سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی شوهرم را با دوست صمیمی ام در قرار عاشقانه دیدم خشکم زد و ...
من اشتباه کرده و خیالاتی شده ام. هر کاری کردم و هرچه گفتم او زیر بار این خیانت نرفت. دو هفته ای با او قهر بودم که با میانجیگری خانواده هایمان دوباره به خانه بازگشتم. اما همین آش و همین کاسه بود. زن جوان افزود: برای دومین بار که گوشی را در خانه جا گذاشت، متوجه شدم پیامی از عشق مجازی اش دریافت کرده و با او در رستورانی قرار ملاقات گذاشته است. سراسیمه لباس پوشیدم و به آنجا رفتم و دیدم او ...
شهید سلیم سالاری جانباز افغانستانی دفاع مقدس بود که در 31 فروردین ماه سال 1394 در سوریه به آرزوی همیشگی ...
سیاسی شان بارها مورد شکنجه و حتی حبس قرار گرفته بودند. از این رو به ایران آمدند تا در امنیت باشند. گویا همسرتان در دوران دفاع مقدس حضور داشته است؟ بله، همسرم متولد 1345 بود. وقتی به ایران آمد با وجود سن و سال کمش راهی دفاع از اسلام و جبهه های جنگ تحمیلی شد. آن زمان 16 سال داشت. سه سال در کارزار جنگید و بی هیچ توقعی در جبهه ها حضور یافت تا در نهایت با افتخار به درجه جانبازی رسید ...
کثیف ترین پرونده قتل در تهران / مردی با معشوقه اش زن بیمار سرطانی اش را ذره ذره کشت
دخترشان خودکشی کرده و عملاً پرونده بسته می شد اما چون ذهن من درگیر شده بود، دست بردار پرونده نبودم. چون بحث مرگ انسانی مطرح بود و به نظر می رسید بحث قتل در میان است و قتل نیز با آن داروساز مرتبط باشد از پلیس خواستم موضوع را از هر طریقی پیگیری کند. از این طریق روشن شد کار، کار همان زن بیوه در شرکت بوده و فهمیدیم از طریق خطوط ارتباطی آلمان وارد فضای مجازی کشورمان شده بعد شوهر مقتول نیز تمام اطلاعات ...
جوان شانزده ساله هموطنمان که یک شبه دو تا زن گرفت!
. مدتی بود که پدر و مادرم اصرار داشتند تا ازدواج کنم، اما نمی پذیرفتم تا اینکه وقتی یکبار به روستا بازگشتم، آنها تصمیم گرفتند تا دخترعمه ام را به عقد من در بیاورند. وقتی از تصمیم خانواده آگاه شدم، نتوانستم دلبستگی به دختر همسایه را از آنها پنهان کنم. مدتی بود که به الهام دختر همسایه که یک سال از من کوچکتر بود، دل بسته بودم اما خانواده تصمیم گرفته بودند تا با دختر عمه ام فاطمه که 3 سال از من بزرگتر ...
عروس کرجی که گیر سه آدم ربا افتاده بود با اعمال بی شرمانه ای روبرو شد! + عکس
خودرو را امانت گرفته اند. با این حال سه آدم ربا وارد جاده فرعی و خاکی شدند که ناگهان خودرو در گل و لای گیر کرد. وقتی پیاده شدند، مخفیانه گوشی همراهم را از کیفم برداشتم و طوری که وانمود کردم به راننده التماس می کنم، با همسرم تماس گرفتم و گفتم: تو را به خدا مرا رها کنید و آزارم ندهید. اما راننده متوجه شد و گوشی را از دستم گرفت. همان موقع با وحشت پیاده شدم تا فرار کنم اما کفش هایم در گل فرو ...
موسسات حقوق بشری بحرین، گرگ در لباس میش
افزایش پیدا کند. جعفر عبدالله جعفر محمد سن: 28 ساله حکم: 15 سال زندان منطقه: عالی بعد از اینکه من به زندان رسیدم ، مروان پلیس یمنی الاصل من را تحویل گرفت و به کابین بازرسی برد تا موهای سر من را بتراشد. او حتی ابروهای من را تراشید. من به شدت از سوی نیروهای ویژه کتک خوردم. در ادامه به ساختمان شماره سه منتقل شدم. در آنجا نیز نیروهای پلیس در یک اتاق ...
