سایر خبرها
شایع ترین خطرهای خانه تکانی
شوینده ها یکی از شایع ترین خطرات خانه تکانی است. خصوصا زمانی که شست وشو در محیط های بسته مانند حمام و سرویس های بهداشتی انجام شود و افراد، جوهرنمک و وایتکس را با هم ترکیب کنند. چند سال پیش زنی جوان در حمام خانه اش قربانی مخلوط کردن این دو شوینده شد . شوینده های شیمیایی و اسیدی پاک کننده، جرم گیرها و سفیدکننده ها می توانند باعث خفگی، آسیب دیدن چشم ها و پوست شوند. شست وشو در فضای باز، زدن ماسک ...
چگونه موقع تعطیلات کمتر مریض شویم؟
. راه دیگر این است که بجای رفتن به باشگاه هایی که دارای تجهیزات ورزشی هستند، به کلاس های آمادگی جسمانی فاقد تجهیزات ورزشی مثل یوگا بروید. مراقبت از خود در مهمانی ها دست دادن و یا روبوسی کردن با افراد در جشن ها و مجالس مهمانی معمولا باعث انتقال انواع بیماری ها می شود. اما بدتر از آن، غذاهایی است که در جشن ها سرو می شوند. گذشت مدت زمان دو ساعت از سرو غذا، می ...
چگونه همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید؟
. وقتی همسرتان به خانه می آید و طبق توصیه شما میوه خریده اما در کیسه ها، میوه خراب هم وجود دارد، طبیعی است که شما از اینکه همسرتان نمی تواند اجناس خوب و نامرغوب را از هم تشخیص دهد، ناراحت شوید اما طبیعی نیست که به او بگویید برادرت همیشه بهترین میوه ها را می خرد. اینکه همسرتان دقت در خرید میوه ندارد، می تواند علت های مختلفی داشته باشد. شاید در طول زمان و با همراهی او در هنگام خرید، این ...
اختراعات جالب باستانی که هنوز هم کاربرد دارند +تصاویر
قدمتی بیش از 2500 سال قبل از میلاد دارد. زمانیکه قطع کردن بینی نوعی مجازات به حساب می آمد، طبقه کوزه گران عاقبت روشی برای بازسازی بینی اختراع کردند. با این روش قسمتی از پیشانی افراد را استفاده می کردند که این اختراع باستانی هنوز هم مورد استفاده قرار می گیرد. بحث دیگری از این نوع جراحی در یونان باستان و نوشته های رومی آمده است. عکس بالا متعلق به مردی به نام والترر یئو اولین کسی است که از عمل زیبایی ...
متاسفانه فصل سوم قانون اساسی در اکثر موارد مغفول مانده است
استفاده کنیم. البته حفظ نظام چیز واجبی است، اما برای حفظ آن نمی توانیم از یک وسیله نامقدس استفاده و قانون اساسی را نقض کنیم. نائب رئیس مجلس شورای اسلامی در همین خصوص افزود: برخی امام (ره) را بهانه می کنند که برای مثال در دوره جنگ امام فرمودند قلم های فاسد باید شکسته شوند. اما این افراد نمی دانند که در آن زمان شرایط جنگ در کشور حاکم بود، اما امروز جنگی که در کار نیست که به راحتی قانون نقض ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
خواص بادام و پسته، دو جزء اصلی آجیل عید
اند نیز مفید است و همچون دارویی خواب آور عمل می کند. ماساژ موها یک بار در هفته با روغن بادام باعث کم شدن ریزش مو می شود. چون سرشار از فیبر است، می تواند تعداد دفعات ابتلا به یبوست دوران بارداری را کاهش دهد. اثرات مخلوط بادام با مواد دیگر نیاکان ما روغن بادام را با شکر و کتیرا مخلوط می کردند و از آن برای نرم کردن سینه و از بین بردن سرفه های خشک استفاده می ...
مایت ها را از خانه بیرون کنید!
مطلب را به نقل از سایت جام جم آنلاین می خوانیم. مایت ها از خانواده عنکبوتیان و به گروه کنه ها تعلق دارند. اغلب هشت پا دارند و در گرد و خاک خانه به مدت دو ماه و نیم زندگی می کنند و روزانه تخم می گذارند. غذای اصلی مایت، سلول های مرده پوست بدن، شوره سر انسان و حیوانات، قارچ ها، ذرات ریز موادغذایی پخش شده در سطح خانه و گردو خاک است. اما آیا مایت ها برای سلامت انسان ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
شیوه مدیریت آن ها را نمی داند. در واقع اندیشه ای است که نظام اجتماعی را یک سیستم زنده نمی بیند بلکه آن را مثل یک ماشین، یک سیستم فیزیکی و مکانیکی می داند. همان گونه که اگر یک جایی از بدن زخم شد وعفونت کرد، نمی توان گفت عفونت کار حرامی است و سعی می کنیم آن را مدیریت و درمان کنیم، در مورد عفونت های بدن جامعه هم نباید برخورد مکانیکی و حذفی کرد. این دقیقا همان خطایی است که باعث شده چهار ...
