سایر منابع:
سایر خبرها
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (341)
روش هم میگم . اولین باره به این بچه کلم بروکلی میدن! من که همه ی فحش ها رو از نگاهش خوندم شما رو نمیدونم 4. شما همین الان با ساطور دست راستتو از آرنج قطع کن بعد برو خونه مادربزرگت. در جا بهت چای نبات میده و در کمال تعجب میبینی دستت دوباره جوونه زد، در اومد. 5. خوش به حال اینایی که موقع درس خوندن هرچیزی رو تا یه بار میخونن میفهمن، من هر چیز رو باید اقلا 3 بار ...
از اول قرار نبود منشور حقوق شهروندی قانون شود
دولتی بسته، رقم آن را در سایت گذاشته است. وقتی اطلاعات دست مردم نباشد، آنها روی هوا تصمیمات خود را می گیرند. چیزی که من به شهرداری و وزارت کشور گفتم این است که چرا این قدر قانون ها و بخش نامه ها عوض می شود، چراکه این عوارض دیگری را در پی دارد. اول از همه باید این اطلاع رسانی شود، اطلاع رسانی خیلی دقیق نیست. ما آمدیم در پانوشت ها همه این قوانین را گذاشتیم. ما باید به شهروندان بگوییم شما از حق هوای سالم ...
تاراج خاک وطن
از خداحافظی و کم شدن بار سنگین احساسی که صدای قهوه چی با آن لهجه سنگین در گوشم باقی گذاشت و اینکه به من مشکوک شده بود که برای چه به دنبال خاک هستم، مدتی بعد به سمت یکی از همان جوان های باربر که بارش چند کارتن بزرگ یکی از برندهای معروف کفش های اسپورت بود، رفتم. گفتم باربر هستی یا بار برای خودتان است؟ گفت بار داری؟ گفتم نه فقط می خواستم بپرسم اگر باربر هستی، تا به حال بار خاک سفارش داشته ای؟ بدون ...
تهدید با رژلب!
سراسیمه بود، به بازپرس گفت: من در طبقه آخر یک آپارتمان در شمال پایتخت زندگی می کنم. چند روز پیش برای مسافرت به شهرستان رفتم و وقتی برگشتم، متوجه شدم که قفل در آپارتمانم شکسته است. وقتی وارد خانه شدم، همه جا به هم ریخته بود. بلافاصله به سراغ گاوصندوقم رفتم که متوجه شدم آن را دزدیده اند. از آنجا که خانه من تک واحدی است، مشخص بود که دزدان از این فرصت استفاده کرده و به راحتی قفل در را شکسته اند. وقتی ...
مرگ مرموز شوهر در پی رابطه پنهانی همسر
وارد خانه شده است، این بار به همدستی در قتل با هرمز اعتراف کرد و گفت: هرمز بعد از اینکه به وسیله شوهرم سوزانده شد، از او کینه به دل گرفت و به من گفت کامران را می کشد. گفت برایت خانه می خرم و بچه هایت را هم بزرگ می کنم؛ من هم که از شوهرم کینه به دل داشتم و به خاطر اینکه هر شب از او کتک می خوردم ناراحت بودم، قبول کردم کمکش کنم. آن شب هرمز پودری به من داد و من هم آن را به شوهرم دادم؛ البته در غذایش ...
شوکربازهای شهری!
زندان می رفتی. در نهایت کی از آن جا بیرون آمدید؟ چهارشنبه ساعت 4 عصر. قبلا هم با مأموران شهرداری درگیری داشتید؟ بله. من کار دیگری بلد نیستم. هیچ پولی هم ندارم که بتوانم شغل دیگری برای خودم دست و پا کنم. همه زندگی ام در بساط بازار و دستفروشی خلاصه می شود. نمی دانم اگر این شغل را هم از من بگیرند، باید چه کنم و کجا بروم. با همین دستفروشی هم نمی توانم نان شبم را دربیاورم ...
