سایر منابع:
سایر خبرها
دانشجویان در عرصه نظام در سطح منطقه و سطح جهان برخوردهای لازم را داشته باشد + عکس
خیلی خوش آمدید ما را خیلی خوشحال کردید ما اگر فرصت و زمان کوتاه نبود مایل بودم این بحث را بیشتر ادامه بدهم و از این قطع برنامه هم خیلی خوشحال نبودم از اینکه نوبت به خواهران عزیزمان نرسید و صحبتی برای آنان در نظر نگرفتند و واقعا نگران شدم و دلگیر شدم انشا الله در جلسات بعدی این توفیق داشته باشیم که از نظرات خواهران هم در عرصه های مختلف استفاده کنیم. من چند نکته را با توجه به کوتاهی وقت ...
ویژگی خط نسخ در کتابت قرآن/ همه عمرم را صرف قرآن می کنم
تحریر درآورده اند که جمع کتاب هایشان به بیش از 120 کتاب می رسد. رضا ولیزاده در خصوص چگونه ورود به این هنر، برایمان اینگونه گفت: در مقطع راهنمایی بودم که به هنر خوشنویسی علاقه مند شدم، پدربزرگم نیز در این حرفه بود، وقتی به خانه او می رفتیم، از نزدیک کار او را دنبال می کردیم و همان موقع ها بود که علاقه ام به این هنر روز به روز بیشتر می شد. ولیزاده با بیان اینکه در سال 1377 نخستین ...
سه ستاره علیخانی سوژه ماه عسل را جور کرد/ مادری که بعد از 17 سال دوری، پسرانش را در یک برنامه تلویزیونی ...
...> پوریاگفت: روز بعد از برنامه سه ستاره ، خانمی با من تماس گرفت. صداش برایم آشنا بود انگار در ذهنم آن صدا را شنیده بودم. صدایِِ پشت خط گفت من مادرتم؛ جا خوردم. بعد از 17 سال یکی زنگ بزند و بگوید من مادرتم، خیلی سخت است. گفتم تا الان کجا بودی و گفت باید همدیگر را ببینیم. قرار گذاشتیم و مادرم را در تهران دیدم. وقتی دیدمش فقط گریه می کرد. جای او نبودم و فقط خواستم قصه مادرم را گوش کنم اما من از ته دل ...
پاسداشت دو نویسنده که به کودکان و تفکرشان احترام می گذارند
؛ گفتم چَشم مادرم گفت بیا؛ گفتم چشم هر چه گفتند به من، با لبخند گوش کردم همه را، گفتم چشم مادرم شاد شد از رفتارم خنده بر روی پدر آوردم با پدر مادر خود، در هر حال تا توانستم؛ نیکی کردم پدرم گفت تو خوبی پسرم مادرم گفت از او بهتر نیست آسمان خنده به رویم زد و گفت: پسرک از تو خدا هم راضی ست در عین حال ...
زندگی فاطمه زهرای 8 ماهه با 17 هزار فالوور و یک کروموزوم اضافه
عوارضی چون فلج روده شدم و درد و اضطراب زیادی را تحمل کردم. مواجهه با این شرایط واقعاً دردناک بود و اصلا فرصت ریکاوری و بازسازی خودم را پیدا نکردم. گذر روزها و دیدن معصومیت و دلربایی دخترم حال دلم را بهتر کرد و یقین دانستم در این کار حکمتی نهفته است و من در معرض امتحانی بزرگ قرار دارم. بی دلیل نبود بعد از انواع غربالگری، رسیدگی و حساسیت، دخترم از تمام این فیلترها عبور کند و بعد از دوام ...
یادنامه ای برای شاعر کودکانه ها
صدایی داشتند و برای دل خودشان مثنوی را که در مدرسه کودکی و در خانهِ پدر آموخته بودند، از حفظ می خواندند. من عاشق زمزمه های گرم مادر بودم. وقتی به کارِ خانه مشغول بودند و مثنوی هم می خواندند، سکوت می کردم و سراپا گوش می شدم که جام وجودم را از شراب پرعاطفه و گرم شعرهایی که می خواندند لبریز کنم . مصطفی رحماندوست، بعد از گذراندن شش سال ابتدایی، وارد دوره متوسطه شد. سه سال نخست را در دبیرستان ...