10 عادت چاق کننده نوروزی را بشناسید
فقط نیمی از آن را مصرف کنید. البته معمولاً همراه با چای از مواد شیرین هم استفاده می شود که، با کم کردن میزان مصرف چای می توان مصرف شیرینی ها را هم کاهش داد. پس در مهمانی ها چای کوچک، کمرنگ و خنک بخورید. فست فودها را کاهش دهید روزهای تعطیل عید، معمولاً رستوران ها حسابی شلوغ می شود. چون خیلی ها فرصت ندارند در خانه غذا درست کنند و عده ای هم برای با هم بودن در این ...
من صابون می پزم
این مواد جذب بدن شده و حتی گاهی وارد خون می شوند و رفته رفته می توانند روی بدن تأثیرات منفی بگذارند. بسیاری از تولیدکنندگان این محصول شوینده در تبلیغات خود اعلام می کنند که صابون ساخت کارخانه آنها دارای PH خنثی بوده که برای پوست مفید است و اکثر مشتریان هم با این شعارهای تبلیغاتی جذب خرید این محصولات می شوند غافل از آنکه این ویژگی، از استفاده مواد طبیعی در ساخت صابون نشأت نگرفته است. صبا ...
درمان گال در کودکان، راه و روش
میکروسکوپ مورد مشاهده قرار دهد (البته پزشک می تواند برای انجام این آزمایش و تائید قطعی تشخیص اش شما را به یک متخصص پوست ارجاع دهد). انگل و تخم های گال در صورت بزرگنمایی با میکروسکوپ قابل مشاهده هستند. این انگلها به راحتی قابل درمانند، زیرا معمولاً فقط ده تا و یا حتی تعداد کمتری از آنها در بدن افراد مبتلا وجود دارد. بیماری گال چگونه درمان می شود؟ معمولاً پزشکان داروهای موضعی را تجویز ...
قتل بیوه ثروتمند در شب بارانی
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از مشرق، خبر گم شدن این زن را که تنها زندگی می کرد برادرش به پلیس کرج داده بود. او با نگرانی از سرنوشت خواهر 45 ساله اش به مأموران گفته بود: از سه روز پیش کسی از خواهرم خبری ندارد. تلفن همراهش خاموش است و خودرویش در پارکینگ خانه پارک شده اما هرچه زنگ در آپارتمانش را زده ام کسی جوابم را نداده است. خواهرم قبلاً دوبار ازدواج کرده و به تازگی هم تصمیم داشت با ...
6 درمان طبیعی با پوست تخم مرغ
به گزارش بهداشت نیوز، تخم مرغ یکی از پرمصرف ترین مواد غذایی در تمام دنیا است که نه تنها موارد استفاده زیادی دارد بلکه حاوی مواد مغذی فراوانی است که برای بدن لازم و ضروری هستند. با وجود اینکه در برهه ای از زمان تصور می شد تخم مرغ غذای سالمی نیست و مصرف منظم آن باعث افزایش کلسترول می شود اما به مرور نتایج بررسی ها نشان داد که این ماده غذایی فوایدی ورای تصور دارد. اما آنچه اکثر افراد از آن غافل ...
پسر ارشد آیت الله از دیدار خانواده هاشمی با رهبری می گوید
سران قوا با هم ارتباطات داشتند و گاهی جلسات در خانه تشکیل می شد و پدر میزبان بودند. این روابط به همین شکل تا سال 68 ادامه داشت و بعد از رحلت امام(ره) هم ادامه داشت. در این مقطع آقای هاشمی رئیس جمهوری شده بودند و آیت الله خامنه ای رهبر بودند. رفت و آمد هم از جانب آقای هاشمی بود و هم از جانب رهبر انقلاب. اتفاق می افتاد که رهبر انقلاب به محوطه ریاست جمهوری بیایند چون آنجا فضای سبز و درخت های ...
سه تا فلافل با نوشابه کوکاکولا لطفا!
آنها کار می کنم. وی می گوید: البته به بیمارانی که سن شان بالاست کارهای آسان و در حد توان کار می کنم و بطور معمول هر روز از ساعت 9 صبح تا حدود 12 مشغول آموزش آنها هستم. طاهری با بیان اینکه ساکنان مرکز با وجود داشتن بیماری ولی دارای استعدادهای منحصر بفردی هستند، گفت: کارهای هنری زیادی را این افراد خلق کرده که برای بیشتر افراد بازدید کننده تعجب آور است. استعداد بی ...
