گلایه های تنها گورکن دارالسلام کاشان / به خاطر نداشتن حمام خاک گور را با ...
سایر منابع:
سایر خبرها
درباره حضرت سکینه (ع) | زندگی و وفات حضرت سکینه دختر امام حسین (ع)
را آن طور که مورد رضایت خدا و فرزند پیامبر بود، انجام داد. وی پس از آن به عنوان اسیر همراه دیگر زنان و دختران کاروان حسینی به کوفه و شام برده شد و در نهایت، به مدینه آمد و در آنجا اقامت گزید. رباب که از بهترین زنان عصر خویش بود، نزد امام حسین علیه السلام منزلتی عظیم داشت و شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود: من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند ...
در جستجوی زمان ازدست رفته ساعت
داشتن ساعت رؤیای دست نیافتنی همه ی کودکی ام شده بود. گاهی آن قدر پشت ویترین ساعت فروشی ها در خیابان می ایستادم تا دکان دار از پشت ویترین اشاره می کرد که دور شوم. نمی دانم چرا برای کودکی هشت، نه ساله، داشتن ساعت مچی بر مچ کوچک دست راستش (شاید آن زمان ساعت را بر دست راست می بستند) آن قدر زیاد بود که هیچ وقت نمی توانست داشته باشدش؟ خوب به خاطر دارم، هر وقت فردی از اعضای فامیل عازم زیارت مکه و ...
مصاحبه با آقای پرهامی، کارآفرین شیرازی و صاحب خانه سنتی پرهامی ها
برگزار می کردم و بین سال های 85 تا 89 این کار رو به صورت حرفه ای انجام می دادم، طوری که دو سال آخر این دوران، من حدود 200 روز از سال رو در سفرها و برگزاری تور گذروندم. در همون دوران بود که با خودم فکر کردم که اگه شهرهایی مثل کرمان و اصفهان، خانه سنتی دارن، چرا شیراز با این همه قدمت و تاریخ و فرهنگ، نباید همچین چیزی داشته باشه؟ درواقع اینکه محله و خونه اجدادی من هم در همینجا قرار داشت، انگیزه کارم رو ...
شکر واقعی پروردگار چگونه محقق می شود
هم با خودم حرف بزنم: هنوز بیگانه هستی یا آشنا هستی؟ یک آیه هم از سورهٔ حدید بخوانم: أَ لَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اَللّٰهِ ﴿الحدید، 16﴾، یأن به معنی زمان است و الم یأن استفهام انکاری است. بندهٔ من! هنوز وقت آن نشده که با من آشنا بشوی و هنوز غریبه هستی، هنوز بیگانه هستی؟ حالا با من آشنا نشدی، با چه کسانی آشنا هستی؟ آن را دیگر نپرس که شرمنده ایم. نان تو را می ...
خاطرات خواندنی رئیس سالن تشریح پزشکی قانونی
کردید؟ بدلیل علاقه ای که داشتم وارد این شغل شدم و هیچ مزیت دیگری جز علاقه نیست و اینکه حقی زنده می شود راضی و خوشحال می شوم، در تالار تشریح کسی که فوت کرده است زبان گویایی ندارد و اینجا پزشکی قانونی نقش اصلی را دارد و همواره احیای حق می کند. - چند سال است که در پزشکی قانونی کار می کنید؟ از سال 86 در پزشکی قانونی کار را آغاز کردم اگر به گذشته باز گردم همین شغل را با ...
کودک دانشمند
دهند و درخواست عکس سلفی با او می کنند اما باز هم حرف خودشان را می زنند و می گویند قوانین برای همه یکسان است مگر این که برای تحصیل به خارج از کشور برویم. آیا زمانی را برای بازی با هم سن و سال های خودت صرف می کنی ؟ بله، کلی همبازی دارم اما زمانی که از وقت گذراندن با اسباب بازی و دوستانم خسته می شوم دلم می خواهد سراغ کتاب ها و کارت هایم بروم و درس بخوانم یا معلم بازی کنم. ...
