سایر منابع:
سایر خبرها
زمانی برای قدرنشناسی از بزرگان
9 متری شروع کرده بود و سال ها بعد دو هزار کارگرِ همکار داشت در حالی از کار کنار گذاشته شد که کارخانه ایران کاوه را تا 250 هزار مترمربع توسعه داده بود. شاید بتوان او را پدر کامیون سازی ایران نامید و باید برای همین از او قدر دانی کرد. کامیون های ساخت او بار اصلی ساخت وسازهای پیشرفت کشور را به دوش کشیدند و هنوز با 70 سال سن جاده های ایران را زیر پا می گذارند. او که از فرزند خود ایران کاوه دور شده ...
طراحی سناریوی قتل زن و مرد جوان در خانه فساد
اتاق بیرون آمدم. بعد هم با همان چکش ضربه هایی به سرمرد جوان زدم و با دوستم از خانه بیرون آمدیم. من به افغانستان رفتم و ازدواج کردم. اما وقتی با زنم بعد از هفت ماه وارد ایران شدیم پلیس مرا دستگیر کرد و همسرم که از این اتفاق ترسیده بود فرزندم را سقط کرد. چرا سعی نکردی به پلیس خبر بدهی وخودت وارد ماجرا شدی؟ نمی دانم. آنقدر ناراحت وعصبانی بودم وخونم به جوش آمده بود که تصمیم گرفتم ...
دختر 15 ساله بودم که صیغه یک مرد شدم / وقتی باردار شدم همه چیز تغییر کرد
مادرم خبری نداشتم. این گونه بود که خاله ام با دیدن وضعیت اسفبار زندگی پدر و مادرم، مرا که تقریبا فراموش شده بودم نزد خودش برد تا در کنار او زندگی کنم. از آن به بعد هم دیگر اطلاعی از پدر و مادرم ندارم. روزها می گذشت و من در حالی که همه آرزوهایم را بر باد رفته می دیدم وارد سن 15 سالگی شدم. مدتی بعد خاله ام پیشنهاد کرد با پسری ازدواج کنم که هیچ آشنایی با او نداشتم. من هم که نمی توانستم برای خودم ...
7 مرداد شیر مادر؛ اکسیر معجزه گر
با دکتر قریب را آغاز کردم. خاطره ای هم از دکتر قریب دارید؟ من در طول سه سال دوره رزیدنتی ام این شانس را داشتم که مورد توجه مرحوم دکتر قریب قرار بگیرم. ایشان به دفعه های مکرر کوشش می کرد مرا به همکاران خود معرفی کند مثلا در کنفرانسی که بنا بود شخصیت های بزرگی سخنرانی کنند. ایشان یک موضوعی را به من سپردند. من بسیار تعجب کردم. اصلا جرات هم نداشتم در آن جمع حضور پیدا ...
امروز مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام!
احساس نکردم. هنوز 4 سال بیشتر از عمرم نگذشته بود که واژه طلاق در فکر و ذهنم پیچید. آن زمان پدر و مادرم آخرین روزهای توأم با نزاع و فحاشی را در کنار من سپری می کردند و هر بار فریاد طلاق پایان بخش درگیری آنها بود. من هم با شنیدن این کلمه فقط می دانستم قرار است آن ها از یکدیگر جدا شوند ولی از عاقبت فاجعه بار این کلمه اطلاعی نداشتم. بالاخره آن روز فرا رسید و مادرم در حالی که مرا در آغوش گرفته ...
جنایت سیاه در باغ متروکه
به گزاشر نامه نیوز ، سیما قربانی جنایت سیاهی شده بود و ماجرا را این طور تعریف کرد: دیشب زمانی که برای رفتن به خانه سوار ماشین شدم، تصورش را هم نمی کردم سرنشینان خودرو مردان شیطان صفتی باشند و مرا قربانی خواسته شومشان کنند. چند لحظه ای بیشتر از سوار شدنم نگذشته بود که یکی از دو پسر جوانی که سرنشین خودرو بود با تهدید چاقو مرا وادار کرد سرم را زیر صندلی عقب خودرو ببرم. ترسیده بودم، التماس می کردم و ...
