سایر منابع:
سایر خبرها
زیر آوار بر تو چه گذشت؟/یادداشت های یک روزنامه نگار مسخ شده
...، ارابه وحشت با چنگال های تیز، یک بیل مکانیکی، کودکی دوان دوان از روبه رو می آید. وای نکند .. .پرسشت را در گلو خفه می کنی ... عکاس : سامی پولاد به کجا چنین شتابان، زنانی که با خونسردی از روبه رو می آیند، جواب می دهند: جنازه کودکی آنجاست، سگ ها چند روز پیش زیر این همه آوار وجود موجود زنده ای در تلنباری این همه آوار تشخیص داده اند. چرا بولدوزر بعد از چند روز می ...
تفسیر قرآن با استفاده از تمثیل
أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ و حق در آیه، یعنی امیرالمؤمنین علی(ع) که رسول خدا(ص) از مردم برایش بیعت و پیمان گرفت. باز می فرماید: وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ... الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ یعنی مِن صِلَه أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ(ع) و الْأُئِمَّه(ع) وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ خدا در ردّ مخالفان، این اوصاف را بیان می دارد که با علی(ع ...
مرا با بیماری ام قضاوت نکن
مجبور است خانه های مردم را نظافت کند چراکه مؤسسات خدماتی که او چند مدتی در آنجا کار کرده از او خواسته اند برود آزمایش اچ آی وی بدهد. او از ترس فاش شدن این راز مجبور است با درآمد پایین خانه های مردم را بشوید و بسابد؛ 30 هزار تومان برای نظافت 5طبقه راه پله. راضیه بتازگی ازدواج کرده است آن هم با مردی که سالم است و می داند که او مبتلا به ویروس اچ آی وی است: بعد از قاسم دوباره شوهر کردم. بچه هاش ...
برخاسته از زلزله
داشتند اجازه ندادند روستاییان خسارت زیادی ببینند. خانواده ای بزرگ با شیرکو از چادر خارج می شویم. او در کوچه های خراب و دیوار های فرو ریخته، مسجد و خانه های گلی را به ما نشان می دهد و می گوید: در بعضی روستاهای اطراف، اهالی بعد از زلزله بخصوص آنها که اتومبیل شخصی داشته اند به سمت شهر حرکت و روستا را ترک کرده اند. اما این کم لطفی آنها را می رساند، چون ما همه با هم بودیم و حتی یک ...
کودکی که وعده شهادتش را نوشته بود
، یک شب امام و روحانی روستا به نام ملا حسین نوربخش، به منزل ما دعوت بودند، چون با شهید رابطه خوبی داشت و در آن سال ها باهم دوستانی صمیمی بودند، گفت: آیا کتاب های درسی خضر را نگه داشته اید . جواب دادم: بله . گفت: بی زحمت کتابهای خضر را برایم بیاورید، تا نگاهی به آنها کنم . وقتی پسرم حسین کتاب های درسی شهید خضر را آورد، ملا حسین کتاب ها را یکی یکی باز کرد و همه آنها را نگاه کرد، در حال ...
سفر به کابلشهر
روزها که دستمزد از خروس خوان تا شغال خوان کارکردن را به اجبار تقدیم دزدها کرده بود... کارگری کرده بود. از صفر شروع کرده بود و کم کم پله پله افتاده بود تو کار خریدوفروش آهن. می رفت تهران و چند تریلی آهن می خرید و می آورد مشهد. می فروخت به مشهدی ها. می فروخت به شهرهای اطراف: نیشابوری ها، سرخسی ها، جاجرمی ها... زن گرفته بود. به خاطر زنش بود که برگشته بود گلشهر. از همه دولت ها ناراضی بود. بعد از ...
چشم و چراغ چابهار
حرف های مهمی بزند. پدرم از معتمدین چابهار است که چندین سال قبل هم عضو شورای شهر بوده و مردم او را قبول دارند. من هم با پدرم در همه این جلسه ها و همنشینی ها شرکت می کنم تا کم کم این فرهنگ اصلاح شود و مردها به پذیرش رأی و نظر خانم ها عادت کنند. حتی یکبار در فضای سنتی عروسی بلوچ ها در جمع مردها قرار گرفتم و چند دقیقه ای درباره زن ها حرف زدم. داماد این عروسی در دانشگاه تهران فوق لیسانس گرفته بود و در ...
