سایر منابع:
سایر خبرها
برادرم مرد بی رحمی است می خواهم که قصاص شود +عکس
کیفری دارد؟ نه. شغل او چه بود؟ برادرم کارمند یک شرکت خصوصی بود.اما قبل از آن یک مرغداری داشت که ان را اداره می کرد. اختلاف های خواهر و برادرتان سر چه موضوعی بود؟ پدرمان قبل از فوتش یک دانگ از خانه را به نام من و یک دانگ را به نام خواهرم پروین کرده بود. پدرم همچنین وصیت کرده بود یک سوم دارایی هایش به پروین برسد و برادرم از این موضوع ناراحت بود ...
عامل قتل 3 پسر
. مرد میانسال زندگی عجیبی داشت و من زمانی از این موضوع با خبر شدم که او شروع به صحبت کرد. او عامل قتل سه فرزندش به نحوی شده بود و این موضوع شاید دردناک ترین چیز برای یک پدر می تواند باشد. خسرو گفت: حاصل ازدواج من و همسرم سه پسر و یک دختر بود، زندگی بدی نداشتیم و بدبختی های ما با اعتیاد پسر بزرگم شروع شد. ارشیا، پسرم را می گویم، خیلی خوش اخلاق و کاری بود، اما از زمانی که معتاد شد ...
همسرم را بخاطر توهین به پدرم کشتم + عکس
داد و فریاد کرد. او به من ناسزا گفت. سارا می گفت چون پدرم چوپان بوده من لایق زندگی با او نیستم. او به پدرم توهین کرد. این متهم ادامه داد: پدرم عشایر است و زندگی شرافتمندانه ای دارد. به همین خاطر از شنیدن حرف های همسرم عصبانی شدم و گلویش را فشار دادم. من به حیاط خانه رفتم اما وقتی برگشتم متوجه شدم همسرم نفس نمی کشد.ترسیده بودم به همین خاطر دست و پای جنازه را بستم و آن را درون گونی گذاشتم ...
زیارتنامه امام رضا (ع) +متن و ترجمه
مِنْهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ یَا رَحْمَانُ. خدایا به سوی تو تقرب می جویم با دوستی و ولایت ایشان،آخرین آن ها را دوست دارم،آنگونه که دوست داشتم اولین آنها را،و بیزاری می جویم از هر یاری غیر ایشان.خدایا لعنت کن کسانی را که نعمتت را دگرگون کردند،و پیامبرت را متهمّ نمودند،و آیاتت را منکر شدند،و امام برگزیده ات را ریشخند زدند،و مردم را علیه خاندان محمّد مسلط کردند،خدایا من با ...
صحبت های بی پرده دختر ابراهیم گلستان
هم ازدواج کردیم، و هم چنان این نگاه سلطه جویی که پدرم به همه داشت، و به من هم داشت ادامه پیدا کرد، و من نمی توانستم از زیر سایه این نگاه درآیم. بعد از گذشت شش سال از ازدواجم، از جایی متوجه شدم که منِ مادر با سه بچه ام یک طرفیم، و شوهرم یک مردِ مجردِ بدون هیچ تعهد و مسئولیتی، در طرف دیگر. پس تصمیم گرفتم که این رابطه را با تمام عشقی که به او داشتم پایان دهم. گلستان ادامه داد: وقتی از ...
شهیدی که در عالم خواب همسرش را بیدار کرد و گفت: بچه تب دارد
، از این که چرا آمده ایم؟ چرا همراهی کردیم؟ مگر این پیرزن جرمش چه بود؟ بعد از این سؤال ها از آن محل خارج شد و از آن روز محمود کاملاً دگرگون شد و مسیرش عوض شد. برادر شهید: شبی برادرم را خواب دیدم که آمد و با هم نشستیم، همین که نشست، گفتم: تو که شهیدی و از آن دنیا آمدی! به من بگو آنجا از انسان چه می پرسند؟ با دست روی زمین چهارخانه ای کشید و بعد تقسیم بندی کرد و گفت: این خانه اول ...
