سایر خبرها
مراقب باج گیری از تصاویر خانوادگی باشید
به گزارش ایمنا، دو خانم جوان که گویا از قبل با هم جرو بحث داشتند وارد اتاق مشاوره شدند، یکی از این خانم ها گفت: من و این خانم از مدتها قبل با هم دوست بودیم و با هم رفت وآمد داشتیم. من دوربینی داشتم که به جانم بسته بود و هر جا می رفتم دوربین را باخودم می بردم.تا اینکه یک روز سمیه به خانه من آمد، دوربین هم روی قفسه ویترین بود بعد از رفتن دوستم متوجه شدم که دوربین نیست. خانه را حسابی گشتم، اول به برادرم مشکوک شدم، چون با او اختلاف دارم و فکر کردم دوربین را او برداشته تا با این کار مرا آزار دهد. به امیر گفتم دوربینم را دزدیده ...
عشق به امام رضا علیه السلام سرمایه ایرانیان
. دمغ وارد خانه شدم. بچه ام یکسالش بود، بغلش کردم و دست به کمرش زدم دستم پر شد از کِرِم! گفتم چی شده؟! مادرش گریه کرد و گفت: آب جوش ریخته رو کمرش. بچه رو بردیم دکتر. دکتر گفت: این بچه هیچیش نیست. حتی پوستش قرمز هم نشده بود! بعد گفت: چی کار کردی خانم؟! خانمم گفت: من فقط گفتم یا امام رضا. ب؛ تو هیأت به من دو تا غذا داده بودند دوست داشتم غذای دوم رو ببرم برای اهل منزل، آخه اهل منزل یک ...
جهانگردیِ ارزان یک ایرانی با موتور هندی +تصاویر
جغرافیایی ایران را ندارد. در هاستلی که اقامت داشتم گردشگرانی از ملیت های مختلف حضور داشتند. وقتی عکس هایی از سازه های آبی شوشتر و جزیره ی هرمز را به آن ها نشان دادم بسیار تعجب کردند و گفتند؛ شما در ایران همه چیز دارید، چرا اصلا به خارج از کشورتان مسافرت می کنید. وقتی هم از قدمت سازه های آّبی شوشتر گفتم، خیلی شگفت زده شدند و گفتند؛ حتما باید به ایران بیایند. شعبانلو درباره ی چگونگی تردد بین ...
برکات حضور امام رضا در ایران
که بهره آن از همه زیارات بالاتر است وی گفت: یکی از اصحاب حضرت جواد(ع) می گوید من خدمت حضرت مشرف شدم و عرض کردم من مدینه رفتم و جدتان را زیارت کردم، زیارت مادرتان را قرائت کردم، ائمه بقیع را زیارت کردم و بعد به عراق آمدم و موسی ابن جعفر را زیارت کردم و اکنون به خدمت شما آمده ام. امام جواد(ع) او را تشویق کردند و بهره های این زیارات را برای او شمردند و بعد فرمودند می خواهی به زیارتی تو را ...
چند حکایت و کرامت از امام رضا (علیه السلام)
...> آیه الله وحید خراسانی نقل کرد : مدت بیست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستی مرحوم حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی - که سال ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ایشان روزی به من فرمود : مدتی در تهران مریض و بستری شدم . روزی به جانب حضرت رضا علیه السلام رو کرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ، سجده ی عبادت پهن کرده ،نماز شب و نوافل می خواندم و بعد خدمت شما ...
آزمون: نمی دانم طارمی چرا هنوز در ایران بازی می کند/ می توانیم برزیل را هم شکست دهیم/ بواتنگ هیولاست!
.... شاید هم موسسه خیریه ای راه اندازی کنم. * سخت ترین مسئله زندگی تو چیست؟ اینکه با دروغ گفتن کنار بیاییم. مردمی که دروغ می گویند را دوست ندارم؛ در زندگی و فوتبال. این مسئله را اصلا نمی توانم تحت هیچ شرایطی بپذیرم. برای مثال شما به من می گویید که در خانه هستید و سه دقیقه بعد ما یکدیگر را در خیابان می بینیم. در فوتبال هم دروغ های زیادی شنیده می شود. اغلب در خصوص انتقال من دروغ ...
