سایر منابع:
سایر خبرها
متهمی که از 5 خلبان و پزشک سوادش بیشتر است! + عکس
برداشت می کنی، واقعیت چیز دیگری است. حالا با این علم شما بگویید من مقصر هستم. ماجرا چیست؟ من و مادرم سال ها در خانه ای زندگی می کردیم و تصمیم گرفتیم که آن خانه را ترک کنیم. دو روز بعد از ترک خانه؛ از آپارتمان طبقه پایین سرقت شده است. همسایه مان می گوید من دزد هستم و یا از هویت سارق خانه اش که میلیون ها تومان طلا و جواهر به سرقت برده است با خبرم. مدرکشان هم برای این موضوع این است ...
با این کار هزینه اعتیاد خودم و شوهرم را تامین می کردم!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، زن جوانی که به اتهام سرقت و کیف قاپی دستگیر شده است در تشریح ماجرای سرقت هایش به مشاور مددکار اجتماعی کلانتری سناباد مشهد گفت: از مدت ها قبل این کار را انجام می دهم. تازه وارد دبیرستان شده بودم که پدر و مادرم اختلافات شدیدی با یکدیگر داشتند. هیچ گاه درس نخواندم و فقط برای این که شاهد جر و بحث های پدر معتادم با مادرم نباشم به مدرسه می رفتم و آن جا با ...
شهیدی که نحوه شهادتش را پیش بینی کرده بود/ روایت نامه نوشتن فرمانده برای 200 بسیجی
همه جا برجسته و شاخص بود، فرمانده ای متواضع و خوش اخلاق اما سرسخت در امور نظامی، در هر حالتی حتی وقتی بدنش در آماج ترکش دشمن قرار می گیرد صلابت و استواری اش را حفظ می کند تا سرباز واقعی ولایت بودن را به رخ دشمن بکشد، او یک نظامی به تمام معنا بود، همرزمش می گوید همیشه مرتب بود و بند پوتین هایش را محکم می بست و به نیروهایش می گفت پوتین های خود را طوری ببندید که وقتی داخل آب هم رفتید آب درون پوتین ...
قتل پدرزن به خاطر خشم از همسر
همین دلیل دیر به خانه پدرزنم رسیدم. وقتی وارد خانه شدم، همسرم به دلیل اینکه دیر به آنجا رسیده بودم، عصبانی بود. دعوایمان شد و من از خانه بیرون رفتم. بیرون از خانه چشمم به ماشین پدرزنم افتاد؛ از عصبانیت شیشه های ماشین را شکستم. عباس با عصبانیت به کوچه آمد تا دلیل شکستن شیشه ماشینش را از من بپرسد؛ بحثمان بالا گرفت. در ماشین خودم را باز کردم و درون داشبورد چاقویی را که دوستم شب گذشته در ماشین جا گذاشته ...
حمله به دختر فروشنده در مانتو فروشی!
. دیشب مثل همیشه تا آخر وقت ماندم و سایر همکارانم فروشگاه را ترک کردند. من تنها مانده بودم و داشتم کارم را انجام می دادم که صاحب فروشگاه به همراه دو نفر از دوستانش به مغازه آمد. من هم وقتی دیدم او آمده، رفتم تا وسایلم را جمع کنم که به خانه بروم؛ اما یکی از دوستان صاحب مغازه که به اتاق پرو رفته بود، مرا صدا زد. من هم به خیال اینکه قصد دارد مانتویی برای یکی از بستگانش انتخاب کنم به داخل اتاق ...
سیلی محکمی که از شوهرم در وسط خیابان خوردم / امیر از صبح مرا تعقیب کرده بود!
زن جوان ظاهر آراسته و صورت زیبایی داشت. نگاهش هنوز هم پشت پلک های پف کرده و لایه های اشک، جذابیتش را از دست نداده بود. بغض سنگینی در گلویش بود و بریده بریده حرف می زد. لیوانی آب برای خودش ریخت و نفس عمیقی کشید و گفت: همه چیز از 6 ماه پیش شروع شد. از بیکاری خسته شده بودم. هر روز از صبح تا شب که امیر سر کار می رفت تنها بودم و حسابی حوصله ام سر رفته بود. از طرفی امیر برای تأمین هزینه ها خیلی تحت ...
