سایر منابع:
سایر خبرها
قصه شب کودکان، اسم سرخ پوستی من!
. شهریار می آید جلو. راننده قد و قامت او را که می بیند تندی می رود. سر بالا می کنم. نگاه شهریار را می بینم. می ترسم. می گوید : عین آدم از خیابان رد شو ! راه می افتیم. پشت سرمان یک عالم ماشین است: ماشین شهرام. ماشین تمام فامیل ها. ماشین شهریار و شهرام گل دارد، سفید و صورتی. اگر بوق می زد می شد ماشین عروس. بابا سوار کدام ماشین است؟ اسم سرخ پوستی بابا یادم نیست. مامان می گوید: همیشه چشم ...
داستان کوتاه کودک، مهمانی خدا!
...: هستی 9 سال دارد. امسال به کلاس سوم می رود. او مثل خیلی از بچه های ایران تابستان خوبی را پشت سر گذاشته است و خودش را برای آخرین روزهای این فصل گرم آماده می کند. یک روز عصر که هستی به کلاس نقاشی رفته بود. وقتی همراه پدر به خانه برگشت. چیزهای تازه ای دید. مادر همه جای خانه را تمیز کرده و برق انداخته بود. روی میز وسط پذیرایی چند تا گلدان را پر از گل گذاشته بود. خودش هم زیباترین ...
هشدار استاد حاشیه به علیپور؛ بازیکن پرسپولیس باشی، به مهمانی های مختلفی دعوت می شوی
علیپور باید به تیم ملی دعوت می شد؟ نگفتم باید بلکه گفتم حق او بود که دعوت شود. کادر فنی تیم ملی که بسیار هم خوب عمل کرده، می توانست علیپور را هم ببیند. او در غیاب مهدی طارمی یک تنه جور خط حمله پرسپولیس را کشیده و موفق هم بوده است. در شهرآورد هم جوری پنالتی زد که همه را به یاد مجتبی محرمی انداخت، قبول دارید؟ نه آقاجان! دوران ما که تمام شد و رفت. علی علیپور به سبک ...
ادعای باهنر مبنی بر اختلاف هاشمی و روحانی
جناحی است، یک امام جمعه هم که در مثلا فلان شهرستان سخنرانی می کند، فوری یک خط کش می گذارند و می گویند او اصولگراست یا اصلاح طلب؟ بعد اگر اصولگرا بود، منِ بیچاره بدون اطلاع در تهران باید پاسخگوی سخنرانی آن آقای امام جمعه هم باشم. اگر اصلاح طلب هم باشد، یقه اصلاح طلب را می گیرند که فلان امام جمعه شما فلان حرف را زد. اصلا دروازه ندارد. مثلا خیلی صریح تر، رابطه سیاسی من و آقای احمدی نژاد. تقریبا همه می ...
قصه شب کودکانه، ماهی سیاه کوچولو!
عصبانی شد و جست زد طرف ماهی سیاه کوچولو. ماهی تکان تندی خورد و مثل برق در رفت و لای و لجن و کرم های ته برکه را به هم زد. دره پر از پیچ و خم بود. جویبار هم آبش چند برابر شده بود، اما اگر می خواستی از بالای کوه ها ته دره را نگاه کنی، جویبار را مثل نخ سفیدی می دیدی. یک جا تخته سنگ بزرگی از کوه جداشده بود و افتاده بود ته دره و آب را دو قسمت کرده بود. مارمولک درشتی، به اندازه ی کف دست ، شکمش را به سنگ ...
ازدواج با مرد نامرئی
، کارگران وتیم مهندسی مشغول ساخت یک ساختمان جدید بودند. دراین میان ابراهیم که متوجه رفت وآمد دختر جوانی به خانه روبه رویی شده بود، به بهانه های مختلف درمی زد و آب یخ می گرفت. یا برای مزاحمت کارگران معذرت خواهی می کرد. منصوره هم به تماشای گاه و بیگاه فعالیت کارگران از پشت پنجره عادت کرده بود و سعی می کرد در میان آن ها ابراهیم را زیرنظر بگیرد. چندهفته بعد، یک روز ابراهیم سوار بر یک خودروی ...
