سایر منابع:
سایر خبرها
عمیق ترین، ساکت ترین و تاریک ترین هتل جهان
، این هتل تو عمق 67 متری زمین قرار داره، تنها صدایی که می شنوین صدای نفس های خودتونه و هیچ نور طبیعی اینجا وجود نداره. البته اینها هیچ کدوم باعث نمیشه تا شما از اقامتی لوکس محروم بشین، امکانات رفاهی برای اقامت 6 نفر در این سوئیت فراهم شده، دو تخت دو نفره، مبلمان تخت خواب شو، مبلمان راحتی، آشپزخانه ای با مایکروویو، قهوه ساز، یخچال و فریزر، میز ناهار خوری، تلویزیون، سیستم صوتی تصویری، سرویس بهداشتی و ...
شوخی ایرانی ها درباره پیروزی ترامپ
واسه شما نگرانیه واسه ما هشت سال تجربه س الان یک سری تو آمریکا دارن میگن یه گروهی هستن توی ایران اینا دنیا رو مدیریت می کنن همونا یه کاری کردن ترامپ انتخاب بشه بنظرم ترامپ باید بعنوان اولین قدم، کاخ سفید رو رنگ کنه. خیلی وقته رنگش سفیده و تکراری شده. آیدین سیار سریع نیز در توئیتی نوشت: الان تو آمریکا هم یه سری هستن میگن شما نیویورک رو نگاه نکنین، تو شهرستانا به ترامپ رای دادن. این طنز نویس همچنین ...
پسری که آرزوی دیدن علی کریمی را دارد
، کاری کنید "علی کریمی" رو ببینم، اون یک انسان واقعیه، خیلی دوسش دارم همه ی بازی هاشو دارم، اون زیبا بازی میکنه، و فقط تو مستطیل سبز نیست، اون تو مستطیل زندگی هم دست خیلی ها رو گرفته، می خوام یک ساعت ببینمش، بگم: چه جوری میتونی این همه انسان باشی؟ هیچ نمی گویم تا ریتم قشنگ حرف هایش بهم نخورد، حالا با شوق و با امید حرف میزند: اگه همه مثل "کریمی" باشند، همین جا بهشته ، حرف آخر را از او می خواهم که ...
واکنش ها در فضای مجازی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واکنش های توئیتری به پیروزی ترامپ/ عروس آرکانزاس ...
... -بدیِ رئیس جمهور شدن ترامپ برای من اینه بابام از فردا صبح سرکوفت می زنه که: ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد ولی تو هنوز هیچی نشدی بدبخت -اوباما هم البته خوب #تکرار نکرد .. -صرف نظر از نتیجه ی انتخابات مهم حضور مردم آمریکا پای صندوق های رایه که مشن محکمی تو دهن خودشون زدن -این انتخابات مشت محکمی بود بر دهان بریتانیا که ادعا می کرد احمق ترین مردم رو داره. ...
طنز؛ این قسمت: ملاقات با یک پهلوان!
گونی تخمه آفتابگردون دم مغازه گرفت و تمام محتویاتش پخش زمین شد. فریاد زدم: آقا حواست کجاس؟ همه تخمه ها رو ریختی . نگاهی به اطرافش کرد و گفت: تخمه؟ کدوم تخمه؟ . از پشت دخل بیرون آمدم و جواب دادم: کدوم تخمه؟ همینا که زیرپاته . زیرپایش را نگاهی انداخت و گفت: عه، نیست عینک دودی زدم. تخماهاتونم مشکیه. ندیدمش. چرا تخمه ها ریختین کف زمین حالا؟ . گفتم: من ریختم؟! پای شما خورد به گونیش . پشت ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (330)
نوشته ها را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد. ****** 1. آقا این ثبت نام لاتاری رو از کجا میشه کنسل کرد؟ 2. ولی بدشانسترین آدم دنیا اون ایرانی بدبختیه که 8 سال ریاست جمهوری احمدی نژاد رو تحمل کرد بعد رفت آمریکا اونجا هم 8 سال باید ترامپ رو تحمل کنه. این خودکار من بود تو کش رفتی! 3. الان تو آمریکا هم یه سری ...
