سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های عامل جنایت هولناک خیابان شیخ بهایی
. روی فرمانده خودم گلنگدن کشیدم و می خواستم او را با تیر بزنم. سال 50 در بیمارستان مهرگان بستری بودم و بعد هم که به انگلیس رفتم مدتی آنجا بستری بودم. شما دارو هم مصرف می کردید؟ نه، هیچ وقت دارو مصرف نکردم. چقدر درس خوانده اید، چه شغلی داشتید؟ از خودتان بگویید. من چهار لیسانس دارم؛ لیسانس حسابداری، علوم بانکداری، مدیریت و بایگانی. اوایل در بانک اعتبارات ایران کار می ...
سرنوشت متفاوت متهمان 4 پرونده جنایی
رفته بودم و همه حواسم به درس خواندن بود اما پس از مدتی با چند نفر از بچه های مدرسه درگیر شدم و یکی از آنها به نام وحید، تهدیدم کرد. موضوع را برای دو نفر از دوستانم تعریف کردم و آنها گفتند وحید و دوستانش با چاقو و ساطور سر قرار می آیند. خیلی ترسیدم برای همین از انباری خانه مان یک چاقو برداشتم و درجریان درگیری ناخواسته مرتکب قتل شدم. در پایان دادگاه، قضات شعبه هفتم با استناد به ماده 91 قانون مجازات ...
فوت خانم دکتری که روی خاله اش اسید ریخت +عکس
. وی ادامه داد: حوالی ساعت 14 روز حادثه زنگ زنگ خانه خاله ام را زدم که وی به جلوی در آمد و من اسید را به روی بدنش پاشیدم، بعد از اسیدپاشی نیز به منزل خودمان رفتم و قصد داشتم با بلیطی که از قبل برای کانادا خریده بودم به آنجا فرار کنم که جلوی در ساختمان توسط مأموران دستگیر شدم همچنین اسید را خیابان ناصرخسرو تهیه کرده و با پرداخت پنج هزار تومان اسید خریدم اما از نوع اسید اطلاعی نداشتم. ...
اولین گفت وگوی حمید صفت پس از دستگیری
تماس گرفت و گفت مادرمان با هوشنگ، ناپدریمان درگیر شدند و از من خواست که خود را به آن جا برسانم تا در جریان ماجرا قرار بگیرم. جزئیات را اینجا بخوانید. ظهر آن روز مادرم نیز با من تماس گرفت و از من پرسید که چه زمانی به آن جا می روم، من نیز راهی خانه خودمان شدم. حمیدرضا صفت گفت: زمانی که در خانه را باز کردم دیدم ناپدریم سمت چپ مبل نشسته است و یک میز نیز جلوی او قرار داشت. گوشی ...
جزئیات مرگ گروگان در خانه زوج سارق
چیز زیر سر پدرخوانده ام بود. من از نقشه او برای سرقت خبر نداشتم. وی ادامه داد: یک روز وقتی به خانه رفتم دیدم مردی بیهوش در یکی از اتاق ها افتاده و دست و پایش بسته است. مادرم گفت او از دوستان شوهرش است و چون با او اختلاف حساب داشته دست و پایش را بسته اند. من در ماجرا نقشی نداشتم و اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم و همه چیز زیر سر شوهر صیغه ای مادرم بود. با پایان دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند. ...
روایتی دخترانه از 12217 روز انتظار و گمنامی
تفحص کشف و هویت آن از طریق آزمایشات DNA شناسایی شد. خاطراتم از پدر بیشتر از اطرافیان است/هیچ کس شهادت پدر را ندید تنها دختر شهید آقاجانی در گفتگو با تسنیم می گوید: پدرم 15 اسفند 62 در عملیات خیبر و در منطقه طلائیه مفقودالاثر شد. من آن موقع 15 ماهه بودم. خواهر و برادری ندارم و تنها فرزند شهید آقاجانی بودم. من هر خاطره ای از پدر دارم یا مادرم و اطرافیان تعریف کرده اند، یا در خواب ...
