سایر منابع:
سایر خبرها
سناریوی مرگبار برای سرقت از پیرزن
جوان به نام مریم که این قتل را گزارش کرده بود، در تحقیقات گفت: ظهر امروز آمنه از من خواست چون دستگاه کنترل تلویزیونش خراب شده، برایش کنترلی بخرم و به خانه اش بیاورم. عصر برای او کنترلی خریدم. وقتی به خانه بازگشتم متوجه شدم شیشه در ورودی خانه آمنه شکسته شده است. از میان شیشه های شکسته به داخل نگاه کردم و با جسد او در اتاق نشیمن رو به رو شدم. ماموران که به اظهارات مریم مشکوک شده بودند ...
شهید شد تا جان همرزم افغانش را نجات دهد
.... در پس آن همه مأموریتی که رفته بود فقط همین یک بار به دلم برات شد که نکند شهید شود، اما برخلاف آنچه در دلم می گذشت، برای اولین بار در زبان با او مخالفتی نکردم. شاید نمی خواستم با دلخوری و ناراحتی از هم جدا شویم. مرتب با خودم می گفتم جلویش را بگیر. نگذار برود، اما هر کاری کردم نتوانستم حرف هایی که با خودم می زدم را به او بگویم. شش مرداد ماه رفت و 16 مردادماه در حلب به شهادت رسید. پسرهایتان ...
دستگیری دزدان مادربزرگ
.... مریم به عنوان یکی از همسایه ها ، با میانجیگری سعی در آشتی ما دو نفر داشت. پس از متارکه از همسرم، من به مصرف موادمخدر روی آوردم ؛ مریم نیز به صورت پنهانی شیشه مصرف می کرد و همین موضوع زمینه ارتباط نزدیک مرا با مریم ایجاد کرد. من مشکلات مالی فراوانی داشتم و مریم طی این مدت به من کمک مالی می کرد. حدودا یک ماه قبل یکبار با معرفی مریم و برای نظافت به خانه مقتول رفته بودم. از آنزمان ، چندین ...
نتایج فتح الفتوح بعد برجام کجاست؟
. شما باید به آنجا بروید و بحث کنید. حالا این اثرگذاری در سطح کل کشور چه وقت انجام می شود؟ وقتی بتوانید افکار عمومی را اقناع کنید که این حرف ها درست هستند. حرف حق اول باید برای خودمان اثبات شود، بعد با زبان اقناعی به گوش مردم برسد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان داشت: اگر باور ما این است که حرف و اندیشه ی ما حق است. اگر حق است، پس باید بتوانیم از آن دفاع و تبلیغش کنیم. پس اگر ...
رزمنده ای که 60 نفر را از محاصره داعش نجات داد
که من می خواهم به سوریه بروم. گفتم نرو. گفت: چرا نروم؟ گفتم: شما بچه داری، سوریه هم کشور دیگری است؛ چرا می خواهی بروی؟ اگر جنگ ایران بود من چیزی نمی گفتم؛ ما باید از وطن، ناموس و دینمان دفاع کنیم. گفت اگر همه این طور فکر کنند هیچ کسی نمی رود. پس چه کسی باید از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند؟ من دیگر مخالفت نکردم، بعد از مدتی آمد گفت: بابا من می خواهم به تبریز بروم. در تبریز باید یک دوره ای را بگذرانیم ...
همسر شهید: وصیت کرده بود برای تشییعش لباس سفید بپوشم و لبخند بزنم تا قوت قلب دیگران باشم/ یاد گرفته بودم ...
می شد. فردای روز عقد که پنج شنبه بود رفتیم گلزار شهدای تبریز. آنجا با خودم کلنجار می رفتم که برایش بخواهم یا نه؟ بعد با خودم گفتم: الان که بین این مزارها راه می روم اگر شهیدی هم اسم صادق دیدم مصرانه برایش شهادت بخواهم. دقیقاً در همین فکر بودم که روبه رویم شهیدی هم اسم صادق دیدم. نشستم و فاتحه ای خواندم و گریه کردم. وقتی صادق آمد جریان را برایش گفتم و خوشحال شد. بله همان شهید هم نام صادق باعث شد ...
