سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از سرگذشت چند زن زندانی در قرچک
آزادی را. رویای این که یک روز صبح او را صدا بزنند و بگویند وسایلت را جمع کن. شهلا همه این 6 سال زندان را با همین رویا سر کرد؛ با این تصور که از آن در آبی بزرگ بزند بیرون، چادرش را با دست رو سرش محکم کند و برود دنبال محمدحسین ، او را به سینه اش بچسباند و برود پی خانه ای، خوابگاهی، جایی. پدر و مادرم در این 6 سال حتی یک بار نیامدند که ببیند من زنده ام یا مرده. با پدرم حرف نمی زنم، یک بار به او زنگ ...
مهم ترین درد ما بعد از جنگ نفاق بود/ در حقوق های نجومی گویا دعوای این بود سر و صدایی راه بیفتد و 20 ...
در انقلاب اسلامی روی مشوق های معنوی رویم، روی محرک های انقلابی همانند ایثار و گذشت و اخلاق و ... برویم. چیزهایی که شعارش را دادیم. چیزهایی که 8 سال در دفاع مقدس تجربه کردیم. بعد الان نگاه می کنیم همه محرک ها مادی است. در دانشگاه ها هم از سال ها پیش محرک مادی است. یک مقاله بنویسید و یک میلیون بگیرید! این مسخره بازی ها چیست؟ اینها چه ربطی به انقلاب اسلامی دارد؟ حتی چه ربطی با تئوری های فاخر اجتماعی ...
حاج محسن بعد از مخابره گزارش هایش مداحی می کرد
زینب دختر خبرنگار شهید محسن خزایی سه سال بیشتر ندارد و امروز دلتنگی ها و بی قراری هایش نام سه ساله امام حسین (ع) را در یادها زنده می کند. پدر او شهید محسن خزایی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما بود که بعد از اتمام آخرین گزارشش درباره وقایع اخیر کشور سوریه و پیشروی رزمندگان در حلب، در بیست و دومین روز از آبان ماه 1395 به شهادت رسید. شهید خزایی که پیشتر در حادثه تروریستی تاسوکی از کمین عوامل ریگی نجات ...
شب نامزدی دامنم را لکه دار کرد و ناپدید شد /خودم را زود باختم!
...! سرم را تکان دادم. او حقیقت را داشت می گفت، من اگر قهرمان نبودم، حداقل شجاع بودم. خیلی شجاع! زیرا درآن شرایط خطرناک، تنهایی تا کشورغریبه سفر کردن و سالم ماندن کارهر کسی نبود. بعد از چند روز به پیشنهاد ازدواج ایلیا، پاسخ مثبت دادم و بعد از مدتی لیدا خانم نیز ترتیب برگزاری یک جشن نامزدی با شکوه را برایمان داد. فکرمی کردم که پس از تحمّل سختی های بیشمار، سرانجام دیگر روزهای خوشی را ...
نادر مرا صیغه مجازی کرد و به یک میهمانی شوم شبانه دعوت کرد
18 ساله بودم که مهر طلاق صفحه شناسنامه ام را سیاه کرد. آنچه بیشتر از هر چیزی عذابم می داد، خود خوری های پدرم بود. احساس گناه می کرد و خودش را مقصر می دانست. من با راهنمایی همسر برادرم توانستم ادامه تحصیل بدهم. خوشبختانه به دانشگاه رفتم و بعد هم در یک شرکت مشغول کار شدم. از حدود چهار ماه قبل خواستگاری برایم پیدا شده بود. می گفت باید مدتی در ارتباط باشیم و شناخت بیشتری از همدیگر کسب کنیم. ...
در مسئله حقوق های نجومی سر ملت کلاه رفت/ مهم ترین درد ما بعد از جنگ "نفاق" بود
.... ما توقع داشتیم در انقلاب اسلامی روی مشوق های معنوی رویم، روی محرک های انقلابی همانند ایثار و گذشت و اخلاق و ... برویم. چیزهایی که شعارش را دادیم. چیزهایی که 8 سال در دفاع مقدس تجربه کردیم. بعد الان نگاه می کنیم همه محرک ها مادی است. در دانشگاه ها هم از سال ها پیش محرک مادی است. یک مقاله بنویسید و یک میلیون بگیرید! این مسخره بازی ها چیست؟ اینها چه ربطی به انقلاب اسلامی دارد؟ حتی چه ربطی با تئوری ...
