سایر منابع:
سایر خبرها
موسوی لاری: با نظر رهبری وزیر کشور شدم - در سال 78 دانشجویان سمت پاستور حرکت نکردند این سناریو سازی بعد ...
نمایندگان مجلس را دعوت کردم. مرحوم دکتر حبیبی هم بودند. قصد من این بود که ما در این جلسه به توانیم از شدت و حدت نظرات مخالفین کاهش دهیم اما بعد از جلسه تاثیر گذاری آن محسوس نبود. یعنی تقریبا فرصت از دست رفته بود و یا اینکه آنها به این جمعبندی رسیده بودند که اگر آقای نوری هم به گونه ای دیگر صحبت می کرد خیلی موثر واقع نمی شد. بنابریان کلیت چیزی که آقای ناطق گفتند را رد نمی کنم اما تمام علت هم نبود ...
دعای شیخ حامی “شریعتمداری” برای شاه/ تعبیر آیت الله گلپایگانی درباره رهبری
تلمذ کرده بودید؟ رابطه مرحوم امام و آیت الله بروجردی به چه شکل بود؟ این را از این بابت می پرسیم که برخی معتقدند بعد از مسئله فدائیان اسلام رابطه این دو بزرگوار رو به سردی رفته بود. بله من محضر آیت الله بروجردی هم تلمذ کرده بودم اما نه به صورتی که جزو اصحاب ایشان باشم بلکه صرفاً در درس شرکت می کردیم. برخی می گویند سر مسئله فدائیان اسلام مرحوم امام یک مقدار با آیت الله بروجردی به اختلاف ...
راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس
. راننده که مردی بلند و سیاه چرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازی کرد خیلی زود عصبانی و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلی ما که در وسط های ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفی نزد؛ ولی رو کرد به حاج شیخ عباس قمی و گفت: اگر می دانستم تو را اصلاً سوار نمی کردم، نحسی قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت. یا الله برو پایین و ...
انسان تک ساحتی نیستم
روان شناسی به آن می پردازند که انسان حس هایی را می بیند که خیلی هم واقعی نیست؛ اما می تواند آینده را پیش بینی کند. به هر طریق دیدم بعد از مرگ همسرم تکه ای از من کنده شده است و حس هایی داشتم و باورم نمی شد که این اتفاق رخ داده است. هفت، هشت روز پس از مرگ همسرم شروع کردم به اسکیس زدن و بر سر مزارش قول دادم که این پتانسیل عظیم، حالت نامتعارف، این حس عاطفی را که با خاطرات، یادآوری ها و نیازهای ...
بدهکاری که نتوانست در مراسم ختم پسرش حاضر شود
. دوم دبیرستان مدرسه را رها کرده و در یک مغازه شاگردی می کردم. تقریبا روش کاسبی را یاد گرفتم. عازم خدمت سربازی شدم خدا را شکر بعد از آموزشی برای ادامه خدمت به یکی از کلانتری های بم معرفی شدم. سه روز در هفته شیفت بودم و سه روز آزاد. توی همان مغازه ای که شاگردی می کردم مشغول به کار شدم اما در کنارش سربازی هم می رفتم. 2 سال گذشت و با همه خوب و بدش خدمت سربازی هم تمام شد. هنوز در همان مغازه با همه انرژی ...
وضعیت ثبت نام دانش آموزان افغان در مدارس
...، می گوید این مشکل فقط برای ما بود و به هر مدرسه ای که می رفتیم می گفتند اول باید ایرانی ها ثبت نام شوند بعد ما. بعد از آن هم یا می گفتند ظرفیت تکمیل شده یا اینکه باید پول بیشتری می دادیم. تا کلاس سوم رو تو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان خوندم و بعد که رفتم مدرسه ازم امتحان گرفتن ولی رد شدم؛ مجبور شدم دوباره کلاس سوم رو تو مدرسه بخونم. اون سال هیچ شهریه ای ازمون نگرفتن ولی از برادرم که اون ...
