سایر منابع:
سایر خبرها
کربلا درس هدایتگری بود نه مذاکره/ مراجع با افرادی که به امام حسین علیه السلام دروغ می بندند، مقابله کنند
(ع) است. البته پیش از این ما زیارت اربعین حضرت سیدالشهدا (ع) را داشته ایم. در روز اربعینی که معتقدم همان اربعین اول بوده است، امام سجاد (ع) به زیارت آمدند و مساله مهمی هم اتفاق افتاده است که اربعین اعتبار و حیثیتش را عمدتاً از آن مساله دارد. آن هم دفن سر مبارک امام حسین (ع) در کنار پیکر مقدس است. ** یک نظر هست که اسرا بیش از 30 روز در شام نگاه داشته شده اند و بنابر این امکان حضور آنها در ...
قتل شوهر با همدستی پسرخاله
کرده اند. ناصر در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: یک روز قبل از جنایت و طی تماس تلفنی با الهام متوجه درگیری شدید بین الهام و همسرش شدم. بسیار عصبانی شدم و تصمیم گرفتم تا این بار پژمان را بکشم. به بهانه تحویل دادن پژو 207 به خانه مقتول رفتم. مقتول قصد داشت مرا به خانه مان برساند اما با طرح این موضوع که با یکی از دوستانم در شهرک حکیمیه قرار ملاقات دارم، از وی خواستم تا مرا به حکیمیه برساند ...
شایانفر با رصد مستمر مانع از جان گیری عناصر ناسالم و معاند می شد
و همان آغاز آشنایی و رفاقت من با ایشان شد. اساساً آن جلسه با این که صرفاً حالت گعده و تبادل خبر داشت منشأ برکات زیادی برای جبهه فرهنگی انقلاب بود. بنده با شهید آوینی هم در این جلسه آشنا شدم. دو بار این جلسه با مقام معظم رهبری دیدار داشت و هر بار ایشان از نفس چنین جلساتی که علی الظاهر هیچ دستور کار مشخصی به معنای اجرایی و تشکیلاتی نداشت اما بهانه ای برای تجمع و دیدار نیروهای ارزشی و انقلاب ...
آزار و اذیت دختر ترسو داخل پراید پارک شده در جاده مخصوص کرج
پذیرفت و پسر جوان ابتدا 30 هزار تومان از جیبش بیرون در آورد و به مرد مامورنما داد که در این مرحله مرد مرموز خواستار پول بیشتر شد و در برابر یک عابر بانک توقف کرد. مهدی که حاضر بود برای رهایی از دست مرد مامونما همه موجودی کارتش را به او بدهد از خودرو پیاده شد و به سمت دستگاه خودپرداز دوید و این درحالی بود که دختر مورد علاقه اش داخل خودرو نشسته بود. پسر جوان هنوز چند قدمی از ...
عرضه قلیان، این بار زیر زمینی!
غریبه ای زنگ بزند در را باز نمی کنند. از قهوه خانه های قدیمی تا کافه های زیرزمینی دقیقاً معلوم نیست اولین بار کجا و در چه زمانی قهوه خانه در ایران باب شد و اولین قهوه خانه ها در ایران چگونه اداره می شدند اما از ظواهر امر این گونه بر می آید که قهوه خانه در ایران یک قدمت بسیار طولانی دارد و به عنوان یکی از مهم ترین اماکن تجمع مردم در شهرها و روستاها شناخته می شده است. ...
مرفاوی: چرا منصوریان باید به یک خبرنگار بگوید نگران نباش خودم کارتت را می گیرم؟/ با عکس پورحیدری نمایش ...
سازمان لیگ باید با آن خبرنگار برخورد کند و اگر قرار باشد من بعد او در نشست های خبری چه قبل و چه بعد از بازی حضور پیدا کند من در کنفرانس حاضر نخواهم شد و سالن را ترک خواهم کرد چون اعتقاد داریم قانون برای مربی، داور، خبرنگار و ... یکسان است. این زد و بندها تا کی باید ادامه داشته باشد؟ منصوریان به من می گوید آقا صمد من شاگرد تو بودم و از این حرف ها می زند بعد به خبرنگار می گوید نگران نباش کارت تو را ...
