سایر منابع:
سایر خبرها
مهمترین مشکل قرنی دولت موقت بود
هدایت نماینده حضرت امام، حاج آقا صفدری - که قبلاً به آنجا تبعید شده بودند و بعد از پیروزی انقلاب، به دستور امام در منطقه مانده بودند- سعی کردیم به اوضاع سر و سامان دهیم. بنده با درجه سرگردی و با توصیه ایشان، فرمانده لشکر28 سنندج شدم. تا آن زمان عرف نبود یک سرگرد فرمانده لشکر باشد، مخصوصاً که افسران ارشدتر از من حضور داشتند، به همین دلیل شب اول مأموریتم همه را دعوت کردم و گفتم: هر کسی مایل نیست با ...
نابینایی بریدن از جامعه نیست/ هشت ماهه حافظ کل شدم
هیجان نبود. بدون انس با قرآن، باید جهانی را عاری از معنویات تصور می کردم. من در سایه این کتاب آسمانی دو بار به حج عمره مشرف شدم و این برایم بسیار مسرت بخش است. علی ازکول، با بیان این که هیچگاه نابینایی را به عنوان مانعی برای پیشرفت تلقی نکرده است، گفت: اجازه دهید این موضوع را با کمی مزاح و شوخ طبعی شرح دهم. من هم اکنون احساس می کنم که در کنار شما دو نفر دیگر نیز وجود دارند. از کودکی نیز این ...
گوشه ای از کرامات حضرت سیدالشهدا علیه السلام
گرفتم و گفتم: تو را رها نمی کنم تا حالات خود را برایم نقل کنی. ترس و لرز شدیدی به او دست داد و گفت: نپرس که گفتنی نیست. وقتی از گفتن حالاتش مأیوس شدم گفتم: پس چیزی را که در این عالم فهمیدی برایم بگو تا من هم بدانم. گفت: ما با اینکه امام حسین علیه السلام را در دنیا یاد می کردیم نشناختیم، اینجا که آمدم مقام و سلطنت و عزت او را مشاهده کردم، که آن را هم نمی توانم به تو بفهمانم جز این که خودت بیایی و ببینی. ...
مروری بر کارنامه بنی صدر+تصاویر
خاک وطن می کشیدند، حضور در کنار امام، در کادر تصاویر تاریخی و تاریخ سازی که از مهرآباد به جای جای ایران و اقصی نقاط جهان مخابره می شد، برای تک تک آن شخصیت ها یک فرصت فوق گرانبها بود. بنی صدر در ماه های بعد نشان داد که در استفاده از این فرصت بسیار ماهر و چیره دست است. *** بنی صدر تنها سه روز بعد از ورود به ایران سخنرانی های خود را در دانشگاه شریف آغاز کرد. این جلسات و سخنرانی ...
رضایی: نظام در مسئله برجام هزینه داد/ به روحانی گفتم جنگ اصلی معیشت مردم است
می خواهد حمله بکند تو می گویی ما داریم جنگ درست می کنیم؟! بعد طوری شده بعد از بس عقب افتاده بود یک هفته قبل از حمله عراق کسی آمده بود به او گفته بود ما اطلاعات داریم که عراق می خواهد حمله کند، 30، 40 هزار دلار از بنی صدر گرفته بود یک چیز خام به او داده بود بعد می آمد این طرف و آن طرف می گفت من اطلاعات به دست آوردم عراق می خواهد حمله کند، به او گفتم مرد حسابی ما که یک ماه و نیم قبل به تو گفتیم ...
به روحانی گفتم جنگ اصلی، معیشت مردم است/ در مسئله برجام نظام هزینه داد/ مقابل نقض برجام، تحرک جدی نداشته ...
گوییم صدام می خواهد حمله بکند تو می گویی ما داریم جنگ درست می کنیم؟! بعد طوری شده بعد از بس عقب افتاده بود یک هفته قبل از حمله عراق کسی آمده بود به او گفته بود ما اطلاعات داریم که عراق می خواهد حمله کند، 30، 40 هزار دلار از بنی صدر گرفته بود یک چیز خام به او داده بود بعد می آمد این طرف و آن طرف می گفت من اطلاعات به دست آوردم عراق می خواهد حمله کند، به او گفتم مرد حسابی ما که یک ماه و نیم قبل به تو ...