بهترین تصمیم هاشمی، ماجرای مک فارلین بود/ برجام برای ما راهی باز نکرد/ فرهنگی که دریافت 75 میلیون حقوق ...
. مشکلات داریم و این کشوری که این گونه امنیت و نیروی ماهر و تحصیلکرده نزدیک به 8-7 میلیون دارد، 4 میلیون جوان دانشجو دارد، با این مسئله ما گرفتار این مشکلات باشیم؟ س: منظور آقای هاشمی تحول ساختاری بود؟ بادامچیان: خیر. تحول همه جانبه است. آقا هم همین را می خواهند. س: درست است که می گویند آقای هاشمی دوران مبارزه با آقای هاشمی دوران بعد از مبارزه فرق کرد؟ ...
برنامه ام نشستن روی نیمکت پرسپولیس ظرف دو سال آینده است/پیوس: هر بازیکنی بد باشد انتقاد می کنم، طارمی ...
این موضوع فکر می کردم واقعا چیزی جز سلامتی خودم و خانواده ام به ذهنم نرسید. خوشحالم هنوز هم سایه پدر و مادرم را بالای سرم دارم. * هم اتاقی با مجتبی، دنیای دیگری بود پیوس : وقتی در پرسپولیس تیم ملی بودم بیشتر اوقات با مجتبی محرمی و کرمانی مقدم و عاشوری هم اتاق بودم. دورانی که با مجتبی به اردو می رفتیم خیلی خاص بود. آن زمان شبانه روز با هم بودیم همه چیز همدیگرو می دانستیم. مجتبی ...
چه کسی وصی ایت الله است؟ همه چیز درباره وصیت نامه و ثروتِ آیت الله هاشمی رفسنجانی
این امر نشده ایم . او همچنین گفته که وصیت نامه با خط خود ایشان نگاشته شده است؛ اما ممکن است وصیت نامه جدیدی هم باشد که هنوز پیدا نکرده ایم . محسن هاشمی که حالا وصی پدر مرحومش شده، با بیان اینکه در سال 79 ایشان به دلیل مشکل قلبی قرار بود آنژیو شوند و در همان مقطع وصیت نامه ای را نوشتند و در اختیار من قرار دادند ، ادامه داد: ایشان در این وصیت نامه تأکید کردند که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ...
یک زندگی عجیب در کره شمالی
بپذیرد ولی به محض اینکه سوار یک قطار کثیف و داغان شدند، به صحت حرف های آن ها تردید پیدا کرد. او می گوید: چند گدا دیدم؛ بچه هایی هم سن و سال خودم. شوکه شده بودم. از پدرم پرسیدم که آیا در کره شمالی هستیم؟ زیرا وقتی در پیونگ یانگ زندگی می کردیم، فکر می کردم که کره شمالی ثروتمندترین کشور دنیا است. مقصدشان شهر گئونگ – سئونگ در شمال غربی کره شمالی بود و قرار بود که در یک خانه کوچک ...
کارتن خواب ها چه می گویند؟
...> *** شعله های آتش هنوز روشن است. گویا قرار نیست آقایان به این راحتی ها از کشیدن مواد در کنار آتش دست بکشند. با آرامش مشغول کارشان هستند. ورود یک پراید سیاه که کنار خیابان می ایستد آن ها را از جا می کند. همگی می دوند. دو پسر جوان بدون آن که پیاده شوند پرس های چلوکباب را دادند و رفتند. هر کدام جدا جدا ظرف های غذا را به طرفم می گیرند... *بفرما خانم .. – مگر داخل خوابگاه به ...
6کشته درانتقام خونین/400میلیون تومان برای بخشش داماد اعدامی/آخرین وضعیت قاتل ستایش/پلیس درجست و جوی قاتل ...
شب به دلیل اینکه دیر به خانه پدرزنم رسیدم با همسرم جر و بحث مان شد. وقتی دعوا بالا گرفت من که بسیار عصبانی شده بودم به طرف کوچه رفتم و شیشه خودروی پدرزنم را شکستم.وقتی پدرزنم به کوچه آمد و از جریان مشاجره من و همسرم با خبر شد سعی کرد من و همسرم را آشتی دهد اما به او گفتم که نباید دخالت کند. پدر زنم هم عصبانی شد. بعد هم به خاطر شکستن شیشه ماشین اش با هم دست به یقه شدیم و نمی دانم چه شد که رفتم سراغ ...
