سایر منابع:
سایر خبرها
قتل عام خانوادگی با تفنگ دولول یک پسر 21 ساله!
...، در یک عملیات هماهنگ و غافلگیرانه موفق شدند ضارب 21 ساله را دستگیر و به مقر پلیس آگاهی منتقل کنند. این جوان که با دیدن اسناد و مدارک چاره ای جز اعتراف نداشت در حالی که هر گونه ارتباط خود را با زن جوان انکار می کرد، به تشریح چگونگی وقوع جنایت پرداخت و ادعا کرد آن روز در حال رفتن به منزل خواهرم که در نزدیکی محل سکونت مقتول است، بودم اما در یک لحظه مقتول (دایی زن جوان) و چند نفر دیگر به ...
اعلام گذشت از قاتل مأمور پلیس بدون قیدوشرط
بر زمین شد و به شهادت رسید و متهم مسلح در تاریکی شب فرار کرد. مأموران در ادامه بازرسی از خودرو سه اسلحه کلاشنیکف کشف کردند. پس از شهادت استوار علی احمدی پرونده وارد مرحله تازه ای شد و تیمی از کارآگاهان مبارزه با قتل برای دستگیری قاتل وارد عمل شدند. بررسی های مأموران نشان داد خودروی پژو متعلق به زن میانسالی به نام پروانه است که شب حادثه خودرواش را در اختیار پسر جوانش به نام رضا قرار داده ...
یک داستان آموزنده !
تا امین را دستگیر کند و یا به قتل رسانده سرش را برای وی بیاورد. طاهر نیز لشکر امین را شکست داد و بغداد را فتح کرد و امین را گرفته به زندان افکند آنگاه سر او را برید و به خراسان آورد و پیش روی برادرش مامون به زمین نهاد . مامون خندان از کشته شدن بر در خشنود گردید که از شادی در پوست نمی گنجید! او برای اینکه بیشتر از این صحنه لذت می برد دستور داد سر برادرش را به نیزه زده و در وسط حیات بر افرازند ...
زندگی از چشم کودکان کار؛ از تامین هزینه اعتیاد پدر تا قطع انگشتان
.... در چهاراهی که ما بودیم چند دختر و پسر دیگر هم بودند که کار می کردند و آنها هم فرار کردند. ون شهرداری را جایی مخفی کرده بودند برای همین بچه ها متوجه حضور آنها نشدند و مامور بهزیستی من و یکی 2 نفر دیگر را گرفت و به ون منتقل کرد و گفت اگر فرار کنیم برخورد فیزیکی می کند. وقتی به مرکز افسریه وارد شدیم در آنجا هم شرایط اصلا خوب نبود و بچه های بزرگتر که مدت بیشتری در مرکز بودند و سابقه بیشتری ...
من پرویز شاپورم، مبدع کاریکلماتور
به مرور زمان بر جسم و روح او فرود آورد که هیچ گاه نتوانست از زیر آن آوار تاریخی رها شود و خودش را بیرون بکشد. نام او گره خورده بود به نام فروغ فرخزاد، شاعری که با مرگی غم انگیز در دهه سی زندگی از دنیا خداحافظی کرد. شاپور همه تلاشش را کرد که از کنجکاوی مطبوعات و رسانه خودش را در امان دارد و از پرسش های آنها فرار کند. در همه 33 سالی که بعد از مرگ فروغ زندگی کرد، بارها مطبوعات دست به بزرگداشت و ستایش ...
در حوزه میراث فرهنگی چشم پزشک به جای دندان پزشک نشسته است!
، بلکه وضع اکثر بچه ها این طور بود. بنابراین تصمیم گرفتم که روزها نزد پدرم مشغول به کار شوم و شب ها درس بخوانم، در کل دوران خوبی نبود. این شرایط و همچنین علاقه ام به حرفه پدرم باعث شد که همزمان با تحصیل، از سن 8 سالگی نزد پدر آموختن گچ بری را شروع کنم. روزها همراه پدرم کار می کردم و شبها درس می خواندم. تقریباً 13 ساله بودم که در کار حرفه ای پدرم استاد کاملی شدم و کار را تا زمانی که پدرم زنده بود در ...