سوار پراید شدم/ راننده پست به التماسهایم اعتنایی نمی کرد
جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی ها به قاضی سیفی گفت: چند سال پیش به شیشه معتاد و مجبور شدم برای تأمین پول خرید مواد دست به خلاف بزنم. از جعل و سرقت شروع کردم و هر بار که دستگیر می شدم، پس از تحمل حبس دوباره به سمت خلاف می رفتم. چند روز پیش اتفاقی خودروی پرایدی را کنار خیابان دیدم که سوئیچ روی آن بود. آن را سرقت کردم و با استفاده از این خودرو نقشه ربودن دختر جوان و آزار و اذیت او را عملی ...
وقتی یک کمونیست پیش نماز می شود/ گریه های دعایی برای سازمان مجاهدین خلق
سروان احمدی است که بعضی قرائن این گونه نشان می دهد که علی الظاهر با اشارهCIA می رود و سعادتی که با شوروی ها ارتباط دارد. بعد از انقلاب هم افراد سازمان با سفارت خانه های خارجی کار می کنند. زمانی که موسی خیابانی در خانه تیمی مورد حمله قرار می گیرد؛ ماشینی که زیر پای او بود چیست؟ یک پژو ضد گلوله بود که اسلحه های معمولی به آنها کارکرد نبود. چه کسی این ماشین را به او داده بود؟ سفارت فرانسه. ...
کروبی به من گفت: دیگه کارت تمام شد!
. بالاخره زمینه را آماده کرده بودم. اینها همه در دو هفته اول آغاز مجلس ششم روی داد؟ بله. بعد از آن هم تا سه ماه همچنان ادامه یافت. تا سه ماه من سخنرانی نکردم تا یک روز پس از آنکه مراجعات زیادی به دادگاه داشتم و قوه قضاییه پشت سر هم ما را احضار می کرد، گفتم هرچه می خواهد بشود، بشود و برای نطق به پشت تریبون رفتم. رفت و آمد شما به دادگاه برای سخنرانی پیش از نمایندگی بود؟ ...
افشای حقایقی از دکتر سروش
، نمی دانم منزل کدام یک از آقایان، دکتر سروش را دعوت کرده بودند و من هم دعوت داشتم. قرار بود که من نکاتی را که خصوصی تر بودند، در آنجا مطرح کنم. همین که وارد راهروی منزل این آقا شدم، آقای دکتر سروش در اتاق را باز کرد و گفت: "بالأخره رهبرتان شما را به کمونیست ها نزدیک کرد؟!" حالا هنوز اتفاق جدائی بین او و خانمش نیفتاده بود. به او گفتم: "حیفم می آید از آن همه قرآنی که تو خواندی. او پیرمرد نیست، رهبر ...
عاشقانه های شهید مدافع حرم
... دیدار بعدی ما در معراج شهدای قزوین، سخت تر از سخت بود... در تمام لحظات قبل از این دیدار به خودم می گفتم چیزی نشده، رفتن حمید دروغ است، حمیدم که سه روز پیش با او تلفنی صحبت کردم، اتفاقی برای او نیفتاده است. حتی وقتی از پله های معراج بالا رفتم و پیکرش را دیدم با خود می گفتم الآن دست می زنم و می بینم که تمام این لحظات که عمری بر من گذشت خواب است؛ اما وقتی دیدم و لمسش کردم ...
برشی از کتاب مجاهد بصیر
طول کشید.کار پذیرش سپاه که تمام شد به آموزشی رفتم. وقتی برگشتم حسن مسئول پرسنلی سپاه شده بود مرا که دید اولین حرفی که زد گفت: انتظار دارم که تشکیلات را به شوخی نگیری و در کار جدی باشی. از تو میخواهم به معنی واقعی کلمه پاسدار باشی. همسر شهید نیز می گوید: روزی به خانه مادرم رفتم.یکی از همسایه ها بعد از احوال پرسی از بیکاری پسر بزرگش و مراجعه به حسن گفت و از من خواست که سفارش پسرش را به حسن ...