منوچهر والی زاده و 50 سال خاطره/ بیشتر به دوبلور لوک خوش شانس معروفم تا تام کروز
اضافه می کند: گاهی نقشی را دوبله می کنی شب سرما می خوری و صدایت دوجور می شود و مدتی کار دوبله تعطیل می شود. من اول خرداد ماه با ماشین در جاده کردم و مهره پشتم شکست. دکتر به من گفت که بیست و پنج روز حدود 13 ساعت طاق باز بخواب و اگرفعالیت کنی خوب نمی شوی به قدری ترسیدم که به حرف دکتر گوش دادم. بیماری من باعث شد که دو قسمت نهایی از ندان بعد از یک ماه و نیم دوبله شود شرایط ورود به دوبله سخت شده ...
روزهای بی آینه ؛ جهان آشفته یک زن در 6410 روز/ لشکری: داستان این کتاب را باور نمی کنند
کرده بودم، رها کردم و برگشتم. یک سال بعد به من گفتند که خانه موشک خورده است. مجبور شدیم تمام اثاث خانه را به تهران منتقل کنیم. به هر تکه از اثاث خانه که نگاه می کردم برایم خاطره بود. با خودم می گفتم این پرده خانه من است، این تخت بچه من است... اما به یکباره هیچ کدام از این ها دیگر نبود. من همه این ها را از دست داده ام. من چطور می توانم این ها را برای دختران الان که یک به دو می شود، همه شمشیرها از رو ...
روایت ابراهیم یزدی از نامۀ محرمانه بازرگان و آخرین دیدار با امام
، دوباره می آیم آقا را ببینم. این آخرین دیدار و تماس ما بود. اما در مورد دکتر شیبانی که گفته اند بعد از انقلاب از نهضت آزادی جدا شد، درحالی که شیبانی پیش از انقلاب وقتی از زندان آزاد شد، اعلام کرد که دیگر عضو نهضت نیست. نه اینکه چون روش مهندس بازرگان را نپسندید، جدا شده باشد. مرحوم طالقانی هم وقتی از زندان آزاد شد، به من گفت به دلیل موقعیتم دیگر نمی خواهم وابستگی حزبی داشته باشم. خب آقای ...
بانوی نابینای کرمانی با دست هایش می بیند
مادرزادی است؟ نه! من از نظر جسمی سالم بودم و هیچ معلولیتی نداشتم، اما در سال 91 بر اثر یک اتفاق، معلول شدم، یعنی در روز اول دی ماه سال 91 یک حادثه موجب شد که این اتفاق بیفتد و حالا معلولیت شنوایی، بینایی و جسمی دارم. ضربه ای که در آن حادثه به من زده شد به عصب اصلی آسیب زده است و به هیچ وجه نمی شود برای آن کاری انجام داد. فارس: یعنی شما بینایی تان را بلافاصله بعد از ...
یا زمین یا ماشین یا وام، کمک!!!
مجید گیلانی- چرا به داد دل من نمیرسین که 14سال داشتم 9ماه و 13روز جبهه رفتم. اونم داخل کیسه خواب. تو گرما! فقط بینی م برای نفس کشیدن بیرون بود... خدا مزد میده. اما درسته من 2تا اتاق اجاره کنم، بامادرم که 80 سال سن داره، 6 نفری زندگی کنم؟ دقیقا همونجور داخل کیسه خواب زجر کشیدم. الانم دارم زجر می کشم. چرا یه زمینی به من نمیدن تا 1 اتاق درست کنم، بدونم از خودم هست. کسانی همراه من جبهه ...
مادرم النگوهایش را فروخت تا من بازیگر شوم
جلوی اکبر عبدی را هیچ کس نگیرد و هرچه می خواهد در اختیارش بگذارید، او زمانی بازیگر بزرگی خواهد شد. بعد از آن هم که برای تست بازی در فیلم چه کسی رئیس را کشت نزد استاد بیضایی رفتم، استاد بیضایی فرمودند که 20 درصد توانایی های اکبر عبدی کشف شده است. امیدوارم خداوند سلامتی و توانی بدهد تا بتوانم بیشتر از این کار کنم و اگر هم مجالی نبود بازهم خدواند را شاکرم که تا این جا پیش آمده ام. ...