سر عامل انتحاری از تنش جدا و جلوی پاهایم افتاد/ 45 زائر ایرانی از اتوبوس به بیرون پرتاب شدند
خودت بزنی و به دیگران کمک کنی، این خیانته! – اون بچه ای که زیر سایه جنگ داره از گرسنگی میمیره انسان نیست و فقط کودکان کار تو خیابون های تهران انسان هستن؟ – اولویت با مردم خودته.وقتی هنوز مردم خودت فقیر هستن نباید پولتو صرف کشور دیگه کنی! – تو واقعا این حرفای عوامانه رو قبول داری؟ – تو عادت داری که هرچیزی رو که نمیپذیری متهم میکنی...حتی اگر حرفهای من ...
عاشق صیاد بود و در سالروز شهادت او آسمانی شد
تنها نباشیم؛ نگران مامان هم نباش، حالا دیگه خودم مرد خونه شدم و از اون و داداش عباس مراقبت می کنم. بابا جون مهربونم تو هم برای ما خیلی دعا کن؛ همه میگن که پیش امام حسین علیه السلام رفتی. سلام منو و داداش عباس رو به آقا برسون و بهش بگو اگرچه دشمنان پدرم را از من گرفتند ولی مردانه تا پای جان ایستاده ایم و گوش به فرمان پدرم سیدعلی خواهیم بود. دوستت دارم بابا. ...
شادترین قبرستان جهان+تصاویر
طنز می کنم و می نویسم رو سنگ قبری ! واقعا خنده دار و باورنکردنی است، اما حقیقت دارد. پایان زندگی در اینجا! اگر فردی تو روستا، Săp nța در رومانی زندگی کنه و بمیره، سهمش میشه یه سنگ قبر آبی و رنگی رنگی که روی اون، نامش نوشته شده، نقاشی که یا شغل اون رو بیان میکنه و یا نحوه مرگش رو، اگر هم شانس بیاره، شعری که کسی رو نخندونه! البته بعضی شعرها درنهایت شایستگی داستان زنده فرد متوفی ...
حضور محمدرضا زائری و حسین دهباشی در آخرین قسمت هم قصه
میده درحالی که ما خودمون فراموش کردیم. چه بوده اون جوانه؟ این بوده که ما در یک نژادپرستی از اون طرفی زنان وسیاه پوستان رو آزاد کردیم. اصلاً کاری هم نداریم طرف چه کاره بوده. جالبه جز کسانی که آزادشدهیکی شون مأمور سازمان CIA بوده. در اون دوران که سیاه پوستا به شدت تحقیرشده بودن. ما هر جا خواستیم ادا دربیاریم لو رفته. مخصوصاً که شما می خواین با کت عاریتی ادا دربیارین. دیپلماتی که درس ...
خودش زندگیت رو قشنگ می کنه
.... اما برام خیلی سخته برای همین عهدم را فقط برای این دو ماه می ذارم. سه سالی می شد که به این عهد عمل کرده بودم و محرم و صفر آرایش نمی کردم اما حالا ازدواج کرده بودم. روسری مشکی ام را سرم کردم و دوباره در آینه خودم را برانداز کردم. بی رنگی صورتم ترسی را در دلم انداخت. با خودم گفتم: نکنه من را بدون آرایش ببینه از من بدش بیاید. شاید دیگه مثل گذشته برایش جذاب نباشم... شاید دلش رو بزنم و ...
سرنوشت های شوم سیاسی و اجتماعی
برای اعلی حضرت همایونی و ملت ایران محسوب نمی شوم. (صفحه 59 داستان). او هم مانند سایر توده ای های هم عصرش سرخورده می شود: ...حرف آبنوس توی گوشم جاخوش کرده بود: سیاست بچه بازی نیست که یکی قهر کنه و بخواد مردم بیان دنبالش تا برگرده سرصندلی ش. باید صندلی رو هرطور شده نگه داره کسی که شخص اول سیاست می شه! (نقل به مضمون از صفحات 62 و 63 داستان) و در دی ماه 1334 به تبعیدگاه دکتر راستی [مصدق] – که توده ای ها ...
