سایر منابع:
سایر خبرها
معتاد با موادمخدر خلأهای خود را پر می کند / می گفتم نمی شود بدون مواد مخدر زندگی کرد
نداشته باشم. معتادان دوست دارند ترک کنند ولی خوب متأسفانه نداشتن راهکارها باعث شد اعتیاد من ادامه دار شود تا 25 مهر سال 85 که بواسطه یک دوستی در یک کمپ در شهر ری بستری شدم 21 روز یکجا حبس بودم و به کوتاه ترین راه برای مصرف دسترسی نداشتم این سدی بود بین من و فروشنده و مواد. پس خیلی راحتتر می توانستم مواد را کنار بگذارم. بعضی ها هم هستند که در منزل ترک کردند ولی مدل من به این شکل بود ...
پایان لالایی مادر برای بنیتا کوچولو
از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس گرفتم و در محلی در همان اطراف با او قرار گذاشتم. همدستم آمد و ضبط و باند و کیف مادر بنیتا و وسایلی را که داخل داشبورد بود برداشت. دوستت را چند وقت بعد دیدی؟ حدود 25 دقیقه تا نیم ساعت بعد ازسرقت ماشین ...
زنگنه: کاسبان تحریم پشت پرده تبلیغات گسترده ضدبرجام هستند
وجود دارد. آقای احمدی نژاد در سال 84 که به عنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت که می خواهم مافیا را از نفت بیرون کنم . چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد- من هنوز وزیر بودم- پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدی نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکاران مان توهین کردید. گفت که نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می شود؟ من گفتم میان این دو ...
توطئه مرگبار برای مرد و زن جوان
به سر زن زدم و از اتاق بیرون آمدم. بعد هم با همان چکش ضربه هایی به سرمرد جوان زدم و با دوستم از خانه بیرون آمدیم. من به افغانستان رفتم و ازدواج کردم. اما وقتی با زنم بعد از هفت ماه وارد ایران شدیم پلیس مرا دستگیر کرد و همسرم که از این اتفاق ترسیده بود فرزندم را سقط کرد. چرا سعی نکردی به پلیس خبر بدهی وخودت وارد ماجرا شدی؟ نمی دانم. آنقدر ناراحت وعصبانی بودم وخونم به جوش آمده بود که ...
ماجرای مرد چاپلوس و خردزدی پدر کریم خان زند!
...> شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند، زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند. کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد. آن مرد گفت: من از مادر کور و نابینا متولد شدم و سال ها با وضع اسف باری زندگی کرده ...
شهیدی که روز شهادتش به وی الهام شده بود
ساله بود که پدرم از دنیا رفت. پسر بزرگ خانواده بودم، مسئولیت سنگینی در مقابل خواهران و برادرانم حس می کردم، رحیم با وجود سن کمی که داشت درس و مدرسه را رها کرد و برای تامین خرج خانه مشغول کار در چاپ خانه شد. برادرم بعد از مدتی به یکی از بهترین حروف چین های شهر تبدیل شد اما همیشه نگران بودم بر اثر کار زیاد در چاپخانه بیمار شود. خودم در شرکت دارویی کار می کردم، با مدیرمان صحبت کردم که رحیم ...
قالیباف و کرباسچی در شهرداری مثبت عمل کردند
آوردند و بعد من بودم. فاطمه خانم یک سال از شما بزرگ تر هستند. هاشمی: بله. فائزه هم یک سال از من کوچکتر است. به دوران بچه کمتر رفتیم و مهدی 8 سال با من فاصله دارد و یاسر ده سال با من فاصله دارد. از میان خصلت های پدر صبر به شما رسیده است. نخستین خاطره ای که از پدر در کودکی دارید چیست؟ هاشمی: اولین خاطره این است که حدود 4 سال داشتیم که قدری در گوشه ذهن من ...
قاتل بنیتا: مرا اعدام کنید / قرار بود کودک را با آژانس به خانه اش بفرستیم ولی ...