برخی طوری صحیت می کنند انگار تنها "پسر نوح" پرسپولیس مهدی طارمی است
علی نیکبخت و پیام صادقیان و محمد عباس زاده را نواخته اند و نواخته ایم.نه از کردار آنهایی که نام بردم اطلاعی دارم و خدای ناکرده با این جملات قصد دارم اتهامی را متوجه آنها کرده باشم و نه در قالب قیاس طارمی را مسافر مسیری کج بدانم که به گمانم مهدی هنوز همان پسر ساده دلی است که روزی درخشش الماس گونه اش چشم علی دایی را گرفت و ره صد ساله را یکساله رفت.نه؛صرفا قصدم یادآوری پیشینه مان در حمله به داشته ...
گرافیک امروز ایران فقط و فقط مدیون ممیز است
هدفمان تعاونی نبود! هدف فضایی برای تعامل و حل مشکلات طراحان گرافیک بود. به همین دلیل، به محض این که تعاونی به راه افتاد، دیدیم که اداره کردنش کار ما نیست و ما این را نمی خواستیم. زمانی که به مرتضی خان ممیز گفتم که شرایطی پیش آمده و من این توانایی را دارم که انجمن طراحان گرافیک را راه بیندازم، خیلی یواشکی گفتند، “این کار را انجام بده و بعد از تمام شدنش خبر آن را اعلام می کنیم. وقتی مراحلش ثبت انجمن ...
امام رضا(ع) از تولد تا شهادت
به گزارش بلاغ ، می خواهم تا آنجا که دوست دارم، پربگیرم، اما تا بارگاه دوست راه طولانی است. چشم از پنجره برنمی دارم. دشت از پی دشت، کوه از پی کوه، دسته دسته گل سرخ، یک عالم سبز و یک دریا اشتیاق که دستی از غیب به جانم ریخته است، همیشه همین طور است. خودم را که به مولا می سپارم، دیگر این من نیستم که می روم، برای لحظه ای، خواب مرا می رباید... دست در دست نور و آرمیدن در کنار ضریح! چه دل انگیزند این ...
رضا شیران: مواضع روحانی تناقض دارد
، هر کدام از دستگاه ها در اجرای قانون مانع ایجاد کردند باید با آنها برخورد شود. اصلاح طلبان قصد موج سواری داشتند؛ بعد از لغو مراسم سخنرانی آقای مطهری در مشهد، آقای زیباکلام گفت من در قزوین سخنرانی داشتم و دادستان مراسم سخنرانی من را لغو کرد، آقای فاضل میبدی نیز چنین ادعایی داشت، آیا درست است که یک اتفاق ناخوشایند به ابزاری برای بهره برداری سیاسی و جناحی تبدیل شود؟ اصلاح طلبانی که داعیه ...
تعزیه ، چشم انتظار تشکل صنفی
تمام طول سال دراختیار داشته باشد . شما برای جذب و آموزش کسانی که مشتاق ورود به این وادی هستند، برنامه ای دارید؟ من علاوه بر اینکه گروه دارم، در روستاها و شهرهای مختلف استان، آموزش می دهم و هرجا فرد مشتاقی برای یادگیری در این عرصه پیگیر باشد، آدرس می دهیم و از آن ها می خواهیم که بعد از محرم که تمرینات شروع می شود، مراجعه کنند و صداشان را تست می کنیم و شروع به تمرین و تعلیم به ...
ارکان ایمان از دید امام رضا(ع)
در سفر امام رضا(علیه السلام) از مدینه به خراسان همراه آن بزرگوار بود، می گوید: روزی در بین راه سفره غذا را پهن کردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفید و سیاه را بر سر سفره جمع کرد، من گفتم: فدای شما شوم، بهتر نبود که برای اینان سفره جداگانه انداخته شود؟ آن حضرت فرمودند: مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَاحِدٌ وَ الْأُمَّ وَاحِدَهٌ وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ ...