مهتاب را به خاطر مسایل ناموسی کشتم / پدرم با چنگال برادرم را هم در برابر چشمانم کشت + عکس
ایستاده بود. مادرمان دیگر نفس نمی کشید. این دختر که اشک می ریخت گفت: پدرم از کمر درد رنج می برود و به همین خاطر مدتی بود که تریاک و شیشه مصرف می کرد. خانواده پدری ام با من و برادرم صحبت کردند و گفتند پدرمان تحت تاثیر مصرف دست به این قتل زده است. به همین خاطر من و برادرم اعلام گذشت کردیم. در مدت چهار سالی که پدرمان در بود ما در خانه مادربزرگمان زندگی می کردیم. اما در این مدت برادرم به خاطر ...
محاکمه مرد 60 ساله به اتهام قتل خواهر
زمین کوبیدم. بعد هم به خانه ام رفتم و خوابیدم. امروز ظهر هم وقتی از خواب بیدار شدم و داخل راهرو آمدم دیدم خواهرم در پاگرد افتاده است. باورم نمی شد که او جانش را از دست داده است. به این ترتیب متهم بازداشت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور قاضی محمود ...
قتل خواهر به دست مرد میان سال
مسئله با هم درگیری داشتیم. خواهرم مجرد بود و هرگز ازدواج نکرده بود، به همین دلیل هم پدر و مادرم از او حمایت می کردند. من ازدواج کرده بودم، اما چند سال قبل همسرم را طلاق دادم و با خواهرم در همان خانه زندگی می کردم. اختلاف ما خیلی زیاد بود، اما من واقعا قصد کشتن او را نداشتم. بعد از پایان تحقیقات و با توجه به اینکه مقتول فرزند و پدر و مادر نداشت، خواهر او به عنوان ولی دم از برادر متهم به ...
زیارت اول امام رضا (ع) و دعای بعد از زیارت
به قبر مطهر فرزند علی برادر رسولت صلی الله علیه و آله در حقم ترحم فرما بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا مَوْلاَیَ أَتَیْتُکَ زَائِراً وَافِداً عَائِذاً مِمَّا جَنَیْتُ عَلَی نَفْسِی وَ احْتَطَبْتُ عَلَی ظَهْرِی ای مولای من پدر و مادرم فدای تو باد من بعزم زیارتت آمدم و بدرگاه شما وارد شده و پناه آورده ام بشما از شر و عذاب آنچه بر خود خیانت کرده ام و بار سنگین گناه را به دوش کشیده ام ...
درمانده ها باب الرضا را می شناسند
عاشق صحن گهر شادِ گهربارِ رضا آرزو داشتم از کودکی ام تا حالا که پناهنده شوم بلکه به دربار رضا زائرش زائر عرش است به نقل از معصوم نظری کرده خداوند به زوار رضا خود من با پسرم با پدرم با پدرش نسل در نسل ، تمامیم بدهکار رضا هر چه گفتیم بلافاصله مضمون جوشید برکتی داده خداوند به اشعار رضا عطر مخصوص حرم عطر بهشت است بهشت دوست دارم بخرم عطر ...
سالها انتظار برای نظاره خورشید خراسان
. آن روز عجیب دلم شکست به همسرم گفتم اگر همراه شما نبودم این اتفاق رخ نمی داد. سیفی دادمه داد: آن روزها گذشت و توفیق سفر کربلا نصیبم شد سر از پا نمی شناختم در ایام ماه شعبان به زیارت امام حسین (ع) نائل شدم. آنجا زیر قبه از امام حسین(ع) خواستم توفیق زیارت امام رضا (ع) را در مقدراتم قرار دهد. سال 94 برایم بهترین سال زندگی ام بود. ابتدای سال سفر کربلا و در ایام ذیقعده سفر حج تمتع و در ایام ...
