب تاریخی و مقاتل
بیاورند و در کنار او نهند. سپس آن سر مقدّس را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسید: این چیست؟ گفتند: سر پدر توست. آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق تسلیم کرد. [17] 2. مرحوم شیخ عباس قمی نیز عین نقل طبری را در منتهی الآمال[18] آورده و بیان کرده است که رقیه دختر امام حسین(ع) در کنار سر بریده بابا جان داد. 3.در چند کتاب دیگر که به ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (173)
.... جدی یکی رو میبینین بیشتر از 5 دقیقه که صحبت میکنین دیگه چی میگید؟ من بعد 5 دقیقه ناخودآگاه سلولای مغزم شکل "خدافظ" رو به خودشون میگیرن. 2. یه سریا هم روابطشون در سطح کارداره؛ هروقت کار دارن باهات رابطه دارن. 3. رفتم سراغ خمیردندون، گفت یه لحظه صبر کن؛ بعد یه 10هزارتومنی درآورد گفت بیا اینو بگیر برای خودت یه تازه شو بخر، ففط جان مادرت دیگه منو نچلون. 4. انقدر تو ...
اس ام اس شهادت حضرت رقیه (ع) ، بانوی کوچک شام
شبانه لازم نیست ♥.♥.♥ ♥.♥.♥.♥.♥ ♥.♥.♥ سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا! دگر مرا ببر از کنج این قفس، بابا! به جز تو کآمده ای، امشبی به دیدارم نزد سری به یتیم تو، هیچ کس، بابا! ♥.♥.♥ ♥.♥.♥.♥.♥ ♥.♥.♥ من رقیه دخترشیرین زبان شاه دینم غنچه ی پژمرده ی باغ امیرالمومنینم هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک من ...
داستان کوتاه طنز: خواهش می کنم مرا تحویل بگیرید
، اما من نه وقتش رو دارم، نه حالش رو؛ اصلا نخواستم بابا؛ نخواستم!..." سومی، که تنها مانده است و دیگرچیزی برای پنهان کاری وجود ندارد، از تنهایی خود احساس وحشت می کند و با دست و پای لرزان و با عجله و دوان دوان، راه آمده را برمی گردد و با شتاب می گریزد:" عجب دردسر بزرگی! نخیر؛ این کلاه دیگه واس ما کلاه نمی شه!..." **** ... دقایقی بعد، درغروب یک روز پاییزی و در زیر نم نم ...
ماجرای شکافته شدن قبر حرم حضرت رقیه(س)/ شعر خرابه شام از شاعر جوان زنجانی
به مناسبت شهادت حضرت رقیه(س)/ به گزارش قومس، به نقل از زنجانم ,رقیّه خاتون یا فاطمه بنت الحسین(ع) معروف به فاطمه صغیره، دختر آخر امام حسین(ع) که پدر به ایشان بسیار مهر می ورزید و وی نیز به پدر، علاقه فراوانی داشت. نقل است سید ابراهیم دمشقی سه دختر داشت. هر یک از آن دخترها یک خواب یکسان را در سه شب متوالی دیدند. در آن خواب به دختران سیدابراهیم گفته شده بود: به پدرت بگو به ...
بابای گلم هیچ شده موقع خوابت/ در طشت بیارند برایت پدرت را؟!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک هم دیده می شد. این دختر کوچک رقیه بود. رقیه دختر امام حسین علیهاالسلام که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه اش زینب و اسرای دیگر به طرف شام می رفت. از داخل خرابه های شام، صدای یک کودک به گوش می رسید. تمام کسانی که در میان اسرا بودند، می دانستند ...
دختر سه ساله حسین(ع) در انتظار نوازش های پدر
مهربانش را از عمه صبور می گیرد. عمه بابایم کجاست؟ رقیه(س) دختر سه ساله حسین(ع) به همراه دیگر اسرا وارد خرابه های شام می شود، رقیه(س) آرام و قرار ندارد و عمه جان با وجود همه مصیبت ها و رنج ها دست نوازش بر سر یادگار برادر می کشد. بغض های رقیه(س) بیشتر می شود، غم یتیمی و دوری از پدر، غم رنج اسارت اما باز عمه او را آرام می کند، رقیه(س) هر شب خواب بابا را می بیند، پدر مهربانی که سه سال ...
صوت/ گلچین مداحی شهادت حضرت رقیه(س)
به گزارش بلاغ ، گلچینی از مداحی ذاکرین اهل بیت در شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها، دختر سه ساله حضرت امام حسین علیه السلام. دانلود بابا برایم دعا کن، شام مرا کربلا کن/مطیعی دانلود دیشب خواب بابامو دیدم دوباره/ مطیعی دانلود عمه بیا گم شده پیدا شده/ مطیعی دانلود کربلا یا کربلا/ طاهری دانلود ...
عباس دانشجوی واقعی پیرو خط امام بود/ قرار کردیم که با هم شهید بشویم
که نیست، همه مسئولیت بر دوش من است. بعد در ادامه گفت: تو که اینطوری نبودی، این کارها چیه که انجام میدی؟ گفتم: از عصر که پَکوک و نورانی رفتند دلم شور می زند. همسرانشان که صبح رفتند، خودشان هم که عصر رفتند. عباس گفت: اتفاقی برای آن دو نفر افتاده، در راه به آنها کمین زدند و این دو نفر شهید شدند. خیلی از این خبر ناراحت شدم، دست هایم شل شد و راه برای رفتن عباس باز شد. ما از تهران به مقصد ...