مسعود فراستی: کاش از دوران جنگ دور نمی شدیم
نصفی فیلم داریم با خیلی تسامح که نگاهِ این گونه دارد، یکی نیاز است که تو گفتی، بعد فیلمساز دیگر چنین مسیری را ادامه نمی دهد، یکی هم بچه های آسمان است که ادامه اش واقعاً به جایی رسید که بهتر است صحبتش را نکنیم. ولی این نگاه و بلدی سینما؛ این میزان بلدیِ سینما و اینکه شما وقتی بعد از این همه سال فیلم را می بینید هنوز با شما کار می کند. جان فورد و هیچکاک منحصر به فردند، دو ندارند، این دو به نظر من از ...
تلقین پسرم را خودم خواندم
تلقین پسرتان را خواندید؟ قبل از آن از قبر خالی می ترسیدم و نزدیک قبر نمی رفتم، روز دفن ما زودتر رسیدیم و وقتی مزار مسعود را نگاه کردم و دیدم خانه و جای بچه ام است، اصلا نترسیدم. آرامش داشتم. به برادرم گفتم اجازه می دهید بروم تو مزار و زیارت عاشورا بخوانم؟ گفت برو بخوان. زیارت عاشورا و چند سوره قرآن خواندم. خاک کربلا هم همراهم بود، تو مزار ریختم و قسم دادم به برکت این خاک بچه ام در این خاک ...
سخنرانی ویژه رهبر انقلاب بدون حفاظت در میان کُردهای مسلح/ یک درجه تشویق برای خنثی سازی کودتا با دستور ...
اعتصاب غذا کنند، -البته مستقیم نمی توانست بگوید- می گفت این غذا خوب نیست، نخورید. همه هم به حرف او گوش می کردند. یک اتاق کوچک در پادگان به عنوان نمازخانه بود که او جلو می ایستاد و تعدادی از بچه ها در همان شرایط پشت سر او نماز جماعت می خواندند. البته بودند افرادی که خیلی اعتقاد هم نداشتند. ** سرگروهبان مسجد دانشگاه افسری بودم * درخصوص امورات مذهبی نیروها سخت گیری نمی شد ...
گفت و گو با - مریم بوبانی - ، صدا و تصویر مادرانه یک زن
بازی کردم، ببینید چقدر بازتاب داشت، منظورم این نیست که خیلی عالی بودم، ولی واکنش مردم بی نظیر بود. چرا نباید یک نقش متفاوت به من سپرده شود که هم به بازیگری خود من کمک شود و هم این که من در این کار کلیشه نشوم. چند بار قبول نمی کنم، ولی اگر خیلی هم قبول نکنم فِید می شوم. متاسفانه در مورد بازیگرهای زن بیشتر این اتفاق می افتد که نیازمند تغییر نگاه فیلمسازهاست. بله؛ دقیقا. سینما ...
94 سال از زادروز جلال آل احمد گذشت
مذهبی دست می شوید. در این دوره است که ازدواج می کند. وقتی از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچکش را در چاردیواری خانه ای می سازی. از خانه پدری به اجتماع حزب گریختن، از آن به خانه شخصی و زنم سیمین دانشور است که می شناسید . او از توده سرخورده می شود به نهضت ملی و مصدق گرایش پیدا می کند. در آخرین گرایش خود، او دوباره به مذهب رو می آورد و آن را نجات بخش تفکر روشنفکران آن دوره برمی شمارد. در ...
هدیه کتاب پشت فرمان تاکسی
دست گرفته و روی کاناپه های وسط کتابفروشی دراز کشیده است و کتابش را می خواند. شور و نشاط بچه ها به مسئولان کتابفروشی هم منتقل شده با سرحالی تمام جواب بچه ها را می دهند. در کتابفروشی باز می شود و تیمی جدید از راه می رسند. هنرمندان به همراه برخی مسئولان وارد کتابفروشی می شوند. نرگس آبیار در بین تیم هنرمندان است که وقتی بچه ها را در کتابفروشی می بیند با ذوق به سمت شان می رود و با آنها صحبت می کند. ...