مرد جوان افغان، همسر و مادرزنش را کشت
تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد همچنین مرد جوان با دستور بازپرس بازداشت و پیش از ظهر امروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد. متهم پرونده در اظهاراتش درباره جزئیات قتل به بازپرس گفت: من و همسرم حدود پنج سال قبل در افغانستان با هم ازدواج کردیم و حاصل این ازدواج دو فرزند بود، من روابط خوبی با هسمرم داشتم تا اینکه حدود دو سال قبل مادر و پدر همسرم به ایران آمدند، آنها پس از اینکه در ایران ساکن ...
قتل خواهر به خاطر ارثیه
هم خیلی بدرفتاری می کرد. حرف هایش باعث شده بود با وجود داشتن فرزند معلول، همسرم را طلاق بدهم. متهم درباره روز حادثه توضیح داد: چند ساعت قبل از حادثه تازه از بیمارستان میلاد مرخص شده بودم. نیمه شب به خانه رسیدم. خواهرم تا مرا دید فحاشی کرد و پرسید تا حالا کجا بودی؟ گفتم بیمارستان بستری بودم، اما قبول نکرد. درگیری مان بالا گرفت و او به صورتم چنگ انداخت. من هم هلش دادم که سرش به نرده خورد و روی ...
ماجرای کاندیداتوری آقای بازیگر در شورای شهر
رنج کشیدن است و این رنج وقتی شیرین می شود که مردم باورمان کنند و از ما خوششان بیاید. آرزو می کنم بتوانم با سلامتی در کارم موفق شوم و به مردم خدمت کنم. طاهره میرزایی، دختر او دیگر مهمان برنامه بود که در حرف های کوتاهی بیان کرد: گرافیک خواندم و ارشد بازیگری تئاتر دارم. یکدنده بودنم به بابا رفته است. بعد از مادرم که در بین ما نیست، پدرم همه چیز ما است، امیدوارم همیشه سلامت باشد. پوریا ...
کشتن شوهر با فرمان زن خیانتکار
هماهنگ کرده بود تا روزهای جمعه یک نفر از آنها به مغازه برود؛ یک جمعه همسرم استراحت داشت و یک جمعه شریکش؛ روز حادثه نوبت همسرم بود که به محل کار برود. حدود ساعت 8 صبح از منزل خارج شد و بعد از حدود یک ساعت تلفن خانه زنگ خورد؛ برادر شوهرم بود؛ به من گفت که برادرش زخمی شده و از من خواست تا به بیمارستان بروم. همان موقع به پدرم زنگ زدم اما تلفنش در دسترس نبود؛ به ناچار به مادرم زنگ زدم و با او به ...
داستان شنیدنی شهید مؤتمن از زبان خانواده اش
نیمه تمام پرویز موتمن، برادر شهید می گوید: برادرم شور و شوق عجیبی به حضور در جبهه های جنگ داشت، او عاشق ارتش و بی قرار مبارزه و نبرد با دشمن متجاوز بود و بعد از آن که سوم راهنمایی را تمام کرد، گفت: ((می خواهم به استخدام ارتش درآیم)). برادرم گفت: به نظر من بهتر است سربازی ات را هرچه زودتر انجام بدهی و بعد از اتمام آن، شغل دیگری را برای خودت دست وپا کنی، چون که کار نظامی و جنگ ...
توهین به شغل چوپانی منجر به قتل شد
.... او قبول نکرد و به آشپزخانه رفت. مشغول شستن ظرف ها بود که یکدفعه گفت الحق که چوپانی. متهم افزود: پدر من از عشایر است، برای همین این حرف همسرم مرا عصبانی کرد. گردنش را گرفتم، او را تا پذیرایی کشاندم و بعد رهایش کردم. کمی روی مبل نشستم، سپس به حیاط رفتم و قدم زدم، اما وقتی برگشتم، هرچه همسرم را صدا کردم جوابم را نداد. روی زمین افتاده بود. وقتی صورتش را برگرداندم، دیدم کبود شده و ...