پیشکسوت رادیو: دلیل افت رادیو مدیران نابلد و سفارش شده است
دوره کوتاه آموزشی داشتتیم که 9 ماه به طول انجامید و بعد شروع کار ... سال 51 بود که وارد رادیو شدم، دوره آموزشی ما تولید برنامه های رادیو و تلویزیونی بود، البته آنچه در مورد رادیو آموزش داده شد سطحی بود و من هر چه آموختم حین کار رخ داد. در پایان دوره ها من و دو سه نفر دیگر رادیو را انتخاب کردیم چون آمال و آرزوی من برنامه گل ها بود. برایم خیلی مهم بود که دست استاد شهناز را ببوسم و با استاد بی بدیل آواز ...
100 بازیکن برتر فوتبال جهان (بخش سیزدهم)
توپ طلا شد. 36. پاکو خنتو (اسپانیا) پاکو خنتو او پس از یک فصل بازی برای ریسینگ سانتاندر در سال 1953 راهی رئال شد و 18 فصل را در آنجا گذراند و سپس در 1971 از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و 6 شش بار قهرمان جام باشگاه های جهان شد و 12 قهرمانی لیگ را تجربه کرد.او مانند رعد سریع بود و رابط بین خط دفاع و حمله رئال بود. نقطه عطف بازیگری او همانند یک ...
اونیل سرمربی ایرلند جنوبی : فکر می کنم یک شب سخت برای ما بود و بازیکنان درخشان ظاهر شدند
بگذاریم اما به خاطر زمین مجبور بودیم طی چند مرحله توپ را کنترل کنیم و دوباره به جریان در بیاوریم. البته بهانه ای نیست چون شرایط برای تیم مقابل هم اینگونه بود. قطعا اینجا پایان دنیا نیست و حالا در فرم بهتری نسبت به آغاز بازی هستیم چون بدون گل خورده در زمین حریف، به خانه بر می گردیم.
جادوگری های عجیب در فوتبال ایران
: قبل از بازی دوست سرمربی به رختکن آمد و دنبال یک بازیکن خاص می گشت. می گفت یکی که در خواب دیده ام، در میان شما نیست. سرمربی بلافاصله تلفن زد تا بازیکن مصدوم تیم برگردد. او مصدوم بود و سرمربی او را در فهرست 18نفره هم قرار نداده بود. دوست سرمربی به محض دیدن او گفت همین است. آماده اش کنید. او را به زور آمپول آماده کردند و در فهرست قرارش دادند. او 30 دقیقه به زمین رفت و یک گل زد و با تک گل او برنده شدیم ...
ثروت آفرینی از نقطه صفر
به گورستان می رفتم تا شاید با شستن قبرها، اندک درآمدی به دست آورم و کمک خرجی برای مادرم باشم. با پای برهنه در خاک و گل می دویدم و با سطلی پر از آب در دستم، سنگ قبرها را می شستم. کالسکه ای داشتم با واکس های رنگارنگ و مشتری هایی که براقی کفش شان را به دستان من می سپردند. سلطانی موفقیت خود را مرهون محبت های مادرش می داند. هرچند مادرش سواد نداشت، اما به دانش آموختن بچه هایش توجه زیادی می کرد ...
10 سال سخت و شیرین، از زنگ انقلاب تا پایان جنگ
اما زنگ انقلاب را که زدند، من رفتم. کردستان که سر بلند کرد، اولین جایی که رفت سنندج، هوابورد بود! ما با کردهای سنندج درگیر بودیم تا زمانی که صدام حمله کرد. از سنندج ما را حرکت دادند و آوردند و در اندیمشک پیاده کردند. از اندیمشک هم به سمت کرخه حرکت کردیم. ما اولین سنگر اردویمان را پشت کرخه زدیم. سر انبار مهمات دوکوهه. از آن زمان، همسرم هم پدر بوده و هم مادر. ما بیشتر در رفت و آمد بودیم. من همیشه ...