زندگی سخت قربانیان پرونده خون های آلوده
کل فامیل فقط پدرم و خواهر همسرم می دانند ما مبتلا به ایدز هستیم. الان دخترم 12سالش است و ما بعد از او صاحب پسری هم شدیم. او هم سالم است. برایتان مهم بود کسی متوجه نشود؟ بله، اگر بفهمند خودشان اذیت می شوند، دلیلی هم ندارد بدانند. البته مردم هم خیلی از این بیماری اطلاعی ندارند، آن چه در ذهنشان از ایدز هست، مربوط به روابط جنسی است. در حالی که چند راه دیگر برای ابتلا وجود دارد ...
تهران چگونه مدرن و امروزی شد؟
لحظه ای بعد، موقعی که پدر می رفت و آن زن و شوهر مهربان به سراغم می آمدند و کودکان دیگر دورم را می گرفتند، اشک هایم کم کم خشک می شد و دیگر بغض نمی کردم و بقیه روز، شیطنتهای کودکانه، مرا و دیگر کودکان را دور از پدر و مادر و به جای آنها، دربرمی گرفتند. خیابانی که با چنارهایش تاریخی شد حضور اتومبیل به ویژه اتوبوس در تهران به خیابان هایی بزرگ نیاز داشت. دست تهران اواخر دوره قاجار اما در ...
برنامه اجتهادی برای استنباط فقه اجتماعی نداریم/ عضویت سپنتا نیکنام درشورای شهر مصداق خدمت برای مسلمین ...
آیت الله موسوی زنجانی درباره عضو زرتشتی حذف شده از شورای شهر یزد معتقد است: هیچ منعی ندارد که سپنتا نیکنام در شورای شهر بماند؛ چون ایشان برای خدمت به مردم، آن هم در انجام کار تعریف شده از سوی خود مسلمین و با اشراف حاکم مسلمین به عنوان مامور برای خدمت به مردم به کار گماشته شده و عضویت ایشان در شورای شهر از مصادیق ولایت بر مسلمین نیست که نیاز به اجرای قاعده نفی سبیل باشد بلکه مصداق خدمت برای مسلمین زیر نظر حاکمیت مسلمین است. ...
سه روایت از زندان زنان اصفهان
همدیگر دور شویم. قرار بود زندگی بسازد که همه حسرتش را بخورند؛ تمام عشق و زندگی شوهرم بودم؛ اما او یکدفعه دور همه چیز خط قرمز کشید؛ با اینکه یک بچه هم داشتیم. مگر از قبل نمی دانستی معتاد است؟ می دانستم؛ اما قرار بود بعد از ازدواج ترک کند. من هم چون عاشقانه دوستش داشتم، این چیزها برایم مهم نبود. الان هم حاضر هستم معتاد باشد؛ ولی کار بد نکند. بیجا کاری نکند. من حتما باهاش زندگی خواهم کرد. در این سال ها ...
از رقابت 80 فیلم در بخش مسابقه ملی تا نمایش مستندهای سیاسی روز جهان / نگاهی به یازدهمین جشنواره سینما ...
" امیرصادق محمدی، "الشیخ ابا حاتم" سیدعدنان طاهری موسوی، "ادوارد" محمدباقر شاهین، "اینستاگرامر" سینا کیانپور، "بانو قدس ایران" مصطفی رزاق کریمی، "بند آب، بند خاک" فرهاد ورهرام، "پارک ملی سیاهکوه" محسن عباسی سرچشمه، "پریدن از روی دیوار آتش" محمد صنگوری، "پسر حاج علی" حمید کوهپایی، "پنج شنبه سوری" محمدحسن فردوسی زاده، "ترور سرچشمه" محمدحسین مهدویان، "چند ملاقات با یک زن" احمد جلیلی جهرمی، "خوشبخت بودم که ...