زندگی سیاسی ابراهیم یزدی
آخرین دیدار با ایشان در سال 64 منتشر کرده است که طی آن وزیر امور خارجه دولت موقت به چند اشتباه سیاسی مهندس مهدی بازرگان اشاره کرده است. گزیده هایی از این گفت وگوی تفصیلی را در ادامه می خوانید: * من همان اوایلی که تازه به دانشگاه رفته بودم روحیه ای داشتم که مخالفان را تحریک می کردم. یک روز که هنوز کلاس تشکیل نشده بود، رفتم پای تخته نوشتم اسلام منادی آزادی و برابری است و عموم ...
پورعلی گنجی: فقط به خاطر ژاوی به السد رفتم
بود؟ روز اولی که السد قرارداد داشتم از لخویا و الجیش هم پیشنهاد داشتم. ولی خواستم برم یه تیم خوب .. من نمی دونستم السد این قدر پرافتخاره تیم خوبیه و پرطرفداره و زیر ذره بینه خیلی ها گفتن هر کدوم پول بیشتری میده. لخویا خیلی پول بیشتری می داد من السد رو انتخاب کردم رفتم سرچ کردم و دیدم ژاوی رو داره و من فقط و فقط به خاطر ژاوی رفتم و بعد رفتم تو این تیم و خیلی ها از من سوال می کردن واقعا ...
ناگفته های پدرخوانده از پرونده سرهای بریده
کردی؟ چون زورم نمی رسید کار دیگری انجام بدهم، ضمن این که می خواستم گیر نیفتم. مثله کردن اجساد چقدر طول کشید؟ مثله کردن شهرام یک روز طول کشید. مقداری خوابیدم و چهار صبح بیدار شدم و شروع کردم به مثله کردن نرگس. بعد چه کار کردی؟ تکه های اجساد را در سطل زباله چند جای مختلف شهر انداختم. در آن 48 ساعت، همسرت تماس نگرفت؟ چرا، گفتم ...
کودکان آبفروش قبرستان
.... یه روز با شهرداری دعواش شد. بهش گفتن نباید اینجا بشینی و بفروشی. می رفت میدان، بعد که جاش عوض شد، دیگه کسی ازش تخمه نمی خرید. بعد مریض شد و افتاد خونه. من با برادرم اینجا کار می کنیم. تابستون هر روز هستیم اما مدرسه ها که باز بشه، فقط بعد از مدرسه. پدرمون دوست نداره بیاییم. می گه کارتون سخته. ولی ما می آییم . از خانه آنها تا بزرگترین قبرستان شهر چند ایستگاه فاصله است، گاهی با ...
متن روضه شهادت امام باقر "علیه السلام"؛سید مهدی میرداماد +دانلود
دندانهای من شکست،این دو تا دندان رو نگه داشتم،وقتی من رو دفن کردی باید،با من به خاک بسپاری،تو همین اتفاقات معاصر ما،اونهایی که تاریخ می دونن،همین انفجاری که شهید بهشتی و هفتاد و دو یارش به شهادت رسیدند،توی تاریخ نوشتن،که از خانواده های هفت تیر،چند مورد به خواب اومدند،بعد از تشییع جنازه،اینقدر این انفجار سنگین بود که جنازه ها همه متلاشی شد،بارها اومدند به خواب فامیل ها،گفتند:فلان تیکه ی از بدن ما، ...
1375 شاخه گل لاکی بامبو برای مهریه
لاکی بامبو می خوام . همه ی اونایی که تو مراسم خواستگاری بودن از تعجب به همدیگه نگاه می کردن که تو همون لحظه عروس خانم دوباره خواستشو تکرار کرد و گفت: اگه منو میخوای باید تا آخر هفته این تعداد گل لاکی بامبو رو واسه من بخری وگرنه ازدواج بی ازدواج. بعد به نشانه قهر پاشد و رفت تو اتاقش. از فردای اون روز من رفتم تو شهر و تمام گل فروشی ها رو گشتم ولی یه دونه گل لاکی بامبو تو شهر نبود. از گل ...
