سایر منابع:
سایر خبرها
شاهدانی برای نجات از قصاص
دوستانم رفته بودم آنقدر مشروب خوردم که از حال عادی خارج شدم. وقتی به هوش آمدم یکی از دوستانم گفت وقتی حالت طبیعی نداشتی، امیر (مقتول) تو را مورد آزار و اذیت قرار داد. اول باورم نشد. ماجرا را از خود امیر پرسیدم که فقط خندید. بعد از آن همه جا را پر کرد که به من تعرض کرده است. از دست این حرف هایش خسته شده بودم برای همین روز حادثه او را به پارک کشاندم و با پارچه و تسمه خفه اش کردم. با ثبت این ...
پسر جوان: رؤیای ترکیه من را قاتل کرد
به او گفتم جایی برای خواب ندارم، من را به یک ساختمان نیمه کاره برد و به من پناه داد. با احسان درددل کردم و به او گفتم می خواهم برای زندگی به ترکیه بروم. احسان از این حرف من استقبال کرد و گفت مقداری پول و طلا دارد که با آنها می تواند برای زندگی با من به ترکیه بیاید. با شنیدن حرف های احسان وسوسه شدم. به همین دلیل شبانه او را با بالش خفه کردم و از ترس اینکه او زنده باشد، چند ضربه چاقو هم ...
مرد جوان قربانی انتقام همسر
قتل در شعبه چهارم دادگاه کیفری محاکمه شد که قضات او را به قصاص محکوم کردند. اما خانواده اش توانستند با جلب رضایت پدر و مادر مقتول و پرداخت نیم میلیارد تومان او را از اعدام نجات دهند. صبح دیروز این مرد از جنبه عمومی تحت محاکمه قرار گرفت و با توجه به اینکه حدود هشت سال در زندان به سر برده بود قضات پس از مشورت، حکم آزادی اش را صادر کردند. سلامت نیوز: مرد جوان قربانی انتقام همسر ...
متهم از اولیای دم طلب بخشش کرد
، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و هیئت قضات با نقض رأی از هیئت رسیدگی کننده شعبه هم عرض درخواست کردند تا حرف شاهدان هم ثبت شود. روز گذشته پرونده در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد. بعد از رسمیت یافتن جلسه شاهدان یک به یک در جایگاه حاضر شدند. آنها گفتند: هوشنگ می توانست خودرو را کنترل کند و مسیرش را تغییر دهد، اما از عصبانیت به عمد با حامد تصادف کرد. متهم نیز در آخرین دفاعش ...
عامل قتل عام قلعه حسن خان مجنون است
به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی فرستاد. 29دی 95، تاریخ برگزاری دومین جلسه دادگاه بود.در ابتدای این جلسه، پدر اولین مقتول گفت: متهم در حرف های قبلی اش مدعی شده پسرم با همسر دوم او ارتباط داشته. این حرف دروغ محض است. او شروع به تیراندازی کرد و شش نفر را کشت. من فقط قصاص می خواهم. غیر از یک خانواده، سایر اولیای دم نیز درخواست قصاص کردند تا نوبت ...
برای نجات یک زندگی فقط 10 روز فرصت داریم
رسید طناب دار را دور گردن برادرم انداخته اند. وی ادامه می دهد: نمی دانم چطور این اتفاق افتاد اما در نهایت با وساطت قاضی و عوامل زندان خانواده مقتول راضی می شوند تا در مقابل دریافت 265 میلیون تومان از قصاص بگذرند. هنگامی که این موضوع را فهمیدم همانجا صادقانه به قاضی گفتم ما نمی توانیم این مبلغ را جور کنیم و تمام تلاش خود را که انجام دهیم شاید تنها 130 میلیون تومان جور شود. اما مسئولین گفتند ...