پرجمعیت ترین جای جهنم کجاست؟
به گزارش سرویس گوناگون جام نیوز ، ساهون عده ای از مسلمانان هستند که نماز را قبول دارند؛ ولی سهل انگاری می کنند، اینها از نمازشان غافلند و اهتمامی به امر نماز ندارند و از فوت شدنش باکی ندارند، چه اینکه به کلی فوت شود و چه اینکه بعضی از اوقات فوت شود. خدا درباره اش فرموده است: إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیرا ؛ ما تو را به حق، برای بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم ...
ستار اورکی: قرار بود موسیقی تازه ترین فیلم - کاترین بیگلو - را من بسازم
. نگاه دیگرم این است که فیلم اولی ها بسیار پرانرژی وارد سینما می شوند و خیلی مواقع هم اتفاقات خوبی را رقم می زنند. آنها در این چند سال نشان داده اند که در کار بسیار جدی هستند، نگاه جدیدی دارند و می خواهند وزنی را به سینمای ایران اضافه کنند. * البته که آهنگساز در این گونه آثار، کاری که خودش می خواهد را انجام می دهد و دیگر مجبور نیست نظر دیگران را هم در کارش اعمال کند. آنها هنوز ...
مردی که 9 عزیزش را دفن کرد + عکس
، فایده ای نداشت؛ اما درست بخاطر می آورد که وقتی دستش به بدن زن خورد هنوز داغ بود، هنوز نبض داشت، با وجود اینکه زلزله به بی رحم ترین شکل بر سر عزیزانش آوار شده بود؛ اما همچنان محکم و سخت بود. مرد همانطور به قاب عکس زل زده است، صدای گریه یکی از نوزادان روستا قطع نمی شود، سرما امان همه را بریده است؛ بخصوص بچه ها، اما چیزی از آن شب در دل مردم روستا سنگینی می کند که وقتی از آن حرف می زنند؛ صدای شیون و فریاد بلند می شود: بچه تو شکم مادرش تکون میخورد؛ بچه زنده بود، خفه شد؛ اونقدر تکون خورد تا مرد. منبع: ایلنا انتهای متن/ ...
پیکرش سوخته بود؛ خاکسترش را تحویل گرفتیم
و رفتند جان دادند؛ چون امنیت مردم برای شان مهمتر از حق حیات شان بود. برخی از مردم، می گویند مدافعین حرم برای پول رفتند هر کس که تفکر خودش مادی باشد و همه چیز را در محک پول بسنجد، می تواند از این دست حرف ها راحت بر زبان بیاورد. اگر واقعا دفاع کردن از حرم بی بی زینب به خاطر پول بود شما مادی گرایان که باید زودتر از شهدا آنجا می رفتید. الان ما خانه نداریم و مستاجریم به داداش می ...
خاطرات شنیدنی از آیت الله بهجت
ای به این بچه می کرد. با آن بچه شوخی می کرد، مثلاً به بچه می گفت: شما بابای ایشان هستید یا ایشان بابای شماست؟ . مسلمانان چین یک وقتی از ایشان می خواستیم که برای مریضی دعا بکند، می گفت: من برای همه مریض ها دعا می کنم، من حتی برای مسلمان های چین هم دعا می کنم . آیا ما خواب نیستیم؟ یک روز عصر آمدیم درس، عرب دست فروشی هیکل و قیافه درشتی هم داشت آمده بود داخل همین مسجد ...
از رجزخوانی در بند امنیتی ها تا گرفتن رضایت برای عامل شهادت سه سرباز (بخش دوم)
...؛ برا همین گفتیم اینجا آب پیدا میشه برا خوردن؟؛ تا این رو گفتم بنده خدا اسماعیل بلند شد رفت، بعد از چند دقیقه دیدم دستش رانیه خدایی رانی خوردن تو زندان مثل اینه که صبحانه خاویار بخوری... ما رو میگی کلی صفا کردیم نه بخاطر آوردن رانی برا این همه تحویل گرفتن. این رانی مبارک فتح بابی شد تا ببینم علت حبسش چیه؟ خیلی بچه با محبتی بود. می گفت سر دعوای ناموسی 3 ساله ...