پسر جوان، 13 سال زیر تیغ!
از یک مرجع قضایی خبر داده بود که اشکالی از نظر حقوقی در مورد حکم وجود دارد و به همین خاطر مرا از پای چوبه دار برگرداندند که بعد در دادگاه دوم از اعدام نجات یافتم. برای آینده ات چه برنامه ای داری؟ می خواهم کار خوبی پیدا کنم و یک عمر دستبوس مادرم و پدر رنج کشیده ام باشم. من 13 سال از جوانی ام را پشت میله های زندان هدر دادم آن هم به خاطر یک حماقت و یک تصمیم عصبی که باید جبرانش کنم. من نباید دوستم را می کشتم و از این موضوع خیلی پشیمانم و شرمنده خانواده اش هستم! ...
دختر 19 ساله آرایشگر، پشیمان از رفتار کثیف خود - والدین مقصر بودند
به گزارش جام نیوز ، دختر 19 ساله با پشیمانی گفت: مسبب رفتارهای کثیف من پدر و مادر کثیف تر از خودم بود! زن 19 ساله ای که به اتهام قتل نوزادش دستگیر شده است پس از آن که به سوالات تخصصی کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) پاسخ داد، به تشریح زندگی سیاهش پرداخت و گفت: طبق آن چه که اطرافیانم نقل کرده اند پدرم فرزند اول خانواده 13 نفره اش بود اما وقتی به سن 18 سالگی رسید به خاطر دختر مورد علاقه اش ...
کسب مدال قهرمانی مسابقات المپیک 2020 را هدف گرفته ام
ایران به این مسابقات دعوت شدم. سطح مسابقات بالا بود و در طی دو روز انجام شد که کشور گرجستان مقام اول، آذربایجان دوم وایران مقام سوم را کسب کرد و من در این رقابت موفق به کسب نایب قهرمانی در وزن خودم شدم. چند روز آنجا بودید؟ هشت روز در گرجستان بودم. در عکس های اهدای مدال با فرزندتان بودید برای شما این شرایط سخت نیست؟ بله با پسرم رفته بودم. ...
روایت دیدار مادر و فرزند پس از 17 سال در ماه عسل
خانم همچنین گفت: با گذشت زمان متوجه شدم که مشکل همسر من تنها اعتیاد نیست بلکه او اخلاق و رفتارهای بسیار بدی هم داشت که یکی از آن ها فروختن بچه ها به هنگام نیاز داشتن به مواد مخدر بود و هیچ وقت فراموش نمی کنم که پسرم پوریا تنها یک سال داشت که پدرش او را 500 هزار تومان به یک خانواده فروخت و من با کمک پدر خودم و با اعتماد کردن آن خانواده توانستم پول آن ها را بازگردانم و فرزندم را پیش خود بیاورم. ...
روی سنگ قبرشان بنویسید شهید/ گفت وگو با خانواده سربازان پادگان 05 کرمان که در واژگونی اتوبوس کشته شدند
دفعه حالم خوب شد. وقتی تصویر منصور رو برام گفت، خوشحال شدم و به خودم گفتم منصور زنده است. می گوید یکی از درجه داران ارتش متوجه نگرانی او می شود، سریع لیستش رو چک کرد و با ناراحتی سرش رو انداخت پایین. گفت منصور اینجا نیست. اما کاش تو بری خونه پیش مادرت که تنهاست. از لحن غمگینش یک چیزهایی رو فهمیدم، اما... مادر اما هنوز خبر ندارد. من خونه تنها بودم، همون روز هم اینترنت خونه قطع شده بود و ...
ماجرای کلاه صورتی رنگی که نهال از رهبری خواست +عکس
بچه ها را ندیده بگذار تر و تمیز ببیند. بعد به بچه ها لباس تمیز پوشاندم و رفتیم دم خانه پدرآقامهدی. اما آنجا که رسیدم دیدم چقدر مهمان آمده. همان موقع با خودم گفتم که این یک چیزی بالاتر از زخمی شدن است. بعد وارد خانه که شدم فهمیدم مهدی شهید شده...، اما حس کردم که نباید گریه کنم... واقعا هم گریه نکردم... یک مدت کوتاهی که گذشت به خودم و همسرم افتخار کردم با خودم گفتم مهدی وقتی بود پشتوانه من بود الان هم ...