روایت واقعی از زلزله آن شب
را گشتم اما کسی آنجا نبود. بعد اتاق جلویی را جست وجو کردم اما از آنها خبری نبود. نمی خواستم ناامید شوم، با خودم فکر کردم که شاید کژال به آشپزخانه رفته باشد. به سرعت خودم را به آنجا رساندم. بلند پرهام و کژال را صدا می زدم اما هیچ پاسخی نمی شنیدم. درست یادم نیست اما هنوز ساعت 11 نشده بود که همسرم را در وضع بدی پیدا کردم. بخشی از سقف روی او ریخته بود، اسمش را که صدا زدم، خودش را تکان داد. فهمیدم که ...
از بیتوته در خانه اسیر جنگی تا سوال عجیب یک عربستانی از زوار ایرانی+عکس
تبسم و تکان دادن دست به آنها ابراز علاقه کرده ام. قبل از سال 1390 که زائر کربلا بودم و در مسیر برای اولین بار در یک موکب برای نماز پیاده شده بودیم، از فردی که در آنجا خدمت می کرد، پرسیده بودم: ما معنی موکب؟ بندۀ خدا با ترکیب لغات فارسی و عربی برایم توضیح داده بود که موکب محلی برای استراحت، نماز، خواب، وضو، دستشویی و پذیرایی از زوار است و من فهمیده بودم موکب همان تکیه یا حسینیه در زبان ...
ماجرای نجات معجزه آسای یک کودک خردسال همراه مادرش از زیر آوار/ قصه یک معجزه دیگر
اتاق جلویی را جست و جو کردم؛ اما از آنها خبری نبود. نمی خواستم ناامید شوم، با خودم فکر کردم که شاید کژال به آشپزخانه رفته باشد، به سرعت خودم را به آن جا رساندم. بلند پرهام و کژال را صدا می زدم؛ اما هیچ پاسخی نمی شنیدم. درست یادم نیست اما هنوز ساعت 11 نشده بود که همسرم را در وضع بدی پیدا کردم. بخشی از سقف روی او ریخته بود، اسمش را که صدا زدم، خودش را تکان داد؛ فهمیدم که زنده است. برای یک لحظه همه ...
قمی: عراق بیشتر از ایران به بانوان بها می دهد
کرمانشاه پیش قدم شدی. بله من 24 ساعت تمام تلاش کردم. وسایل مورد نیاز و آب معدنی را جمع کردیم. پدرم هم با یک نیسان آب معدنی و کلوچه جمع آوری کرد. سال 69، سه ساله بودم که زلزله رودبار آمد. ما یک ساعت با رودبار فاصله داشتیم. با این که سه ساله بودم، اما تکان های شدید و وحشت زیادی را که ایجاد شده بود به یاد دارم. تکان های شدید آن زلزله هرگز از یادم نمی رود. هنوز در ذهنم باقی مانده است و وظیفه خودم ...
تاثیرات عجیب شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم/ نمایش میدهم پس هستم!
طراحان لباس و خانه و ... قرار دهم و خیالم را راحت کنم. اینستاگرام را دوست نداشتم و ندارم و شبکه اجتماعی محبوبم نشد اما این میل دیوانه وار برای فهم آدم ها و حتی نوشتن شان باعث شد پیگیرش شوم. این ها را چرا نوشتم این اول کار؟ برای این که بگویم بخشی از این نگاه بدبینانه که حتی به یک شکلی از رادیکالیسم گره خورده، شاید از همین مسئله ساده شخصی می آید. اما تمام قد پشت این رادیکالیسم می ایستم. حالا که لشکر ...
تهران؛ شهر شلوغ، شهر بیی رحم، زندگی کاذب و بدون توازن
بعضی روزها هم نه. تا شب اینجا هستم هرچه روزی باشد گیرم می آید. با چند تا از دوستانم یک خانه در جنوب شهر اجاره کرده ایم و شب ها هم آنجا می خوابم. خدا را شکر راضی هستم چون کارم در اختیار خودم است و هر وقت بخواهم می توانم به دیدن خانواده ام در کرمانشاه بروم چون بعضی روزها دلم خیلی برایشان تنگ می شود. خیلی دوست دارم صبح ها با صدای مادرم از خواب بیدار شوم و قبل از رفتن به محل کار با خانواده ام صبحانه ...