فراموشخانه انقلاب
.... آخرین باری که علی رفته بود جبهه، یک شب خواب دیدم که یکی آمد در اتاق را زد و گفت: دختر آقا! من وصیت نامه علی را برایت آورده ام، علی شهید شده. در همان حالت خواب وصیت نامه را گرفتم و بیهوش شدم. در واقع این اتفاق افتاده بود؛ ولی ما هنوز خبر نداشتیم. چهار، پنج روز بعد از آن خواب، [شهید] ردانی پور آمد در خانه، آقا رفت دم در، چند کلمه حرف زدند و بعد برگشت داخل خانه. گفتم آقای ردانی پور چه کار داشت ...
آزادی مرد همسرکش بعد از 14 سال
برگشت و بار دیگر با یکدیگر درگیر شدیم. خیلی عصبانی بودم و با چاقو به طرف زنم حمله کردم. او از ترس به حمام فرار کرد اما به آنجا رفتم و با زدن چند ضربه او را به قتل رساندم. او ادامه داد: من از قتل همسرم پشیمانم و در این سال ها در زندان خیلی عذاب کشیده ام؛ حالا تقاضا دارم زودتر تکلیفم روشن شود. به این ترتیب قضات دادگاه به اولیای دم مهلت شش ماهه داد تا تکلیف صادق را روشن کنند. با ...
نفس نکشیدن هم امضاء می خواهد
...> خودش می گوید دیروز سر صحنه بودم؛ مردی 50 ساله که جسدش را انداخته بودند در زمین های کشاورزی سمت کلات، اما اولین صحنه ای که رفتم، یادم نمی رود. نوجوانی 16 ساله بود که حین دعوا، دوستش چاقو را زده بود به قفسه سینه اش و تا قلبش فرو رفته بود. خیلی ناراحت شدم. حس آن روز را هرگز فراموش نمی کنم. با اینکه می گوید از محل کار که خارج می شود، دیگر به فوتی ها فکر نمی کند، اما هنوز مرگ کودکی 6 ساله که ...
2موضوع جالب ازجنگ ایران برای چینی ها و کره ای ها
که به لطف وجود ایشان، سرنوشت من هم در مسیر انقلاب رقم خورد. ما اهل فومن هستیم و خانواده ما یک خانواده پرجمعیتی بود. 5 پسر و 4 دختر بودیم. پدرم تا یک سنی خرج پسرها را می داد و بعد از آن (ششم ابتدایی) می گفت بروید روی پای خودتان بایستید. به تهران که آمدم، مغازه ای که در آن مشغول به کار شدم، در کنار یک مسجد قرار داشت و من بعضی روزها برای نماز به آنجا می رفتم. یک روز آقای معتمدی از من پرسید ...
تازه عروس وقتی با کیارش تنها بود، چاقو را در شکمش فرو کرد / مینا چاره ای نداشت!
. من که در حالت عصبانیت با دیدن چاقو کنترلم را از دست داده بودم با چاقوی ضربه ای به شکمش زدم، اما بلافاصله پشیمان شدم. خیلی اصرار کردم تا با هم به درمانگاه برویم، اما به حرفم گوش نداد و رفت خوابید. ساعتی بعد بود که متوجه شدم فوت کرده است. با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم، تازه عروس به اتهام قتل عمد روانه شد و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه ...
دام شیطانی برای مسافر زن
چیست؟ من قبلا به عنوان راننده در اسنپ کار می کردم. چند ماه آنجا کار می کردی؟ سه ماه. بعد مرا اخراج کردند. بعد هم به طور غیرقانونی به کارم در آنجا ادامه دادم. چرا اخراج شدی؟ من طرح یک گوزن را روی دستم تاتو کرده بودم. مسئولان آن شرکت متوجه این تاتو شدند و بابت همین موضوع عذر مرا خواستند و بیکار شدم. بعد چه کردی؟ مدتی در ...