طنز؛ گلابی مجلسی
علیرضا لبش در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت: رییس: آقای نماینده داری اون عقب چی کار می کنی؟ نماینده اول: هیچی دارم گلابی می خورم. میخوام ببینم کی میخواد عکس بگیره؟ رییس: خوب چرا هسته هاش رو سمت بغل دستی ات می پراکنی؟ نماینده اول: گلابی می خورم تا نشون بدم که بعضیا خیلی گلابی ان. با پرتاب هسته اش هم خواستم انتقادی ضمنی به برجام داشته باشم. ...
زنانی که نامشان در تاریخ جامعه پزشکی ایران ماند
نهایی را سریع گرفتند و ما فارغ التحصیل شدیم. در حدود 3 سال یا 5 .3 سال توانستم لیسانس بگیرم. دانشگاه مابعد از فارغ التحصیلی، دانشجوهای رتبه اول و رتبه های بالا را برای این که در رشته های آموزش وارد شوند، برای خودش نگه می داشت؛ اما چون بعدازآنقلاب بود و دانشگاه ها بسته شده بود؛ بنابراین این امکان وجود نداشت که بلافاصله بعد از تحصیل بتوانم در آموزش وارد شوم. پس در بیمارستانی در اصفهان به نام ...
توانستیم جایگاه تحقیقات را به دولتمردان نشان دهیم
اول دبستان، مادرم در نوشتن کمکم می کرد، بعدها خودم آنقدر درس می خواندم که صدای بقیه درآمده بود ،چون مجبوربودند همیشه ساکت و بی سروصدا باشند و جالب اینکه دوران مدرسه، در کنار اینکه خوب درس می خواندم به بازی و فوتبال هم علاقه داشتم و بچه پرشر و شوری هم بودم. چند همسایه داشتیم که هرچند خودشان باسواد و فرهنگی بودند، اما بچه هایشان اهل درس و کتاب نبودند و برای آنها جالب بود و همیشه می گفتند چطور این ...
گپ فوتبالی با فتل: مسی بهترین بازیکن دنیا
. حالا وضعیت من را زمانی که ایتالیا و آلمان در یورو به هم خوردند و بازی کردند را تصور کنید. آن زمان با تیم فراری در اتریش بودیم و مشغول حضور در گرندپری. شب که فرا رسید، با هم مسابقه را تماشا کردیم ؛ فقط فضا را تصور کنید... در طول 120 دقیقه یک- یک شد و بعد هم ضربات تمام نشدنی پنالتی از راه رسید و سرانجام هم که رها شدم! از خوشحالی به هوا پریدم و کلی داد کشیدم. وسط آن همه ایتالیایی، خاطره فوق العاده ...
از مهر جا نمانند
ایرانی ها ثبت نام شوند بعد ما. بعد از آن هم یا می گفتند ظرفیت تکمیل شده یا اینکه باید پول بیشتری می دادیم. تا کلاس سوم رو تو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان خوندم و بعد که رفتم مدرسه ازم امتحان گرفتن ولی رد شدم؛ مجبور شدم دوباره کلاس سوم رو تو مدرسه بخونم. اون سال هیچ شهریه ای ازمون نگرفتن ولی از برادرم که اون هم کلاس سوم بود، 350 هزار تومن گرفتن. کلاس چهارم هم یک معلم خیلی بداخلاق داشتم که کلی ...
توییت ورزشی
صداوسیما بزنه. اون عشقی که عامل به کشتی و عادل به فوتبال داره، من اگه نصفشو به یه نفر داشتم تا الان بهترین زندگی عاشقانه دنیا رو داشتم. به روزایی فکر کنید که این سه نفر رو دیگه تو زمین فوتبال نخواهیم دید! ولی حقیقت اینه فوتبال بدون اونا هم به زندگیش ادامه میده!
