سایر منابع:
سایر خبرها
آریفی: دوست دارم پولم را از پرسپولیس بگیرم ولی نمی دهند!
پیام مشهد بازیکن می خواهد. اون موقع مربیش خداداد عزیزی بود که در آلمان می شناسیمش. یک تماس گرفتم و با خداداد حرف زدم. خداداد گفت تو ده روز پیش ما بیا تا ببینیم وضعیت چگونه است. آن موقع پیام لیگ یک بود و من را برای پنج شش تا بازی می خواستند. اون موقع آمدم و تمرین کردم و بعد یک قرارداد امضا کردیم که قرار شد برای دو ماه بازی کنم برای پیام که به لیگ یک بیاید. هیچ شناختی از ایران داشتی؟ ...
پاداش 40 روز دفاع از حرم
پیش من است. صبح که از خواب بیدار شدم حالم منقلب بود. به بچه ها و همسرم گفتم شما بروید بهشت زهرا(س) من خانه را مرتب کنم. احساس می کردم مهمان داریم. عصر بود که همسرم، مهدیه دخترم و محسن پسر کوچکم از بهشت زهرا(س)آمدند. صدای زنگ در بلند شد. به همسرم گفتم حاجی قوی باش خبر شهادت محمدرضا را آورده اند. وقتی حاجی به اتاق بازگشت به من گفت فاطمه محمدرضا زخمی شده است. من می دانستم محمدرضا به آرزویش رسیده است ...
این دختر 70 سانتیمتری، یک کارآفرین نمونه است
. وقتی مرا دید اشک ریخت و گفت فریبا تو چطور توانستی چسبیده به زمین 26 سال خانه نشینی را تحمل کنی؟ گفتم مادر خدا جرعه کوچکی از صبر خودش را به آدمیزاد می دهد. در این سال ها خدا به من صبر داد که توانستم تحمل کنم. به او گفتم، دلت قرص باشد؛ به پابوس امام رضا(ع) خواهیم رفت و شفایت را از امام هشتم(ع) خواهم گرفت. رؤیایی که رنگ واقعیت گرفت می گوید: آرزو را تنها باید به کسی گفت که توان ...
همسرم مثل دوست با وفا در کنارم بود/ دختر دو سال و نیمه شهید هنوز منتظر پدرش است/ همسرم، حجاب چادر ...
ثبت نام کرده بود در نمازهایش صبح و شب در سجده هایش گریه می کرد و از خدا می خواست یکبار هم شده حضرت زینب(س) اورا بطلبد. به من می گفت من قول می دهم که سالم برمی گردم. معصومه حسن زاده، با آنکه ماه محرم سال گذشته برادرش "علی" در سوریه به شهادت رسید می گوید: برادرم با داشتن 3 فرزند در سوریه شهید شده بود دیگر حال و روز روحی خوبی نداشتم، همیشه می گفتم من حوصله شهادت و جنگ را دیگر ندارم و ...
یک داستان طنز سینمایی/ حکایت شیرین یک شیدای سینما!
خوام صد سال سیاه نرسی! الهی که حناق بگیری و خودم کفن پیچت کنم!! و با عصبانیت گوشی را روی تلفن کوبید و از کیسه جلوی دستش چند عدد فندق درشت بیرون آورد... به چهره اش دقیق شدم که برافروخته و غضبناک بود. گفتم حالاست که تلافی نیشخند کارگردان و پروژکتور سوخته و سکانس مورد نظر را بر سر من در بیاورد و با همان فندق های سفت و سخت، چنان ضربه ای به کله ام بزند که بلافاصله جان به جان آفرین تسلیم کنم و ...
ماجرای رؤیای اسیری که به واقعیت پیوست
. محمد هفت ماه دوره درمانی را گذراند؛ ولی نتیجه ای نگرفت که در سال 1377 به شهادت رسید. زمان خاکسپاری همسرم به فرزندانم گفتم پدرتان مثل گنجی است که در خاک پنهان کرده ایم. این پنج سالی که همسرم در جبهه بود هر یک ماه، 10 روز به مرخصی می آمد، او هیچ وقت از موقعیت شغلی خود سوء استفاده نمی کرد. همسنگران محمد می گفتند: فرمانده خیلی مهربان بود مرتب به سنگرها سرکشی می کرد، زمانی که به پول احتیاجی ...