ابر مردی که آرزوی نابودی اسرائیل را همیشه در دل داشت / پدر موشکی ایران که بر اثر انفجار زاغه مهمات به ...
مدیر مسجد، تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام(ره) به اجرای برنامه پرداخت. روایت آیت الله لواسانی از آن دوران: محل ما خیابان امیرکبیر، کوچه آمیز محمود وزیر است. آنجا یک مسجد و یک حوزه علمیه داریم و خانه ما هم ...
قوچان نژاد به سرنوشت خلعتبری دچار می شود؟
گلزن مادرزاد در خط حمله محروم کند. رضا قوچان نژاد در یک برهه چند ساله، ناجی تیم ملی بود. هر وقت به زمین می رفت کاری می کرد کارستان. گره ها را می گشود، گل می زد و زمینه موفقیت تیم ملی را فراهم می کرد. با آمار درخشانی که از خود بر جا گذاشت، محبوبیت فراوانی به دست آورد. به مهاجم نوک ثابت تیم ملی تبدیل شد و برای هر بازی که کی روش ترکیب اصلی تیم ملی را روی تخته می نوشت امکان نداشت نام او از ...
ماجرای قتل همسر با کمک خواهر نوجوان+ عکس
. نیما قبول کرد و روز بعد سارا به داروخانه رفت و موادی خرید که خودش آن را با مشروب دست ساز مخلوط کرد. وقتی علت کارش را پرسیدم گفت علی دستور العمل ساخت نوشیدنی مرگبار را به او داده و از او خواسته است تا آن را به نیما بدهد. وقتی مخالفت کردم خواهرم گفت علی او را تهدید کرده که اگر این کار را نکنیم ما را می کشد. او ادعا کرد علی قبلا هم دو نفر را کشته است. من به خاطر تهدید های خواهرم ناچار شدم مقاومت نکنم ...
ما تا ابد باید پاسخگوی آقای احمدی نژاد باشیم/ رفتن سراغ تتلو کار بی ربطی بود/ احساس نمی کنیم رو به افولیم
، فوری یک خط کش می گذارند و می گویند او اصولگراست یا اصلاح طلب؟ بعد اگر اصولگرا بود، منِ بیچاره بدون اطلاع در تهران باید پاسخگوی سخنرانی آن آقای امام جمعه هم باشم. اگر اصلاح طلب هم باشد، یقه اصلاح طلب را می گیرند که فلان امام جمعه شما فلان حرف را زد. اصلا دروازه ندارد. *رابطه سیاسی من و آقای احمدی نژاد. تقریبا همه می گویند اینها در یک جریان بودند. اما یک ذره که ریز می شویم، دو مساله است ...
آرش پاکزاد: من میکسر نیستم، فیکسرم!
خیلی خوب بوده و ما هیچ وقت به آن نمی رسیم. در صورتی که ماها در سطح خیلی خوبی کار می کنیم اما چون میکس و مستر خانه آخر است، همیشه اشکال را گردن این بخش می اندازند. مثل وقتی که یک تیم در فوتبال گل می خورد، همه فکر می کنند دروازه بان مقصر است در صورتی که ده نفر قبل از او هستند که نباید اجازه دهند توپ به دروازه برسد، اما وقتی رسید، ممکن است دوازه بان هم اشتباه کند. یعنی او فقط یکی از مقصران است نه نفر ...
شرکت های کاریابی در ترکیه شما را به کجا می برند؟
.... یکی از روزها کارفرما گفت همین امشب باید بروید. کار ما به هرحال غیرقانونی و بدون مجوز بود. از آنجا هم آواره شدم. نمی خواستم دست خالی پیش زن و بچه ام برگردم. سرتان را درد نیاورم، حتی با وعده کار، نزدیک بود در دام گروه های خلافکار بیفتم. یک بار حتی تا پای مرگ رفتم. آنجا داعش هم خیلی راحت روی کارگرهای خارجی حساب باز می کند و برایشان تبلیغ می کند. یونس حالا به ایران برگشته. به قول ...
