سایر منابع:
سایر خبرها
یزدانی: 11 سالم بود که از کشتی زده شدم/ دوست داشتم با جردن باروس کشتی بگیرم
های کشتی را از قبل دیده بودید؟ نه از قبل ندیده بودم. وقتی رفتم داخل ورزش کشتی فهمیدم که چه سختی هایی دارد. در ابتدا که کشتی می گرفتم تفریحی بود و به آن اهمیت نمی دادم و بعد از ورود فهمیدم که چه ورزش سختی است. * اگر در اولین مسابقه کشتی نتیجه نمی گرفتید کشتی را کنار می گذاشتید؟ شاید کنار می گذاشتم، چون در ابتدا کشتی زده شده بودم. بعد از اتفاقاتی که افتاد و در ...
آن روی سکه زندگی محسن کوهکن مرد عرصه سیاست
ما و سطح زندگی از نظر توقعات به کجا رسیده است. باید بگویم در آن زمان عمدتاً تفریح هایی که بچه ها داشتند کم هزینه بود، گاهی یک توپ پلاستیکی به صورت شریکی می خریدیم فوتبال بازی می کردیم یا یکی از کارهایی که بسیار مرسوم بود و در حال حاضر به دست فراموشی سپرده شده است بادبادک بازی بود که با خرید چند حصیر و یک کاغذ و نخ قرقره ای بادبادک درست کرده و هوا می کردیم. خوب یادم هست که در همسایگی ما مرحوم حاج ...
سی و پنجمین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام شهید حاج محمدهادی متقی برگزار شد
سیناخبر- سی و پنجمین سالگرد شهادت سردار رشید اسلام شهید حاج محمدهادی متقی بر سر مزار این شهید بزرگوار با حضور خانواده و جمعی از همرزمانش برگزار شد.
شهیدی که می گفت جاده سازی می کند!
دیر متوجه شدم و باز آهی از ته دل می کشد. همسر شهید فانوسی در باز گو کردن خاطراتش می گوید: به قدری مسئله کاریش را برایم باز کرده بود که از همان ابتدای دوران نامزدیمان من شب ها خواب می دیدم که جنازه محسن را بر روی دستانم گذاشته اند و این شده بود کابوس شبانه من و قصد نداشت که دست از سرم بردارد؛ وقتی با آقامحسن مسئله را مطرح می کردم با آرامشی که در کلام و رفتارش پیدا بود مرا آرام می کرد و ...
حرف های خواندنی ستاره اسبق؛ ولاسکو فرار کرد و عزیز شد
دانشگاهی شدن ورزشکارها اینقدر ساده شود. من شاگرد اول ریاضی فیزیک شهرم بودم. من باید می رفتم دانشگاه مهندسی می خواندم. با رتبه 1100 خیلی چیزها را کنار گذاشته ام و کوتاه امده ام ،ولی برای بالا رفتن به چیزی متوسل نشده ام جز توان خودم. اما حالا شرایط فرق می کند، بعضی ها با توان و رابطه هایشان جلو می روند. بحث مربیگری هم همین است. هرکس که مربیگری می کند، مربی نیست. طرف اسپانسر ،رابطه و... جور ...
هفت راه برای افزایش برکت عید
فوت و فن کلاسداری مرا یاد بگیرند. یک کسی سخنرانی که می کرد، حرف هایش ضد دستش بود. می گفت: یوسف در چاه رفت! پیغمبر هم معراج رفت! (خنده حضار) حرکت دست با الفاظ باید با هم بخورد. یک مرد حکیمی این صحنه را دید که اسب نمی رود، این هم هرچه سیخ می زند و میخ می کوبد نمی رود. گفت: چه شده؟ گفت: اسب می تواند برود و آب کم است. اما قفل کرده است! گفت: یک بیل بردار و آب را گلی کن، اسب می رود. این هم ...
ماجرای خواندنی عشق یک نوجوان 16 ساله
نامه ای شیواتر از ترانه های عاشقانه بیلیتس یا هانبه هانیریش آلمانی برایش بنویسم، نوشته ام را باور نخواهد کرد پس باید به شیوه دیگری توجهش را به خودم جلب می کردم. آن روزها نمایشنامه ابومسلم خراسانی را برای اجرا در سالن مدرسه تمرین می کردیم و قرار بود چند روز دیگر روی صحنه بیاوریم و نقش ابومسلم خراسانی به من سپرده شده بود. در صحنه نمایش می بایست من را دست بسته به بارگاه خلیفه عباسی ببرند ...