هر خدمتی که کردم بامزد بود و منت
. می توانستند باهاش ذرت مکزیکی درست کنند و حتی کسب وکاری هم توی روستا راه بیندازند؛ شیربلال و پف فیل بپزند و بفروشند به بقیه، خودم که خیلی هوس کرده بودم. سریع چند تا نامه نوشتم تا بساط کار را فراهم کنند. بعد از چند ماه نامه نگاری طاقت فرسا، موفق شدیم از اداره مرکزی بذر بگیریم. خودم به صورت نمادین اولین بذر را کاشتم. عکس خیلی خوبی هم گرفتیم و صفحه اول سایت زدیم با یک گزارش مفصل، ولی روستایی ها باز هم ...
با همه انتقادها، کارنامه 40 ساله روحانیت مثبت است/ در بسیاری از مباحث فقهی دچار کم کاری مفرط هستیم
دعوت می کند، و آن اینکه باید هر نقدی که نسبت به این عملکرد چهل سال صورت می گیرد، توام با واقع بینی باشد. من شخصا سابقه کمی در نقد هم لباسی های خودم ندارم و لااقل از 20 سال پیش این حرف را زده ام و کم و بیش هم منتشر شده. یادم می آید اواسط دهه 70 مصاحبه ای کرده بود راجع به همین بحث روحانیت و تاکید کردم که حضور روحانیت در مسائل اجرایی نباید تداوم یابد، اگر در برخی بخش های نظارتی حضور این قشر قانونا و ...
خدایا بال و پر پریدن را به من عنایت کن
را تنها نگذارم. خدایا وصیتی بکنم، خودم از هر کس دیگری محتاج وصیت هستم، توصیه ای ندارم بکنم ولی دوست داشتم تو این لحظه ها آن چیزی که تو دلم جمع شده به تو بگم تا حساب هایی را که از قبل داشتیم جمع بزنم ببینم چه جور بنده ای برات بودم. خدایا، با هم که رودروایسی نداریم من خودم خوب می دانم، خودت هم از همه بهتر می دانی که لیاقت حضور در جبهه هایت را ندارم، اما چی بگم از کرامت و ستارالعیوبی ات، الله ...
همدلی در کمک به زلزله زدگان ستودنی است
مردم خسارات شان را دریافت کنند. البته بعد از گذشت چند روز قبول کردند گزارش های ما را قبول کنند. منتها باز هم باید اداره بهداشت بیاید به ما مکان مناسب دفن این احشام را بگوید. چرا که بالاخره باید حواسمان به سرچشمه و سفره های آب زیرزمینی باشد. ** سوال دیگر من درباره راه هاست. چقدر طول کشید سپاه راه های مناطق زلزله زده را باز کند؟ چند ساعت. ما تا ظهر روز بعد از زلزله تمام راه ها را ...
رعنا با زخم هایش قد می کشد
پا می گذارم، در همت آباد بم. رعنا بغلم می کند، هنوز به یادم می آورد. از دیدارهامان در بیمارستان تا آخرین بار در خانه شان در تهران. همان خانه ای که هیچ کدام دل خوشی از آن نداریم... سمیه قربانی اسیدپاشی بود. زن جوانی که به همراه دختر سه ساله اش رعنا، 6 سال پیش قربانی اسیدپاشی شوهرش شد. سمیه مادر رعنا 3 سال پیش به خاطر گسترش عفونت ریه ناشی از اسیدپاشی درگذشت. 4 سال سخت را تاب آورد و ...
عشق اجباری وجود ندارد
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ترجمه: مجتبا پورمحسن_املی نوتومب، نویسنده بلژیکی در قسمت نخست گفت وگوی خود با لوموند از خاطرات تلخ دوران کودکی اش گفت. شما را به خواندن بخش دوم و پایانی گفت و گو دعوت می کنیم. - چرا تصمیم گرفتید در رشته زبان شناسی تحصیل کنید؟ پدر و مادرم دیپلمات بودند. به همین دلیل فهمیدم که زبان و ادبیات تنها تکیه گاه من است. در 16 سالگی من به زبان لاتین حرف می زدم. انتخابی شخصی و عجیب که ربطی به خانواده ام نداشت. من فقط چیزهایی را دوست داشتم ...