فکر می کردم تا اینکه چند متر بعد متوجه نوزاد داخل خودرو شدم. مشت های پدر بنیتا در بازسازی صحنه شیشه های خودرواش را شکست متهم در ادامه بازسازی صحنه پشت فرمان نشست و پدر بنیتا وارد صحنه شد. خودرو حرکت کرد و پدر مقتول خودش را روی کاپوت خودرواش انداخت تا صحنه حادثه را بازسازی کند. چشمانش پر از اشک بود و گریه امانش نمی داد و با صدای بلند فریاد می زد: آن روز قرار بود با همسر و دخترم ...
خاطرات زندان مخوف منافقین در دهه 70/نفوذ وزارت اطلاعات تاقلب اشرف
تلویزیون مجاهد را ببینیم. کتک مفصلی خوردیم. این افراد برای اینکه شما را جذب ایدئولوژی منافقان کنند چه اقداماتی انجام می دادند؟ محمدصادق جعفر پور: بعد از این ماجرا آنها در مقابل ما قرار گرفتند، دائم ما را می زدند و اذیت و آزار می کردند. یک روز صبح که حسین آقا به حمام رفته بود و من خواب بودم انها حسین اقا را بین دیوار و در قرار دادند و فشار دادند. شرایط بسیار سختی بود. ...
خانم منشی قربانی طلاهایش شد!
، روز مورد نظر متوجه شدم او زودتر به مطب آمده است و از همین فرصت استفاده کردم. چاقویی را که از خانه برداشته بودم در جیبم گذاشتم. آمپولی را که همراهم بود به دست گرفتم و وارد ساختمان شدم. به سمت مطب رفتم و زنگ زدم. چند دقیقه بعد خانم منشی در را باز کرد. خواست که نیم ساعت دیگر بیایم، اما گفتم حالم بد است و نمی توانم منتظر بمانم و باید آمپول بزنم. او زمانی که با اصرارهای من رو به رو شد اجازه ...
محسن هاشمی :قالیباف عمل گرا است/ این طرف هم دلواپسان کم نیستند
سال 1327 بود. سال 1338 ازدواج کردند و من در سال 1340 در ایام فاطمیه به دنیا آمدم. برای همین اسمم محسن شده است. فرزند دوم هستم. ایشان 1339 فاطمه را به دنیا آوردند و بعد من بودم. فاطمه خانم یک سال از شما بزرگ تر هستند. بله. فائزه هم یک سال از من کوچکتر است. به دوران بچه کمتر رفتیم و مهدی 8 سال با من فاصله دارد و یاسر ده سال با من فاصله دارد. از میان خصلت های پدر صبر ...
عالمی که مورد احترام خاص امام زمان قرار داشت
می دهد. با من حرف می زند. مرا مخاطب قرار می دهد و این روز عید من است. لذا جشنی گرفت و عدّه ای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد. مردم گفتند چه جشنی است؟ گفت جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است. شخصیت اجتماعی سید بن طاووس سید بن طاووس در بین علما و مردم زمان خویش از احترام خاصی برخوردار بود. او علاوه بر اینکه فقیهی نام ...
زمانی برای قدرنشناسی از بزرگان
9 متری شروع کرده بود و سال ها بعد دو هزار کارگرِ همکار داشت در حالی از کار کنار گذاشته شد که کارخانه ایران کاوه را تا 250 هزار مترمربع توسعه داده بود. شاید بتوان او را پدر کامیون سازی ایران نامید و باید برای همین از او قدر دانی کرد. کامیون های ساخت او بار اصلی ساخت وسازهای پیشرفت کشور را به دوش کشیدند و هنوز با 70 سال سن جاده های ایران را زیر پا می گذارند. او که از فرزند خود ایران کاوه دور شده ...