تدبیر منزل، اجتناب ناپذیر شده است
داشتن فرزند پسر در خانواده ها به وجود آمده که این گرایش تا امروز وجود دارد؛ اما در دنیای جدید سیاست آنجا دیده می شود که ناکارآمدی در دولت و نهادهای اجتماعی و حکمرانی وجود دارد. این امر سیاسی به نحوی خانواده ها را وادار می کند به نیابت از نهادهای عمومی و سیاسی، دست کم در چهار دیواری خانه حمایت بیشتری نسبت به فرزندان برعهده بگیرند. درباره عنصر چهارم یعنی صناعت باید بگویم که تا یک زمانی بچه ها ...
کتاب “گنجینه ضرب المثل های سمنانی” را به همشهریانم هدیه کردم
... مرآت- چه شد که به پژوهش در حوزه زبان سمنانی علاقه مند شدید؟ وزیری- یک روز در نوروز سال 42 که برای دیدن پدر و مادرم به سمنان آمده بودم حوصله ام سر رفت و تصمیم گرفتم دفترچه ای بردارم و ضرب المثل های سمنانی را بنویسم. پدرم وقتی مرا دید به شوخی گفت مشق می نویسی؟ گفتم نه مشغول نوشتن ضرب المثل های سمنانی هستم. او از شنیدن این جمله خوشحال شد و مرا تشویق کرد و چند ضرب المثل سمنانی هم به ...
دختر 20 ساله شوهر پنهانی مادرش را کشت+عکس
به گزارش رکنا، الیکا 19 ساله عصر یازدهم آذر 94 مرد 40ساله ای به نام کیوان را که همسر صیغه ای مادرش بود در خانه اجاره ای اش در خیابان 178 تهرانپارس با یک ضربه چاقو زخمی کرد و با تماس گرفت. کیوان اما قبل از رسیدن اروژانس جان سپرد و دختر جوان به اتهام بازداشت شد.الیکا قرار بود دو هفته قبل محاکمه شود اما مادر پیر کیوان از دادگاه مهلت گرفت تا درباره قصاص یا گذشت دختر جوان بیشتر فکر کند. ...
یار 58 ساله آیت الله هاشمی .../ اولین همسر رییس جمهور که در پاستور صاحب صندلی شد
ماجرا را این گونه شرح داده است: خواستگار زیاد داشتم، هم از فامیل و هم از غریبه، اما پدرم با همه آنها مخالفت کرده بود. پدرم برای دیدن آمیرزاعلی (پدر هاشمی رفسنجانی) به نوق (یکی از بخش های شهرستان رفسنجان در کرمان) رفته بود. بعد از بازگشت با مادرم صحبت کوتاهی کرد و پس از مدتی نیز مادرم من را صدا کرد و گفت بیا اتاق کارت دارم. نگران شدم، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. خانم جون گفت: عفت جان ...
در آغوش آقا دردهایم را فراموش کردم/ آن روز خان طومان ، کربلا شد + فیلم
اسم کنیزی رو بیاره نمی زاریم رو نی چشمای آقامون بباره دریافت - از دیدارتان با حضرت آقا برایمان بگویید ؟ آن ساعتی که من آقا را دیدم بعد از آن نه ماه تنها ساعتی بود که دردهایم را فراموش کردم. وقتی رفتم داخل و آقا وارد شدند و مرا بغل کردند ، حالم وصف نشدنی است و اصلاً قابل گفتن نیست فقط این را بگویم که وقتی هنوز در آغوش آقا بودم در دلم به محمد گفتم بالاخره من ...
