سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل خواهر و شوهرخواهر در صحنه بازسازی قتل: تحمل حرف مردم را نداشتم
این کارهای خواهرم و سوءاستفاده بهرام از موقعیت به وجود آمده در زندگی او را فراموش نمی کردم! خیلی با بهرام گرم می گرفتم و با او به تفریح می رفتم اما از سوی دیگر هم نقشه قتل را با همه ریزه کاری هایش بررسی می کردم تا جایی برای اشتباه نماند. حدود 20 روز قبل از قتل، پیامکی برای بهرام فرستادم و او را با خانواده اش به مشهد دعوت کردم تا چند روزی در منزل مادرم مهمان ما باشند! چرا که پدرم بعد از آن که مادرم ...
نامه ای زیبا از کریستین رونالدو دردوران کودکی اش
لباس کارش من را نگاه می کرد و عاشق بازی کردن من بود اما مادرم و خواهرانم علاقه ای به فوتبال نداشتند. به همین خاطر هر شب سر شام پدرم تلاش می کرد تا آنها را متقاعد کند تا برای دیدن بازی من بیایند. پدرم مثل اولین وکیل من بود. یادم است که با او از بازیها به خانه بر می گشتم و با خوشحالی می گفت:"کریستیانو امروز گل زده است." بقیه اعضای خانواده می گفتند: "اوه، عالی است." اما راستش را ...
دیه؛ مجازات قتل مدیر رستوران
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، 9 شهریور 93، مردی 33 ساله در رستورانش در جاده فشم با چاقو مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان جان باخت. ماموران دوربین های مداربسته رستوران را بررسی و برادرزن مقتول را به عنوان قاتل دستگیر کردند. او که پیش از این چند بار در بیمارستان روانی بستری شده و تحت درمان روانپزشک قرار داشت، در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران با درخواست قصاص اولیای ...
خواهرم که تازه عروس بود با دامادمان را به صورت وحشیانه ای کشتم+عکس +18
! اما نمی دانم در کجای این نقشه اشتباه کرده بودم که قاضی پرونده در همان نگاه اول متوجه شد من قاتلم! دیگر حرفی برای گفتن نداشتم داستان سرایی ها هم فایده ای نداشت. قاضی ویژه قتل عمد مرا در اختیار کارآگاهان اداره جنایی گذاشت و من در همان مسیر حرکت به سوی پلیس آگاهی، اعتراف کردم. حالا هم خیلی پشیمانم ولی این پشیمانی دیگر سودی ندارد. در حالی که هنوز پیامک دعوت به ضیافت مرگ! روی صفحه گوشی تلفن متهم به قتل عروس 27 و داماد 20 ساله خودنمایی می کرد، قاضی کاظم میرزایی دستور پایان بازسازی صحنه قتل را داد و بدین ترتیب جوان 24 ساله با کوله باری از ندامت راهی زندان شد تا در سیاهی آینده خود غرق شود. ...
فیلم "شیار 143" تمام لحظات زندگی ام را تداعی کرد/ منتظرم پسرم برگردد
نشانی شان است. این روز بهانه ای شد تا به خانه مادر شهیدی رفتیم که 35 سال از چشم انتظاری فرزندش می گذشت و هنوز بعد از این همه سال از چشم انتظاری باز هم منتظر فرزندش بود و همه اهل محل می دانستد که کسی نباید بی موقع به این خانه زنگ بزند زیرا مادری نگران سالیان سال است که چشم به راه است. به همین مناسبت مصاحبه ای با شهربانو فرضی مادر دو شهید صورت گرفته است که در ادامه می خوانید ...
تیم کارشناسی با پشتوانه علمی از خانواده های شهدای جدید حمایت کند/ تیپ شناسی همسران شهدا
فرزندمان را بزرگ می کنیم تا راه پدرش را ادامه دهد. در ادامه این پنل، فاطمه موسوی اظهار داشت: پدر من پزشک و مسلط به زبان انگلیسی بود و به همین دلیل بعد از انقلاب کاردار سفارت ایران در امارات شده بود اما با آغاز جنگ از سمت خود کناره گیری کرد و به ایران برگشت تا در جبهه حضور پیدا کند. در زمان شهادت او مادرم 19 ساله بود و من یک سال و نیم داشتم. بعد از شهادت پدرم، مادرم معلم شد و بعد از ...