قاتل گوش بر در یک قدمی اجرای حکم
به پایان خود نزدیک شده بود که همسر متهم به کلانتری مراجعه کرد و پرده از قتل سوم برداشت. او گفت: مجید چند روز قبل تعدادی لوازم خودرو و دو گوشی تلفن همراه به خانه آورد و گفت آنها را از یک نفر امانت گرفته است. من گوشی را بررسی کردم و عکس پسر جوانی را در آن دیدم. روز بعد به خیابان رفته بودم که با حجله همان پسر روبه رو شدم. همسایه ها می گفتند او به قتل رسیده و وسایلش هم دزدیده شده است. با ...
دردهای تحصیل برای مهاجران نخبه ی افغان
قبول می شدیم و هیچ قانونی مثل تک ماده و... که برای دانش آموزان عادی وجود داشت، برای ما نبود که استرس زیادی وارد می کرد؛ یعنی تنها یک بار شانس امتحان داشتیم. پس شما سه سال پس از تمام کردن پیش دانشگاهی، متوجه این شیوه تبدیل مدرک شدید و توانستید با تمام سختی ها قبول شوید. بعد از آن باید دوباره پیش دانشگاهی را تکرار می کردید؟ بله و با وجود این که سه سال از درس دور بودم، وارد ...
مادر حمید صفت از مرگ مرموز همسرش در بیمارستان گفت!
. روز بعد حمید صفت به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در جلسه بازپرسی به درگیری اعتراف کرد اما به ارتکاب قتل اعتراف نکرد. و در مقابل بازپرس منافی آذر اظهار داشت: شب قبل از حادثه دوست مادرم که همسایه آن ها در آلمان بود میهمان خانه شان بود و مادرم با من تماس گرفت وخواست تا آن ها را به فرودگاه ببرم ولی چون ماشین نداشتم گفتم نمی توانم او را به فرودگاه ببرم به همین خاطر مادرم خودش ...
آخرین جزئیات پرونده قتل حمید صفت +عکس
مادرش اعتراف کرده و مدعی شد که قصد داشته از مادرش در برابر آزار و اذیت ناپدری حمایت کند. حمیدرضا 24 ساله در اعترافاتش به کارآگاهان پلیس آگاهی گفت: برادرم از آمریکا با من تماس گرفته و گفت که ناپدری ام مادرم را مورد آزار و اذیت قرار داده است و من که از درگیری او با مادرم خشمگین شده بودم، به سرعت خودم را به خانه اش در محدوده خیابان شیخ بهایی رسانده و به این اقدام ناپدری ام اعتراض کردم. ...
درد و رنج های پدرکهگیلویه و بویراحمدی پس از مرگ مجید/ فقر و از کارافتادگی پدر رنجی دیگر+ تصاویر
گفتم مجید چطور است گفت مجید از دنیا رفت جمله ای که باعث شد اشک از چشمانم سرازیر شود مجید 9 ساله از دنیا رفت. پدر مجید با بغض این جمله را گفت و من به عنوان خبرنگاری که چند بار به خانه آنها رفته بودم و از نزدیک با مجید حرف زده بودم شنیدن این جمله برایم سخت بود تلفن را قطع کردم و بغض گلویم را گرفت به سراغ گزارشی که از مجید منتشر کردم رفتم دیدن آن عکس ها و چهره معصوم مجید دل هر بیننده ای را ...
شهدا برند جامعه ما/ سربازهای شهید هادی هستیم
مجله مهر: معلوم است سن زیادی ندارد، اما از دور که نگاهش می کنم، او را جوان 30 ساله نمی بینم؛ در او مردی آرام را می بینم که در افکار خودش پرسه می زند. از دور و جایی که ایستاده ام؛ او و شهید ابراهیم هادی را در یک قاب می بینم، یک لحظه از ذهنم عبور می کند که چقدر بهم شباهت دارند حتی اگر این تشابه ظاهری باشد! حالا در گوشه ای از این شهر بزرگ دو برادر دست به دست یکدیگر داده اند و با کمک ...
