سایر منابع:
سایر خبرها
شهادت هر کدام از برادران بهانه جهاد دیگری شد
برویم و خودش در ایران ماند. او هم می خواست به سوریه برود. شما خبر داشتید که می خواهد برود؟ وقتی تصمیم گرفت از زن و بچه اش بگذرد و در ایران بماند متوجه تصمیمش شدیم. رضا در افغانستان کار و زندگی خوبی داشت، اما در ایران ماند تا برای دفاع از حریم اهل بیت برود. به رضا گفتیم نرود. مهدی رفت و شهید شد تو دیگر نرو. نگاه به جوانی مهدی کن که چه زود پرپر شد. رضا گفت مگر مهدی راه بدی رفت. مدافع حرم ...
مثل چمران عاقلانه اندیشید عاشقانه رفتار کرد
جهاد و جبهه رها کرد تا به عاقبت بخیری برسد. مثل شهید چمران عاقلانه اندیشید و عاشقانه رفتار کرد. خدا رحمان است و رحیم وقتی عکس های مصطفی که بعد از شهادتش به دست خانواده رسیده را مرور می کنم با خودم می گویم واقعاً این شهید شبیه الگوی خودش دکتر چمران شده بود. پدر شهید از خصوصیات اخلاقی فرزندش می گوید: مصطفی خوش اخلاق و خوش خنده بود. در عین حال بسیار جدی بود و در پروژه هایی که بر عهده می ...
دست و جیغ و احکام!
را متوجه می کنم که چقدر به این مساله نیاز دارد و بعد وارد بحث می شوم. امروز در کلاس های مدرسه باید سرفصل های آموزشی کتاب را بگویم، اما به بچه ها گفتم لازم نیست کتاب سر کلاس بیاورند، من هم کتاب را باز نمی کنم. از قبل بحث های کتاب را خودم می خوانم و همان مباحث را با مقدمه هایی از خودم جذاب تر، واقعی تر و کاربردی تر می کنم. در حقیقت مفاهیمی که در کتاب ها وجود دارد را با روش خودم تلفیق می ...
پارادوکس ها در فراکسیون امید!
قاطع می گویم بعد از این اتمام حجت ها اولین وزیری که برای استیضاح پایش به مجلس باز شود رای عدم اعتماد خواهد گرفت و رای امروز آخرین ایثار مجلس در حق دولت بود. محمود صادقی در رابطه با رای روز گذشته به خبرآنلاین گفت: تعداد قابل توجهی از نمایندگان مخالفت کردند و پیام 80 رای مخالف را هم باید هم آقای روحانی دریافت کند و هم آقای غلامی ؛ درواقع این 80 مخالف توجهشان هم به انتقاداتی بود که جامعه ...
بریم اردو
...، با خواهرهایم وقتی دانشجو بودند. از کوه بالا می رفتیم، قل می خوردیم تا پایین، بعد هم می نشستیم به الویه خوردن و منی که اصلاً سالاد الویه دوست نداشتم در این سفرها عاشقش شده بودم. بس که در هوای گرم تابستان، می چسبید. تازه فهمیده بودم چه چیزی را از دست داده بودم. وقتی اتوبوس را دم در دانشگاه منتظر دیدم با چنان شوقی به سمتش دویدم که بچه ها خیال کردند اردو ندیده ام! ...
دختر آبادانی به خاطر حجاب کشته شد+ عکس
کردن سوره های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن، کم خوردن صبحانه، ناهار و شام و... دخترم جلوی این موارد ستون هایی کشیده بود و هر شب بعد از محاسبه کارهایش در جدول علامت می زد. عاشق شهدا وقتی جنگ شروع شد، دو تا از دخترهایم به جبهه رفتند. وقتی خواهرانش از جبهه برمی گشتند مثلاً برای مرخصی می آمدند، آنها را می کشید در اتاقی و می گفت: از حالات رزمنده ها موقع شهادت ...
