سایر منابع:
سایر خبرها
بوکسوری که آتش نشان شد/ به من آقای تکذیب گفتند!
انفجاری داشتم. بعد از کنکور دانشگاه قبول شدم اما چون درس زده شده بودم. دلم نمی خواست دانشگاه بروم. جالب این جاست عاشق نیروی زمینی ارتش بودم. آخر هم همان جا سربازی آوردم. نمی دانم چرا عاشق سختی کشیدن هستم. دو روز که در ایستگاه خبری نبود اذیت می شدم. مطمئنم از آن دسته آدمهایی هستم که در دوران باز نشستگی با مشکل مواجه می شوم و سکته می کنم. تا همین روزهای آخری که از شیفت در بیایم یک هفته قهر کردم چون ...
شرایط استفاده از رحم اجاره ای
. می گوید بار اول که این کار را انجام داد با امضای کلی بند و تبصره و سفته ای که از او گرفتند، مجبور بود بچه را تحویل دهد. اما از آن روز انگار چیزی را جایی از این شهر جا گذاشته است. می گوید با شیری که در سینه اش گره شده بود و بچه ای که دیگر نبود روزهای سختی را گذراند. می گوید دلبسته شده بود و وقتی سزارین شد با پتویی که دورش پیچیده بودند و بدون این که یکبار بچه را ببیند از بیمارستان بیرون آمد. می گوید افسردگی پس از زایمان گرفته و تحمل یکبار دیگر امتحان کردنش را ندارد، حتی اگر از گرسنگی بمیرد. ...
گفت و گوی مفصل با رضا یزدانی، نوازنده و آهنگساز و خواننده و بازیگر سینما حواسم به موسیقی هست!/ سینمای ...
شکوفایی موسیقی بعد از انقلاب. هر روز در انتظار انتشار نوار تازه ای از سوی نسل نوی موسیقی پاپ بودم، هر چند صداهایی تقلیدی از حنجره های پیشتر امتحان پس داده بودند! در روزگاری که بیش از هر فضایی، گرم نوا بودم و همدم ساز به صدایی متفاوت رسیدم که از جنس 2 خواننده محبوب زندگی ام بود. تلفیق صدای خاصش با کلام حضرت مولانا در آلبوم شهر دل را نه می شد به طور مشخص در قالب راک دسته بندی کرد و نه تناسبی با پاپ ...
از دستگیری قاتل خانواده 6 نفره تا انفجار در بیمارستان
نفر از اعضای یک خانواده در کمتر از 12 ساعت دستگیر شد. سردار ناصر اصلانی گفت: مقارن ساعت 01: 26 بامداد امروز، در پی تماس تلفنی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 مبنی بر تیراندازی در سلماس، بلافاصله ماموران انتظامی شهرستان به محل حادثه اعزام شدند. وی افزود: ماموران پس از حضور در صحنه، با جسد 5 نفر از اعضای یک خانواده و 2 مجروح که یک نوزاد دو ماهه و دختر بچه ای 6 ساله بودند مواجه و ...
قیمت رحم اجاره ای در ایران
؟ برای مورد تخمک وزنت باید زیر70 کیلو باشد. شوهر داری یا نه؟... طلاق نامه چی؟... نباید بچه شیر بدی.... نه برای مجرد اقدام نمی کنیم. تلفن قطع می شود. در تماس بعدی منشی مانند یک نواز ضبط شده اطلاعات می دهد: فردا صبح تماس بگیر تا آدرس دقیق بدهم. می آیی اینجا دکتر معاینه ات می کند، 10 روز قرص مصرف می کنی و بعد عمل انجام می شود.... ترس ندارد. خیلی که طول بکشد، نیم ساعت. یک بیهوشی ساده است و بعد ...
نوازنده ای که پس از سانحه سوختگی از پا نیفتاد سختی کار در ارکستر فیلارمونیک و مقایسه با ارکسترهایی که ...
توانستم عصبی شوم و بگویم که ساعت سه نیمه شب به من زنگ زده اید و این همه خواسته دارید؟ اما با خودم گفتم که من اگر می خواستم چنین حرفی بزنم نباید می آمدم اما حالا که آمده ام بهتر است صبر کنم. سعی کردم به هر چه که آرش گوران می گوید عمل کنم و دیدم که همه چیز دارد تغییر می کند. رسیدن به خواسته های آرش به یک سری توانایی احتیاج دارد و من حس کردم این توانایی را دارم و به همین خاطر خواسته اش را برآورده کردم و ...