رهبر انقلاب: امام جواد(ع)، پیشاهنگ حرکت ملت ایران و مبتکر بحث آزاد اجتماعی بود/ نمونه هایی از مناظرات و ...
حضرت جوادالأئمه (ع ) انتقال یافت . مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد . " از اینجا بود که مأمون نخستین کاری که کرد ، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد ، تا مراقبی دایمی و از درون خانه ، بر امام گمارده باشد . رنجهای دایمی ...
قتل به خاطر مسافر آژانس
را نداشتم و همه چیز یک اتفاق بود. به گزارش روزنامه ایران ،پس از اعتراف صریح متهم به قتل، کیفرخواست او به اتهام قتل عمد صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. اما زمانی که متهم در برابر قضات دادگاه ایستاد با رد ادعاهای قبلی اش گفت: آن شب مقتول با دوستانش مشروب خورده و مست بود. همه مان در آژانس بودیم که مسافری وارد شد و او با ...
آیا مصرف شیشه در میان معتادان کم شده است؟
جایی بین میدان آزادی و صادقیه، جایی که بالای سرت تا چشم کار می کند پل است و پل؛ انگار ماشین ها از بالای سرت پرواز می کنند. روی چمن های نمناکی که بتازگی کوتاه شده اند آدم هایی را می بینی که بی خیال از گذر دنیا ساعت هاست در چرتند و آنقدر خمارند که متوجه حضور هیچ کس نمی شوند. همراه با گروه 3 نفره ای از جمعیت خیریه تولد دوباره (که کارشان این است هر روز از صبح تا غروب به پاتوق های مختلف سر بزنند و برای معتادان غذا و وسایل بهداشتی ببرند) به جایی می رویم که چندتایی از معتادان با سر و صدای ما سر از زمین برمی دارند. اول می ترسن ...
از پاسخ به شبهات امامت حضرت جواد(ع) تا ماجرای ازدواج امام با یک آقازاده+صوت
... امام جواد (علیه السلام) در مجلسی با استناد به آیات قرآن و روایات پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله) برای معتصم ثابت کرد که حد دزدی، قطع انگشتان دست است. سپس انگشتان شخصی که اعتراف به دزدی کرده بود، طبق حکم امام جواد (علیه السلام) و به فرمان معتصم قطع شد. سه روز پس از این ماجرا نزد معتصم رفتم و گفتم: خیر خواهی برای امیر المؤمنین امری واجب است. بعد به او گفتم در مجلسی که همه فقها و ...
همه چیز باید در خدمت نمایش باشد
غیرمنتظره تعطیل شد، همه بسیار پرتلاطم خوابیدیم. روز بعد از این اتفاق، بهزاد صدیقی به ما گفت که با کمک دستیارش، بازیگر جایگزین را پیدا کرده است که تا سه روز دیگر خودش را می رساند و روی صحنه می رود. برای من بیشتر این اتفاق غیرممکن به نظر می رسید و فکر می کردم قرار است با اعلام این نوع اخبار، کمی وقت برای نمایش بخرند تا شرایط مهیا شود اما خبر خوب، درست بود. بهزاد صدیقی: حادثه ای که برای بازیگر ...
جنجال دفاع از حمید صفت در فضای مجازی
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی شهر فردا ، افکار نوشت، این خواننده جوان در اعترافاتش گفت که برای جمع کردن وسایلش به خانه رفته بود که مشاهده کرد مادرش توسط هوشنگ(همسرش) مورد ضرب و شتم قرار گرفته است و با دیدن این صحنه کنترل خودش را از دست داد و گلدانی را که روی اپن آشپزخانه قرار داشته را به صورت وی پرتاب کرده است. پس از وقوع این اتفاق تلخ، بسیاری از هنرمندان و چهره های سرشناس با انتشار ...