پرسپولیسی ها در روز قهرمانی هم شهدا را فراموش نکردند
خاطر مشکلات فراوانِ مالی از ادامه ی تحصیل باز ماند وی چند ماه بعد برای پاک سازی جنگل های مازندران از وجود منافقین به عضویّت طرح جنگل سپاه قائم شهر درآمد. بعد از اتمام طرح روانه جبهه شد و در مناطق عملیّاتی متعدّد از جمله دهلران، کردستان، جزیره مینو و ام الرّصاص حاضر شد. تا بدین وسیله دِین خود را نسبت به انقلاب ادا کند. با لیاقتی که از این رزمنده شجاع مشاهده می شد در عملیات کربلای 4 و کربلای 5 به ...
شناسایی شهید دفاع مقدس پس از 27 سال در برنامه ماه عسل
خاک ایران اسلامی، در حالی که فقط 14 سال داشت به فرمان امام خمینی (ره) به جبهه اعزام شد. او حال و هوای حضور در جبهه را در سر می پروراند ولی با مخالفت خانواده مواجه شد چون علاوه بر سن کم، برادرش نیز هم زمان در جبهه حضور داشت و حضورش در خانواده گره گشا بود، با وجود مخالفت ها ایرج بر آن شد از طریق یگان های مستقر در قزوین اقدام به حضور در جبهه کند. اواخر سال 1364 بود که از هشتگرد ...
پروین: تیم برانکو موقع گل زدن تن مردم را می لرزانند
قهرمانی در لیگ پرافتخارترین سرمربی پرسپولیس هستید. دهمین قهرمانی پرسپولیس برای علی پروین چه طعمی داشت؟ اول باید بگم که من هم یک ورزشکار بودم مثل بقیه ورزشکارای مملکت. تنها فرقش این بود که مردم بهم محبت داشتند، چون با مردم زندگی کردم. من دلم می خواد این قهرمانی ها ادامه داشته باشه. دوباره اینجور نشه هشت، 9 سال دنبال قهرمانی بدویم. شما استاد قهرمانی های پشت سر هم بودید؛ اما این ...
دلیل کاندیداتوری محمد هاشمی در روز آخر / به حزب برنمی گردم
ثبت نام هم گفتم. چون دیدم که حاج آقا نظری در این مورد داشتند ، دلیلشان هم برای استمرار و صیانت از جبهه اعتدال و اصلاحات بود. درواقع نظرشان این بود که به منظور فراهم شدن شرایط مناسب برای رقابت در کنار آقای روحانی اشخاص دیگری هم باشند و این اصل نظر بود. همانطور که اشاره کردم، چند نفر را هم نام برده بودند. دو هفته آخر بود که من خودم در فضای مجازی دیدم کمپینی به عنوان دعوت از محمد هاشمی برای شرکت در ...
همسر شهید: به او گفتم من را هم با خودت ببر گفت می رویم تا راه باز شود تا با هم برای زیارت برویم / زهرا ...
...> بیشتر اوقات به من می گفت دعایش کنم تا شهید شود. مرگ طبیعی را دوست نداشت. من هم در جوابش می گفتم دعا می کنم که عاقبت بخیر شوی. رمضان سال 93 در مأموریتی 20 روزه با چند نفر از همکارانش به عراق رفت. نگران شدم، اما نه خیلی زیاد. دلم قرص بود، چون برای آموزش نیروهای مردمی به این مأموریت می رفت. ضمن اینکه اوضاع امنیت در عراق نسبت به وضعیت فعلی سوریه بهتر بود. مدت ها بود که می گفت: برای اعزام ...
ماجرای رزمنده ای که هشت روز در سردخانه بود!
اشغال شده توسط عراق به پایان رسید. تلفات نیروهای ایران حدود 30 هزار نفر و تلفات نیروهای عراق 25 هزار نفر به علاوه 15 هزار اسیر بود.جوانی 20 ساله بودم، در هنگام درگیری با نیروهای دشمن ترکشی به پایم خورد و به عقب جبهه اعزام شدم، چند روز در بیمارستان دزفول بستری بودم. بعد از چند روز بستری بودن در بیمارستان به پرستار گفتم اگر می شود مرخصم کنید می خواهم برگردم جبهه، به جبهه برگشتم ...
