سایر منابع:
سایر خبرها
فرجام تلخ پیام های عاشقانه
ابراز کند و این موضوع مرا اذیت می کرد. بیشتر روزها در خانه تنها بودم و حسابی کلافه می شدم. به همین خاطر تنها سرگرمی ام پرسه زدن در شبکه های مختلف اجتماعی بود. یک روز در یکی از شبکه ها پیامی از پسری به نام فرزاد دریافت کردم. او بسیار زبان باز بود. حرف های دلنشینی می زد و هر روز برایم پیام های عاشقانه می فرستاد. او درست همان خصوصیاتی را داشت که آرزو می کردم کامیار داشته باشد. با حضوراواحساس می کردم ...
ازدواج شوم خانم معلم تهرانی!
خواست خفه ام کند، اما دخترانش نجاتم دادند. روی برگشتن به خانه پدری را نداشتم، می ترسیدم دلشان بشکند و در این سال های پیری غصه بخورند. سرانجام تصمیم گرفتم به مشاور خانواده مراجعه کنم. مشاورها از نظر روحی کمک زیادی کردند، اما چون همسرم حاضر به همکاری نمی شد، روال زندگی ما تغییر نکرد. بالاخره ناچار شدم به دادگاه مراجعه کنم و دادخواستی برای دریافت مهریه بدهم شاید به خودش بیاید... خانم معلم ...
ازدواج تکواندوکار ایرانی در ترکیه
تکواندوکار حرفه ای در سطح اول دنیا باید برای مسابقات آماده می شد، در ترکیه ماندیم. اگر من از همسرم می خواستم که به ایران بیاید، مطمئن باشید که فدراسیون ترکیه هرگز اجازه این کار را نمی داد، چون هیچ کشوری به از دست دادن ورزشکاری مثل نور راضی نمی شود. چه اتفاقاتی رخ داد که تصمیم به خروج از تیم ملی و کشور گرفتید؟ من به خاطر زندگی شخصی خودم تصمیم گرفتم دیگر برای تیم ملی ایران بازی ...
به من نگویید کودک ربا مادرانه از یوسف مراقبت کردم
خودت را معرفی کن. لیلا هستم. 41 ساله. چقدر درس خواندی؟ تا سوم راهنمایی. چرا ادامه ندادی؟ هم علاقه نداشتم، هم شرایطش جور نبود. ازدواج کردی؟ بله، اما طلاق گرفتم. چند وقت پیش طلاق گرفتی؟ 15 سال قبل. چرا؟ همسرم ناسازگار بود و بهانه می گرفت. دخالت خانواده ها هم باعث شدید شدن ...
مرگ ذره ذره
از آن استفاده می کنند و با این حرف ها مرا خام کرد. کم کم پای من به محل های مصرف موادمخدر باز شد و شروع به مصرف مواد از تریاک و حشیش گرفته تا شیشه کردم.اعتیادم به جائی رسید که از محل کارم اخراج شدم و به یک آدم بیکار تبدیل شدم، اما باز هم از اعتیاد دست برنداشتم، زندگیم نابود شده بود. همسرم از من طلاق گرفت و پدر و مادرم هم مرا دیگر به منزل راه نمی دادند، تنها جای من حضور در پاتوق های مصرف ...
وقتی پس از تصادف وحشتناک از بیمارستان روی ولچر مرخص شدم فهمیدم شوهرم زن گرفته و ...
می کرد: دیگر حتی شعله های بی فروغ عشق به همسر، در تاریک خانه قلبم سوسو هم نمی زند ، پنجره کلبه خاطراتش را رو به آسمان آبی گشود و به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در حالی که آرام و قرار نداشتم و بمبی از هیجان و انرژی بودم، وارد دانشگاه شدم. تحصیل در رشته تربیت بدنی را برای خودم افتخاری می دانستم به همین دلیل همواره جزو برترین های دانشکده بودم تا این که یکی از آشنایان مادرم پای ...