روایت تکان دهنده یکی از عناصر فراری داعش
. چون اغلب وقت خود را بیرون از خانه سپری می کردم، برای برخی از ساکنان منطقه میدان الصوامع که در آن زندگی می کردم، این تصور ایجاد شده بود که خانه خالی از سکنه است. نیمه شب در خانه بودم که درب خانه را زدند. تعجب کردم، با کسی قرار نداشتم. هفت تیرم را برداشتم و به سمت درب رفتم، به محض باز کردن درب فرد ناشناسی را دیدم که به سرعت از آنجا دور می شد. به دنبالش رفتم و او را گرفتم. با ...
غرق در دود شیشه و گُل
برای ترک مواد مخدر تحت فشار قرار دادند، اما دیگر انگیزه ای برای ترک مواد نداشتم. می خواستم مواد مصرف کنم و در همان حالت نشئگی ناشی از مصرف بمانم. یک بار به مرکز ترک اعتیاد رفتم ولی پس از بازگشت دوباره مواد مصرف کردم. مدرسه را هم رها کرده بودم و دوست نداشتم درس بخوانم، من که روزی برای بهتر درس خواندن موادمخدر می کشیدم حالا برای همان مواد، درس خواندن را رها کردم. طرد از خانه تلاش های پدر ...
امید به یافتن فرزند پس از 30 سال
54 ساله که دیروز در دادسرا حضور داشت به خبرنگار ما گفت: شغل من ابزار فروشی است. در حال حاضر صاحب شش فرزند هستم پنج دختر و یک پسر. من و همسرم یقین داریم پسرم فوت نکرده و پرستاران او را با نوزاد مرده ای جابه جا کرده اند. چون بر اساس نظریه پزشکان نوزاد دفن شده داخل رحم فوت کرده، اما پسرم من 16 ساعت کنار مادرش بوده است. وی ادامه داد: من روز گذشته جواز دفن را که 30 سال قبل صادر شده بود از ...
گفت و گو با بهنام بانی ، سیبیلوی محبوب و دوست داشتنی
واسطه یکی از دوستان به استودیو حامد رفتم. همان روز یکی از کارهایی که حامد ساخته بود را خواندم و خیلی به دلم نشست. البته در نهایت آن کار با صدای من پخش نشد. حامد از آشنایی و همکاری با بهنام بگو. حامد: یکی از دوستان من در عرصه موسیقی، یک بار همراه بهنام به دفترم آمد. بعد از سلام و احوالپرسی، بلافاصله به بهنام گفت بخوان! قصدش این بود که اول صدای خوب بهنام را بشنویم و بعد صحبت کنیم ...
راوی درد و دریغ دیگران شدم
...> شور و اشتیاق مادربزرگمان به پدرم هم سرایت کرده بود، سر بازار لنگرود مغازه قنادی داشت و با وجود شغل آزاد، احادیث، اشعار و قصه های بسیاری می دانست. حتی بخش هایی از قرآن را حفظ بود و آن را معنی هم می کرد. مادرم هم دور از این فضا و علایق نبود، آنچنان که هنوز هم برخی گفته های مادرم که سرمنشأ آنها ضرب المثل و... بود در خاطرم مانده است. روزانه برای پدرم چند نشریه آسیای جوان، ترقی و برخی از مجلات آن روزها ...
روایت دولتی از رکود در صنعت کشتی سازی کشور/ حمایت موذیانه آل سعود از طرح تجزیه شمال عراق
که با هوشیاری و اقدام بموقع نیروی انتظامی و اداره اطلاعات شناسایی و دستگیر شدند. بنابر این گزارش، دو نفر از این افراد توسط نیروی انتظامی و یک نفر توسط مأموران اداره اطلاعات استان دستگیر شده اند. تأیید حکم حبس10 ساله یک ایرانی در امارات دادگاه امنیت دولت در ابوظبی حکم حبس 10 ساله یک شهروند ایرانی را به اتهام جاسوسی تأیید کرد. به گزارش فارس، دادگاه امنیت دولت در ابوظبی ...
