سایر منابع:
سایر خبرها
ربودن دوست قدیمی به خاطر سوءظن به همسر
به کلانتری مراجعه کرد و از نقد شدن چک سرقتی خبر داد. با ردیابی تراکنش مالی انجام شده، هویت یکی از متهمان فاش شد و او به دام پلیس افتاد. پسر جوان در بازجویی ها به آدم ربایی اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل، یکی از همسایه ها به من گفت مردی به نام سعید با همسرش ارتباط برقرار کرده و آبرویش را به خطر انداخته است. از من خواست او را نصیحت کنم تا دست از این کارش بردارد. من قبول کردم و روز حادثه، همراه یکی از ...
عقد موقت زن مطلقه با آقای دکتر لو رفت
.... از سوی دیگر نیز در این دنیا تنها بودم و کسی را نداشتم تا سرپناهم باشد به همین خاطر ارتباط پنهانی من با آقای دکتر آغاز شد. مدتی بعد برای آن که این رابطه هویتی داشته باشد به عقد موقت او درآمدم. در این مدت دوبار به طور ناخواسته باردار شدم ولی آقای دکتر مرا مجبور می کرد تا جنینم را سقط کنم، من هم که نمی خواستم او را از دست بدهم به ناچار قبول می کردم ولی 5 سال بعد از این ماجرا همسر ...
کودکان زباله گرد ، نان را به قیمت جان می خرند
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) ایران نوشت: همه چیز از مرگ سوزناک احد و صمد آغاز شد. همان دو برادر ناتنی 7 و 8 ساله افغان که به دور از پدر و مادر، به ایران پناه آورده بودند و در یک گاراژ جمع آوری ضایعات کار می کردند تا مخارج خانواده نابسامان شان در افغانستان را تأمین کنند، اما سرنوشت برایشان خواب بدی دیده بود. بیست و سوم دی ماه سال گذشته، شب هنگام، بخشی از گاراژ آتش گرفت و دو برادر که ...
از گوشه وکنار
عقدموقت زن مطلقه با آقای دکتر بعد از 5 سال لو رفت زن جوان گفت: 6 سال قبل در حالی از همسرم طلاق گرفتم که هیچ تفاهم اخلاقی با یکدیگر نداشتیم. مشکلات ما در زندگی به حدی رسید که نمی توانستیم یکدیگر را تحمل کنیم به همین خاطر زندگی مشترک ما فقط یک سال دوام آورد. زمانی که مهر طلاق بر شناسنامه ام جا خوش کرد، پدر و مادرم در این دنیا نبودند و من باید در منزل 3 برادرم زندگی می کردم. با آن که سعی می ...
کودکان زباله گرد، نان را به قیمت جان می خرند
بینیم که در این شهر کار دستگاه های مکانیزه را کودکانی بین 6 تا 15 سال، آن هم با دست های خود انجام می دهند... فرقی هم نمی کند، ایرانی باشند یا افغان، بلوچ باشند یا هزاره یا...؟! همین که آنها روز و شب شان را با زباله های متعفن سپری می کنند و با تفکیک آنها، معاش خانواده های خود را تأمین می کنند، یعنی با بحرانی انسانی روبه رو هستیم که باید هرچه زودتر مرتفع شود. * بال های سوخته قاصدک ...
ماجرای عجیب به کما رفتن مهمان ماه عسل
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از خبرایرانی، از اشاره غیرمنتظره علیخانی به زندگی شخصی اش تا کما رفتن مهمان ماه عسل به خاطر طلاقبه گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سومین قسمت ماه عسل روز گذشته با اجرای احسان علیخانی روی آنتن شبکه سه رفت. در ابتدا پشت صحنه برنامه دوم ماه عسل پخش شد، در ادامه علیخانی میزبان علی کاکا بود. علیخانی ...