ماجرای حلقه مخفی نیروهای انقلابی ارتش برای مبارزه علیه پهلَوی
حالا که این طور است یادتان باشد که دوره شما دارد تمام می شود. به هر پادگانی می روید در آن پادگان سازمان را تشکیل بدهید که بعد ما با هم مرتبط باشیم. رفتند و بعد از مدتی به من خبر دادند که ما به لشکر 77 مشهد منتقل شدیم و توانستیم افرادی را شناسایی کنیم، ستوانی در قوچان داریم که خیلی انقلابی و خوب است. ولی خود شما اگر می توانید او را ببینید. گفتم باشد، چون مسیر من دره گز است با خانواده می ...
مهمترین سکانس تلویزیون در سال گذشته کدام بود؟
را آویزه گوشم کردم. مجتبی با درد شهید شد وی درباره شخصیتی که در این سریال بازی کرده بود گفت: شخصیت و رفتار و ویژگی های مجتبی در من رسوب کرد آن هم به این دلیل که فرد بسیار خوبی بود. همان روزهای ابتدایی که نقش را بازی کرده بودم به جواد هاشمی گفتم در یک سریالی سکانس شهادت را بازی کردم که تو تا به حال شبیه به آن را بازی نکردی. معتقدم مجتبی با درد شهید شد و سکانس شهادتش هم تصنعی ...
مداح نیازمند علم و خودسازی است/ درس اخلاق برای مداحان ضرورتی اجتناب ناپذیر است
دوست داشتم، زیرا که در مدح حضرت زهرا(س) است. اولین جلسه مداحی خودتان را به خاطر دارید؟ زمان آن را دقیقا به خاطر ندارم ولی اولین جلسه مداحی من در حسینیه بنی فاطمه و در مراسم دعای ندبه بود که به همراه آقای میرباقری دعا را قرائت کردم. البته اولین جلسه من در استان های دیگر نیز به عنوان مهمان در مهدیه مشهد مقدس در کنار حاج سعید حدادیان بود. فعالیت مذهبی خود را در کدام ...
آماده قربانی شدن بودم، جانباز شدم
...، دکترها امید داده اند که با فیزیوتراپی و کار درمانی امکان بهبودی نسبی هست. نوروزی پیش از این مجروحیت یک بار دیگر هم در تدمر مجروح شده که البته جراحتش سطحی بود، خاطره عملیات تدمر برایش نقطه روشنی از توسل و توکلش به خداست، دیگر یقین دارد که هر لحظه جنگ خدا به او و همرزمانش نگاه می کند و مشیت خداوند است که سرنوشتش را رقم می زند چند روز پیش از اینکه مجروح شوم در عملیات مجروح شدم، چون ...
فرهنگ ایرانی را با عکس به دنیا معرفی می کنم/ مانند صندلی شکسته ام
... بله سال ها درزمینهٔ حوزه های مختلف انقلاب مانند عکاسی از بازماندگان انقلاب و جنگ که بیشتر شامل خانواده شهدا هستند فعالیت می کنم. *تابه حال شده هنگام صعود از قله ای از مسیر رفته پشیمان شوید؟ بله یک بار؛ نوزدهمین باری که به قله دماوند می رفتم نزدیک دویست متری قله فشار زیادی را متحمل شدم و همان جا با خود گفتم داود دیگر دماوند برای تو مناسب نیست اما بعد از صعود و روی قله ...
ناگفته هایی از پرونده قتل ستایش قریشی
بعد از کشتن ستایش، جسد را داخل باکس اِکو گذاشت، در آن را بست و تا صبح با جسد آن دختر آنجا خوابید، فردای قتل، اسید تهیه کرد و دو، سه شب با جسد در آن خانه خوابید، پدر و مادر قاتل ستایش به او نگفته بودند که تو چه می کنی؟ این سروصداها چیست و چه اتفاقی افتاده؟ وی بعد که دید نمی تواند جسد را به خارج از خانه منتقل کند، جسد را آتش زد و بعد اسپند دود کرد، در این مقطع بود که مادر قاتل ستایش از پسرش پرسید چه ...