تا زمان انتخابات می شود احساس تکلیف می کنیم، وقتی تمام می شود می گوییم تکلیف تمام شد تا انتخابات بعدی!
. شما باید به آنجا بروید و بحث کنید. حالا این اثرگذاری در سطح کل کشور چه وقت انجام می شود؟ وقتی بتوانید افکار عمومی را اقناع کنید که این حرف ها درست هستند. حرف حق اول باید برای خودمان اثبات شود، بعد با زبان اقناعی به گوش مردم برسد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بیان داشت: اگر باور ما این است که حرف و اندیشه ی ما حق است. اگر حق است، پس باید بتوانیم از آن دفاع و تبلیغش کنیم. پس اگر این ...
رابطه عاشقانه، صاحب خانه را قربانی کرد
درگیری داشتم. مریم به عنوان یکی از همسایه ها، با میانجیگری سعی در آشتی ما دو نفر داشت. پس از متارکه از همسرم، من به مصرف مواد مخدر روی آوردم؛ مریم نیز به صورت پنهانی شیشه مصرف می کرد و همین موضوع زمینه ارتباط نزدیک مرا با مریم ایجاد کرد. من مشکلات مالی فراوانی داشتم و مریم در این مدت به من کمک مالی می کرد. حدودا یک ماه قبل یک بار با معرفی مریم و برای نظافت به خانه مقتول رفته بودم. از آن زمان ...
ابوالقاسم طالبی: طرح آزاد شدن ویدئو را من دادم
نامه ای را می خواند. فهمیدم مال خواهرش هست. گفتم خواهرت چند ساله است؟ گفت هفت هشت ساله. دیدم دستخط خیلی زیباست و دختر هفت هشت ساله نمی تواند آنگونه بنویسد. فهمیدم که نمی خواهد اطلاعات بدهد. بعداً که مجروح شد وقتی برای عیادتش رفتم خواهر و مادرش را دیدم. روی کارت ازدواجمان عکس امام بود تقریبا دو سال خواستگاری من طول کشید تا توانستم آن ها راضی کنم. مادرم رفت و گفت که بچه من شما را ...
20 فیلم ترسناک و برتر سال 2016 (2)
ها بسیار ناچیز است و وضع شان روز به روز بدتر می شود. سپس غریبه ای آن ها را به گرد همایی نئو نازی ها در وسط جنگل دعوت می کند تا شاید با این کار وضعیت آن ها بهبود یابد. همه چیز تقریبا خوب پیش می رود و این گروه برنامه شان را اجرا می کنند. اما بعد از این ماجرا، با جسد یک دختر بچه مواجه شده و به شاهدان قتل تبدیل می گردند. از این جا به بعد، ماجراهای خون بار فیلم آغاز می شود. چیزی که اتاق سبز ...
قتل پیرزن تنها به خاطر سرقت
برایم باز گذاشت. وقتی وارد شدم. در آپارتمان پیرزن را زدم. در را که باز کرد. در را محکم به صورتش کوبیدم که کنترل خودش را از دست داد و به میان اتاق افتاد. با طناب دست و پا و دهانش را بستم. داشتم دستان او را از پشت می بستم که دست چپش شکست. بعد انگشتر طلایش را از انگشتش خارج کردم. سپس به جست وجوی خانه پرداختم، اما خبری از طلا نبود. با مریم تماس گرفتم و گفتم که در خانه طلایی وجود ندارد. گفت که ...
گزارش ایکنا از ساحل نشینان دریای معارف قرآن
...> از اسماعیل پور پرسیدم که برای جذب افراد به سمت قرآن و آشنا کردن آنها چه راه و روشی را باید بکار بگیریم، گفت: افراد حافظ قرآن به دلیل انس با قرآن رفتار قرآنی پیدا می کنند و همین رفتارها باعث می شود که کسانی که با آنها در رفت و آمد هستند از آنها تاثیر بپذیرند. گفتم مصداق بیاورید: به خاطره از یک خانواده ای دور که با آنها رفت و آمد داشتند اشاره کرد که تنها در یک مسیر یک ساعته با صحبت ها ...
