سایر منابع:
سایر خبرها
انتقاد تهمینه میلانی از مدیران تلویزیون
بلایی به سرم آوردند که یک سال و نیم درگیر دادگاه رسانه شدم. کارگردان فیلم های سینمایی سوپر استار و سویه حساب در پاسخ به اینکه آیا علت این اتفاقات، سوژه و موضوعات فیلم هایش است، گفت: بهتر است بفرمایید سلیقه مدیران که موضوع فیلم ها و تحلیل علمی و جامعه شناختی فیلم های ما را نمی پسندد و اصلا به اینکه این رسانه ملی است و به همه گروه های فکری تعلق دارد، اعتقادی ندارند. مگر می شود یک رسانه ملی ...
علی نصیریان: حاشیه ها در شان انتظامی و مشایخی نبود
بحث نکرده است و ادامه داد: اصلا تا به حال صحبتی نکردم که اسم من باید در تیتراژ کجا باشد و همه اینها را به کارگردان و خالق اثر می سپارم. با یکی از دوستانم دو سال قهر بودم نصیریان درباره رابطه با دوستانش، گفت: با یکی از دوستان خیلی نزدیکم که یکی دوبار سر قرارمان دیر آمد دچار اختلاف شدم و اعتراض کردم که در نتیجه اش 2 سال قهر بودیم. بازیگر نباید الکل بخورد و به میهمانی ...
جدال یک زن با سرما در بی خانمانی/ امرار معاش با جمع کردن ضایعات سطح شهر
سخت است. اوایل شب بود در پارک دانشجو متوجه چادر مسافرتی می شوم که زنی تنها در آن می باشد ابتدا فکر کردم مسافر است ولی بعد از چند لحظه متوجه شدم که او تنها می باشد و در این شبها و روزهای سرد در این چادرمسافرتی گذران زندگی می کند، علتش را می پرسم می گوید همسرم ام اس دارد در خانه پدریش زندگی می کردیم از ما شکایت کردند منزل ما را از طرف دادگاه به دستور قاضی پلمپ کردند همسرم با آن حال خراب ...
رامین پرچمی: ممنوع الکاری سلیقه ای است
ممنوع الکار بودم و همه اینها انجام شده. اگر قرار بود بروم خارج از کشور یا هر کار دیگری کنم؛ دیدند عملا این اتفاق نیفتاده و من نمی خواهم ایران را ترک کنم. یک بار خیلی اتفاقی به برنامه پخش زنده شبکه دو رفتم و در آن حضور داشتم. مدیر برنامه هم بدون اینکه بداند ممنوع التصویرم من را از بین جمعیت صدا کرد و من آنجا دیده شدم. فردایش سایت های رجانیوز و مانند آن نوشتند که "آی این آقای فتنه 88 در تلویزیون چه ...
نصیریان: یک بازیگر نباید الکل بخورد
در تیتراژ کجا باشد و همه اینها را به کارگردان و خالق اثر می سپارم. *با یکی از دوستانم دو سال قهر بودم ظلی پور با عنوان این موضوع که شما هنرمند بسیار منظمی هستید و نظم کلید واژه زندگی شماست آیا این مسئله تا به حال در دوستی هایتان دلخوری به وجود آورده است: بله من با یکی از دوستان خیلی نزدیکم که یکی دوبار سر قرارمان دیر آمد دچار اختلاف شدم و اعتراض کردم که در نتیجه اش 2 سال قهر ...
زورگیران خشن شهرری دستگیر شدند + عکس
این دو نفر را مورد شناسایی کامل قرار داده بودند. در تحقیقات میدانی از محل سکونت متهمان نیز مشخص شد که هر دو نفر آنها دارای سوء شهرت و سابقه شرارت در محل سکونتشان بوده است. همچنین در بررسی این دو متهم، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که شایان به اتهام سرقت مقرون به آزار با سلاح سرد، دارای یک حبس تعلیقی از شعبه 102 دادگاه کیفری 2 دادگاه شهرستان شهرری است اما با این وجود اقدام به ...
