سایر منابع:
سایر خبرها
آرزوهایی که بی دست ورق می خورد/ دیدار با رئیس جمهور بزرگترین خواسته این روزهای علی
ها او را در این وضعیت ببنید. علی همراه بردارش به اتاق بازگشت و با لبخندی که روی لب داشت گفت: مادرم راست می گوید بعد از عمل شبیه مومیایی ها شده بودم. وقتی به هوش آمدم شدت سوختگی را درک نمی کردم، سعی داشتم دست هایم و صورتم را تکان بدهم اما نمی توانستم، نمی دانم به خاطر داروهای بیهوشی بود یا سوختگی! تا مجبور نشوم از خانه بیرون نمی آیم وقتی پزشکان برای تعویض باند و شست ...
روحانی شبیه میرزا حسین خان سپهسالار است/ سمند داشتم، خوشم نیامد آنرا فروختم/ سرخه ای ها مردمانی شریف و ...
آشپزخانه هم نداشت و همسرشان کنار راهرو غذا می پخت. پس این آدم درد مردم را چشیده است. پس مردم از شما خیلی بیشتر از احمدی نژاد انتظار دارند. من به لطف مدیر مجله ترقی که به گردن من حق داشت مستأجری را نچشیده ام. ایشان بعد از ازدواجم یکی از آپاتمان هایش را به من اجاره داد و گفت هرچقدر که توانستی اجاره بده! اجاره ماه اول را هم به عنوان کادوی ازدواج از من نگرفت. بعد از آن هم در منزل خواهرم که از ایران ...
ام کلثوم، قربانی قصور پزشکی/کمبود امکانات پزشکی مهمترین دغدغه مردم بشاگرد
بتوانم باپای مصنوعی راه بروم . پدرم از عهده هزینه های درمانم برنمی آید وی با اشاره به اینکه پدرم از عهده هزینه های درمانم برنمی آید ،اظهار کرد: پدرم راننده کامیون اداره راه و شهرسازی و مادرم خانه دار و ماهی یک میلیون حقوقش است که به جایی نمی رسد. با این مبلغ باید خرج خانه، دانشگاه خواهرم و دو برادرم که دانش آموز هستند؛بپردازد. برای هزینه های دکتر دخترم چندین تا وام ...
فاتح جاده های کوهستان
تابستانی را که من رفتم دوچرخه برادرم را برداشتم بعد از 10 سال دوباره پایم به رکاب خورد و دور حیاط چرخیدم. آنقدر آن لحظه خوشحال بودم که نمی توانم بیانش کنم، همه جا تاریک تاریک بود اما الان که به آن لحظه فکر می کنم آنقدر خوشحال بودم که همه چیز را مثل روز روشن می دیدم و به خاطر می آورم. آن لحظه لذتی بردم که واقعاً وصف نشدنی است. چرخ زندگی دوچرخه سواری های پنهانی و دور از چشم خانواده و ...
راز شوم یک زن با قتل شوهرش فاش شد
از قتل یک مرد جوان تبعه افغانستان در فشم باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به عماد، مرد 35 ساله ای بود که با ضربات چاقو کشته شده بود. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، ضارب به نام نورالله. 30ساله که از سوی اهالی محل دستگیر شده بود، به پلیس آگاهی منتقل شد. متهم در بازجویی ها گفت: مدتی قبل یکی از دوستانم به نام برهان با همسر مقتول به نام جمیله آشنا شده بود و با هم ارتباط داشتند. شب حادثه ...
ماهواره موجب قتل یک زن توسط همسرش شد!
دعوت کنند. فامیل و دوستان به این زوج، لیلی و مجنون و دو مرغ عشق می گفتند. چون متهم صبح تا شب سرکار بود، همسرش می گفت از این که این مدت را در خانه تنها باشد، حوصله اش سر می رود. پیشنهاد کرد ماهواره داشته باشند، اما متهم به خاطر چیزهایی که گاهی در منزل برخی اقوام یا دوستان از ماهواره دیده یا شنیده بود، حاضر نمی شد این خواسته همسرش را بپذیرد. پیشنهاد کرد بچه دار شوند. می گفت بچه او را از تنهایی درمی ...