دختر 15 ساله بودم که صیغه یک مرد شدم / وقتی باردار شدم همه چیز تغییر کرد
مادرم خبری نداشتم. این گونه بود که خاله ام با دیدن وضعیت اسفبار زندگی پدر و مادرم، مرا که تقریبا فراموش شده بودم نزد خودش برد تا در کنار او زندگی کنم. از آن به بعد هم دیگر اطلاعی از پدر و مادرم ندارم. روزها می گذشت و من در حالی که همه آرزوهایم را بر باد رفته می دیدم وارد سن 15 سالگی شدم. مدتی بعد خاله ام پیشنهاد کرد با پسری ازدواج کنم که هیچ آشنایی با او نداشتم. من هم که نمی توانستم برای خودم ...
7 مرداد شیر مادر؛ اکسیر معجزه گر
با دکتر قریب را آغاز کردم. خاطره ای هم از دکتر قریب دارید؟ من در طول سه سال دوره رزیدنتی ام این شانس را داشتم که مورد توجه مرحوم دکتر قریب قرار بگیرم. ایشان به دفعه های مکرر کوشش می کرد مرا به همکاران خود معرفی کند مثلا در کنفرانسی که بنا بود شخصیت های بزرگی سخنرانی کنند. ایشان یک موضوعی را به من سپردند. من بسیار تعجب کردم. اصلا جرات هم نداشتم در آن جمع حضور پیدا ...
امروز مورد سوءاستفاده قرار گرفته ام!
احساس نکردم. هنوز 4 سال بیشتر از عمرم نگذشته بود که واژه طلاق در فکر و ذهنم پیچید. آن زمان پدر و مادرم آخرین روزهای توأم با نزاع و فحاشی را در کنار من سپری می کردند و هر بار فریاد طلاق پایان بخش درگیری آنها بود. من هم با شنیدن این کلمه فقط می دانستم قرار است آن ها از یکدیگر جدا شوند ولی از عاقبت فاجعه بار این کلمه اطلاعی نداشتم. بالاخره آن روز فرا رسید و مادرم در حالی که مرا در آغوش گرفته ...
محسن هاشمی: همه اعتبار ما از آیت الله هاشمی است/ احمدی نژاد منوریل را به قم تحمیل کرد/ عده ای تهران را ...
پاسخ به این سوال که پس از آن به کانادا رفتید، گفت: فوق لیسانس را کانادا گرفتم و سال 65 به ایران برگشتم. یکی از کارهایی که پدر همیشه من را تشویق می کردند صنایع دفاعی بود، از همین رو زمان تحصیل ایده هایی در این باره در ذهنم متبلور می شد. مدتی نیز در صنایع دفاع مشغول فعالیت شدم که آن زمان با شهید تهرانی مقدم همکار بودم. او آدم عجیب و مخلصی بود و مقام برایش مهم نبود. اطلاعات موشکی پدر زیاد ...
جنایت سیاه در باغ متروکه
به گزاشر نامه نیوز ، سیما قربانی جنایت سیاهی شده بود و ماجرا را این طور تعریف کرد: دیشب زمانی که برای رفتن به خانه سوار ماشین شدم، تصورش را هم نمی کردم سرنشینان خودرو مردان شیطان صفتی باشند و مرا قربانی خواسته شومشان کنند. چند لحظه ای بیشتر از سوار شدنم نگذشته بود که یکی از دو پسر جوانی که سرنشین خودرو بود با تهدید چاقو مرا وادار کرد سرم را زیر صندلی عقب خودرو ببرم. ترسیده بودم، التماس می کردم و ...
مروری بر کارنامه اقتصادی آقازاده های خاص: از ژن مرغوب دوطرفه پسر عارف تا بوعلی سینا رشوه خوار!
نظر خواهی قرار گرفته و اعتراضی بر آن قابل قبول نخواهد شد. سلطان ژن ؛ حمیدرضا عارف اما سه سال پیش، 13 اسفند 1393، پایگاه خبری-تحلیلی رجانیوز ، در واکنش به صف کشیدن آقازاده ها برای ثبت نام در اتاق بازرگانی تهران، به فعالیت های اقتصادی حمید رضا عارف(معروف به پسر عارف و جدیدا سلطان ژن ) پرداخت. طبق این گزارش، حمیدرضا عارف پسر محمدرضا عارف معاون اول دولت اصلاحات، که آن ...