محسن رضایی: در مسئله برجام نظام هزینه داد
بنی صدر گرفته بود یک چیز خام به او داده بود بعد می آمد این طرف و آن طرف می گفت من اطلاعات به دست آوردم عراق می خواهد حمله کند، به او گفتم مرد حسابی ما که یک ماه و نیم قبل به تو گفتیم. مجری: اگر مثلاً آن زمان جدی گرفته بود ما چقدر جلو می افتادیم؟ بالاخره خیلی مهم بود یعنی لشکرهای ارتش زودتر می رفتند سر مرز مستقر می شدند وقتی عراق حمله کرد خیلی از جاها کسی سر مرز نبود، مرز ...
برای نجات کشور با اتکای به تجربه و تخصص امیدوارم
لوشاتو تقدیم امام (ره) کنم و در نهایت امام (ره) فرمودند موفق باشید . وقتی برگشتم یکی از استادها شهید شده بود و بعد نام خیابان ویلا به استاد نجات اللهی نامگذاری شد. کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با اشاره به تشکیل جامعه اسلامی دانشگاهیان پیش از انقلاب و دستور امام به دولت موقت برای برگزاری همه پرسی، اظهار داشت: دولت برای انجام همه پرسی آمادگی کامل نداشت و ما از طریق حزب ...
فضایل امام حسین علیه السلام
وهیبتی که داشت، و نیز حرکات وسکنات او مرا به تعجب واداشت و حسد باعث شد که آن کینه ای که از پدرش داشتم ظاهر کنم، به او گفتم؟ پس ابوتراب تویی؟ فرمود: بلی. وقتی جوابم را گفت آنچه توانستم به او و پدرش- نغوذبالله- دشنام و ناسزا گفتم. امام حسین (ع) از روی عطوفت و مهربانی نگاهی به من کرد و فرمود: " از شیطان ملعون رانده شده به خدا پناه می برم، به نام خداوند بخشنده مهربان، عفو و بخشش را ...
میرسلیم: لزوم تاسیس هسته های دانش بنیان برای رفع بیکاری
به گزارش عصر امروز، سیدمصطفی میرسلیم کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عصر امروز (شنبه) در برنامه رادیویی، با اشاره به سوابق تحصیلی خود در فرانسه، اظهار داشت: از سال 1351 تا 1354 به عنوان مهندس تحقیق در کارخانه آلزاس مشغول به کار شدم و با توجه به اینکه مسلمانانی در این شهر حضور داشتند، انجمن اسلامی آلزاس را تشکیل دادیم تا شخصیت معنوی خود را حفظ کنیم. وی افزود: در شهریور ...
روایت آیت الله عبدالله محمدی از بیعت مردم ایلام با حضرت آیت الله خامنه ای/ اولین سفر استانی رهبر معظم ...
امام را تسلیت گفتم و عرض کردم از یک جهت داغدار و مصیبت زده هستیم که امام امت را از دست دادیم و از جهت دیگر خوشحال هستیم که شخصیت بزرگواری مثل حضرتعالی جانشین ایشان شده است. گفتم که مردم ایلام در فقدان امام عزاداری کردند و اکنون با شور و شوق در اینجا حاضرند. بعد از معرفی من آیت الله خامنه ای هم سخنرانی کردند و به مردم خوش آمد گفتند و پس از سخنرانی رهبری مراسم به پایان رسید. بعد از مراسم ...
می گفت گلوله ها با من دوست هستند!
دیگر به قلب دشمن یورش برد. شجاعت و ابتکار عمل این شهید نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاری های مهم جهان منعکس شد. بنی صدر برای حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقای درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنی های بنی صدر و بی تفاوتی برخی از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار ...