سخنان آیت الله مظاهری پیرامون اهمیت حق الناس/ بر اثر یک غیبت یا سوزاندن دل یک انسان،غضب خدا متلاطم می شود
هارون خیلی او را دوست داشت و تانصف شب با هم بودند و با هم بگو و بخند می کردند، به خانه آمد و هنوز به خانه نیامده، جلاد آمد و گفت هارون گفته سرت را برایش ببرم. گفت هارون دیوانه شده و مست است و نمی شود مرا بکشد. پس مرا ببر تا پشت اطاقش و تو داخل شو شاید پشیمان شده باشد. او را به آنجا برد و دید هارون پشیمان نشده و سراغ سر را گرفت. این هم خودش دستمال را به چشمش بست و سرش را بریدند و نزد هارون بردند. تا ...
در عزای شوهرم لباس مشکی نپوشیدم
به دنبال کارهای بیمه شهید هستید؟ *** دنبال کارهای بیمه بنیاد شهید هستم و هنوز انجام نشده است و یک بار قبلا که مدیرکل بنیاد شهید به خانه ما آمدند گفتم که بعد از شهادت آقا محمود از دفترچه بیمه خود و محمدهادی که برای سپاه است استفاده نمی کنم و اگر از بیمه استفاده کنیم جریمه تعلق می گیرد و ایشان گفت مشکلی در این موضوع نیست و بیمه تکمیلی هم از طرف بنیاد گفتند تعلق می گیرد. یکی از ...
بازار جذاب فروش گیاه گوشت خوار در ایران!
نمی کرد بخواهم وارد کار پرورش گیاه شوم. به من می گفتند فقط خودت علاقه داری و سراغ گیاه گوشتخوار می روی، کسی مثل تو نیست که بخواهد برای داشتن گیاه گوشتخوار در خانه هزینه کند. اما من موضوع را رها نکردم و با قرض توانستم کسب و کارم راه بیندازم. باور کنید پول هایی را قرض کردم که اصلا خانواده ام از آن ها خبر نداشتند، اما بعد همه آن ها را برگرداندم. البته باید بگویم در این مسیر خواهرم خیلی کمکم کرد. ...
مرور همه حواشی علیرضا بیرانوند در پرسپولیس
؛ الان 10- 12 سال است در نفت تهران هستم و چون دوست دارم لژیونر شوم و سالها در تیم ملی بازی کنم باید جایی باشم که دیده شوم. اگر به پرسپولیس بروم دنبال حاشیه نیستم و دوست دارم با آرامش کار کنم. اگر دنبال حاشیه بودم در هفده سالگی ازدواج نمی کردم اما زود ازدواج کردم چون دوست داشتم سالم زندگی کنم و پیشرفت کنم. بیرانوند در مورد احتمال درگیری اش با سوشا مکانی در پرسپولیس هم گفت: من با سوشا ...
بیمه عمر برای کودکان زلزله زده
و در این راه لحظه و ثانیه ای غفلت نخواهم کرد. همانطور که تا امروز در حد وسع وتوانم سعی کردم ثانیه ای غفلت نکنم. معتقدم اگر امروز در زندگی ام آرامشی دارم آن را مدیون دعای این عزیزان و لطف خدا هستم. امروز در فضای مجازی و اینستاگرام زیاد می بینیم که حرکتی از سوی افراد مختلف سر می زند و آن کنش فراگیر می شود، بسیاری به تبعیت از این جریان سعی دارند از جمعی عقب نمانند و به نوعی چشم وهم چشمی در ...
برای فرزندان فوتبالیست های مشهور؛ زیر سایه پدر
به این تیم رفته باشم. من برای حضور در پرسپولیس از استعداد خودم استفاده کردم و هیچ لابی یا پارتی بازی برای بازی کردن در این تیم نداشتم. من اگر هم با لابی به پرسپولیس رسیده بودم نمی توانستم دو سال در این تیم دوام بیاورم و 30بازی انجام بدهم. وی ادامه می دهد: فشار روانی زیادی روی بازیکنانی وجود دارد که پدران فوتبالیست دارند. همه از این بازیکنان انتظار دارند درحالی که تازه فوتبال خود را ...