سروده هایی در وصف شکوه هشتم دین
دگرت کرب و بلا بود، رضا جان جان دادی و راحت شدی از زخم زبان ها این زهر، برای تو شفا بود رضا جان از آتش این زهر، تن و جان تو می سوخت اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان روزی که نبودیم در این عالم خاکی در سینه ی ما، سوز شما بود رضا جان از خویش مران میثم افتاده ز پا را عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان مرتضی ...
همه ناگفته های علی دایی، پس از سال ها سکوت! + تصاویر
ادامه فصل بگیرد. چنین اتفاقی سال پیش در صبا افتاد و تیم شما در حال اوج گرفتن بود، اما به دلیل مشکلات مالی به یکباره افت. متاسفانه در فوتبال ما به غیر از چند تیم دولتی که دولت از آن ها به نوعی حمایت مستقیم یا غیرمستقیم می کند، بقیه تیم ها دچار مشکل مالی هستند. سال قبل بازیکنان تیم صبا بعد از نیم فصل، دیگر یک ریال هم پول نگرفتند و بیشتر اعضای تیم از این باشگاه طلب ...
از پشتک زدن در کوچه های بیرمنگام تا مرگ در سنجار
. هیچ کدام با عقل جور در نمی آمد. هیچ کس از نگرانی نمی خوابید. شنبه و یکشنبه هم گذشت. دوشنبه روز کاری بود. هنوز خبری از رشید نبود. صبح روز بعد که نیکولا داشت از خانه خارج می شد، اولین پیام رشید را دریافت کرد: "جایم امن است و کنار افراد مطمئنی هستم. لطفاً نگران من نباشید. واقعاًمتأسفم؛ 30 روز موبایل نخواهم داشت. لطفاً این را بدانید که اگر از ثواب این کار مطمئن نبودم؛ هرگز انجامش نمی دادم. از ...
صابر خراسانی: با شعر آیینی می توان آموزه های زندگی پیامبر اسلام (ص) و امام حسن (ع) را به دنیا معرفی کرد
کرد که پس از آن برنامه سه شب به مشهد رفتند و پس از بازگشت، نزد دکتر رفته بودند. با اتمام مراحل نمونه برداری و عکس برداری، دکتر به آنها گفته بود که غده ها نیستند و شما کجا رفته اید؟ این آقا به دکتر گفته بود که به حرم امام رضا (ع) رفته اند. از او خواستم این قضیه را روی سن تعریف کند و ابتدا قبول نمی کرد اما گفتم که این تبلیغ تو نیست و تبلیغ امام رضا(ع) است. با او روی صحنه رفتم و گفتم که ای مردم به ...
سیاست ما عین دیانت ماست / از چیزی که ندارید ،نترسید+تصاویر
...> مقام اجتهاد مدرس و سفر به اصفهان وی پس از هفت سال اقامت در نجف و تایید مقام اجتهاد او از سوی علمای این شهر به سال 1318ق . (در چهل سالگی ) از راه ناصریه به اهواز و منطقه چهارمحال و بختیاری راهی اصفهان گردید. صبح ها در مدرسه جده کوچک (مدرسه شهید مدرس ) درس فقه و اصول و عصرها در مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه تدریس می کرد و در روزهای پنجشنبه طلاب را با چشمه های زلال حکمت ...
حجت الاسلام علی سعیدیان: ساختار وجود عالم بندگی انسان است
...: مراسم دهه سوم صفر با سخنرانی حجت الاسلام علی سعیدیان و مداحی کربلائی جوادمقدم، کربلائی میثم استادآقا در هیئت بین الحرمین برگزار شد. در ادامه ی خبر متن سخنرانی حجت الاسلام سعیدیان را می خوانید: الا بذکر الله تطمئن القلوب شما ثروت داشته باشید اما آرامش نداشته باشید به درد نمی خورد به قول آن عالمی که می گفت: استادم مریض شده بود، به دیدن او رفتم و بعد از عیادت ...