ماجرای گلوله خوردن به جمجمه میرسلیم
فرانسه به دست آورده بودم، خواستم به ایران بیایم. از دو جا برای من دعوت آمد. دانشگاه پلی تکنیک را انتخاب کردم و در شهریور به ایران بازگشتم. در مهر ماه همان سال مشغول تدریس شدم. میرسلیم گفت: در ادامه از طرف ماشین سازی اراک به من پیشنهاد شد و به عنوان استاد آن دانشگاه نیز مشغول به کار شدم. او اظهار کرد: در آن زمان، در تهران وضعیت ترافیک پیچیده شده بود. تصمیم گرفته شد متروی تهران با ...
ما می توانیم هسته ها و نهادهای دانش بنیان را تاسیس و مشکلات اشتغال را برطرف کنیم
به گزارش کردپرس؛ مصطفی میرسلیم نامزد حزب موتلفه اسلامی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در گفتگو با رادیو ایران گفت: از سال 1351 تا 1354 به عنوان مهندس تحقیق در کارخانه آلزاس فرانسه مشغول به کار شدم و انجمن اسلامی آلزاس را تشکیل دادیم. در شهریور 1354 بعد از 10 سال به ایران برگشتم و در مهرماه همان سال به عنوان استاد طراحی در دانشگاه پلی تکنیک مشغول به کار شدم. پس از پیروزی انقلاب، دولت موقت ...
شهادت در گمنامی و غربت آرزویش بود
تا اول دی ماه به مشهد آمد. گفته بود کسی نفهمد من آمدم. از خوشحالی انگار روی زمین نبودم. همسرم بعد از 75 روز به خانه برگشته بود. شهید عاشق قورمه سبزی بود. برایش قورمه سبزی درست کردم. یک ماه پیش ما بود و بعد دوباره به سوریه رفت. گفت فقط یک بار دیگر سوریه می روم تا ببینم شرایط چطور است. دوباره عزم رفتن کرده بود. گفتم تو که یک بار رفتی! گفت آنکه رفته با آنکه نرفته فرق می کند. کسی اگر یک بار به سوریه ...
شرط خواستگاری، نرفتن به جبهه بود
می گفتم حداقل یکی از شما برود و یکی بماند پیش ما. محمد شیرین زبانی می کرد و می گفت مامان، خدا هست. دلت را هم بگذار جای دل مادرها و همسران شهدا. ببین خانواده هایی که چند شهید دارند. چیزی که خدا می خواهد را راحت بده. مجید هم پی حرف هایش را می گرفت. بعد از آن دیگر راضی شدم به رفتنشان. *شرط ازدواج: جبهه نرود دلم می خواست ازدواج کنند. به محمد خیلی اصرار می کردم. می گفت من دلم نمی ...
ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد/ شهیدی که حضور در جبهه را تکلیف خود می دانست
مرتبه به عنوان نیروی داوطلب حضور در جبهه ها ثبت نام کرده بود و به مادرش گفته بود که من برای اعزام به جبهه ثبت نام کرده ام و می خواهم بروم. پدر شهید شریفی گفت: وقتی از طریق همسر موضوع را مطلع شدم از مرتضی پرسیدم چه در ذهن داری؟ و او جواب داد؛ می خوام بروم جبهه، وصیت نامه هم نوشتم. وی افزود: من برای اولین بار با درخواست مرتضی مخالفت و وصیت نامه اش را پاره کردم و به او گفتم تو ...
در لباس سقایی وقف شده ام
. خانواده ایشان هم من را می شناسند. من در لباس سقایی وقف شده ام او از لباس سقایی خودش می گوید و ادامه می دهد: من در لباس سقایی وقف شده ام. در زمان جنگ، محلمان در میدان امام حسین(ع) بوده و هنوز هم هست. اگر شما الان به محل ما بیایید و بپرسید منزل حاج اقای محمدی کجاست هیچ کس نمی تواند شما را راهنمایی کند. ولی اگر یک کلام بگویید منزل سید سقا کجاست؟ مستقیم شما را به در خانه ما می ...
