سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی و ازدواج شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری+عکس
.... معده ام حتی آب خوردن را هم پس می زد. به خاطر بیماری نتوانستم در امتحانات شرکت کنم. به همین خاطر سال سوم را دوبار خواندم و سرانجام دیپلم را با معدل تقریبا خوبی گرفتم. یک روانشناس در راه کانادا آنقدر به خودم اطمینان داشتم که فقط در کنکور سراسری شرکت کردم. مطمئن بودم که قبول می شوم، اما نشدم. سال بعد در دانشگاه آزاد جواز ورود به رشته بازیگری را به دست آوردم. اما آن موقع چون این ...
چرا آیت الله طالقانی سیگار می کشید؟
محکومش کردند. در آن زمان من متوجه بودم مصرف سیگار ایشان نه به خاطر تفریح بلکه به خاطر فشارهایی بود که بر ایشان تحمیل می شد. با تمام آن احوال، ایشان سعی می کردند به خودشان مسلط باشند اما پس از این زندان آخری که پنج سال مدتش بود و با آیت الله منتظری با هم آزاد شدند، یک روز به منزل ما آمدند و گفتند من می خواهم با خودم خلوت کنم. می خواهم به خودم فکر کنم . به ایشان گفتم یعنی چه که می ...
اسماعیلی و برزای: کی گفته شانس قهرمانی نداریم؟
خیلی انتقاد بود که استقلال زیبا بازی نمی کند. من هم این انتقادها را را شنیدم. مهم نتیجه بود که ما به دست می آوردیم. همان طور که شاهد بودید حتی به فینال حذفی هم رفتیم و هفته ها صدرنشین بودیم. هواداران تا آن موقع خیلی راضی بودند. متأسفانه نشد قهرمان جام حذفی شویم ولی توانستیم یک نیمچه سهمیه به دست بیاوریم و به زودی باید با السد قطر در پلی آف بازی کنیم. ولی هواداران از شما یک جام می ...
واقعا غم انگیز است - این جوان می گوید اگر کمک نکنند از گرسنگی می میرم!
. وضع زندگی مان طوری شده که هزینه پرداخت پول آب و خرید مایع ظرفشویی هم نداشتیم. به همین دلیل وقتی وارد بیمارستان شدم چشمم به ظرف مایع دستشویی افتاد و با خودم گفتم می توانم با برداشتن مقداری مایع دستشویی، لااقل ظرف های کثیف مان را بشوریم. برای همین این کار را کردم. با این وضعیت چرا اعتیادت را ترک نکردی؟ چند بار خواستم اما نشد.هربار که تصمیم گرفتم، دوستانم زیر پایم نشستند که ترک اعتیاد ...
متهم: تا زنده ام نگاه معصومانه دخترم عذابم می دهد
دختر خردسال جان خود را از دست داده است. بعد از آن بود که جسد به پزشکی قانونی منتقل شد. پنج ماه از مرگ هانیه گذشته بود تا اینکه گزارش پزشکی قانونی نشان داد که طفل به علت انسداد مجاری تنفسی به کام مرگ رفته است. بنابراین زهره 30 ساله مادر هانیه ، به عنوان مظنون مورد بازجویی قرار گرفت. وی در بازجویی ها به قتل فرزند خود اعتراف کرد و توضیح داد: وقتی از شوهرم جدا شدم درآمدی نداشتم. چند نفر به خواستگاری ...
هنوز به فتح سنگر به سنگر معتقدیم/ دولت گذشته فاجعه تاریخی بود/ روحانی تیم یکدست و منسجمی ندارد/ خاتمی، ...
سال دولت احمدی نژاد سالی 500 هزار شغل ایجاد می کردیم الان بیکاری نداشتیم. انباشت بیکاری و عقب ماندگی صنعتی و آن مواضع خارجی افتضاحی که ایشان داشتند، همه باید مورد پرسش قرار بگیرد. من لفظ افتضاح را بکار می برم تا معلوم شود که واقعا چه بر کشور گذشته. ما تقریبا در دنیا همه کشورها را از دست داده بودیم. یکی از اصولگرایان همین چند روز گذشته گفتند که حتی در مسائل سوریه هم احمدی نژاد با رهبری ...