شیفتگی دانشجویان پایگاه نیروی هوایی لاکلند با نوار عبدالباسط/ نیم قرن فعالیت قرآنی مدرس گمنام خلبان
saying گفتم it is Holy QURAN و از من پرسید که چی می گوید که هنوز آن زمان دوره زبانم کامل نبود اما با همان زبان به او گفتم که خدا مهربان است و خدا انسان را خلق کرده است و درختان و خورشید به خداوند سجده می کند که به من گفت I like that که این تلاوت به اندازه ای استاد ما را تحت تأثیر قرار داد با وجود اینکه نخستین بار تلاوتی از قرآن را می شندید. این ارزشمند است که ما مسلمان شیعه هستیم نباید لحظه ای از ...
مداح نیازمند علم و خودسازی است/ درس اخلاق برای مداحان ضرورتی اجتناب ناپذیر است
سنتی و قدیمی استان اصفهان فعالیت داشتم مانند هیئت بنی فاطمه در خیابان ابن سینا، هیئت علوی در میدان امام علی(ع). در حال حاضر نیز در هیئت بنی الزهرا(س) که مجموعه دائم و ثابت من در شب های شنبه واقع در خانه مداحان روبروی امامزاده شاه میرحمزه است فعالیت می کنم. علت موفقیت هیئت شما چه بوده است؟ به نظر من علت موفقیت و نقطه قوت هیئت بنی الزهرا(س) در بحث اخلاق است. ما در هیئت بنی ...
در سومالی آخر دنیا را دیدم/ جنگ ما چیز دیگری بود/ به من گفتند تو میفهمی شهید یعنی چه
عکاس خبری شدم، وجود چیزی به اسم آدرنالین در بدن بوده است. یعنی مثلاً دلایل فلسفی نداشت. این البته شروع کار بود. همانطور که گفتم من عکاسی را خیلی تجربی یاد گرفتم. مثل اینکه در نجاری کنار دست اوستا بایستی و از روی دست او کارها را خودت یاد بگیری. برای همین بعد از یک مدت که رفتم جلو یک سری چیزهای دیگر برایم روشن شد و دیگر یک نگاه متفاوتی به قضایا پیدا کردم. رفته رفته بطور خیلی نامحسوس و پیش ...
دردهای خاکستری
ام اس بلای جونم شده خانوم از دست دو نامرد ناخلف. حالا لکنت زبان هم چاشنی همه بدبختی هایی است که بر روی سر صدیقه آوار شده و پس از دو صیغه عقد موقت، دو بچه بدون پدر مانده روی دستش. نوشین و افشین که هر کدام از یک پدر هستند. گوشه چادرش را می کشد بر روی دو پیاله خون شده چشم هاش. حالا فقط هق هق صدای او و جیک جیک گنجشگ هایی که بر روی درخت های بلوط حیاط نشسته اند سکوت ما را می شکند. با بغض ...
چه کسی در "شبکه های اجتماعی" دست بالا را دارد؟
روز نو : سال هاست که کارشناسان رسانه تاکید دارند که شبکه های اجتماعی تاثیر بسیاری در رویدادهای مهم در حوزه های مختلف دارند و نباید آنها را نادیده گرفت. حالا بعد از سال ها فعالان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... در ایران به شبکه های اجتماعی روی آورده اند و از آن در راستای انتشار دیدگاه های خود استفاده می کنند. البته این تقریبا از انتخابات 88 آغاز شد. در آن دوران هرچند کاربران ...
ماجرای خوابی که دردهای همسر شهید اسلامیان را تسکین بخشید/همسرانه ای که همچنان ادامه دارد
شدم گفتند تو دیگر آن آدم قبلی که بی تابی می کرد نیستی. گفتم خواب دیدم. انگار این صبر و تحمل از طرف خدا به قلب من داده شد و وارد تمام روح و جسمم شد تا صبور باشم. من دبیر بازنشسته هستم.هر پنج شنبه سرمزارش می رفتم. یک بار هم پنج شنبه بود و ازسرکار آمدم خانه و در را باز کردم و نگاهی به عکس شهید کردم و گفتم خیلی خسته ام از این دنیا و دیگر سراغت نمی آیم. این را در دلم گفتم با خودم و آن روز هم نرفتم. شب ...