عاقبت تلخ رابطه نامشروع | زن شوهردار با دوست پسرش از خانه فرار کرد و...
معتقد بود ما تا ابد نمی توانیم از همه فرار کنیم. بهتر است من به خانه برگردم و با یک دعوای صوری از اکبر طلاق بگیرم و بعد او به خواستگاری ام بیاید.ازآنجا که فکرمی کردم حرف هایش منطقی است پذیرفتم. به شهر برگشتیم و در یکی از خیابان ها ازماشین پیاده شدم. غرق در خیالات خودم بودم که ناگهان فهمیدم کیسه طلا و جواهرات وپول هایم را در خودروی ساسان جا گذاشته ام. با او تماس گرفتم اما جواب نداد. فکر کردم شاید متوجه ...
15 واقعیت جالب در مورد شخصیت والتر وایت سریال بریکینگ بد
والتر وایت در پشت صحنه نیز به اندازه ی داستان اصلی سریال شگفت انگیز و پر حرف و حدیث بوده است. در ادامه ی این مطلب قصد داریم شما را با واقعیاتی جالب در مورد این شخصیت محبوب تلویزیونی آشنا کنیم. با ما همراه باشید. 15- شخصیت والتر وایت اشتراکات بسیاری با هایزنبرگ واقعی داشت بسیاری بر این نکته واقف هستند که لقب هایزنبرگ برای والتر وایت در این سریال از زندگی واقعی دانشمندی به نام ...
پوران درخشنده؛ غمخوار همچون مادر، جسور همچون پدر!
حوزه فیلمسازی شده اند. درخشنده که 11 فیلم بلند داستانی و چند فیلم کوتاه و مستند در کارنامه هنری اش دارد، بیش از هر چیز به جهت علاقه و دغدغه ای که به مسائل کودکان و نوجوانان و اقشار ناتوان و معلول در جامعه دارد، مورد توجه است و بسیاری از سازمان ها و ارگان های مربوطه نیز به خاطر فعالیت هایش از وی تقدیر کردند. معضلات خانواده ها و جوانان بخش دیگری از ناهنجاری هایی است که درخشنده به عنوان ...
آلبرت انیشتین نابغه ای که فقط نابغه نبود!
او از وجود بچه بی خبر بوده. با این حال آن ها سال بعد از آن با یکدیگر ازدواج کردند. میشل زایکمن در کتاب دختر انیشتین نوشته این کودک در سال 1903 به دلیل بیماری مخملک مرده است. همه زن های زندگی آلبرت انیشتین و میلوا پس از ازدواج صاحب دو پسر به نام های هانس آلبرت و ادوارد شدند. با گذشت زمان، انیشتین از همسر خود فاصله گرفت. البته بسیاری معتقدند آلبرت زمانی که از خانه دور بود ...
دختر خاله ام می خواهد از ارتباط های من با همکارانم به شوهرم بگوید و ...
بی انگیزه بود اما من دختری پر هیجان بودم و دوست داشتم به تفریح و گشت و گذار بروم. پدر ومادرم وقتی فهمیدند علاقه ای به او ندارم، مراسم عروسی را به راه انداختند تا شاید با زندگی زیر یک سقف به یکدیگر علاقه مند شویم. با این وجود من همه خواسته ها و هیجاناتم را سرکوب می کردم تا در کنار مهرداد زندگی کنم. چند سال بعد وقتی از بارداری ناامید شدم بهانه خوبی یافتم و از مهرداد جدا شدم ولی دیگر جایی در خانواده ...
اسناد مربوط به فیلم تقطیع شده 28 مرداد 1332
نداشت و اثاث آن در یک چشم بهم زدن از میان رفت و خانه ها با خاک یکسان شد. مقارن ساعت 8 تقریبا صدای شلیک تیر قطع شد و جمعیت به تدریج شروع به بازگشت کرده آن جا را آتش زدند. امروز اطلاع یافتم که هنوز منزل دکتر مصدق می سوزد و دود بلند است... بعد از آنکه صدای مسلسل ها از آن طرف قطع شدیکی از تانک های سنگین به طرف در منزل دکتر مصدق رفت و در را شکسته و وارد حیاط شد. حسین مکی ادامه می ...