خرچنگ، چشم راست پری را خورده است
درس خواندی؟ کم خواندم. تا سوم بیشتر نخواندم. چرا؟ چون عشایر بودیم کوچ می کردیم. مدرسه نبود، درس خواندن سخت می شد. اینجا در منطقه ما دخترها کمتر درس می خوانند. چطور درگیر سرطان شدی؟ یک خال مادرزادی گوشه پلک چشم راستم داشتم. وقتی بزرگتر شدم این خال هم بزرگتر شد. بعد من سردردهای شدید می گرفتم. دکتر که رفتم گفت به خاطر این خال زیر چشمت است. بعد ...
گذشت اولیای دم از قصاص نوعروس قاتل
تهران قرار گرفت. در آن جلسه نگین گفت: هنگامی که با شوهرم درگیر شدم او چاقویی به دستم داد؛ نمی دانم چه اتفاقی افتاد که روی زمین افتادم و چاقو به شکم مجید برخورد کرد. در پایان این جلسه قضات قتل را غیر عمد تشخیص دادند و نگین را به پرداخت دیه محکوم کردند اما دیوان عالی کشور رأی را تأیید نکرد و رسیدگی به پرونده در شعبه هم عرض از سر گرفته شد. به این ترتیب نگین این بار در شعبه 71 سابق دادگاه کیفری تهران بار ...
کلاهبرداری با سوءاستفاده از لباس اورژانس 115
آگاهی تهران موفق به دستگیری این جوان کلاهبردار شدند. ماجرای این پرونده عجیب 18مرداد ماه سال جاری با مراجعه نماینده حقوقی مرکز فوریت های پزشکی به دادسرای ناحیه پنج تهران به جریان افتاد. او با طرح شکایتی به بازپرس گفت: جدیدا فردی با جعل عنوان پزشک، خودش را به عنوان یکی از مدیران رده بالای این مرکز معرفی کرده و با این شگرد از تعداد زیادی از جوانان جویای کار اقدام به کلاهبرداری کرده است ...
مادر افسر پلیس قاتل پسرش را بخشید
رسیدن ماموران با پای پیاده فرار کرد. یکی از ماموران در مرحله به تعقیب مرد جوان دوید و چندبار دستور ایست را برای وی صادر کرد اما بی فایده بود تا این که مرد فراری با بیرون کشیدن اسلحه ای اقدام به تیراندازی مرگبار به سمت مامور جوان کرد. مامور جوان در این صحنه هدف گلوله قرار گرفت و غرق خون روی زمین افتاد و مرد هفت تیرکش نیز پا به فرار گذاشت. لحظاتی بعد تیم های امدادی اورژانس در محل حاضر شدند ...
مگر ما کلاس تقویتی نرفتیم چه چیزمان کم شد؟
پایگاه خبری گُلوَنی ، علی خضری : داشتم با منوی کنترل تلویزیون ور می رفتم که شبکه ی خبر را حذف کنم، تا بتوانم سر ساعت سریال را تماشا کنم که یک دفعه بابا از راه رسید و کنارم نشست. دست و پایم را گم کردم و کنترل از دستم افتاد روی زمین و درش بازشد و باطری هایش پخش زمین شد. هول هولکی باطری هایش را پیدا کرده و سرجایش گذاشتم و درش رابستم و شبکه ی خبر را گرفتم و کنترل را روی میز گذاشتم. همه ی این کارها را ...
اینا خودشون دزدند
؟” گفتم: ببخشید فروشی نیست! راهش را گرفت و رفت. دوباره خانم دیگری آمد و در همان چند دقیقه ی نشستن من در آنجا با آن اجناس چندین نفر قصد خرید کردند. با خودم گفتم عجب شغل باحالیست!حالا اینکه من در جدال عقل و دل سربلند شدم و تن به فروش آن اجناس ندادم و بعد از دقایقی که از یافتن آن دستفروش مایوس شدم اجناسش را به مسئولین مترو تحویل دادم بماند اما اینکه همان روز در آن وانفسای بی پولی، طعم یک کار پرپول و پله به این شکل اتفاقی، زیر زبانم مزه کرد، داستان جذاب تری دارد که در قسمت های بعد برایتان تعریف می کنم. پایان پیام ادامه این داستان دنباله دار را در اینجا بخوانید. ...