پیشنهاد جدید شبکه جم به بازیگر زن سینما
مثابه خانه ما هستند، زمانی که من کارم را شروع کردم همین دو شبکه وجود داشتند، این اتفاق مثل بیرون کردن ما از خانه مان بود و من کمی دلم شکست اما امیدوارم برای این سریال در شبکه نسیم هم اتفاقات خوبی بیفتد و کار مورد استقبال قرار بگیرد. پیشنهاد همکاری و بازیگری از جانب شبکه های ماهواره ای و تلویزیون های خارجی داشتید؟ بله! در همان آغاز جذب بازیگران، من جزو اولین کسانی بودم که برای همکاری ...
وقتی فهمیدم مریم باردار است، تصمیم گرفتم او را بکشم+فیلم اظهارات متهم
...> می خواستم خودم را تنبیه کنم.دیگر حوصله زندگی کردن ندارم. فکر می کنی چه پیش بیاد؟ می خواهم به دست و پا مادر زنم بیوفتم و از آنها خواهش کنم که برای من تقاضای اعدام کنند. مشتاق مرگ هستی؟ برای همین خودم را معرفی کردم. کلمه" بچه" را تعریف کن؟ باید به موقع بیاد تا خودش مشکل نشود.من فرزندم را کشتم به خاطر اینکه اگر زنده می ماند معلوم نبود زیر دست کی بیوفتند. حرفی داری؟ دوست دارم هرچه دوست دارم اعدام شوم. حجم فایل صوتی:5.98M | مدت زمان فایل صوتی :00:06:31 اخبار زیر را از دست ندهید: ...
تبریز از امروز تا جمعه عزادار است
این که مراحل این پرونده به کجا رسیده و قرار است با مقصران این حادثه چه برخوردی شود را خبر نداریم. پسرم در هفت خوان ماند علی عبدپروردگار هم همسر و تنها فرزندش را در حادثه هفت خوان از دست داده است. او هم 40 روز است که منتظر خبری از رضاست. رضا فقط 6 سال داشت و آنطور که گفته می شود در لحظه حادثه در آغوش عاطفه علی شاهی بوده است. حاج علی از آن روز به بعد حالش تغییر کرده، چند بار برای پیدا ...
نامه هایی برای گلعلی بابایی از طرف شهدا
رفته بودند، دلم می خواست کاری کنم که برای شهدا باشد. پیش خودم گفتم: چه کنم که این امر برای ایشان تداعی باشد. یاد نامه ها و عکس های دفاع مقدس افتادم. در زمان جنگ نامه زیاد می نوشتیم اما الان به علت گستردگی رسانه ها دیگر چیزی به ذهنم نمی رسد برای نوشتن. ناگهان یاد یکی از شهدای عزیزی افتادم که دوست مشترک من و گل علی بود. این شد که جمله ای از شهید احمد امینی نوشتم و نام دوستان شهیدمان را نیز زیر آن قید ...
نویسندگان ما جسارت هنجار شکنی ندارند
شیوه ای برخلاف دیگران با مسائل و مشکلات روبه رو شوم و شاید به همین دلیل است که چنین نگاهی در داستان هایم محسوس است. دلم می خواست نوشته هایم برای مخاطبان تنها سرگرمی صرف به دنبال نداشته باشد و انعکاسی از جامعه و مردم هم در آن دیده شود. البته همان طور که اشاره شد داستان نویسی مانند فعالیت های صنعتی نیست که بتوان با یک برنامه مشخص آن را پیش برد. شما وقتی به عنوان خالق یک داستان وارد آن می ...
با روزی 35هزار تومان ایرانگردی می کنم
و یکی از دوستانم به نام "حسین مسرور" به آن سفر کردیم سیستان و بلوچستان بود جایی که پیش از سفر به خاطر شرایط مرزی که در آن وجود داشت خیلی ها ما را ترسانده بودند. به خاطر می آورم که موقعی که در این استان بودیم چند روزی را در گل افشانی نزدیک چابهار بودیم و به خاطر شرایطی که وجود داشت چادر زده بودیم و حتی شرایط حمام رفتن هم نداشتیم تا اینکه یکی از همان روزها پسر جوانی را دیدیم که سراغ ما آمد با لهجه ...