زن اخراجی با پیامک هایش زندگی مالک کارخانه را تا مرز فروپاشی کشاند
من نمی توانستم به راحتی این موضوع را بپذیرم اما سوءظن هایم با افزایش پیامک ها بیشتر شد تا جایی که تصمیم به طلاق گرفتم. همسرم سوگند می خورد که آن زن را نمی شناسد ولی من با وجود آن که می دانستم بیشتر آن پیام ها یک طرفه است باز هم نمی توانستم از کنار این موضوع به راحتی عبور کنم. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که روزی پیامکی از سوی همان زن ناشناس دریافت کردم. او با اعلام یک شماره حساب از همسرم ...
تباهی زندگی به دلیل چشم وهم چشمی
تقاضای تمدید مرخصی به مدت 2 روز داشت. رییس زندان در حال توضیح به او بود که تمدید مرخصی دست وی نیست و باید با قاضی ناظر بر زندان یا قاضی اجرای احکام هماهنگ کند. پس از احوالپرسی با رئیس و مسئول حفاظت زندان و اخذ مجوزهای لازم جهت تردد در داخل بندها ناگهان حرف آن جوان که در اتاق رئیس بود مرا به سمت او خواند که می گفت بابا سنت پیغمبر را بجا آوردم و ازدواج کردم جنایت که نکردم حالا هم دارم حبس می کشم ...
دوستم چیزی در مورد همسرم گفت که دنیا روی سرم خراب شد / همسرم قانعم کرده بود که او فقط یک همکار است
زیر روسری بیرون زده بود را در شرکت شوهرش دید. آن روز وقتی درباره علت حضور آن زن پرسید، همسرش قانعش کرد که او فقط یک همکار است. اما پسر کوچک شان- طوری که پدر متوجه نشود- به مادرش گفت؛ خودش دیده که آنها بعضی وقت ها با هم ناهار می خورند. سمیرا با شنیدن این حرف دلش ریخته بود، بغض کرده بود، اما موضوع را به روی خودش نیاورده بود. چند ماه بعد شوهرش ورشکست شد و در شرکت را بست. برای یک مرد خوب ...
با جمشید در پارک آشنا شدم و با او ازدواج کردم /یک شب با دوستانش به خانه آمد و چیزی از من خواست که بسیار ...
. از سرنوشت سیاهش گله کرد و آه سردی کشید. پس از جدایی والدینم مادر سرپرستی ما را به عهده گرفت. در چنین شرایطی زندگی بسیار سختی داشتیم. چند سال بعد یک روز که برای سرزدن به مادربزرگ بیمارم به تهران می آمدیم در حالی که من و مادرم سوار بر خودروی کرایه بودیم بین راه ماشین ما تصادف کرد. تصادف وحشتناکی بود خدا خواست و زنده ماندیم، اما به علت ضربه ای که به سرم وارد شده بود چند ماه در بیمارستان ...
آشنایی با مشکلات چشم و استفاده از عینک در دوران قاجار
تلاش های ایرانیان برای احیاء علم عدسی تراشی در ایران . قاجاریه (1170- 1304ه. ش): آغا محمد خان قاجار، بنیان گذار سلسله قاجار، در اثر یک سخت گیری بیهوده ترور شد و فتحعلی شاه جانشین او گردید. این اتفاق در شرایطی رخ داد که اروپا در اوج رنسانس خود تصمیم گرفت رازهای کتاب هزار و یک شب را در شرق گشوده، به گنج های طلایی آن دست یابد؛ سه حریف قدرتمند روس، انگلیس و فرانسه، هر یک در ...
وقتی سر زده وارد خانه ام شدم، خشکم زد / طاهر مرا زندانی کرد و ...