گفت و گو با عبدالجبار کاکایی به مناسبت سالمرگ - قیصر امین پور -
.... خیلی خوب بود، روحیه می داد. بار اول استرس ورود به چنین جلسه ای را به همراه داشت و این که بخواهند همان بار اول فی المجلس نقد کنند شاید به بار دوم نمی انجامید. اجازه می دادند تا با روحیات آدم ها و افراد آشنا شوی و بعد کم کم به نقد شعرت بپردازند. یادم نمی آید در آن جلسه با قیصر صحبت کرده باشم یا چه شعری خواند. روی شعر من هم تنها کسی که صحبت کرد، سید حسن حسینی بود که پرسید: چند سال است ...
خوبی هم واگیردار و مُسری است
محمد مهر یکی از دوستانم تعریف می کرد چند سال پیش با کسی همکار بودم. او بسیار دست و دلباز بود و دست و دلبازی او هم بعد از مدتی به من هم سرایت کرد. یادم می آید مثلاً او ناخودآگاه چیزی را تعریف می کرد و من ناگهان به یاد این موضوع می افتادم که باید بلند شوم و به حساب پدر و مادرم مبلغی پول واریز کنم در صورتی که اصلاً به من نمی گفت که بلند شو و برو به حساب پدر و مادرت پولی واریز کن. اگر او ...
بنی صدر خود را برای هدف دیگری به امام نزدیک کرد
می آیند، اما در عین حال زمان دقیق آن را نمی دانستم. در حرم از فردی سؤال کردم که امام چه ساعتی شب ها به حرم تشریف می آورند؟آن فرد گفت: رأس ساعت 9 و همیشه از دری معین وارد می شوند. وقتی امام رأس ساعت مقرر وارد حرم شدند، با احتیاط جلو رفتم و دستشان را بوسیدم. این اولین دیدار من با ایشان، پس از تبعیدشان به نجف بود. بعد از آن چند باری به نجف سفر کردم و خدمت امام رفتم. آخرینِ این دیدارها، در تیرماه 1357 ...
متون آموزشی حوزه انگیزشی و خروجی محور نیست
بخوانم را نخوانده ام و آنچه خوانده ام به دردم نمی خورد ، حال من به این طلبه چه بگویم؟ فقط یک جمله به او گفتم؛ یک سؤال از شمای طلبه دارم اگر شهید آیت الله مطهری وقتی که از قم حرکت کرد تا به دانشگاه برود بعد از آن دوره فقه و اصول و فلسفه بود. حال اگر ایشان این کار را نمی کرد و مستقیم از شهرش فریمان یک اتوبوسی، ماشینی می گرفت و مستقیم به دانشگاه تهران می رفت آیا همین آقای مطهری بود؟ یا آن ...
مسئولان، خانواده های شهدای مدافع حرم را تنها نگذارند / به خاطر مادرم، از سفر به سوریه جا ماندم
. آن روز خودم در را باز کردم و دیدم برادرم با محاسن بلند و ساکی در دست آمده است. پدرم دوید به طرف حیاط و وقتی که برادرم را دید، گفت که داخل نرو می خواهم دورت بگردم. برادرم گفت که اگر می خواهی دورم بگردی باید بگویی چه خوابی برایم دیده ای؟ پدرم گفت که خواب دیده ام حضرت ابولفضل علیه السلام پرچمش را آورده و به دست تو داده است. این را که گفت برادرم روی پدر را بوسید و هر دو داخل خانه رفتند. آن ...
روایت تلخ از زیر گرفتن پسر 4 ساله توسط مادر
ظهر خوابیده بود من هم آهسته کارهایم را انجام می دادم تا این که او را برای صرف ناهار بیدار کردم . آن روز عصر در حالی که پسرم شاد وخندان بود در صندلی جلوی خودرو نشست و با هواپیمایی که هدیه روز تولدش بود بازی می کرد دراین هنگام من هم پشت فرمان قرار گرفتم تا مقداری از خریدهای منزل را انجام بدهم. چند دقیقه بعد وقتی از یکی از خیابان های شهر عبور می کردم مجبور شدم برای توقف در کنار یک مرکز ...