اخاذی از مالباخته ها پس از سرقت
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از مشرق ، مجرم سابقه دار وقتی پایش به تهران رسید یک موتورسیکلت خرید و شروع به سرقت گوشی های تلفن همراه کرد. او بعد از هر سرقت با شاکی تماس می گرفت و در قبال بازگرداندن گوشی درخواست پول می کرد. ساعت 15:30 روز پنج شنبه مردی خودش را به مأموران گشت کلانتری 159 بی سیم رساند و گفت که سارق موتورسواری گوشی تلفن همراهش را سرقت کرده است. او گفت سارق با خانه مان ...
زنگ امید برای زنده بودن فرزند
کرده بود و من آرزو داشتم اگر صاحب فرزند پسر شدم نام پدرم را بر او بگذارم. علی متولد شد. پزشکان از زایمان راضی بودند. حال همسرم و علی هم خوب بود. روز بعد همسرم از بیمارستان مرخص شد، اما علی را به ما ندادند تا به خانه بیاوریم. آنها به ما گفتند که علی باید در بیمارستان باشد. روز بعدش یعنی 31 تیرماه برای آوردن علی به بیمارستان رفتم که به من گفتند پسرم مرده. بعدش چه شد؟ من همراه مادرم به ...
راحت بردمش خونه و بهش تجاوز کرد
تهدید وضرب وشتم آنقدر به سروصورتم کوبیدند که بیهوش شدم ودیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم خودم را در محله نا آشنایی یافتم. انگار کابوس می دیدم اما افسوس که همه چیز واقعیت داشت. بشدت سردرگم ودرمانده شده بودم و نمی دانستم چه کار کنم. بالاخره با هرزحمتی که بود خودم را به خانه رساندم. مادرم خانه نبود و مادر بزرگ گوشه اتاق پذیرایی نشسته بود. پس از سلامی سرد و بی روح یکراست رفتم به اتاقم. همه چیز برایم ...
روزگار جنگ زدگان خوزستانی در محله آبادانی های همدان
داشت ته می کشید، هوا مثل امروز گرم بود روزی که به این محله آمدند و طبقه سوم بلوک دوم جا گرفتند. یادم نیست ما انتخاب کردیم بیاییم این جا یا انتخاب کرده بودند که ما بیاییم این جا. فاطمه همدانی است. لهجه اش میان همدان و خرمشهر سرگردان است. 30 سال پیش عروس یک خانواده جنگ زده خرمشهری شد. فامیلِ دور ما بودند. زمان جنگ آمدند. یک روز آمده بودند خانه فامیل های مان در روستای تفریجان. همان جا مرا ...
علت غیبت حسینیان چیست؟/ماجرای لجاجت میرسلیم و انصراف قالیباف/توضیح ظریف درباره ی توئیت هایش/حمید رسایی ...
مسائل مختلف اظهار کنند، اما انتصاب این موارد به رئیس مجلس صحت ندارد. احمدی نژاد تماشاچی دادگاه بقایی می شود سید علی اصغر حسینی وکیل مدافع حمید بقایی گفت: موکلم در روز 25 مهرماه در شعبه 1057 دادگاه کیفری دو مجتمع کارکنان دولت حضور می یابد. ما درخواست علنی بودن دادگاه را داریم و حتی خود آقای بقایی شخصا لایحه ای در این خصوص به قاضی شعبه داده و درخواست علنی بودن را مطرح کرده اند ...
چرا نخبه های ایرانی تمایل به بازگشت ندارند؟
...، یک نخبه اقتصادی که به ایران بازگشته و یک نخبه الکترومکانیک که حاضر نشده کشور را ترک کند، گفت و گو کرده ایم. پس اگر به هر دلیل از ایران مهاجرت کرده اید و یا قصد مهاجرت از کشور را دارید، قبل از هرکاری این پرونده را بخوانید. مشاور سابق بانک جهانی : خیلی ها می خواهند به ایران برگردند! چطور می شود موقعیت تحصیل دکترا در یکی از بهترین دانشگاه های جهان و جایگاه شغلی در بانک ...