10 الی 12 هزار دانشجو در آمریکا داریم/ روزی یک نفر از دانشجویان ایرانی خارج را جذب می کنیم
دیگری نبود، چند تا چیز باید یادتان باشد در جریان جنگ که چه اتفاقی افتاد این زن تنها بود و تنهایی ما را بزرگ می کرد و همه بچه ها را هم خوب بزرگ کرد، کم نگذاشت این هم شاید جالب باشد، یکدفعه من مادرم تعریف می کرد گفت من یک بار به پدرت می گفتم ببین منصور این بچه ها دارند بزرگ می شوند، او پس فردا می خواهد زن بگیرد، این یکی می خواهد شوهر کند، جهیزیه می خواهد، او خانه می خواهد، تو نابود کردی ما را، این ...
محافظ آیت الله رفسنجانی : هاشمی همه را بخشید
هاشمی ابدی است حال چه نسبت به خودشان و چه نسبت به خانواده ایشان. بعد از مدتی ما محافظان و اطرافیان هم دیگر عضوی از خانواده محسوب می شویم. بارها به آقا محسن گفتم که تنها شما نیستید که یتیم می شوید بلکه بچه هایی هم که به هاشمی نزدیک تر بودند هم یتیم شدند. شب اول که پیکر آقای هاشمی را از بیمارستان به جماران بردیم ناخودآگاه نمی توانستم از ایشان جدا شوم. هنوز تیم حفاظت ایشان بود. خب من 10سال بود که از ...
افشای راز قتل زن تنها با دستگیری همسایه و همدستش!
مرا صدا زد و گفت کنترل تلویزیونش خراب شده است. او از من خواست از مغازه صوتی و تصویری یک کنترل تلویزیون بخرم اما آنجا بسته بود بعد از ظهرکه دوباره به آنجا رفتم پس از خرید کنترل مجددا به خانه پیرزن برگشتم اما او به قتل رسیده بود. کارآگاهان جنایی پس از بازبینی تصاویردوربین های مداربسته ای که در نزدیکی محل جنایت بود موفق به شناسایی تصویر ناهید زن همسایه شدند که هر دوبار وقتی از خانه خارج ...
بی خانمان شدن 1000 خانواده و امداد رسانی به 5000 نفر
تمام شب گذشته را در سرما گذرانده و برای بیرون کردن آب از داخل محله به شهرداری و ادارات دیگر درخواست کمک داده اند ولی هیچ خبری نشد. پس از انتشار این خبر بسیاری از گروه های امدادی جهت کمک به مردم این محله حضور یافتند. بارندگی های اخیر سبب خسارات زیادی به روستای هندل آباد، محله حسن آباد و محله چاه کمال شهرستان دلگان شد. بنا بر گفته حسین مصفا معاون جمعیت هلال احمر سیستان ...
ملکه ی خدا
فرستادند پائین. اما آن بابا تا نصفه ی چاه می رسید، جیغ و دادش هوا می رفت و می گفت سوختم .... سوختم. می کشیدندش بالا. می دیدند کمر و دست و گردنش کش می آید. پسر وزیر تا حال و کار این ها را دید، بو برد که این چاه باید طلسم همان دیو باشد که ملکه ی خدا برده. رفت جلو و پرسید سر این چاه چه کار می کنند. گفتند آدم می فرستند پائین آب بیارد، اما این طور می شوند. پسر وزیر گفت: مرا بفرستید پائین و هرچی گفتم سوختم ...
اجیر کردن قاتل برای کشتن همسر
او مدعی بود همسرش گم شده و تاکنون موفق به یافتن وی نشده است. از او خواستم در صندلی روبه رویی ام بنشیند و سیر تا پیاز ماجرا را برایم تعریف کند. آن مرد به من گفت: هر روز صبح در یک ساعت معین از خانه به محل کارم می رفتم و شب هنگام در زمانی مشخص باز می گشتم. شب هنگام که به خانه بازگشتم خبری از همسرم نبود. حتی گوشی تلفن همراه او نیز پاسخگو نبود. سراغ زنان همسایه مان رفتم و سراغ همسرم را از آنها گرفتم ...
ماه عسل، سفر رویایی یا یک ایده احمقانه؟!