وقتی شاگرد آیت الله مجتهدی(ره) میاندار لشگرمحمدرسول الله(ص) شد
می دادند علی روزی که حقوقش را گرفت همه آن مبلغ را به صندوق کمک به جبهه می ریخت. مادرش وابستگی شدیدی به علی داشت زمانی که می خواست به جبهه اعزام شود به من گفت چه کار کنم گفتم سعی کن اول رضایت خانواده ات را بگیری و بعد بروی. شهید یزدیان وقتی می خواست به جبهه برود مادرش به دلیل وابستگی زیادی که به او داشت اجازه نداد برود، علی نزد من آمد و نظرم را جویا شد. گفتم: رضایت مادرت را بگیر. در این ...
لحظات فراموش نشدنی اعجوبه فوتبال جهان
. وقتی کانیگیا گل را به ثمر رساند، از خدا، مادرم، و همه مقدسات در جهان تشکر کردم. او بعد از به ثمر رساندن گل جشن ساده ای برگزار کرده و تنها مشت خود را به علامت گلزنی بلند کرد اما من بعد از بازی به او گفتم آیا می دانی چه کاری انجام داده ای؟ او در پاسخ گفت بله می دانم. دروازه برزیل را باز کرده ام و من پاسخ دادم خیر! تو یک استادیوم را وادار به سکوت کردی. زمانی که به رختکن برگشتیم ...
عوامل تضعیف خانواده
را به خاطر توقعات نابجا در مضیقه قرار می دهد. (ثواب الاعمال، ص287) 6- سبک زندگی غیردینی باید بدانیم امروز ما با غول پرنده افسانه ای 17 هزار سر و دست و پایی روبه رو هستیم که همه دنیا را به هم می دوزد و مرتبط می کند. غولی که چنگال های نحس خود را در بدنه خانواده فرو می کند و نگوییم در یک آن بلکه با چند پرده نمایش خانه و خانواده را بر می چیند که اگر برای قدیمی ها از این غول می گفتی دهانشان ...
جای نقد سازنده در فضای هنری ما خالی است
اینجا رسانده ایم. جعفری نیز در ادامه اظهارات مجری برنامه در این باره گفت: متاسفانه تنها اتفاقات منفی در یادها می مانند و مثلا کسی الان به خاطر نمی آورد که من در روز خبرنگار رفتم و به خاطر برخوردم پوزش طلبیدم. نکته دیگر این است که واقعا هم خلائی در زمینه نقد وجود دارد و جای استادان نقد و منتقدان برجسته در فضای سینمای ما خالی است و گویی آنها دچار نوعی هجران شده اند. این بازیگر که ...
پایان قاتلان خونسرد
. رضا می گوید: قاتلان وکیل داشتند اما برای ما خانواده های مقتولان هیچ وکیلی درنظر نگرفتند. وقتی در جلسه ی دادگاه چشمم به قاتل فرزندم افتاد به او گفتم چرا پسرم را کشتی، تو با کشتن پسرم دختر خردسالش را یتیم کردی. قاتل درحالی که هیچ احساس پشیمانی در صورتش دیده نمی شد و هرازگاهی خنده ای هم می کرد گفت اگر پسرت با ما درگیر نمی شد و داد وفریاد نمی کرد هیچ وقت کشته نمی شد. او با ما درگیر شد و به همین خاطر جانش را از دست داد جعفرپاکزاد/ منبع: همشهری سرنخ ...
1200میلیارد دلار از آسمان افتاد ولی آن را آتش زدیم
کشور شروع شد. اولین بار که به چالدران رفتم دیدم خیلی مردم از کم آبی گله می کنند. آنجا گفتم من از سمنان آمدم و جالب است که شما با وجود متوسط بارندگی 400 تا 500 میلی متر از مردم سمنان که متوسط بارندگی 110 تا 130میلی متر است، بیشتر گله مند هستید. بالاخره خشکسالی و تغییر اقلیم همه جای دنیا آمده است. ولی به نظر می رسد مدیریت اشتباه هم دست به دست این تغییر اقلیم داده تا چنین بحرانی گریبان گیر ...
