سایر منابع:
سایر خبرها
یه دهه هفتادی با ژن خوب /تصاویر
...> بعضی وقت ها غریب که گیر می آورند سر را از پشت می برند! خدا کند وقت رفتن به جبهه کسی که پشت سرش قرآن خوانده گلوی محسن را نبوسیده باشد! چهار عکس خوبی است! عکاس زاویه خوبی انتخاب کرده و سوژه ها دارند نقش خودشان را بازی می کنند! اصلن انگار حواس شان به دوربین نیست. محسن که دارد الا بذکرالله می خواند و گاهی سلام زیارت عاشورا زمزمه می کند. اصلا روی لبش انگار "واو" است. احتمالا ...
سیدپابرهنه، بزن بهادری بود برای خودش
و ناراحت نباش ... سید حمید ما مدتی بعد بر می گرده رفسنجان، اولین جا هم میره پیش دوستاش که سر کوچه بودن !! می گه بچه ها من دارم میرم جبهه !! شماها هم بیائید!! می گه بچه ها خاک بر سر من و شماها؛ پاشیم بریم ناموسمون در خطره...! اومد خونه از مادر حلالیت طلبید و خداحافظی کرد و رفت ... به جبهه که رسید کفشاشو داد به یکی و دیگه تو جبهه کسی اونو با کفش ندید، می گفت: اینجا جایی که خون شهدامون ...
گفتنی های شهیندخت مولاوردی در آخرین روزهای معاونت اش
روزنامه اعتماد: آن را دست به دست می کرد. به کتابخانه مسجد محله هم زیاد می رفتم و کتاب امانت می گرفتم. سال هایی که تابستان با ماه رمضان تقارن پیدا می کرد، تنها تفریح ما این بود که برویم در مسجد نماز جماعت بخوانیم [می خندد]. خواهر کوچک ترم از صبح می رفت مسجد جا می گرفت. تلویزیون هم که یکی، دو کانال بیشتر نداشت. یادم هست از ساعت 4 بعدازظهر به بعد، برنامه ها تازه شروع می شد؛ یعنی بعد از اخبار ساعت 2 ...
شهید "عزادار" نمی خواهد؛ "رهرو" می خواهد +عکس
به گزارش شهدای ایران ، شهید علیرضا موحددانش 27 شهریور 1334 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز غائله کردستان، به آنجا رفت و در چند عملیات پاکسازی علیه ضد انقلابیون شرکت کرد و پس از آن به جبهه اعزام شد. این سرباز سرافراز خمینی (ره) سرانجام در 13 مرداد 1362 طی عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، در حالی که فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) را بر عهده داشت، به شهادت رسید. وصیت نامه شهید ...
به او گفتم شهید شو، اما اسیر نه
، بعد از گذشت چند روز به یاد روزهایی افتادم که محمدامین از من التماس می کرد: مامان! دعا کن من شهید شوم. از اینکه می دیدم پسرم به آرزوی خود رسید خدا را شکر کردم و با خود گفتم مگر یک مادر جز اینکه فرزندش به آرزوی خود برسد خواسته دیگری دارد. محمدامین زمینی نبود. به ظواهر دنیا توجه نداشت هیچ وقت به این فکر نمی کرد آینده اش چه می شود حتی راجع به شغلش حرف نمی زد فکر و ذکرش امام حسین و شهدا بود ...
روایت یک جانباز از شهادت فرزند 14 ساله اش
ما خبر دادند غلامرضا در تنگه چزابه به شهادت رسیده است و جنازه اش هم در همان منطقه جا مانده است. من در آن روزها در لشکر 92 در منطقه عملیاتی شلمچه مشغول به خدمت بودم که خبر شهادت غلامرضا را شنیدم. غلامرضا آر.پی.جی زن گردان امام سجاد(ع) بود و برای انجام عملیات پیروزمندانه خیبر به منطقه اعزام شده بود و در روز هشتم اسفندماه سال 1362 در منطقه چزابه به شهادت رسیده بود. من برای پیگیری وضعیت ...
