چهارشنبه ۳۰ خردادساعت ۱۴:۵۰Jun 2024 19
جستجوی پیشرفته

خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی (27)

روز نهم پیش از ظهر آمدند ما را بردند. در محوطه بیرون اردوگاه، ساختمان اداری اردوگاه بود. ما را برای بازرسی بدنی به اتاقی بردند. گفتند وسایل تان را بیرون بریزید. من یک جانماز داشتم که حلیمه به عنوان هدیه تولد برایم دوخته بود. با ساکی که خودم دوخته بودم و چادری که سرم بود ... ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)