گفتگو با عباس جدیدی؛ پرحاشیه ترین عضو شورای شهر
ناراحت نشدم اما ناراحتی و سختی من زمانی اتفاق افتاد که به خاطر این کارها نتوانستم به مراسم تدفینش بروم و زیر جنازه اش را بگیرم. این برایم خیلی سخت بود و به خاطرش هفت هشت روز ناراحت بودم. پورحیدری رفیق من بود و به هیئت من می آمد. در آن زمان اصلا نمی دانستم چ=ه کنم. من نه عکسی گرفته بودم نه با خودم کسی را برده بودم و نه هیچ چیز دیگر، فقط دوست داشتم در مراسمش حاضر باشم که نشد چون نمی دانستم در جواب آن ...
ناگفته های حقیقی از مضراب تا محراب
، خوشنویسی و ... را برداشت کرد درصدد بودم این سیاست مبنای کار فرهنگی استان قرار گیرد و امور فرهنگی در مکان هایی که خدا محور و محل تبلور فعالیت های عبادی ماست یعنی مساجد به همت هنرمندان بسیجی به بهترین شکل ممکن انجام شود. حقیقی ادامه داد: برای محقق شدن این سیاست در اداره کل ارشاد جلسات متعددی با سردار کریمی، فرمانده سپاه روح الله استان تشکیل و کارگروهی هم ایجاد شد و از طرف ارشاد به اعضای این ...
داغ انتخاباتی -3:واکنش شدیدالحن عماد تشکری به ثبت نام مهندس سفید برای شورای شهر
, بله شاید اگر سکوت کرده بودم, بنده هم ......بودم ولی پستی که پایه ان, دخیل بستن به دفتر این و ان یا دست بوسی باشد, , بوی خدمت که نمیدهد, خیانتی اشکار به اصلاحات است من به عنوان رییس چند دوره ستاد اصلاحات, سخنگو ستاد قبل روحانی, هاشمی ,موسوی و اصلاح طلب شفاف, ایشان را در باره, هدف, خدمت یا خیانت با هزینه شخصی در یک سالن عمومی به مناظره دعوت میکنم, اگر که همچون, منصوبان سیاسی اصولگرا و تمامیت ...
بیشتر شب ها از گرسنگی خوابمان نمی برد / مِهر پیکِ حاج قاسم به دلم افتاد
...، سیر نمی شوم! بعد از مدت ها، عراقی ها اجازه دادند حمام کنیم. بیشتر بچه ها تا آن روز حمام نکرده بودند. زندان الرشید حمام نداشت. محمدباقر وجدانی همیشه شاد و شنگول بود، شوخ طبع ترین اسیر بازداشتگاه یک بود. از وقتی فهمید از شوخی بدم نمی آید زیاد سر به سرم می گذاشت. یک روز وقتی وارد بازداشتگاه شدم، گفت: برای سلامتی آقا سید از یک تا ده بشمارید! طولی نمی کشید که شوخی اش را ...
هنوز صدای شهدا از دوکوهه به گوش می رسد
فتح المبین به عنوان مرکزی برای نیروها مورد توجه قرار گرفت و به ترتیب تیپ های 7 ولی عصر(عج)، تیپ 14 امام حسین(ع)، تیپ تازه تأسیس محمد رسول الله(ص) و چند روز بعد تیپ های17 قم و 8 نجف اشرف در آن مستقر شدند. اولین اعزام در اسفندماه 1360 به دنبال حمله ارتش عراق به چزابه از دوکوهه صورت گرفت. پادگان دوکوهه یکی از پادگانهای مهم دوران دفاع مقدس است که مکان آموزش، سازماندهی و اعزام نیروها بوده ...