خاطره خواندنی و جالب نذری پزان بازیگر نقش حرمله در سریال مختارنامه
می ره. یکی از پخش مواد غذایی بین خانواده ها می گفت و طبخ اون به وسیله ی زن های خانه دار و یکی دیگه از غیر ممکن بودن این کار. وسط اون همه پچ پچ و همهمه، نمی دونم چطور شد و کی سر زبون من گذاشت که ناغافل گفتم: من میپزمش!!! درست مثل تو فیلما، در لحظه همه جا سکوت شد. بعضیا نگاه های معناداری به هم انداختن و یکی دو نفرم طوری که سعی داشتن من متوجه نشم، نیشخند معناداری زدن. آقای نمازی که از ...
رضایت اولیای دم به 2 قاتل زندگی بخشید
شرطی وی را بخشیدند. به این ترتیب وی چند روز قبل در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد. در این جلسه داوود درباره انگیزه اصلی اش از قتل گفت: مقتول با کارهایش باعث شده بود که زندگی ام خراب شود. او با حرف هایی که علیه من می زد، کاری کرد که همسرم از من طلاق بگیرد. همین کارها باعث شد که از او کینه به دل بگیرم و منتظر فرصتی برای انتقام باشم. وی ادامه داد: ما ...
همسر پورحیدری: فقط یک بار به منصور دروغ گفتم!
...> پس خانه هنوز این غم را باور ندارد؟ - هنوز نه! لااقل من که هنوز نمی توانم به خودم بقبولانم که منصور نیست. فقط وقتی دوستانش برای همدردی با ا به خانه می آیند یادم می افتد که منصور رفته و دیگر بر نمی گردد. وگرنه او به دلیل همراهی با تیم های مختلف ملی و باشگاهی و یا سفرهای کاری بارها در این 41 سال از خانه می رفت و بعد از چند روز به منزل بر می گشت. در بازی های آسیایی کره که مربی تیم ملی بود ...
بررسی جایگاه اساطیر در ادبیات عامیانه ی فارسی
ریزد و از خون او درخت نارنجی سبز می شود. شاهزاده بعد از بازگشت، به ناچار کنیز را به همسری انتخاب می کند اما درخت را نیز با خود می برد و در خانه می کارد. هر روز هنگام وزش باد، از درخت صدای ناله برمی خیزد و کنیز را آزار می دهد. کنیز دستور می دهد درخت را ببرند و از چوب آن تختی بسازند. اما لحظه ی برش چوب درخت باز هم صدای ناله بلند می شود. از آغاز تا پایان این داستان، دختر نارنج و ترنج هرگز نمی میرد و ...
رفاقت با حسین(ع) تا پایان راه
هر وقت، هر جایی برای اسلام لازم باشد می روم... قضیه شهادت محمدحسین که اتفاق افتاد، اولش خیلی گیج و منگ بودم، اما به لطف خدا خیلی زودتر از آن چه انتظارش را داشتم، توانستم خودم را پیدا کنم. 99 روز بود که ندیده بودمش. تا آن موقع پیش نیامده بود که این همه از او دور باشم. به همان اندازه که درگیر قضیه شهادت و وداعش بودم، همان قدر هم دلتنگش بودم و فقط می خواستم یک دل سیر ببینمش. وقتی محمدحسین را برای وداع به معراج آوردند و با او تنها شدم، با صدای بلند بهش گفتم: نوش جانت... حقت بود... خوش به سعادتت... سلام من را به ارباب مان برسان. ...
وقتی بهاء عرض بندگی اش را به پادشاه فرانسه اعلام می کند
به او چای و قهوه قلیان می داد و به منظور سفرش پی می برد اما ازلی ها چنین اقبالی نداشتند، هفت ازلی که در خانه ای نزدیک دروازه عکره زندگی می کردند، یک ماه بعد از این که وارد عکره شدند، توسط دوازده نفر از یاران بهاء به قتل رسیدند تا نتوانند مانع از کار بهایی ها شوند. دولت عثمانی با اطلاع از این ماجرا بهاء و خانواده و همراهانش را توقیف کرد اما قاتلان خود را به پلیس معرفی و اصرار کردند که بهاء از این ...