قتل در جاده مشهد، دستگیری در پارک شهر
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، ظهر پنجشنبه مردی با پلیس تماس گرفت و خبر داد، مردی در مسیر جاده مشهد تهران، مردی را به قتل رسانده و هم اکنون در پارک شهر تهران است. ماموران کلانتری 113 بازار تهران بعد از این تماس، تحقیقات برای بررسی صحت موضوع را آغاز کرده و معلوم شد مشخصاتی که تماس گیرنده از قاتل گفته صحت دارد و او همان لباسی را به تن دارد که مشخصات آن به پلیس گزارش شده است. با هماهنگی ...
پرسشگری؛ از چپ تا مذهبی
، هیچ تشکیلاتی من را به درون خود راه نمی دهد. مثلا در دوره ای عضو شورای مرکزی کانون کارگردانان خانه سینما شدم. ولی شش ماه بعد خودم استعفا کردم! چون نتوانستم تحمل کنم که حقی، ناحق شود و سؤالی بی پاسخ بماند. تحلیلتان از این که به سیاسی کاری متهم شدید، چیست؟ چه بگویم؟! این از تخیل یکی از سایت های اصولگراست که زمان ساخت فیلم زن زیادی را هم زمان با حرکت جبهه مشارکت که کنوانسیون حقوق ...
آقای بازیگر: برای استقبال مصدق تا فرودگاه دویدیم +عکس
دادگاه لاهه آمد، ما پیاده به سمت مهرآباد می دویدیم تا به استقبال آقای مصدق برویم که نرسیدیم و در کنار خیابان ایستادیم و مرحوم مصدق را دیدیم. بعد از 28 مرداد از اواسط دهه 30 جامعه کمی به سمت هنر رفت و شروع به نقد جامعه از زبان هنر کردند. در همین سال ها من وارد تئاتر شدم. تئاتر جدید ما از اواسط دهه 30 یعنی از سال 35 به بعد شروع شد و من و کسانی که کلاس های تئاتر رفته بودیم و در هنرستان هنرپیشگی درس ...
اولین و آخرین شکارم آهو بود
دشت منتظر بمانید و کمین کنید؟ چندباری ماندم. معمولا جاهایی که قرقه، برای شکار کل و بز و قوچ و میش، شب کمین می کنند؛ جاهایی که زیر سر محیط بانه و آنها تردد زیادی دارند. شکار برای منی که از بچگی با پدرم راهی دشت می شدم و با محیطش کاملا آشنا بودم، خیلی سخت نبود. بچه که بودم، دنبال پدرم به دشت می رفتم تا پوکه های فشنگ را از میدان تیر جمع کنم. بعد هم چوپانی کردم و کم کم دشت را مثل کف دستم شناختم ...
ماجرای صحبت های درگوشی یک شاعر با رهبر انقلاب
را دعوت کردند. آن زمان پیش ایشان رفتم و شعر خواندم و با هم مرتبط شدیم، ولی باز این قدر نه. بعداً به مرور با سیّد جواد شرافت بود. با یک تعداد بچّه های یک نسل قبل از خود ارتباط داشتم. انجمن آفتاب منظورتان شعر های حوزه است؟ بله، با فضای شعری که بچّه ها بودند و من هم می پسندیدم مرتبط شدم. یعنی تا انجمن اصلاً تجربه کسب نکرده بودم، تا بعد که با آقای آل کثیر و دکتر صافی ...
صدا نزدیکترین عنصر به قلب آدم هاست
من برای بار دوم هم رد شدم! * به همین راحتی؟ - به همین راحتی، ابدا ناراحت نبودم، ولی این راحتی چندان بادوام نبود بعد از یک ماه از رادیو تماس گرفتند و ظاهرا به خاطر کمبود نیرو با کمی اکراه و اجبار مرا پذیرفتند. از آنجا که کاملا بی تجربه بودم مدت زمانی طول کشید تا بتوانم با استادان صاحب نام این عرصه ارتباط برقرار کنم و مرا به شاگردی بپذیرند. بعد از سال ها بالاخره رسید ...