شهیدباکلاه؛ نماز جماعت اول وقت و بازگشت پیکری با 9 سال انتظار
. وقتی مادر مانع کارش شد، می گفت: می خواهم کارهایم را خودم انجام دهم تا شاید گوشه ای از زحمت تو را کم کرده باشم. (خاطرات خانواده) وقتی در پانزده سالگی قصد رفتن به جبهه کرد، با مخالفت خانواده روبرو شد ولی چند ماه بعد بی خبر عازم جبهه غرب مهاباد شد. پدرجان از اینکه بی خبر به جبهه آمده ام خیلی معذرت می خواهم و امیدوارم که حلالم کنید و مرا ببخشید و از مادر و دیگر اقوام نیز معذرت می خواهم ...
منافقین گفتند آزاد شویم دست به اسلحه می بریم
اواخر سال 67 ادامه داشت و در آن زمان من هر روز به شهرها و شهرستان های خوزستان سر می زدم. از اهواز گرفته تا دزفول، مسجد سلیمان، بهبهان، شوش و آبادان در آن زمان چون هنوز مجرد بودم تمام وقت فعالیت می کردم و در روز شاید به 100 پرونده رسیدگی می کردم. مثلا در دزفول به دلیل بمباران جلسات دادگاه در زیرزمین تشکیل می شد خلاصه تا اواخر 67 که از 67/11/1 استعفا دادم. تسنیم: فضای خوزستان از لحاظ فعالیت ...
اخلاص حاجی صلواتش را ماندگار کرد
همه دختر و پسرهای آن زمان به طور سنتی ازدواج کردیم بدون اینکه ذره ای شناخت نسبت به هم داشته باشیم. من متولد قم بودم و حاج رضا متولد خوانسار اما هر دو ساکن قم بودیم. حاج رضا اوایل ازدواج مقلد امام خمینی(ره) بود و علاقه خاصی نسبت به ایشان داشته. بعد از 15 خرداد و شهادت حاج آقا مصطفی فعالیت های انقلابی حاجی اوج گرفت. سال 50 هنوز یک هفته از مراسم نامزدی مان نگذشته بود که حاجی را گرفتند و به زندان اوین ...
بسته خبری سه شنبه 17 مرداد ماه 1396
...> [ Photo ] وضعیت آب و هوای استان های کشور در سه روز آینده در شرق کشور در بعضی ساعات وزش باد شدید روی خواهد داد که در منطقه زابل باد شدید گاهی باعث تشکیل گرد و خاک می شود ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [08.08.17 08:31] [ Photo ] روز خبرنگار بر همه خبرنگاران کشور عزیزمان گرامی باد ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [08.08.17 09:04] ...
جانبازی با کلکسیونی از مجروحیت، اما ثابت قدم و پُرتلاش
تهران مکانی است که قرار گفت و گویمان با این قهرمان ملی است. امروز سخن گفتن و نوشتن از مردی که طولِ 8 سال دفاع مقدس را در جبهه ها بوده، کار آسانی نیست. چرا که وقایع بسیاری را به چشم خود دیده و وجودش مملو از خاطرات و خطرات جنگ تحمیلی است. از شهادت دوستان و هم سنگرانش که خونشان لباسش را رنگین ساخته گرفته، تا به آن جا که پس از اتمام جنگ، رسالت تفحص و پیکریابی شهدا را بر دوش کشیده است. اما ...
اجازه دارم سرخوشی را به امید تعبیر کنم
هراس نداشتم. جیرانی: قبلا هم از علاقه به کهن الگو ها صحبت کردی، کهن الگو هایی که در فیلم های تو به روز شده اند، این به روزکردن خیلی مهم است و به نظرم بیشتر غریزی است و هر دو فیلم کهن الگو هایی هستند که به روز شده اند و قصه هایی داری که بحران دارند. محمدی: فکر می کنم هیچ وقت قصه های من بحران های عجیب وغریب نداشته است. جیرانی: دو قصه ای که خودت کارگردانی کردی، بحران های عجیب وغریب ...