سرنوشت تلخ بنیتا
این حادثه ساعت 11:30 دقیقه پنجشنبه هفته گذشته در یکی از خیابان های مشیریه زمانی اتفاق افتاد که مرد جوان به همراه دختر 8ماهه اش قصد خروج از داخل پارکینگ خانه شان را داشت. این پدر برای بستن درِ پارکینگ برای چند لحظه از خودروی پرایدش پیاده می شود و بنیتا در خودرو تنها می ماند، اما همین یک لحظه غفلت کافی بود تا این خودرو از سوی دو سارق به سرقت برود. تلاش پدر برای جلوگیری از سرقت خودرو بی نتیجه ماند و دزدان با خودرو سرقتی موفق به فرار می شوند. بلافاصله پس از این حادثه، پدرومادر این دختر به کلانتری مراجعه می کنند و پلیس را در جریان این سرقت قرار می دهند. ...
گزارشی از خانه مصیبت زده "بنیتا" بعد از"بنیتا"
به گزارش ایسنا، ایران در ادامه نوشت: در همان نگاه اول چشمم به روروئک بنیتا افتاد که در گوشه ای ازحیاط به چشم می خورد. هنوز هم لباس هایش روی بند آویزان بود. صدای شیون زنی از داخل خانه به گوش می رسید. فریادهای دلخراشی که پس از چند لحظه ناگهان متوقف شد و بعد هم بی حال روی زمین افتاد. هنوز کسی باور ندارد که دختر کوچولوی شیرین دیگر باز نمی گردد. مزاحمت های تلفنی و امیدهای واهی در ...
برای بنیتا لالایی ناتمام سرزمینم
پارکینگ خانه شان برای بستن در پارکینگ، از ماشین پیاده می شود و بلافاصله سارق سوار ماشین می شود. پدر بنیتا در توضیح آن لحظه گفته است: خودم را روی کاپوت انداختم و به شیشه مشت کوبیدم ولی سرعتش آن قدر زیاد بود که مرا پرت کرد و تا فاصله ای روی زمین کشیده می شدم. درهمین راستا مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد: به دنبال سرقت خودرو و بنیتا، بلافاصله یک تیم از کارآگاهان پلیس ...
سرنخ های تازه در پرونده قتل جوان ایرانی در فیلیپین
90 برای تحصیل به آن کشور آمده و در ادامه اقامتش در فیلیپین رستوران سنتی برای خود دایر کرده بود. باقر، هویت قربانی این بود و در همان تحقیقات اولیه همسر باقر مدعی شد که شوهرش را یکی از دوستان ایرانی اش کشته است. همسر باقر در تحقیقات گفت: متوجه سر و صدا از طبقه پایین شدم و زمانی که خودم را به آنجا رساندم متهم را دیدم که چاقویی به دست دارد و چند ضربه به همسرم زد. متهم با دیدن من اقدام به ...
جشن تولدی در نبود حسن جوهرچی + عکس
... برای روز پدر برایش پیراهن گرفتم اما هیچوقت نشد آن را به او بدهم او درباره آخرین هدیه برای پدرش اظهار کرد: آخرین کادویی که برای پدرم گرفته بودم یک پیراهن سرمه ای بود که برای روز پدر بود و نشد آن را به بابا بدهم. وی در پایان بیان کرد: هر جا بحث آرزو می شد پدرم برای همه سلامتی را آرزو می کرد و آرزوی من هم همین است. می خواست اسم دخترش را بگذارد سوآتای ...
زن متهم به ربودن کودک 3ساله: در این چند روز حتی یکبار غریبی نکرد - پدرومادریوسف:رفتار رباینده خوب بو
عصر بود و یک ساعت بعد در محل قرارمان که نزدیکی های محل پیدا شدن بچه بود آنها را دیدم. ازدواج کرده ای؟ بله اما 15 سال قبل به خاطر اختلاف از همسرم جدا شدم. یک وقت فکر نکنید چون دلم بچه می خواست او را برده ام. اگر ازدواج کنم می توانم بچه دار بشوم. فقط دلم برای بچه سوخت. گفتم من یوسف رو با خودم نبرم، ممکن است دیگران او را با خود ببرند و هزار بلا سرش بیاورند. حرفهای پدر و ...