قالیباف عمل گرا است/این طرف هم دلواپسان کم نیستند/از آیت الله هاشمی وصیت نامه مبسوطی نداریم
پدر و دیگر از بغل ایشان پائین نمی آمدم. عناصر ساواک سعی بر جدا کردن ما داشتند. این اتفاق نمی افتاد و این باعث شد هم آنها گریه می کردند و هم حاج آقا گریه می کردند و هم ما گریه کردیم. درگیری کارهای انقلابی نشدید؟ نمی توان گفت درگیر نبودیم. از سال 1354 حاج آقا زندان طولانی رفتند و من آن زمان 14 ساله بودم. به یک سبکی مسئولیت خانه گردن من هم بود. البته مادر مدیریت می کردند. ...
قاتل بنیتا: مرا اعدام کنید / قرار بود بچه را با آژانس به خانه اش بفرستیم ولی .. + عکس
حادثه از پدر بزرگ بنیتا خواست در هیچ شرایطی آنها را نبخشد. وی گفت: من را اعدام کنید و اشد مجازات حق ما است. مهدی، متهم ردیف دوم گفت: بعد از اینکه محمد پراید را سرقت کرد، من به سر خیابان رفتم و در قیامدشت خودم را به او رساندم. بعد از اینکه وسایل داخل خودرو را برداشتیم به محمد گفتم که آژانس بگیر و بچه را به خانه اش بفرست. بعد از هم جدا شدیم تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم بچه را برنگردانده است. بعد ...
هوشنگ توکلی: چماقداران به دستور مهاجرانی به ارکستر سمفونیک حمله کردند
مملکت در دورانِ نخست وزیری مهندس موسوی است. من سال 61 یا 62 از دست کارهای این افراد رفتم و خانه نشین شدم. فقط سالی یکی، دو برنامه تلویزیونی می ساختم که یکی از این کارهای تلویزیونی مدرس بود که بسیار سروصدا به پا کرد و بیمارستان ها و اورژانس ها در آن یک ساعت که مدرس پخش می شد مریض پذیرش نمی کردند. این حرفهایی که می گوییم همه در نظر سنجی های سازمان صدا وسیما وجود دارد. یک روز خانم رهنورد ...
محسن هاشمی: احمدی نژاد سال 84 گفت حاضرم به نفع هاشمی کنار بروم/ عده ای تهران را پیش خور کردند
سال 1327 بود. سال 1338 ازدواج کردند و من در سال 1340 در ایام فاطمیه به دنیا آمدم. برای همین اسمم محسن شده است. فرزند دوم هستم. ایشان 1339 فاطمه را به دنیا آوردند و بعد من بودم. فاطمه خانم یک سال از شما بزرگ تر هستند. بله. فائزه هم یک سال از من کوچکتر است. به دوران بچه کمتر رفتیم و مهدی 8 سال با من فاصله دارد و یاسر ده سال با من فاصله دارد. از میان خصلت های پدر صبر ...
رگ خواب و عشق هایی که کامروا نشدند!
نزدیک بوده و برایم اولویت ساخت داشته اند اما از سال ها پیش به شدت تحت تاثیر آثاری بودم که در آنها یک زن در مسیر تخریب خودش قرار می گرفت؛ فیلم های سرگذشت آدله ، شش صحنه از ازدواج و ... که کاراکتر اصلی آنها یک زن بود برایم به شدت جذاب بودند؛ میان فیلم های ایرانی نیز سارا ، بانو ، لیلا و ... را خیلی دوست دارم. به عنوان کارگردان اصراری بر این که فیلم مردانه یا زنانه بسازم ندارم. به فراخور ...
به صورت اتفاقی یک روز به خانه برگشتم صحنه ای را در خانه دیدم که ای کاش می مُردم!
چرا که همسرم به خاطر رفت و آمد با دوستان نااهلش مشکلاتی را در زندگی مان به وجود آورد. او بیشتر اوقات بیکاری اش را با رفقایش می گذراند و همین مسئله باعث آزار من می شد. چندین بار به خاطر همین رفت و آمدهای نامتعارف با دوستانش، با هم جر و بحث کردیم ولی او با فحاشی و توهین اجازه دخالت نمی داد، من هم بعد از چند بار گفت وگو تصمیم گرفتم که کاری به کار او نداشته باشم و به امور خانه داری و بچه داری ام برسم ...