قتل مستاجر به خاطر دستور خیالی +عکس
بزرگی را برداشتم. بعد هم به طرف مغازه رستم رفتم و پس از درگیری با چند ضربه چاقو او را به قتل رساندم و از ترس پا به فرار گذاشتم. متهم جزئیات تازه ای از روز قتل را تشریح کرد. چند کلاس درس خوانده ای؟ دیپلمه هستم سابقه کیفری داری؟ نه ندارم متأهل هستی؟ بله اما چند ماهی است که می خواهم از همسرم جدا شوم. 2 دختر هم داریم. ...
اعتراف پسری که جسد پدرش را کمد دیواری دفن کرد
درنهایت پسر جوان صبح دیروز به جنایتی تلخ در خانه شان اعتراف کرد. همین کافی بود تا پرونده به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گیرد. رضا این بار در اعترافاتش گفت: 4 ماه قبل مادرم به خاطر بدرفتاری های پدرم به کام مرگ فرو رفت و از همان زمان به خاطر کینه ای که از پدرم داشتم، تصمیم به قتل او گرفتم و مدت ها بود که به دنبال فرصت می گشتم تا ...
این دو خواهر جوان سرنوشت هولناکی داشتند (عکس)
تهرانپارس از سوی تیم جنایی دادسرای امور جنایی تهران به جریان افتاد. شب حادثه قاضی ایلخانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران که همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شده بود با جسد دو دختر 16 و 21 ساله به نام های سوگند و سولماز داخل آشپزخانه روبه رو شدند که با اصابت ضربات چاقو به قتل رسیده بودند. همان ابتدای تحقیقات مشخص شد پدر خانواده به خاطر قهر همسرش، دو ...
داستان تجاوز راننده تاکسی به زن شوهردار
میانبری می شناسد تغییر مسیر داد و وارد جاده خاکی شد . ترسیده بودم و از او خواستم که به مسیر اصلی بازگردیم اما او در محلی خلوت خودرو را متوقف کرد و با تهدید چاقو و در حالیکه التماسش می کردم مرا هدف نیت شومش قرار داد . پسر جوان پس از آزار و اذیت پشت فرمان خودرویش نشست و شروع به حرکت کرد و در یک خیابان برای خریدن سیگار توقف کرد که بهترین لحظه بود که پا به فرار بگذارم . ...
- محمد دادکان - از آخرین ملاقاتش با مرحوم رفسنجانی می گوید
خیلی از مدیران این دید را ندارند و می گویند او وقتی از ما انتقاد می کند شاید با ما اهل تعامل نباشد. چه نظری در این ارتباط دارید؟ حرفی که زدید طلا بود. ایشان من را صدا کرد و به من گفت: من برای شما، نایب رئیسی فدراسیون فوتبال را در نظر گرفته ام . من اما به آقای صفایی گفتم: من چند ماه مشاور شما باشم اگر توانستیم با هم کار کنیم در خدمت شما هستم . حدود چهار ماه مشاور ایشان بودم بعد من را به ...
این زن با مرد قاتل زیر یک سقف زندگی می کرد
نوآوران آنلاین - حدود ساعت 23 بیستم شهریور ماه سال جاری مأموران کلانتری 126 تهرانپارس در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام کردند که یک پدر دو دخترش را به قتل رسانده و سپس خودکشی کرده است. بنابر اظهارات مأموران عامل جنایت، با خواهرش تماس گرفته و اعلام کرده بود پس از به قتل رساندن دو دخترش، در منزلشان با سیانور خودکشی کرده است که مأموران در صحنه جرم حاضر شده و عامل جنایت ...
