سایر منابع:
سایر خبرها
انتقام عجیب عروس از مادرشوهر
، این کار هر هفته من است و تقریبا همه اقوام و دوستانم از این ماجرا با خبر هستند. روز حادثه طبق روال هر هفته به بهشت زهرا رفتم و هنگامی که قصد بازگشت به خانه را داشتم خودروی پژویی در مقابلم نگه داشت. خانم جوانی که عینک آفتابی زده و چهره اش را تغییر داده بود راننده خودرو بود. زن جوان طوری تغییر چهره داده بود که نمی شد صورتش را به خوبی دید و به نظرم می آمد که لحن صدایش را نیز تغییر داده است ...
مرگ زیر شکنجه های شوهر شکاک
آنها را برای همیشه ترک کرده است. چند روز بعد دستگیر شدی؟ سه ماه از این ماجرا گذشته بود که یک روز وقتی به محل کارم رفته بودم دخترم که در آن موقع 21 ساله بود زنجیرهای پایش را باز کرده و به پلیس آگاهی رفت. من همان روز دستگیر شدم و پلیس بقایای جسد همسرم را در جنگل های عباس آباد پیدا کرد. می دانی چرا فرزندانت از خونخواهی گذشتند؟ آنها از من خواسته اند ...
جزئیات محاکمه ناپدری اهورا در دادگاه
به گزارش شما نیوز ، 22 مهر امسال، اهورا بر اثر کودک آزاری و ضرب و شتم شدید توسط ناپدری اش دچار مرگ مغزی شد و در بیمارستان پورسینای رشت جان سپرد. با اعلام مرگ اهورا به پلیس ناپدری 27 ساله او به نام میثم دستگیر شد و پس از انکار اولیه، سرانجام به قتل و کودک آزاری اعتراف کرد. پرونده در چرخه رسیدگی فوق العاده قرار گرفت و سرانجام صبح دیروز، جلسه محاکمه در غیاب مادر اهورا و ...
هنوز آرایش عروس روی صورتم بود که سامان کتکم زد!
... از همه متنفر شده بودم. عرشیا هم فارغ از دنیای سیاه دور و برش هر روز بازیگوش تر می شد. یک روز آنقدر شیطنت کرد که نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و وقتی همسرم از خانه بیرون رفت او را حسابی کتک زدم. آن روز حس خاصی داشتم. انگارعقده هایم خالی شده بود. از آن روز به بعد هر بار که لج بازی می کرد کتکش می زدم و چند باری هم با فندک و قاشق داغ، او را سوزاندم. هیچ کس خبر نداشت چه بلایی سر من و پسرم آمده و شوهرم ...
قتل تلخ سپهر
سمت او رفت و تحقیقات از مرد جوان را آغاز کرد. چرا از همسرتان جدا شدی؟ او تعادل روانی نداشت و همیشه فکر می کرد من می خواهم به او خیانت کنم. سر این موضوع هر روز دعوا داشتیم. - دیشب کجا بودید؟ شما فکر می کنید من قاتل هستم؟ - جواب سوال مرا بدهید. تا ساعت 9 شب شرکت بودم و بعد به خانه رفتم. برای هر دو شاهد دارم. من عاشق سپهر بودم. پس چطور ...
مرحوم حبیب الله چایچیان: حضرت همه اشعار مرا می دانند/هر چه کاسه، تهی تر باشد نصیب بیشتری وجود دارد/اگر ...
صاحب الزمان (عج) باشید، چه شعری را تقدیم آن حضرت می کنید؟ - می دانم حضرت، همه ی اشعار مرا می دانند؛ عرض می کنم شما بفرمائید کدام را بخوانم؟ چون من که نمی دانم از کدام یک، بیشتر خوششان آمده است... خیمه: کدام روضه را بیشتر دوست دارید؟ - من به طور کلی روضه را دوست دارم. اشک ریختن را دوست دارم. امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی به زیارت کربلا برود، به پائین پای حضرت ...