اسرای فلسطینی در زندان های رژیم صهیونیستی چگونه شکنجه می شوند
همه این افرادی است که به نام زندانی چند روز در کنار من بوده اند. وقتی این موضوع را فهمیدم شروع به ناسزا گفتن کردم، همه زندانی ها بیدار شدند و لباسهایشان را عوض کردند و رفتند. یا مثلا آقای جواد قسمی که در داخل زندان های رژیم صهیونیستی است صاحب فرزند می شود و برای این که روح این آدم را آزار بدهند، عکس فرزندش را می آورند و به او نشان می دهند. به او می گویند این بچه شماست منتهی وقتی عکس را ...
شهید محمد بروجردی 'مسیح کردستان'
1333 دریکی از روستاهای بروجرد درخانواده ای مومن و مستضعف دیده به جهان گشود، شش ساله بود که پدر را از دست داد، با مرگ پدرمحمد و خانواده به تهران آمدند و در محله قدیمی مولوی ساکن شدند. مادرشهید بروجردی در این باره می گوید:محمد شش ساله بود که یتیم شد، ازهفت سالگی روزها را در یک دکان خیاطی کار می کرد، اسمش را در یک مدرسه شبانه نوشتم و شبها درس می خواند، همه او را دوست داشتند ازمعلم گرفته تا ...
نقشه عجیب وکیل قلابی برای نقد کردن مهریه
ابتدا تازه داماد شکایتش را مطرح کرد و گفت: وکیل قلابی و 2متهم فراری من را ساعت ها شکنجه کردند و حالا هم باید به خاطر کاری که کرده اند مجازات شوند. سپس برادرزن شاکی گفت: با اینکه ما با دامادمان مشکل داشتیم اما من راضی به کتک خوردنش نبودم. من فکر می کردم این متهم واقعا وکیل است. او می گفت وکیل پایه یک دادگستری است و قول داد پرونده را پیگیری کند. اما نمی دانستم کار به آدم ربایی ...
دختر کوچکم مهشید
بیمارستان رسوندم و پیگیر مداوای مهشید شدم. دکترا می گفتند خیلی استرس وارد شده و باید خیلی ازش مراقبت کنیم تا دچار استرس و نگرانی نشه، مداوای مهشید خیلی طول نکشید و چند ساعت بعد ترخیص شد و به خونه برگشتیم. بعد ها متوجه شدم که اون روز حدود ساعت سه بعدازظهر زنگ خونه زده می شه و مهشید به خیال اینکه من پشت درم؛ فورا در خونه رو باز می کنه و بدو بدو به سمت در حیاط می ره و بعد از چنددقیقه ای مادرش با ...
واکنش جالب سرمربی استقلال به صحبت جنجالی خودش در نشست خبری پیش از بازی
، لوکوموتیو و ... هم تماشاگران استقلال به ورزشگاه آمدند. هواداران استقلال نشان دادند هر وقت که به آنها نیاز داشته باشیم می ایند. هوادار استقلال مثل امروز هر وقت نیاز باشد 100 هزار نفر به ورزشگاه می آید. نیروی انتظامی گفت بعد از ساعت 9 و 20 دقیقه 20 هزار نفر پشت در آمدند و افتخار می کنم در مکتب استقلال پرورش یافته ام. خدا را شکر می کنم توانستیم رکورد پرتماشاگرترین بازی آسیا را بشکنیم. به من گفتند ضلع جنوبی ...
منصوریان: مالکیت بازی را به حریف دادیم/در پلی آف نمی گویند استقلال مالک بود یا نه
، لوکوموتیو و ... هم تماشاگران استقلال به ورزشگاه آمدند. هواداران استقلال نشان دادند هر وقت که به آنها نیاز داشته باشیم می ایند. هوادار استقلال مثل امروز هر وقت نیاز باشد 100 هزار نفر به ورزشگاه می آید. نیروی انتظامی گفت بعد از ساعت 9 و 20 دقیقه 20 هزار نفر پشت در آمدند و افتخار می کنم در مکتب استقلال پرورش یافته ام. خدا را شکر می کنم توانستیم رکورد پرتماشاگرترین بازی آسیا را بشکنیم. به من گفتند ضلع ...