خسته از اضطراب و التهاب و غیرمنتظره ها...
اعتراض کنیم بهش؛ و آن وقت بیاییم و به خاطر این که الان چیز دیگری مد است، از این اعتراض بگذریم که نمی شود. حتی در آن اوایل که خیلی ها آمدند خط قیصر را گرفتند و کشیدند و ادامه دادند، یک جوری بود که می شد گفت در سینما اعتراض مد شده بود. آن وقت هم این قضیه راه مرا عوض نکرد. نمی شد به این دلیل که اعتراض تبدیل شده به مد؛ من به بهانه دوری از مد بیایم دوری کنم از این موضوع. آن وقت به این معنا بود که من دارم ...
آبلیموی تقلبی
، متکای زیر سرش را به او داد و گفت: ” این را هم ببر و بفروش، تا ببینم راحت می شوم یا نه؟ “ دوست تاجر، از وی پرسید: جریان چیست؟ تاجر گفت: من در کربلا، نمایندگی فروش آبلیموی شیراز را داشتم . آبلیمو وارد می کردم و به مبلغ گرانی می فروختم. ناگهان در شهر، بیماری حصبه شایع شد و پزشکان اعلام کردند که آبلیمو برای درمان این بیماری سودمند است. روز اول کاری نکردم، ولی روز بعد به ...
کمالوند: زیاده خواه نیستم، با بیش از یک گل باید استقلال را می بردیم
داستان شان را جمع کنند و بروند. دیگر وقت آن است که صنعت نفت پا بگیرد. من قول داده ام این تیم رتبه تک رقمی بیاورد. وی در مورد بازی خوب جاسم کرار نیز گفت: روزی که خواستم کرار بیاید، همه می گفتند او حاشیه دارد اما دیدید که چقدر خوب بازی کرد. از همان اول هم گفتم بگذارید کرار بیاید مدیریت او را با من من جاسم کرار را به ایران و تراکتورسازی آوردم. قطعاً او در بازی های آینده با تیم هم هماهنگ تر خواهد شد. کمالوند در مورد اینکه بازی هفته آینده را چگونه می بینید، اظهار داشت: اجازه بدهید تا فردا صبح خوشحالی کنیم. ...
قتل رفیق بد قول + عکس
...: 10 روز در تهران بودم اما کار مناسبی پیدا نکردم. به همین خاطر تصمیم گرفتم به شهرستان برگردم. با کیوان تماس گرفتم و از او خواستم پولم را بدهد اما بهانه اورد. او چند روز به بهانه های مختلف مرا معطل کرد.من که از این وضعیت خسته شده بودم و دیگر پولی نداشتم با کیوان تماس گرفتم و مقابل در خانه اش رفتم. به او گفتم بهتز است دست از بدقولی بردارد اما او با داد و فریاد می خواست ابرویم را ببرد که با هم ...
کارچاق کنی و دریافت زیرمیزی از معضل های شهرداری تهران است/ وزارت علوم همیشه با دانشگاه آزاد اختلاف داشت ...
عقلانیت صحبت می کنم عده ای فکر می کنند، محافظه کارانه رفتار می کنم. نفر اول انتخابات شورای شهر و روستا درباره فعالیتش در حوزه موشکی اظهار کرد: به خاطر تخصصی که داشتم، وارد گروه تحقیقاتی موشک ها شدم و تا سال 76 ارتباطم با صنایع موشکی قطع نشد. حاج آقا دل رحم بودند و در آن زمان که جمله ای به اشتباه در سایت منتشر شد، بسیار به ضرر ما تمام شد. او با اشاره به حمله موشکی سپاه گفت: من فکر ...
با خودم گفتم این سید جوان ما فوق یک طلبه عادی است
رئیس فرقه شیخیه کرمان- آنجا را ترک گفتم و به تهران آمدم. با فروش منزلی کوچک تر که در تهران داشتم خانه ای در محله ای جوبشور قم تهیه کرده و در آن مستقر شدم. پیغامی به من رسید که آقای خامنه ای قصد دیدن مرا دارد. پرسیدم: آقای خامنه ای کیست؟ گفت: یکی از طلاب . گفتم: تشریف بیاورند . روز و ساعت مقرر، چند نفر روحانی که جلوتر از همه آنها سید جوانی که قد بلندتر از بقیه بود و در طول مدت حضور در ...