جانباز افغانستانی که از روزهای جانبازی اش می گوید+عکس
به گزارش شهدای ایران ، آدم ها می توانند در یک لحظه تقدیر خود را تغییر دهند، با یک تصمیم درست برای ماندن، رفتن یا سپر بلا کردن جانشان. می شود ماند و بی تفاوت از همه اتفاقاتی که کنارمان رخ می دهد در زندگی روزمره غرق شد و می توان رفت و سرنوشت خود را با سرنوشت هزاران نفر درگیر جنگ پیوند زد درست مثل کاری که محمد حسین نوروزی 30 ساله در این سه سال حضورش در جبهه های سوریه انجام داد و بی قراری هایش برای ...
بسته خبر پنجشنبه 31 فروردین ماه 1396
: ♦️ اگر نمی توانستم درآمد کشور را دو و نیم برابر کنم اصلاً کاندیدا نمی شدم/دولت ها نظریه اختراع می کنند تا ضعف های مدیریتیشان را توجیه کنند مهمترین برنامه من برای دولت آینده " انقلاب اقتصادی" در راستای تحقق برابری اجتماعی است مشکلات امروز اقتصادی را در حدی می بینیم که با مدیریت های بسته و خسته کنونی قابل حل نیست یک سال سیب زمینی را در خاک دفن می کنیم و سال دیگر بخاطر ...
در حصار غم غربت 30 هزار شیعه فوعه و کفریا را نشان می دهد
.... بعد از دو هفته فهمید. سفر دوم را وقتی فهمید سه ساعت گریه کرد تا سفر پنجم که صوتی از همسرم رسید با این تعبیر که فکر می کردم هر سفری که می روی برایم راحت تر باشد اما برایم سخت تراست. به هم ریختم و ناراحت شدم تا مشکلی برای چشمم ایجاد شد. چشمانم را بسته بودم. بچه ها خط مقدم رفتند من دویدم با آنها بروم. گفتند جا نیست و نشد آنها را همراهی کنم و دوستم رفت. دلم شور افتاد که نکند اتفاقی برایش بیفتد. وقتی برگشت گفتم تازه فهمیدم همسرم چه می کشد و این برایم سخت ترین لحظه ای بود که فهمیدم همسران شهدا چه حالی دارند و چه می کشند. ...
ناگفته هایی درباره قاتل ستایش کوچولو / جنایت هایی که در فضای مجازی کلید می خورد
رسید بحث قتل در میان است و قتل نیز با آن داروساز مرتبط باشد از پلیس خواستم موضوع را از هر طریقی پیگیری کند. از این طریق روشن شد کار، کار همان زن بیوه در شرکت بوده و فهمیدیم از طریق خطوط ارتباطی آلمان وارد فضای مجازی کشورمان شده بعد شوهر مقتول نیز تمام اطلاعات دارویی همسرش (مقتول) را در اختیار بیوه همکارش در شرکت قرار می داد و این زن نیز اطلاعات را به مقتول می داد چون می دانست او سرطان دارد و باید ...
شهدای دفاع مقدس عارفان و سالکان الی الله بودند/ چشم دل باز کن جان بینی
راه خداوند فدا کنند، حضور شما آوای خوض ایثارگری و را در گوش انسان طنین انداز خواهد کرد و سبب طراوت دیگری به مکتب تشیع خواهد شد. چشم دل باز کن جان بینی با استقبال حاضرین حجت الاسلام والمسلمین سیدرضا تقوی، رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه گفت: مجلس و محفل ما معطر است، به عطر شهادت حال برای درک محتوای چنین مجالسی باید با چشم دیگری نظاره کرده و با گوش دیگری شنید! چراکه در همان لحظه شخص ...
فرهنگ + شهروندی
.... مرد سرش را بالا آورد و رو به سرباز گفت: چی می گفتم؟ امسال سال شانسش بود. هم باران خوبی آمده بود و محصولش به ثمر نشسته بود و هم زهرا در دانشگاه قبول شده بود. زهرا از همان سال ها که تازه ازدواج کرده بودند و زیر یک سقف رفته بودند، همیشه دلش می خواسته درس بخواند و دانشگاه برود، ولی نشده بود. بچه ها یکی یکی به دنیا آمده بودند و او هم برای کشت محصول، به کمک زهرا نیاز داشت. تا اینکه بچه ...