ناگفته هایی از پشت پرده قتل های مرموز در تهران/ زنان و مردانی که قربانی رعایت نکردن یک نکته ساده شدند
زمانی که به خانه می روم و زنگ آیفون را می زنم، آنها آیفون را بردارند و سؤال کنند چه کسی پشت در است اما فرزندانم به من می گویند چون حدود ساعت برگشتم به خانه را می دانند به همین دلیل پس از به صدا درآمدن زنگ آیفون، در خانه را بدون پرسش باز می کنند؛ قتلی در منطقه دربند تهران به وقوع پیوسته بود و قاتل، یک دختر هفت ساله و پدرش را با انگیزه سرقت کشته بود و اگر آنها قبل از باز کردن در برای قاتل می پرسیدند چه ...
2 مرد با تهدید چاقو مرا پشت شمشادهای پارک زور آزار و اذیت کردند
را امتحان کردم و خیلی هم مزه داد. دیگر نتوانستم کنار بگذارم و بعد از آن با برادرانم هم پیاله شدم و با هم می کشیدیم. تا روزی که پدرم همه چیز را فهمید. یک روز که مشغول کشیدن شیشه بودم، یکدفعه سرو کله پدرم پیدا شد و پایپ و شیشه را در دستم دید. مثل هر پدر دیگری اول عصبانی شد و گفت باید مواد را کنار بگذاری. اما به حرفش گوش نکردم و باز هم کشیدم. وقتی دید دست بردار نیستم، از خانه بیرونم کرد و گفت جای تو ...
شایانفر؛ نگاهبان گنجینه انقلاب اسلامی
سومی شوند، از دست رفتند و مخالف نظام شدند؛ یعنی حتی شخصی مانند عباس معروفی که سمفونی مردگان را نوشته بود، آن سبک و سیاق را هم تغییر می دهد. - شب قبل از دادگاه، عباس معروفی به من زنگ زد و گفت: آقا جان! ما می خواهیم فردا به دادگاه برویم، شما به ما کاری نداشته باشید! گفتم: ما با کسی کاری نداریم، خبرنگار و روزنامه نگار تنها به دنبال سوژه خبری خود است، شما برو به اشتباهی که خودت به من می گویی ...
واکنش طوفانی مرفاوی به ادعای مدیر استقلال
به گزارش " 11نیوز " ؛ حسن زمانی یکی از اعضای هیئت مدیره استقلال مدعی است که اگر مرفاوی دوباره فیلم بازی را ببیند متوجه خواهد شد که استقلال درجریان بازی هم تیم برتر میدان بود. صمد مرفاوی در واکنش به این ادعا گفت: وقتی تیمی 120 دقیقه استقلال را در خانه اش کنترل می کند حتماً برنامه داشته است. امروز شنیدم یک عضو هیات مدیره استقلال عنوان کرده مرفاوی دوباره فیلم بازی را تماشا کند و من چون باختم ...
پرتاب مرد به بیرون از پنجره در پی رابطه نامشروع
همین که وارد خانه شدم یکی از همسایه ها در خانه را زد و گفت که برادر زنم (همان مرد غریبه ای که با همسرم رابطه داشت) داخل تراس منزل آنها افتاده است. بعد از آن به تراس خانه همسایه رفتم و دیدم متوفی آنجا افتاده است. او همان شخصی بود که چندین بار به خانه ام آمده بود و با همسرم رفت و آمد داشت. متهم در لحظه های اول بازجویی دیدن مرد فوت شده را انکار کرد و گفت: من شب گذشته به پشت بام نرفتم و متوفی ...
این شهر اصلا زیبا نیست
در جایی به اعلا می گوید نمی خواهد وارد خانه ام بشوی نمی خواهم خانه ام را ببینی ، در اینجا زهره، آبروداری می کند و نمی خواهد غرورش بشکند. در ادامه مهدی مهدوی زاهد، مدیر نشست در خصوص اصغر فرهادی گفت: فرهادی در سینمای ایران موج نویی را ایجاد کرده که نسل جدید در سینما را مورد تأثیر خود قرار داده است. پژوهشگر حقوق عمومی دانشگاه علامه طباطبایی در خصوص عنوان فیلم هم یادآور شد: عنوان ...