عقد موقت زن مطلقه با آقای دکتر لو رفت
، احساس خوبی داشتم. از سوی دیگر نیز در این دنیا تنها بودم و کسی را نداشتم تا سرپناهم باشد به همین خاطر ارتباط پنهانی من با آقای دکتر آغاز شد. مدتی بعد برای آن که این رابطه هویتی داشته باشد به عقد موقت او درآمدم. در این مدت دوبار به طور ناخواسته باردار شدم ولی آقای دکتر مرا مجبور می کرد تا جنینم را سقط کنم، من هم که نمی خواستم او را از دست بدهم به ناچار قبول می کردم ولی 5 سال بعد از این ...
ناگفته هایی دردناک از مهاجرت یک افغان به ایران
سلامت نیوز : می ترسد چیزی از ماجرا بگوید، وحشت دارد از اینکه دوباره سر برسند و چشم بسته ببرندش همان جایی که یک هفته تمام، دمارش را درآوردند؛ همان جایی که ناخن های دستش را کشیدند و ناهار و شام ، کتک خورش کردند. برزخی که ضجه هموطنانش را می شنید و عربده مردانی که فقط و فقط پول می خواستند. به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران در ادامه نوشت: گل محمد 20 سال دارد و برای نخستین بار است که پایش ...
منصوره 16 ساله توسط برادر کثیفش مورد../ حتی مادرش هم همراهی کرد..! + عکس
.... اسماعیل -33 ساله- که حدود 10 سال پیش به اتهام مشارکت در قتل منصوره بازداشت و سپس باقرار وثیقه آزاد شده است در دفاع از خود گفت: روز حادثه من در نانوایی بودم که برادر بزرگتر از خودم در تماس تلفنی با من از مرگ منصوره خبر داد. 40 روز بعد از این ماجرا به دیدن خواهرم رفته بودم که شوهر خواهرم مرا عامل قتل دخترش دانست.آنگاه مسعود - پسر 16 ساله متهم ردیف اول- با حضور در جایگاه، مادر و دایی اش را به ...
9 خرداد سالروز شهادت سردار اخلاق، رحیم فعال
...> خبرنگار کیهان در شیراز در خاطرات خود آورده است: در بهمن ماه یکی از سال ها که توفیق زیارت کربلا نصیبم شد، قبل از سفر با سردار فعال تماس گرفتم و از وی حلالیت خواستم. شهرام درویش افزوده است: سردار تا اسم کربلا و امام حسین (ع) را شنید، بغض چندین ساله اش در گلو شکست و به گریه افتاد. وی از زبان سردار فعال ادامه داده است: ‘زیارت امام حسین (ع) زیارت عشق است؛ هرگاه نام کربلا و امام حسین (ع) به ...
همسرم وقتی مرا کتک می زد گفت که چه ارتباط های کثیف دیگر هم دارد!
به گزارش پیک نکا ، خانمی جوان که برای دریافت راهنمایی و مشاوره به دایره مشاوره پلیس فتا آمده بود گفت: شوهرم شغل آزاد دارد ابتدای زندگی رابطه ی ما خیلی خوب و صمیمی بود هیچ کس و هیچ چیز نبود که بتواند بین من و شوهرم فاصله بیندازد. همه چیز جای خودش بود اکثر روزهای تعطیل بیرون بودیم فرصتی هم می شد به مسافرت می رفتیم و وقتی هم از سرکار بر می گشت با دست پر وارد خانه می شد و به من توجه و محبت می کرد و ...
نان حلال پدرم در پیشرفتم خیلی موثر بود
کردم البته از سهمیه قهرمانی ام استفاده کردم. ولی به خاطر رشته ام که ربطی به تربیت بدنی نداشته عوامل دیگر هم غیر از سهمیه دخیل بوده است. * خب بگذریم از این دوران، چه سالی ازدواج کردید؟ سال 85. وقتی کتف من در کشتی آسیب دید و کشتی را کنار گذشتم و مشغول درس خواندن در مقطع دکترا بود که از یک خانواده مذهبی همسرم به من معرفی شد و ازدواج کردیم. * مهریه همسرتان چقدر بود ...
نگذارید آنچه بر سر جانبازان نخاعی دفاع مقدس آمد، بر سر مدافعان حرم هم بیاید!