اولین زن لژیونر دوچرخه سواری ایران را بشناسید
دوچرخه سواری می توانی شرکت کنی. در اولین دوره ای که شرکت کردم ششم شدم و فهمیدم استعداد خیلی خوبی در این رشته دارم. بعد از آن یعنی دقیقا از سال 90 در همه لیگ ها و مسابقات قهرمانی حضور داشتم. سال گذشته نفر چهاردهم جهان شدم ماندانا در 20 سالگی متوجه استعداد ذاتی اش در دوچرخه سواری می شود و آنقدر در این رشته خوب کار می کند که نامش سر زبان ها می افتد. آن هم در رشته ای که متاسفانه ...
آدم ها می روند و خاطرات شان را می برند
. گلوله توپ به سقفش خورده و از دیوارش بیرون زده بود. یک تصویری که توی ذهنم مانده، این است که من تشنه بودم و خانمی به من آب داد. به مادرم گفت: رفته بودیم ماهشهر و از آنجا برگشتیم. خانه مان با خاک یکسان شده و به این مدرسه آمدیم. آن خانم باردار بود و هفت پسر داشت و به مادرم می گفت: دعا کن بچه ام دختر باشه. همه آنها یادم هست. هر بار که از مهاجران خاطره می گرفتم یاد آن خانه ها می افتادم. الان ...
دختر معتاد با گریه هایش راهی برای این معضل گشود
روزنامه به وجود آورده بود و من در دفتر یادداشت هایم اشک های سرشار از پشیمانی آن دختر دانشجو را به عنوان مبنای تاریخی و عاطفی آغاز درمان معتادان تعیین کردم. دختری که روز قبل از اعلام قانونی درمان معتادان خبر خودکشی اش را در میان گزارش های حوادث دیدم و این بار من بودم که به خاطرمرگش اشک در چشم هایم جوشید. جنازه اش را در گوشه اتاق یک خانه متروک پیدا کرده بودند. اما اکنون با گذشت 20 سال از آغاز ...
گفتگوی جذاب با یک روحانی نابینا
لحاظ روحی خیلی به مشکل برخوردم و خانه نشین شدم، تصمیم گرفتیم به اتفاق خانواده به زادگاهم شهر شوط برگردم، تا شاید کمی از مشکلات عاطفی ام مرتفع شود. بعد از مواجه شدن با مشکل نابینایی و مراجعت به زادگاه، چه فعالیت هایی داشتید؟ در سال های 1386 و 1387 در مجالس مختلف منبر داشتم و روضه خوانی هم می کردم، چون قبل از تحصیل در حوزه علمیه، در رشته قرائت قرآن کار کرده بودم و قاری قرآن هستم و ...
اینجا"سرتنگ غارون" است جایی که شکستن دست و پا عادی است و محرومیت بیداد می کند+تصاویر
اسم کوهی در استان چهارمحال و بختیاری است اما سرتنگ غارون که در دامنه این کوه قرار دارد جز استان کهگیلویه و بویراحمد است این اسم را اولین بار بود که می شنیدم یکی از روستاهای کهگیلویه و بویراحمد است روستایی که در مرز چهارمحال بختیاری و این استان قرار دارد یکی از روستاهایی است که به سادگی نمی توان به آنجا رفت از چند نفر پرسیدیم گفتند ماشین را همین جا بگذارید کوهستان پیش رو را چند ساعت پیاده بروید بعد ...
ماه عسل
فلزی حفاظ دارند؛ شبیه قفس بزرگی است که به دور دایره ای چسبیده، با این تفاوت که به جای پرنده در آن آدم است. همسرم را به تفتیش خانه زنان می برند و مرا به اتاقی دیگر. وسایل شخصی ام را می گیرند و یک دست لباس فرمِ مخصوص زندانی ها را می دهند. لباس ها را می پوشم و از آ نجا مرا به اتاق عکاسی می برند. پلاک و شماره ای به گردنم آویزان می کنند و پس از گرفتن چند عکس پرسنلیِ نیم رخ و سه رخ و تمام رخ ...