از تحرک انتخاباتی قالیباف تا برخورد اشتباه با تلگرام
ایران آنلاین / چکیده چنان که اشاره شد سرمقاله سه روزنامه صبح تهران به بحث تغییر واحد پولی پرداخته اند و جالب اینجا است که آنها سخن واحدی را در این باره مطرح کرده و خطاب به دولت گفته اند که تغییر در صفر و عدد واحد پولی به تنهایی مسکن دردهای اقتصاد نیست. شهروند در سرمقاله اش تاکید کرده است: مسأله اصلی ما نه تبدیل ریال به تومان است و نه حذف 3 یا 4 صفر از واحد پول کشور؛ مسأله اصلی ایجاد حس اعتماد و قدرت و اعتبار داشتن نزد مرد ...
جانبازی که هنوز زخم های وحشتناک دارد
شرکت کند. فاش نیوز: لطفا خودتان را برای ما معرفی بفرمایید و اینکه در کدام عملیات جانباز شدید؟ - حسن یزدانی جانباز نخاعی در سن 15سالگی درسال 1361 در عملیات محرم توسط تک تیراندازان دشمن از ناحیه گردن مورد هدف قرار گرفتم که تیر از نخاعم عبورکرد و نخاعم آسیب دید. از همان ابتدا به علت اینکه یک ماه در کما بودم دچار زخم بستر شدم و درتمام مدت 34 سال ویلچرنشینی با زخم های بستر دست و ...
کامران تفتی: ماحصل عکس زمستونی تهران فقط در کلمه - عشق - خلاصه می شود
موسیقی با کسی شوخی ندارد. صرف اینکه شخصی در عرصه ای از هنر موفق است، ضمانتی وجود ندارد که در زمینه های دیگر هم موفق باشد . پیش از انتشار آلبوم هم به دوستان گفتم که کامران تفتی شخصیتی برای خودش در عالم سینما ساخته که اغلب طرفداران اش در آن حوزه، قشر جوان و تین ایجرها هستند. اما در این آلبوم، جنس دیگری از موسیقی را تولید می کند که با آن مخاطب، نزدیکی زیادی ندارد و این می تواند به فروش آن ضربه بزند ...
اظهارات صریح مصباحی مقدم درباره مسائل سیاسی و اقتصادی و زندگی شخصی اش
عنوان کسی که در این عرصه هم در حوزه و هم در دانشگاه کار کردید این مطلب را چطور ارزیابی می کنید؟ آیا واقعا نظام بانکداری ربوی است؟ مصباحی مقدم: البته من به علمای بزرگوار و مراجع عزیز حق می دهم. اخیراً قم مشرف بودم. یکی از دوستان اذعان داشتند حضرت آیت الله جوادی آملی مطالبی را اظهار کردند و خوب است شما و یکی از دوستان ایشان را توجیه کنید، در پاسخ گفتم ایشان حرف درستی را بیان می کنند. چرا ...
شهید "علیمردان خان بختیاری" را بیشتر بشناسید
هم در آخرین لحظات حیاتم به چشم ببینم چرا که تاکنون من شیری را دست و پابسته در مقابل مشتی شغال ندیده بودم . آری جوان آرمان گرا و میهن دوست که عموم مردم او را با نام شیر علی مردان می شناسند، در سن 42 سالگی خون خود را نثار میهن کرد و به شرف شهادت نایل آمد. علی مردان خان برای آخرین بار در تاریخ 12 آذر 1313 و برای چندمین بار (جمعاً بیش از چهار سال زندان بود) به اتفاق تعدادی دیگر از ...
اگر ننویسم می میرم.../ یادی از کیهان نویس آران و بیدگل
میلادم به بیستمین روز از اولین ماه گرم تابستان به آن زمان که 1320 سال از سفر پر خطر محمد (ص) از مکه به مدینه می گذشت رقم خورده است. و حتم دارم حقیقت در این میان گم گشته است... ...من، یازدهمین فرزند پدر و مادرم بودم. پیش از من، ده تای دیگر، همه مرده بودند. فقر و ناداری و نبود بهداشت، دارو و درمان، علت های اصلی مرگ و میر شمرده می شد. آ شیخ اسماعیل، بر بلندای بام محله می ایستاد، دو دست بر ...