فرمانده رضا در 100 نما
از پیروزی انقلاب اسلامی ، به سپاه پاسداران پیوست و عازم نبرد با ضد انقلاب در جبهه های غرب کشور شد. دست سرنوشت ، به سال 1358 شمسی ، رضا چراغی را به محفلِ جهادی یکی از سردارانِ صاحب مکتب انقلاب اسلامی هدایت کرد و او به جمع شاگردان حاج احمد متوسلیان پیوست. از آن زمان ، در تمام جبهه های غرب و جنوب ، برادر چراغی ، یکی از بازوان توانمند احمد متوسلیان بود. پس از اسارت حاج احمد در لبنان ، فرماندهی لشکر 27 ...
ثبت آثار دفاع مقدس؛ استمرار گفتمان مقاومت و ایثار
.... شهید اردستانی 28 آذرماه 1359 در سرپل ذهاب به شهادت رسید و پنج سال بعد برادر کوچک ترش محمد حسن اردستانی نیز در منطقه سلیمانیه آسمانی شد. روزنامه کیهان در گزارشی عنوان منتظران خورشید در دیار احمدفداله را منتشر کرد و آورد: چه بگویم که به دلیل صغر سن، متاسفانه توفیق حضور در دفاع مقدس را نداشته و آن حال با صفا و هوای با خدا را درک نکردم. امّا شنیده هایم از 5 سالگی حضورم در بسیج مسجد از ...
ماجرای گردان خواهران غواص لشکر 10 سیدالشهدا(ع)
که به جماعتی نزدیک شدم. در دلم این بود که همان هایی که از آب بالا می آمدند, الان در نزدیکی من هستند. داشتم از خجالت آب میشدم که دیدم صدای مرد میاد. یک مقدار چشم هایم رو نیمه باز کردم و سرم رو بالا آوردم. دیدم عجب. چی فکر میکردم و چی شد. این ها همه مردند که لباس غواصی پوشیدند.اینجا از خواهران خبری نیست.دستی برای غواص ها تکون دادم و رفتم سمت چادر تبلیغات و خودم رو معرفی کردم.بعدها این حکایت رو برای بعضی ها تعریف کردم و کلی خندیدند.. ...
پزشکی همه عشق من است
کنکور رشته های ریاضی و انسانی و تجربی باهم برگزار می شد که من در سال 1357 در رشته پزشکی و در دانشگاه ارومیه قبول شدم. در انتخاب دانشگاه اول تبریز را زده بودم و بعد ارومیه که در ارومیه قبول شدم. علاقه ای به رفتن تهران و یا شهر دیگری نداشتم و دوست داشتم که در منطقه خودم بمانم. روزی که برای ثبت نام به ارومیه رفته بودم هم تظاهراتی در آن شهر به پا بود که ما هم در آن تظاهرات شرکت کردیم و کار به ...
جاسوسی که روی پل آزادی اش رانندگی می کند
که به چه دلیل زندان من تا این اندازه طول کشیده زیرا کارلی به من قول داده بود در صورت لزوم برای آزادی ام اقدام خواهند کرد. 6 سال بعد بود که یک روز صبح به دفتر رئیس زندان فراخوانده شدم. از من پرسید: دلت می خواهد به آمریکا بروی یا نزد خانواده ات برگردی؟ با خودم گفتم که این یک تله است: دلم می خواهد پیش همسرم بروم. در آن لحظه هیچ صحبتی درمورد تبادل جاسوس ها نبود، حتی زمانی که به شهر کارل مارکس ...
بختیار بعد از انقلاب بازداشت شد؟
شوخی به لاجوردی گفتم: اگر واقعا بختیار است چون روزی آزادی خواه بوده، ناهار و شام درستی به او بدهید تا زنده بماند. این مسئله گذشت. در زمان برگزاری انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی، من ازسوی دوستان مهندس بازرگان از حوزه تهران کاندیدای وکالت شدم. در همان حال، عده ای از شهرستان کرج به سرپرستی حاج قاسم ابوطالبی به دیدن مهندس بازرگان رفتند. آنان از ایشان خواستند که چون شاه حسینی 25 سال است در ...