چند خبر از شهرستان های استان یزد
پیشگیری از ابتلای جامعه به مصرف مواد مخدر، نیاز به همکاری همه دستگاه ها و تلاش بیشتر در این حوزه می باشد و عزمی همگانی را در سطح شهرستان، برای پیشگیری و مبارزه با این پدیده شوم و خطرناک طلب می نماید. وی افزود: معضل مواد مخدر پدیده ای اجتماعی است ، که باید همه مردم و مسوولان با تعامل مناسب و سازنده ، برای پیشگیری و مقابله با آن بسیج شوند و در این راه بیشترین و مهمترین نقش را خانواده ها دارند ...
واقعیت های پنهان شده آب معدنی
نستله (nestle) شکارچی آب است و هیچ علاقه ای به استفاده بهینه از سفره های زیرزمینی، آب چشمه و رودخانه ها ندارد. آن ها فقط تاجر آب هستند؛ برای آن ها آب در حکم معدن طلاست. نستله مثل زالو آب زیرزمین را مکیده و بعد می رود پی کارش. آن ها در حال شکار آخرین ته مانده های آب پاکیزه دنیا هستند. در شهر کوچک پولاند، یک خانه قلعه مانند وجود دارد که سال 1907 به منظور پر کردن بطری آب ساخته شده است. آب چشمه اصلی ...
اختلال خورد و خوراک و نشانه های پنهان آن!
انواع دیگری از بدشکلی های بدن (روابط ناسالم با تصویر بدن) نیز وجود دارند که می توانند بر سلامت و روح و روان شما تاثیرگذار باشند. افراد مبتلا به بی اشتهایی آنهایی هستند که به شدت کالری دریافتی خود، چه از طریق غذا نخوردن یا ورزش شدید برای سوزاندن آن چه چربی می دانند، را محدود می کنند. جوع زمانی شکل می گیرد که فردی به آن اندازه غذا می خورد که در نهایت می تواند به بالا آوردن یا ابتلا به اسهال منجر شود ...
نوروز فرصتی برای تجربه غذاهای بام ایران/ازکباب بختیاری تا کله جوش
خبرگزاری مهر - گروه استان ها: استان چهارمحال و بختیاری یکی از استان های کوچک و عشایری کشور است که در مرتفع ترین نقطه زاگرس قرار دارد. این استان با پیشینه تاریخی، دارای فرهنگی غنی با سنت ها خاص و ویژه است. شرایط سخت زندگی در ارتفاعات زاگرس و مقابله با سرمای طاقت فرسای این استان، وجود گیاهان متنوع در مراتع و وابستگی به دامپروری در طول تاریخ زمینه ایجاد انواع غذاهای سنتی و خاص را در این ...
یک روز با بدهکاران مهریه در اوین
1351 مجدداً امکان بازداشت محکوم علیه مدیون را بنا به درخواست محکوم له تا زمان تأدیه محکوم به و یا صدور حکم اعسار در ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 10/ 8/ 1377 مورد پیش بینی قرار داد و همین امر باعث شد در مدت زمانی کوتاه، افراد زیادی به واسطه عدم امکان پرداخت مهریه همسران شان زندانی شوند. هر چند که با تصویب قانون جدید حمایت خانواده در سال 1391 انتظار می رفت تا از شمار زندانیان موسوم ...
هفت توصیه به دیابتی ها در سال نو
...> - برای خوردن غذا در رستوران ها سعی شود از سفارش غذاهایی چون کباب کوبیده به علت چربی بالا و افزودنی های دیگر خودداری شود. استفاده از گوشت سفید مفیدتر خواهد بود. - مصرف سبزیجات و سالاد افزایش یابد، زیرا علاوه بر ویتامین ها به دلیل داشتن فیبر زیاد، باعث سیری زودرس شده و از پرخوری ممانعت می کنند. - با کنترل روزانه قند خون، فرد زنگ خطر را بهتر احساس می کند و مراقبت بیشتری را اعمال خواهد کرد، پس انجام این کار را به خاطر داشته باشید. ...
تصورات غلط ورزشی تغذیه ای
غلطی که درباره تغذیه وجود دارد عبارتند از: 1 باید از مصرف کربوهیدرات خودداری کنید تا وزن کم کنید درست است که خوردن کربوهیدرات، پروتئین و چربی هر سه باعث افزایش وزن می شود با این حال باید به اندازه کافی کربوهیدرات مصرف کنید تا سوخت بدن شما تأمین شود. یکی از محققان در این باره می گوید: کبد و عضلات، کربوهیدرات را به شکل گلیکوژن را ذخیره می کنند تا سوخت به صورت سریع تأمین شود این ...