عشق قدیمی تازه داماد منجر به قتل شد
... وی با ارائه عکس و مشخصات ظاهری دخترش از پلیس خواست تا دختر گمشده اش را پیدا کنند. همزمان با تشکیل پرونده، پدر آیدا در تحقیقات بعدی به پلیس گفت: دخترم منشی یک پزشک بود و آنطور که شنیده ام یکی از بیماران به او ابراز علاقه کرده و با هم رابطه دوستی داشته اند. همچنین مرد جوانی به نام رضا نیز که مدت ها قبل خواستگار دخترم بود و به تازگی ازدواج کرده است یک روز قبل از ناپدیدشدن آیدا به مطب رفته و با ...
زندگی و دیگر هیچ / اهل رودبارم هموطن پدر ومادرم را می شناسی ؟
خراب شد. گیج ومبهوت فقط نگاه می کردم .بعد گریه ام گرفت. اگر امشب تمام شود 27 سال است که دنبال خانه ای می گردم که آن شب از آن بیرون آمدم. نمی دانم فردای همان شب بود یا چند روز بعد.فقط یادم است روز بود که چند نفری به سمت ام آمدند و مرا با خود بردند در خانه ای که مخروبه بود. تعداد زیادی بچه های همسن و سالم در آنجا بودند. مدام می گفتند گریه نکنید پدر ومادرتان می آیند دنبال تان . اگر امشب ...
اگر قلب انسان بمیرد تمام درها به رویش بسته می شود
چه تحملی، چه بردباری، چه حوصله ای، چه عبادت عاشقانه ای، چه اشک چشمی، یک جا سلام داد برگشت به من فرمود پسرم چرا گریه می کنی گفتم آقا برای شما گریه می کنم دلم می سوزد، دلم می سوزد، شما از یک طرف پسر پیغمبر و امیرالمومنین و صدیقه کبری هستید، از یک طرف امام معصوم هستید، دلم می سوزد، چه خبر است این عبادت، عنایت بفرمایید عبادت کمّی نبوده نه اینکه هر یک ساعت شصت رکعت نماز می خواند عبادت کیفی بوده، یعنی در ...
دهقان زاده ای که جراح چشم شد
...> یادم می آید شش ساله بودم که برای خودم چیزی شبیه کیف درست کردم و راهی مدرسه روستا شدم. معلم از اقوام بود و آن روز به دلیل سن کمی که داشتم، از مدرسه بیرونم کرد. با چشم گریان به خانه برگشتم و یک سال صبر کردم تا هفت سالم تمام شود و وارد مدرسه شوم. من تا کلاس چهارم ابتدایی در دبستان فرخی روستای طار درس خواندم. مدرسه ای به شکل مرسوم مدارس دایر در روستاها که دو کلاس داشت و یک دفتر و شاگردان تمام ...
مهمترین قربانیان اسیدپاشی
هنوز است نمی داند برای چه و از سوی چه کسی مورد اسیدپاشی قرار گرفته است. وی در توضیح چگونگی وقوع این حادثه گفت: بهار سال 84 بود که برای شرکت در مراسم عروسی برادرم از شهرستان به تهران آمده بودیم که یک روز پیش از حادثه درحالی که قصد داشتم برای خرید به بیرون بروم با بازکردن در خانه، یک دست را دیدم که لیوانی از اسید را روی صورتم ریخت. قربانی سوءتفاهم فروردین سال 91 محسن قربانی دیگر اسیدپاشی ...
قهرمان دوران من
خودم می گفتم عجب کاری کردم که آمدم. به نزدیکی روستایی رسیدیم که محل استقرار عراقی ها بود. وقتی رسیدیم تقریباً هوا روشن شده بود. چمران مرا صدا کرد. تپه مانندی بود. گفت سریع نگاه کن ولی سرت را خیلی بالا نیاور! فاصله مان خیلی کم بود. حتی می شد صدای عراقی ها را شنید. دیدم آن طرف در خانه های خشتی پر از نیروهای عراقی است و کلی ضد هوایی و تانک و ... یک لحظه همه بدنم یخ کرد. آمدم پایین و در بهت بودم ...