سعیدسهیلی: حسن روحانی را نمی شناسم
اش می کنید. هر فیلمی برای مخاطب خودش ساخته می شود. من خودم به هیچ عنوان فیلم های علمی- تخیلی را دوست ندارم. دوست دارم حتما این دسته فیلمهای واقعی باشند. اینکه طرف به فضا برود و ... از این فیلم های مد روز را دوست ندارم، با سلیقه من همگون نیست. اما یک عده ای از این دسته فیلمهای خیلی خوششان می آید. زمانی که بچه بودم، تلویزیون نداشتیم. ساعت یک الی 2 بعداز ظهر تلویزیون کارتون نشان می داد ...
زندگی یکی از دانش آموزان عروج کرده مدرسه علویان
مبارزه کنیم. این افراد شبانه به مسجد حمله می کردند و وسایل ما را غارت می نمودند. حتی یک بار من و دوستم مجید تو حلقه محاصره یکی از آنها گرفتار شدیم که بعد از ضرب و شتم، ما را رها کرد. ***چطور متوجه شروع جنگ شدید؟ - آخرین روز تابستان بود و من با خوشحالی خودم را برای آخرین سال راهنمایی آماده می کردم. آن روز هم با پدرم در خیابانی نزدیک آرامگاه بوعلی سینا مشغول کارگری بودیم. بعد ...
چه کسانی می خواهند روحانی در راند دوازدهم انصراف دهد؟
پس از برجام در سه ماه اخیر آشکار شد و اظهارات آقای سیف نشان داد که دولتمردان و رئیس جمهور باید رویکرد خود را درباره برجام اصلاح کنند. عبدالملکی: حرف های سیف عجیب نیست و قابل پیش بینی بود/ مماشات مقامات دولتی، آمریکا را جری تر می کند کارشناس مسائل اقتصادی با بیان اینکه حرف های سیف عجیب نیست و بدعهدی های آمریکا قابل پیش بینی بود، گفت: اجرای تعهدات، دست خالی ایران و مماشات مقامات ...
خاطره سرلشکر جعفری از خوابیدن روی آسفالت سرد
شدم کلید ندارم. یادم آمد جاسوییچی مرا در همان تفتیش بدنی اولیه از من گرفته اند. با کلی تارزان بازی خودم را به بالای دیوار رساندم و جلوی نگاه های متعجب رهگذران، در حالی که یک قبضه ژ 3 را حمایل کرده بودم، پریدم داخل حیاط خانه. آن شب، به استحمام و شستن رخت چرک ها و خوردن شامی مختصر گذشت. سرم را که روی متکا گذاشتم، در جا بی هوش شدم. صبح روز بعد، با همان رفقا، رفتیم سمت پادگان ...
شهدای هفته اول فروردین را بهتر بشناسیم
امانتی بودم از جانب خدا و او امانتش را از شما گرفت و امیدوارم که مرا ببخشی ...ای شهیدان سر از تن جدا. وای ثاراله. مرا ببخش که هشت سال از جنگ گذشته و هشت سالی که هر روز یارانت را شهید می کنند ولی من رو سیاه و گناهکار تازه به کاروانت پیواسه ام . ای پسر شیر خدا مرا با یارانت محشور گردان و مرا جلوی شهدا ءسرشکسته نگردان. . شهید علی تیغ نورد: شهید علی تیغ نورد فرزند ولی و جهان خانم ...
معرفی جاذبه های گردشگری خراسان شمالی
اسپیدان در 45 کیلومتری جنوب شرقی بجنورد واقع شده است. این روستا بافت مسکونی جالب توجهی دارد و خانه ها به صورت پلکانی در دامنه کوه ساخته شده اند. از جاذبه های روستا به آبشار هنرور، آبشار بارگاه، غار خزانه هنرور، مقبره شیخ محمد رضا ربانی معروف به حاج آخوند، آرامگاه امامزاده محمد بن باقر بن موسی بن جعفر می توان اشاره کرد. صنایع دستی این روستا فرش های دست باف، صنایع چوبی، صنایع سفالی، قالی بافی ...