حبس برای مردی که از ترس لو نرفتن اعتیادش زنی را کشت/ پدر، پسر 32 ساله معتادش را با 13 ضربه چاقو کشت/ ...
حضوری داشته باشیم. ساعت 8 صبح روز بعد سر قرار رفتم. کاوه با پراید سفید رنگی دنبالم آمد. وقتی وارد خودرو شدم رفتارهای عجیب کاوه مرا ترساند. او با آن چه که نشان می داد خیلی فاصله داشت. خواستم پیاده شوم که متوجه شدم درها را قفل کرده است. کاوه تهدیدم کرد که اگر همراه او نشوم بلایی سر فرزندم می آورد. من هم که خیلی ترسیده بودم از ترس جان بچه ام سکوت کردم. بعد هم او جلوی ساختمان بلندی نگه داشت و با تهدید مرا ...
پدر و برادروخواهرم قربانی خودنمایی من شدند
ها مرا ببخشند اما چنین نشد. *چطور توانستی رضایت بگیری؟ مادرم که از همان اول مرا بخشیده بود و کاری به پرونده قضایی من نداشت و با وجودی که من او را علت و انگیزه آتش افروزی ام اعلام کرده بودم اما پدربزرگم به دلیل مرگ پدرم نمی توانست مرا ببخشد تا اینکه فوت کردو عموهایم شدند ورثه و در انتها توانستم از آن ها نیز بدون هیچ قید و شرطی رضایت بگیرم. *چند کلاس درس خوانده ای؟ دیپلم دارم و در زندان نیز مدارک فنی گرفته ام. از اتفاقی که افتاده است پشیمانم اما دیگر پشیمانی سودی ندارد و با آزاد شدنم از زندان امیدوار هستم که بتوانم کار خیری انجام دهم. ...
آخرین دیدار، هر لحظه همه را خوب نگاه می کرد
مادر بزرگ و عمو) در خانه ما بودند و خواهر پدرم خواست تا به خاطر بچه هایش به جبهه نرود. وی با بیان اینکه در آن زمان همه ما بسیار کم سن و کودک بودیم، افزود: آن زمان من به عنوان فرزند ارشد کلاس دوم ابتدایی بودم و دیگر فرزندان از من کوچکتر بودند. فرزند شهید، ادامه داد: به رغم اصرار مادر بزرگ و عمه ها، پدر از رفتن به جبهه منصرف نشد و در حالی که چشمانش پر از اشک بود، گفت: اگر من و ...
نقاهتگاه جانبازان فاطمیون و زینبیون
در مورد اذان های او می گوید: مهدی اصرار دارد حتی اذان صبح را هم بگوید. کسی آن ساعت از دستش آسایش ندارد. مهدی میرزایی هفت فرزند دارد که به همراه مادرشان در افغانستان انتظار آمدن پدر را می کشند. او می گوید: من در افغانستان کشاورز بودم. قبل از کشاورزی برای دولت افغانستان کار می کردم. که برای زیارت به ایران آمدم. بعد از آن هم به سوریه رفتم. الان خانواده ام در افغانستان است و هفت فرزند دارم ...
خبر شهادتم را همزمان با آزادسازی خرمشهر به مادرم دادند
روز بعد حمله را آغاز کنند. در ابتدا قرار بود که توپخانه مواضع دشمن را بزند، سپس نیروهای پیاده عمل کنند، اما ساعت سه و نیم بامداد با بی سیم به فرمانده گردان اعلام کردند که نیروهای پیاده دشمن را زمین گیر کند. صبح سوم خرداد ماه بود. در این عملیات اولین بار بود که رزمندگان تانک T72 را می دیدند و با نحوه خنثی کردن آن آشنا نبودند. وقتی گلوله آر پی جی به تانک اصابت می کرد، گلوله کمان ...
حکیم لودین: اگر در قفس شیر ساز زدید، استادید
جوانان افغان، ارادت خاصی به خواننده ها و فیلم های ایرانی داشته است. لودین توانسته به نصیحت پدرش که گفته حالا که می خواهی موسیقی بخوانی، باید در موسیقی پیشرفت زیادی کنی عمل کند و به درجه استادی در این رشته برسد و علاوه بر همراهی با موزیسین های بزرگ جهان، کتاب ها و دی وی دی های زیادی هم در این حوزه منتشر کند. او برایمان گفت که با وجود مخالفت خانواده، در همان سنین جوانی بدون اینکه ...