گودهای ویران کننده
زنجانی در ایران زمین معروف شد، قبل از انقلاب گل فروشی و بازارچه و بخشی از آن هم، پارکینگ اختصاصی بود. اول مجوز آن برای واحد تجاری 5 طبقه بود اما بعد با مجوزهای کمیسیون ماده 5 برج 27 طبقه هم به آن اضافه و عملیات بارگذاری یک مجموعه بزرگ تجاری آغاز شد. در ساعت 5 صبح یک روز پاییزی در مهر سال 92 اما غرش ریزش آوار مردم شهرک غرب را هراسان به کوچه ها کشاند و از چند روز بعد پروژه متوقف شد. 25 آذر همان سال ...
کمالی: با دردسر و بدبختی لیگ را ادامه می دهیم/ از هفته اول تا الان با یک دست لباس بازی کرده ایم!
حریف دقیقاً بازیکن ما را بغل کرد و کنار زد، اما داور پنالتی محرز ما را نگرفت. ضمن اینکه یک گل سالم ما را هم به طرز عجیبی مردود دانست. سرمربی تیم فوتسال ارژن شیراز با بیان اینکه در دیدار مقابل حفاری پس از اتمام بازی داوران پنالتی به ضرر تیمش اعلام کردند، گفت: مقابل گیتی پسند هنوز پنج ثانیه باقی مانده بود که سپهر محمدی (دروازه بان گیتی پسند) بازیکن ما را گرفت و اجازه نداد به توپ ضربه بزند ...
الیور توییست به جای یک کاسه سوپ بیلبورد رایگان گرفت!
نمایش های ایرانشهر شده است. پارسایی بعد از مدت ها دوباره سراغ کارگردانی رفته و می خواهد یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک یعنی الیور توییست نوشته چارلز دیکنز را در تالار وحدت اجرا کند؛ نمایشی موزیکال که صدایش در رسانه ها پیچید. رسانه ها از روابط پشت پرده ای که باعث شد تا بیلبوردهای تبلیغاتی سریال شهرزاد در اختیار آگهی های نمایش الیور توییست قرار بگیرد، پرده برداشتند. کارنامه پر ابهام و عجیب ...
آخرین گفته های سردار سامرا با یک مجاهد عراقی
مقدم برود شهید می شود. از زبان خودش شنیدم امروز روز شهادتش است. گفت بعید می دانم چنین شود. گفتم: باشد شما برو بگو ایشان عقب بیایند چون ما به مشورت ایشان برای عملیات بعدی نیاز داریم. ایشان در نهایت به خطر مقدم رفت و بعد از نیم ساعت خبر رسید که حاج تقوی مجروح شده گفتم مجروح نشده به شهادت رسیده خودش وعده اش را داده بود. این مرد بزرگ که هیچ ترسی از مرگ نداشت در بسیاری از عملیات حضور داشت و ...
علی اشرف درویشیان به روایت شاگرد قدیمی اش
. یک دلهره بد یا کنجکاوی وحشتناک یا دلشوره؟ کتاب با سیل شروع می شد، کلماتی که مثل سیل می آمدند، موج برمی داشتند و تو را با خود می بردند. مثل تخته پاره ای بر آب متلاطم یک راه آب... آبشوران جای مردن سگ های پیر بود، جای عشق بازی مرغابی ها بود، جای پرت کردن بچه گربه هایی بود که خواب را بر مردم حرام کرده بودند. سیل می آمد خشمگین می شد، می شست و می رفت. سیل همه چیز با خودش می آورد، پالان الاغ هایی که ...
سردار سپاه دل ها
سازماندهی کنیم. شهید بزرگوار حسن شفیع زاده اولین نفری بودکه رفتم دنبالش. بعد از عملیات فتح المبین از تیپ المهدی شوش آوردمش پیش خودم و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه راتشکیل دادیم . 11- 1361 روایت شهید: در آن زمان توپ های غنیمیتی ما 156 قبضه بود که همه آنها در دشت عباس و چناله به غنیمت گرفته شده ...