از هرمز تا میدان آزادی
سرعت دویدم دنبالش وتا می خورد زدمش. بعد از مدرسه تا به خانه رسیدم، مادر نشسته بود کنار تابه توی حیاط و داشت نان می پخت ، بوی نان کل حیاط و خانه را برداشته بود. سلام کردم و مادر با غیض نگاهم کرد و به سردی جواب سلامم را داد. دلم داشت ضعف می رفت تا دست بردم طرف نان ها مادر با غضب نگاهم کرد و گفت: دختر معلومه تو داری چی کار می کنی ؟ گفتم: هیچی گشنمه می خواستم نون بردارم مگه چیه ...
22 سال پروانگی، گِرد وجود جانبازی شیمیایی/ اتفاقات خوب زندگی ام با ضریح امام رضا (ع) گره خورده است!
جمعیت بودم. با التماس از امام رضا(ع) پیدایش کردم، با دختر کوچکم، شیما بودم. به من گفت کارم تمام شده است برگردیم حالم زیاد خوب نیست. دستگاهی به نام پیکسل که خیلی هم کوچک بود در بدنش کار گذاشته بودند که کلیه ها با کمک این دستگاه کار می کرد. محمد نیمه های شب از خواب بلند شد. گفت خانم بلند شو، دستگاه از شکمم بیرون آمده! بلند شدم و از شدت ترس گریه می کردم. گفتم یا امام رضا(ع) به قصد زیارت آمدم ...
آمریکا همواره با ایجاد توطئه در صدد اخلال نظام جمهوری اسلامی ایران بود
مامور شدم پیامی به امام که در نوفل لوشاتو مستقر بودند منتقل کنم. وی خاطر نشان کرد: دولت موقت توسط بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی با همکاری مهندس بازرگان شکل گرفت و اولین دستور امام آن بود که تکلیف نظام اداره کننده کشور روشن شود چرا که امام به نظام مردم سالاری اعتقادی ویژه داشت و شاهد حضور مردم در صحنه های انقلاب بود. میرسلیم ادامه داد: امام خمینی(ره) برای استحکام بخشی به نظام ...
چمران می گفت "بو منیم بالامدی"/ حسن سفارش می کرد موقع شهادتش بی تابی نکنم
دیگرتان هم در جبهه بودند؟ بله همزمان سه پسرم در جبهه حضور داشتند. وقتی می گفتیم حسن تو نرو برادرهایت رفته اند؛ می گفت اعمال هر کسی را به پای خودش می نویسند. وقتی در زیارت عاشورا میخوانیم که ای کاش در زمان امام حسین(ع) بودیم، الان وقت عمل به آن حرف ها رسیده است. خودش هر وقت می رفت سفارش می کرد که مواظب باشید اگر من شهید شدم گریه و زاری نکنید. می گفتم: نه پسرم گریه نمی کنم. شما که ...
ولادت حضرت عباس علیه السلام مبارک باد
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، حضرت عباس علیه السلام برادر امام حسین علیه السلام است. او روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد. این روز خوب و این عیدِ قشنگ را به همه شما بچه های خوب تبریک می گوییم. باب الحوائج (حل کننده مشکل ها) آیا می دانید یکی از چیزهایی که ما خیلی از داشتنش خوشحالیم و لذت می بریم داشتنِ امامان و فرزندان آنهاست؟ آیا تا حالا به ...
با شعر، درمان می کنم
تا 58. در این مدت ازدواج کردم و در دانشگاه مشغول به تحصیل و بعد هم کار شدم. سال 58 ناخودآگاه دوباره به سمت شعر و شاعری رفتم. بعدها که دوباره شعر گفتم و برای مادرم می خواندم، خیلی خوشش آمده بود و می گفت: باز هم برایم بخوان. گفتم: آن دفتری که شما سوزاندید، دفتر شعرم بود. آشنایی با اینترنت و اوزان آشنایی با اینترنت و عضویت در سایت شاعران پارسی زبان موجب ارتباط بیشتر جوشقان با ...