ناپدری اهورا در نخستین جلسه دادگاه: نه قاتلم نه متجاوز
شد و سعی کرد با او درگیر شود. روز تلخ مرگ عقربه ها ساعت 3 ظهر شنبه، 22مهر ماه امسال را نشان می داد که صدای فریادهای پسربچه ای سکوت را در خیابان لاکانی رشت شکست. اهالی محل خیلی زود خود را پشت درِ خانه ای که صدا از آن جا شنیده می شد، رساندند اما کسی در را باز نکرد و پس از لحظاتی صدای پسربچه خاموش شد. خیلی زود ماموران پلیس در جریان این ماجرای مشکوک قرار گرفتند و با حضور در محل هر چه درِ ...
اهل مماشات و باج دادن به آمریکایی ها نبود.
. می داند که همه می دانند همسرش از دانشمندان طراز اول مملکت بوده، دیگر چه اهمیتی دارد که رتبه 2 کنکور بوده و مهندسی برق دانشگاه امیرکبیر خوانده، یا نمره درس ریاضی2 را 19. 5گرفته؛ درسی که تقریبا هر مهندسی سابقه یکی دوبار افتادن در آن را دارد. دوست دارد مردم از دین و ایمان همسرش هم بدانند: سرپرستی مالی چند خانواده رو برعهده داشت. تازه، مطمئنم خیلی هاش رو هم ما خبر نداریم. بعد هم از تأسیس ...
همه مدیون شهدای انقلاب تا شهدای مدافع حرم هستیم / زمانی که همه دنبال زندگی مرفه هستند، شهدای مدافع حرم ...
اعزام خود به سوریه، به درجه رفیع شهادت نائل آمد وی افزود: خداوند را بابت اینکه این سعادت را نصیبمان کرد که برای دین خدا هر چند کوچک، قدمی برداریم، سپاسگذاریم. همسر شهید زورقی تصریح کرد: شهید زورقی ارادت خاصی به آقا علی بن موسی الرضا(ع) داشتند و بعد از شهادتش، هشتمین شهید استان گلستان شدند. وی در پایان بیان نمود: از خداوند می خواهم هر کسی که در هر پست و مقامی است، از راه شهدا فاصله نگیرد. انتهای پیام/ ...
گزارشی از همایش جشن پیروزی إنّا فَتَحنا... در قم
مرتضی مسیب زاده هشت ماه بعد از شهادتش به دنیا آمد. وی با اشاره به خاطره ای از شهید مصطفی خلیلی گفت: این شهید طلبه بود که در آزادسازی نبل و الزهرا شهید شد که چند ساعت قبل از شهادتش در فیلمی که دوستش گرفته بود، می گوید می رویم شیعیان این منطقه را آزاد کنیم، هفتاد هزار شیعه ای که سه چهار سال در محاصره این منطقه بودند و هر روز داعشی ها با بلندگو می گفتند که امروز بر شما مسلط می شویم و سر کوچک و ...
کسی نمی تواند جای خالی اخوان را پر کند، حتی خود اخوان
کتاب بالاخره به همّت دوستان و بزرگواران، چاپ شد. 100 قصیده در این کتاب هست. دوست بزرگوار شاعرم، محدّثی خراسانی نسبت به من لطف دارد و می گوید که من جای خالی اخوان را پر خواهم کرد، ولی من فکر می کنم جای خالی اخوان را کسی نمی تواند پر کند؛ حتّی اگر خودش هم به این دنیا برگردد و بخواهد جای خالی خودش را پر کند، شاید خیلی کار برایش دشوار باشد. چون شعرهای مافوق طبع و طاقت بشری سروده است: آن گاه پس از ...
بررسی 4 روایت از دیدارهای آیت الله حکیم و امام خمینی
...> بررسی چهار روایت از دیدار آیت الله حکیم و امام خمینی [1] یادمانده های آیت الله سیدهاشم رسولی محلاتی که اظهار می دارد به رغم این که حضرت حکیم روز دوم و بعد از دیگر مراجع به ملاقات امام آمد اما در مقام بازدید امام فرمود اول باید به ملاقات حضرت حکیم برویم. در این خاطره گویی، امام به حضرت حکیم فرمود: شما الآن پرچم دار شیعه هستید و یک مقام حساسی دارید و ... که بحث به جنگ و صلح حسنین ...