تدابیر اقتصادی یک دانش آموز شهید/ کار برای اسلام هیچوقت بس نیست
به گزارش خبرگزاری شبستان از کرمان، حمیدرضا مظهری صفات در 15 مهر سال 1340 در خانواده ای مذهبی در کرمان متولد شد؛ پس از طی دوران کودکی به مدرسه راه یافت تحصیلاتش را تا چهارم دبیرستان ادامه سپس دست از تحصیل کشید و داوطلبانه به جبهه رفت سرانجام در22 فروردین سال 62 در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. برادر دیگر این شهید بزرگوار به نام علیرضا در سال 67 به شهادت رسید. همرزم شهید: ...
شهید دانش آموزی که دغدغه اش خبرنگاری بود
؟ مادرم کمی تامل کرد و گفت: باشد پسرم بازی را تو بردی من برای اعزام به جبهه تو موافقم و این شد که محمد رضای 19 ساله تنها پسر خانواده فرهادی عازم جبهه شد. محمد رضا هنگام خداحافظی به من گفت: خواهرم از تو می خواهم مراقب مادر باشی و این سفرمن دیگر برگشتی ندارد محمد رضا به جبهه رفت و 20 روز بعد از رفتنش خبر شهادتش را برایمان آوردند او در سال 65 در جزیره مجنون در اثر اصابت گلوله درماه مبارک رمضان ...
اقدام کثیف مرد تنوع طلب با 3 دختر که همسرش شده بودند
هم با عصبانیت از خانه بیرون رفت. ده روز از یاسر بی خبر بودم. موبایلش خاموش بود و کارهای مغازه اش را به شاگردش سپرده بود. شیما هم درست از شبی که یاسر رفت، غیبش زد. لازم نبود کارآگاه باشم تا بتوانم حقیقت را بفهمم! یاسر همان کاری را با من کرد که چند سال قبل با مهدیه بیچاره کرده بود. همه عشق و علاقه ام نسبت به یاسر دود شد و به هوا رفت و خشم و انزجار جای آن را گرفت. روزهای بدی را پشت سر می گذاشتم ...
حسادت و بدبینی انسان را جهنمی می کند
آن باشد، چون حرفش را از قدیم الایام در شرق و غرب زده اند و در حال حاضر هم دارند این حرف را می زنند. این زندان های عریض و طویلی که در همه کشورها هست و دادگستری های پهناوری که در همه ملت ها هست، ثابت کننده این حرف است و اگر این نبود، یقیناً زندانی، دادگاهی و جریمه ای وجود نداشت. و آن، این است که همه قبول دارند انسان چنانکه بیماری بدنی می گیرد، دچار بیماری فکری هم می شود و چنانکه بدنش در معرض آفت ...
توضیح مرگ برای کودکان، سخت ترین کار
بخصوص زیر 5 سال درک بهتری دارد، توضیح مرگ به عنوان توقف تمام کارهای جسمانی است. مثلاً به او گفته شود مردن این گربه یعنی اینکه او دیگر راه نمی رود یا غذا نمی خورد و چیزی را نمی بیند و هیچ دردی را احساس نمی کند و جسم آن دیگر کار نمی کند. کودکان نیاز دارند در مورد خودشان اطلاعاتی داشته باشند. ممکن است بپرسند که من کی می میرم؟ که در جواب بهتر است گفته شود هیچ کس نمی داند که کی کسی می میرد، ولی ...
سعید چنگیزیان در سه خواهر خود را نابود کرد!