84 اسیر بر اثر اسهال خونی شهید شدند
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شفاف ، کتاب پایی که جاماند خاطرات روزانه جانباز آزاده، سید ناصر حسینی پور از زندان های مخوف رژیم بعث عراق است که با استقبال مخاطبان روبرو شد. آنچه می خوانید، بخشی از این کتاب است... سوار آمبولانس که شدم، دو دژبان مسلح چشم ها و دست هایم را بستند. ساعتی بعد آمبولانس بیمارستان القادسیه ی تکریت توقف کرد. دژبان ها مرا به آسایشگاه مخصوص اسرای ایرانی انتقال ...
قطره ای از دریای امام حسین(علیه السلام)
گروه گزارش: یک مدرس جامعه المصطفی العالمیه گفت: گرچه ذکر تمامی اوصاف حضرت در این مقال نمی گنجد اما ما به فراخور حال و رعایت اختصار قطره ای از دریای بی کران و عمیق شخصیت آن حضرت را به قلم می آوریم و از این روز به چند صفت از او صاف کمالیه وی اشاره می کنیم . به گزارش مرکز خبر و اطلاع رسانی جامعه المصطفی، حجت الاسلام محمدعلی مروی در گفت وگویی با اشاره به حلم و بردبازی امام حسین(ع) اظهار ...
محسن هم دوره ای شهید کشوری و شهید شیرودی بود / او همیشه خوش قول بود
...> خواهر شهید افزود: وقتی هلیکوپتر از بالای سر ما رد شد نگران شدم و خواهر و برادر ها یک لحظه شیون و ناله کردند گفتم چه شد گفتند هواپیما سقوط کرد پیکر شهید آورند. اگرچه پیکر شهید برادرم نبود ولی نگران شدیم. وی با حسرت و چشمانی پر از اشک آرام گفت: برادرم به قولش عمل کرد. در سوم اردیبهشت هواپیما سقوط کرد و محسن اسیر شد. ارتش می دانست ولی به ما خبر ندادند و بعد از 15 روز خبر شهادتش را آوردند ...
کفن معلم شهید که با آب زمزم متبرک شد
.... خلاصه هرچه گفتم او حرف خودش را زد. از بس که اصرار کرد، راضی شدم و قول کفن را به او دادم. مراسم حج که تمام شد، طبق قولی که داده بودم، کفن مولود را از مکه خریدم و با آب زمزم متبرکش کردم. به خانه هم که برگشتم چشمش به دستم بود که سوغاتی اش را به او بدهم، انگار می دانست که شهید خواهد شد. بعد از شهادت مولود، پیکرش را با همان کفن پوشاندیم و به خاک سپردم. فرازهایی از وصیت نامه ...
عکس/ یک مرد و 90 ترکش
بیمارستانی در دمشق فرستادند . دو روز آنجا بستری بودم و بعد هم اعزام شدم تهران. مدتی در بیمارستان بقیه الله بودم و بعد از مرخصی از بیمارستان هم 6 ماه در خانه بستری بودم تا یک مقداری ترمیم بشوم. الان بهتر شده اید؟ خیلی از آن ترکش ها دیگر مهمان همیشگی ماست و به این راحتی ها از هم جدا نمی شویم. اما نکته ای که باید از صمیم قلب بگویم این است که من در این مدت جانبازی ، چه از زمانی که مجروح ...
پاسداران، اول از سیم خاردار نفس شان عبور کردند
.... در همان زمان توفیق پیدا کردم با ایشان در اروپا آشنا شوم و به اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا راه پیدا کنم. از همان سال یکی از اعضای انجمن شدم و مسئولیت های مختلفی را به عهده گرفتم. مدتی عضو معمولی بودم که البته بعد از چندی، به عنوان یکی از مسئولین فرهنگی انتخاب شدم. مدتی هم طول کشید تا مسئولیت انجمن های اسلامی شمال اروپا به من واگذار شود. وقتی بنا شد که حضرت امام (ره) به ایران تشریف بیاورند، به ...