... گفتنی است "داود حیدری" متولد 1344 است و در سن 17 سالگی و محصلِ سال دوم دبیرستان بوده که درسال 1361 برای اولین بار به جبهه اعزام شده و در دوره های سه ماهه در جبهه های گیلانغرب، سومار، دو دوره در کردستان و جنوب حضور داشته و نهایتا" در تاریخ 1/1/1363 عیدی خود را که همان مدال پرافتخار جانبازی است، در کردستان دریافت کرده است. فاش نیوز: آقای حیدری آیا خانواده با اعزام شما به جبهه ...
امیر جعفری: برای فرار از کلاس درس، تئاتر بازی کردم
تلمذ کنم. شما یک پسر دارید که خیلی توی زندگی تان تأثیر دارد و شما هم بسیار دوستش دارید. فکر نمی کنید که به خاطر کار، به لحاظ زندگی برای فرزندتان کم گذاشته باشید؟ خیر. برای من زندگی ام در اولویت است و کار در اولویت بعدی قرار می گیرد. هر چیزی که باعث شود من از خانواده و بچه ام دور شوم را قطعاً کنسل خواهم کرد. یعنی اول باید خیالم از همه چیز راحت باشد و بعد بروم سر کار. حتی یک ...
دلیل ربوده شدن مرد پیانوفروش
...، گوشی را به زور از همسرم گرفتم و متوجه رابطه آنها شدم. ابتدا می خواستم از همسرم جدا شوم، اما به خاطر دو فرزندم این کار را نکردم. این مرد به همسر من گفته بود که من با زنان دیگری در ارتباط هستم و به این بهانه او را به من بدبین کرده بود و با همسرم وارد رابطه شده بود. برای نجات زندگی ام به فرد مورداعتمادی که می شناسم مراجعه کردم. در همان زمان چشمم به دو پسر افتاد که به محل رفت وآمد می کردند. برای ...
رگ دستش را زدند و رهایش کردند
در کردستان به شهادت رسید. منافقین با زدن رگ دست شهید برادران، این سرباز رشید خمینی را به شهادت می رسانند. برادر شهید در گفت وگو با جوان از روزها و خاطرات مشترکش با شهید می گوید که در ادامه می خوانید. شما برادر شهید برادران هستید و قطعاً گفتنی های زیادی از دوران کودکی تا شهادت ایشان دارید. گفت وگو را با دوران کودکی شهید شروع کنیم و بفرمایید ارتباط شما با برادرتان چطور بود؟ شهید ...
تنها زن آزاده ایرانی که در خط مقدم جبهه به اسارت درآمد
، خانواده چه برخوردی داشتند؟ من دختری بودم که خانواده کاملا نسبت به فعالیت های من شناخت داشت . در آن زمان کمتر زنی تحصیلات دانشگاهی داشت . شاید به یک درصد هم نمی رسید . و زن تحصیلکرده مانند یک زن دانشمند مورد توجه بود. از همان ابتدا که پدر و مادرم ایده های مرا دیدند ، و درس خواندن و مطالعه مرا می دیدند ، متوجه شدند که از خیلی از مسائل نگران کننده دور هستم . بنابراین مرا آزاد گذاشتند. البته این ...
ماجرای فرار تازه عروس مدتی پس از عقدکنان
. تهدید شان کردم یا سحر یا مرگ. از ترس آبروی خود به خواسته ام تن دادند. پدر و مادر سحر بدون هیچ قید و شرطی مرا پذیرفتند. مراسم عقد کنان برگزار شد. هر روز از دانشگاه به خانه پدر زنم می رفتم و چند ساعتی آنجا بودم. من هیچ رفتار عجیب و مشکوکی از سحر ندیدم. آرام و گوشه گیر بود، حال و حوصله ای هم برای بیرون رفتن نداشت. بیچاره خواهرم نصف حقوقش را توی جیبم می گذاشت تا جلوی نامزدم شرمنده نشوم. دو ...