زندگی را بر من سخت گرفت. از آن روز به بعد مرا در خانه زندانی می کرد تا این که روزی وقتی پدرم برای دیدن من آمد، با حفاظ های قفل شده روبه رو شد، او باور نمی کرد که دردانه اش این گونه زندگی می کند. آن روز پس از یک مشاجره لفظی به خانه پدرم رفتم و مدتی بعد پس از طی کردن مراحل قانونی برای گرفتن طلاق مهریه ام را بخشیدم تا بیشتر از این تحقیر نشوم اما کاش قبل از ازدواج مهارت های اساسی زندگی را هم می آموختم تا ... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
زنانی با حقوق زیر 500 هزار تومان
آید کمتر پیش می آید کسی در دفتر کاری داشته باشد. صاحب کارم بعضی وقت ها پرونده ها را می آورد یا یک جلسه دو، سه نفره با شریک هایش تشکیل می دهد. برای همین من کل روز با پدر او تنها هستم. شاید باور نکنید اما وقتی برای این کار معرفی شدم حضور پیرمرد در دفتر هم قید شد. مهندس گفت پدرم در خانه حوصله اش سر می رود و روزها می آید اینجا. حالا من تلفن ها را جواب می دهم. برای خودم و پیرمرد نهار درست می ...
ازدواج های مجازی یا ازدواج های قلابی!؟
فضای مجازی با دختری که هیچ شناختی از او نداشت و به رغم مخالفت های والدینش، به تنهایی به خواستگاری دختر رفت و در نهایت متوجه شد که این دختر با افراد دیگری در فضای مجازی ارتباطات پنهانی دارد. دست آخر پسر 26 ساله با حمایت های والدینش دختر را طلاق داد و این شکست را تاب نیاورد و خودش را حلق آویز کرد و داغ جوانی اش را بر دل والدین پیرش گذاشت. یا داستان دختری که با ساده لوحی با فردی در فضای ...
با پدیده چالوسی، از رکورد قد تا رکورد قدرت
فقط یک ساعت. پس از آن هیچ وقت علی کریمی را ندیدم اما شایعه ها دست از سرم بر نمی داشت. زمانی که همره تیم به آلمان و هلند رفته بودیم می گفتند که علی کریمی به مهرزاد 70 میلیون تومان پول هدیه داده است تا مهرزاد به این کشورها سفر کند. اینها حقیقت ندارد. بعد از مسابقات شنیدم که علی آقا عکسی از من در صفحه شخصی اش گذاشته و تشویقم کرده است. ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر + عکس
رفتم که آنجا با علی اصغر روبه رو شدم. او سر صحبت راباز کرد و برای اینکه من سالهاست با حمید زندگی می کنم و از پدر و مادر بیمارش نگهداری می کنم به من سرکوفت زد. او به من پیشنهاد داد تا از همسرم جدا شوم اما قبول نکردم. هفته بعد وقتی به مزار پسرم ر فتم علی اصغر را دیدم که مزار پسرم را با گلاب شسته و روی آن گل گذاشته بود. او با حرف هایش به من دلداری داد و مرا به زندگی امیدوار کرد. زن جوان که به ...
جایی که ایستادم!
سرم پایین است! پاهایم، همراه قدم هایم نیست، احساس سنگینی دارم، دستانم دستانم... خیس عرق شده است. همه آنچه را برای رسیدن تا اینجا، اینجایی که ایستاده ام در کسری از ثانیه مانند باد و برق از ذهنم عبور می کند، سالهایی که نیامده بودم، اصلاً نیامده بودم، اینجایی که ایستاده ام روبروی کسی ایستاده ام که نمی توانم سرم را بالا ببرم. یاد دوران کودکی ام افتاده ام، زمانی که ...
سردار: می خواهم مثل زلاتان شوم/ روستوف را دوست دارم
دیگر به ایران بر نمی گردند من و خانواده ام اینجا را دوست داریم اما عاشق ایران هستم و زندگی خوبی را آنجا در جریان دارم. خانواده تو اهل ورزش هستند؟ بله، پدرم هشت سال در تیم ملی والیبال ایران بازی کرد. خواهرم هم در تیم ملی ایران فعالیت می کرد و مادرم والیبال بازی می کرد. تنها فرد غیر ورزشی خانواده،شوهر خواهرم است، اما این حرف مرا باور کنید که او نیز عاشق ورزش است. پدر ...
روزی پدرم زن جوانی را به خانه آورد / وقتی پدرم متوجه رفتار زشتم شد از خانه فرار کردم
ه گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، 11 ساله بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. آن زمان معنای طلاق را به درستی نمی دانستم و در همان عالم کودکی تصور می کردم مادرم مانند قبل که چندین روز قهر می کرد و به خانه پدربزرگم می رفت، این بار هم بعد از مدتی به خانه بازمی گردد اما چند ماه بعد پدرم زنی را به خانه آورد و گفت: از امروز باید او را مادر صدا کنی! در همان نگاه اول از آن زن تنفر پیدا کردم اما از ...