بعد از ارتباط پنهانیم با سارا او از من خواست تا با او ازدواج کنم
قاضی باقرزاده و با حضور ملکی و غفاری مستشاران دادگاه آغاز شد. ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان خواستار مجازات متهم شد و سپس اولیای دم – پدر، مادر و دختران مقتول- هر کدام جداگانه درخواست خود را بیان کردند. پدر سارا در حالی که اشک می ریخت گفت: من از قصاص قاتل دخترم به خاطر اینکه دختر خردسالی دارد می گذرم. آنگاه مادر مقتول خواستار قصاص قاتل دخترش شد.دختر خردسال سارا که تنها 11 ...
قصاص برای نوجوان 18 ساله
به گزارش پیک نکا ، بهمن ماه سال 94، مأموران پلیس از قتل نوجوان 17 ساله ای به نام محمد در ساختمان نیمه کاره ای در تهرانپارس باخبر و راهی محل شدند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران در تحقیقات خود از صاحب کار محمد دریافتند چند روز قبل مقتول با پسر نوجوانی به نام فؤاد آشنا شده بود. او شب ها به ساختمان نیمه کاره می آمد و آنجا می خوابید. در این مدت آنها تصمیم گرفته بودند به ترکیه سفر ...
اعترافات همسر دوم مردی که او را با هم دستی برادر خود کشته است
خواست که من گفتم نمی توانم این مبلغ را برایش مهیا کنم. بعد از آن دیگر ارتباطی با هم نداشتیم تا اینکه فهمیدم کشته شده است. سپس به دستور رئیس دادگاه، فرانک متهم ردیف اول پرونده در جایگاه ایستاد. این زن دیپلمه و خانه دار که مادر دو فرزند خردسال است به قضات گفت: چند وقت پیش از این اتفاق با کامیار آشنا شده بودم. شرط من برای ازدواج، طلاق نامه زن اولش بود. آن روز هم سر همین موضوع با هم درگیر شدیم ...
زن جوان سومین شوهرش را کشت و در حیاط خانه دفن کرد
...:مقتول سومین شوهرم بود. من 8سال قبل در تنکابن با مردی ازدواج کردم و صاحب فرزندی شدم اما او یکباره ناپدید شد. مدتی برای پیدا کردن شوهرم تلاش کردم اما فایده ای نداشت. به همین دلیل مدتی بعد با مرد دیگری ازدواج کردم. خانواده شوهر دومم از ابتدا با ازدواج ما مخالف بودند و یک روز او گفت برای ادامه تحصیل به ترکیه می رود اما دیگر برنگشت.من هم مجبور شدم به شکل غیابی از او طلاق بگیرم. این زن ادامه ...
قصاص پایان خونین وسوسه سفر به ترکیه +عکس
خواستم برای زندگی به ترکیه بروم اما خانواده ام مخالف بودند. به همین خاطر چندین بار با انها درگیر شدم. اخرین بار وقتی دعوا بین من و پدر و مادرم بالا گرفت عصبانی شدم و وسایلم را برداشتم و پیش عزیز که رفیقم بود رفتم .من با عزیز درد دل کردم و به او گفتم می خواهم برای زندگی به ترکیه بروم. او هم گفت پول و طلا دارد که می تواند همراه من برای زندگی به ترکیه بیاید. من که از شنیدن حرف های وسوسه شده بودم شبانه ...
عباس سه بار تا پای دار رفت اما بالای دار نرفت! + عکس
اشتباهات گذشته را تکرار نکنم. به پدر و مادر سامان قول دادم که از خرم آباد بیرون بروم و خیرین هم قول داده اند تا برای من کاری مهیا کنند تا بازهم بتوانم در کنار همسر و 5 فرزندم زندگی کنم. ذبیح شکری برادر قربانی نیز با بیان اینکه پدرش به خاطر خدا از قصاص برادرمان گذشت کرد گفت: ما با قاتل هم محله ای هستیم و روز حادثه او با اسلحه برادرانم را به رگبار بست. در این حادثه سامان که فقط 22سال داشت کشته شد و برادران ...