روایات رویداد شهادت امام رضا علیه السلام
مشاهده کردم جوانی خوش روی با موی های مجعد شبیه بحضرت رضا علیه السّلام وارد شد پیش رفته عرض کردم از کجا آمدی درها که بسته بود فرمود کسی که مرا از مدینه در این ساعت بطوس آورده از درهای بسته نیز داخلم کرده. گفتم: شما کیستی؟ فقال انا حجه اللَّه علیک یا ابا صلت انا محمّد بن علی من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم به طرف اطاق علی بن موسی- الرضا علیه ...
دلنوشته خواندنی خادم الحسین(ع)
کمک آن ها رفتیم اما متأسفانه خرما تا غروب تمام شد و ما باز بیکار شدیم. هرچه می گذشت از آمدنم به مرز احساس پشیمانی می کردم چون نه میتوانستم به کربلا بروم و نه کاری از دستم برمی آمد که برای زائرین انجام بدهم. صبح روز بعد دو مأمور ارتشی آنجا بودند که برای مدت کوتاه،شاید دوساعت،قرآن بر سر زوار می گرفتند.جرقه ای در ذهنم زده شد و پیش مسئول موکب رفتم و از او خواستم این چند روز ...
کار در بارگاه اهل بیت(ع) را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کنم/ آیینه کاری را بدون استاد آموختم
هنرمند ادامه داد: از آنجا منتقل شدم به شهر حله، پزشکان تلاش زیادی کردند باز هم فایده ای نداشت که دیگر ناامیدانه در همان حال وخیمی که داشتم پناه بردم به حضرت ابوالفضل (ع) و به آن حضرت گفتم؛ آقا جان اگر برگردم ایران دیگر اسم شما را برنمی دارم که هیچ حتی دیگر آرزویت را هم نمی کنم و هرجا این شعر “خلق می داند که در به داری قرب حسین/ دردها را بیشتر عباس درمان می کند” را ببینم پاک می کنم و می گویم دروغ ...
روایت جالب "خداداد" از جادوگران فوتبال و شکستن نوار کاست علی دایی
جاهایی شانس نداشتم و بعضی اوقات بد تصمیم گرفتم. از اتلتیکو مادرید و تاتنهام بعد از جام جهانی پیشنهاد داشتم ولی شوستر اجازه نداد از کلن بروم تا پیشرفت کنم، فوتبال من بیشتر به اسپانیا می خورد تا آلمان که درگیری در آن بالاست. در کنار آن نیز گاهی خودم اشتباه کردم و با اینکه پیشنهاد خوبی از عربستان داشتم به تیم پاس رفتم. اطراف حرم امام رضا(ع) دستفروشی می کردم خداداد عزیزی در خصوص دوران ...
پای حرف های یک "دختر خیابانی" دهه هفتاد
...: اولین شبی بود که بیرون از خانه می ماندم، توی یک سطل زباله بزرگ در خیابان نزدیک مدرسه مان خوابیدم، به مدرسه که رفتم دوستم گفت خاله ام دیشب دنبالم می گشته، هنوز جای کتک هایش درد داشت، اما من درد بزرگتری داشتم. به گزارش شهرفردا، فضای کافه پر از دود قلیان بود، کافه های این منطقه از شیراز بیشتر به صورت باغ هستند و موسیقی زنده دارند، پر از دختر و پسرهای جوانی که قلیان سفارش اولیه آن ...
پاراگراف کتاب (97)
دست دادی هرگز نمی توانی آن ها را بازگردانی. جستجویت برای جایگزین کردنشان هرگز خوب پیش نمی رود. 1Q84 | هاروکی موراکامی دلم می خواست یک نفر، آرام و شمرده توی گوشم زمزمه می کرد: دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست، داری خواب میبینی... من خواستم و او گفت: او گفت: دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب می بینی. من باورم شد. باورم شد که دارم ...