شهربانو وقتی خواب بود بالای سرش رفتم و ... / بعد از شام بدنم داغ شد و او خوابید به سراغش رفتم+عکس
خواهرم با برادرم تلفنی حرف می زند. بعد از شام کمی استراحت کردم که متوجه شدم صورتم قرمز شده و بدنم داغ است. به او شک کردم تا شاید در غذای من مواد اعتیادآور ریخته باشد. فکرم درگیر این موضوع بود که نیمه های شب به آشپزخانه رفتم و چاقویی برداشتم و چند ضربه به خواهرم که خوابیده بود، زدم. وقتی شهربانو شروع به داد و فریاد کرد، گلویش را آنقدر فشار دادم تا نفسش قطع شد. بعد از قتل با همان لباس های خونین از خانه بیرون آمدم تا اینکه مأموران پلیس به من مشکوک شدند و مرا دستگیر کردند. بعد از آخرین دفاع متهم، هیئت قضایی وارد شور شد. ...
توصیه رهبری به فرزندان هاشمی
...> من با ایشان هماهنگی نداشتم و درواقع براساس نظر حاج آقا عمل کردم، همچنان که زمان ثبت نام هم گفتم. چون دیدم که حاج آقا نظری در این مورد داشتند ، دلیلشان هم برای استمرار و صیانت از جبهه اعتدال و اصلاحات بود. درواقع نظرشان این بود که به منظور فراهم شدن شرایط مناسب برای رقابت در کنار آقای روحانی اشخاص دیگری هم باشند و این اصل نظر بود. همانطور که اشاره کردم، چند نفر را هم نام برده بودند. دو هفته آخر بود ...
تا ابد منتظر آمدنش خواهم ماند
شما راضی هستید من برای دفاع از اهل بیت(ع) به سوریه بروم؟ من هم گفتم بله راضی ام. دوباره پرسید تو اجازه می دهی؟ من گفتم بله برو. گویی گوشی را روی بلندگو زده و مسئول اعزام هم صحبت های من را می شنود. بعد به ایشان گفته بود خودتان دیدید که همسرم هم به اعزام من راضی است. در نهایت پنجم شهریور ماه سال 1392رفت. سیده الهام فرزند دیگر من آن زمان تنها چهار سال داشت که پدرش راهی میدان جهاد و نبرد با تکفیری ها شد ...
دختر دانشجو: پدرم بعد از کتک مفصلی که به مادرم زد، او را از بالکن به حیاط پرت کرد
درحالی که بشدت نگران شده بودم چند باری در را هل دادم که در شکست و وارد اتاق شدم. وقتی پرده بالکن را کنار زدم متوجه شدم همسرم خودش را از بالکن به پایین انداخته است. ازسوی دیگر دختر دانشجوی این زن و شوهر که تنها شاهد ماجرا بود، با اظهاراتی متفاوت، رسیدگی به پرونده را وارد مرحله تازه ای کرد. او به بازپرس جنایی گفت: مادرم به خاطر من و برادرم طلاق نگرفت پدرمان همیشه ما را کتک می زد ...
پیامبر ادب فارسی
بودمی و شب خیز، اهل زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمة اللّه علیه نشسته بودم همه شب دیده بر هم بسته و مُصْحَف عزیز بر کنارگرفته و طایفه ای گرد ما خفته، پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی دارد که دوگانه ای بگزارد، چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند، گفت: جان پدر، تو نیز اگر بخفتی بِهْ از آن که در پوستین خلق افتی. نبیند مدعی جز خویشتن را که دارد پرده پندار در پیش ...
علم الکتاب نزد امیرالمؤمنین(ع) است
علیه علی (علیه السّلام) به پا کرد، خون به دل علی (علیه السّلام) کرد. هم حضرت زهرا (سلام الله علیها) را اذیّت می کرد، هم با امیر المؤمنین (علیه السّلام) مشکل داشت. جنگ جمل را عایشه به پا کرد، امّا امیر المؤمنین (علیه السّلام) گروهی از بانوان را در لباس مرد به عنوان سرباز در اختیار او قرار داد و او را با احترام و جلال به مدینه رساندند. در راه مدام به علی (علیه السّلام) بد می گفت. می گفت: ناموس پیغمبر ...