درگیری و قتل به خاطر متلک به یک دختر
پرت شد. نمی دانستم چه اتفاقی افتاده، ترسیدم نگه دارم و درگیری شود؛ برای همین با سرعت هرچه بیشتر از محل دور شدم. به این ترتیب با توجه به گفته های متهم و نظریه پزشکی قانونی نسبت به ضربه مغزی شدن مقتول و سایر مدارک موجود در پرونده و شکایت اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 وقت دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. احمد در دادگاه، روز حادثه را همان طور که در ...
نگاهی به سخنان امام علی(ع) در آخرین لحظات عمر
دیگر همراه امام علی(ع) بوده و ایشان همان کسی است که روایتی که می خواهم بگویم را با یک واسطه از پیامبر(ص) نقل کرده است. وی افزود: روزی که امام علی(ع) ضربت خوردند همه مردم جمع شدند در خانه امام علی(ع) و گفتند که قاتل امام باید قصاص شود، همه دم در خانه امام علی(ع) منتظر فرمان بودند که امام حسن(ع) به در خانه آمد و به مردم گفت که فعلا جریان او به عقب افتاده و تصمیمی فعلا در این باره نداریم ...
بیشتر مسؤولان دنیاپرست شده اند/ نگذارید خون شهدا پایمال شود
رضایت دادی ولی چرا به من رضایت نمی دهی؟ پس معلوم شد حسین پسر تو هست و من نیستم . وقتی این جمله را با حال عجیبی گفت، من دلم سوخت، گفتم: بیا پسر، بیا تا برای تو هم امضا کنم . و من هم امضا کردم، با خوشحالی رفت و گفت: مادر خوب من! مادر انقلابی من! گفتم: این قدر دیگر زیر بغلم هندوانه نگذار، برو به سلامت . رضا بعد از آن 5 بار دیگر به جبهه رفت و آمد و هر بار 15 10 روز مرخصی می آمد و دوباره می ...
وضعیت و آینده تلخ دختر جوان دهدشتی + عکس
دوست دارد من را ببیند و رو در رو با من حرف بزند.من هم قبول کردم و با هم در میدان شهر قرار گذاشتیم. از روز حادثه بگو. چطور شد که زن جوان رویت اسید پاشید؟ وقتی سر قرار رسیدم دختر دیگری نیز همراه پریسیما بود. می خواستم روی یکی از نیمکت های فضای سبز بنشینم اما آنها گفتند بهتر است جایی بنشینیم که زیاد در دید مردم نباشد.چند دقیقه با یکدیگر صحبت کردیم و او گفت که شوهرش او را ترک ...
فلاح در رمضان رستگار شد
را رها کند و سه بچه اش را فقط با یک دست لباس، برای کوچی اجباری آماده کند. پدر شهید هیجده سال است که نیست، تصادف پدر و کشته شدنش، مادر فلاح را که داغدار پسر اولش است، داغدارتر می کند. مادر شهید هنوز با ذوق از پسرش می گوید. از اینکه چقدر پسر را دوست داشته است، پسری که می گوید چشمش بود و بعد از هفت سال با نذر و نیاز از خدا گرفته بود، اما امام را بیشتر دوست داشته است. عشقش به امام راضی اش می کند تا ...
دست نوازش امام روحیه استکبارستیزی را در من بیدار کرد
. کار بزرگی که هر کسی قادر به توانش نبود. حضور در جبهه برای شما به عنوان یک نوجوان سخت نبود؟ در منطقه عملیاتی که دیگر کسی متوجه سختی و راحتی کار نبود و همه سعی داشتند وظیفه شان را به درستی انجام دهند. اما خاطرم هست وقتی لب خط در سومار قرار داشتیم آبی برای آشامیدن نبود و ما زمستان باید از آبی که از چادر چکه می کرد برای آب جوش و دم کردن چایی استفاده می کردیم. آنجا من گفتم نمی توانم بمانم و ...
به بهانه سالگرد شهادت شهید حسین رضایی
درسحرگاه آخرین روزی که می خواست ازمنزل به طرف کردستان برودخطاب به فرزندبزرگش محمدعنوان داشت پسرم توبزرگ شده ای درنبودن من مراقب مادر،برادران و خواهرانت باش و همیشه احترام مادرت را داشته و نگذار هیچ وقت سختی بکشند. *این شهید سرافراز در آخرین نامه اش خطاب به فرزندبزرگش محمد ضمن خبردادن از سلامتی احوالش عنوان می کندکه جایش بسیار خوب است و آرزوی سلامتی برای همه می نماید. سرهنگ پاسدارکرم رضا ...