وقتی از شهر خارج شد، جیغ کشیدم اما ...
چند بار عذرخواهی کرد و با تعریف و تمجید بسیار از من ، مدعی شد که قصد داشته از این طریق شماره تلفن مرا به دست بیاورد.او خود را دی جی معروفی معرفی کرد که ساکن تهران است و گفت می خواهد برای به اجاره واگذار کردن منزلشان در منطقه ها شمیه به مشهد کند. چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت و گفت وارد مشهد شده و قصد دارد مرا ملاقات کند و هدیه ای را که برایم تهیه کرده به من بدهد. ابتدا مخالفت کردم ولی با ...
چقدر می دهی آزاد شوم؟
تاکسی بودم که خودرویی مقابلم نگه داشت و سرنشینان خودرو به زور مرا سوار کرده و بعد از ضرب و شتم داخل پارک رها کردند. اما تحقیقات نشان می داد زن جوان واقعیت را نمی گوید و جراحات او سطحی است؛ همین مساله باعث شد تا او واقعیت ماجرا را برملا کند. به خاطر انتقام اما گاهی اوقات انگیزه در این آدم ربایی ها بیشتر می شود و آدم ربایی ساختگی به خاطر انتقام صورت می گیرد. یکی از این ...
معتاد با موادمخدر خلأهای خود را پر می کند / می گفتم نمی شود بدون مواد مخدر زندگی کرد
تعادل روحی-روانی نداشته باشم. معتادان دوست دارند ترک کنند ولی خوب متأسفانه نداشتن راهکارها باعث شد اعتیاد من ادامه دار شود تا 25 مهر سال 85 که بواسطه یک دوستی در یک کمپ در شهر ری بستری شدم 21 روز یکجا حبس بودم و به کوتاه ترین راه برای مصرف دسترسی نداشتم این سدی بود بین من و فروشنده و مواد. پس خیلی راحتتر می توانستم مواد را کنار بگذارم. بعضی ها هم هستند که در منزل ترک کردند ولی مدل من به ...
ماجرای مرد چاپلوس و خردزدی پدر کریم خان زند
متولد شدم و سال ها با وضع اسف باری زندگی کرده و نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم تا اینکه روزی افتان و خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی و ضعف، بیهوش شده، به خواب عمیقی فرو رفتم! در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را ...
محسن هاشمی: به رهبری گفتم شما پدر ما باشید، ایشان با شوخی فرمودند اینها حرف پدر خود را هم گوش نمی دادند ...
کار می دانند، گفت: چون من با عقلانیت صحبت می کنم عده ای فکر می کنند، محافظه کارانه رفتار می کنم. نفر اول انتخابات شورای شهر و روستا درباره فعالیتش در حوزه موشکی اظهار کرد: به خاطر تخصصی که داشتم، وارد گروه تحقیقاتی موشک ها شدم و تا سال 76 ارتباطم با صنایع موشکی قطع نشد. حاج آقا دل رحم بودند و در آن زمان که جمله ای به اشتباه در سایت منتشر شد، بسیار به ضرر ما تمام شد. او با اشاره ...
معرفی عکاس: نیکول فریدنی
دوستان پدرم به نام سمبات – که نقاش آبرنگ بود – به دیدار ما آمد؛ عکس های مرا که به در و دیوار آویزان کرده بودم دید و از عکاس آنها سؤال کرد. وقتی پدر گفت آنها را من گرفته ام، سمبات سفارش کرد که موضوع را سرسری نگیرد و روی من سرمایه گذاری کند. این موضوع را مرحوم سهرابی – عکاس زرتشتی دهه30 - هم به پدرم گفته بود. او در آن سال ها در خیابان شاپور (شریعتی فعلی) مغازه داشت. ...