، چون این کار با باران سازگار به نظر می رسید، اما باغبان از پشت تلفن به من اطلاع داد که سیلاب لحظاتی پیش راه ورودی را شسته و از بین برده است. سپس همین مرد، بدون اینکه چیزی از او بپرسم، به من گفت که اگر قصد غواصی با لولۀ تنفسی داریم این نوع بارانِ شدید موجب می شود آب های کم عمقِ قابل غواصی با لولۀ تنفسی گل آلود شوند (این ها مکان هایی بودند که مواد شسته شده از جاده به آنجا برده می شود) و کوسه ها در ...
قطع یارانه یک خانواده یتیم در یاسوج/حکایت زندگی تلخ خانواده 4 نفره (+تصاویر)
از نخریدن حتی یک لباس برای پسرش را شنیدم با خودم گفتم ای کاش می توانستم حداقل یک دست لباس یا کفش یا هر چیز دیگری برای رضا بگیرم تا جلوی هم سن و سالانش احساس حقارت نکند و بتواند با لباس و کفشش پز بدهد. بر دیوار خانه شان تابلویی نصب بود که دست خط شهین بود. شهین قبلا کلاس معرق رفته اما حالا به دلیل اینکه کارگاه آنها چوب ندارد دیگر کار نمی کند. شهین گفت: در میان این همه مشکلات ...
یک آوانتاژ برای ادامه زندگی
نمی شد یک روز خودم بتوانم فوتبال بازی کنم. حسین: دروازه غار که بودم، کمپ هم راحت من را قبول نمی کرد. محمد و جواد خیلی برایم زحمت کشیدند. وقتی با زحمت این دو نفر برای ترک به سرای امید رفتم، با خودم گفتم سرما را اینجا سر می کنم و بعد که هوا گرم شد، برمی گردم دروازه غار. اصلا فکر نمی کردم بتوانم دوباره عشق و امید را پیدا کنم. فکر کنید هیچ کس تحویلم نمی گرفت اما آنجا مرا بغل کردند و با من ...
بورسیه آلمان را رها کرد و به جبهه مقاومت پیوست
تمکن مالی ندارند. من خودم آنچه از دستم بر می آمد برای تربیت فرزندانم انجام دادم و خوشحالم پسرم سعادتمند در دنیا و آخرت شد. از نحوه شهادتش اطلاع دارید؟ 27 خرداد 95 حالم خوب نبود. دل آشوب بودم و گریه می کردم. بی قراری ام زیاد بود. کمی بعد اقوام به منزلمان آمدند و خواهرم در حالی که اشک می ریخت گفت از محمد امین خبر داری؟ گفتم محمد امین من شهید شد. همرزمش از مشهد آمد خانه مان گفت ما 48 ...
راز قتلی که پنهان ماند
معاینه جسد منصور در پزشکی قانونی روشن شد او براثر اصابت گلوله ها نمرده بود بلکه فوت منصور براثر اشتباه تیم جراحی هنگام ترمیم زخم روی سرش اتفاق افتاد. توضیح اینکه یک گلوله به شکم منصور و یک گلوله هم به گردن او اصابت کرده بود که هیچ کدام باعث قتل نشده است. گفتم: بله آقای دکتر می دانم که آن روز صبح حسنعلی منصور پس از اصابت گلوله به زمین افتاده و سرش براثر اصابت به لبه جوی آب زخم برداشته بود دکتر ...
قتل پدر معتاد
قسمت عقب خودرو آتش گرفته و به جسد مردی که پشت فرمان بود آسیبی نرسیده بود. راننده با پلیس تماس گرفت و دقایقی بعد اولین گشت پلیس در محل حاضر شد. بررسی های اولیه حکایت از آن داشت که مرگ راننده تصادف نبوده است. به دلیل مشکوک بودن مرگ، موضوع به بازپرس ویژه قتل گزارش شد و او دستور داد تیم جنایی در محل حاضر شوند. سروان میری تازه از خواب بیدار شده بود که مرگ مشکوک راننده ای در جاده ...