بیوگرافی شبنم مقدمی و همسرش علیرضا آرا +گفتگو و عکس ها
داشتم و امروز نیز دومین علاقه مندی جدی من محسوب می شود؛ شعر و رمان می خوانم و قلمی هم دارم. علاقه مندی به رادیو هنوز دیپلم نگرفته بودم که با گروه کودک رادیو آشنا شدم و فعالیتم را آغاز کردم؛ ولی فعالیت جدی من با رادیو پس از سال 77 اتفاق افتاد. صدای من رادیو فونیکی برای شنونده ها بود. قطعات ادبی را خوب اجرا می کردم و خوب شعر می خواندم و این نکته برای تهیه کنندگان جذاب بود. به ...
روبرت به جبهه رفت چون یک ایرانی غیرتمند بود
دیدار ایشان بودم. به همه می گفتم کاش می شد آقا بیایند دیدن ما، یا ما برویم دیدن ایشان. دیدار با رهبر یک اتفاق بی نظیر در زندگی ام بود. تا زنده هستم آن روز را فراموش نمی کنم. هنوز هم فریاد می زنم که ای رهبر آزاده آماده ام آماده. ایشان با آمدنشان به خانه ما صفا آوردند، نور آوردند. یک دیدار بی نظیر بود. بعد از آن توجه مسئولان به ما بیشتر شد. هرچند ما هیچ درخواستی از هیچ کدام از مسئولان نداشتیم. من در ...
رمضانی:نساجی به تعهدش عمل نکرد و جدا شدم
شدم بندی در قراردادم با نساجی داشتم و اینکه خیلی منتظر ماندم تا آنها به آن بند و تعهدشان عمل کنند که پس از اجرایی نشدن این مساله از آنها جدا شدم. با یکی از نزدیکان باشگاه در ارتباط بودم تا روز شنبه هم به خاطر نساجی صبر کردم که خریدار جدید به باشگاه آمد با بچه ها بر سر تمرین رفتیم اما وقتی دیدم خبری نشد با همه خداحافظی کردم و به همه گفتم که دیگر برنخواهم گشت و جالب اینکه همه به من گفتند برو ...
بیانیه کی روش:از این پس بازیکنان پرسپولیس فقط در فیفادی دعوت می شوند/ برانکو در آتشی که افروخته می سوزد
...> نقل قول +49 #113 صادق 2017-01-04 22:29 سلام بنده به محفل پرسپولیسی های عزیز. لازم دونستم چند تا مطلب مهم رو خدمت شما بزرگواران عرض کنم. اولا اینکه کیروش نمیتونه چشمشو رو بایکنای ما ببنده ،اگه خلف وعده نکنه و فقط در فیفا دی ازشون استفاده کنه،این بهترین اتفاق ممکن برای ما خواهد بود. برانکو با این شرایط بیشتر از همه میتونه از فرصت استفاده کنه و تمرکزشو رو تیم بذاره و یک گام از ...
پاسخ های دانشیار علوم سیاسی به هواداران کاسترو
.... البته چند نفر از بزرگواران هم نقدهایی توأم با احترام که نشان دهنده شخصیت والای این دوستان بود، برایم ارسال کردند. از آنجا که فرصت پاسخ گویی به هرکدام از این نقدها را به طور جداگانه نداشتم، در اینجا به همه این عزیزان پاسخ های خودم را تقدیم می کنم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. نقدها دربردارنده نکات ذیل بود: 1- شما گفته اید در کوبا فقر وحشتناکی وجود دارد؛ اما ما می دانیم که در آنجا ...
لحظات سخت وداع شهید حمید سیاهکالی با همسر
کرد من هم که این را شنیدم خیلی گریه کردم. دستانم را گرفت و اشک ریخت و گفت دلم را لرزاندی، بعد از چند دقیقه گفت اما نمی توانی ایمانم را بلرزانی. وقتی که برای آخرین لحظات در خانه بود آرزو می کردم جایی از تنش درد بگیرد و دلیلی باشد که نتواند به سوریه برود اما بعد با خودم گفتم هرگز راضی به درد کشیدنش نیستم، اشکالی ندارد برود و باز می گردد. نفسم را می گرفت وقتی در راه پله داد می زد: یادت ...