کارگر باغ شازده محمد علی میرزا/ پدرشهید واقف و کشاورز نمونه است
پایش را جا انداخت و دو روز بعد با اینکه مرخصی داشت به جبهه برگشت. دلم در جبهه جا مانده است او با اشاره به اینکه میرزا حسین همه دو سال خدمتش را در جنوب کشورگذراند می گوید: بعد ازتمام شدن خدمتش به خانه آمد و 75 روز پشت سرهم روزه گرفت می گفت همه بدهکاری های روزه ام را گرفتم و دراین مدت مرتب به پدرش اصرارمی کرد که پای ورقه اعزام به جبهه بسیج را امضا کند و وقتی پدرش مخالفت کرد که تو ...
کنایه سنگین مدافع پرسپولیس به مهدی رحمتی
...> پنجمین بار. – این بار به عنوان بازیکن پرسپولیس رفتی. عکس العمل مردم چطور بود؟ راه رفتن در آن مسیر دیگر بازیکن پرسپولیس و رییس جمهور نمی شناسد. همه برای یک هدف می رویم و اصل کار، زیارت حرم حضرت اباعبدا... (ع) است. – منظور این بود که به خاطر وجود موکب های زیاد به هر حال تو را می شناسند. بله، به هر حال مردم به ما محبت دارند و من هم این طور نیستم که صورتم را بپوشانم که کسی من را ...
رهبر انقلاب: به من بگویید تا کِی؟
، الان که مقدرات کشور را به دست دارد قطعاً نمی تواند بی تفاوت از کنار این حوادث بگذرد. هواپیما نشست. بیرون سالن فرودگاه، جوانی آمد پیش ما دو سه نفر و پرسید: شما می دونید چطوری بروم سرپل ذهاب؟ شاید از حرف هایمان درباره ی زلزله، حس کرده بود راهمان به آن سمت است؛ گفتیم نمی دانیم و رفت. در انتظار آمدن ماشین، کنجکاوی ام گل کرد. رفتم سمت صف تاکسی های فرودگاه. زن جوانی داشت سؤالات ...
روایت موثق از دیدار آیت الله حکیم و امام خمینی
خمینی [1] یادمانده های آیت الله سیدهاشم رسولی محلاتی که اظهار می دارد به رغم این که حضرت حکیم روز دوم و بعد از دیگر مراجع به ملاقات امام آمد اما در مقام بازدید امام فرمود اول باید به ملاقات حضرت حکیم برویم. در این خاطره گویی، امام به حضرت حکیم فرمود: شما الآن پرچم دار شیعه هستید و یک مقام حساسی دارید و ... که بحث به جنگ و صلح حسنین (علیهماالسلام)، قیام حضرت سیدالشهداء (ع) و صلح حضرت ...
می گفت آنقدر در سوریه می مانم تا شهید شوم
از این کار استعفا دهد، می گفتم همه از جنگ برگشتند چرا شما نمی آیید. می گفت من احساس وظیفه می کنم. می گفتم یعنی از کل کشور فقط شما چند نفر باید باشید. تا سال 92 که من خیلی آن سال گلایه کردم که ما همیشه سال تحویل تنها هستیم و خسته شدیم. * چطور مطرح کرد که می خواهد به سوریه برود؟ از پاکسازی تسویه کرد. البته به زور تسویه اش را دادند چون معتقد بودند اگر به سوریه برود کار پاکسازی ...
پرونده ای برای شهید محمود شفیعی
تغییر کند، ولی دلم آشوب بود. یکی، دو روز بعد خبرها جسته و گریخته رسید. هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی افتاده است. چند ماه شرایطش مشخص نبود. نه شهادتش را اعلام می کردند و نه می گفتند زنده است. بین زمین و آسمان معلق بودم. یک سال و 10 ماه چشم به راه بودم تا اینکه گفتند شهید شده است و پیکرش را آوردند. یادآور می شود، ماهنامه فکه به بهای 4000 تومان و 68 صفحه منتشر شده است. ...