دختر چهارساله ای که مادرش را نجات داد+تصاویر
.... او در نهایت موفق شد ماموران امداد را به خانه شان هدایت کند. سوزی چهارساله بعد از این ماجرا در حضور ماموران پلیس و امدادی که در این حادثه نقش داشتند، جایزه شجاعت گرفت. دکتر مک کش، مادر سوزی گفت: "من واقعا خوش شانس بودم که سوزی این قدر شجاع و باهوش بود و من واقعا به دخترم افتخار می کنم... او واقعا فوق العاده است. همه فکر می کنند که بچه هایشان فوق العاده اند، اما این چیز ...
نظرات صریح دختران و پسران مجرد درباره ازدواج
اجتماعی بودن است. ارتباط من با دوستان متأهلم سخت است. ارتباطم با خیلی از دوستانم بعد از ازدواجشان قطع یا خیلی محدود شده. شاید اگر من هم متأهل بودم این اتفاق نمی افتاد ولی به عنوان آدم مجرد سخت است بخواهم با دوستان متأهلم ارتباط خانوادگی داشته باشم . دکتر محمدامین قانعی راد، جامعه شناس، درباره این ادعا که دلیل ازدواج نکردن ایرانی ها به خوب نبودن کافی مردان برمی گردد، می گوید: نمی شود یک طرفه ...
قتل های زنجیره ای دهه هفتاد از کجا شروع شد؟
قتل رسیدند. به گزارش رسیده، بهمنش قاضی کشیک جنایی و ماموران انتظامی کشف جرم در خانه داریوش فروهر در حال بررسی و تحقیق درباره علت این جنایت هستند. این گزارش حاکیست شاهدان عینی معتقدند قاتل یا قاتلان آشنا بوده اند چرا که با جعبه شیرینی و دسته گل وارد خانه شده اند. شاهدان عینی اظهار داشتند: راز قتل هنگامی فاش شد که عصر روز گذشته عده ای میهمان زنگ در خانه فروهر را به صدا درمی آورند و چون در ...
گفتگوی حسین دهباشی با محمدرضا زائری اتفاقا معتقدم ایران لبنان است/ اینکه روحانیت در همه چیز درگیر شود ...
فرهنگ و ارتباطات شکل گرفت و آن ادغام صورت گرفت و مدیر جدید آمد و زمزم را تعطیل کرد. من یک نامه ای خدمت رهبر بزرگوار نوشتم. ایشان جوابی که محبت کرده بودند این بود که این حرف ها درست است و خیلی اظهار لطف کرده بودند که حرف فلانی را گوش کنید و پیگیری کنید. مدیر آن وقت مدیر که تازه شکل گرفته بود بعد از ادغام که رفته بودم توی سازمان فرهنگ و ارتباطات. من را صدا زد و خیلی تبریک گفت که رهبر بزرگوار انقلاب ...
با دیگ امانی اولین نذری را دادم +تصاویر
دیگ برایم خریداری کنند . نمی شد همه ساله رو زد و دیگ را به امانت گرفت .خودشان هم نذری داشتند. خلاصه 6 دیگ خریدم و در منزل کوچکمان کمد دیواری ایجاد کردم و دیگها را بعد از ادای نذر در آن نگهداری کرده و می کنم .هرچند الان دیگ ها نذری به بیشتر از 10 رسیده است. کودکانی که حالا مرد شده اند همراهمان هستند یک روز قبل از اربعین از صبح علی الطلوع به خانه همسایه ها مراجعه می کردم بچه های ...
داستان انقلاب فوتبال ایسلند؛ درس نامه ای برای فوتبال ما
-large_transqvzuuqpflyliwib6ntmjwfsvwez_ven7c6bhu2jjnt8 اما پس از سپری شدن چند سال، آنها برگشتند. به طرز معجزه آسایی، هیچ کس کشته نشد. همان تکه سنگ هایی که از فوران آتشفشان به جا مانده بودند، برای ساخت یک فرودگاه در آن جزیره مورد استفاده قرار گرفتند. آنها خانه های جدید ساختند، خانه هایی بهتر. با حرارت زمین که از جریان گدازه های آتشفشانی به وجود آمده بود، خودشان و خانه هایشان را گرم می کردند. آنها در سمت دیگر تپه که از فوران گدازه ها در ...