گمشده در هزار توی اعتیاد
نیوز به نقل از روزنامه آفتاب یزد، درست می گوید؛ واقعا فاجعه است. اما در همین پایتخت، کمی پایین تر، همانجا که به شوش، هرندی، اعدام، ترمینال جنوب، دروازه غار و... شهرت دارد، این فاجعه هر روز و هر روز تکرار می شود. الاکلنگ و سرسره پارک های اینجا به جای هیاهوی کودکان شهر، موادمخدر و معتاد به خود می بینند. حتی چرخ و فلک قرمز رنگی که به دیوار سیمانی، کثیف و ترک برداشته، تکیه داده هم نظر کودکان این نواحی را ...
دکتر یزدی: هیچ نوع بدیلی برای روحانی نداریم
. آقای دکتر رفیعی معرّف حضورتون هست؟ بله. آمد این جا. حالا دوستان شون رفته بودند دیگه، به من گفت فلانی تو هم بیا برو. ما امکان داره شما رو می رسونیم. گفتم نه من نمی رم. گفت تو در خارج بودی، کار کردی، بلدی، بری خوبه! گفتم به دلیلی که در خارج بودم فعالیت کردم الآن می دونم دیگه در خارج فعالیت مؤثر نیست. اون تجربه به کارتون می یاد. هر کاری که ما بخواهیم ...
خواندن این داستان آموزنده وزیبا رابه شما پشنهاد میکنم
اما شهید نشده و زنده است؛ و مایه افتخار همه ماها. به افتخار پدر این پسر گلمون یک دست مرتب بزنید..... و همه بچه ها دست زده بودند و پیش خودشون به اون حسودی کرده بودند که خوش به حالش.. با خودش فکر کرد: خانم معلم اشتباه گرفته؛ من که بابام چیزیش نیست...؟ بابا جبهه رفته و جنگیده اما چیزیش نیست؛ ولی عیبی نداره برام دست زدند؛ دیگه نمیشه به خانم بگم اشتباه کرده آبروش میره جلوی بچه ها.... تا شب ...
پیامک های دریافتی1395/08/18
شوند برای رفتن به حرم از راهروهای پرپیچ و...عبور کنند.انعکاس دهید... 3818...0912:سلام منزل ما تو منطقه 15 شهرداری تهران است الان 5 ساله که تو طرح نوسازی بافت فرسوده مشارکت کردیم اون موقع قول دادن ظرف مدت دو سال سند برای واحدهای نوساز صادر بشه ولی بعد از 5 سال هیچ خبری نیست هر چقدر پیگیری کردیم گفتن 3 ماه دیگه ،2 ماه دیگه خلاصه حسابی همه رو سر کار گذاشتن در حالی که سند خونه های ما رو ...
پرند؛شهر خودکشی
.... از دوستای من نبود، ولی خیلی حالم گرفته شد. بالاخره تو هنرستان ما درس می خوند. کوزو بدترین جاییه که می شناسم. می دونین محیطش بده. خیلی از آدما اونجا مواد جابه جا می کنن. البته همشون نه. خانواده های خوب هم داره. اما این طوری می شناسن اینجارو، یه جوریه مثل خونه فساد . مسکن مهر، به گفته میرزایی ، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مسئول راهبری مطالعات اقتصادی پروژه مسکن مهر، بزرگ ...
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (3)
...> بابام تلوزیون نگاه میکرد گفتم بابا یخورده پول بده ندارم برگشت ی نگاهی کرد بعد دوباره روشو کرد سمت تلوزیون . . فقط میخواست دوتا تیک بخوره seen بشه طنز نوشته های کوتاه جدید تو ذهن مادرا وقتی سر قابلمه سوپ و آش اند هی تکرار میشه اون غذاها توی یخچال مونده رو میریزم توش هم خوشمزه میشه هم اسراف نمیشه هم کسی ...