ملیکا شریفی نیا 20 کیلو لاغر شد + عکس
به گزارش جام جم آنلاین ، مهراوه شریفی نیا با انتشار این عکس در اینستاگرامش از غافلگیر شدنش در روز تولدش نوشت: قبلا گفته بودم که خواهرای آبان ماهی دیوانگی های جالبی دارن واقعااااا جالب مثل این خواهر من که یهووووو عشق و محبتش فوران می کنه و منو با زیباترین دسته ی نرگس و شمع و بادکنک اینجوری غافلگیر می کنه. ملیکا از اسفند ماه سال قبل شروع کرد به رژیم گرفتن و 20 کیلو لاغر شد خیلی نگران بودم که نکنه مهر و محبتش هم 20 کیلو کمتر از قبل شده باشه. ولی گویا خدا رو شکر اون 20 کیلو رو با 20 کیلو عشق جایگزین کرده ...
از سگ های قاتل تا باندهای تبهکار در ترکیه در کمین گردشگران ایرانی
زخمی در حالی که مشخص بود مشت های متمادی به صورتش خورده در فرودگاه دیدم. او هم مانند من منتظر پرواز بود. از او درباره اتفاقی که برایش رخ داد پرسیدم. او گفت: در یکی از بهترین هتل های میدان تقسیم که اتفاقا امنیت بالایی هم دارد، اقامت داشتم. تا سه روز اول همه چیز خوب بود اما یک روز داشتم از هتل خارج می شدم که دو نفر آمدند و بعد از کتک زدنم، پول و پاسپورتم را برداشتند و فرار کردند. بعد از ...
مصاحبه با تام هاردی ، ستاره بی رقیب هالیوود
را برای خود تکرار کرده تا آن را خوب بسازد و حالا از پس این کار برآمده است. همانطور که دین بیکر، شریک هاردی، می گوید: این سریال مثل بچه تام می مونه. البته یادمان نرود که هاردی اواخر ماه اکتبر صاحب یک بچه واقعی از همسرش شارلوت رایلی شد که سر فیلمبرداری فیلم بلندی های بادگیر در سال 2009 با او آشنا شده بود. وی پسری هشت ساله به نام لوئی از نامزد سابقش، راکل اسپید، نیز دارد. سه هفته بعد ...
جمال میرصادقی؛ داستان شصت ساله ادبیات ایران
محمود کیانوش خواند که صدای رسایی هم داشت. اتفاقا خیلی هم سر و صدا به پا کرد. حتی در کتابفروشی هایی مثل کتابفروشی خانم ترقی هم مدت ها درباره آن بحث می شد که چه حمایتی از نویسنده های نسل دوم شده است و از این حرف ها... به کسی هم گفتید که این مهران رهسپار شما هستید؟ یکی، دو جا گفتم. یک بار زمانی که خانه احمد محمود بودم و شخصی که فعلا تمایلی ندارم نام او را بیاورم، مدام جلو روی ...
یک مشت قالتاق پدرسوخته در جم کار می کنند
، مخارج زیادی دارد که نمی دانم پول آن از کجا تأمین می شود. البته او پول خیلی کمی به عوامل فیلم و سریال ها می داد. کمتر کسی از بازیگران و عوامل آثار، او را می دید و انگار یک حالت مافیایی داشت. بیشتر او را از طریق سخنرانی های خود شبکه می دیدیم. یک بار او در شبکه جم اعلام کرد که امسال می خواهیم 100 فیلم و سریال تولید کنیم، من هم گفتم از طرف من به او بگویید 10 کار باکیفیت تولید کنید، بهتر از 100 کار بی ...
از باطل السحر 96 تا بازی دولت با صفرها
ندیده بودم و همدیگر را به کلی نمی شناختیم. در آن سال ها که بنده دانشجو بودم و در بسیج دانشجویی مسئولیت داشتم، آشنایی به صورت طبیعی شکل گرفت. با همان نگاه بدبینانه دانشجویی چند سال با ایشان تعامل داشتیم و بحث و تبادل نظر می کردیم. این مرد را نمونه آرمانی ساده زیستی و دور از زخارف دنیا یافتم. خود و خانواده اش همانند معمولی ترین افراد این جامعه زندگی می کنند و یک بار ندیدم به دنبال خواسته یا مطالبه ای برای خود باشد. /انتهای پیام/ ...