هوشنگ توکلی: چماقداران به دستور مهاجرانی به ارکستر سمفونیک حمله کردند
مملکت در دورانِ نخست وزیری مهندس موسوی است. من سال 61 یا 62 از دست کارهای این افراد رفتم و خانه نشین شدم. فقط سالی یکی، دو برنامه تلویزیونی می ساختم که یکی از این کارهای تلویزیونی مدرس بود که بسیار سروصدا به پا کرد و بیمارستان ها و اورژانس ها در آن یک ساعت که مدرس پخش می شد مریض پذیرش نمی کردند. این حرفهایی که می گوییم همه در نظر سنجی های سازمان صدا وسیما وجود دارد. یک روز خانم رهنورد ...
رگ خواب و عشق هایی که کامروا نشدند!
نزدیک بوده و برایم اولویت ساخت داشته اند اما از سال ها پیش به شدت تحت تاثیر آثاری بودم که در آنها یک زن در مسیر تخریب خودش قرار می گرفت؛ فیلم های سرگذشت آدله ، شش صحنه از ازدواج و ... که کاراکتر اصلی آنها یک زن بود برایم به شدت جذاب بودند؛ میان فیلم های ایرانی نیز سارا ، بانو ، لیلا و ... را خیلی دوست دارم. به عنوان کارگردان اصراری بر این که فیلم مردانه یا زنانه بسازم ندارم. به فراخور ...
مکتوبات تازه یاب صدراعظم قاجار منتشر شد
ای نیز می توان به وجود آورد و چون مقامی عالی داشت، شیوه نثر او مطلوب و مورد تقدیر قرار گرفت و این مرد، میرزاابوالقاسم، پسر میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ است که بعد از پدرش به لقب قائم مقام از طرف فتحعلی شاه ملقب گردید. به تازگی مجموعه ای از نامه های قائم مقام فراهانی، صدراعظم محمدشاه قاجار که در کتابخانه سلطنتی کاخ گلستان نگهداری می شد و در بیش از 160 سال گذشته کمتر کسی از آنها خبر داشته ...
به صورت اتفاقی یک روز به خانه برگشتم صحنه ای را در خانه دیدم که ای کاش می مُردم!
چرا که همسرم به خاطر رفت و آمد با دوستان نااهلش مشکلاتی را در زندگی مان به وجود آورد. او بیشتر اوقات بیکاری اش را با رفقایش می گذراند و همین مسئله باعث آزار من می شد. چندین بار به خاطر همین رفت و آمدهای نامتعارف با دوستانش، با هم جر و بحث کردیم ولی او با فحاشی و توهین اجازه دخالت نمی داد، من هم بعد از چند بار گفت وگو تصمیم گرفتم که کاری به کار او نداشته باشم و به امور خانه داری و بچه داری ام برسم ...
خسته از اضطراب و التهاب و غیرمنتظره ها...
اعتراض کنیم بهش؛ و آن وقت بیاییم و به خاطر این که الان چیز دیگری مد است، از این اعتراض بگذریم که نمی شود. حتی در آن اوایل که خیلی ها آمدند خط قیصر را گرفتند و کشیدند و ادامه دادند، یک جوری بود که می شد گفت در سینما اعتراض مد شده بود. آن وقت هم این قضیه راه مرا عوض نکرد. نمی شد به این دلیل که اعتراض تبدیل شده به مد؛ من به بهانه دوری از مد بیایم دوری کنم از این موضوع. آن وقت به این معنا بود که من دارم ...