طنز؛ مکافات داستایوفسکی بودن
.... • نویسنده تو کیه؟ - فئودور داستایفسکی. • اووو! چه خارجی. - اسمش رو نشنیده بودی؟ • نه بابا. من خارجیا رو زیاد نمی شناسم. فقط دانیل استیل. خیلی باحاله. - چی داری می گی؟ من یک رمان سنگین و سطح بالا هستم. • بی خیال. این روزا دیگه کی از این جور چیزا می خونه؟ - من بیشتر از یک قرنه که خوانده می شم. • چه اهمیتی داره؟ اگر راست می گی، بگو الان چاپ ...
فریدون آسرایی در جزیره بوراکای/ویدا جوان با لباس عروس/شهرام قائدی راز کاهش وزنش را فاش کرد
قرار دهد. صابر ابر نوشت: "برای خودتان زیر بالش، بالای یخچال، زیر ِ زیر گلدانی، لای کتابی که چند وقت یکبار تکرارش می کنید، در کشوی کوچک کمد، کنار آنجا، هر جا که می شود مدام ندیدش... یک چیزی را که خیلی دوست دارید پنهان کنید و با دیدنش از هیجان سکته کنید، کم کم متوجه می شوید که لذت هایتان را لابه لای زندگی پنهان کرده اید و هر کدامشان به وقت سر می رسند و آن روز را میسازند. باور کنید ...
یک روز در اتاق بحث فرهنگستان زبان و تیم واژه گزینی
فرهنگستان کلمه باغ رو تصویب کرده بود. من به ایشون عرض کردم شما گفتید بوستان. ایشون گفتن من یه پیامی نوشته بودم که گفتم در پارک ها هم جایی برای نماز پیش بینی بشود. اون موقع لفظی به ذهنم نرسید گفتم در بوستان یا بوستان های عمومی. گفتن این انتخاب من بوده به عنوان شخص در پیام خودم. شما طبق فرآیندهای خودتون عمل کنید. -حساب حداد عادل در توییتر مال خودتونه؟ خودتون می نویسید؟ توییترم مال خودمه ...
هم نوایی شاعران آئینی با دو مادر دلسوخته کربلا
دستای بابا تکون خورد، یه چیزی گفت به بابا مثل یه راز بابا فدا سرت اگه تشنمه، به خاطر من به اینا رو ننداز سه شعبشو تو چله کمون کرد، برای نوزادی که نصف تیره نمی دونست هدف کیه یکی گفت: پسر رو که زدی پدر میمیره ما توی خیمه ها بودیم ندیدیم که بابا چی تو گوشه عباشه فقط دیدیم که داره با دستاش یه چیزی رو به آسمون می پاشه مردم هر قبیله ای مث ...
همه شوخی های دنیای مجازی با عباس جدیدی +گزارش تصویری
انجام شده خیلی زیاد است. برخی از آن ها را که منشوری نیستند ببینید: شوخی با جدیدی جهان پهلوان عباس جدیدی بر بالین ارنستو چگوارا شوخی با جدیدی عکس کمتر دیده شده از عباس جدیدی به هنگام نوشیدن جام شوکران توسط سقراط شوخی با جدیدی عیادت عباس جدیدی از دکتر مصدق؛ البته عکس رو هم پرستارا گرفتن شوخی با جدیدی تصویر کمتر ...
در اوج راحتی از همه چیز دل کند و رفت
باورتون نمیشه هرچی زمان پیش می رفت من بزرگ می شدم. اون کودکی من در واقع با ایشون بزرگ شد و الگو گرفت، یه بچه دبیرستانی بودم. از پدر و مادرم دور شده بودم. ایشون جای همه رو برای من پر کرده بود. طوری محبت می کرد که من احساس کمبود نداشته باشم. تو خونه هم تا اونجایی که می تونست و تا جایی که می شد کمکم می کرد. مثلا من بافتنی می کردم، اگه نمی تونست ببافه، تشویقم می کرد یا مثلا خاتم که ایشون می زدن ...