قتل همسر به خاطر شغل پدر
گروه گوناگون تیتریک ، مرد جوانی که متهم است همسرش را به دلیل اینکه او را پسر چوپان خطاب کرده بود، به قتل رسانده، در جلسه دادگاه ادعا کرد قصد کشتن همسرش را نداشت. 20 مردادماه سال 94 مردی با پلیس 110 تماس گرفت و از مرگ زن جوانی خبر داد. این مرد به مأموران گفت: برای چیدن ذرت به مزرعه رفته بودم که ناگهان متوجه جسد زن جوانی شدم که در میان ذرت ها افتاده بود. با اعلام این خبر مأموران تحقیقات ...
جنایت هولناک مرد افغان بر سر رفتن از ایران
عصبانی شدم. یک ماهی به خانه آنها نرفتم و شب ها در پارک می خوابیدم. گاهی به دیدن بچه ها می رفتم. تا اینکه چند روز قبل از حادثه به سفارت افغانستان رفتم و گفتم می خواهم با بچه هایم به کشورمان برگردم. چرا برنگشتی؟ خانواده همسرم اجازه نمی دادند دخترشان را ببرم. از طرفی اگر بخواهیم غیرقانونی از ایران به افغانستان برویم شرایط خیلی سخت است. جان بچه هایم در خطر بود. با پدر و مادر ...
مقاومت مرگبار دختر جوان مقابل 4 شیطان شبگرد + گفتگو با متهم
. سواری 206 متعلق به پسری 21 ساله به نام غلامرضا. ت و ساکن شهرستان ورامین بود. کارآگاهان دو روز قبل متهم را سوار بر خودروی خود در جنوب تهران بازداشت کردند. غلامرضا در اولین تحقیقات به جرمش اعتراف کرد و گفت: شب حادثه با سه نفر از دوستانم سوار بر خودرو در حال عبور بودیم که متوجه دختر جوانی شدیم. با رضایت خودش او را سوار کردیم و با او رابطه برقرار کردیم. بعد تصمیم گرفتیم پولش را ندهیم که با هم درگیر ...
نجات یافته ازمرگ دوباره قاتل شد
این جوان به دست پدرش کشته شده است. منصوره -خواهرمقتول- به تیم جنایی گفت: شب حادثه پدرم حدود ساعت 10 شب به خانه آمد و به بهانه اینکه برادر 14 ساله ام محمدعلی، مادربزرگ مان را اذیت می کند، با او درگیر شد.حدود ساعت سه بعد از نیمه شب بود که با شنیدن صدای خس خس نفس هایی از خواب بیدار شدم و وقتی چراغ را روشن کردم پدرم را دیدم که روی سینه برادرم نشسته و تلاش می کند او را خفه کند. همان موقع با فریاد ...
مرد همسرکش این بار قاتل پسرش شد
نمی داد نزدیک شویم. پدرم یک کارد و چنگال میوه خوری برداشت و با آن چند ضربه به برادرم زد و من هم آن وقت شب از ترس جانم از خانه بیرون رفتم. این دومین باری بود که پدرم را در حال جنایت می دیدم و یک بار هم 4سال قبل او جلوی چشمانم مادرم را به قتل رساند. سپس متهم که پیش از دستگیری راننده اتوبوس بود در جایگاه ایستاد و درباره آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: سال 90به دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم ...
رفیق کشی در پی یک سوءظن
مردی که متهم است به خاطر یک سوءظن دوستش را به قتل رسانده، سه ماه فرصت گرفت تا با برآورده کردن خواسته اولیای دم از قصاص نجات پیدا کند. به گزارش شرق، دو سال قبل پلیس متوجه شد درگیری منجر به قتل در یکی از مناطق تهران اتفاق افتاده و جوانی مجروح شده است. زمانی که مأموران به محل رسیدند، متوجه شدند مرد جوان جانش را از دست داده است. با توجه به اینکه متهمان در محل حضور داشتند ...