روایت تلخ تاثیر طلاق بر فرزندان/ وجه مشترک احسان علیخانی با مهمانش
.... به کسی که سال به سال من را نمی بیند، باید جواب سوال ها را بدهم. او افزود: اون شب رفتم خانه و قرص هایم را خوردم، با خودم فکر کردم که در بله برون خواهرم چه می شود؟ آیا آنجا پدرم آنجا می آید؟ آیا در مراسم جشن خودم هم می آید؟ شروع کردم به قرص خوردن تا بخوابم و این قرص خوردن ها را ادامه دادم و قرص های زیادی خوردم. در همان شرایط به دوستم زنگ زدم و از او کمک خواستم و در نهایت ...
غفلت از تاریخ صفویه، خطایی نابخشودنی
... وقتی که من شروع به تحصیل کردم، در سیستم آموزشی ایتالیا برای این رشته فقط لیسانس بود و من مشتاق ادامه تحصیل بودم. اما دانشگاه در آن خیلی جدی بود و 5 سال طول کشید تا لیسانس گرفتم. چون در کشورهای دیگر این گونه است، در ایتالیا هم دکترا ایجاد شد ولی فوق لیسانس هنوز وجود نداشت. به تعبیر بهتر ابتدا دکترا به وجود آمد و بعد فوق لیسانس. من به ناپل رفتم که در آنجا دو نهاد آموزشی وجود دارد؛ یکی مدرسه ...
شوهرم می خواست در قتل جوانی که دوستش داشتم کمکش کنم!
را درون خانه گذاشت و از خانه رفت و گفت دیگر مرا نمی بینید. . زن جوان ادامه داد: بعد از اینکه همسرم خانه را ترک کرد، من با خالۀ او صحبت کردم و متوجه شدم که جواد گم شده و حدس زدم که ممکن است شوهرم، او را کشته باشد. به کلانتری مراجعه کردم و با حضور مأموران در مادر همسرم، جسد جواد از چاه بیرون کشیده شد. . قاضی کاظم میرزایی که اظهارات زن جوان را شنید دربارۀ علت این پرسید که با ضدو ...
باور کردنی نبود ولی او با بی شرمی تمام از همسرم مطلبی خواسته بود که..
آن زن به خانه ام، همه چیز را متوجه شدم. او با بی شرمی به همسرم گفت چرا مرا سرگردان رها کرده ای و تکلیفم را روشن نمی کنی؟! با شنیدن سخنان آن زن از تعجب در جایم میخکوب شدم. از سوی دیگر همسرم مدعی بود که به آن زن مقروض است و به خاطر همین موضوع به در منزل آمده است. او سرانجام رابطه اش را با آن زن آشکار کرد که همین موضوع باعث اختلاف و مشاجره بین ما شد. هادی با وجود این که باردار ...
16 ساله بودم که شوهرم از آن زمان مرا مجبور به این کارهای زشت کرد تا..
این متهم را می خوانید. خودت را معرفی کن؟ سارا هستم و 26 سال سن دارم؛ 10 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر هشت ساله دارم. چطور به سرقت رو آوردی؟ زمانی که ازدواج کردم فقط 16 سال سن داشتم و همسرم در شب عروسی به من شیشه داد و باهم شیشه کشیدیم؛ از آن به بعد معتاد شیشه شدم و در نهایت سرقت کردم، چند شب قبل نیز قصد داشتم شیشه بخرم که با دوستانم بازداشت شدم. ...
حکم مرد کثیف در ارتباط با زن متاهل صادر شد! / با راهنمایی من مهرزاد به اتاق خواب من و شوهرم آمد و ..
. ماموران با حضور در محل و بررسی صحنه جرم، وقوع قتل را محرز دانستند و 15 روز بعد، سوسن، همسر مقتول را به عنوان مظنون دستگیر کردند. زن 34 ساله در بازجویی ها راز قتل را فاش کرد و گفت: از سال 90 با میوه فروشی به نام مهرزاد ارتباط داشتم. دو سال بعد، شوهرم از ماجرا با خبر شد و با نقشه قبلی مجبورم کرد مهرزاد را به خانه مان بکشانم. آنجا با تهدید چاقو، دست و پای او را بست و بدنش را با سیخ داغ ...