به گزارش روزنامه اعتماد، ثبات، کلید واژه فعالیت های گروه تئاتر لیو در تمام سال های بعد از شکل گیری و فعالیت در جریان تئاتر ایران است؛ ویژگی ای که اتفاقا دُر گران بهای دهه های اخیر هنر به حساب می آید و همین مشی موجب شده تا گروهی از بازیگران صاحب سبک زیر سایه و نشان لیو شکل بگیرند. در این بین رضا بهبودی و سعید چنگیزیان نام های بلندی هستند که نیاز به معرفی ندارند و عملکرد موثرشان بارها در تئاتر و ...
روزی، روزگاری که تئاتر هم دستش به دهانش می رسید
خیلی باهوش است، او فهمید، فهمید که باید برود کلاس سمندریان، باید برود و یاد بگیرد. کلاس بیان برود. او رفت یاد گرفت، الان هم در حال آموختن است. یادم هست آن زمان متن مرا هم حفظ بود. جلوتر از من، من خودم از مخالفیتش بودم اما در ادامه کار به جایی رسید که حتی پیشنهادش را هم به دوستانم می دادم. رویا تیموریان هم سر سریال دیوار به دیوار همین فکر را می کرد اما در ادامه سر سریال گفت وای این پسر چه پدیده ای ...
عاقل کسی است که ذلت اطاعت در خانه ی خدا را با عزت در معصیت خدا عوض نمی کند
علیه السلام: أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِیَ؟ قالَ علیه السلام: لا یَری أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّی وَ أَتْقی. 1 وجود مقدس حضرت رضا علیه السلام فرمودند :تمام نمی شود عقل انسان مسلمانی ،مگر اینکه ده خصوصیت را دارا باشد: یعنی اگر از این اوصاف عشره که در این روایت مذکور شد،یک یا دوتا را فاقد بود،عقلش کامل نیست و اگر همه را نداشت،این انسان عاقل ...
بسته خبری دوشنبه 16 مرداد ماه 1396
حادثه قطار تبریز- مشهد آفریده، همواره یکی از اصلی ترین تخریب کنندگان مدیریت شهری تهران بوده است. ◽️ وی و معاونینش در موضوعات مختلف شهری ورود پیدا کرده و دست به اظهارات شاذ و بی ارتباط زده اند. حتی حناچی، معاون آخوندی یکی از افرادی بود که بهمراه محمدعلی نجفی، سناریوی دروغین املاک نجومی را رقم زد و به این بازی پرو بال فراوانی دادند. ◽️ در هفته های پس از انتخابات پرحاشیه 96 ...
گفت و گویی با خانواده خبرنگار شهید احمد حسنی
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از اروم نیوز ،شهید احمد حسنی در اول فروردین 1338 در روستای قره حسنلوی ارومیه و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. شهید حسنی تحصیلات خود را تا چهارم ابتدایی در مدرسه روستا گذراند و برای ادامه تحصیلات همراه با برادرش محمد علی به شهر رفت. به گفته مادرش احمد خیلی با محبت و جسور بود. نماز و روزه خود را به جا می آورد و به پدر و مادر و خواهر و برادرانش ...
دعوای پدرخوانده و زنی با چادر گل گلی
تقصیری خودشان حرف می زند. رفتاری که کوچک ترین شباهتی به برخورد آدم کش ها در چنین مواقعی ندارد و انگار نه انگار که این دو سال هاست برای دیوان سالار آدم می کشند. خلاصه این که هاشم می آید و با عصبانیت آن ها را از کافه بیرون می کشد و همراه با غرولند و شکایت از می خوارگی شبانه شان، راهی ماشین می شوند. همه چیز همان طور است که در مورد قتل اسد هم رخ داده: چند آدم مسلح توی ماشین، جلوی کافه منتظر خروج آن ها ...