دام پسرجوان دست ودلباز برای دانشجوی مطلقه
و من به ناچار با هرمز تماس گرفتم و او خیلی سریع خودش را به محل قرار رساند. آنقدر اصرار کرد تا مهسا راضی شد و ما باهم راهی طلافروشی شدیم. مرد طلافروش هم اصلاً به عکس روی کارت ملی نگاه نکرد و به ما سکه ها را داد. بعد از خرید سکه ها به کافی نت رفتیم و مابقی پولی که در کارت بود را گرفتیم. دوستم به خانه اش رفت و من هم به سراغ هرمز رفتم. او از من پول و سکه ها و تلفن همراهی که روز اول به من داده بود گرفت و بعد از آن دیگر هرمز را ندیدم. باتوجه به این اظهارات دختر جوان ودوست اش با سپردن قرار وثیقه آزاد شدند. این درحالی است که تجسس های پلیسی برای دستگیری متهم فراری ادامه دارد. ...
خیلی ها باید بروند به درگاه خدا گریه کنند و استغفار کنند
اینقدر تند رفتند، خدا از سر تقصیرشان بگذرد. رفیق دوست درباره نامزدی آیت الله هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت ایشان گفت: قبل از اینکه ایشان کاندیدا شود، پیش او رفتم و آقای هاشمی بیان کرد اصلا قصد ثبت نام ندارد. خانه بودم دیدم در تلویزیون نشان دادند او ثبت نام کرد، رفتم پیششان و گفت بله شما هم بیایید و آقای جهانگیری را هم معاون اول بگذاریم. گفتم چه شد؟ گفت نامه ای از پدر یک ...
معجزات شهدا
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : یک روزی برای خرید از خانه بیرون رفتم . تنها دخترم زینب را ترسیدم در خانه تنها بگذارم . دختر بچه های هم سن و سالش در کوچه بودند . گفتم برو با بچه ها بازی کن . موقع بازی شیشه دست زینب را پاره می کند . خانم همسایه با صدای گریه زینب به کوچه می آید . زینب را بغل می کند و به بیمارستان می برد . دستش را بخیه می زند، پانسمان می کند و به خانه می آورد ...
حسین ماهینی: با مایسا خوشحالیم
و باید با آن زندگی کرد. قرار نیست که ما همه را ببریم (خنده). در کار خانه به همسرت که حالا بچه داری هم می کند کمک می کنی؟ هرجا بحث خورد و خوراک باشد بله. در غیر این صورت در دیگر کارها نه. چرا دروغ بگویم زیاد بلد هم نیستم و می ترسم بزنم کارها را خراب تر از قبل کنم برای این تصمیم می گیرم که بیشتر دست به چیزی نزنم تا خرابکاری نشود. از لذت پدر شدن بگو. حس ...
بازگشت به زندگی با خرید خانه برای مادر زن
.... این رفتار شوهرم سبب عصبانیت دامادم شد. او چاقو برداشت و ضربه ای به شوهرم زد که کشته شد. داماد خانواده هم به قتل اعتراف کرد و گفت: آن شب همسرم تماس گرفت و قرار شد برای شام به منزل پدرش برویم. شغل من خیاطی است و گاهی به خاطر کار مشتری دیر به خانه می رفتم. آن شب هم به خاطر سفارش یکی از مشتری ها مجبور شدم دیرتر مغازه را تعطیل کنم. وقتی به خانه پدر زنم رسیدم همسرم خیلی سرد با من برخورد ...
پاسخ های مهم درباره برانکو-کی روش، جدایی و نیمکت نشینی
بخواهم حاشیه ای بسازم و مثلا درست گرم نکنم و ... . کسی که از نیمکت نشینی ناراحت نباشد غیرت ندارد. اینقدر تلاش و تمرین می کنم که حق خودم را در زمین بگیرم. من قولی دادم و حرفی زده ام که تا پایان سر آنها هستم. وقتی یاعلی گفتم تا آخرش هستم. این ناراحت کننده بود که در ترکیب نباشم و من در این روزها دو برابر روزهایی که بازی می کردم تمرین کردم تا از نظر روحی و بدنی در شرایط ایده آل قرار داشته باشم تا از تک ...
پسرم نامه می دهد بیایید برای آخرین بار شما را ببینم
خارجه در مشهد تماس می گیرم، می گویند هنوز هیچ خبری نیست. زنگ می زنم تهران؛ می گویم اگر خودتان فرزند دارید، باید وضعیت من را درک کنید. آن ها هم می گویند هنوز هیچ خبری نیست. البته 20 مرداد امسال با ما تماس گرفتند. گفتند: جواد ابوطالبی با این مشخصات، پسر شماست؟ گفتم: بله. گفتند نام پسرتان بین 130 نفری است که قرار است از ترکمنستان آزاد [به ایران منتقل] شوند. من الآن 5 ماه است چشمم به در دوخته شده که ...