از 6 سالگی کار کردم
. پدر بزرگ صالحی او را برای ثبت نام به مدرسه اخوت کاظمین می برد. او خاطره این ثبت نام را چنین به یاد می آورد: من دوست نداشتم به مدرسه بروم. یادم هست راه نمی رفتم و پدر بزرگ مرا می کشید، همین طور پاهایم روی زمین کشیده می شد تا به مدرسه رسیدیم. در سال اول ابتدایی ظاهرا خیلی بچه درس خوانی نبودم، چون بازیگوشی می کردم و بیشتر علاقه مند بودم که در کوچه سرگرم بازی باشم. از محیط مدرسه خوشم نمی ...
ناگفته های علی اکبر حیدری فرد: اعزام به کهریزک دستور من بود/ سعید امامی سفارش مرا کرده بود
دادسرای عمومی و انقلاب اردبیل بود. حدود دو ماه در اردبیل کار کردم اما به دلیل عدم آشنایی با زبان ترکی به استان فارس شهرستان فسا منتقل شدم. در آنجا قاضی تحقیق بودم. دادیار شعبه اول و جانشین دادستان فسا شدم و با حفظ سمت رئیس ستاد حفاظت اجتماعی شهرستان بودم. رئیس هیئت تخلفات صنفی فسا هم شدم که مقام اول را در کشور کسب کردم. تا چه زمانی فسا بودید؟ تا سال 86 پس از آنکه در آزمون دکترای ...
گفت وگوی تپش با قاتل خونسرد؛ با افتخار دو قتل را مرتکب شدم!
؟ چند مامور آمدند تا توانستند مرا به زور سوار ماشین کنند و از زندان رجایی شهر به دادگاه ببرند. در دادگاه هم توضیحی درباره قتل ها ندادم. از قتل ها پشیمان نیستی؟ نه. من با افتخار دو قتل را مرتکب شدم. می دانی چه مجازاتی در انتظارت است؟ من برای اعدام آماده ام. بعد از هر دو قتل قصدم خودکشی بود، اما چون در آن ناکام ماندم حالا منتظر اعدام هستم. من چیزی برای از دست دادن ندارم و حتی در مدت شش سالی که در زندانم نمی دانم فرزندانم کجا هستند و چطور زندگی می کنند. جام جم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (450)
داشتم راز مثلث برمودارم حتما میفهمیدم. 32٫ آمریکا اعلام کرد دلیل خروجش از یونسکو، نیافتن سرنخی از یونس بعد این همه سال است. حملات 11 سپتامبر هم کار ما بوده اتفاقا طوفان کاترینا هم کار ما بوده آمریکا جام جهانی صعود نکرد هم کار ما بود آقا 33. شما که بیدار می شی، وانت رو روشن می کنی، بلندگو می بندی روش، میای محل ما، خواب منو زهرمار می کنی، دیگه چرا آلومینیوم رو می گی آلمیون آخه ...
پنه لوپه کروز از فیلم جدید فرهادی و همکاری با او می گوید
بازی ها و شخصیتش را تحسین کرده ام. به این دلیل وقتی پاچینو ساعت 3نصف شب به وقت اسپانیا به من زنگ زد و گفت چقدر فیلم پیش از آغاز شب و بازی مرا دوست دارد؛ از خوشحالی دیوانه شدم. یادم هست چنان هیجان زده و دستپاچه شده بودم که صدایم زمان حرف زدن با آل می لرزید. بهش از علاقه ام گفتم و این که برایم خیلی جالب و هیجان انگیز بود که بازی ام او را تحت تاثیر قرار داده است. این مهمترین آرزوی برآورده شده ام بود که ...
تجاوز به نوجوان معلول در خیابان!
همه تلاشش را کرد تا از چنگ پویا بگریزد، اما فایده ای نداشت، او فرار می کرد و پویا با چاقویی که در دست داشت، به سرعت به او نزدیک می شد. در نهایت پویا به او رسید و با تهدید چاقو او را با خودش به مکان خلوتی برد و نقشه شومش را عملی کرد و او را در همان حال رها کرد. شهروز قربانی آزار جنسی این جوان قداره کش شد که بعد از این حادثه هولناک به خانه رفت و ماجرا را برای خانواده اش بازگو کرد. ...