گزارشی تحلیلی پیرامون تاریخچه خط نفوذ؛ معمای سعید شاهسوندی
که در مقابل جریان استالینیستی تقی شهرام و بهرام آرام مقاومت کردیم و به عنوان خائنین شماره1 و 2 و3در نشریه های آن روز سازمان معرفی شدیم. خائنینی که حکمشان در دادگاه های خلقی اعدام بود. مجید شریف واقفی در روز3شنبه 16 اردیبهشت ساعت 3بعد از ظهر پس از آن که از هم خداحافظی کردیم تا فردا همدیگر را ببینیم در سر قرار نارفیقان ترور شد و جسدش را سوزاندند. مرتضی هم ساعت 8همان شب موردحمله قرار گرفت که زخمی و ...
اخبار حوادث
آستانه 18سالگی قرار داشت، برابر قضات ایستاد تا به سؤالات پاسخ دهد. قاضی: اتهامت قتل عمد است آیا این اتهام را قبول داری؟ متهم: بله، قبول دارم. چرا ناصر را کشتی؟ او مزاحم مادرم بود. از قبل تصمیم به قتل داشتی؟ نه من آن روز خونم به جوش آمده بود و فقط می خواستم مزاحم مادرم را بترسانم که در درگیری کشته شد... چند ضربه به او زدی؟ یک ضربه چاقو... چند کلاس ...
گزارش کامل برنامه نود 10 مهر 96
...! او اضافه کرد: ابتدا که به روسیه رفتم، هیچ زبانی بلد نبودم ولی طی 6 ماه خدا را شکر زبانم خوب شد؛ روسای باشگاه در روسیه خیلی به ساعت علاقه مند هستند و هدیه می دهند. محمدی یادآور شد: شب های مسابقات ملی خوابم نمی برد و با سید جلال و کریم انصاری فرد صحبت می کنم چون نکات آقای کی روش را باید مو به مو انجام دهیم؛ فکر و ذهنم برای بازی کردن است؛ در مسابقات تلاش می کنم با سرعت به ...
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید ...
...:ظهر تاسوعا اختصاص به خانه مادربزرگ دارد و دیگ بزرگی که اول برنجش، شله می شود و بعد با شکر شیرین و با زعفران می شود شله زرد. بیش از نیم قرن است این بساط به پاست؛ از آن روزی که پدر پدربزرگم، با هیزم آتش زیر دیگ را روشن می کرد تا پیگیر ی هر ساله مرحوم پدربزرگ؛جایی برای جمع شدن فامیل ما. جایی برای مرور پیوند ها در هدفمندترین اجتماع سالیانه مان و مرور حاجت ها به وقت هم زدن و سپس رساندن آش تا درب خانه ...
بازگشت 7 اعدامی از پای چوبه دار
می کند. بنابراین پلیس به سراغ عامل این درگیری مرگبار رفت و او را دستگیر کرد. متهم پس از این که تحت بازجویی قرار گرفت، به قتل اعتراف کرد و گفت: چند وقتی بود که سیم کارتی به مقتول داده بودم اما آن را پس نمی داد. روز حادثه برای پس گرفتن این سیم کارت به سراغش رفتم که با هم درگیر شدیم. در این درگیری او را با چاقو زدم. با اعترافات متهم، وی در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد. ...
پسر جوان خواستگار سمج مادرش را کشت
مادرم را بترسانم که در درگیری کشته شد... چند ضربه به او زدی؟ یک ضربه چاقو... چند کلاس درس خوانده ای؟ قبل از بازداشت سال آخر دوره دبیرستان بودم که این اتفاق افتاد. ناصر را از کجا می شناختی؟ چند وقتی بود که متوجه مزاحمت های مرد ناشناسی برای مادرم شدم و برای همین تصمیم گرفتم او را بترسانم تا دست از سر مادرم بردارد... چرا ...