یادی از نوجوان ترین رزمنده شهید کشور+ تصاویر
: به پسرم گفتم تو هنوز سن کمی داری و برادرانت هم در جبهه هستند، تو به جبهه نرو و کنارم بمان اما گویی علی خود را برای مکتب شهادت آماده کرده بود چراکه می گفت برادرانم برای ادای دین خود به جبهه رفته اند و من هم وظیفه خود می دانم که به جبهه بروم و دین خود را به این انقلاب و خاک میهنم ادا کنم. مادر می گفت: پس از 11 روز که در منطقه عملیاتی مهران مستقر شده بود، به دوستانش سپرده بودم که او را به ...
روایت کودکان کار از تعقیب و گریز با مأموران
ازم پرسید مریضی داری؟ سرفه می کنی؟ شب ها کجا می خوابی؟ غذا چی می خوری ؟ مکثی می کند و ادامه می دهد: زرنگی کردم، شماره تلفن آقا شاپور را دادم گفتم بابامه، آقا شاپور هم به بابام گفت و بابام اومد من و برد خونه. توی راه کتکم هم زد. می پرسم شاپور چه نسبتی با تو دارد؟ می گوید: شاپور توی واوان همه بچه ها را اجاره می کند برای من که بزرگم(13ساله) روزی 25هزار تومان به بابام می ده، برای داداش کوچیکم که 9ساله ...
حالا درک می کنم مادران شهدای گمنام چه کشیده اند
را عمل کردم می بینم اینها هم مثل من می مانند و بچه هایشان یک دانه بودند یا زن و بچه داشته اند. قطعه شهدا و 40 که می روم این آرامش به من دست می دهد و می گویم که این همه سال گذشت و ما درک نکردیم و نفهمیدیم ولی الان درک می کنم که مادران شهدای گمنام چقدر چشم انتظار بچه هایشان بوده اند و آنها چه کشیده اند و ما هم با آن مادران همدرد هستیم. حتی فکر نمی کردم یک روز بدون علی بتوانم دوام بیاورم و فکر می ...
مقصر اصلی حذف احتمالی استقلال و پرسپولیس از آسیا/ ننگ بزرگ برای فوتبال ایران
پایان فصل پانزدهم با اینکه قرارداد داشتم یک مربی دیگر به جای من آوردند و هرچقدر گفتم قراردادم را فسخ کنید هیچ کس اهمیتی نداد. اگر کسی غیر از من بود شکایت نمی کرد؟ اگر شکایت می کرد یک شکایت دیگر روی انبوه شکایت های باشگاه نمی آمد؟ اصلا با چه مجوزی برای سرمربی جدید کارت مربیگری صادر شد؟ همه صورت شان را برگرداندند و مثل اینکه نمی بینند کمترین توجهی به حرف من درباره فسخ قراردادم نشد. وقتی این همه بی ...
جایگاه مسجد از منظر امام علی(ع)/ تأثیر لقمه حرام بر دست و زبان و عقل انسان
دارد و بالا می آورد و در دهانش می گذارد، با آرواره و دندان هایش می جَوَد، با عضلات دو طرف گلو فرو می دهد و بعد دیگر دست خودش نیست! خدا مزد تمام خوردنی هایش را در روز قیامت به او می دهد که بندهٔ من، زحمت کشیدی و سر سفرهٔ من نشستی و خوردی، تو ثواب کردی؛ این حرکت ایمانی، اخلاصی و نیّتی است. خدایا! پشت تاکسی می نشینم، برای تو؛ منبر می روم، برای تو؛ درس می دهم، برای تو؛ پای تنور می ایستم، برای تو ...
درویشیان و ادبیات ایران
پیشرو) قرار ندارد، باز هم بیراه نیست. با این همه، فعالیت درویشیان در حوزه ادبیات عامه، توجیهی برای دست کم گرفتن یا ساده انگاشتن ادبیات وی نخواهد بود. احمد محمود هم در نویسندگی چنین خصوصیاتی داشت. درویشیان بیشتر به فکر ساختن و پرداختن آثاری با آرمان ها و ایده ال های سوسیالیستی بود. به دلیل روحیه پر خشم و خروشش، در برابر سانسور و مسایلی از این دست وقت را از دست نمی داد و در پی تحقق ایده ...