نبودن وزیر زن، درجا زدن است
محله هم زیاد می رفتم و کتاب امانت می گرفتم. سال هایی که تابستان با ماه رمضان تقارن پیدا می کرد، تنها تفریح ما این بود که برویم در مسجد نماز جماعت بخوانیم [می خندد]. خواهر کوچک ترم از صبح می رفت مسجد جا می گرفت. تلویزیون هم که یکی، دو کانال بیشتر نداشت. یادم هست از ساعت 5 بعدازظهر به بعد، برنامه ها تازه شروع می شد؛ یعنی بعد از اخبار ساعت 3. برنامه درس هایی از قرآن آقای قرائتی آن موقع خیلی ...
مهربانی و برادری، یگانه راه گسترش پیام توحید در جامعه
و مفزع العباد فی الداهیه الناد ... و مگر می شود این گونه بود، اما در دل مردم راهی نداشت؟ اینها شاید همان مقصود امام علی(ع) بوده است که سال ها بعد فرزندش امام رضا(ع) به ما گوشزد می نماید. برخی خصایل آنان انحصاری، همان نورهای پاک است و دست ما از آنها کوتاه، اما اتصاف به برخی دیگر وظیفه ماست، اگر خود را هنوز شیعه آنان می نامیم و مسئولیت شیعه بودن مان را باور داریم. یادداشت از داریوش اسماعیلی، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد اصفهان ...
گزارشگران بهشت
سطح شهر به تهیه گزارش پرداخت ،آنگاه راه جبهه را در پیش گرفت . احمد آریایی فریاد فتح و ظفر رزمندگان اسلام و ندای به خون نشسته شهیدان سرافراز را از جبهه های خونین شهر ،آبادان ، دارخوین ، و... به گوش مردم می رساند.او بارها و بارها تا مرز شهادت پیش رفت .و سرانجام در تاریخ 60/2/21 در جبهه دارخوین به خیل شهیدان خبرنگار پیوست. شهید حسن نجفی شهید حسن نجفی ، از زمره فعالان ...
واکنش شیخ نعیم قاسم به تصویر عیادت از جوان مجروح
جوان مجروح در رسانه ها، گفت: یکی از این شهدا، از خانواده "ابو حمدان" است و "محمد مهدی ابو حمدان" نام دارد. وی (هنگام شهادت) 17 سال و سه ماه سن داشت. وی تنها پسر خانواده بود و فقط یک خواهر دارد. شیخ نعیم قاسم خاطرنشان کرد: پس از سخنرانی در مراسم هفتم این شهید، با مادرش دیدار داشتم تا شهادت پسرش را به او تبریک و تسلیت بگویم. وی افزود: وقتی مادر شهید به استقبال من آمد، این احساس ...
وقتی تابلوی روی دیوار خبر شهادت محمدرضا را به مادرش داد!
بر در خانه ها پرچم های سبز نصب کرده اند. تنها یک خانه پرچم نداشت. وقتی همسرم به ایران بازمی گردد خوابش تعبیر می شود. تمام کوچه به جز همان یک خانه، چراغانی شده و پرچم نصب شده بود. پیش از شهادت محمدرضا نیز مادر محمد رضا متوجه شده بود که او به شهادت خواهد رسید. محمدرضا قاب عکسی هایی متشکل از تصاویر شهیدان بهشتی و رجایی بر روی دیوار اتاق نصب کرده بود. روزی همسرم می خواست عکس ها را از روی ...
کنایه های در لفافه و گاه صریح مولاوردی در مصاحبه عمدتا شخصی به دولت روحانی
مطالعه می کردم و امکان نداشت یک شماره از کیهان بچه ها را از دست بدهم. جالب بود از بین دخترهای همسایه، یک نفر کیهان بچه ها را می خرید و آن را دست به دست می کرد. به کتابخانه مسجد محله هم زیاد می رفتم و کتاب امانت می گرفتم. سال هایی که تابستان با ماه رمضان تقارن پیدا می کرد، تنها تفریح ما این بود که برویم در مسجد نماز جماعت بخوانیم [می خندد]. خواهر کوچک ترم از صبح می رفت مسجد جا می گرفت. تلویزیون هم ...