چهارصد میلیون تومان برای بخشش داماد اعدامی
کوچه رفتم و شیشه خودروی پدرزنم را شکستم.وقتی پدرزنم به کوچه آمد و از جریان مشاجره من و همسرم با خبر شد سعی کرد من و همسرم را آشتی دهد اما به او گفتم که نباید دخالت کند. پدر زنم هم عصبانی شد. بعد هم به خاطر شکستن شیشه ماشین اش با هم دست به یقه شدیم و نمی دانم چه شد که رفتم سراغ ماشین خودم و چاقویی را از داشبورد برداشتم و هنگام درگیری پدر زنم را به قتل رساندم!مرد خیاط پس از محاکمه به قصاص ...
خروش کاوه ضدانقلاب را زمین گیر کرد
ببرید تا در هر جا که خواستند دفن نمایند . 3- ای پدر و مادر گرامی اصلا ناراحت نباشید از اینکه من کشته شدم چون من در راه هدفم که رسیدن به اسلام واقعی میباشد کشته شده و کشته شدن در راه اسلام و قرآن نیز همان شهادت است و شهادت آرزوی هر مسلمان واقعی میباشد که اسلام را درک کرده باشد مسلمانی که میخواهد خدا گونه بشود و خدا گونه باشد . به مادرم دلداری بدهید و به او بگوئید که ناراحت ...
شکایت از زن به خاطر کشتن بچه قبل از به دنیا آمدن!
زمانی که به خانه بازگشتم، تازه شروع بدبختی هایم بود، چراکه خانواده ام فهمیده بودند پنهانی به سراغ وسایل پدرم رفته و مواد برداشته ام. برادرهایم تحصیلکرده بودند و هیچکدام راه پدرمان را طی نکردند. مادرم برای تربیت ما بسیار زحمت کشید و نمی گذاشت حتی کسی در محل متوجه شود که پدرمان است. همیشه می گفت نمی خواهم شما به خاطر پدرتان شرمنده شوید. حالا که من داشتم راه پدر را ادامه می دادم، مادرم بسیار ناراحت ...
11 شب بود که پدر زنم را با چاقو زدم / این مرد از اعدام گریخت + عکس
به گزارش رکنا، حمیدرضا شش سال قبل وقتی که تنها دو سال از ازدواجش گذشته بود پدر همسرش را به دنبال درگیری خانوادگی با دو ضربه چاقو در مقابل خانه شان در میدان بهاران ابوذر کشت و تسلیم شد. این مرد 36 ساله که به درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شده و حکم صادره در دیوان عالی کشور تایید شده بود بعد از شش سال توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و از قصاص رهایی یابد . حمید رضا دیروز از ...
روایتی تکان دهنده از آزار و اذیت یک دختر توسط پدرش
اوج سرمای سال گذشته این دختر 23 ساله را اولین بار در خانه اش در کابل دیدم. دختری جوان با دختربچه ای سه ساله در آغوش، از ما پذیرایی کرد. آن وقت باردار بود و در خانه ای دواتاقه و نیمه کاره، که به خاطر نبودن برق پرده هایش را کنار زده بودند، زندگی می کرد. مادرش و برادرانش نیز با او زندگی می کردند. در شروع دختربچه را به ما معرفی کرد: "این، هم دختر من است، هم دختر پدر من؛ یعنی که حاصل تجاوز ...
یلدای برفی نویسندگان
داستان را نوشته بود و دیگری تصویرگر آن بود. قیمت صدهزار تومانی روی جلد دفتر شگفت زده و خوشحالم کرد. قول دادند داستان گروهی بنویسند و برای دوچرخه بفرستند. دیدار حسن احمدی از مدرسه ی معرفت تبریز این حس مشترک شیوا حریری: ماجراجوی جوان ، پولینا چشم و چراغ کوهپایه ، فلفلی و آنتون ، کوه های سفید ، هوگو و ژوزفین و... هنوز هم عزیزترین بخش کتاب خانه ام و ...