رسوایی در پارتی
دنیا آمدم و تنها فرزند خانه هستم و به همین خاطر بسیار مورد توجه فامیل هستم. بعد از آنکه چند سال پشت کنکوری بالاخره امسال قبول شدم، پدر و مادرم نگران دور شدن من از خودشان بودند. ولی بعد از آنکه به آنها اطمینان دادم تمام توجه خود را معطوف به درسم می کنم راضی شدند و من برای ادامه تحصیل به اصفهان آمدم. به خاطر فضای شلوغ خوابگاه با اصرار من به همراه چند نفر از دوستان دانشگاهیم که به نظرم دختران ...
قتل پدر و مادر با گاز پیک نیک!
...، مادر و پدرم را صدا زدم، اما آنها پاسخگو نبودند. نگران شدم و به سمت اتاقشان رفتم که با اجساد غرق در خونشان روبه رو شدم. با دیدن این صحنه خیلی شوکه شدم. به همسایه ها خبر دادم و بعد به پلیس زنگ زدم. در ادامه تحقیقات مشخص شد پسر دیگر این زوج، معتاد به شیشه است و با والدینش اختلاف و درگیری داشت. کارآگاهان با طرح فرضیه قتل توسط پسر شیشه ای، جست وجو برای دستگیری او را آغاز کردند. ...
حسین علیزاده: قبل از اینکه بخواهم موسیقی بخوانم، سینما در زندگی من جریان داشت
خبر دار شدم که این جایزه را برنده شدم و گفتم آن ها نمی دانند هرکدام از این نت ها که شنیده اند چقدر معطل مجوز مانده تا مردم خودمان آن را بشنوند. این نوازنده در ادامه بیان کرد: هر وقت از من می پرسند چه انتظاری از مسئولان دارید می گویم هیچ انتظاری ندارم، مسئولان وقتی متوجه نیستند من چه کاری انجام می دهم نه از آن ها متشکرم نه از آن ها انتظاری دارم. وی در ادامه صحبت های خود ...
پایان پرسه های شبح سارق در مجتمع مسکونی
جلوی چشم پدرش در پیاده رو مورد آزار قرار دادند! راز نوعروس لو رفت / در اتاق حجله جنجالی بر پا شد و فردا داماد به دادگاه رفت! اخبار داغ روز: 4 خانمی که به بهانه ماساژ و دریافت پول برنامه کثیف دیگری را اجرا می کردند! خانمی که با خیال راحت پدر شوهرش را کشت و با او سلفی گرفت / عکس پدر بزرگ کثیف سه سال تمام دست بردار دختر 13 ساله همسایه نبود! عکس ادامه ارتباط پیامکی من و یاسر کار را خراب کرد / وقتی شوهرم فهمیدکه کار از کار گذشته بود! ...
سرنوشت 2 محکوم به مرگ بار دیگر بررسی می شود
هم درگیر شده اند و پدرم مادرم را کتک زده است. خیلی عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم به همین دلیل دست به چاقو شدم. مجید بعد از اقرار به قتل روانه زندان شد و پرونده بعد از کامل شدن بررسی ها در دادگاه کیفری استان تهران بررسی و متهم به قصاص محکوم شد. بعد از تأیید حکم در دیوان عالی کشور متهم توانست رضایت خواهر و برادرانش را جلب کند، اما مادربزرگش راضی به گذشت نشد. 9 سال از این ماجرا ...
جای پسران خمینی در قلب تاریخ است
روی خودم نیاوردم. زمستان بود و هوا سرد، سریع یک تاکسی گرفتم و هر دو با هم به خانه مان رفتیم. به مادرم هم گفتم: 10 روز مهمان داریم. پسر آقای خمینی ام! صبح روز بعد به دوستم گفتم آدرس مغازه پدرت را بده. قبول نکرد. گفت می روی با او حرف می زنی و با اخلاقی که از پدرم سراغ دارم به جای پاسخت روی صورتت آب دهن می اندازد. از من اصرار و از او انکار تا عاقبت قسمش دادم و با اکراه آدرس را داد. صاف ...