جزو گزینه های شهرداری تهران هستم/ در انتخابات بیش از 50 فهرست جعلی به اسم اصلاح طلبان در آمد/ ریشه ...
همکلاسی دارد اینطور و آنطور است و مشخصاتش را گفت، گفت برویم برای خواستگاری؟ گفتم برویم، با همان لباس خاکی سپاه و جبهه رفتیم، فردا از خانه خودشان تماس گرفت با خانواده خانم خیری همسرم، قرار گذاشتند، آنها هم دوست من را می شناختند و خیلی به او اعتماد داشتند و رفتیم یک صحبت اولیه کردیم و دیگر این باب آشنایی شد و بعد مراحل بعدی را انجام دادیم. مجری: مهریه چقدر است؟ بگویم شاید تعجب کنید ...
شهدای رسانه بهترین لحظات ملت ایران را خلق کردند
علی سوری برادر و با جناق این شهید است که می گوید: هرسال در 17 مرداد ماه به یاد مظلومیت شهدای خبرنگار، فرهنگ و رسانه دلم می گیرد و بغض گلو و اشک چشمانم می ترکد نه به خاطر خودم بلکه به خاطر پدر و مادر پیر و همسر شهید سوری و فرزندش که چشم به به راه و در است که خبرنگاران و اصحاب رسانه احوالی از آن ها بپرسند. وی گفت: من و شهید رضا به جز برادری با هم دوست و با جناق بودیم و هیچ وقت خاطرات شهید ...
دیوار مهربانی کتاب در یک مغازه میوه فروشی
خاصی باشد؟! چطور می شود که در یک مغازه میوه فروشی، جایی هم برای کتاب ها باز می شود؟ شهرام: بیشتر به خاطر علاقه برادرم به مطالعه بود. بهرام برادر کوچک تر من است و علاقه خیلی خیلی زیادی به مطالعه دارد، خودش هم دست به قلم است، خود من هم از طریق او به کتاب خواندن ترغیب شدم. پیشنهاد آوردن کتاب به مغازه هم از ایشان بود. می خواستیم یک جورهایی فرهنگ مطالعه را بین مردم جا بیندازیم ...
قصه زندگی عاشقانه زوج پیر شیرازی
12 تومان خریدند که ماهانه 2 تومان قسط آن را می دادند و هر ماه از حضرت ابوالفضل (ع) می خواستند یک ماه دیگر نگهدارشان باشد تا قسط های خانه تمام شود. آن زمان ها، ماه شرف و همسرش کارگر یک باغ بزرگ میوه بودند و هر روز تا بعداز ظهر همانجا کار می کردند. یکی از چشم های حاج قربانعلی از 4سالگی سو نداشت و بی بی ماه شرف برای اینکه دست تنها نباشد در همه کارها همراهش بود. به قول او حاجی مرد بسیار مهربانی بود و ...
دختری به خاطر مواد مخدر آدم کشت
ازدواج کردند، اما می دانم که هر چه در خاطرات کودکی ام می گردم جز جنگ و دعوای این دو با هم چیزی پیدا نمی کنم. می گویند یک بار وقتی دو ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند، من چیزی در خاطر ندارم، اما می دانم که تا 4 سالگی سایه مادر بالای سرم بود، آن زمان را در خاطر دارم، زمانی که مادرم حامله بود، بچه ای که اکنون برادر کوچکترم است. می گویند دو سال قبل هم مادرم پایش را در یک کفش کرده بود که ...
بانوان کارآفرین سیروانی که به هنر دست هایشان ایمان دارند
.... او می گوید: بعد از فارغ التحصیلی ام در رشته مدیریت جهانگردی، با نبود شغل مواجه شدم و به همراه خواهرم در مرکز وابسته به کمیته امداد شهرستان سیروان، یک دوره مقدماتی رشته سراجی سنتی را گذراندیم؛ و با حمایت های برادرم، این حرفه را ادامه داده و دوره مقدماتی را بطور کامل یادگرفته و سپس عازم شهر شیراز شدیم تا دوره پیشرفته سراجی سنتی را بگذرانیم و این دوره را نیز با موفقیت با اتمام ...