تماشایی ترین و دیدنی ترین گل های عقربی به ثمر رسیده در تاریخ فوتبال جهان
به تدریج گسترهٔ پراکندگی آن همهٔ جهان را زیر پوشش خود قرارداد. با شکل گیری سازمان فیفا در سال 1904 و ایجاد رقابت جام جهانی فوتبال، این ورزش بسیار گسترده تر شد. طول زمین فوتبال 90 تا 120 متر و عرض آن 45 تا 90 متر است. فوتبال در دونیمه 20 تا 45 دقیقه ای انجام می گیرد و در بازی های حذفی و رفت و برگشتی گاهی اوقات، وقت های اضافه و پنالتی نیز به آن افزوده می گردد. فوتبال ضوابطی دارد که قوانین ...
نُوم نَسَق: انگ و ننگ
فقر سیاه، سیاه چله می گفتند و بهار چون هیچ میوه و ثمری نداشت با زمستان پهلو می زد و در روزهای طولانی بهار، مردم گرسنگی بیشتری تحمل می کردند. بیشتر اوقات از کاهی کوهی می ساختند و بچه های قد و نیم قدشان به خاطر فقر و سوءتغذیه، بی پولی شبانه روز فحش و بدوبیراه و مشت و لگد نثار هم می کردند و آخر شب همه زیر یک لحاف دستباف بزرگ کنار هم خوابیدند... آخرین روزهای تیرماه بود. وسط ظهر، همه مشغول کار ...
دستانی که پاکیزگی را هدیه می دهند/ هدر رفتن تلاش نارنجی پوشان بدون فرهنگ سازی
درست می شود. آن وقت مثلاً من و همکارانم مجبور نمی شویم گاهی در روز چند بار یک خیابان را جارو کنیم. همه فقط شعار می دهند آقا مجید، اولین پاکبان مصاحبه شونده گزارش ماست که قرار است تاچند ماه دیگر بازنشسته شود و آنچنان با شوق و اشتیاق از دوران خدمت خود صحبت می کند که نمی شود همه آن حس و حال را روی کاغذ آورد. این پاکبان خدوم تبریزی با اشاره به اینکه هیچ گاه فرزندانم از ...
کی روش و یک عادت عجیب در مورد اخراجی های پرسپولیس
حضور عابدزاده کوچک در تیم ملی اما، یک نکته حاشیه ای جالب هم وجود دارد. او سومین دروازه بان ایرانی است که بعد از ترک پرسپولیس، از سوی کارلوس کی روش به تیم ملی فوتبال کشورمان فر اخوانده می شود؛ یک اتفاق عجیب و بامزه که پیش تر برای علیرضا حقیقی و سوشا مکانی هم رخ داده بود. ریشه های فوتبال امیر عابدزاده به طور کامل در باشگاه پرسپولیس شکل گرفته است. در نیمه دوم دهه هفتاد و دوران درخشش پدرش ...
این روبرتو باجوی تیم ملی ایران!
باجو نیز چنین خصوصیاتی داشت. شماره 10 جادویی تیم ملی ایتالیا که یک دور کامل در تمام تیم های باشگاهی این کشور زد. فوتبال دوستان هرگز خاطرات هنرنمایی و جادوی باجو با توپ را فراموش نخواهند کرد. گل هایی که با پیراهن فیورنتینا به ناپولی زد یا همراه یوونتوس به آن شکل شگفت انگیز دروازه تورینو را در شهرآورد گشود. همین طور گشودن دروازه اینتر از روی ضربه ایستگاهی با پیراهن آث میلان و... از همه به یادماندنی ...
مردی با القاب رشک برانگیز
کرد که در جنگ 33 روزه ده سال پیش علیه صهیونیست ها بکار گرفته شد. شهید طهرانی مقدم در سال های آخر عمرش نیز، تلاش خود را برای حل مشکلات سوخت موشکی به کار گرفت؛ سوختی که هم در حجم انبوه قابل حصول باشد و هم به موشک قابلیت های تاکتیکی بدهد. ثمره اخلاص و جهاد شهید مقدم این بود که تمام گره ها در مسیر موشکی ما یک به یک حل می شد و جلو می رفت. شهید مقدم قبل از شروع یک تست، دعای توسل و زیارت عاشورا می ...