رنگ ها در میوه ها از چه سخن می گویند؟
میوه ها بسته های کاملی از مواد مغذی هستند. این مواد مغذی در سلامت همه اعضای بدن از چشم گرفته تا استخوان ها موثر است. حتما اسم رژیم مدیترانه ای را شنیده اید. به دلیل این که مصرف میوه و سبزی های متنوع جزء ارکان اصلی این رژیم است باعث شده سلامتی افراد تحت این رژیم روز به روز افزایش یابد. هیچ گاه نمی توانید مصرف غذاهای فرآوری شده را با خوردن توت فرنگی یا کلم بروکلی تازه مقایسه کنید زیرا میوه ها و ...
زندگی فرزندم با آتش بازی دیگران نابود شد/ ترقه بازی که خودمستند شد
برخورد می کند و چون شیشه ماشین تا نصفه پایین بوده است ، انفجار آن پسرم را می گیرد. دکتر می گفت که اگر این نارنجک به سر پسرم می خورد ، سر را قطع می کرد. این مواد منفجره ای که در چهارشنبه سوری استفاده می کنند موادی است که در جبهه ها استفاده می کردند. هنگام رخ دادن این حادثه به اورژانس زنگ زدم اما خیابان ها شلوغ بود و اورژانس نمی آمد ؛ خون از گوش پسرم بیرون می زد ، بعد از 20 دقیقه ...
چرا نمک باعث خوردگی خودرو می شود؟
اتاق خبر 24 : همه ی صاحبان خودرو می دانند که نمک، دشمن خودرو است. نمکی که برای آب کردن یخ خیابان ها استفاده می شود و یا حتی از طریق بادهای اقیانوسی حمل می شود، ممکن است با خودرو تماس پیدا کند و هر جا که نمک باشد، زنگ زدگی هم هست. مطابق با آمار انجمن خودروی آمریکا، روش های یخ زدایی به تنهایی باعث خسارت 3 میلیارد دلاری می شوند. اما چرا آب نمک دار تا این اندازه نسبت به آب خالص برای خودرو ...
برای از بین بردن چروک زیر چشم این ماسک را امتحان کنید
استوایی است که به خاطر فواید درمانی و گوارشی قرن ها است که مصرف می شود. به علاوه، تحقیقات اخیر نشان می دهد که آناناس تأثیر بسیار خوبی بر پوست دارد چرا که حاوی آنزیم فعالی به نام بروملین است که عملکرد ضدالتهابی دارد و مانند تنظیم کننده ph بدن عمل می کند. این ماده نوع طبیعی آلفاهیدروکسی اسید است که معمولاً در محصولات آرایشی ضد چروک استفاده می شود. همچنین آناناس سرشار از ...
گزارش کامل برنامه نود(95.12.16 ) با کم ترین حاشیه!
خوزستان به قهرمانی شان در فولاد نوین در لیگ دسته اول اشاره کرد و افزود: با وجود اینکه قهرمان شده بودیم به لیگ برتر نرفتیم و استقلال اهواز جایگزین ما شد؛ جا دارد از آقای سید کوروش موسوی یادی کنم که هیچوقت به حق اش در این فوتبال نرسید؛ حیف شد از آن تیم چند بازیکن به لیگ برتر نیامدند چون بسیاری از آنها تلاش کردند از لیگ دسته دوم به لیگ برتر رسیدیم ولی الان هیچ جایی نیستند. بیت سعید با بیان ...
چند راهکار برای رسیدن به احسن الحال در آستانه سال نو
خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: " حال خوب که در آستانه سال جدید در دعای معروف تحویل سال به آن اشاره شده از اهمیت بالایی برخوردار است، چون دعا کننده دعا می کند که خدای متعال به او حال خوبی عطا کند. حول سوء حالنا الی احسن الحال. انسان موجودی است که با همه جهان هستی ارتباط دارد، یعنی از سویی با خالق خود مرتبط است، از طرفی با نفس و بدن خویش و از سویی با مردم و در نهایت با طبیعت و هستی. لذا ...
تولید ماکروچیپ از ژنوم انسان توسط شرکت های دانش بنیان
سلامت بوده ایم. به طور مثال دانشگاه استمفورد به دلیل خلق و فروش دانش 25 امین دانشگاه اقتصاد جهان است. در حالی که ما هم منابع بسیاری داریم اما دیگر این منابع به عنوان ثروت قابل ارزش دهی نیستند بلکه ثروت یک کشور انسان هایی اند که خلق دانش می کنند. زینلی افزود: به طور مثال پشه ای می تواند برای سلامتی مضر باشد با تغییر ژنتیکی تبدیل به یک واکسیناسیون عمومی می شود. اگر پروتئینی از پشه تولید شود ...