دردسرهایی که منشی مطب های پزشکان می افتند!
خصوص می گوید: من 20 سال سن داشتم. تنها می خواستم سه ماه تابستان را کار کنم. چون هیچ تجربه ای نداشتم و کارش هم در ابتدا سخت نبود. با این حال سه ماه از منشی گری نگذشته بود که دکتر به کشور کانادا رفت و روز آخر مرا به این مطب معرفی کرد. دکتر نوروزی هم بسیار مهربان بود. به همین دلیل علاقه مند به منشی گری در مطب شدم و امروز چهار سال است که سابقه منشی گری دارم. اگر دوباره این شغل سر ...
آشپزی صادق زیباکلام به عشق خواهرش و باقی قضایا
عطای آشپزی رو به لقاش می بخشم. صبح زود رفتم یک مرغ تازه خریدم و گفتم برام 8 تکه اش کرد و برایشان چلومرغ درست کردم. البته از ساعت نزدیک 9صبح توی آشپزخانه بودم. فقط دو تا مصاحبه داشتم با فرارو و روزنامه شرق در خصوص هفته دولت و اینکه چرا حکم دکتر نجفی رو نمیزنن؟ خانم توکلی هم ازدانشکده تماس گرفتند و گفتند تا امروز صبح 65نفر درس تاریخ تحولات شما را گرفته اند خیلی زیاد شده و دکتر آقایی(معاون ...
طنز؛ آقای مسی! اینو چی میگی؟!
سواد نداره؟! پدرم بعد از اندکی سکوت جواب داد: اینا همش شایعه ا س! گفتم: شایعه؟ سایت varzesh3 زده! ببین خودت . این را که گفتم با عصبانیت فریاد زد: ورزش سه هم شد منبع؟ منبع موثق نشون من بده! من هر چرندی رو که باور نمی کنم . جواب دادم: چطور توی تلگرام، نامه زیبای پرفسور سمیعی به پدرش، وصیت کوروش کبیر به فرزندانش، تصویر دیده نشده از یک بشقاب پرنده در آسمان قزوین و خبر درگذشت استاد مشایخی ...
واندر وومن یک قدم به سمت عقب است
کار را با یکی از زیردریایی های کوچکش انجام داد که خودش با تیمی از مهندسان طراحی کرده بود. او می گوید: من هشت اکتشاف در اعماق اقیانوس انجام داده ام و در پایان روز هیچ فیلم بزرگ و فرش قرمزی نیست. فقط گروهی کوچک از افراد هستند که می دانند این کار چقدر سخت است و همه حول محور این مسئله با هم ارتباط برقرار می کنند. بنابراین متوجه شدم که در پایان کار یک فیلم خوب داشتن هم جالب است، اما مهم ترین چیز ...
من یک قاچاقچی هستم؛ داستان مشقت کولبران مرزی
چند برابر می کند. با لهجه غلیظ کردی حرف می زند: آدم وقتی توی کمین می افته، دو سه روز اول میگه، اصلاً این کار رو نمیخوام. همون موقع توی کمین میگی خدایا من رو نجات بده! اما بعد وقتی20 روز گذشت و بی پول موندی و شرمنده زن و بچه ات شدی، میگی اصلاً همون بهتر که برم و بمیرم. دوباره بلند میشی اسب می خری. حالا فکرنکنی اسب ها روهم نقد می خریم، اون هم قسطی؛ تا خرخره می ریم تو قرض. هر کی میره لب ...
بی جان مریم ؛ به یاد محمد نوری
، فرا گرفت و خودش شیوه آواز خود را متأثر از اساتیدی چون حسین اصلانی و ناصر حسینی می دانست. محمد نوری در دهه 20 با خواندن اشعار نوینی که روی نغمه های روز مغرب زمین و برخی قطعات کلاسیک آوازی سروده شده بود، کار خوانندگی را آغاز کرد. نوری کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. مدتی هم به بازیگری تئاتر سرگرم بود که از جمله آنها ایفای ...