درمان استرس در نوجوانان و علائم آن
...> علاوه بر این، مشکلات با دوستان، تحت زورگویی و قلدری دوستان و دیگران قرار گرفتن و روابط احساسی و عاشقانه نیز از دلایل عمده ی ایجاد استرس در نوجوانان هستند. هر آنچه بر خانواده تأثیر بگذارید، مستقیما بر نوجوانان نیز اثر می گذارد. انتظارات غیرمنطقی والدین، اختلافات زناشویی میان پدر و مادر، مریضی و بیماری یکی از اعضای خانه یا اختلاف و روابط سست میان خواهر و برادرها از عوامل خانوادگی ایجاد ...
تابلوی روی دیوار خبر شهادت محمدرضا را به همسرم داد!
شد تا پای خاطرات پدر قصه گوی شهدا بنشینیم و او از محمدرضا و علیرضا برایمان بگوید. در ادامه ماحصل گفت وگو را می خوانید: پول توجیبی علیرضا را بیشتر کردم علیرضا از همان دوران کودکی علاقه اش به تحصیل در مدرسه اسلامی بود. به همین خاطر او را در مدرسه اسلامی نوبخت ثبت نام کردم. علیرضا به مدت چهار سال در مدرسه نوبخت درس خواند و به جهت تعطیلی مدرسه، پرونده تحصیلی وی را به ...
قتل همسر و مادرزن پس از جشن عروسی
گوهر روبه رو شدند. کمی آنطرف تر از جسد زن میانسال مرد 40 ساله ای به نام اسماعیل در حالی که چاقوی خونین به دست داشت و روی مبل نشسته بود، بازداشت شد. نخستین بررسی ها حکایت از آن داشت اسماعیل دقایقی قبل همسر و مادر زنش را با چاقو به قتل رسانده و پدر زنش به نام داوود را نیز به شدت زخمی و راهی بیمارستان کرده است. همچنین مشخص شد پس از این حادثه، داوود در حالی که به شدت زخمی شده ...
محمدحسن معجونی ، چخوف و یک صحنه خالی
به این شباهت ها و نزدیکی ها کاری ندارند و اصلا چیز دیگری را محک می زنند. به خاطر اینکه تجربه انسانی شان چیز دیگری است. اصلا نمی توانم بگویم که ما به تجربه آنها نزدیک شده ایم یا نه. به نظرم ما باید در آخرین پله ای که همه ایستاده اند کار تازه ای ارائه دهیم. نه اینکه نردبان جدیدی بسازیم. نردبان جدید ساختن؛ یعنی با معیارهای جای دیگری حرکت کردن. آن معیارها، سال به سال رشد کرده اند. ما مگر لحظه به لحظه ...
وصیت نامه سردار شهید موحددانش؛ خواهرم حجابت را حفظ کن چرا که حجاب تو محرومیتی را بر استعمار تحمیل کرده
خمینی بزرگ بجنگی، برادرم از من به تو یادگار، این مرد خدا را تنها مگذار که درد محرومان را می گوید و رنج مظلومان را بیان می کند. بیشتر قرآن بخوان و سعی کن به احکام عمل کنی در زندگی کاری کن که همیشه باعث افتخار پدر و مادرمان باشی و آنها را از خودت ناراضی نکنی که رضای خدا در رضای آنهاست. و زهرا خواهرم، تو نیز زینب گونه و با منطق در تحمل سختی ها و مصائب روزگار بکوش و گریه و شیون سر نده که مرا ...
فرصت 45 روزه دختر نوجوان برای نجات پدرش از قصاص
کنترلم را از دست داده بودم گلویش را فشار دادم و وقتی به خودم آمدم که او دیگر نفس نمی کشید. خیلی ترسیده بودم برای همین جسد او را به چاه انداختم. بعد هم وانمود کردم که وی زمانی که قصد رفتن به خانه پدر و مادرش در زاهدان را داشته ناپدید شده است اما عذاب وجدان باعث شد که خودم را تسلیم کنم. با اعترافات این مرد، او بازداشت و پرونده به دادگاه کیفری استان یزد فرستاده شد. مرد جوان به اتهام قتل همسرش ...