4 روز نقشه کشی برای قتل همسر و فرزند
مردی به خاطر فقر مالی و برای گرفتن پول از بیمه عمر اقدام به کشتن همسر و فرزند 11ماهه اش کرد. کاظم میرزایی، بازپرس ویژه، با اشاره به پرونده شلیک به مادر و نوزاد 11ماهه مشهدی گفت: شوهر این زن که پس از کشف جسد زن و نوزاد 11ماهه اش سناریویی ساختگی را برای فرار از قانون ساخته بود، در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت: وضعیت مالی ام خوب نبود. از حدود پنج ماه قبل خودم و همسرم را بیمه عمر کرده ...
مادر شهید مدافع حرم گفت: خیلی با پسرم صحبت کردم و گفتم تو به من کلک زدی، به من گفته بودی نمی خواهم بروم ...
20 سالش نشده بود که به سوریه رفت. جشن تولد 20 سالگی اش را بین مدافعان حرم در سوریه گرفت. سه روز بعد از آن، به خیل شهدای مدافع حرم عقیله بنی هاشم پیوست. قبل از آن رشته مکانیک دانشگاه آزاد واحد تهران غرب قبول شده و ثبت نام کرده بود، اما برای دانشگاه اصلی تلاش زیاد کرده و دوره های مختلفی را گذرانده بود. به همین دلیل از این دانشگاه، مرخصی تحصیلی می گیرد و راهی سوریه می شود. مثل همه جوان های امروز به ...
قتل جوان مهابادی کار شیطان پرست هاست؟
سلامانه : چند روز پس از کشف جسد سوخته جوان 19 ساله مهابادی حالا احتمالات جدیدی درباره انگیزه های این جنایت تکان دهنده مطرح شده است. اعتماد در ادامه نوشت: توضیحات منصور برمکی پسر عموی مقتول در گفت وگو با اعتماد نشان از پیچیده بودن این پرونده دارد. سوم مهرماه امسال بود که پلیس مهاباد جسد یک جوان 19 ساله به نام صادق برمکی را در یک جاده روستایی نزدیک این شهر کشف کرد. کارآگاهان پلیس ...
روایت دادکان از کنار گذاشته شدنش از دانشگاه آزاد
زدید طلا بود. ایشان من را صدا کرد و به من گفت: من برای شما، نایب رئیسی فدراسیون فوتبال را در نظر گرفته ام . من اما به آقای صفایی گفتم: من چند ماه مشاور شما باشم اگر توانستیم با هم کار کنیم در خدمت شما هستم . حدود چهار ماه مشاور ایشان بودم بعد من را به هیئت رئیسه آورد و من نایب رئیس فدراسیون فوتبال و رئیس سازمان لیگ شدم. از خود آقای صفایی بپرسید. وقتی تیم ملی نوجوانان ما با حمید درخشان به ...
محله آذری باغ ندارد؛ گودال دارد!
مسافرخانه و خانه هایشان زندگی می کنم... قبلا دانشجو که بودم تریاک می کشیدم و بعد 5 سال مواد مخدر مصرف نکردم و بعد از بی کار شدن به سراغ شیشه رفتم... دانشجو تربیت بدنی دانشگاه شهید چمران دزفول بودم... در این سه ماه به اندازه 300 سال اذیت شدم. چند بار رفتم دنبال کمپ که ترک کنم. اما می گفتند 6 ماه باید بمانم و قبول نکردم... هنوز اعتیاد صورتش را تکیده نکرده است و به نسبت معتادان دیگری که غرق ...
سرانجام نافرجام عشق های خیابانی
مرا به منزل نیز برساند. در بین راه متوجه شدم که اشکان لحن کلامش عوض شد. به طوری که مرتب داد و فریاد می زد و من را تهدید می کرد که آبرویت را می برم و عکسهایت را پخش می کنم و تو به من خیانت کرده ای و با کس دیگری در ارتباط هستی و ... من که حسابی وحشت کرده بودم با التماس از او خواستم که ماشین را نگه دارد ولی او گوشش بدهکار نبود. تهدیدش کردم که نگه دارد وگرنه خودم را پایین می اندازم و درب ...