تنها چیزی که منتظرش بودم شنیدن جواب سلام رهبری بود/ برخی از آتش به اختیار استفاده ابزاری می کنند
تنها چیزی که منتظرش بودم، شنیدن جواب سلام رهبری بود. در واقع وقتی ایشان سلام من را پاسخ گفتند، با تمام وجودم آرامش داشتم. الحمدالله خیلی هم راحت متن را خواندم و هیج جای آن شک نکردم که فلان موضوع را بگویم یا نگویم. من پیش از سخنرانی در دیدار دانشجویی رهبر انقلاب، تجربه صحبت کردن در مقابل دیگر مسئولین کشور را داشته ام ، ولی هیچ کجا به اندازه دیدار رهبری برایم راحت و لذت بخش نبود؛ حتی زمانی ...
امروز روزی است که باید سیاست توأم با اخلاق و عبادت باشد
راست باشد، اندکی بعد دیدند ده ها و صدها بچه یتیم هر کدام با یک کاسه شیر دور خانه علی را گرفته اند و می خواهند محبت های علی و دلسوزی های علی را جبران کنند. شنیده اید که کور عاجز ناتوانی در آن شب از گرسنگی و بی کسی می نالید؛ به او گفتند همه شب چه می کردی؟ گفت هر شب مردی با این خصوصیات به سراغ من می آمد و لقمه در دهان من می گذاشت؛ علی را اینجا ببینید. اسلام را اینجا ببینید. انسان چند بعدی را ...
سعید شهروز: در میان مشهورها گم شدم...!
. قرار شده بود آلبوم پسرای مشرقی بعد از عید منتشر شود. پیش از نوروز به صدا و سیما رفتم و خواستم یکی از قطعات را پخش کنند. یک روز قبل از نوروز ساعت 12 به من گفتند همین امروز اگر بخشی که می گوییم را ویرایش کنی، آهنگت را پخش می کنیم. من در آن شلوغی شب عید به استودیو پژواک رفتم و کار را انجام دادم و وقتی برگشتم حدود ساعت 4 عصر بود و دیدم که همه رفته اند. آن قدر ناراحت شدم که خستگی بر تنم ماند. ...
انسان دوستی، سرمایه معنوی بچه های جهادی گروه "منتظران ظهور"/ ماجرای توصیه یک شهید به دستیار دندان پزشک
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس ، منیره غلامی توکلی - به شدت دندان درد داشت، اشک می ریخت و می گفت: شنیدم که شما آمدید به امید درمان به اینجا آمده ام... اما نوبت ویزیت به آن زن جوان روستایی نرسیده بود. کادر پزشکی ساعات زیادی را کار کرده بودند و همگی آخرین بیماران خود را ویزیت و درمان می کردند. برای وساطت به سراغ آقای دکتر "روستایی" رفتم و گفتم: آقای دکتر! تا شما ناهار بخورید و استراحت کنید ...
متن روضه شب بیست و سوم ماه رمضان
علی بن ابیطالب ای یعسوب المومنین، پناه مومنین، سرمایه مومنین، بعد آقا بفرمایند: چیه؟ چی میخوای؟ هیچی، فقط خواستم همین جوری صدات بزنم...دارم آتیش می گیرم...می خوام با آب محبت تو وجودم رو خنک کنم... آرام بگیرم... بعضیا فکر می کنند ما شراب نداریم میل کنیم، مست بشیم... همه غم های عالم رو کنار بگذاریم... ما هم داریم... ما می ریم اون کوچه های باریک بنی هاشم سر به دیوار می گذاریم، یه ناله مادر مادر می ...