یک روز سر زده به خانه ام رفتم/ ازداخل خانه سر و صداهایی شنیدم و به اتاق خواب رفتم
پرونده گفت: من با شوهرعمه و خانواده مقتول آشنایی داشته و با آنها در رفت وآمد بودم. روز حادثه نیز مقتول با من تماس گرفت تا او را به بیمارستان منتقل کنم، به خانه اش رفتم که شوهر او سر رسید و اجازه گفت وگو به من را نداد و بعد آنجا را ترک کردم، بعد از دستگیری متوجه شدم زن آشنایمان به قتل رسیده است. متهم با قرار قانونی روانه زندان شد. تحقیقات از او ادامه دارد. جام جم 110 ...
با دوست پسرم به خانه نیمه کاره رفتم / از ترس آبرویم حتی جرات فریاد زدن هم نداشتم
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، این دختر جوان که مدام از بی آبرو شدنش صحبت می کرد و به خود لعنت می فرستاد، به ماموران گفت: چندی قبل در تلگرام با پسر جوانی آشنا شدم. او حرف های قشنگی می زد و مدام به من ابراز علاقه می کرد و از آینده می گفت. اصرار داشت تحت هر شرایطی من را ببیند. من هم به او علاقه مند بودم و اعتماد کوری به او داشتم به همین خاطر بدون اینکه به خانواده ام حرفی بزنم به ...
شهید همدانی: دشمن از تجمع شیعه می ترسد
ریاست جمهوری بشار اسد حضور داشتم و کاخ با خمپاره مورد هدف قرا می گرفت در آنجا بود که متوجه شدم ، خانه ای امنی که خانواده ام در آن حضور دارند به محاصره داعش درآمده است البته انها خبر نداشتند که این خانه متعلق به چه کسی است. چندین بار می خواستم بروم طرف خانه که انها را با خودم بیاورم اما به علت هجم زیادآتش و گلوله باران داعش موفق نشدم. خانه در محاصره داعش بود و آنها به راحتی در اطراف خانه تردد ...
زینب کبری(س) و پیاده روی میلیونی اربعین
فرا نگیرد و این اولین رسالت زینب(س) در اولین سخنرانیش در کوفه بود. آن گاه زینب(س) روی خود را از کوفیان برگردانید و به جایی که خودش و سایر اسیران آن خاندان کریم را می بردند، متوجه شد. زینب(س)، به راه خود ادامه داد تا به دارالاماره رسید. در این هنگام، در گلوی خودش سوزشی احساس کرد. زینب همه جای این خانه را میشناخت. این جا، روزی خانه زینب بود. اشک در دیدگانش حلقه زد، ولی خودداری ...
مردی که الگوی جهاد در عرصه فرهنگ و رسانه بود
...: می گفت روز شهادت امام سجاد "ع" به دیدار آقا رفتم در حالی که نوه جدیدم را هم برده بودم. به آقا نشانش دادم و ایشان تفقد و دعایش کرد. بعد به آقا گفتم: من دیگه خسته شده ام دعا کنید که دیگر بروم... اینجا دیگر بغضش ترکید و من نفهمیدم که آقا چه جوابی به او داده بود. یاد بیماری هفت سال پیشش افتادم که در همین جا پسرش گفت: آقای حجازی زنگ زدند و گفتند رهبر انقلاب فرمودند الان ...
پسر کاکل زری
شیر شیر تو پوست شیر بار شیر را بخواهد، تو فلان جا پادشاه شیرها میخی به پاش رفته و از دست این میخ، نه روز دارد و نه شب. اگر موقعی که شیر بی هوش افتاده، کسی میخ را از پاش درآورد، شیر هرچی را که بخواهد، به او می دهد. صبح دیوها از قلعه رفتند بیرون. پیرزن انگشتر را جادو کرد و باز به شکل اولش یعنی پسره، درآورد. پسره که همه چیز را شنیده بود، از پیرزن خداحافظی کرد و راه افتاد به طرفی که دیو گفته ...