سال 72 استندآپ کمدی اجرا می کردم
سمت کشانده شدم، به خاطر درخواست های بیشتر و درآمد بهتری که داشتم. برای مثال وقتی قرار می شود در یک سریال بازی کنید، ممکن است از 6 صبح تا 6 عصر تنها برای یک سکانس آفیش باشید و کار هم سه، چهار ماه طول بکشد، با در نظر گرفتن اینکه اصلا معلوم نیست کار نتیجه داشته باشد، اما در اجرا این طور نیست، قرار داد یک ساله می بندید، صبح ها دو ساعت پخش زنده دارید و بعد از آن به کارهای دیگر زندگی تان می رسید. واقعیت ...
سینا شعبانخانی: جادوی خاص باعث شد وسواسی شوم
ماندن در این میدان دارد. آرام و سربه زیر به نظر می رسد اما یک ساعت که از هم نشینی با او بگذرد، می توان فهمید آن قدرها هم ساکت و آرام نیست! عصر یک روز بهاری سینا شعبانخانی همراه با مدیر برنامه هایش به دفتر ما آمد و با هم از گذشته و آینده حرف زدیم. از ابتدا شروع کنیم. اصلاً چه شد که خواننده شدی؟ فکر می کنم سال سوم راهنمایی بودم. یکی از بستگان مان -که نوازنده ارکستر ...
شرافت این بازیگر افراطی است / نگاهی به زندگی فردوس کاویانی از زبان خودش
شعار سال: چهاردهمین جشن بازیگر خانه تئاتر در حالی عصر روز شنبه 16 اردیبهشت ماه برگزار شد که از سال ها تلاش فردوس کاویانی بازیگر باسابقه تئاتر تجلیل به عمل آمد. چهره رنجور کاویانی که در این روزها با بیماری دست و پنجه نرم می کند باعث شد، فضای رسانه ای کشور این موضوع را بیشتر مورد توجه قرار دهد. اما به مناسبت بزرگداشت این هنرمند بازخوانی داشته ایم از گفت وگویی که فردوس کاویانی در سال 92 با هنرآنلاین ...
شاعر و مداحی که پول و پاکت نمی گیرد/ جامعه چه قدر مداح می خواهد؟
کن . این نوکری شغل ما است اما شغل مادی ما نیست و ما از این راه ارتزاق مادی نمی کنیم، ارتزاق معنوی می کنیم و اولویت اول ما نوکری اهل بیت(ع) است. البته نوکری اهل بیت فضای گسترده ای دارد که از خدمت در یک هیئت کوچک گرفته تا خدمت به مادر خانواده که چون مومن است حضرت زهرای خانه است تا خدمت به زن و بچه و ... را شامل می شود و نمی شود دایره این نوکری را تنگ کرد؛ یعنی نمی توان گفت من مداح یا شاعر نوکر ال ...
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد
حقیقت ماجرا را از من پنهان کند. اما بالاخره فهمیدم بازگشتی در کار نیست و رضا ضربه ی مغزی شده است. وی ادامه می دهد: چند ساعت بعد تیم پزشکی ما را به اتاق جلسه دعوت کردند و همه آنچه را که دلم می خواست دروغ باشد را به ما گفتند. نمی توانستم بپذیرم اعضای پسرم اهدا شود و این در حالی بود که خود او کارت اهدا داشت. آن شب را تا صبح در خیابان ها پرسه زدم و گریه کردم و در حالی که از شدت گریه دیگر ...
حاج آقا، در تقدیم فرزندش به اسلام، هیچ تردیدی نداشت
مادر یکی از بچه ها گفت، که دیده پدر را داشتند می بردند شهربانی، غذا درست کردیم و بردیم شهربانی و ایستادیم تا حاج آقا را ببینیم و به نگهبانی گفتیم که یک حاج آقا را آوردند اینجا که قبول نکردند. بعد فهمیدیم که حاج آقا را بعد از شهربانی به قصد تبعید، به سردشت انتقال داده اند. بعد از مدتی حاج آقا از سردشت زنگ زدند و گفتند بیاید اینجا و وسایل را جمع کردیم و ما رفتیم آنجا و زندگی مان من به خاطر ...