اظهارات صریح سیدعلی خمینی درباره فسادها
وقت ممکن رفراندوم را برگزار کنید. درحالی که مسئولان کشور اصلا توانش را نداشتند و می گفتند که ما نمی توانیم این رفراندوم را اجرا کنیم. امام می گفتند که نه، حتما این کار باید انجام شود. آقا صادق می گوید که من نزد امام رفتم و گفتم که اصلا احتیاجی نیست، تمام دنیا می دانند که شما رهبرید و هرچه شما بگویید، مقبول مردم است. تمام دنیا پذیرفته اند که شما الان مقبولیت و مشروعیت دارید، چه اصراری دارید نسبت به ...
سلیمی نمین : رئیسی قطعا نمی تواند لیدر اصولگرایان باشد / او باید به نفع قالیباف کنار می رفت
راه افتاده و پیاده کردن یکسری از شخصیتها از قطار انقلاب باعث می شود همین که می گویید باید یکسری مرجع می داشتید ولی الان نداشتید، اتفاق بیفتد. مثلا وقتی در مسیرتان به آقایان ناطق، لاریجانی و ولایتی... ناسزا می گویید بعد به اینجا می رسید که به قول شما رقیب تان یک تاکتیکی دارد و مرجعی که باید از سمت شما بگوید که این حرفها منطبق بر واقعیت نیست، وجود ندارد. واقعیت این است که جوان ما به دنبال اینکه آقای ...
حجت الاسلام سید علی خمینی: امروز رهبری تنهاست
برو دفاع کن، چگونه دفاع کند؟ گفتند که زن باید بیاید و دفاع را یاد بگیرد اما با رعایت موازین شرعی. به گفته امام تمام مقصد ما اسلام است. موازین شرعی رعایت بشود و موازین شرعی هم منعی از این مطلب نمی گذارد. اما ببینید! نگاه به زن در طول تاریخ تغییر کرده و هنوز که هنوز است ما به یک حد مستقری نرسیده ایم. شما ببینید اروپا کی به زنان خود حق رای داد؟ آمریکا کی به زنانش حق رای داد؟ این تغییرات همیشگی بوده ...
بدون رویای ملی کارمان جلو نمی رود/ اپوزیسیون از برخی منتقدان دولت منصف تر است
به راست راست راست . یعنی همین اتفاقی که الان افتاد. شما نیم تاهایی اول وطن امروز و جوان و کیهان و اخیرا رسالت را کنار هم بگذارید واقعا گاهی به نظر می رسد اپوزیسیون از این ها منصف تر است. اپوزیسیون از همان اول می گوید آقا من از بیخ و بن شما را قبول ندارم اما اینها چه کار می کنند. به اسم خودی برخوردار از منابع ملی طوری عمل می کنند که هیچ بنی بشری نمی تواند بگوید این رفتار منصفانه است. صدا و ...
بچه مایه داری که دنبال جهاد با صهیونیست ها بود
روز شهید ساهر (رحمة الله علیه) همه را غافلگیر کرد. [قضیه از این قرار بود که] پدرش به او می گوید یک محموله بار آرد را به شهر رام الله برساند. صبح زود، بعد از نماز صبح بار را می رساند و بعد از خالی کردن آردها و رساندنش به تجار برمی گردد. [در مسیر برگشت] در منطقه ی الُبَّن شهرک[صهیونیست نشینی] هست که به عبری به آن إلی می گویند. دم دروازه ی ورودی چند شهرک نشین و دو نظامی [صهیونیست] ایستاده بودند. او هم ...
انسان هرگز نباید از رحمت و مغفرت خدا مأیوس شود
...: کاسه شیر را برداشتم. دو لقمه نان جو با نمک افطار کرد. بعد پدرم به نماز ایستاد و مرتّب نماز می خواند. گاهی به حیات خانه می آمد و نگاهی به آسمان می کرد ... مضطرب بود. امّ کلثوم می گوید: پیش پدر آمدم و گفتم: پدر! این چه حالی است که امشب در شما می بینم؟ این چه اضطرابی است؟ علی( ع) به من رو کرد و گفت: وَ اللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَهُ الَّتِی وُعِدْتُ ؛ به خدا قسم ...