مردی که 9 عزیزش را دفن کرد +عکس
روستا قطع نمی شود، سرما امان همه را بریده است؛ بخصوص بچه ها، اما چیزی از آن شب در دل مردم روستا سنگینی می کند که وقتی از آن حرف می زنند؛ صدای شیون و فریاد بلند می شود: بچه تو شکم مادرش تکون میخورد؛ بچه زنده بود، خفه شد؛ اونقدر تکون خورد تا مرد. منبع: ایلنا
این ذهن فریبکار(خشونت در فصل آفرینش)
اسفندیار و روابطی که در خانواده دارد و خانه ی اجدادیش در دودگان روبه رو می شویم. کابوسی که خشونتی آشکار و پنهان، مقتدرانه بر آن سایه افکنده است. آن جا که می دانیم آذرچهر خواهر اسفندیار دیوانه شده است و بعد خودکشی کرده است، یا آن جا که تصویر پدر از گور برخاسته ی اسفندیار را می بینیم و یا آن جا که راوی موهای عجوزه پیر را می بافد و قصاب دست راوی را قطع می کند و خونسرد و آزاردهنده درباره بهبودیش صحبت می ...
خودشناسی مقدمه معرفت الله است
برای تو دوست داشته باشد، باز هم دعا کنم، برطرف شود؟ فرد دلش روشن شد و گفت نه، اگر خدا این را برایم خاسته است، باشد و بعد به دیگران می گفت نگاه کنید این بیماری را خدا برای من خواسته است و در نهایت جان داد. خداوند فرمود: یا داوود! به عزت و جلالم سوگند، به صدیقین بگو، بیایند در قیامت و من حساب برسم، بدهکار می شوند و باید به جهنم بروند. بنابراین باید محاسبه کنیم که در این صورت نیمه های شب در عبادت و گریه ضجه خواهیم زد. پایان پیام/ 376 ...
زنی که با جت، آسمان آبی را تجربه کرد
تلاش بسیار توانست دوره پرواز با جت را پشت سر گذارد و نخستین زن خلبان جت ایران شود. با این حال داستان زندگی پرفراز و نشیب این بانو با شروع جنگ تحمیلی جذاب تر می شود؛ در برگی از این کتاب می خوانیم هنوز لبخند کمرنگی گوشه لبانش بود که ضربه ای سنگین به ساعدش خورد؛ رو گرداند؛ استاد با خشم نگاهش می کرد؛ داغ شد؛ گر گرفت؛ سوخت. چرا!؟ من که خوب پرواز کردم!؟ باورش نمی شد؛ تا به حال حتی ...
جلیلی:فیلم های انسانی من نمایش داده نمیشود
کرده اید که مورد قبول مدیران سینمایی برای اکران های داخلی قرار گیرد؟ می گویند برای این که جهانی شوید، اول باید بومی شوید. هرکسی دوست دارد در مملکت خودش وقتی از خانه بیرون می رود، او را بشناسند و فیلمش را دیده باشند. چون در این جا زندگی می کنیم و در فستیوال های خارجی نهایتاً ده روز هستیم. همه دنیا هم که تو را بشناسند تنها ده روز می شناسند ولی این جا چه از حیث مادی و چه معنوی برایمان مهم ...
بیرون بروم، سریع عقد می کنم
انداخت و بعد دادگاه، دوسال و دو ماه به او حبس داد و حالا فقط سه ماه دیگر از آن مانده است. او سه سال صیغه یک مرد جوان بود و چون او خرج پسرش را که از ازدواج قبلی اش دارد، نمی داده، رفت سراغ اداره کردن یک خانه فساد. با اینکه کار می کرد ولی خرج بچه ام را نمی داد. می گفت به من چه خرج بچه مردم را بدهم. تا اینکه دوستم بهم گفت می شود همچین کاری کرد و با هم خانه را زدیم. کارمان همه اش این طوری نبود که زن ها و ...