کرمان در سالی که گذشت
در آغازین روزهای آبان ماه سال 95، کرمان میزبان زهرا مصطفوی یادگار امام راحل (ره) بود که در این سفر دفتر جمعیت دفاع از فلسطین آغاز به کار کرد. وی در همایش تبیین نقش زنان در اندیشه حضرت امام خمینی (ره) در سالن شهید مرتضوی استانداری کرمان گفت: جبهه فرهنگی و اقتصادی، راه ایستادگی و مبارزه با رژیم صهیونیستی است و همه افراد جامعه به تنهایی یا به صورت دست جمعی مانند یک گروه می توانند با ...
وصیتنامه شهدا سندی راهبردی در راستای انقلابی گری است
نشان می داد؛ حجاب و نماز اول وقت دو موضوع بسیار مهم در منظر وی محسوب می شد زیرا حجاب را ارثیه حضرت زهرا (س) می دانست و سفارش در عمل به آن داشت، ادای نماز اول وقت از اهمیت زیادی برایش برخوردار بود به طوری که فرزندان شهید همواره به این دو سفارش پدر اهتمام ویژه ای دارند. مرادی در ادامه به مهم ترین دغدغه شهید تقوی فر اشاره کرد و افزود: به روز بودن در امر بکارگیری از تکنولوژی و فناوری های ...
پسرخاله مریم زیر پام نشست، وقتی زندان افتادم زنم را مال خود کرد و ...
با این حرف ها زندگی ام را به باد تمسخر گرفته بود. همسرم نیز راه می رفت و او را به سرم می زد. تحت تاثیر حرف های احمقانه مریم و پسر خاله اش دلم را به دریا زدم و تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده پولدار شوم. محمود می گفت : خودش برایم کار درست و حسابی پید ا می کند. از محل کارم استعفا دادم. خیالم راحت بود که مدتی از حقوق بیکاری ام استفاده می کنم. چند هفته بعد پولی جفت و جور کردم و با ...
ماجرای شوم دختر ایرانی که با هزار امید به ترکیه رفته بود!
اون خونه تو ایران؛ ازاون همه بدبختی، تونستی تا به اینجا برسی. به پشت سرت نگاه کن. راه کمی نبود. ساده هم نبود ولی تو اومدی. همین خودش خیلیه! این گونه نیست؟! سرم را تکان دادم. او حقیقت را داشت می گفت، من اگر قهرمان نبودم، حداقل شجاع بودم. خیلی شجاع! زیرا درآن شرایط خطرناک، تنهایی تا کشورغریبه سفر کردن و سالم ماندن کارهر کسی نبود. بعد از چند روز به پیشنهاد ازدواج ایلیا، پاسخ مثبت ...
معرفی بخش رودهن در شهرستان دماوند
که نمونه ای از آن را می توان در کتاب مطلع الشمس مشاهده کرد. در کتاب مطلع الشمس آمده است: رودهن در کنار آب (آه) در طرف دست چپ راه واقع و دارای 150 خانوار سکنه می باشد که این ها نیز کردبچه غالی و از مهاجرین ارومی می باشند. (اعتمادالسلطنه:9، 1362) محمدحسن خان اعتمادالسلطنه این مطالب را در جریان سفری که به همراه ناصرالدین شاه قاجار به خراسان داشته است به رشته تحریر درآورده و بدین سان اصالت واقعی بومیان ...
ناگفته های زندگی ایرج شمسی زاده از زبان همسرش + تصاویر
...؛ ایرج در دبیرستان تدریس می کرد و آقای مظفری دوستش بود. سال 56 استخدام آموزش و پرورش شدم و محل کارم افتاد گناوه؛ 30 سال معلم کلاس اول دبستان های گناوه بودم. چند هفته بعد از این که ساکن گناوه شدم، رفتم داروخانه و سراغ ایرج را گرفتم که نبود. آن موقع در دبستان عرفی تدریس می کردم. یک روز ایرج آمد دبستان عرفی و... چه سالی ازدواج کردید؟ سال 58 ازدواج کردیم. ازدواجی ...
چه عیدها که در کنار مزارتان تحویل می شود
شهرداری تهران گذاشته استفاده کنید. عید نوروز یکی از سال های جنگ به من اطلاع دادند حاج حمید شب عید از جبهه به خانه می آید. من هم زودتر از همیشه از ستاد مقاومت به کیان پارس رفتم و مشغول کارهای خانه از جمله خرید و پختن شام شب عید شدم همه چیز آماده شده بود ولی خبری از حاج حمید نبود. سفره را پهن کردم قابلمه غذا را کنار سفره گذاشتم حتی ماهیتابه که ماهی شب عید را در آن سرخ کرده بودم، هم کنار سفره ...