اگر خودمحوری جای خدامحوری را بگیرد، به قهقرا می رویم
پادگان آمده بود من را دید و در نامه ای کوچک خبر سلامتی من را به خانواده و پدرم داد و هر چه خانواده سعی کردند که مرا منصرف کنند نتیجه بخش نبود. از فعالیت های خود قبل و بعد از انقلاب بگویید. رضایی: قبل از انقلاب درس می خواندم و با شروع جنگ درس را رها کردم و به جبهه رفتم. آن زمان به عنوان مُبَلغ وارد جبهه شدم و اواخر جنگ در سال 67 در رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران ...
وقتی بگیر و ببندها مایه افتخار می شود!
خانه را بکشیم. جمله نصیر تمام نشده ناصر شروع می کند: خانم می خواهی من هم از خودم بگویم؟ منتظر جواب نمی ماند: تازه 9 ساله شدم. با نصیر همکلاسم، هر دو تا کلاس دوم هستیم. داداش چند سال درس نخواند عقب ماند برای همین با من همکلاس شد. ناصر می خندد و من از نصیر می پرسم روزها بعد از مدرسه چه کار می کند: با ناصر و داداش بزرگم می رویم چهارراه سعادت آباد. من شیشه ماشین ها را ...
افشای یک جنایت در تماس مرد ناشناس
ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار بگیرد و پرده از این قتل پنهانی برداشته شود. داستان قتل از زبان قاتل متهم در بازجویی ها جزییات قتلی را که مرتکب شده بود، بیان کرد و گفت: چندی قبل برای زیارت به شهر مشهد سفر کرده بودم. تا این که روز 15مهرماه تصمیم گرفتم به تهران بازگردم. به ترمینال رفتم و منتظر تاکسی بودم. داخل ترمینال با مرد جوانی که راننده خودرو سمند مشکی رنگ بود، آشنا ...
بازخوانی ماجرای دفاع از حقوق مولف و مصنف در آثار فرهاد مهراد هنرمندان موسیقی و کپی رایت: شهر خالی است ز ...
جدی تر شد و بیشتر روی مسئله کپی رایت متمرکز شدم. سال 1389 از خانه موسیقی و فعالیت هایش کناره گرفتم به دلیل آنکه دیدم مجموعه هیات مدیره نه افراد صادقی هستند و نه جدی و می خواستم بنای یک بخش خصوصی در زمینه مسائل کپی رایت را پایه گذاری کنم که جلساتی را هم با حضور برخی از افراد دغدغه مند مرتبط با این موضوع در دفتر آقای سجادی در میرداماد برگزار کردیم که با سفر من تقریبا همه چیز یخبند و منجمد( فریز) شد ...
به هاشمی گفتم تند می روید، خبرگان را از شما می گیرند/ احمدی نژاد یکباره عوض شد
خانواده خودم. آنها بروند کار پیدا کنند. وزارت کشور که بودم سه ماه یک بار بسته ای را به کارمندان می دادیم یک گونی برنج خارجی 45 کیلویی، یا 10 کیلو ایرانی. پنیر، کره، گوشت، تخم مرغ... اما یک دانه برنج به خانه من نیامد. من اصولگرا هستم این کار را نمی کنم. من به جای این که از بازرسی و ذی حسابی بترسم، از خدا می ترسم. * سوال من همین بود که چرا الان این مسأله در برخی از اصولگرایان و اصلاح طلبان ...
قصه ترور بختیار از زبان انیس نقاش
نظر فلسطین ی ها به خصوص ابو جهاد بودند، و همچنین نزدیک به صور (جنوب لبنان ) بعد از این که جنگ آرام شد. زمانی که انقلاب پیروز شد به ایران رفتم تا در بلوغ اندیشه سیاسی و هماهنگی روابط مشارکت کنم. در این اثنا بختیار از تهران فرار کرده بود و از خارج دعوت به سرنگونی نظام اسلامی در سایه وجود ارتشی در مرزهای کردستان – عراق می کرد و انفجارهایی در تهران به وقوع پیوست. همه به این اجماع رسیدیم که بختیار ...