در برنامه نود دیشب چه گذشت؟ / از آرزوی بزرگ میلاد محمدی تا آشفته بازار نفت
: دیروز از دستم MRI گرفتم که الان جواب آن آمده ولی از آن اطلاعی ندارم؛ بخاطر این آسیب دیدگی یک ماه و نیم نیستم ولی از سه هفته دیگر تمرینات انفرادی را شروع می کنم. او ادامه داد: یک سری شرایط ها در باشگاه ها هست که موجب می شود بازیکن چه عملکردی داشته باشد؛ هر کاری در یک هفته اول سخت است و من هم وقتی به روسیه رفتم بدنم اصلا آماده نبود و بعد از آن هم مصدوم شدم اما به کارم ادامه دادم؛ در کل ...
اباعبدالله الحسین(ع) ؛ مؤسسه ای قرآنی در تهران/ کار در گمرک را به عشق آموزش قرآن رها کردم
سوی همسایگان روبرو شدم، خاطرم هستم روز عاشورا سال 73 به اتفاق پدر و مادرم به آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) رفتیم، همانجا از امام حسین(ع) خواستم که اگر خانه ای داشته باشم که اختیارش با خودم باشد طبقه ای از آن را به حسینیه و مؤسسه اختصاص می دهم تا مراسم عزاداری و یا در مناسبت های مختلف مراسم داشته باشیم. به لطف خدا خیلی راحت این اسباب وسایل برایم محقق شد و توانستیم منزلی تهیه و بسازیم و در نهایت ...
آشفته بازار نفت/ محمدی: دوست دارم با ایتالیا و برزیل بازی کنیم
دیدگی یک ماه و نیم نیستم ولی از سه هفته دیگر تمرینات انفرادی را شروع می کنم. او ادامه داد: یک سری شرایط ها در باشگاه ها هست که موجب می شود بازیکن چه عملکردی داشته باشد؛ هر کاری در یک هفته اول سخت است و من هم وقتی به روسیه رفتم بدنم اصلا آماده نبود و بعد از آن هم مصدوم شدم اما به کارم ادامه دادم؛ در کل آسیب دیده باشم هم می خواهم در زمین باشم اما مصدومیت فعلی را دیگر نمی شد کاری کرد. مدافع ...
کاش سخت نمی گرفتیم
مادرم افتادم و حرفش، همیشه می گفت: زن ها وسط غمبادهایشان شروع می کنند به شستن ظرف و تمیزکردن خانه. می سابند و می شویند و می روبند. کمدِ مرتب را دوباره مرتب می کنند. کاموا می بافند و دکور خانه عوض می کنند. مبل را از این سمت خانه می کشند، می برند آن سر خانه، به امید این که استرس هاشان کمتر شود.... اما انگار زمانه عوض شده. یک روزی به دست و پا و کمر و چشم و چارمان رحم نمی کردیم، حالا افتاده ایم به ...
نکاتی که برای کارفرمایان و بیمه شدگان بسیار مفید است
و مادرم تحت تکفل من میباشد و خواهرم بیکار -سن حدودا 56 سال دارد و نگهداری مادر به عهده او میباشد چطور میتوان خواهررا تحت تکفل خود نمایم تا کمی از زحمات ایشان را جبران نمایم لطفا راهنمائی فرمائید با تشکر وسپاس پاسخ: در مقررات قانون تامین اجتماعی کفالت خواهر بیمه شده پیش بینی نشده است. 40-چرا در مشاغل سخت و زیان بار قانون مشخصی وجود ندارد.خباز و شاطر جزو کار زیان آور ...
مرا به عنوان توده ای به جزیره خارک تبعید کردند!
دستگیر شدم. از کی و چگونه با امام و نهضت امام همراهی کردید؟ اساساً از چه مقطعی با ایشان آشنا شدید؟ 16 ساله و در قم طلبه بودم که در پاییز 1320، به دیدار حضرت امام رفتم. امام به خاطر جدم آیت الله سیدمحمدرضا واحدی مرا می شناختند و تشویقم کردند که به درس طلبگی ادامه بدهم. دیدار دوم من با امام، بعد از انتقال ایشان از ترکیه به نجف در سال 1345 بود. من تحت تعقیب ساواک بودم و به طور ...