آزمون: دوست ندارم مرا مسی ایرانی خطاب کنند
. واقعا اینجا را دوست داشتند و من هم نیز اینگونه هستم. من عاشق ایران هستم و آنجا زندگی بزرگی جریان دارد. * تو از یک خانواده کاملا ورزشی آمدی؟ بله، پدرم هشت سال در تیم ملی والیبال ایران بازی کرد. خواهرم نیز در تیم ملی ایران حضور داشت و مادرم فقط والیبال بازی می کرد. تنها عضو غیر ورزشی خانواده ما شوهر خواهرم است، اما این حرف مرا باور کنید که او هم عاشق ورزش است (با خنده). ...
دوقلوهای جداشدنی؛ کاسترو، چه گوارا را قربانی کرد؟
فرماندهی فلیکس رودریگز مأمور سیا، همان مأموری که بعد ها در جریان واترگیت نیز نامش زیاد شنیده شد، آموزش دیده بودند و به فرمان رنه بارینتوس رئیس جمهور بولیوی، در روز 9 اکتبر 1967 در مدرسه دهکده لاهیگوئرا تیرباران شد. فیدل کاسترو روز 15 اکتبر خبر از مرگ دوستش داد و عزای عمومی اعلام کرد. بقایای جسد گوارا در سال 1997 از گوری واقع در بولیوی بیرون آورده و در سی امین سالگرد مرگش طی مراسمی با حضور ...
چگونگی مواجهه امام رضا (ع) با فرقه های انحرافی
(علیه السلام) و مشخصاً از عصر هویت بخشی به تشیع در دوره صادقین (علیه السلام) رشد خود را آغاز کرد و ضربه های محکمی بر جریان اصیل تشیع وارد ساخت. این پدیده توانست چهره وارونه و کریهی از شیعه در جامعه اسلامی آن روز به نمایش بگذارد و دست آویزی مناسب برای مخالفان تشیع فراهم آورد تا با معرفی غلات به عنوان شیعیان ائمه، و مطرح کردن عقاید مسخره غالیان و جا زدن این عقاید به نام کل جریان تشیع، جامعه ناآگاه آن ...
متوجه افت شدید تحصیلی دختر 10 ساله ام شدم / او چند روزی را با پدر کثیفش در خانه تنها بود
به گزارش سرویس حوادث “ جام نیوز”، زنی که مدعی بود دخترش توسط پدر سنگدل خانواده مورد تجاوز قرار گرفته، درخواست طلاق خود را به دادگاه خانواده ارائه کرد. این زن پس از حضور در دادگاه به قاضی گفت: حدود 9 ماه قبل به یک ماموریت کاری رفته بودم و در این مدت دختر 10 ساله ام در خانه با پدرش تنها بود. پس از این ماموریت به مرور زمان متوجه رفتارهای غیرعادی دخترم شدم. این رفتارهای غیرعادی تا آنجا ...
جوانانی که از زندگی مجردی خود راضی هستند!
دارد و من هم به اعتماد پدرم علی را انتخاب کردم و بعد از گذشت 35 سال زندگی بسیار خوشحالم که به حرف پدر خدا بیامرزم گوش کردم ولی جوان های حالا اصلا حرف بزرگتر هایشان را قبول ندارند. شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بعد از این همه بحث و گفت و گو متوجه شدم دلیل اصلی ازدواج نکردن جوانان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است و نمی خواهند قبول کنند که اگر انتخاب درست در زندگی داشته ...
وضعیت علم و فرهنگ در زمانه عالم آل محمد(ص)
السّلام در سال 148 ه ق دیده به جهان گشودند، آن حضرت تا سال 183 ه ق در خدمت پدر گرانقدر خود بودند و در این سال بود که بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در سن 35 سالگی به امامت رسیدند. از این رو باید دوران امام رضا علیه السّلام از سال 183 ه ق تا سال 203 ه ق که سال شهادت ایشان است، دانست. سه تن از خلیفه های عباسی دوران امامت آن حضرت را درک کردند که عبارتند از هارون الرشید، محمّد امین، عبدالله مأمون ...