گفتیم برو خدا پشت و پناهت
.... از من قول مردانه گرفت که وقتی برگشتم برود. این خاطرات را برای نخستین بار است که تعریف می کند و بغض نمی گذارد روایتش را تمام کند. به خودش که مسلط می شود ادامه می دهد: پسر بزرگم برگشته بود و من به مرخصی آمده بودم و چند روز ماندم و وقتی خواستم دوباره به لاوان برگردم در راه فرودگاه گفت که قول مردانه دادی که هر وقت برادرم برگشت، من بروم. حالا باید بروم. گفتم مادرت را راضی کن، اگر رضایت داد برو ...
بسته شدن پرونده 6 قتل با قصاص 2 قاتل
هم همه آنها مهمان خانه ما بودند. چند روزی بود که با دوستم کار داشتم تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم به خانه شان بروم. آن روز دوستم در خانه نبود، اما از آنجایی که خیلی صمیمی بودیم مینا مرا به خانه شان تعارف کرد و من هم وارد آپارتمان آنها شدم. علیرضا به مدرسه رفته بود و مینا تنها بود که شیطان مرا وسوسه کرد. مینا وقتی متوجه نیت شوم من شد خواست از خانه اش بیرون بروم، اما من تصمیم دیگری داشتم تا اینکه ...
می گفت لباس پاسداری حرمت دارد
مهدیان مینی بوسی داشت که برای پخش اعلامیه از آن استفاده می کردیم. مهدی اعلامیه های حضرت امام را بیشتر در آستانه امامزاده قاسم بابل پخش می کرد. خیلی فعال بود. بعد از انقلاب وارد سپاه پاسداران شد و عاقبت 17 خرداد سال 1362 که برای اطلاعات و شناسایی به جفیر عراق رفته بود به شهادت رسید. چه یادگاری از شهید شما برای نسل بعد از خودش برجای مانده است؟ اگر می شود کمی از خصوصیات اخلاقی ایشان هم بگویید ...
هیچ رابطه یکسویه ای دوام نخواهد داشت/ ما اگر وحدت داشته باشیم کسی نمیتواند به ما ضربه بزند
این رابطه باید دوسویه باشد هم ما به حمایت خود ادامه دهیم و هم دولت نقد دلسوزان را بپذیرد هیچ رابطه یکسویه ای دوام نخواهد داشت در انتها حاضران با تکریم رشادتهای مرحوم نوری هریس ، شهید مدافع حرم از مرحوم مهدی تقی زاده که در جشن پیروزی روحانی در ورزشگاه عضدی رشت از شدت شادمانی قلبش طاقت نیاورد و از میان ما رفت نیز یاد کردند و خاطر نشان کردند که جوانانی مانند مهدی که هنوز هستند حق بزرگی بر گردن دولت و جریان اصلاحطلبی دارند. /گیل خبر ...
آتوسا گفت که بیوه است و به خانه اش رفتم که سر کله آن مرد در پیدا شدو.../ببینید
خواست او را به خانه اش برسانم و من هم قبول کردم او را سوار کردم. در میانه راه زن جوان که خودش را آتوسا معرفی کرد درباره زندگی اش حرف زد و گفت مدتی است از شوهرش جدا شده و الان هم به صورت مجردی زندگی می کند. آتوسا گفت: زن پولداری است و با هزار سکه ای که از مهریه اش گرفته است قصد دارد پولش را در کاری سرمایه گذاری کند. وقتی به او گفتم که تاجر هستم از من خواست به خانه اش بروم و درباره سرمایه گذاری با هم ...
خداداد: درباره 90 دقیقه بازی 900 ساعت حرف زدم/ باید خاطره سازی کنم تا حرف ها تکراری نشود!
.... یک کلیپ در فضای مجازی وجود دارد که بلافاصله بعد از بازی یک خبرنگار انگلیسی با شما مصاحبه و حرف هایتان را اشتباه ترجمه می کند، آن را دیده اید؟ بله، در آن لحظات می خواستم بروم با بچه ها شادی کنم و به همین دلیل واکنشی به مترجم نشان ندادم، می خواستم به نوعی فرار کنم تا به بچه های خودمان و ایرانیان حاضر در ورزشگاه ملبورن ملحق شوم. آن مترجم و خبرنگار انگلیسی هم عمداً یا غیرعمدی حرف هایی که دوست داشتند را به نقل از من انتقال دادند و این موضوع برایم اهمیتی نداشت و ندارد. 43503 ...