مرحوم بازرگان مورد مناسبی برای هدایت همه جانبه پتانسیل انقلاب نبود
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، هنوز که هنوز است بعد 38 سال از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان عضو انجمن های اسلامی، بازخوانی این رویداد خواندنی است. به خصوص آنکه راوی داستان یکی از همان دانشجویان باشد. سیدمحمد هاشمی اصفهانی که آن زمان دانشجوی مهندس طراحی جامدات دانشگاه پلی تکنیک امیرکبیر بوده، یکی از همان دانشجویان است. وقتی از او درباره آن روزها می پرسی، همچنان با انرژی و هیجان خاصی ...
درد و دل های غمگین ورزشکار ایرانی تیم ملی آذربایجان
در مسابقات کشوری نیز مقام اول را کسب کردم. بعد از آن قرار بود من به مسابقات آسیایی اعزام شوم. کلی تمرین کرده بودم و خودم را آماده کرده بودم به این رقابت ها اعزام شوم اما به صورت ناگهانی و بر اساس تصمیماتی که نمی دانم چرا گرفته شد از تیم ملی خط خوردم. روزهای بدی بود و من واقعا انگیزه ام را از دست داده بودم. تا سال 2013 چند سال از دنیای کشتی دور بودم اما از آن سال دوباره تمریناتم را شروع کردم و وقتی ...
فرودستانِ هوش ما مثل بچه هایی هستیم که دارند با بمب بازی می کنند
.... من فکر نمی کنم که هیچ گونه آرزوی متفاوت خاصی وجود داشته باشد که من در مقایسه با دیگران در این رابطه داشته باشم. من نمی خواهم که به سرطان رودۀ بزرگ مبتلا شوم، چه کسی می خواهد؟ اگر من 500 سال عمر کنم، چه کسی می داند چگونه احساساتی خواهم داشت؟ ماجرا آنقدرها وسواس دربارۀ جاودانگی نیست، موضوع فقط این است که مرگ زودهنگام در بادی امر بد به نظر می رسد . بخش بزرگی از کتاب او پرسش هایی ...
این خرابه ها همه زندگی ماست
بعد از حدود یک ساعت پدرم را از زیر آوار بیرون کشیدند اما او دیگر نفس نمی کشید. تا صبح کار من و سایر اهالی روستا همین بود. به خانه های آوار شده می رفتیم و جنازه ها را بیرون می کشیدیم. تا صبح که هوا روشن شد، 14نفر را از زیر آوار درآوردیم. چند نفری که هنوز زنده بودند را با خودرو به سر پل فرستادیم. پدرم را همراه بقیه جنازه ها صبح زود در گورستان میرصفی دفن کردیم. سارا تنها بازمانده ...
تهران سراب زیبای شهرستانی ها!
شود و یک میلیون تومان دیگر برایش می ماند. وقتی از او سؤال می کنم اگر در شهر خودت آرایشگری کنی همین یک میلیون تومان را هم می توانی درآمد داشته باشی چرا به شهر خودت نمی روی؟ کمی مکث می کند و سپس در حالی که سرش را پایین می اندازد می گوید: از پدر و مادرم خجالت می کشم. بعد هم من دوست دارم در تهران باشم و برای خودم آرایشگاه بزنم. وقتی پولدار شدم برمی گردم شهر خودمان. از این حرفش چند نفر می ...
کرامات امام رضا(ع) را بسیار دیده ام
. من در رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در عشق آباد به عنوان مترجم فعالیت می کنم. من کار خودم را خیلی دوست دارم چون من با کمک همین رایزنی فرهنگی شخصیت های مذهبی را شناختم. من با حمایت همین رایزنی فرهنگی سه کتاب و چندین مقاله علمی درباره امام رضا(علیه السلام) ترجمه کرده ام. اولین کتاب تحت عنوان سارا به زیارت می رود تالیف آذر صدیقی این کتاب در سال 1389توسط ...