نحسی ماه صفر مربوط به همان سال رحلت پیامبر بوده و اصلا پایه و اساس دینی ندارد
بودن ایام پرداخته است و معتقد است که از نظر عقلی نمی توان در مورد سعد و نحس بودن ایام به نتیجه رسید زیرا اجزای زمان همه مثل هم هستند و آن نحسی برای قوم ثمود و عاد در همان روز و در همان سال بوده و مربوط به سال های بعد و ماه بعد نمی شود. حسینی یمین با اشاره به اینکه نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی بوده که در آن زمان رخ داده است، خاطرنشان کرد: مثلا نحسی ماه صفر به خاطر وقوع رحلت پیامبر در ...
گفت وگو با سعید بیابانکی در دهمین سالمرگ قیصر امین پور
نگاه نمی کنند. بله، قیصر چند ویژگی برجسته دارد. اول این که شعر قیصر به لحاظ قالب متکثر است. فقط سپید نگفته، دوبیتی، رباعی، غزل، قصیده، ترانه و ... همه را آزموده است. بخش دیگر این است که در اشعارش مفاهیم و مضامین متنوع می بینیم؛ هم شعر انقلابی هست هم اعتراضی و این باعث می شود خیلی سلیقه ها را پوشش دهد. بالاخره یک جایی یک سطرش مخاطب را گیر می اندازد. نکته دیگر این که شعر قیصر مثل ...
زندگینامه سیاسی و مبارزاتی آیت الله عباسعلی عمید زنجانی
علمی نبود، به دلایلی، نور محبت حضرت امام در دل من افتاده بود. به طوری که ، معمولاً وقتی به درس می رفتم و یا بر می گشتم، مسیر رفت و برگشت را طوری تنظیم می کردم که لااقل روزی یک بار امام را ببینم. صحبت امام، خصوصیات اخلاقی و سایر جهات ایشان را در آن دوران، نه درک می کردم و نه برایم مقدور بود که به دست بیاورم. مشغول معالم و یا لعمه بودم اما قیافه امام و طرز راه رفتن او را تقلید ...
جزو ژن خوب ها نیستم/کارگروه ویژه انتصاب اهل سنت در وزارت آموزش و پرورش تشکیل می شود
زاده 18 دستگاه هم گزارش های شان را ارایه داده اند. آنهایی هم که گزارش نداده اند، داریم پیگیری می کنیم. 18 گزارش از مجموع چند دستگاه؟ 31 استان داریم و 18 وزارتخانه داریم که از مجموع اینها 18 گزارش به دست ما رسیده است. البته همه این گزارش ها هم آن چیزی نیست که خواسته بودیم. بعضا انگار مثل تکلیفی با آن برخورد کرده اند و به قول معروف از سر خودشان باز کرده اند. بعضی های شان راهگشا ...
خواندن این گزارش به همه توصیه نمی شود!
آن روز، از اون بالا، می توانی همه را برای آخرین بار ببینی، بدون اینکه تو را ببینند. عده ای اشک می ریزند، برخی مات و متحیر، عده ای به فکر فرو رفته اند و برخی دیگر چون همیشه عین خیالشان نیست. چند نفری هم نیستند؛ شاید کار دارند، ماموریت اند، رئیس شان اجازه نداده، شاید هم مهمان یا بچه کوچک و البته عده ای هم این جور مراسم ها به روحیه شان نمی سازد. دلت برای همه تنگ شده. صدایشان می زنی؛ آهای ...
کسی از خلاق های ایرانی خبر دارد؟
بیرون کشیدن پول خود از بانک های جهانی هستند و قصد خرید بنر دارند... اما اینجا پایان آثار این تبلیغ پر مغز و محتوا نیست... میزان تصادفات جاده ای در دو روز اخیر، 140 درصد نسبت به قبل افزایش داشته است. از بس همه برعکس شده اند و غیر قابل پیش بینی مدام باهم برخورد می کنند. همین امروز صبح وقتی داشتم به محل کار می رفتم، پدرم را دیدم که دارد می رود، گفتم پدرکجا می روی؟ گفت نمی روم، دارم میایم ...