ماجرای دختر خاله قلابی قرائتی!
بیرون می آمدم، درهای طلایی را بوسیدم امّا درهای چوبی را حال نداشتم، ببوسم. به خود گفتم: کتاب امامت نوشتی، امّا امامت تو با طلا مخلوط است! دخترخالۀ قلابی قرائتی ! از قم به طرف تهران حرکت می کردیم که نزدیک پلیس راه، وقت اذان و نماز شد، گفتیم: با بچه های پاسگاه نماز را بخوانیم و بعد وارد شهر شویم. همزمان با رسیدن ما به پلیس راه و در حین بازدید از مسافران اتوبوسی، به خانمی مشکوک می ...
همسر شهید: به من قول داده بود یک بار دیگر رهبر انقلاب را از نزدیک ببینم، با شهادتش به قولش وفا کرد/ راحت ...
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته، هنوز قطره هایی از اشک های آن روزها بر چشمانم نشسته، کجایی که به درد دل هایم گوش کنی، نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگ های زندگی، نیست برگی که از تو ننوشته باشم، نیست روزی که از تو نگفته باشم. هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم. من آن شانه هایت را می خواهم که ...
ماجراهای شگفت انگیز از تماس تلفنی با مردگان!
زیادی کرد تا تماس گیرنده را شناسایی کند: بعد از تلاش بسیار توانستم شماره تماس گیرنده را پیدا کنم. شماره متعلق به مردی بود که مدتی قبل فوت کرده بود. وقتی با همسر این مرد گفتگو کردم با خودم گفتم که احتمالا اشتباهی صورت گرفته است اما ماجرا به همین جا ختم نشد. بعد از مدتی دو تماس دیگر هم از همان صدا داشتم و وقتی بررسی کردم متوجه شدم که شماره تلفنی که از آن تماس برقرار شده بود، شماره تلفن همسر ...
اعتراف تکان دهنده مادر کودک کش/ معمای 7 ساله قتل نوعروس/قتل پدر به دست پسرمعتاد/ قتل دو نوجوان 12 و 13/ ...
متهم جوان خواست از موکلش دفاع کند. وی در دفاع از موکلش گفت: چند نکته مهم در این پرونده وجود دارد که متأسفانه به آنها توجهی نشده و باعث شده رسیدگی به این پرونده سال ها طول بکشد. نخست اینکه در معاینات پزشکی قانونی موهایی در بین انگشتان مقتول کشف شده که متعلق به مقتول است نه قاتل. دوم ردپای خونین دو فرد در محل جنایت کشف شده که به هیچ عنوان مورد توجه قرار نگرفته است.سوم اینکه بر اساس ...
یک فیلمساز مستقل واقعی! در مقایسه با مستقل های وابسته به اقتصاد مرکزی ما/ شرح جیم جارموش ("پترسون")، از ...
. از طرفی قرار است اواخر این سال به مکزیکو سیتی بروم. تا به حال آن جا نبودم. همه دوستانم به من می گویند می ترسیم اگر بروی به مکزیکو سیتی هرگز دیگر برنگردی (می خندد) بنابراین برای رفتن به آن جا بسیار هیجان زده ام. وقتی در آکرون بودید، سینما در رشد و پرورش فکری شما چه تاثیری گذاشت؟ وقتی در اوهایو بودم فیلم حمله خرچنگ غول پیکر هیولا را دیده بودم و این جور چیزها بود که دوست داشتم ...
حادثه ای تلخ که در خاطره ی تاریخ خواهد ماند!
هم که شده اشک چشمانم قطع نمی شود، زندگیم معنایش را از دست داده است. وی ادامه داد: منی که اشکی نریخته بودم، اکنون شبانه روزم را گریه گرفته و دیگر لبخندی بر لب هایم نمی نشیند. عبدپرودگار یادآور شد: همسر و فرزندم در حادثه ی قطار جان خود را از دست دادند، اما هنوز هم نشانی از پسر شش ساله ی من پیدا نشده است و تازه چند روز است که پس از مشکلات زیاد و با کمک یکی از نمایندگان مجلس توانستم گواهی دفن برای طفل ...