آبلیموی تقلبی
، متکای زیر سرش را به او داد و گفت: ” این را هم ببر و بفروش، تا ببینم راحت می شوم یا نه؟ “ دوست تاجر، از وی پرسید: جریان چیست؟ تاجر گفت: من در کربلا، نمایندگی فروش آبلیموی شیراز را داشتم . آبلیمو وارد می کردم و به مبلغ گرانی می فروختم. ناگهان در شهر، بیماری حصبه شایع شد و پزشکان اعلام کردند که آبلیمو برای درمان این بیماری سودمند است. روز اول کاری نکردم، ولی روز بعد به ...
کمالوند: زیاده خواه نیستم، با بیش از یک گل باید استقلال را می بردیم
داستان شان را جمع کنند و بروند. دیگر وقت آن است که صنعت نفت پا بگیرد. من قول داده ام این تیم رتبه تک رقمی بیاورد. وی در مورد بازی خوب جاسم کرار نیز گفت: روزی که خواستم کرار بیاید، همه می گفتند او حاشیه دارد اما دیدید که چقدر خوب بازی کرد. از همان اول هم گفتم بگذارید کرار بیاید مدیریت او را با من من جاسم کرار را به ایران و تراکتورسازی آوردم. قطعاً او در بازی های آینده با تیم هم هماهنگ تر خواهد شد. کمالوند در مورد اینکه بازی هفته آینده را چگونه می بینید، اظهار داشت: اجازه بدهید تا فردا صبح خوشحالی کنیم. ...
قتل رفیق بد قول + عکس
...: 10 روز در تهران بودم اما کار مناسبی پیدا نکردم. به همین خاطر تصمیم گرفتم به شهرستان برگردم. با کیوان تماس گرفتم و از او خواستم پولم را بدهد اما بهانه اورد. او چند روز به بهانه های مختلف مرا معطل کرد.من که از این وضعیت خسته شده بودم و دیگر پولی نداشتم با کیوان تماس گرفتم و مقابل در خانه اش رفتم. به او گفتم بهتز است دست از بدقولی بردارد اما او با داد و فریاد می خواست ابرویم را ببرد که با هم ...
کارچاق کنی و دریافت زیرمیزی از معضل های شهرداری تهران است/ وزارت علوم همیشه با دانشگاه آزاد اختلاف داشت ...
عقلانیت صحبت می کنم عده ای فکر می کنند، محافظه کارانه رفتار می کنم. نفر اول انتخابات شورای شهر و روستا درباره فعالیتش در حوزه موشکی اظهار کرد: به خاطر تخصصی که داشتم، وارد گروه تحقیقاتی موشک ها شدم و تا سال 76 ارتباطم با صنایع موشکی قطع نشد. حاج آقا دل رحم بودند و در آن زمان که جمله ای به اشتباه در سایت منتشر شد، بسیار به ضرر ما تمام شد. او با اشاره به حمله موشکی سپاه گفت: من فکر ...
با خودم گفتم این سید جوان ما فوق یک طلبه عادی است
رئیس فرقه شیخیه کرمان- آنجا را ترک گفتم و به تهران آمدم. با فروش منزلی کوچک تر که در تهران داشتم خانه ای در محله ای جوبشور قم تهیه کرده و در آن مستقر شدم. پیغامی به من رسید که آقای خامنه ای قصد دیدن مرا دارد. پرسیدم: آقای خامنه ای کیست؟ گفت: یکی از طلاب . گفتم: تشریف بیاورند . روز و ساعت مقرر، چند نفر روحانی که جلوتر از همه آنها سید جوانی که قد بلندتر از بقیه بود و در طول مدت حضور در ...
وقتی از شهر خارج شد، جیغ کشیدم اما ...
چند بار عذرخواهی کرد و با تعریف و تمجید بسیار از من ، مدعی شد که قصد داشته از این طریق شماره تلفن مرا به دست بیاورد.او خود را دی جی معروفی معرفی کرد که ساکن تهران است و گفت می خواهد برای به اجاره واگذار کردن منزلشان در منطقه ها شمیه به مشهد کند. چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت و گفت وارد مشهد شده و قصد دارد مرا ملاقات کند و هدیه ای را که برایم تهیه کرده به من بدهد. ابتدا مخالفت کردم ولی با ...