پژمان از سحر خواستگاری کرد اما با من قرار شیطانی گذاشت و
را از زندگیشان بیرون بکشم. به من برخورد. خیلی زیاد. نمی فهمیدم چرا باید حسودی کنم به زندگی آنها. به سحر گفتم پژمان برای من مهم نیست وگرنه خیلی راحت می توانم به دست بیارمش. سحر جا خورد. فکر نمی کرد این حرف را بزنم، اما بعد از کمی فکر داد زد: پژمان فقط من را دوست دارد. او به یک بچه مثل تو نگاه هم نمی کند چه برسد به این که من را به خاطر تو رها کند. مامان مریم ...
بهترین راه حل
! این جا احساس عذاب می کنم و شده ام داماد سرخانه! با عصبانیت رو به او گفتم: مثل اینکه شرط مرا فراموش کرده ای!! - نه! یادم هست، ولی نمی دانستم این قدر سخت است. - مادر من که با تو کاری ندارد و سرش به زندگی خودش گرم است. - مگر من گفتم مادرت آدم بدی است؟! - نگفتی، ولی روز اول که این شرط را برایت گذاشتم، چیزی نگفتی و قبول کردی! اولین باری ...
باید شهداء را آن طوری که هستند به جوانان معرفی کرد /مسئولینی که در اروپا درس خوانده اند هیچ وقت نمی ...
دنبال می کردم و بعد از سه ماه از شهادت این شهید در مراسمی در سپاه قدس گیلان در مجمع بانوان با همسر شهید روحی آشنا شدم. وی افزود : در اسفندماه 94 به خانه شهید روحی رفتم و کتابی را که درباره پدرم نوشته بودم به نام خاطرات خوبان 1 را به همسر شهید روحی هدیه دادم. به این منظور که شاید سخنان مادرم که در این کتاب نوشتهه شده بود مورد استفاده وی قرار گیرد، همسر شهید روحی بعد از خواندن چند صفحه از ...
ریشه های تنهازیستی ‘دختران مجرد’ در تهران
زیادی دانشجو از شهرهای مختلف و فرهنگ های متفاوت کار سختی بود، به همین دلیل با 2نفر از دوستانم یک خانه کرایه کردیم، از همان ترم های اول دانشگاه کار کردم، اول کار دانشجویی و بعد از 4 سال که درسم تمام شد، در یک شرکت به صورت تمام وقت استخدام شدم. بعد از فارغ التحصیلی ترجیح دادم تنها زندگی کنم. کار در شرکت های خصوصی سخت است، چندین بار به دلایل مختلف محل کارم را عوض کرده ام و الان 8ماه است در یک شرکت ...
علیرضا قزوه: بیشتر شعرهایم را در محل کار می گویم
شعرم را وقتی گفتم که اول دبیرستان بودم. چطور احساس کردید می توانید شاعر شوید؟ من انشاهای خوبی داشتم. همیشه معلم انشا مرا تشویق می کرد. همان موقع همه کتاب های شعر ایران و جهان را می خواندم. از کتابخانه شهرمان هفته ای هفت کتاب بیشتر به امانت می گرفتم. اوایل انقلاب هم بود. من شعر را به صورت جدی در دوران دانش آموزی دنبال می کردم. چه کسی بیشتر شما را تشویق می کرد؟ ...
آشنایی با خانواده ای که 4 عضو آن ارتشی هستند+عکس
جزو تظاهرات کنندگان مشهد بودم، پدرم ارتشی بود و اوایل به دلیل سخت گیری هایی که وجود داشت،مخالف حضور من در تظاهرات بود اما در زمان به اوج رسیدن انقلاب، به این امر راضی شد. من همان زمان به منزل آیت ا... شیرازی رفت و آمد داشتم. به ایشان گفتم من مدرک سیکل دارم و اگر اجازه دهید می خواهم به استخدام نیروی هوایی درآیم. ایشان هم تصمیم مرا تایید کردند و به نقل از امام گفتند که بدنه ارتش از مردم ...