بلایی که شوهر خواهرم در آشپزخانه سرم آورد
فرزاد شده بود که از نظر فرهنگی و اجتماعی در سطح بسیار پایینی قرار داشت اگرچه پدر و مادرم با این ازدواج به شدت مخالف بودند اما سماجت های خواهرم برای ازدواج با فرزاد بالاخره نتیجه داد و آن ها با یکدیگر ازدواج کردند. شوهر خواهرم حتی از آداب معاشرت بی بهره بود و به موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده ما حسادت می کرد. با آن که زندگی مشترک آن ها دوامی نداشت و چند سال بعد از یکدیگر جدا شدند ولی فرزاد زندگی ...
حکم مرگ برای عامل قتل عام خانوادگی
مشخص شد یکی از زن ها- نسترن- شب گذشته همراه فرزندانش به خانه برادرش- محل جنایت-رفته بود که آنها وخانواده برادرش دراین جنایت انتقامجویانه با شلیک گلوله به قتل رسیده بودند. ازسوی دیگرتیم جنایی درتجسس های مویرگی درروستا پی بردند یکی از اهالی با شوهر نسترن اختلاف داشته و او را عامل قتل پدر و برادرانش معرفی کرده است. به همین خاطر مرد جوان به بهانه خونخواهی پدر وبرادرانش، شبانه به همراه دو ...
روایت مهرعلیزاده از ماجرای ازدواجش،یک مهریه خاص و باجناقی که اصلاح طلب نیست/از مناظره ها راضی نبودم
بودم به من گفتند شما آقای مقدم را می شناسید؟ گفتم بله دوست من است، بعد گفتند ایشان به واسطۀ یک نفر آمده است برای خواستگاری دختر دوم خانواده که از آنجا مطلع شدم. *{با هم از نظر سیاسی اختلاف نظر دارید؟}:ایشان اصلاح طلب نیستند [می خندد] *{رابطه شما با حاج خانم چطور است؟ عاشقانه است دست خط های عاشقانه برای ایشان می نویسید؟}:[می خندد] واقعاً فرصت این کارها را نداریم ولی همدیگر را ...
گفتگوی تفصیلی پایگاه خبری مرآت با خسرو معتضد
نام هوکنر را که متخصص جنگ های خیابانی بود برای این واقعه به خدمت گرفته بودند. در این واقعه 300 تا 400 نفر از هموطنانمان به شهادت رسیدند. همه باید این مسائل را بخوانند و بدانند. نگران اعزام حجاج به عربستان هستم چرا این دیپلمات بازنشسته (افشاری) باید الان در خانه اش بنشیند؟ وزارت خارجه باید از او و امثال او استفاده کند. من الان نگران اعزام 86 هزار نفر ایرانی به حج هستم. چرا ...
ریشه پدیده آقازادگی هنوز خشکانده نشده است
قرار می گیرد و به خاطر همین ایام و بعد از آن هم یک فدراسیون ورزشی بین المللی را اداره می کنند، میان جوانان و ورزشی ها خیلی شناخته شده است و خبر ها و صحبت های او را پیگیری می کنند و این ایام شایعات زیادی داریم در مورد شهردار شدن ایشان در تهران. در این برنامه در خدمت دکتر محسن مهرعلیزاده از چهره های سیاسی اصلاح طلب و رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای و همچنین رییس کمیته گردشگری ...
ریشه پدیده آقازادگی هنوز خشکانده نشده است/با برخی از اعضای شورا برای شهرداری تهران صحبت هایی کرده ام/ ...
قرار می گیرد و به خاطر همین ایام و بعد از آن هم یک فدراسیون ورزشی بین المللی را اداره می کنند، میان جوانان و ورزشی ها خیلی شناخته شده است و خبر ها و صحبت های او را پیگیری می کنند و این ایام شایعات زیادی داریم در مورد شهردار شدن ایشان در تهران. در این برنامه در خدمت دکتر محسن مهرعلیزاده از چهره های سیاسی اصلاح طلب و رییس فدراسیون بین المللی ورزش های زورخانه ای و همچنین رییس کمیته گردشگری ...