حکایت دردناک خاله آتنا از موهای ریخته شده جنازه خواهر زاده اش
بودم و وضع مالی مناسبی ندارم، زیرا کارگر یک کارخانه هستم و تمام اسباب زندگی ام را اقساطی خریده بودم و از ترس اینکه مبادا مردم به خانه برادرم هجوم بیاورند، وسایلم را همراه با همسرم که سی روز است فارغ شده به منزل مادرم بردم. از همسر برادرم هم خبری ندارم. او نیز شبانه با فرزندانش فرار کرده است. حجت که فاجعه برادرش را ننگ بزرگی برای جامعه می داند، می گوید: نمی دانم چرا برادرم به آبروی پدر و ...
عروسک های قربانی شده خاکستری شهر / ناله هایی که در گلو خفه شد
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، تجاوز به دختری جوان، تیتری است که این روزها دیگر برای کسی تازگی ندارد. برنا در این گزارش مروری دارد بر دخترانی که در سال های گذشته قربانی تجاوز و آزار و اذیت قرار گرفته اند. ستایش، دختر زیبای افغانی ستایش نام دختری افغانی است که ساعت یک ظهر یکشنبه 25 فروردین 95 به همراه پدر از خانه خارج شد تا بستنی بخرد. مرد جوان بعد از خرید بستنی، دخترش ...
دیدار با عکاسی که از 1988 به المپیک می رفت
مرا به کل تغییر دهد. اینکه می گویید موقعیت شمال کشور با موقعیت زیستی شما متفاوت بود یعنی چه؟ من زاده کویر هستم. پدرم کرمانی است و من در یزد متولد شدم، تا چهارم دبستان را هم در یزد تحصیل کردم. وقتی به تهران آمدم هنوز پس زمینه ذهنی من همان مناطق کویری بود و حتی در دوران دانشجویی که چند بار به ارتفاعات توچال صعود کرده بودم همچنان ذهنیت من گرم و خشک بود. در دوران سربازی و حضورم در ...
جمشیدی: ابتکار وزیر جهادکشاورزی شود، مناسب تر است/در محیط زیست نیاز به افراد صاحب فکرتر داریم
. بنابراین مدیران جدید باید این درک و آینده نگری را داشته باشند که مدیریت آن ها فقط به این چهار سال مختص نمی شود، باید بتوانند جریان توسعه کشور را به سمتی هدایت کنند که دولت بعدی حداقل در مسیر درستی قرار گیرد نه اینکه بدعت غلط هایی را پایه گذاری کنیم و بعد دولتهای بعدی مجری آنها شوند . به عنوان مثال در دولت آقای هاشمی نهضت سدسازی خیلی شدید آغاز شد و دولت خاتمی و احمدی نژاد مجریان آن بودند و امروز چون ...
آنهایی که به خاک سپردم
دستگاه آنکوباتوری برای نگه داری کودکان نارس در شهر نبود. همسرم بدن در حال خفگی دخترمان را از بیمارستانی به بیمارستان دیگر می برد، تا دست آخر یک دستگاه در بیمارستانی در شهر بعدی پیدا کرد. نوزادمان را ان جا در دستان پرستاران گذاشت و سپیده دم در حالی که از شدت خستگی نایی در بدنش نمانده بود، خوشحال از سلامت نوزادمان به خانه برگشت. او بعد از ظهر همان روز برای برگرداندن دخترمان به بیمارستان رفت، اما به جای آن که او را به بخش اطفال ببرند، به سردخانه بردند، جایی که تن بی جان و کبود کودکمان در میان تن های بیشمار دیگری که جایی برای دفنشان نیافته بودند قرار داشت. اسمش فاطمه بود. ...
داستان افول Winamp؛ بزرگترین MP3 پلیر دنیا
رفته اند و طول عمر آن بعد از فرانکل بیشتر از زمانی بوده است که فرانکل در نال سافت حضور داشت. کاربران Winamp روزبه روز کاهش پیدا می کنند و رقیبانی همچون اسپاتیفای، پاندورا و آیتیونز هر روز بیشتر رشد می کنند. گنو یون هاپ که از سال 2008 تا بحال مدیر عمومی Winamp است می گوید که Winamp به خصوص در کشورهای در حال توسعه که اپل حضور جدی ندارد، به توسعه خود ادامه خواهد داد. او می گوید: ...