رضا رویگری در مورد شایعه مرگش گفت: - من حلوا خورم، حلوا بده نیستم! -
...> بازیگر نقش سعدون در سریال معصومیت از دست رفته در مورد بیماری اش هم گفت: داشتیم برای رفتن به مهمانی آماده می شدیم، سمت دستشویی که رفتم گیج خوردم و سرم با توالت فرنگی برخورد کرد. همسرم با اورژانس تماس گرفت، رفتیم بیمارستان و گفتند سکته مغزی کرده. بعدش برای گناهکاران فیلم فرامرز قریبیان رفتیم ترکیه. هوا خیلی سرد بود طوری که سگ را می زدی از لانه اش بیرون نمی آمد! آن جا مریض شدم. سرما خوردم و حالم خیلی ...
روایتی جالب از مردودی سردار مشهور سپاه در تحصیل؛ به شدت فرسوده شده بودم
محمدمفتح داشتم ایشان یک چهره ی عالم دانشگاهی و فردی فوق العاده با سواد و مسلط به علوم عقلی و نقلی بود. جوان ها را خوب درک می کرد و بسیار گرم آن ها را تحویل می گرفت از آن جا که آقای مفتح اصالتا همدانی بود هر بار که برای شرکت درجلسات سخنرانی محافل مذهبی و دانشگاهی همدان از ایشان دعوت به عمل می آمد من از تهران به همدان می رفتم و پای ثابت جلسات سخنرانی آقای مفتح بودم به یاد دارم هر سال در ایام ماه ...
رمز عجیب برای شناسایی نیروهای خودی از دشمن
پاروزنی را می گذراندند؛ زیرا ممکن بود که با تمام این موانع برخورد کنیم. غواص ها باید با بستن طناب بر دور شکم از عرض رودخانه کارون عبور می کردند. این تمرین در دوران جذر و هوای سرد زمستان صورت می گرفت. پس از آموزش، نیروها را در بیمارستان شهر خرمشهر اسکان دادیم. برخی نقاط بیمارستان بر اثر اصابت توپ و گلوله سوراخ شده اما برخی اتاق ها سالم مانده بود. دو یا سه روز آنجا مستقر شدیم. فردا شب عملیات ...
شهید بذله گوی یگان ویژه فاتحین را بیشتر بشناسید
...> چند روزی بود که در حومه ی حلب، شب و روز درگیری سنگینی داشتیم. به همین خاطر نتوانسته بودیم برویم حمام. سر و صورت و لباس هایمان خاکی بود. حجم کار که کمتر شد، به اتفاق یکی از بچه ها با فرماندهی آتش بار هماهنگ کردیم، لباس های شستنی را برداشتیم و رفتیم عقب. حمام در مقر توپخانه قرار داشت؛ در روستایی به نام خانات. وارد مقر که شدیم، صدایی آشنا به گوشم خورد. صدای محمد بود؛ با آن چهره ی همیشه متبسم ...
از ریاست آیت الله جنتی بر مجلس خبرگان تا نهی احمدی نژاد از ورود به انتخابات
همراه با امام بر پرچم شیر و خورشید: انتشار تصویر نماز "محمود دعایی "عضو مجمع روحانیون مبارز بر جنازه ادیب برومند رهبر جبهه مرتد ملی با پرچم ایران در دوران رژیم پهلوی و طاغوت، این سؤال را به وجود آورد که فردی مانند وی که خود را منتسب به امام و انقلاب می داند و لباس روحانیت را به تن دارد چرا به خود اجازه می دهد بر تابوتی نماز اقامه کند که پرچم رژیم پهلوی روی آن انداخته اند، اقدام انحرافی ای که باعث شد دلسوزان انقلاب علیه مدعیان دروغین انقلاب، واکنش نشان دهند تا دعایی بگوید من در حال نماز بودم که کسی پرچم را روی تابوت انداخت و من هیچ کاری نمی توانستم بکنم! (23 اسفند 1395) ن ...