مددجویانی که فعل خواستن را صرف کردند
، وقتی به اصفهان رسیدیم 600 هزار تومان بیشتر نداشتیم که نیمی از آن را برای پول پیش خانه خرج کردیم و با 300 هزار تومان باقی مانده در بهترین حالت فقط چند ماه می توانستیم در اصفهان زندگی کنیم. وی ادامه داد: پدرم کار بنایی بلد بود و در اصفهان به عنوان بنا مشغول به کار شد و پس از یک ماه مساعده دریافت کرد، امداد یعنی کرامت نفس مددجو حفظ شود، زمانی که هنوز تحت پوشش کمیته نبودیم یک روز با مادرم ...
این مرد گوش زنی را برید و به همسرش هدیه داد! +عکس
فکر کنند او قربانی سرقت اموالش شده است. وی درباره قتل زن جوان نیز گفت: می خواستم ماشینم را بفروشم. به همین خاطر شماره تلفنم را پشت شیشه ماشین چسبانده بودم. تا اینکه زن جوان به نام نازنین با من تماس گرفت. چند ماه از آشنایی ما با هم گذشته بود که همسرم متوجه این ماجرا شد. همسرم باردار بود که قهر کرد و به خانه پدرش رفت. من هم که عصبانی شده بودم به دیدن نازنین رفتم و از او خواستم تا ارتباطش ...
صدای بابا گفتن فرزندش را هیچ وقت نشنید
تعیین کند. ماجرای کتاب شهدا و خواب شهادت برادر احمد آقا شما را در جریان سفرش به سوریه قرار داده بود؟ مدت زیادی قبل از رفتن، به شوخی می گفت می خواهم به سوریه بروم. او به من گفته بود که برای انجام ماموریت دو ماهه می رود ولی مکان آن را مشخص نکرد. البته با حرف هایی که از قبل می زد، شک کرده بودم که قرار است به سوریه برود. چند روز بعد از رفتنش، یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت ...
فروش قاچاقی کتاب غرب زدگی کار دستم داد
اتوبوس بدهم و مسیر مدرسه تا خانه را پیاده می رفتم. از طرفی در دوران جوانی فرد پرشوری بودم و به ماجراجویی به علاقه داشتم. در دوران سربازی با کامیون به مناطق جنوب ایران سفر کردم. با این روحیه و علاقه به کتاب، کار کتاب را با راه اندازی بساط کتاب آغاز کردم. وقتی کتاب بساط می کردم. ناصر رحیمی نامی هم در همان نزدیکی بساط کتاب داشت. خسرو گلسرخی معمولا سر بساط ناصر رحیمی می آمد و من از آن طریق ...
در خردسالی به امامت و در جوانی به شهادت رسید
زبانش به لکنت افتاد، چنان که حاضران متوجه درماندگی او شدند و شکست او و عظمت امام (ع) را به چشم خود مشاهده کردند. هنگامی که مراسم عروسی انجام شد، شخصی به نام محمدبن علی هاشمی نقل کرده است که من بامداد روز بعد نخستین کسی بودم که برای تهنیت خدمت امام جواد(ع) رسیدم و چون در آن شب دوایی خورده بودم به شدت تشنه بودم و نمی خواستم از امام آب طلب کنم. امام(ع) به چهره من نگاه کرد و گفت: به ...
شعر آئینی و شهادت امام جواد/گرفتار غم و دردِ جواد، ابن الرضا هستم
جواد (ع) را با عنوان ابن الرضا (ع) می خوانَد: علاقمند دلداری غریب و باوفا هستم نماز درد می خوانم بر او در اقتدا هستم بُوَد عمری که می گریم به یاد دلبری مظلوم گرفتار غم و درد جواد ابن الرضا هستم زبان حال می گوید مرا در بی کسی کشتند به وقت مرگ تنهاتر ز بابایم رضا هستم میان خانه و با دست همسر زهر کین خوردم غریب و بی کس و تنها، شبیه ...