دستمال مخدر؛ هزار تومان + عکس
... به هر شیر آبی که در پارک می رسیم دست ها و صورتش را می شوید. مدام از گرمای هوا شکایت می کند و باز هم صورت و دست هایش را تا آرنج می شویید. با این وجود حال خوبی دارد، مدام می خندد و همه چیز را به شوخی می گیرد. به قول خودش تازه علف زده و بی خیال دنیای اطرافش در پارک قدم می زند. عادل هم مثل بقیه هیچ وقت فکر نمی کرده که معتاد شود. فقط شنیده بوده که بعد از کشیدن شاد می شوند، می خندند و ...
روایتی از دیدار آیت الله حکیم و امام خمینی تا رابطه حوزه قم-نجف
... بررسی چهار روایت از دیدار آیت الله حکیم و امام خمینی یادمانده های آیت الله سیدهاشم رسولی محلاتی که اظهار می دارد به رغم این که حضرت حکیم روز دوم و بعد از دیگر مراجع به ملاقات امام آمد اما در مقام بازدید امام فرمود اول باید به ملاقات حضرت حکیم برویم. در این خاطره گویی، امام به حضرت حکیم فرمود: شما الآن پرچم دار شیعه هستید و یک مقام حساسی دارید و ... که بحث به جنگ و صلح حسنین ...
زندگی شهید 12 ساله به روایت مادرش
به گزارش دولت بهار، معصومه امامی اصل از آن دسته مادرانی است که با صدای پرصلابت و مهربان، قصه حماسه در گوش فرزند خوانده است، شیر با وضو به کودکش نوشانده است و داستان هایی که از اهل بیت (ع) برای او در کودکی تعریف کرده است، شیره جان او را با عشق به خدا آمیخته است. رضا پناهی سال 1349 متولد شد، تولدش هم بوی شهادت می داد. مادرش می گوید: شهادت رضا را 2 روز بعد از تولدش به من خبر دادند؛ در ...
تعبیر عجیب زیباکلام از اقدام اخیرش/پیشنهاد ابطحی برای جدایی جهانگیری از دولت/پیشنهاد بررسی رفتارهای ...
همسایه یا همکارتان تحت تعقیب قرار گرفته و شما کاملا با او آشنا هستید و شناخت خود را به دستگاه قضا منعکس می کنید. در بین مسئولان هم همین طور است. یک وقتی کسی می خواهد اعمال نفوذ کند و توصیه می کند، اما گاهی طبق ضوابط و مقررات برای کمک به فردی توصیه می شود. گاهی یک فردی می خواهد نفوذ کند و اگر خودش برود یک میلیارد وام نمی تواند بگیرد، اما کسی از جایگاه خود سوء استفاده می کند و توصیه می کند تا به آن فرد ...
اولین گل رسمی شایان مصلح فرشته نجات پرسپولیس شد
هر حال قلب همه ما به درد آمده بود و باید کاری انجام می دادیم. من خودم رودباری هستم که شهری زلزله زده است. درست است که زمان زلزله به دنیا نیامده بودم اما خرابی های بعد از آن را به وضوح حس کردم. ما خیلی از اقوام مان را در آن زلزله از دست دادیم و محرومیت های بعد از آن را دیدیم. زمین فوتبالی که داشتیم بعد از زلزله دیگر وجود نداشت و من برای ادامه فوتبالم مجبور شدم به رشت بروم. مردم کرمانشاه هم حالا وضع ...
نزدیک بود زیر ماشین رضا شاه بروم
وگو چطور پیش برود؟ هرطور که شما بخواهید. به نظرم گپ و گفت آرامی باید باشد چون همه حواس من به آن موسیقی دلنشینی است که از داخل اتاقتان می آید. اینجا همیشه رادیو روشن است. اجازه بدهید اول کمی درباره تهران حرف بزنیم؛درباره زندگی در تهران امروز و تهران قدیم.انگار شما چندکتاب هم در این رابطه نوشته اید؛ درست است؟ بله؛ تا امروز 4جلد کتاب درباره تهران ...