حکایت فرمانده ای که آرزویش، دفن شدن بین بسیجی ها بود
نسبت به یکدیگر: شهید مصطفی اردستانی و شهید عباس بابایی از ابتدای آشنایی، ارادت خاصی به یکدیگر داشتند. یکی از روزها و صبح خیلی زود برای رفتن به عملیات از ساختمان خارج می شدم که شهید اردستانی را دیدم. نشسته بود و یک پوتین گِلی را می شست. جلوتر رفتم و گفتم: حاج مصطفی! کجا رفته ای که اینقدر پوتین هایت گِلی شده است؟ کمی سکوت کرد و سپس، در حالی که آرام آرام اشک می ریخت، گفت: این پوتین های عباسه؛ نزدیک ...
علی(ع) و خدای او شاهدند که با قلبم نوشتم
امروز اینجا هستند همه سربازان ادبیات هستند که برای انقلاب قلم در دست گرفتند و اولین کاری که کردند مقابله با ادبیات قبل از انقلاب بود و اینها واقعا سرباز ادبیات انقلاب بودند و در جبهه های مختلف قلم زدند و من معتقدم انقلاب را این افراد به دنیا معرفی کردند. خلیلی در پایان گفت: من دلم می سوزد که ما در خانه نشسته باشیم و بچه هایی یمنی در جنگ بسوزند و از خدا می خواهم که خدا به زنوزی عمر دهد تا ...
تمام کنسرت گیلکی است/ باعث افتخارم است کنسرتی در زادگاه خودم برگزار کنم
می خواندم عاشق صدای منوچهر همایون پور بودم و با وجودی که این خوانندهٔ خوش ذوق آثار کمی از خود به جای گذاشته من صدایش را دوست داشتم. به هر جهت هیچ وقت خودم را آهنگساز نمی دانم و هیچ گاه مدعی نبوده ام، سال ها در رادیو آهنگ می ساختم و صحبتی از آن به میان نمی آوردم حتی زمانی که نام آهنگ ساز باید عنوان می شد می گفتم آهنگ از شقایق، روزی مرحوم بدیعی به من گفت این شقایق عجب مرد خوبی ست، گفتم چه ...
اظهارات خواندنی اولین کارتن خواب رسمی ایران
تعریف می کند که بعد از دو ماه مسئول گرمخانه فتح شده: همان سال ها کد گرفتم. 40 روز بود که پاک بودم و قرار شد به کارتن خواب ها کد بدهند. من شدم کد یک، تخت یک . هیچ کس باورش نمی شد محمود کارتن خواب باشم. کیف سامسونت داشتم، مسواک می زدم. دوست نداشتم به من بگویند کارتن خواب. هرچقدر داشتم 50 تومانش را نگه می داشتم، یک روزنامه اطلاعات می خریدم و زیرم پهن می کردم. من نمی خواستم شبیه بقیه باشم . ...
بازگشت به زندگی با بخشش کلیه خانواده اهوازی
که در رشته ورزشی کونگ فو فعالیت می کرد. به دلیل استراحت پزشکی نتوانست روز حادثه به باشگاه برود. پنجشنبه به عروسی دعوت شده بودیم و از چند روز قبل برای عرفان لباس خریده بودم تا همراه ما به جشن عروسی بیاید اما از آنجا که عرفان حال مساعدی نداشت او را به خانه دایی اش بردم تا تنها نباشد. بعد از آن به مراسم عروسی رفتم. نیم ساعت بعد دایی عرفان تماس گرفت و از من خواست تا خودم را بلافاصله به بیمارستان ...
مسجد همانند بیمارستان معنوی پذیرای نمازگزاران باشد
اسلامی ایران چطور در طول سی سال بهتر از آنها (کمونیست ها) در مقابل آمریکا ایستاده است وبا وجود محاصره اقتصادی باز هم در مسیر رشد و پیشرفت مادی و معنوی هم قرار دارد و آنها می گویند اگر شما خدا و نماز را نداشتید شما را نابود می کردند. مشکلات تازه مسلمان ها اولین کتابی که من بعد از رفتن به آرژانتین دنبالش بودم که چاپ بشود یک کتاب در مورد نماز بوده است به نام la oracion اولین کتاب ...