جزئیاتی دیگر از پرونده قتل ستایش قریشی
یکی از پرونده های جنایی که در سالهای اخیر به شدت سروصدا کرد و به تیتر یک رسانه ها تبدیل شد، پرونده ستایش قریشی بود، پرونده ای که هنوز نیز در جریان است و هر چند وقت یک بار مجدداً به صدر اخبار پربازدید رسانه ها تبدیل می شود. قاضی دادگاه بدوی صادرکننده رأی پرونده قاتل ستایش قریشی قاضی ابراهیم اسلامی متولد سال 1356 است؛ وی تحصیلات خو ...
سبک زندگی به شیوه رفتار حضرت فاطمه زهرا (س)
گرامی رسول اکرم (ص) بر این مطلب تأکید داشت که بچه ها را از کوچکی به انجام عبادت خدا فراخواند و آنان را به خدا پیوند دهد و بذر محبت و ارتباط با معبود را در کام آنان بیافشاند تا انجام تکلیف برای آنان نه تنها رنج و مشقتی نداشته باشد، بلکه باشوق و اشتیاق به استقبال آن بروند. براین اساس فاطمه (س) فرزندان خود را حتی به شب زنده داری عادت می داد. البته او شیوه تربیت را به خوبی می دانست و به گونه ای ...
وقتی گلوله های ضدانقلاب خدیجه و محمد را به آرزوشان رساند
...> هنوز خیلی کوچک بودم،یک روز گفت: دخترم تو که اسمت فاطمه است،آیا می دانی فاطمه (س) که بوده است؟ گفتم: -خیر. گفت: -فاطمه (س)دختر پیامبر(ص)است.او همسر حضرت علی(ع) ومادر دو گل بهشتی حضرت امام حسن(ع)وامام حسین(ع)است.فاطمه فخر زنان عالم است،توباید در زندگی خود او را الگوی راه خود قرار دهی بزرگ تر هم که شدم گفت: -فاطمه جان باید فاطمه وار زندگی کنی و الگوی شما حضرت فاطمه ...
سهرابی: آرام می گیریم 15 قصه موازی را پیش برد/ آشا محرابی کاندیدای ایفای نقش منفی بود/ معضلات اجتماعی ...
مواجه می شود و مخاطب ایرانی دوست دارد قصه ای طولانی را دنبال کند و برای خودمان هم سخت بود چرا که برای مثال باید در 7 قسمت تلاش می کردیم تا مخاطب را با شخصیت ها آشنا کنیم و اگر اپیزودی بود باید در همان قسمت هفتم تمام می شد. همیشه این را گفتم تولید سریال ها کمتر از 30 قسمت تلاش بیهوده است و باید تعداد کم کم تعداد قسمت های سریال های مان را افزایش دهیم. ** هدف ما به تصویر کشیدن انسجام خانوادگی ...
سلوک از ماه رجب تا ماه مبارک رمضان
ماه خدا است. علت انتساب رجب به امیرالمومنین(ع) در معنای انتساب ماه رجب به امیرالمومنین(ع) احتمالات زیادی وجود دارد؛ به نظر می رسد همه امور عالم، ملکوتی دارد که این نکته شامل اوقات و زمانها هم می شود؛ برای مثال، شب جمعه فقط یک ظرف طبیعی نیست، بلکه واقعیتی است که جایگاه خاصی در عالم دارد؛ در این زمان، ملائکه ای نزول پیدا می کنند، خیراتی نازل می شود و راه هایی به سوی باطن انسان ...
رضا عطاران: کسی برای من سر و دست نمی شکند
مرگ می ترسید. - قبلا این جوری بودم. دوستانم که مریض می شدند نمی رفتم بیمارستان، چون هر وقت می رفتم و در فضای بیمارستان قرار می گرفتم، حالم بد می شد. مثلا آن موقع ها یک سرطانی می دیدم از حال می رفتم و بهم آب قند می دادند. فکر این که این آدم ممکن است چند روز دیگر پیش ما نباشد، برایم وحشتناک بود. اما از وقتی به خاطر پدر مجبور شدم بروم مشهد و شب ها در بیمارستان کنار او بمانم، وضعیت تغییر کرد ...