دادگاه را غیرعلنی کنید!
را به ایران آوردم، از او وکالت گرفتم و الان همه آن ها را با وکالت منتقل می کنم. اگر دستگیر نمی شدم خودم زود تر این کار ها را می کردم. کشتی گیر دست و پا بسته چگونه می تواند مبارزه کند. خوشبختانه مسائل مربوط به شرکت فال هم در حال رسیدگی است و انشاالله به رد مال ختم می شود. تقاضای صدور یک حکم عادلانه براساس قانون را دارم. آن زمان که وکلای شکات صحبت می کردند شما خواب بودید در ...
لیلا شب ها دیر به خانه می آمد و ... / اعتراض خونین تازه داماد به عروس آرایشگر
قهر کرده و به خانه پدرش رفته بود. به همین خاطر مقابل در خانه پدرزنم رفتم تا با مهسا صحبت کنم و از او بخواهم سر زندگی اش برگردد اما یکباره پدرزنم سر رسید با من درگیر شدم. او حال عادی نداشت که مرا کتک زد و من هم برای دفاع از خودم چاقو کشیدم. به دنبال اعتراف های مهران 37ساله برای وی کیفرخواست صادر شد ه بود که فرزندان قربانی اعلام گذشت کردند و مهران از قصاص رهایی یافت. به این ترتیب پرونده اش ...
داستان مادر یزدی و تلاش 13 ساله برای فرزند اوتیسمی خود
آشنایی بیشتر با این بیماری با خانواده یکی از بیماران اوتیسمی به گفتگو نشستیم. وقتی وارد خانه خانواده بقایی شدیم، ظاهر این خانه گواه تفاوت این خانه و خانواده با یک خانه عادی بود. گفتگو با مادر یک کودک مبتلا به اوتیسم/ از ده ماهگی متوجه بیماری علی شدم اقدس دانایی در گفتگو با خبرنگار یزدندا گفت: علی دهه ماه بود که متوجه تفاوت او با بچه های عادی شدم زیرا در ده ماهگی هنوز ...
می خواهم هر دو جام را با استقلال بگیرم
خانواده ام را هم درست می کردم تا برای حضور در تهران از این نظر مشکلی نداشته باشند. *چه زمانی خانواده ات را به تهران می آوری؟ فکر کنم هر زمان وضعیت خانه ام در تهران مشخص شود و خیالم از بابت محل استقرارم راحت باشد خانواده ام را هم به تهران می آورم. *چند فرزند داری؟ دو دختر و یک پسر. نه من طاقت دوری آنها را دارم نه آنها طاقت دوری مرا دارند. هر زمان آنها ...
تجاوز دو مرد به زن دوستشان در مقابل شوهرش!
طبق معمول دوستان حمید برای او مواد آورده و حال او نیز کمی بهترشده بود. حمید رفقایش را برای شام، شب نگه داشت و از من خواست تا برای پذیرایی آنان غذا تهیه کنم. پس از صرف شام، شوهرم به اتاق خودش رفت و من سرگرم جمع کردن ظرف ها بودم که یکی از دوستان بی شرم همسرم دست در بازویم انداخته و سعی کرد که مرا به سوی خودش بکشد. ولی من به شدّت خود را کنار کشیده و با جدّیت با فریادی تمام به او گفتم: ”به راستی تو هیچ ...
واکنش کاربران به تیتر آری ؛ اینها لایق شهادت بودند و اکنون ......!
کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم.از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.کاغذی از جیبش درآورد و امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان.رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم :کار. گفت : فردا بیا سرکار، باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم . بعد از چند روز ...
اشک های بازیگر سرشناس سینما در دادگاه کیفری تهران / مرا دزدیدن و ...