بازخوانی ناگفته های صاحبخانه سابق مهندس اسفندیار رحیم مشایی از مستاجرشان
شماری می کنیم. بعد از کمی پرس وجو در میان کوچه ها، بالاخره نشانی را پیدا می کنیم. سر کوچه روی دیوار نوشته اند مرگ بر منافق . شعارها به ما می گویند که درست آمده ایم. به انتهای کوچه که می رسیم، میزبان منتظر ماست. چشم های گرد شده ما به صاحبخانه می فهماند که از همین اول کار شوک زده ایم! بعد از کمی تعارف، وارد می شویم و این شوک تبدیل به بهت می شود. آیا اینجا ساختمانی است که مرد ساکت اما پر ...
افزایش میوه بهشتی با یک شجره طیبه / کسب روزی حلال با چشم دل!
که معصومه از سال 88 که به خاطر پدر ترک تحصیل کرده و گوسفندان را برای چراه به صحرا می برده انجام داده است اما حالا دوباره تحصیل را شروع کرده و با خیاطی و کمک به پدر دیگر مجالی برای این کار پیدا نمی کند. بر روی یکی از سنگ های طاقچه خانه حکاکی شده السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) ؛ این را معصومه وقتی همراه مادرش به مشهد رفته و موزه وسایل اهدایی مردم به حرم رضوی را دیده نیت ...
محمدرضا باهنر؛ مهندس لابی گری و مرد رایزنی های سیاسی
هم به شورای 30 نفره مرکزی راه پیدا کردم. همه این افراد از شخصیت های شناخته شده و مهم بودند، به جز بنده. در واقع از رانت شهید باهنر استفاده کرده بودید؟ نمی شود گفت رانت، ولی خب همه رای های من به خاطر ایشان بود چون هیچ کس من را نمی شناخت و سابقه چندانی هم نداشتم. دیگر مجبور شدیم خانه مان در کرمان را بفروشیم و بیاییم تهران. ایشان هم کمی غر زدند. البته این همسرم که الان دارم درباره شان ...
لیلی گلستان: رنج با ما عجین شده است
خانواده خودمان شروع کردم، و حالا با تمام سختی هایی که در این راه کشیده ام، 28 سال است که گالری دارم. من با مشکلات عدیده ای در زندگی مواجه بوده ام، ولی حالا جوان ها را می بینم که با کوچکترین مشکلات غُر می زنند. غیر از مرگ و مرض، همه چیزِ زندگی قابل حل است. من برادر نازنینم را در جنگ مزخرفِ عراق و آمریکا از دست دادم، مادرم که بعد از مرگِ برادرم خم به ابرو نیاورد و همیشه دلداری ام می داد تا ...
نوستالژی هایی که برای نسل امروز قابل درک نیستند
کنیم که برای عوض کردن کانال باید از جایمان بلند میشدیم. احتمالا پدر و مادرمان هم مجبورمان میکردند اینکار را انجام دهیم تا بتوانند هرچه که آنها دوست دارند ببینند، آخر یک تلویزیون که بیشتر نداشتیم. 15 . کرایه ی فیلم شب جمعه تا ویدئو کلوپ رانندگی میکردیم و متوجه میشدیم که تمام فیلمای خوب را به یغما برده اند. حتی اگر اینگونه نبود باید فیلم ویدئویی را به اول فیلم باز میگرداندیم چون ...
محمود دولت آبادی؛ راویِ روزگار مردم سالخورده
یا کار بودم یا شب دیر می رفتم خانه. شما فکر کن من در دوره ای که ریاضت دوساله را شروع کرده بودم همیشه چهار و نیم صبح هر سه ماه یک بار می رسیدم خانه. اگر پنج صبح یا چهار صبح می رسیدم، هر ساعتی می رسیدم خانه، زنی پشت شیشه پنجره رو به کوچه بود با موهای از وسط زلف شده و چارقد سفید. آن زن حتما مادر من بود که منتظر بود تا من بروم و بعد او برود بخوابد. عشق به مادر و پدر یک حس متفاوت است و این کمترین ...