اولین مهارت در زندگی مشترک صبر است
سال هم من وسیله نقلیه نداشتم تا اینکه سال 86 بعد از اینکه همسرم دختر اولم را باردار شدند ناچار شدم به صورت قسطی و پولی که از پدر و پدرخانمم گرفتیم یک پراید تهیه کنم. اتفاقاً بخشی از لذت های زندگی این است که فرد کنار همسرش آرام آرام زندگی اش را توسعه دهد؛ و این ها بخشی از خاطرات شیرین زندگی است و اگر از ابتدای زندگی همه وسایل مهیا باشد حس رشد در زوج شکل نمی گیرد؛ و معتقدم خیلی ها از این ...
بحرانی که در پارک های مشکین دشت قدم می زند/ بی توجهی مسوولین البرز به یک معضل اجتماعی خطرناک
را داشته چندین برابر دیگر مناطق خود را نشان می دهد. ستایش دخترک 6 ساله ای که توسط پسر 17 ساله با انحرافات اخلاقی کشته می شود، آتنا دختر بچه هفت ساله ای که به دست همسایه سابقه دار پدرش به قتل می رسد، بنیتا طفلی که در جریان سرقت خودرو تلف می شود، خفاش شب قاتل زنجیره ای تهران، "بیجه" متهم اصلی بزرگ ترین پرونده جنایی 71 سال اخیر در ایران و... ؛ این ها نمونه هایی است که در ذهن مردم به عنوان ...
روایتی از آخرین دیدارهای شهید صالحی و اطمینان خاطر عجیب او به شهادت
به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، در ادامه معرفی شهدای اطلاعات و امنیت نیروی زمینی سپاه جنوب شرق کشور، خاطراتی از شهید محمد صالحی به نقل از پدر و خواهر این شهید بزرگوار در ادامه می آید: *** چند روز قبل از تولد محمد، همسرم خیلی دلش می خواست بفهمد که بچه ای که در راه است پسر است یا دختر. تا اینکه شبی در عالم رؤیا حضرت مریم، آسیه و حضرت زینب و حضرت زهرا علیهم السلام را می بیند که خانم ...
بحران مارکسیسم به روایت آلتوسر
زندگی تان چطور بود؟ زندگی من بسیار ساده است. در الجزایر به دنیا آمدم. مادرم دختر یک دهقان نسبتاً فقیر از مووو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر رفته بود. پدرم هم پسر یک آلزاسی1 بود که در سال 1971 به فرانسه آمد، ولی دولت وقت آنها را به الجزایر برگرداند. این طور بود که مادر و پدرم با هم آشنا شدند. تا سال 1980 در الجزایر زندگی می کردم,2 سپس به فرانسه آمدم و شش سال در ...
توقف بازی های کودکانه پشت چراغ قرمز زندگی/ فروش دستمال کاغذی بزرگترین آرزوی کودک 7 ساله
گوشه ای از خیابان شریعتی زاهدان بساط واکس زنی و وزنه ترازوی خود را بر زمین پهن کرده است که می گوید: مادرم به علت اعتیاد پدرم از وی جدا شد و اکنون مجبورم برای به دست آوردن لقمه نانی صبح ها تا پاسی از شب کار کنم بلکه بتوانم یک لقمه نان خریداری و شکم خود و پدرم را سیر کنم. وی بیان می کند: دوست دارم همچون سایر هم سن و سالانم در مدرسه درس بخوانم و به بازی های کودکانه مشغول باشم؛ فرق من با سایر ...
برای زنان این منطقه، زندان پایان دنیا است
.... او می گوید: یک بار مرا به اتاقی پر از مورچه قرمز بردند. در این اتاق برای اینکه متهم را شکنجه کنند روی او شربت می ریختند تا مورچه ها به هوای آن سراغ متهم بروند. واقعاً شکنجه جسمی و روحی آزاردهنده ای بود. شمیم مدت کوتاهی بعد از زندان آزاد می شود. این یک ماه من زندگی را تجربه کردم که قبلاً حتی نمی توانستم آن را تصور کنم. من با حقایقی رو به رو شدم که نمی دانستم وجود دارند. در آنجا ...