آنهایی که می گویند نویسنده ایرانی مخاطب ندارد، بی سوادند
توانستم 101 تومانش کنم، 99 تومان به تو تحویل می دادم. چند تا ماموریت با دولت آبادی رفتم. جالب این بود که همه من را می خواستند، چون مدرک نداشتم و مجبور بودم از بقیه بیشتر کار کنم و خودم را نشان دهم. بعد از مدتی هم خودم را به رشت منتقل کردم. این روزها زیاد می شنویم که رمان و داستان ایرانی مخاطبی ندارد و مردم دنبال رمان خارجی هستند. راست می گویند. (پوزخند) در این واقعیت اما حقانیتی ...
سوء استفاده از اعتماد پیرمرد توسط زن و شوهر جوان
خواستم هرچه زودتر تکلیف این ماجرا روشن شود، و بدون هیچ شناختی استخدامشان کردم. آن ها دربرابر پیشنهاد حقوق پایینی که داده بودم چیزی نگفتند و شرایط را قبول کردند. یکی دو هفته گذشت. پدرم به این زن و شوهر جوان خیلی کمک می کرد و حتی کلید خانه را در اختیارشان گذاشته بود اما یک شب که به میهمانی رفته بودیم به خانۀ پدرم دستبرد زد. مأموران زن و شوهر جوان را به عنوان متهم به دستگیر کردند. تازه فهمیدیم شوهر ...
آنگاه که نه فلج اطفال که روح مقاوم، هویت مرزنشین ایلامی را تعریف کرد
را فرا گرفته بود با صدایی لرزان مادرم را صدا زدم، پدر و مادرم با نگرانی مرا به خانه بهداشت روستایمان رساندند ولی دکتر با دیدن حال و روز من گفت امکانات اینجا محدود است و باید به شهر برای معالجه بروم و همان روز به همراه مادر و پدرم راهی ایلام شدیم. درست یادم هست که اطراف بیمارستان امام خمینی(ره) مردم تظاهرات براه انداخته بودند، من در آغوش پدرم از شدت تب بی حال شده بودم تا اینکه به بیمارستان ...
زمانی عکاسی حریم و حرمت داشت/ 12 بهمن 57 و عکاسی از امام راحل(ره) در بهشت زهرا
...، آمد بالای سر من و دست مرا گرفت و گفت: اردهال منتظرت هستم. من گفتم نمی توانم بلند شوم! ولی در همان شرایط از جایم بلند شدم. پرستار را تشخیص دادم و گفتم مرا مرخص کنید؛ دلم برای آقایم تنگ شده است. پرستار فکر کرد منظور من این است که دلم برای پدرم تنگ شده است! وقتی هم به حرم آمدم، از حضرت تشکر کردم و گفتم تا عمر دارم، دست از تبلیغ شما برنمی دارم. به هر وسیله ای باشد. خودت راه ...
برای آرزوها باید جنگید!
رفتم و سوار بر اسب به دشت و کوه می رفتم. 3سال بعد اسبم را به کردان کرج بردم و در باشگاه خانم قره گوزلو که ساختار اسب عرب ایران را به ثبت جهانی رسانده تمرین می کردم. در آنجا با رشته استقامت آشنا شدم و سال ها در مسابقات سوارکاری استقامت حضور داشتم. سال76 به شکل اتفاقی یک کمان خریدم و گاهی از روی اسب تیر می زدم. تمرینات من در باشگاه باعث شد تا یکی از کارگرهای باشگاه مرا به یکی از دوستانش که ...
سحر قریشی: من هم حمید صفت می شوم!
مردم نیوز : از 28 مرداد که خبر به قتل رسیدن پدرخوانده حمید صفت خواننده سبک رپ کشور رسانه ای شد بسیاری از هنرمندان و چهره های شاخص کشور در پست های اینستاگرامی خود از مردم و هوادارنشان در خواست کردند از قضاوت و توهین به این خواننده پرهیز کنند. یکی از هنرمندانی که به این ماجرا واکنش نشان داد، سحر قریشی بود؛ این بازگیر با انتشار متنی در اینستاگرام خود نوشت: از اینجا به بعد حمید صفت ...