هدیه می گرفتم سکه ها را به پدرم می دادم. قرار بود بعد از مدتی پدرم سکه ها را به من برگرداند. اما هر بار بهانه ای می آورد. ازدواج کرده و صاحب فرزند شده بودم و اوضاع کاری ام مثل قبل نبود. به همین خاطر چند بار از پدرم خواستم تا پولم را پس بدهد اما او تحت تاثیر حرف های داییم ام که از قبل با من اختلاف داشت قرار گرفت .آنها تصمیم داشتند تا از این طریق و تهدید من به آبروریزی کاری کنند تا از طلبم چشم پوشی ...
تکواندوکار ایرانی عاشق شد و رفت + عکس
ایران است، متولد شده. خانواده نور از کردهای ترکیه هستند که وقتی اسم کردها به میان می آید، غیرت و تعصب پیش از همه چیز به ذهن می رسد. من با چشم بسته و بدون کنکاش وارد خانواده نور شدم و الان هم از تصمیمم بسیار راضی هستم. رسومات ازدواج خانواده نور شبیه ایرانی ها بود و خانواده او به اندازه ای انسان های وارسته ای هستند که هیچ سنگی جلوی پای من نینداختند. حتی پدر همسرم درباره دارایی های مالی من ...
همسر شهید: خبر شهادت علیرضا را به بدترین نحو در یکی کانال های محلی تلگرام خواندم/ محمدامین هر روز صبح که ...
بود و برای همه تعریف می کرد همسر شهید: به مادرش می گفت اگر شهید شدم مانند مادر شهید احمدی روشن آرام و صبور باش و به خاطر شهادت من ناآرامی نکن/ دلواپسی همیشگی سید غریب ماندن خانواده شهدا بود + تصاویر معلم بازنشسته ای که مدافع حریم ولایت شد/ همسر شهید: موها و محاسن خود را از ته می زد تا مبادا به خاطر سفیدی آنها اجازه اعزام به سوریه را به او ندهند همسر شهید: عبدالله ...
همسر کاسانو: آنتونیو به خاطر من و فرزندانش بازنشسته شد
این است که خانواده مان متحد باشد. ما می توانم با او به آن سر دنیا هم برویم. همسر کاسانو ادامه داد: من اول صبح به طور غریزی از جنوا خارج شدم، چون همسرم را بهتر از هر کسی می شناسم. به محض اینکه صدایش را پشت تلفن شنیدم، فرزندان مان را سوار ماشین کردم و 450 کیلومتر رانندگی کردم تا خودم را به آنتونیو برسانم در حالی که حتی خود او هم نمی دانست که ما به آنجا می رفتیم. ...
واقعیت ویلایی ها
به دلیل مجروح شدن آمده بود خانه یا کار ضروری داشت. برای همین بود که احساس کردم با این جانبازی و درگیری های شدید منطقه باید پیش او باشم. از منطقه خبر داشتم بنابراین از پایگاه مقاومت ابوذر مرخصی گرفتم و به سمت دوکوهه در اندیمشک رفتم. آنجا یک بیمارستان صحرایی به نام شهید کلانتری زده بودند. خانه ها و ویلاهای سازمانی هم آنجا بود. ما هم رفتیم آنجا. وقتی من وارد منطقه ویلاها شدم زمان عملیات کربلای 4 و 5 ...
سند دارم که پرسپولیس مرا می خواست اما به خاطر استقلال جواب منفی دادم!
بدترین شرایط ها و در حالی که تیم خودم استقلال بدترین رفتارها را با من می کرد از پرسپولیس پیشنهاد داشتم و این را می توانید از مربیان این تیم بپرسید و مستندات آن هم موجود است ولی از آنجا که به هواداران دو تیم احترام می گذارم ودوست نداشتم وصله ای ناجور برای تیم رقیب باشم که البته خیلی ها هم موافق این موضوع، نبودند اما با بدترین رفتارها از باشگاه استقلال مواجه شدم. به خاطر این است که می گویم جوانانی که ما را می بینند سعی می کنند طوری با باشگاه رفتار کنند که بلایی سر ما آمده سر آنها نیاید. ...