فیلم های آخر هفته تلویزیون
...> فیلم سینمایی کودک گمشده به کارگردانی آنه ویلر جمعه 8 بهمن ماه ساعت 17:30 از شبکه دو سیما پخش می شود. داستان فیلم از این قرار است که آماندا و جام پس از سال ها موفق می شوند سرپرستی دختر بچه ای را به عهده بگیرند. اما بعد از چند ماه متوجه می شوند که این دختر بچه از مادرش در شهری دیگر دزدیده شده و ... بدون پشیمانی فیلم سینمایی بدون پشیمانی به کارگردانی رابرت هارمون جمعه ...
امید به زنده ماندن نان آور خانواده
می رود، سراغ شوهرش را می گیرد تا شاید رد و نشانی از او پیدا کند. وی به جام جم می گوید: قاسم از 12 سال قبل نگهبان ساختمان پلاسکو بود. یک روز در میان در اینجا شیفت کاری اش بود. صبح چهارشنبه راهی ساختمان پلاسکو شد. وی ادامه داد: خانه مان در اسلامشهر است. شوهرم برای کسب روزی حلال این همه راه را از اسلامشهر تا اینجا طی می کرد. همه سختی ها را تحمل می کرد تا با روزی حلال زندگی مان را تامین کند ...
با من تمرین کردند چطور افغانستانی حرف بزنم/بچه داری ام بیست بود
اولمان ما همسایه ای داشتیم که اسم پسرشان مصطفی بود و من او را خیلی دوست داشتم به همین دلیل همین اسم را روی پسرم گذاشتم . مصطفی با تولدش برکات زیادی برایمان آورد. من سه روز در بیمارستان رازی نزدیک حرم بستری بود. وقتی خواستم مرخص شوم هر چه منتظر ماندم همسرم نیامد، خیلی نگران شدم. بعد از دو سه ساعت پیدایش شد. با ناراحتی گفتم: معلومه شما کجایی؟ یکدفعه با خوشحالی قولنامه خانه ای را نشانم داد ...
شعر درباره دهه فاطمیه برای مداحی و مراسم سوگواری حضرت زهرا (س)
! به گواهی شب و زمزمه مرغ سحر اهل یثرب همه خوابند و علی بیدارست روز در خانه، پرستار حسین و حسنم کمکم کن! که نگهداری شان دشوارست! یاد آن روز که با زینب تو می گفتم: دخترم! گریه مکن! مادرتان بیمارست! چاه داند که به من، عمر چه ِسان می گذرد قصه، کوتاه کنم ور نه سخن بسیارست بشنو از شاعر ژولیده تو راز دل من ...
حادثه پلاسکو به روز هشتم رسید/ پیکر دوازدهمین شهید آتش نشان از زیر آوار بیرون کشیده شد
که هم اکنون از زیر آوار بیرون کشیده شد به آمبولانس حمل جسد هستند. 11:34/ آمبولانس حمل جسد به داخل محوطه آمد. ورود آمبولانس حمل جسد 11:33/ ملکی سخنگوی سازمان آتش نشانی: هم اکنون پیکر یک آتش نشان از ضلع شمال غربی آوار پلاسکو بیرون کشیده شد. لحظات نفس گیر؛ پیکر یک آتش نشان از زیر آوار بیرون کشیده شد 11:24/ جمعی از مدیران و کارکنان سپاه حفاظت ...
آتش نشانان از امیرحسین داداشی می گویند/ باور نداریم که رفت
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا از اعتماد، حدود 8 صبح پنجشنبه بود که زنگ ایستگاه 46 در خیابان مظفر تهران زده شد. رییس ایستگاه به همراه فرمانده و 10 نیرو عازم محل شدند تا آتش را خاموش کنند اما آتش آنقدر وسیع شد و چند طبقه را فراگرفت که همه آتش نشانان به خارج از ساختمان فراخوانده شدند. نخستین انفجار که در ضلع غربی اتفاق افتاد، آتش نشانان فهمیدند پلاسکو تا دقایقی دیگر فرومی ریزد، شاید همین باعث شد عده ای به سمت راه پله بروند و عده ای دیگر سعی کنند خود را از پنجره و نمای ساختمان نجات دهند. انفجار راه پله ...