یک پیرزن با شوکر ماموران شهرداری اهواز نقش زمین شد؟/ شهرداری: تکذیب می کنیم
ساعت 4 عصر. قبلا هم با مأموران شهرداری درگیری داشتید؟ بله. من کار دیگری بلد نیستم. هیچ پولی هم ندارم که بتوانم شغل دیگری برای خودم دست و پا کنم. همه زندگی ام در بساط بازار و دستفروشی خلاصه می شود. نمی دانم اگر این شغل را هم از من بگیرند، باید چه کنم و کجا بروم. با همین دستفروشی هم نمی توانم نان شبم را دربیاورم. پول همین جنس ها را هم که دربساطم بود، قرض کردم. آیا صدمه ...
با معتادان یقه سفید آشنا شوید!
بود می گفت برادرم با همسر من رابطه نامشروع دارد. من از پله ها بالا می رفتم، دیدم برادرم از پله پایین می آید و داشت دکمه های پیراهنش را می بست و وقتی خانه رفتم همسرم لباس خوبی در منزل به تن نداشت. در صورتی که این برادر 15 سال است که در خارج ایران زندگی می کند. توهم آنقدر قوی است که به چشمشان هم اعتماد دارند. یک نفر دیگر می گفت خانواده من آنقدر کم شعور هستند که دائم به من می گویند تو چرا اینقدر مشکل ...
داستانی الهام بخش برای تحقق رویای کارآفرینی شما
است که موفقیت تان را تخریب می کند. من برای این کار به بازی های آبی روی آوردم . نمی دانم چرا این کار را کردم. حتی نمی دانستم آیا آن را دوست دارم یا نه . یک نفر آن را پیشنهاد کرد و به جای فکر کردن در موردش، فقط قبول کردم. من الگویی را شکستم و این چیزی است که باعث می شود به تحقق رویایتان نزدیک تر شوید . 7) تلاش نکنید پاسخ همه سوال ها را داشته باشید بشر همواره می خواهد همه چیز را ...
اگر رئیس جمهور بودم، همه دستگاه ها را موظف به انجام قوانین وضع شده مربوط به معلولین می کردم/ دلم سفر می ...
داشتم که فقط کوهنوردی در میان آنها محقق شد و در حال حاضر از جامعه و مسئولان به عنوان یک شهروند خاص خواسته هایی دارم. اگر رئیس جمهور بودم ، همه دستگاه ها را موظف به انجام قوانین وضع شده مربوط به معلولین می کردم ، قوانینی که باعث آرامش خاطر معلولین باشد . قانون اساسی میهنم موارد خاص وخوب وکافی برای معلولین وضع کرده است ،اما متاسفانه هیچ کدام ازآنها به درستی اجرا نمی شوند. مثل ...
90/ نوراللهی : من و ناراحتی از برانکو؟ عمراً
؟ اصلا. من در چارچوب وظایف بازیکن و برانکو در چارچوب رفتارهای یک سرمربی با هم ارتباط داشتیم و داریم. وظیفه و حدود وظایف و اختیارات همه هم مشخص است. مدیریت هم که کلان تر از این مسائل را اداره می کند و هیچ گاه با هم تضاد و اختلاف و اصطکاک نداشتیم و نداریم. هم از برانکو و هم مدیریت باشگاه ممنونم . 90: چه مدت از قراردادت با پرسپولیس باقی مانده؟ یک سال و نیم باقی مانده ...
از پهن کردن بساط کفاشی تا استاد صاحب نام خوشنویسی+عکس
زمان کودک بودم و متوجه نمی شدم اما این رفتار او محزونم می کرد. وقتی به کربلا مشرف شدم و مقامات اهل بیت را زیارت کردم. تمام آن روضه ها برایم زنده شد برای همین همه زیارت هایم را به پدر مرحومم هدیه کردم. هنر و خوشنویسی از همان کودکی در نهاد آقای میرزایی ریشه می کند و این علاقه طوری در او پا می گیرد که حتی نداشتن کاغذ و زندگی در یک منطقه محروم نمی تواند مانع رشد او شود: یکی از برادرانم که از ...