عشق با هیچ پولی معامله نمی شود
) بشوم. حتی یادم است یک سال قبل از شهادتش ، یکی از دوستان نزدیکش به اسم هادی ذوالفقاری به شهادت رسید. از آن به بعد مرتب به من می گفت: مادر دعا کن من عاقبت بخیر بشوم. می گفتم چرا نشوی؟! حتما عاقبت به خیرمی شوی حمید آقا . می گفت: مادر دعا کن شهید بشوم و عاقبت بخیر بشوم. عاشق شهادت بود حالا 520 روز از عاقبت بخیری حمیدرضا اسدللهی می گذرد و منیره السادات مصطفایی در تمام این روزها ...
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد
ریزند و به پاس این لطف الهی تا ابد شکرگزار پروردگار هستند. چشمت به قاب عکس اهداکنندگان که می افتد، غباری از غم بر صفحه ی نازک دلت می نشیند و بار دیگر به کج رفتاری چرخ روزگار پی می بری. از دختر جوان تازه عروس گرفته تا کودکی که بهار عمرش با گذشت تنها چند سال و اندی به خزان تبدیل شد. اما با دیدن کلمه ی بلد شده ی احیاگران سلامت دلت محکم می شود که اینان نمرده اند و بدون شک کسی که با مرگ خود هشت ...
داستانِ دست های آلوده
تر دارند، همه از طبقه ای هستند که یک شبه و از را ه های غیرقانونی به ثروتی کلان دست یافته اند، این ها در واقع نماد همان طبقه ای هستند که به شکاف طبقاتی دامن می زنند و فرزندانشان در شبکه های اجتماعی تحت عنوان بچه پولدارهای تهران و ... تازه به دوران رسیدگی خود را نمایش می دهند. این طبقه را پیش از این در داستان های شما ندیده بودیم. این کار را آیا قبل از مجموعه داستان هایی که در سال های اخیر از شما ...
معمای مرگ نوزاد 3 روزه
چه سرنوشتی در انتظار پسر و همسرم است. از هرفردی پیگیر می شدم ولی جوابی نمی شنیدم تا این که ساعت 8 صبح یکی از پزشکان به سراغم آمد و خبر به دنیاآمدن پسرم را داد. این درحالی بود که فرزندم در ساعت 30: 02 بامداد به دنیا آمده بود. فردای آن روز همسر و بچه ام از بیمارستان ترخیص شدند و هنوز دو روز از تولد امیرمهدی نگذشته بود که ناگهان نفس بچه ام بند آمد به حدی که یک قطره آب هم ازگلویش پایین نمی رفت. خیلی ...
مادر نهاوندی اهدا کننده عضو: در اتاق عمل حنا به پای دختر نوعروسم بستم/ همه پرستاران و پزشکان اشک می ...
.... صبح با خواهش و التماس از پزشک معالجم خواستم تا مرا مرخص کند تا به خانه بروم. گفتم اگر قرار است بمیرم می خواهم کنار خانواده ام بمیرم. به خانه بازگشتم و 2 روز بعد در تماس با من گفتند سریع تر به بیمارستان بروم تا قلب اهدایی را به من پیوند بزنند. لحظه ای که به اتاق عمل می رفتم به تنها چیزی که فکر نمی کردم مرگ بود. 24ساعت بعد وقتی به هوش آمدم به من گفتند که قلب دختر جوانی که در نهاوند مرگ مغزی شده ...
گفت وگو با دو عضو خانواده رئیس جمهور؛ دکتر روحانی نه، حاج اسدالله
روحانی ماندند وقتی ایشان اعلام کردند عید فطر است، همه مردم سرخه روزه هاشون را باز کردند و عید فطر را جشن گرفتند. مریم چسب نواری را از روی میز برمی دارد و پوستری که در دست دارد، به دیوار می چسباند: چند ساعت پیش دو تن از خواهرهای آقای روحانی اینجا بودند. بسیار خانواده خاکی هستند. وقتی برادرشون رئیس جمهور شد، اصلا رفتارشون تغییر نکرد. همان طوری هستند که بودند. قبل از فوت پدر و مادرشان بیشتر ...