وصیت نامه شهید سید اسحاق موسوی را بخوانید تا حسینی شوید
روزها بود که همسر و فرزندش که ساکن خانه های سازمانی اسماعیل خان در هرات بودند، را بر اثر اصابت موشک از دست داد. او خسته از جفای روزگار و درد از دست دادن همسر و فرزند، درمانده به ایران مهاجرت و چند ماه در خانه پدری اش ساکن شد. اصرار پدرش نتوانست او را راضی به ازدواج مجدد کند؛ او هرگز نتوانست همسر و فرزند خود را فراموش کند. مدتی به فیروزکوه رفت و به نقاشی ساختمان مشغول شد، اما دوباره به ...
مدیریت روابط عاطفی چرا و چگونه؟
شدم که ستاره فکر می کند: حالا که علی مرا ترک کرده، دیگر ارزش و اهمیتی ندارم و دوست داشتنی نیستم . به او کمک کردم با این فکر مبارزه کند. آیا واقعا همین طور است؟ صرف این که علی او را ترک کرده به این معناست که دوست داشتنی نیست؟ گفت: بله درست است، او لیاقت مرا نداشت! همه دوستانم به من این را می گویند، چقدر احمق بودم که نفهمیدم! . این باور هم درست نیست و تنها کارکرد آن نادیده گرفتن واقعیت است، اما این ...
زیارت حضرت معصومه (س) زیارت کل چهارده معصوم است/اگر استاد پیدا نکردید زندگی اساتید و بزرگان را مطالعه ...
حبیب الله کجا هستید؟عرض کردم چطور خانم ؟فرمودند مگر این پیرزن را نمی بینی که سر کوچه منتظر شماست.ما در جلسه نشسته ایم و منتظر شما هستیم .سریع از خواب بیدار شدم و رفتم منزل این پیرزن تا رفتم پیرزن گفتند شما کجایید؟خانم فاطمه طهرا سلام الله علیها در جلسه منتظر شما هستند.به دست خودم زدم که چیزی را که من در خواب دیدم این پیرزن در بیداری دیده است. صلاح کار کجا ومن خراب کجا/ببین تفاوت ره از ...
متن کامل وصیت نامه سرباز گمنام امام زمان (عج) بسیجی شهید حسن عشوری
را نقش بر آب کنید. در انتخابات که میزان و نماد دموکراسی جمهوری اسلامی است شرکت فعال داشته باشد و در انتخاب نامزد اصلح به معیارهای ارائه شده از سوی مقام معظم رهبری توجه کنید. مسئولین: اگر صدای مرا می شنوید برای چند لحظه تأمل کنید. فردا روزی خواهد رسید که در دادگاه عدل اللهی از تمامی ما حساب کشی می شود. مبادا آخرت خود را به خاطر برخی از مسائل سیاسی ناچیز که دل رهبر عزیز ...
بخشش دامادی که پدرزنش را کشت
را نداشتم پدر زنم به خاطر اختلاف های من و همسرم عصبانی بود و به من حمله کرد و اگر از خودم دفاع نمی کردم او مرا می کشت. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟آن روز قرار بود در یکی از پارک های محله افسریه با هم صحبت کنیم، اما وقتی آمد به خاطر مصرف زیاد مشروب الکلی حال عادی نداشت. بعد هم ضمن مشاجره با یک دسته بیل به من حمله کرد که درگیر شدیم و من هم با یک پیچ گوشتی که در دستم بود، ضربه ای به گردنش ...
راز وصیت عجیب شهید فاطمیون
و کار مناسبی نداری، شهید جهانی در جواب مادرش می گوید دوست دارم دینم را کامل کنم و دوست ندارم از آن جوانانی باشم که به گناه می افتند. معیارهای ایشان برای ازدواج چه بود؟ آقا جواد به حجاب و عفاف و تدین همسر آینده اش خیلی مقید بود. می گفت زمانی که شاگرد مغازه لوازم تحریر فروشی بودم و در کنار چند مدرسه کار می کردم، دختران بدحجاب زیاد از مقابل مغازه عبور می کردند. من دوست نداشتم سرم را بالا ...