نگاه دختران مجرد نسبت به تجرد خود چیست؟
با هم خیلی رفیقیم و همدیگه رو دوست داریم اما بعضی از رفتارای من اونا رو اقناع نمی کنه چون دوست دارن من مثل یه بچه حرف گوش کن باشم اما منم دوست دارم تو این سن درک بشه که یک دختر 20 ساله نیستم و می تونم برای خیلی از کارای زندگیم برنامه ریزی کنم و تصمیم بگیرم . اگر در نهایت موفقیت هم باشم باز می گویند چرا ازدواج نکردی او در رابطه با نگاه اطرافیان به مجرد بودن خود می گوید: همه ...
داستان آموزنده بازگو کردن راز دوست و دزدیده شدن کیسه پولها
شاهد باشه. به خاطر همین احترام جانسون رو نگه می داشت و باز هم مثل همیشه با اون درد دل می کرد. سالها گذشت و پیتر ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش، اما این رابطه همچنان ادامه داشت و روز به روز عمیق تر می شد. یه روز پیتر می خواست برای یه کار خیلی مهم با خانواده اش بره به شهر. به خاطر همین اومد و به جانسون گفت من دارم می رم به طرف شهر، اما اگه امکان داره این کیسه پول رو توی خونت نگهدار تا من از ...
23 بازیکن به اردوی تیم ملی دعوت شدند / ماهینی جای وریا را گرفت
سوشا رو میخواد بزاره دروازه؟ نقل قول +21 #8 روزبه موسوی 2016-11-06 20:36 تیم ملی مشکل دروازه بان داره خیلی شدید نقل قول +16 #7 محمد 2016-11-06 20:12 حالا ای خوبه یا بد؟؟؟؟؟ نقل قول +32 #6 رضا666666 2016-11-06 20:05 بنازم پرسپولیس-سوریه بازی دارن که نقل قول +29 #5 mazyar 2016-11-06 19:21 اون تیکه اخر که کفش ...
رأی جوانان در سبد "سربازی تخصصی"
اینجوری نیست، مثلاً همین امریه خیلی خوبه، کی گفته تحصیل نمیشه کرد؟ من الان خودم سرباز آتش نشانی هستم و زمان کاری ام هم 24/24هست، یک روز خونه، یک روز سازمان. درسم را هم ادامه میدم و کار هم دارم. پس به نظر من سربازی رو باید بهینه کرد تا همه چیز عادلانه پیش بره. ابوالفضل خجسته - ایمیل: تخصصی شدن سربازی در ایران کارایی نخواهد داشت، بخصوص در ادارات دولتی جوابگو نخواهد بود. مگر به صورت محدود ...
اجرای واگویه های علی گندابی برای زائران علی(ع)
شما هم نوبرشو آوردید، هر 12 ماه سال هی روضه هی روضه ، گفتم علی فرق می کنه و امشب، شب اول محرمه ، تا این رو بهش گفتم علی عرق خورده قمه به دست جا خورد به طوریکه سرشو به دروازه می زد با خودش می گفت علی این همه گناه توی ماه محرمم گناه . به شیخ حسن گفت شیخ به خدا تیکه تیکت می کنم اگه برام همینجا روضه نخونی که شیخ میگه آخه حسن روضه منبر می خواد. روضه چایی می خواد، مستمع می خواد. گفت من این ...
روی دیگر بیماری ناشناخته قرن
بردنمون میدان تیر. کلاشینکف رو که گرفتم تو دستم، هر کاری کردم سیبل رو ندیدم. دست هام شروع کرد به لرزیدن... لرزش به حدی بد بود که فرماندمون اومد و گفت چی شده سعید، ترسیدی؟ به شوخی گفتم نه قربان، این تفنگه از من ترسیده و داره می لرزه ولی واقعا همه چی رو دوتا می دیدم... . سعید می گوید، اولین نشانه های بیماری در همان دوران سربازی آغاز شده است. بعد از آموزشی که پخشمون کردن تو یگان، یه روز صبح ...