چرا دختر 16 ساله مجبور بود تا چشم و گوش بسته به تمام خواسته های کثیف تن بدهد؟!
دیگرم ارتباط داشته باشم. با ورود به کانال های تلگرامی با 2 دختر دیگر به نام های لعیا و نوشین آشنا شدم. طولی نکشید که ارتباط ما با یکدیگر آن قدر صمیمانه شد که فقط به حرف های آن دو نفر گوش می کردم و از خانواده ام فاصله گرفته بودم. مدتی بعد لعیا و نوشین ، پسر 28 ساله ای را به من معرفی کردند که به قول آن ها از بچه پولدارهای مشهد بود. لعیا می گفت: تو با زیبایی خیره کننده ات مهره مار ...
المیرا گفت از شوهرش ناراضی است / او از من خواست بدون اطلاع او با هم..+ عکس
بهمن سال گذشته دستگیر و جهت انجام تحقیقات به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد. المیرا . پ پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ همچنان اظهارات اولیه خود مبنی بر ارتکاب جنایت توسط یک زورگیر را مطرح می کرد اما در ادامه تحقیقات و پس از ارائه دلایل و مستندات از سوی کارآگاهان، چاره ای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت. سرانجام در ساعت 11:00 روز جمعه 29 بهمن ...
دختر 17 ساله ای که فردای شبی که با پسر جوان گذرانده بود متوجه شد که دیگر..
، چیزی که یک عمر آرزویش را داشتم. روز بعد تازه فهمیدم چه غلطی کرده ام، به مادرم پیام دادم. نمی دانستم این قدر دوستم دارد. من به کلانتری 15 آمدم ، آدرس اینجا را هم به او دادم. هنوز نمی داند چه بلایی سرم آمده است. متاسفانه او چند سال قبل سر لج و لج بازی از پدرم جدا شد. خبر ازدواج مجدد پدرم او را از نظر روحی و روانی در هم شکست. حالش بد بود، حال من هم خوب نبود. برای همین دل به عشق مجازی خوش ...
یا امام رضا من دزد نیستم!
در مغازه کفش فروشی رفتم هیچ کس حاضر نشد صندل ها را با یک جفت کفش زنانه عوض کند و می گفتند معلوم نیست صندل ها را از کجا دزدیده ای و.... ناامید شده بودم نزدیک حرم وارد مغازه شدم پسر کم سن و سالی فروشنده بود به دور از چشم او صندل ها را گوشه ای گذاشتم و یک جفت کفش زنانه برداشتم با خوشحالی از مغازه بیرون زدم. به سمت خانه حرکت کردم که ناگهان چشمم به گنبد طلایی حرم افتاد، از شرم ...
اقدام زشت با زن جوان در نبود شوهرش/ من توجهی به مخالفت شوهرش نکردم!
اعتراف گشود و در شرح ماجرا گفت: مدتی بیکار بودم و درآمدی نداشتم. مقتول زن برادر همسرم بود و در رفت و آمدها متوجه طلاهای او شدم. همین موضوع مرا وسوسه کرد و نقشه سرقت به سرم زد. روز حادثه در حالی که مقتول در خانه تنها بود، به آنجا رفتم. او روی مبل نشسته بود و دخترش در حیاط بازی می کرد. کمی که با هم صحبت کردیم به بهانه ای با او درگیر شدم و در آن لحظه با چاقو چند ضربه زدم و طلاهایش را از دست و گردنش سرقت و ...
قتل پدر با 40 ضربه چاقو
چاقو به او زد. سپس من چاقو را گرفتم و چند ضربه دیگر زدم. وقتی پدرم فوت کرد، جسدش را با مادرم بیرون بردیم و چند کوچه دورتر از خانه مان رها کردیم. همسر مقتول نیز اعترافات دخترش را تائید کرد تا کیفرخواست پرونده صادر شود و برای رسیدگی در اختیار شعبه 113 وقت دادگاه کیفری استان تهران قرار گیرد. متهمان در این شعبه با درخواست اولیای دم دو پسر مقتول به قصاص محکوم شدند. دیوان عالی کشور ...