عرق کاری به چاپ کم شده است
متولد سال 1319 در شهر مشهد هستم. در مکتب خانه قرآن، خوشنویسی، حساب سیاق شعر فارسی را آموختم، پس از پایان تحصیلات ابتدایی در مدارس جدید، یک سال در مدرسه عسکریه مرحوم عابدزاده، جامع المقدمات و انیس المقلدین خواندم. پنج سالگی چنان که مرسوم بود در سال 1334 به روزنامه خراسان رفتم (زمان حسن عمید و سپس فخرالدین حجازی). تیترچین و سپس در چاپخانه طوس مسئول حروفچینی کتاب ها شدم. از آنجا به انتخاب مرحوم دکتر ...
امروز بعد از چند روز که از شهادت رضا می گذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی ...
صاحب این طرز تفکر ازدواج کنم چراکه همه فکر و ذکر خودم هم همین مسائل است. اما حیف که برای ما زنان جهاد تعریف دیگری دارد و تنها با همراهی و همسنگری با شما به منصه ظهور خواهد رسید. آن روزها که من و آقا رضا با هم آشنا شدیم سال 1393 بود. او 32 سال داشت و اوضاع و احوال سوریه هم بحرانی بود. خوب به یاد دارم که مراسم عقد ما به خاطر مأموریت های آقا رضا در سوریه به تأخیر افتاد. قرار بود در روز عید غدیر عقد کنیم ...
گزارش/ چطور می توان قهرمان اروپا شد؟(بخش سوم)
بیایید بیزنته لیزالازو، بایرن مونیخ 2001 "ضربه پنالتی من در سال 2001 مقابل والنسیا ترس هایم را از بین برد. بعد از اینکه یک ضربه مقابل ایتالیا از دست دادم(جام جهانی 1998)، تصمیم گرفتم که دیگر هیچ وقت پنالتی نزنم. حتی در تمرینات هم از زدن پنالتی سر باز می زدم. پس از آن به دلایلی گفتم که می خواهم در فینال لیگ قهرمانان اروپا پنالتی بزنم! فقط حس کردم که آن را گل خواهم کرد. زمانی که ...
مصاحبه با میشل توبور؛ نویسنده ای که دو هزار کتاب نوشت!
را در پاریس بودم ،به جز سال های 1939 تا 1940، یعنی در اوج جنگ جهان دوم. جنگ در سپتامبر 1939 شروع شد. سال اول جنگ خبر خاصی نبود، اما در ژوئن 1990 ناگهان فرانسه زیر و رو شد. فرانسوی ها می ترسیدند که آلمانی ها پاریس را بمباران کنند، بنابراین تمام ادارات دولتی را از پاریس به شهرهای دیگر منتقل کردند. اداره راه آهن که پدر من در آن کار می کرد هم به شهری بندری به نام تروویل (Trouville) در استان نورماندی ...
استیضاح رئیس یک دولت/ خوش خیالی در جنگ اقتصادی!
، هرگز به تحریر آن اقدام نمی کردم. اما ادای دین به یک سرباز، دغدغه ای بود که این قلم را به رقص آورد و احساس کردم سکوت به مثابه جفا نسبت به سربازی است که قبلاً به ناحق مورد جفا قرار گرفته است. سردار نقدی را از پاییز 1388 و همزمان با حضورش در رأس سازمان بسیج شناختم. تا آن روز حتی یک بار هم ایشان را از نزدیک ندیده بودم و همدیگر را به کلی نمی شناختیم. در آن سال ها که بنده دانشجو بودم و در ...
ناگفته های آقای سفیر
، وزیرامور خارجه روسیه بود. ما در روسیه در درجه اول ترجیح می دهیم دیپلمات های روسی مقیم دیگر کشورها به طور کامل بر زبان آنها مسلط باشند. در مجموع باید بگویم که زبان فاکتور بسیار مهمی در انتخاب سفر است. کجا زبان فارسی خواندید؟ در دوران شوروی، فارغ التحصیل دانشگاه بین المللی مسکو در رشته زبان فارسی هستم. بین این همه زبان در دنیا، چرا فارسی؟ تصادفی شد؛ زمانی که وارد ...