بازنمایی چهره ی وطن در اشعار بلند الحیدری
/ عبدا معروضا للبیع/ بأبخس ما یطرح من ثمن...؟! (همان: 693) ترجمه: وطنم ای وطن جلادان/ ای شب بیچاره ی عراق/ ای آن که همچون بغض غصه ای در گلویم آویخته ای/ همچون اشکی که از چشمانم آویخته است/ ای تو که هم قاتلی هم مقتول/ ای تویی که هم زخمی و هم زخمه/ به من بگو ای وطنم/ چطور به برده فروش ناپاک اجازه دادی/ گوشم را بگیرد و بر زمین بکشاند/ مرا در همه ی شهرها بچرخاند/ مثل برده ای که برای فروش عرضه شده با ...
بازتاب مقاومت در شعر ابراهیم مقادمه
های مقاومت دوباره در تن او جان بگیرد و لرزه بر اندام دشمن بیاندازد: خُذینی إلیک/ فَکُلُّ الدّوائرِ ضاقَت علَیَّ/ وَ کُلُّ المَنافِی و کُلُّ المَخافِر/ ملّت لِقایَ و کُلُّ المَغاوِرِ/ تَخافُ إذا خّأتِنی/ و حتّی المَقابرِ. (المقادمة، 2003: 15) ترجمه: مرا در آغوش خود جای بده/ همه ی محافل بر من تنگ شده/ و همه ی تبعیدگاه ها و پاسگاه ها/ و همه ی تکاوران دشمن از دیدار من به ملال و رنجوری ...
روضه خوانی عربی در خوزستان: مکتبی که در خوزستان با فریادهای یاسین برقرار ماند/ یاحسین بضمایرنا، صحنا بیک ...
/ ای حسین با تمام وجود فریاد می زنیم که به تو ایمان آوردیم . محیی الدین سرانجام در سال 2003 میلادی جان به جان آفرین تسلیم کرد؛ دست نوشته قصیده یا حسین بضمایرنا که اولین بار توسط خودش نوشته شد، نیز همراه او در جایگاه ابدیش دفن شد. *آن روزهای عراق . . . کارشناسان بر این باورند که شیعیان عراق در دوره حزب بعث با نوعی استیصال حقیقی سازمان یافته ای از طرف رژیم بعث مواجه ...
ارادت حکیم سنایی به مولا علی(ع) در حدیقة الحقیقة
...> آن فدا کرده از ره تسلیم هم پدر هم پسر چو ابراهیم آنکه در شرع تاج دین او بود و آنکه تاراج کفر و کین او بود حکم تسلیم را خلیل بشرط درگه شرع را وکیل بشرط نشنیده ز مصطفی تاویل گشته مکشوف بر دلش تنزیل مصطفی چشم روشن از رویش شاد زهرا چو گشت وی شویش شرف چرخ تیز گرد او بود در حدیث و ...
حقایقی درباره هدیه تهرانی که نمی دانستیم
! مدام می شنیدم که این فیلم پروانه ساخت ندارد و به مرحله تولید نمی رسد و حتی یکی از دوستان نزدیکم از آقای عیاری شنیده بود که ساخت این فیلم منتفی شده . در حالی که همه اینها شایعه بود و من هم ازاین ماجراها دلخور بودم که چرا آقای عیاری مرا درجریان نگذاشته اند. سلطان کیمیایی وعلاقه مندی به چیزهای قدیمی بعد قرار می شود که در فیلمی از مسعود کیمیایی با فیلمنامه ای با عنوان سیب سرخ هوا ...
نگاهی به شهادت حضرت رقیه (س) در مقاتل
...، مَنْ لِلْیتیمة حَتّی تَکْبُر پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد! ای پدر که رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امید وار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند! . و از این سخنان با او گفت، تا اینکه لب بر دهان شریف پدر نهاد و سخت بگریست تا غش کرد و از هوش رفت. چون او را حرکت دادند از دنیا رفته بود. اهل بیت چون این ...
هشتادو یکمین حلقه شعر ولایی فرات
تو بار بست می خواستم که جار زنم رَبِّ من تویی اما ببخش... دست مرا روزگار بست بسته شده است بار تمام قبیله اش هرکس تمام نوکری اش را به کار بست معراج می رویم زمانی که می رویم بالا برای تکیه زدن روی "داربست” نقد استاد: نکته: آیا می خواهید مضمون گرا باشید تصویر گرا باشید با زبان عامه شعر بگویید؟ از زبان قدما استفاده کنید ؟ من الان دو کار از ...
آیه ای از آیات بهار/ مریم بصیری
که همیشه شیفتة اشعارت است با گوش جان در کنار بلندگو ایستاده و چشم به تو دوخته است، که پشت تربیون ایستاده ای و نغمه سرایی می کنی. شب سردی است اما مردم با شنیدن اشعارت گرم شده اند و هم همه می کنند. چند نفری سوت می زنند و صدای شان در میان احسنت گویان و هوراکشان گم می شود. من کنار دختران دانشکده ایستاده ام و از گرمی و تازگی شعرهایت ذوب شده ام. همان شعرهایی که هر وقت از میان لوءلوءهای دهانت بیرون می ...
خورشید جمالش
... که در لیل و نهارش سجده کردن اشتغال آمد اگر خواهی ز حالش بو بری بنگر در آثارش که اهل حال را بویی ز حالش از مقال آمد بنوش از جام توحید کلامش گر عطش داری که جان تشنه کامان زنده زین آب زلال آمد هر آن کو عبد حق گشت مرآت جمال حق خدا را اندر او بنگر که مرآت جمال آمد مرا دیدار یزدان تا ابد دیدار او باشد که این چهره از ازل مرآت حسن لایزال آمد فواد اندر دو عالم از تو دیدار تو می خواهد که از فضل توانش هم این لسان و این سؤال آمد ...